وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه درباره پایان نامه بررسی تاثیر مهاجرت بر ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

صاحبنظرانی نظیر استارک و ونگ فرار مغزها را در چارچوب تئوری محرومیت نسبی مورد بررسی قرار داده اند. این دو معتقدند نارضایتی تنها هنگامی که دستمزها پایین است بروز می کند. مهاجرت یک رفتار تصادفی نیست بلکه پاسخی برای رفع محرومیت ها است و به این دلیل مهاجرت شکل می گیرد. بنابراین شناخت ملاک محرومیتهای موجود و فرایندهای اثرگذار محرومیت بر تصمیم به مهاجرت ضروری است. در صورت مساوی بودن شرایط دیگر، محرومیت از هدفهایی که با ارزش ترند بیش از محرومیت از هدف هایی که ارزش کمتری دارند در تصمیم به مهاجرت موثرند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مهاجرت پاسخ نهایی به محرومیت های نسبی می باشد. در واقع وقتی فرد یا جمع نتواند به هدف های باارزش در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد و احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیت هایش در خارج از سازمان اجتماعی او وجود دارد، درآن صورت مهاجرت می کند. در اینجا فرد با دو سازمان اجتماعی رو به رو است یک سازمانی که درآن پرورش یافته اما احساس می کند که در آن از فرصت های لازم برای رسیدن به هدف های با ارزش خود محروم است، دیگری سازمانی که شاید فقط به طور مبهم آن را می شناسد اما احساس می کند که درآنجا به منابع لازم برای رفع محرومیت های خود دسترسی می یابد.
در این حالت مهاجرت در عین اینکه نتیجه برخی نارسایی ها در کارکرد یک سازمان اجتماعی است اما سلسله ای از تغییرات را در کل سازمان اجتماعی بر می انگیزد. مهاجرت پدیده ای است که سازمان اجتماعی مبدا و مقصد را تحت تاثیر قرار می دهد(حاج حسینی، ۱۳۸۵ ، ۴۶ ).
۲_۲)نظریات ارزش ها:
همانگونه که در ابتدای فصل آمد دومین مفهومی که از اهمیت زیادی برخوردار است و بالتبع نیازمند واکاوی است مقوله ارزش ها و نظام ارزشی است. در این راستا به سراغ اندیشمندانی رفته ایم که در حوزه ارزش ها مطالعات ارزشمندی داشته اند و ارزش ها را از ابعاد گوناگون بررسی کرده اند. در این زمینه کارهای زیادی انجام شده و آثار درخور توجهی ارائه شده است برای مثال پژوهش های روکیچ، اینگهارت، شوارتز، رفیع پور و… شایان توجه ویژه است. در اینجا ابتدا به مبحث ارزش ها و نظام ارزشی و تعریف آن پرداخته می شود و پس از آن به سراغ موضوع تغییرات ارزشی که موضوع محوری پژوهش ما است، می رویم.
۲_۲_۱)ارزش ها:
ارزش ها به عنوان اصول راهنمای زندگی (مایو، ۱۹۹۸ ، ۲۹۴-۳۱۱ ) معیارهای مطلوب برای داوری درباره رفتارها، رخ دادها و مردم، در پی ریزی و بیان نگرش ها، و هنگام گزینش و مستدل ساختن رفتارها، باورهای امر و نهی کننده درمورد الگوهای آرمانی رفتار و حالت غایی وجود تعریف شده است(روکیچ، ۱۹۷۳ ، ۳۶-۴۵). شوارتز و همکارانش ارزش ها را چنین تعریف کرده اند: مفاهیم یا باورهایی که به رفتارها یا موقعیت های نهایی مطلوب مربوطند، فراتراز موقعیت های ویژه اند، گزینش یاارزشیابی رفتار و رخدادها را هدایت می کنند و براساس اهمیت شان مرتب می شوند.
به بیان دیگر ارزش ها مفاهیم مطلوبی هستند که فرد می خواهد آنها را دارا باشد، گزینش های افراد بر پایه آنها صورت می گیرد و دارای نیروی انگیزش اند و فرد را وادار به عمل می کنند. ارزشها به مردم توانایی داوری و تصمیم گیری در موقعیت های مختلف می دهد. بر پایه ی ارزش ها است که افراد انسانی نیازها و خواسته های خود را در کنش رو به رو، سازماندهی و تنظیم می کنند و به ارزیابی رفتار خود و دیگران می پردازند. سنجه خوبی و بدی، خواستنی و نخواستی، پسندیده و ناپسند، مهر و کین، دل شدگی و دل زدگی، موافقت و مخالفت، همه بر محور ارزش ها است.
ارزشها به اندازه ای در زندگی ما نفوذ دارند که راستای عمل خود را از ارزش ها می یابیم، پیرامون خویش را با ارزش ها تفسیر می کنیم، و حتی جایگاه خود را در زنجیره اجتماعی و سامانه لایه بندی اجتماعی با ارزش ها توجیه می کنیم. اطاعت و فرمانبری از قدرتمندان را بر پایه ی ارزش ها مشروع ولازم می پنداریم و یا در شرایطی دیگر، ارزشها ممکن است عصیان و نافرمانی از قدرتمندان را در ما برانگیزانند. بر مبنای ارزش هاست که به ایده یا مسلکی پایبند می شویم.
ارزش ها هستند که اهداف و مقاصد ما را در زندگی اجتماعی تعیین می کنند و به ما در رسیدن به اهداف و مقاصد خویش نیرو و جنبش می بخشد.
ارزش ها به عنوان طرح کلی برای تصمیم گیری و حل دوگانگی ها به کار می روند و سنجه یا ملاک های رفتار به شمار می آیند. آنها تبیین های بالقوه استواری از رفتار انسان فراهم می آورند که می توان با آن ها رفتارهای مختلف را همچون رفتار مصرف کننده، رفتار سازمانی، کمک های خیریه، اعتیاد دارویی، گرایش سیاسی و تفاوت های میان فرهنگی پیش بینی کرد. ارزش ها بر ویژگی های دیگر منش، تاثیر می گذارند و در هماهنگی با آن ها، سازگاری فرد را با پیرامون و دیگران مشخص می کنند.
افزون بر نقشی که ارزش ها درانگیزش درونی به عهده دارند، موضوع فشارهای اجتماعی که برای عمل به ارزش ها،ایجاد می شوند، قابل توجیه است. هر ارزشی که به عنوان یک هنجار یا قاعده اجتماعی پذیرفته می شود بر پایه دیدگاه های روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان ، فشار یا نیرویی را بر افراد تحت نفوذ آن فرهنگ می آورد تا افراد را به پایبندی و عمل به آن ارزشها وا دارد. در حقیقت این فشاری که از سوی جامعه به افراد می آید دو کارکرد مهم پدید می آورد:
یکی اینکه افراد را به سوی هدف های غایی خود راهنمایی می کند، و دیگر اینکه با پاداش های اجتماعی برآمده از همرنگی با جامعه از رفتار وی سپاسگذاری می کند.
به طور کلی ارزش ها شیوه برداشت و تلقی افراد را هم نسبت به پیرامون خود و هم نسبت به ماهیت وجودی و نقش های اجتماعی و سیاسی شان و انتظارات و چشم داشت هایی که از جامعه و حکومت دارند، معین و مشخص می کند. ارزش ها با آموزش و گسترش انتظارات و چشم داشت های همانند، و همچنین تعیین معیارها و ضوابط یکسان و یکنواخت برای قضاوت نسبت به امور مختلف ،موجب همبستگی میان افراد و پایداری روابط اجتماعی می گردد. (صانعی، ۱۳۷۲ ، ۴۲-۴۷ ).
از نظر آلن بیرو ،ارزش میزان توانایی یک شیء، اندیشه یا شخص درارضای یک میل، نیاز یا تمنای انسانی است (بیرو،۱۳۶۶ ،۴۴۵ ).
راکیچ معتقد است که ارزش عقیده پایداری درباره شیوه خاصی از رفتار یا هدف نهایی وجود است که از نظر فردی یا اجتماعی در برابر شیوه ی رفتار یا هدف دیگری قابل توجیه است(راکیچ، ۱۹۷۳ ، ۲۳).
شوارتز، ارزش های بشری را عبارت از اهداف فراموقعیتی می داند که به مثابه اصول راهنما در زندگی فرد یا گروه به کار رفته و از نظر اهمیت تفاوت دارند. معنای هر ارزش در الگوی تجربی، پیوسته با سایر ارزش ها و از جایگاه آن ارزش در ساختار روابط میان تمام ارزش ها، منعکس می گردد.
آلپورت، ورنون و لیندزی[۱] براساس تعریفی که از ارزش ها داشته اند شش نوع ارزش را در زندگی یک فرد تعیین کردند که عبارتند از:
۱.ارزش نظری: واجدین این ارزش حقیقت جو بوده، افرادی اهل دانش اند و دانش ،علم و معرفت تنها هدف آنهاست .

