تعهد مستمر (۲۶)
تکرار خرید در آینده (۲۷)
(Batra et al, 2012)
۲۸ و ۲۹
اندوه ناشی از احتمال جدایی از برند
نگرانی از عدم دسترسی (۲۸)
اضطراب جدایی (۲۹)
(Batra et al, 2012)
۳۰ تا ۳۲
نگرش کلی
مقایسه با محصول ایدهآل (۳۰)
پاسخگویی به انتظارات (۳۱)
حس دوستداشتن (۳۲)
(Batra et al, 2012)
۳۳و ۳۴
اعتماد/اطمینان
اعتماد (۳۳)
اطمینان (۳۴)
(Batra et al, 2012)
۳۵ تا ۳۸
حس تعلق به جامعه برند
حس خویشاوندی با سایر دوستداران برند (۳۵ تا ۳۷)
تعلق داشتن به یک گروه خاص (۳۸)
(Bergkvist&Bech-Larsen, 2010)
۳۹ تا ۴۳
شیفتگی به برند
وفاداری به برند (۳۹و۴۰)
دفاع از برند (۴۱)
تبلیغات توصیهای مثبت (۴۲)
حس شیفتگی (۴۳)
(Bergkvist&Bech-Larsen, 2010)
(Batra et al,2012)
۶-۳- روشهای تحلیل دادهها و آزمون فرضیات
قبل از این که اقدام به تجزیهوتحلیل دادهها کنیم، اقدام به بررسی و سنجش پایایی پرسشنامه طراحی شده کردیم. برای این منظور یک نمونه ابتدایی ۳۰تایی پرسشنامه جمع آوری شد. آلفای کرونباخ حاصل از این نمونه بیانگر پایایی مناسب پرسشنامه طراحی شده میباشد. سپس بعد از جمع آوری ۳۸۴ عدد پرسشنامه، اقدام به تحلیلدادهها کردیم. برای تجزیهوتحلیل دادهها، ابتدا از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمالبودن دادهها استفاده شد. پس از اثبات نرمالبودن دادهها، اقدام به تحلیل عاملی تاییدی برای سنجش برازش مدل کردیم. در نهایت نیز برای آزمون فرضیات مد نظر از مدل معادلات ساختاری استفاده کردیم. در این قسمت از نرم افزارهای SPSS،۸٫۷۲Lisrel و PLS نسخه ۲ تحت ویندوزاستفاده شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل چهارم – تحلیل دادههای تحقیق
۱-۴- مقدمه
پژوهشگر پس از این که روش تحقیق خود را مشخص کرد و با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب، دادههای مورد نیاز را برای آزمون فرضیههای خود جمع آوری کرد، اکنون نوبت آن است که با بهرهگیری از تکنیکهای آماری مناسبی که با روش تحقیق، نوع متغیرها و غیره هماهنگی دارد نتایج پژوهش خود را تجزیه و تحلیل نماید. هدایت هر فرایند تحقیق در هر یک از شاخه های علوم جهت رسیدن به یکسری نتایج و یافتههای پژوهشی جهت کاربست در زندگی بشری است به واقع یافتهها برونداد فرایند تحقیق هستند و موجودیت تحقیق را توجیه و اثبات میکنند. یافتههای هر پژوهش شامل یکسری توضیحات درباره وضعیت موجود و برخی استنباطها بر اساس تفاوتها و رابطههاست. لذا در این فصل با توجه به دادههای گردآوری شده، به بررسی سؤالات تحقیق پرداخته، درصدد دستیابی به اهداف تحقیق میباشیم. در نهایت نیز، از آنجا که هر تحقیق، میتواند به یافتههایی دست یابد که جزء اهداف آن نبوده، ولی میتواند محقق یا سایر پژوهشگران را برای تحقیقات آتی و یا دلایل احتمالی بروز وقایع و پدیدهها، یاری کند، به بررسی سایر یافتههای تحقیق میپردازیم. نرم افزار های مورد استفاده جهت تجزیهوتحلیل دادهها بسته نرم افزاری SPSS نسخه ۱۹ و بسته نرم افزاری LISREL نسخه ۷۲/۸ و SMARTPLS نسخه ۲ تحت ویندوز میباشند.
۲-۴- بررسی ویژگیهای دموگرافیک پاسخدهندگان
فرم در حال بارگذاری ...
الف) عملکرد سریع و مدلسازی آسان با MODAEM، عنصر آنالیتیکی مدل که با GMS کامل میشود.
ب) شبیهسازی نشت از سد و دیوارههای آب بند با مدل SEEP2D.
۲- مدل جریان سه بعدی[۳۰] که موارد زیر را در بر میگیرد:
الف) مدل سه بعدی عناصر محدود محیط اشباع با MODFLOW.
ب) مدل سه بعدی عناصر محدود محیط اشباع و غیر اشباع با FEMWATER.
۳- مدل انتقال جرم حل شده[۳۱] شامل:
الف) شبیهسازی ساده انتقال تحلیلی[۳۲] با ART3D.
ب) شبیهسازی ساده انتقال سه بعدی با MT3D، MODPATH و FEMWATER.
ج) مدل انتقال فعال سه بعدی با RT3D یا SEAM3D.
د) مدل انتقال فعال چند فازی با UTCHEM.
۴- جریان و انتقال در محیط غیر اشباع[۳۳] شامل:
مدل جریان و انتقال کامل سه بعدی در محیط اشباع و غیر اشباع با FEMWATER و UTCHEM.
GMS نرم افزاری تحت ویندوز میباشد که کار کردن با آن را بسیار ساده میسازد. موتور محاسباتی آن Modflow میباشد که معادلات جریان را به عنوان یک مدل شبیهسازی جریان یک، دو و سه بعدی مدولار در آبخوانهای محصور، نیمه محصور و آزاد در حالت پایدار و گذرا میسازد. معادلات حاکم در این مدل در دستگاه مختصات دکارتی نوشته شده و به روش تفاضل محدود حل میشوند (افتخاری، ۱۳۸۹). این نرم افزار یک مدل قابل دسترس برای عموم به طور رایگان است که به راحتی میتوان از طریق شبکه اینترنت به آن دسترسی پیدا کرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در این قسمت به منظور آشنایی با نرم افزار و شناخت ویژگیهایی که آن را از سایر نرم افزارهای مدلسازی کمی و کیفی متمایز ساخته است، به اختصار به معرفی نرم افزار و ابزارهای موجود در آن پرداخته میشود.
GMS شامل ده مدول میباشد که در ذیل به طور خلاصه به برخی از آنها اشاره میشود:
۲-۳-۸-۱- Map Module
مدول ترسیمی ابزارهای مناسبی برای استفاده از انواع مختلف اجزای ساده GIS (نقطه، خط و چند ضلعی) را برای تهیه مدل عددی فراهم میآورد. مدول ترسیمی چهار پدیده را که شامل feature objects, drawing objects, digital image و فایلهای DFX می باشند، پشتیبانی می کند. صرفه جویی در زمان و دقت بالا از خصوصیات مهم GMS میباشد.
وجود مدول ترسیمی و گرافیکی، GMS را با دیگر نرم افزارها و کدهای تهیه مدل (جریان و انتقال) کاملاً متمایز ساخته است. مدول ترسیمی با ارائه یک سری ابزارهای GIS در کلیه مراحل تهیه مدل به خصوص تهیه مدل مفهومی مورد استفاده قرار میگیرد.
وارد کردن دادهها با فرمتهای گوناگون از نرم افزارهای مختلف به خصوص از پایگاه اطلاعاتی GIS از دیگر خصوصیات بارز GMS میباشد. با گذشت زمان و جمع آوری دادههای هیدروژئولوژیکی، هیدرولوژی و چینه نگاری جدید و شناخت بیشتر آبخوان و با بهره گرفتن از ابزارهای موجود در مدول ترسیمی به راحتی میتوان مدل تفهیمی جدید را با صرف زمان بسیار کم تهیه کرد و پس از تبدیل مدل مفهومی به مدل MODFLOW آن را دوباره اجرا کرد. وجود ابزارهای GIS نظیر انتخاب و تهیه نقطه، خط و پلیگون و جدول اسنادی برای هر یک از پدیدههای فوق، امکان ساخت مدلهای تفهیمی در مناطقی با پدیدههای زیاد هیدرولوژیکی (نظیر چاه، چشمه، رودخانه، زهکش، آبهای سطحی و….) را به سادگی امکان پذیر میسازد.
هر یک از پدیدههای هیدرولوژیکی یاد شده دارای چندین خصوصیات هیدرولیکی میباشند. به عنوان مثال هریک از چاههای بهره برداری علاوه بر موقعیت جغرافیایی آنها دارای خصوصیات نوع چاه، نرخ پمپاژ و … میباشند که میتوان در صفحه گستردهها با انتخاب فرمت قابل قبول برای GMS، تهیه و وارد مدل کرد و از آن پس به عنوان یک پوشش در پنجره Data tree و در مدول ترسیمی قرار داد. البته در حال حاضر در کشور ما اغلب ویژگیهای فوق از چاههای بهره برداری به صورت مدون موجود نیست ولی در صورت وجود وجود پایگاه اطلاعاتی GIS و یا حداقل فایل کامپیوتری آنها (به صورت اکسل و غیره) وارد کردن آنها به سادگی و با صرف زمانی اندک صورت میگیرد.
صرفه جویی در زمان وقتی از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردار خواهد بود که تعداد چاههای بهره برداری زیاد باشند و به خصوص آماده کردن آنها برای ورود به مدل آب زیرزمینی در شرایط ناپایدار نیاز باشد که هرچه دورههای تنش بیشتر باشد به همان اندازه دادههای مورد نیاز چند برابر شده و نیاز به مدیریت دادهها از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. نرم افزار GMS به خوبی تمامی مطالب فوق را بر آورده میکند که از معیارهای مهم در انتخاب آن برای تهیه مدل جریان آب زیر زمینی آبخوان دشت ایج نیز میباشد.
۲-۳-۸-۲- TIN[34] Module
مدول شبکه مثلثی بی قاعده، در مدل کردن سطوح به کار میرود. این شبکهها برای نشان دادن سطوح یک واحد زمینشناسی یا سطحی که توسط یک تابع ریاضی تعریف شده، به کار میرود. مقادیر هریک از لبههای سطوح تشکیل شده مثلثی TIN به صورت خطی تغییر می یابد. در GMS میتوان به طور همزمان چندین TIN را مدل کرد و با فعال کردن یکی از آنها و غیر فعال کردن بقیه عملیات مختلفی از جمله نمایش سه بعدی درونیابی و … را بر روی TIN فعال انجام داد. با بهره گرفتن از ابزارهای موجود در مدول TIN میتوان آنها را ویرایش کرد و همچنین به انواع دیگر دادههای GMS تبدیل نمود.
۲-۳-۸-۳- ۲D Scatter Point Module
مدول نقاط پخش شده دو بعدی برای درونیابی و تعمیم دادههای نقطهای پراکنده که در سطوح توزیع شدهاند به کار برده میشوند که برای این کار از چهار تابع خطی و غیر خطی درونیابی از جمله کریجینگ[۳۵] استفاده میکند. یکی از مهمترین مدول موجود در GMS، مدول نقاط پخش شده دو بعدی است. در GMS از این مدول، استفاده گسترده ای صورت میگیرد. درونیابی نقاط، تبدیل آنها به دیگر دادههای GMS نظیر TIN، نقاط مشاهدهای، گرههای شبکه و آزمون و آنالیز دادههای نقاط با بهره گرفتن از توابع آماری مختلف از مزیتهای مدول نقاط پخش شده میباشد. دادهها با فرمتهای مختلف را میتوان به هنگام وارد کردن به GMS به نقاط پخش شده دو بعدی تبدیل کرد. این فرمتها عبارتند ازText، dbf، shp.
مدول گمانهها در مدیریت دادههای گمانهای و حفاریها به کار برده میشود. تهیه مقاطع در طول گمانههای مختلف از جنبههای مهم آن است. دادههای گمانه شامل دادههای نمونه و دادههای چینه نگاری یا هر دو میباشد. دادههای چینه نگاری برای نمایش لایههای خاک موجود در لاگهای حفاری به کار میرود. لایههای خاک با بهره گرفتن از بخشها و مرزهای مجاورتی نمایش داده میشود. یک بخش، یک لایه خاک و مرز مجاورتی، اینترفاز بین دو بخش میباشند و در ساخت و تهیه TIN، Solid و شبکه سه بعدی با المان محدود به کار میروند. دادههای نمونه، دادههای حاصل از نمونهبرداری پیوسته در طول چاه را نشان میدهند. دادههای نفوذسنج مخروطی و دادههای ژئوفیزیکی چاه مثالهایی از دادههای نمونه هستند. دادههای نمونهای در یک سری دادههایی که میتوان آنها را دستکاری کرد ذخیره میشوند. از دادههای نمونهای میتوان در تفسیر چینه نگاری خاک استفاده کرد.
۲-۳-۸-۴- Solid Module
مدول حجمی یا سه بعدی GMS در تهیه مدلهای سه بعدی چینه نگاری به کار برده میشود. پس از تهیه این مدل میتوان از مکانهای مختلف آن برش تهیه کرد. در واقع از این مدول برای شناسایی بهتر منطقه مورد مطالعه استفاده میشود. همچنین با بهره گرفتن از آن میتوان دادههای ارتفاعی لایههای مختلف آبخوان را برای مدل Modflow مستقیماً استخراج کرد.
از مدول حجمی GMS با بهره گرفتن از لاگهای حفاری، مدل سه بعدی استراتیگرافی[۳۶] منطقه مورد مطالعه تهیه میشود. پس از تهیه مدل سه بعدی میتوان از هر منطقه مدل، مقطع عرضی تهیه کرد. همچنین از آن در محاسبه حجم مدل سه بعدی و تعریف دادههای ارتفاعی مدل عددی (تراز سنگ کف، توپوگرافی، تراز لایههای محبوس کننده) Modflow استفاده میشود.
۲-۳-۸-۵- ۳D Scatter Point Module
این مدول برای درونیابی از یک سری نقاط سه بعدی به شبکهها یا TIN به کار میرود. علاوه بر موارد گفته شده در بالا در GMS با بهره گرفتن از بسته نرم افزاری T-progress، مدلهای چندگانه احتمالی هتروژنیتی آبخوان تهیه میگردد که در تهیه مدل به روش تصادفی مورد استفاده قرار میگیرد. بسته نرم افزاری T-progress با بهره گرفتن از دادههای چاههای حفاری (لاگ حفاری)، چگونگی توزیع لاگها در دشت، وضعیت قرارگیری لایههای زمینشناسی تشکیل شده از مواد مختلف، نسبت فراوانی این مواد به یکدیگر و نیز با بهره گرفتن از توابع آماری نظیر زنجیره مارکف سریهای مواد زمینشناسی چند گانهای را در بسته نرم افزاری [۳۷] LPFبه وجود میآورد. استفاده از بسته نرم افزاری T-progress برای مناطقی که هتروژنیتی پیچیدهای دارند و انطباق کافی بین لاگهای حفاری برای تهیه مقاطع عرضی از آنها نیست، مناسب میباشند.
۲-۳-۸-۶- Modflow
یک مدل سه بعدی به زبان فورترن موجود در GMS میباشد که قابلیت تهیه شبکه با هر دو روش مرکزبلوکی و مرکزشبکهای را دارد. GMS به عنوان یک پیش و پس پردازشگر، Modflow را پشتیبانی میکند. دادههای ورودی برای Modflow توسط GMS تهیه و در فایلهایی ذخیره میشوند که این فایلها توسط Modflow به هنگام راه اندازی از GMS فراخوانی میشوند. منظور از مدولار[۳۸] بودن برنامه این است که برنامه از قسمتهای مجزا و مستقل تشکیل شده است که وظیفه خاصی را به عهده دارند. ساختار مدولار آن شامل یک برنامه اصلی و یک سری از برنامههای فرعی کاملاً مستقل میباشد که مدول نامیده می شود.
مدولها به صورت بستههایی گروه بندی شدهاند که هر بسته در ارتباط با قسمتی از سیستم هیدرولوژیکی که بایستی شبیهسازی شود، میباشد. از آن جمله میتوان به جریان آب به سمت زهکشها، ارتباط هیدرولیکی با رودخانه یا حتی حل معادلات خطی اشاره کرد. طراحی مدولار برنامه این توانایی را به کاربر میدهد که بتواند شرایط هیدروژئولوژیکی متفاوت را به صورت جداگانه در داخل مدل مورد آزمایش قرار دهد. مزیت دیگر این طراحی در این است که مدولهای جدید را بدون تغییر نسخه موجود میتوان مورد استفاده قرار داد. انواع آبخوانها که میتوانند مورد شبیهسازی واقع شوند تحت فشار، آزاد یا ترکیبی از این دو میباشند. تنشهای خارجی از قبیل چاهها، تغذیه ناحیهای، تبخیر و تعرق زهکشها و رودخانهها نیز میتواند شبیهسازی شود.
۲-۴- مبانی فیزیکی و معادلات حاکم بر جریان آب زیرزمینی
معادلات حاکم بر جریان آب زیرزمینی مانند معادلات در یک محیط متخلخل است. این جریان به خصوصیات ماده متخلخل، خصوصیات جریان و پارامترهای جریان بخصوص گرادیان هیدرولیکی بستگی دارد. رابطه دینامیک میان این پارامترها با در نظر گرفتن دامنه جریان توسط معادلات جزئی بیان میشود. با ترکیب قانون دارسی و معادله پیوستگی معادلات جزئی آب زیرزمینی به دست میآید. اگر ابعاد آبخوان، شرایط مرزی، شرایط اولیه و خصوصیات هیدورلیکی مشخص باشند این معادلات را میتوان حل کرد و هد هیدرولیکی در نقاط مختلف را پیدا کرد.
۲-۴-۱- قانون دارسی
هنری دارسی در سال ۱۸۵۶ آزمایشی ترتیب داد تا به وسیله آن فاکتورهای موثر بر جریان آب در یک فیلتر شنی را تعیین کند. شکل ۲-۲، نمایشگر نمونهای از آزمایش دارسی است. برای این کار، با اندازه گیری زمان پر شدن یک ظرف به حجم یک متر مکعب که در انتهای استوانه ماسهای قرار داشت دبی را اندازه گرفت و همچنین افت هد در طول ستون را با انجام آزمایشات متعدد اندازه گیری کرد.
دارسی تعیین کرد که برای یک نوع ماسه، نرخ حجمی تخلیه Q به طور مستقیم با افت هد و با سطح مقطع جریان A و به طور معکوس با طول ستون ماسه ارتباط دارد. ثابتی که برای تبدیل این تناسب به تساوی به کار برده میشود، ثابت K یا هدایت هیدرولیکی است. با این شرایط قانون دارسی به صورت زیر تعریف میشود:
(۲-۱)
علامت منفی نشان دهنده این است که جهت جریان به سمت هد کمتر است.
شکل (۲-۲): نحوه تغییرات هد در ستون ماسه در آزمایش دارسی (محمدی، ۱۳۸۶)
اگر ما در اینجا تخلیه ویژه را به صورت V=Q/A تعریف کنیم هنگامی که در حالت حدی افت در یک فاصله کوتاه اتفاق میافتد، میتوان رابطه دارسی را به فرم دیفرانسیلی زیر نوشت:
(۲-۲)
واحد تخلیه ویژه، همان واحد سرعت است و به عنوان سرعت دارسی شناخته میشود. بایستی توجه شود سرعت دارسی یک سرعت مصنوعی است. سرعت متوسط آب از تقسیم سرعت دارسی بر تخلخل ویژه، به دست میآید.
(۲-۳)
با تعمیم قانون دارسی برای سه بعد در جهت z, y, x خواهیم داشت:
(۲-۴)
(۲-۵)
فرم در حال بارگذاری ...
چو نیک بدیدم که نداری سر سعدی. . . . . بر بخت بخندیدم و بر خود بِگِرستم
درون مایه اصلی غزل:
در این غزل غم انگیز سعدی، عاشق بی چاره ای را می بینیم که در محضر معشوق زیبا رویش، در کمال تسلیم و وفا داری و عاشقی، نشسته و برای معشوق از حال پریشان و غصّه دارش سخن می گوید، گویی از مسبب این حال شکایتی ندارد و فقط می خواهد دل سنگی معشوق را نرم کند. به قول حافظ: می گریَم و مراد از این سیل اشکبار. . . . تخم محبّتست که در دل بکارمت-زیرا همگان دانند که هوای عاشق، گله و شکایت نیست، بلکه عشق است و بازگو کردن غصّۀ دل به جهت نرم شدن دل معشوق است بلکه رحمی بر عاشق کند و به او عنایت و محبّت داشته باشد. بهر حال شعر سعدی با آرایه های درونی و برونی و صناعات ادبی و دستوری گوناگون و متنوع صیقل داده شده وغزلی ظریف با بُنمایه روان و مشخص آفریده که اهل ادب با خواندن آن مٌهر سعدی را در جای جای اثرش می یابند و این است هنر قلم سعدی.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
اگرچه چشمهایم جای دیگری را نگاه می کنند ولی دلم پیش توست (ای معشوق)، برای اینکه دشمن متوجه نشود که تو را نگاه می کنم. دِگَرَستم:دیگر است مرا. ضمیر «م» در واقع متعلّق به «دل» و «دیده» است: «مرا دل پیش تو و دیده به جای دیگر است» یا «دلم پیش تو و دیده ام به جای دیگر است» /خصم:دشمن و این «دشمن» لابد «همان رقیب یا نگهبان معشوق» است. /می نگرستم:[از مصدر نگرستن]می نِگریستم، نگاه میکردم. /دل و دیده:مراعات نظیر و تناسب معنایی/
بیت دوم:
روزی این پرده ریاکاری و تزویر و شهرت و آبرو را کنار می زنم (دست از ریا کاری بر می دارم)و هر کجا که زیبا رویی مانند تو ببینم، در برابرش سجده خواهم کرد. پردۀ ناموس:[تشبیه صریح]، استعاره از پردۀ ریاکاری و تزویر و شهرت و آبرو/بُت:استعاره از معشوق زیبا روی خوش اندام، معشوقی که تا حد پرستیدن زیباست/به در آیم:بیرون می آیم/هر جا:قید مکان/بُتی مانند تو:تو (معشوق)را به بت تشبیه کرده است. /
بیت سوم:
خدا را شکر که دلم شکار غم عشقی شد که (تمام وجودم را تسخیر خود در آورده است)که از اینکه غمهای متفاوت دیگری را بخورم نجات پیدا کرده ام (به جمعیّت خاطر رسیده ام). المِنَّتهُ لِلَّه:خدا را شکر، خدا راسپاس/دلم صید غمی شد:کنایه از عاشق شدن و به دام عاشقی افتادن است. /خوردَنِ غم:استعاره از غمگین شدن، غصّه داشتن/
بیت چهارم:
(ای معشوق)آن عهد و پیمانی که گفتی عشق تو را فراموش نمی کنم. فراموش کردی و پیمان را گسستی، ولی من عاشق بر سر عهد و وفای خود محکم و پا برجا هستم. عهد و پیمان:مراعات نظیر، تناسب معنایی/دُرُستم:استوار و محکم/بشکستی:شکستی، (در واقع عهد شکستنی بوده است و واژۀ عهد به قرینۀ لفظی حذف شده است)/بر سرِ پیمان درستم:تتابع اضافات/
بیت پنجم:
تا وقتی که سر خوشی و شور و حال من (عاشق)بخاطر وجود خبر گرفتن از معشوق است، از حرف نیش دشمن به خدا قسم که بی خبر هستم (نیش حرف دشمن برایم مهم نیست و تفاوتی ندارد)ذوق درونم:سر مستی و سر خوشی وجودم، اضافه اقترانی/طعنه دشمن:اضافه توصیفی یا ترکیب وصفی، نیش زبان دشمن/به خدا:قسم به خداوند/خَبَرَستم:با خبر شوم، باخبر باشم. /گَر خَبَرستم:اگر با خبر باشم، یعنی با خبر نیستم، متوجه نیستم، خبرش، تفاوتی ندارد/
بیت ششم:
هدیه ای می خواستم به تو (ای معشوق)بدهم که شایستۀ خدمت و بندگی و حضور تو (ای معشوق)باشد، جان، (بالا ترین چیزی که دارم)بسیار برای تو کوچک و کم است، نمی دانم چه چیزی برایت بدهم. میخواستَمَت: ضمیر «ت» متعلق به «خدمت» است: «پیشکشی لایق خدمتت می خواستم» /خدمت: بندگی، چاکری، حضور/ نیک: بسیار، سخت/لایقِ خدمت: توصیفی، شایستۀ بندگی و حضور/نیک حقیر است: سخت کوچک است، بسیار ناچیز است. /
بیت هفتم:
وقتی خوب تامل کردم و در یافتم که تو به فکر سعدی نیستی و میلی به او نداری، از بخت نا مساعد خود خنده ام گرفت و به حال خود گریه کردم. چون:وقتی/نداری سر سعدی:به فکر سعدی نیستی/ نیک بدیدم: خوب اندیشه کردم/بدیدم و بگریستم و بخندیدم:مراعات نظیر و تناسب معنایی/
وزن غزل:
این غزل بر وزن مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن و در بحر هزج مثمن احزاب مکنوف محذوف سروده شده است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (دگرستم، می نگرستم، بپرستم، بِرَستم، دُرُستم، خبرستم، فرستم، بگرستم)
ویژگی سبکی غزل:
در واقع هر بیت خصوصیت مفهومی واحدی دارد که در پی هم آورده شده است و با جابجایی دو مصرع در یک بیت، معنی و هدف شاعر تغییر نمی یابد، مراعات نظیر و مترادف زیاد دیده می شود سعدی با این تنوع مفهومی در هر بیت، هدف واحدی را دنبال می کند و زیرکانه و هنرمندانه افسار معنایی غزل را به دست گرفته و طبعا این غزل از ویژگی های سبکی دورۀ خویش بهرۀ لازم را برده است.
جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم ترا
ور قصد آزارم کنی هرگز نیازارم ترا
زیر جور بر جانم کنون دست از جفا شستی به خون
جانا چه خواهد شد فزون آخر ز آزارم ترا
رخ گر به خون شویم همی، آب از جگر جویم همی
در حال خود گویم همی یادی بود کارم ترا
آب رخان من مبر، دل رفت و جان را در نگر
تیمار کار من بخور، کز جان خریدارم تو را
هان ای صنم خاری مکن، ما را فرازاری مکن
آیم به تاتاری مکن، تا دردسر نارم ترا
جانا ز لطف ایزدی گر بر دل و جانم زدی
هرگز نگویی انوری، روزی وفادارم ترا
درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل انوری به تمجید از معشوق می پردازد و این کار را غیر مستقیم انجام می دهد. در واقع شاعر معشوق را «جان» می داند و او را «جانا» خطاب می کند و اعتراف می کند که هر مشقتی را برای وصل معشوق با دل و جان می پذیرد. شاعر از جفای یار شکوه می کند و با لحنی ملتمسانه از وی می خواهد که دست از آزار و اذیت و بی وفایی بردارد. این غزل به سبک اشعار انوری سروده شده است که در آن شاعر در عین اینکه از معشوق و دل بر خود شکایت می کند به تمجید او می پردازد.
بافت معنایی غزل و آرایه های ادبی:
در بیت اول:
شاعر خطاب به معشوق می گوید: تنها جرم من این است که از دل و جان و با تمام وجود به تو وفادار هستم و اگر بخواهی به اذیت و آزار من بپردازی هیچگاه دست به عمل متقابل نمی زنم و تو را نمی آزارم. در این بیت واژه ی «کز جان» برای تاکید وفاداری عاشق آمده است.
در بیت دوم:
شاعر به زیبایی جفایی را که معشوق در حق جان او کرده، به شستن دستش به خون تشبیه می کند. به این معنی که دستان تو به خون آغشته شده است و این خون بخاطر جفایی است که در حق جان من روا داشته ای. از آزار من چه چیزی نصیب تو خواهد شد؟در بیت اول و دوم واژه آرایی در حرف «ج» به زیبایی محسوس است .
در بیت دوم و در مصرع پایانی استفهام انکاری دیده می شود و بین واژه های کنون، خون و جنون سجع دیده می شود.
در بیت سوم:
شاعر تاکید می کند که اگر جفای تو ادامه یابد و دیدگانم و صورتم را با خون بشویم و خون گریه کنم، در این حال با خود می گویم که کار من تنها از تو یاد کردن است. در این بیت آب از جگر جوییدن کنایه از خون گریه کردن و گریه ی فراوان از ته دل است. واژه آرایی در حرف «خ» در آغاز مصراع اول و همین آرایه در حرف «ج» در پایان مصراع اول به زیبایی در کنار هم قرار گرفته اند. کلمه ی «همی» در این بیت سه بار تکرار شده است که به خاطر ایجاد آهنگ و رعایت وزن ضرورتاً به کار رفته است. همچنین بین واژههای (خون و جگر و رخ) تناسب دیده می شود.
در بیت چهارم:
شاعر از معشوق در خواست می کند که به اشکهای او دامن نزند و باعث گریه و زاری او نشود و شوریدگی عاشق را ببیند و حال او را درک کند و غصه ی او را بخورد، چرا که از دل و جان خواهان و خریدار اوست. در این بیت «آب رُخان» ایهام دارد به اشک و آبرو که به نظر می رسد معنی نزدیک «اشک» مورد نظر شاعر باشد. بین واژه های مبر و نگر سجع دیده می شود. همچنین در این بیت واژه آرایی در حرف «خ» محسوس است.
در بیت پنجم:
شاعر با لحن نسبتاً تندی معشوق را «صنم» خطاب می کند و از او می خواهدکه عاشق را بیش از این سرافکنده و ناامید نکند و دست از آزار و اذیت او بردارد و حتی او را تهدید می کند که نزد مغولان او را خوار و سرافکنده نکند زیرا ممکن است برایش دردسر درست شود. «هان» از حروف خطاب است. «صنم» استعاره ی مصرحه از معشوق است. بین خواری و فرازاری سجع دیده می شود. «آب» در مصرع دوم ایهام دارد به آب کردن از شدت شرمساری و آبروریزی.
در بیت ششم:
فرم در حال بارگذاری ...
چکیده
سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده است. یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری میباشد که تاثیر مهمی بر عملکرد و پیادهسازی استراتزیک سازمان دارد از این رو شناسایی، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود.
برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارائه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پالیک[۱] به نام (ارزش افزوده سرمایه فکری)[۲] مطرح شده که از سه جزء کارایی سرمایه فیزیکی، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری می باشد. در این پژوهش ابتدا براساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری)، ارزش سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ۷ ساله ۱۳۹۳ الی ۱۳۸۶ محاسبه و سپس ارتباط بین مولفه های سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت محاسبه عملکرد مالی از هشت شاخص عملکرد مالی مالی در پنج گروه معرف ارزش بازار، سودآوری، فعالیت، بازده سرمایه، مبتنی بر ارزش آفرینی استفاده شده است. در تحقیق حاضر، روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها، رگرسیون چند گانه و ضرایب همبستگی میباشد. نمونه انتخابی شامل ۷۳ شرکت بصورت پیوسته برای بازه زمانی ۷ ساله بوده که اندازه شرکت بعنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یافتهها حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها و تاثیر مثبت اندازه شرکت بر روی سطوح برخورداری از سرمایه فکری و عملکرد مالی میباشد. باتوجه به این نتایج میتوان توجه مدیران، سهامداران، سرمایه گذاران و سایر گروههای ذینفع را به منابع و توانمندیهای درون سازمانی جلب و بهره گیری از این مدل برای کسب بازده مالی بالاتر و دسترسی به ارزش واقعی شرکتها، پیشنهاد کرد.
وازه های کلیدی: سرمایه فکری، عملکرد مالی، اندازه شرکت، رگرسیون چندگانه، بورس اوراق بهادار تهران
مقدمه
با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین، سرمایه، ماشین آلات و… از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است. بطوری که در اقتصاد، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها یاد می شود. همچنین با پیشرفت سریع تکتولوژی برتر، بویژه در زمینه ارتباطات، کامپیوتر و مهندسـی بیولوژی، از دهه ۷۰ الگوی رشد اقتصادی جهان بطور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن، دانـش به عنوان مهمتـرین سرمایه جایگزین سرمایههای پولی و فیزیکی شد (چن و همکاران ،۲۰۰۵،ص۳۸۸)[۳]. یکی از ویژگی های دانش این است که نامشهود است یعنی غیرقابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و منمودار است در صورتی که درگذشته سازمان ها با بهره گرفتن از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را بهطور کامل محاسبه کنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای کارایی لازم نیستند. دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای داراییهای نامشهود محسوب میشود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند (سالیوانو همکاران،۲۰۰۲،ص۹) [۴].
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
تایلز[۵] (۲۰۰۴) دارایی نامشهودی که به وسیله ی قانون حمایت شده اند و به آنها عنوان مالکیت معنوی[۶] را داده اند و شامل حق الامتیاز و کپی رایت و فرانشیزها و علائم و مارکهای تجاری است، برخی موارد از آنها در ترازنامه منعکس می شود ولی سایر داراییهای نامشهود که شامل سرمایه فکری است و تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از ارزش آنها کاسته نمیشود، معمولاً در ترازنامه منعکس نمیشود (چان، ۲۰۰۹، ص۹)[۷]. فاصله زیاد بین ارزش دفتری[۸] و ارزش بازاری[۹] شرکتها، توجه زیاد شرکت ها را نسبت به کشف ارزش دارایی های نامشهود حذف شده از صورت مالی، ایجاد کرده است (لیو ،۲۰۰۲،ص۱۴)[۱۰].
طبق نظر “بونتیس[۱۱] ” اکثر کشورهای مختلف دنیا (از جمله صنایع ایران) در حال استفاده از روش های سنتی حسابداری مالی هستند که قرنها پیش برای یک محیط کسب و کار مبتنی بر کارهای یدی و دارایی ملموس مثل تجهیزات و ساختمان ایجاد شده بودند در حالیکه محیط کسب و کار مبتنی بر دانش، نیازمند مدلی است که داراییهای ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی نیروی انسانی، نوآوری، روابط مشتری، فرهنگ سازمانی، سیستم و فرایندها، ساختار سازمانی و غیره را دربر گیرد. بنظر می رسد گزارشات حسابداری سنتی بطور ناقص ارزش حقیقی بوجود آمده در شرکتها را منعکس کند، شکاف بوجود آمده بین ارزش دفتری و بازار در بسیاری از شرکتها از جمله نارساییهای سیستم حسابداری سنتی در تقویم و انعکاس ارزش سرمایه فکری بوده که موجب بروز اختلاف یاد شده گردیده است (چان، ۲۰۰۹، ص۵) [۱۲].
در این رابطه، سرمایه فکری [۱۳]توجه روز افزون محققان دانشگاهی و دست اندر کاران سازمانی را به خود جلب کرده است. کلیه مدیران و کارگزاران و سرمایه گذاران در شرکتهای پذیرفته شده در بورس با توجه به نتایج این تحقیق می توانند با سنجش سرمایه فکری به ارزش ذاتی شرکت نزدیک شده و با اطلاع از میزان برخورداری شرکتها از سرمایه فکری میتوانند بازده مالی مالی مورد نظر را مناسب تر پیش بینی کنند.
۱-۲- بیان مسئله تحقیق
در طول دهه ۱۹۸۰، مفروضات و عقاید نئوکلاسیک ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش کشیده شد. بنابر اظهارات “پن روس[۱۴]” مزیت رقابتی تنها با ترکیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یک صنعت معین به دست نمی آید، بلکه عمدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع سازمانی نشاٌت می گیرد. از آنجایی که منابع همیشه قابل انتقال، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون، توجه جدی به درون شرکت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند. اقتصادی که درآن دانش و داراییهای نامشهود[۱۵] به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است. در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود که یکی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فکری است که تاثیر مهمی بر روی عملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد. از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فکری دارای اهمیت خاص است (گلدی صدقی،۱۳۸۶،ص۲۵).
از سوی دیگر اغلب سرمایه های حسابداری فعلی از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین قافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی ها در محاسباتشان قاصرند. در حقیقت صورت های مالی در تشریح ارزش واقعی شرکت ها از محدودیت های بسیاری برخوردار هستند. در جوامع دانش محور کنونی، بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایههای مالی به کار گرفته شده اهمیت یافته است؛
این به این معناست که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار، کاهش چشمگیری یافته است. بنابراین سرمایه فکری مظهر راهبرهای ارزش غیرمحسوس شرکتها است و نقش فزایندهای در عملکرد مشترک عوامل تولید(عامل چهارم) ایفا می کند(چان،۲۰۰۹،ص۱۲)[۱۶].
در حقیقت مساله اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت سرمایه فکری در بازده مالی شرکت ها است. در حقیقت این پژوهش تلاشی برای ارزشگذاری سرمایه فکری در صورت های مالی به شمار می آید که به دنبال پاسخ به سولات اساسی به شرح زیر می باشد:
آیا بین سرمایه فکری و ارزش بازار[۱۷] بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه ای وجود دارد، این رابطه چگونه است؟
آیا بین سرمایه فکری و نسبت های سودآوری[۱۸] بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد، این رابطه چگونه است؟
آیا بین سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت[۱۹] بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد، این رابطه چگونه است؟
آیا بین سرمایه فکری و بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد، این رابطه چگونه است؟
آیا بین سرمایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی بعنوان معیار عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد و این رابطه چگونه است؟
آیا بین هر یک از مولفه های سرمایه فکری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت آنها رابطه وجود دارد، این رابطه چگونه است؟
و در نهایت اینکه تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت چگونه است؟
۱-۳- چارچوب نظری
“دراکر”[۲۰] (۱۹۹۳) اندیشمند معروف مدیریت میگوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر، منابع طبیعی و نیروی کار بیشتر و… نیست. منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن ۲۱، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی، اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و ماشین آلات و… بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی، ثروت تولید میشود. در این اقتصاد، استفاده از دانش به عنوان عامل تولید، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی، ارجحیت بیشتری پیدا می کند در این اقتصاد، داراییهای فکری بخصوص سرمایه انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سـازمانها ریشه در قابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود (گلدی، ۱۳۸۶، ص۱۰۵).
در طی دهه گذشته کسب و کارها، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها، روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد (کینگ هانگ ،۲۰۰۹،ص۱۰)[۲۱].
کندریک[۲۲] یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح آمریکاست، می گوید که در سال ۱۹۲۵، نسبت سرمایههای تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود ۳۰ به ۷۰ بوده است ولی این نسبت در سال ۱۹۹۰ به میزان ۶۳ به ۳۷ رسیده است؛ همچنین “لئو” مطرح می سازد که فقط در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری آنها صورت نگرفته است (همان منبع). همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال ۱۹۹۹ در زمینه ترکیب داراییهای هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود ۲۰ به ۸۰ بوده و در سال ۱۹۹۸، این نسبت تقریباً به ۸۰ به ۲۰ رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است.
امروز سازمانها نیاز دارند تا بتوانند داراییهای خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این داراییهای خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم. بیشک این داراییهای نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته میشوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد. بر طبق تفکر “هوریب “سرقفلی، تفاوت بین ارزش واقعی (بازاری) شرکت و ارزش دفتری آن است (بونتیس ،۲۰۰۰، ص۱۸) [۲۳].
سرمایه فکری، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی)[۲۴]، سرمایه ساختاری[۲۵]، سرمایه ارتباطی، سرمایه سازمانی، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی[۲۶] است “بونتیس” ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری، مشتری اشاره کرد و در سال ۲۰۰۰ طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.
یک تفاوت کلیدی مابین تعاریف و مدلهای مختلف اندازه گیری سرمایه فکری برمی گردد به اولویتی که هر یک از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند که بر سرمایه مشتری تاکید کنند در حالیکه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه می نمایند و برخی دیگر یک نگرش کلنگر در خصوص مدلهای موجود اندازه گیری دارائیهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میکند .
۱-۴- اهمیت و ضرورت پژوهش
در چند دهه گذشته فرایند تولید بسیاری از کالاها و خدمات دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است. علاوه بر آن در اقتصاد دانش محور امروز، موفقیت سازمانها در گرو توانایی مدیریت داراییهای نامشهود است براساس نظر مر[۲۷] و همکارانش دلایل توجه سازمانها به مدیریت سرمایه فکری عبارتند از:
یاری رساندن به سازمانها در جهت تنظیم استراتژیها.
ارزیابی اجرای استراتژیها.
یاری رساندن به سازمانها در جهت تصمیمات گسترده و متنوع.
استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.
ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها.
اندازه گیری ارزش و عملکرد مالی[۲۸] شرکتها.
اهمیت اساسی انجام تحقیق حاضر، وجود نداشتن اقلامی به عنوان سرمایه فکری در صورت های مالی شرکت ها و پنهان بودن این اقلام در صورت های مالی شرکت ها می باشد و از جمله دلایل دیگر انجام تحقیق میتوان به فاصله زیاد بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها اشاره کرد که تحقیقات را به سوی کشف عواملی ایجاد کننده این فاصله می باشد، می کشاند. در گذشته بیشتر دارایی هایی سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم داراییهای سازمانها نامشهود هستند پس در اقتصاد امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نامشهود بستگی دارد.
۱-۵- اهداف پژوهش
۱-۵-۱- اهداف علمی تحقیق
الف- بررسی رابطه میان سرمایه فکری شرکت و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ب- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه بهره وری سرمایه انسانی[۲۹] و هر یک از شاخصهای عملکرد مالی شرکت.
ج- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه ساختاری[۳۰] و هر یک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
د- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه فیزیکی[۳۱] و هر یک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ه- بررسی اثر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و شاخصهای عملکرد مالی.
۱-۵-۲- اهداف کاربردی تحقیق
از جمله اهداف کاربردی تحقیق، نشان دادن اهمیت سرمایه فکری به ذینفعان صورت های مالی شرکت میباشد. تا منجر به اخذ تصمیمات بهتر و دقیقتر مالی در مورد شرکتها از سوی سرمایه گذاران، خود شرکت ها، اعتبار دهندگان، شرکت های سرمایه گذاری و غیره شود.
فرم در حال بارگذاری ...
۳- انجام توافق با فرستنده جهت تعیین میزان مسئولیتی بالاتر از حداقل تعیین شده در کنوانسیون لاهه و پروتکل های اصلاحی آن[۲۲۶]
۴- معدوم و بی خطر نمودن کالای خطرناک.[۲۲۷]
۵- انعقاد قرارداد خاص با فرستنده و با حق تعیین شروط خاص مسئولیت و مزایا (از جمله درج شرط غفلت) در قبض رسید غیرقابل انتقال.[۲۲۸]
همچنین از آنجا که در کنوانسیون لاهه در خصوص مسئولیت نماینده یا عامل مطلبی قید نشده است در پروتکل ویزبی و مقررات لاهه-ویزبی[۲۲۹] برای وی از یک طرف مسئولیت تعیین شده است و از طرفی حق استفاده از مزیا و معافیت ها و تحدید مسئولیت (آنگونه که برای متصدی حمل قابل تصور می باشد) به رسمیت شناخته شده است که برقراری این حق برای نماینده یا عامل مستلزم مسئول دانستن وی در قبال خسارات وارده می باشد. از طرفی از نظر پروتکل ویزبی (و مقررات لاهه-ویزبی) در صورتیکه خسارت ناشی از عمد یا قصور سنگین نماینده یا عامل ناشی شده باشد حق استفاده از مزایا و تحدید مسئولیت را از دست داده و مسئولیت چنین شخصی برای جبران خسارات نامحدود خواهد شد.[۲۳۰]
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در کنوانسیون هامبورگ هم در کنار متصدی حمل اصلی[۲۳۱] و هم در کنار متصدی حمل ثانوی[۲۳۲] از “نماینده یا عامل” نام برده شده است. در این کنوانسیون همانند پروتکل ویزبی و مقررات لاهه-ویزبی “نماینده یا عامل” نیز هم، در مقابل خسارات وارده به محموله دارای مسئولیت می باشد و هم می تواند از مزایا و تحدید حدود مقرر در کنوانسیون استفاده نماید و هم در صورتیکه مرتکب قصور سنگین شده باشد دارای مسئولیت نامحدود خواهد شد.[۲۳۳]
در کنوانسیون روتردام از اصطلاح “نماینده یا عامل” در میان اشخاص وابسته به متصدی حمل استفاده نشده است و تنها در دو مورد از نماینده یا عامل “فرستنده” نام برده شده است[۲۳۴] و به نظر می رسد با توجه به تعریفی که نویسندگان کنوانسیون روتردام از “مجری"[۲۳۵] و “مجری دریایی"[۲۳۶] در بندهای ۶ و ۷ ماده ۱ این کنوانسیون نموده اند خود را بی نیاز از استفاده از اصطلاح “نماینده یا عامل” در رابطه با متصدی حمل دیده اند.
۴-۱-۸- کشتی
“کشتی"[۲۳۷] طبق بند ۴ ماده ۱ کنوانسیون لاهه (و بند ۴ ماده ۵۲ قانون دریایی ایران) وسیله ای است که برای حمل “بار” در دریا مورد استفاده قرار می گیرد. بر اساس این تعریف کشتی هایی نظیر کشتی های جنگی، مسافری و تفریحی از شمول کنوانسیون های حمل و نقل بین المللی کالا خارج می باشد. در کنوانسیون هامبورگ تعریفی از کشتی نشده است و در کنوانسیون روتردام در بند ۲۵ ماده ۱، کشتی، شناوری است که برای حمل کالا در دریا مورد استفاده قرار می گیرد. این تعریف مورد انتقادات چندی واقع شده و برخی معتقدند که این تعریف فاقد جامعیت می باشد.[۲۳۸]
البته به نظر می رسد انتقاد مطروحه از یک جنبه قابل رد می باشد چرا که تعریف کشتی به این صورت دارای مفهوم مخالف نیست (اگر چه این ایراد به قانون دریایی ایران وارد می باشد) تا کشتی های مسافری و … از شمول تعریف کشتی خارج شوند بلکه منظور این است که از نظر این کنوانسیون ها، شناوری مشمول قواعد آن کنوانسیون می باشد که در این تعریف جای بگیرد و سایر کشتی های (جنگی و مسافری و …) از دامنه شمول آن کنوانسیون خارج می باشند.
از طرفی علی رغم اینکه کشتی، شیء و جزء دسته اموال منقول محسوب می شود به دلیل اهمیت استراتژیک آن در حمل و نقل دریایی و طبق رویه قضائی (حقوقی) در حقوق کامن لا نوعی شخصیت فرضی حقوقی برای کشتی در نظر گرفته شده است به نحوی که مانند انسان دارای “نام مخصوص"و “تابعیت” و “اقامتگاه"[۲۳۹] می باشد.[۲۴۰] رویه معمول و اصول حقوقی و قضائی و آئین دادرسی مدنی ایجاب می نماید که طرح دعوی علیه انسان یا شخص حقوقی ممکن صورت پذیرد و در مواردی نیز که شخصی نسبت به عین مالی ادعای دارد باید مالک آن مال طرف دعوی قرار گیرد. این در حالیست که در حقوق کامن لا در راستای شناسائی شخصیت فرضی برای کشتی طرح “دعوی این رم"[۲۴۱] علیه خود کشتی نسبت به حقوق عینی و تعهداتی که مربوط به آن کشتی و عملیات کشتیرانی می باشد معتبر شناخته شده است. چنین دعوایی به “دعوی علیه شئ” معروف می باشد و پیشینه آن به قرون وسطی برمی گردد.[۲۴۲]
حسب این قاعده امکان طرح دعوی علیه شیء (خود کشتی) وجود دارد و صرف نظر از اینکه مالک کشتی چه کسی است می توان خود کشتی را به عنوان “خوانده دعوی” طرف دعوی قرار داد. در چنین دعوایی دادگاه حکم به محکومیت خود کشتی صادر می نماید و با فروش کشتی حکم صادره اجرا خواهد شد. امکان طرح دعوی علیه کشتی مزایای متعددی برای اشخاصی که مطالباتی ناشی از عملیات مربوط به کشتی دارند به همراه دارد چرا که معمولا دسترسی به مالکان کشتی خصوصا وقتی این اشخاص در خارج از کشور محل اقامت زیاندیده، اقامت داشته باشند بسیار مشکل و در اغلب موارد محال می باشد و از طرفی در مرحله اجرای حکم نیز اجرای حکم علیه شخص حقیقی یا حقوقی با محدودیتهای خاص حقوقی روبرو خواهد شد در حالیکه در “دعوی این رم” در صورت ورود کشتی به حوزه قضائی کشور متبوع زیاندیده اقدامات تامینی و حقوقی علیه خود کشتی انجام خواهد شد.[۲۴۳]
حقوق بین الملل نیز چنین قاعده ای را به رسمیت شناخته است و در مواد ۲۷ و ۲۸ کنوانسیون بین المللی حقوق دریاها ۱۹۸۲ و ماده ۱۱ “قانون مناطق دریایی ایران مصوب ۳۱/۲/۱۳۷۲” اجرای این قاعده در بعد بین المللی به رسمیت شناخته شده است. در کنوانسیون لاهه نیز در بندهای ۱ و ۲ و ۵ ماده ۴ همراه و همتراز متصدی حمل از مسئولیت های خود کشتی (و نه مالک کشتی) در قبال خسارات وارده یا معافیت از جبران خسارت نام برده شده است. قانون دریایی ایران نیز به تبعیت از کنوانسیون لاهه در ماده ۵۵ (بندهای ۱، ۲ و ۵) از مسئولیت کشتی همراه با متصدی حمل نام برده است.
در کنوانسیون هامبورگ از مسئولیت کشتی در قبال خسارات وارده سخنی گفته نشده است و تنها در بند ۲ ماده ۲۱ بصورت غیر مستقیم به امکان طرح دعوی علیه خود کشتی اشاره شده است. در کنوانسیون روتردام علی رغم تلاشی که برای جامعیت آن شده است هیچ گونه مطلبی در خصوص مسئولیت کشتی و “دعوی این رم” نشده است در صورتیکه که با توجه به مزایای طرح دعوی علیه کشتی سکوت کنوانسیون روتردام در این خصوص نقصی عمده به حساب می آید اگر چه می توان از یک نظر چنین عنوان نمود که سکوت کنوانسیون روتردام در خصوص مسئولیت کشتی و امکان طرح “دعوی این رم” را نمی توان به عنوان به معنی منتفی دانستن مسئولیت کشتی و عدم امکان طرح “دعوی این رم” دانست بلکه در این حالت به جهت سکوت کنوانسیون روتردام، قواعد عام حقوق بین الملل بر موضوع به عنوان قاعده ای تکمیلی حکمفرما بوده و مسئولیت کشتی به قوت خود پابرجا بوده و امکان طرح “دعوی این رم” وجود خواهد داشت.
در خصوص نوع (تساهمی یا تضامنی و شراکتی) مسئولیت متصدی حمل و کشتی نیز باید گفت اگر چه در کنوانسیون لاهه (و قانون دریایی ایران) صراحتی در این خصوص وجود ندارد معذلک با توجه به اطلاق مواد مربوطه و به لحاظ اینکه مسئول شناختن کشتی در جهت حمایت از حقوق زیاندیده می باشد و اصولا نمی توان شراکت در تلف برای شئ تصور نمود تا بتوان هنگام ورود خسارت موضوع تقسیم مسئولیت را مد نظر قرار داشت لذا باید مسئولیت کشتی را به همراه متصدی حمل مسئولیتی اشتراکی و تضامنی محسوب نمود.
۴-۱-۹- فرمانده کشتی
فرمانده کشتی[۲۴۴]، جانشین و نماینده مستقیم مالک کشتی بوده و از نظر مدیریتی مهمترین پست و مقام را در کشتی دارا می باشد. فرمانده کشتی وظایف متعددی در خصوص اداره امور کشتی به عهده دارد و مسئولیت های سنگینی برای وی در قوانین مربوطه پیش بینی شده است.[۲۴۵] در حمل و نقل دریایی نیز انجام اغلب تعهداتی که به موجب قرارداد حمل به عهده متصدی حمل قرار دارد بوسیله فرمانده کشتی حالت اجرایی به خود می گیرد. در کنوانسیون لاهه اختیارات گسترده ای در راستای اجرای تعهدات متصدی حمل برای فرمانده کشتی در نظر گرفته شده است از جمله:
۱- صدور و امضاء بارنامه دریایی از جمله “بارنامه دریایی کالای بارگیری شده بر روی عرشه کشتی"[۲۴۶]
۲- اعمال رزرواسیون در بارنامه دریایی. [۲۴۷]
۴- حق افزایش مسئولیت متصدی حمل بیش از سقف تعیین شده در کنوانسیون لاهه.[۲۴۸]
۵- حق تخلیه و نابود یا بلااثر سازی کالای خطرناک.[۲۴۹]
۶- حق عقد قرارداد حمل با شرایط خاص و صدور قبض رسید غیرقابل انتقال برای کالای موضوع این نوع حمل.[۲۵۰]
در کنوانسیون هامبورگ علی رغم اینکه تلاش شده است تا جامعیت بیشتری نسبت به کنوانسیون لاهه و پروتکل ویزبی و مقررات لاهه-ویزبی داشته باشد تنها در دو مورد به فرمانده کشتی اشاره شده است:
۱- صدور و امضاء بارنامه دریایی.[۲۵۱]
۲- امکان ابلاغ اخطاریه تلف و خسارت و “تاخیر در تحویل” به فرمانده.[۲۵۲]
در کنوانسیون روتردام نیز به صورت مستقیم به فرمانده کشتی اشاره ای به اختیارات فرمانده کشتی نشده است و بیشتر از “متصدی حمل” و “مجری” و “مجری دریایی” نام برده شده است. البته سکوت کنوانسیون های بین المللی به معنی نفی اختیاراتی که به موجب قوانین خاص یا عرف دریانوردی برای فرمانده کشتی در نظر گرفته شده است نمی باشد.
۴-۱-۱۰- مالکان کشتی های دریاپیما[۲۵۳]
مالک کشتی معمولا شخصی نیست که تصدی حمل و نقل را به عهده می گیرد بلکه کسی است که کشتی را تحت قرارداد اجاره[۲۵۴] (دربست) به شخص دیگری (اجاره کننده)[۲۵۵] اجاره می دهد و معمولا شخص اخیر است که متصدی حمل محسوب می شود. مالک کشتی سعی دارد مسئولیت خود را در قرارداد اجاره محدود نماید و حتی الامکان متصدی حمل را موظف می نماید بارنامه های دریایی را به نحوی صادر نماید که باعث افزایش مسئولیت وی نشود. از طرفی به لحاظ امکان طرح دعوی علیه خود کشتی “دعوی این رم"[۲۵۶] متصدی حمل در برابر مسئولیتی ناخواسته قرار خواهد گرفت.[۲۵۷] به همین دلیل نیز مالکان کشتی تلاش داشته اند مسئولیت خود را در قبال خسارت وارده به محموله و مسافر محدود نمایند و در همین رابطه در سال ۱۹۲۴ و تقریبا همزمان با تصویب کنوانسیون لاهه، کنوانسیونی تحت عنوان “کنوانسیون بین المللی متحد الشکل نمودن پاره ای از مقررات مربوط به تحدید مسئولیت صاحبان کشتی دریا پیما” به تصویب رسید و در سال ۱۹۵۷ کنوانسیون دیگری در همین رابطه تحت عنوان “کنوانسیون بین المللی تحدید مسئولیت صاحبان کشتی های دریاپیما” به تصویب رسید و کشور ایران با تصویب “قانون الحاق دولت شاهنشاهی ایران به هفت قرارداد بین المللی دریایی” در سال ۱۳۴۴ بصورت همزمان به ۷ کنوانسیون بین المللی از جمله کنوانسیون مذکور ملحق گردیده است.[۲۵۸]
با اوصاف فوق کنوانسیون های بین المللی که در خصوص حمل و نقل دریایی به تصویب رسیده یا می رسند تصریح می نمایند که قواعد آن کنوانسیون خللی نسبت به تحدید مسئولیتی که طی کنوانسیون های بین المللی برای مالکان کشتی های دریاپیما در نظر گرفته شده است وارد نخواهد ساخت: کنوانسیون لاهه (و مقررات لاهه-ویزبی) در ماده ۸، کنوانسیون هامبورگ در بند ۱ ماده ۲۵ و کنوانسیون روتردام در ماده ۸۳ صراحتا این موضوع را مورد تاکید قرار داده اند. البته در کنوانسیون روتردام در ماده ۳۷ مالکی کشتی با رعایت شرایطی مالک کشتی، متصدی حمل محسوب می شود[۲۵۹] و این امر می تواند باعث شود مسئولیت وی از حدودی که به موجب کنوانسیون مربوط به مالکان کشتی در نظر گرفته می شود تجاروز نماید.
۴-۱-۱۱- مستخدمین[۲۶۰] متصدی حمل
متصدی حمل در حمل و نقل های دریایی معمولا شرکت های کشتیرانی هستند که از نظر حقوقی “شخصیت حقوقی” محسوب می شوند. این نوع اشخاص، اشخاص اعتباری هستند که به حکم قانون برای آنها موجودیت حقوقی در نظر گرفته شده است و موجودیت فیزیکی آنها از طریق مدیران و کارکنان و اشخاص وابسته به آن تجلی پیدا می نماید. در مواردی نیز که متصدی حمل شخص حقیقی می باشد خود، شخصا به امورات حمل و نقل نمی پردازد بلکه این اعمال را همانگونه که در صفحه ۶۳ این تحقیق اشاره شده است تنها تصدی می نماید و اقدامات فیزیکی مربوط به حمل و نقل از طریق کارکنان و مستخدمین وی حالت اجرایی پیدا می کند. در کنوانسیون لاهه برای مستخدمین و کارکنان متصدی حمل از اصطلاح “Servant” استفاده شده است. این اصطلاح معمولا در کنار اصطلاح نماینده و عامل[۲۶۱] به کار رفته است[۲۶۲] و اقدامات این دو دسته در کنار هم به یک میزان منشاء اثر حقوقی محسوب شده است.
در کنوانسیون هامبورگ نیز همین رویه تکرار شده است و بصورت توامان این دو اصطلاح در کنار هم بکار رفته است.[۲۶۳] در کنوانسیون روتردام اما از اصطلاح Servant استفاده نشده است و در مقابل اصطلاح Employee که امروزی تر و ماهیتی قراردادی دارد بکار رفته است.[۲۶۴] در مورد کارکنان کشتی نیز در کنوانسیون روتردام از اصطلاح اختصاصی Crew استفاده شده است.[۲۶۵] این اصطلاح که یکی از اصطلاحات تخصصی در اداره امور کشتی است بر مصادیق متعدد خدمه کشتی نظیر ملوان، موتورچی، و … اطلاق می شود.[۲۶۶]
۴-۱-۱۲- ملوان و راهنما
در کنوانسیون لاهه علاوه بر مستخدم در دو مورد از اشخاص دیگری نام برده شده است. در بند a2 ماده ۴ از اصطلاحات ملوان[۲۶۷] و راهنمای کشتی[۲۶۸] در کنار مستخدم[۲۶۹] و فرمانده کشتی[۲۷۰] استفاده شده است. به موجب این بند متصدی حمل در قبال خسارتی که بر اثر غلفت و قصور ملوان و راهنمای کشتی یا فرمانده کشتی یا مستخدمین کشتی بوجود آمده باشد معاف می باشد. ذکر صریح اشخاص مذکور در بند a2 ماده ۴ کنوانسیون لاهه بدین خاطر بوده است که معمولا هدایت و کنترل کشتی به دست این اشخاص است. در کنوانسیون هامبورگ از اصطلاحات یاد شده (ملوان و راهنما) استفاده نشده است و تنها در بند ۸ ماده ۱۹ این کنوانسیون از افسر مسئول کشتی[۲۷۱] نام برده شده است به موجب این بند ابلاغ اخطاریه “تلف” و “خسارت” و “تاخیر در تحویل” به افسر مسئول کشتی همانند ابلاغ به فرمانده کشتی معتبر تلقی شده است. در کنوانسیون روتردام همانگونه که ذکر شد از اصطلاحات مذکور استفاده نشده است.
۴-۱-۱۳- “شخصی که از جانب دیگری عمل می نماید"[۲۷۲]
در کنوانسیون هامبورگ[۲۷۳] و کنوانسیون روتردام[۲۷۴] از اصطلاحی تحت عنوان “A person acting on his behalf” استفاده شده است. معادل فارسی این اصطلاح “شخصی که از جانب دیگری عمل می نماید” می باشد. این اصطلاح هم برای فرستنده و هم برای متصدی حمل به کار رفته است ولی در هیچ از این دو کنوانسیون این اصطلاح تعریف نشده است و توضیحاتی نیز در مورد خصوصیات این اشخاص داده نشده است و مصادیق چنین اشخاصی نیز تعیین نشده است و تنها در بند ۲ ماده ۱۴ کنوانسیون هامبورگ “فرمانده” به عنوان یکی از مصادیق آن ذکر شده است. به نظر می رسد اصطلاح فوق الذکر مفهومی عام تر از “کارمند و خدمه"[۲۷۵] و “نماینده یا عامل"[۲۷۶] داشته باشد و همه این اشخاص می تواند مصادیقی از اصطلاح مذکور باشند. در کنوانسیونهای هامبورگ و روتردام چنین شخصی در چند مورد ذیل می توانند منشاء اثر حقوقی باشد:
۱- امضاء بارنامه دریایی و امضاء “سند حمل کتبی” و “سند حمل الکترونیکی” .
۲- اختیار اجرای رزرواسیون و مخدوش نمودن بارنامه دریایی.
۳- معتبر بودن ابلاغ اخطاریه های مربوط به خسارت و تاخیر در تحویل به آنها.
۴- معتبر بودن تحویل کالا توسط چنین اشخاصی به متصدی حمل.
در کنوانسیون لاهه و پروتکل های اصلاحی آن و مقررات لاهه-ویزبی از چنین اصطلاحی استفاده نشده است و به نظر می رسد نویسندگان مربوطه اشخاص مرتبط و جانشین متصدی حمل را همان کارکنان و نمایندگان دانسته اند در صورتیکه در عمل به دلیل گستردگی دامنه شمول عملیات حمل ممکن است اشخاصی در امور حمل و نقل دخالت نمایند که عناوین کارکن و خدمه یا نماینده بر آنها صدق ننماید.
از طرفی در کنوانسیون روتردام در بند ۱ ماده ۴ از اصطلاح “هر شخصی"[۲۷۷] نیز استفاده شده است به موجب این بند هر شخصی که خدماتی را در کشتی ارائه می دهد می تواند از مزایا و معافیت های تعیین شده در کنوانسیون روتردام استفاده نماید. این اصطلاح در کنار خدمه و فرمانده به کار رفته است و به نظر می رسد شامل افرادی شود که در استخدام متصدی حمل نیستند ولی بصورت موردی یا از طریق پیمانکار (عوامل پیمانکار) خدماتی را در کشتی ارائه می دهند. در مورد چنین اشخاصی نیازی به وجود یک رابطه استخدامی نیست و وجود یک رابطه قراردادی مستقیم یا غیرمستقیم نیز برای این که تحت شمول قواعد کنوانسیون روتردام قرار بگیرند کفایت می نماید.[۲۷۸]
از طرفی در کنوانسیون روتردام در بند d ماده ۱۸ از این اصطلاح در کنار اشخاصی استفاده شده است که حسب ارتباط قراردادی با متصدی حمل مسئولیت های متصدی حمل را انجام می دهند و به نظر می رسد این شخص نباید جزء دسته “مجری” یا “مجری دریایی” باشد و بیشتر به پیمانکارانی نزدیک است که خدمات مختلف مورد نیاز متصدی حمل را در راستای حمل و نقل دریایی به عهده می گیرند و به نظر می رسد با تعریفی که از پیمانکار[۲۷۹] در علم حقوق می شود بهتر بود در بند d ماده ۱۸ کنوانسیون روتردام به جای اصطلاح “هر شخصی” که عبارتی مبهم می باشد از اصطلاح پیمانکار یا پیمانکار فرعی (که اصطلاحاتی شناخته شده و متداول می باشد) استفاده می گردید.
۴-۲- اشخاص وابسته به محموله، دخیل در امور مربوط به حمل و نقل دریایی
اشخاص وابسته به محموله که در کنوانسیونهای لاهه، هامبورگ و روتردام از آنها نام برده شده است به شرح ذیل می باشند:
۱- اشخاص وابسته به محموله در کنوانسیون لاهه
۱-۲- فرستند.
۲-۲- عامل یا نماینده فرستنده.
۳-۲- گیرنده.
۴-۲- شخص ثالث.
۵-۲- مالک محموله.
۶-۲- عامل یا نماینده.
۲- اشخاص وابسته به محموله در کنوانسیون هامبورگ
فرم در حال بارگذاری ...