    1. ارزش اقتصادی: واجدان این ارزش، به فایده عملی علم توجه می کنند و علم را به خاطر فناوری می خواهند و هنر و زیبایی را وقتی طالبند که در خدمت سوداگری باشد.

۳.ارزش زیباگرایی و یا هنری: واجدان این ارزش ممکن است هنرمند نباشند، ولی گرایشهای آنها به مسائل هنری است. این افراد معتقدند ساختن چیزی زیبا مهمتر از خلق چیزی حقیقی است.
۴.ارزش اجتماعی : واجدان این ارزش برای انسان ها به خاطر آنکه انسانند، ارزش قائلند .این افراد بسیار مهربان، با گذشت، صمیمی واهل همکاری فراوان هستند.
۵.ارزش سیاسی[۲]: واجدان این ارزش قدرتگرا هستند . فعالیت این افراد محدود به حوزه سیاست نیست بلکه در هر شغل و حرفه ای که باشند در پی کسب قدرت و سلطه اند. رقابت با دیگران مهمترین انگیزه ی آنها در صحنه های مختلف زندگی است.

    1. ارزش مذهبی: واجدان این ارزش ،گرایش عرفانی و فلسفی دارند و سعی می کنند در هر رویدادی یک عنصر الهی پیدا کنند(حاتمی نسب، ۱۳۹۱ ، ۱۲۹ و ۱۳۰).

۲_۲_۲)نظام ارزشی:
نظام ارزشی تشکیل دهنده نظام فرهنگی است که عملاً بر مبنای مجموعه ای منطقی از ملاک های ارزیابی، شامل تفاوت های ارزشی، صریح و ضمنی و رفتارهای مرتبط با ارزش، قرار دارد. بنابراین، نظام ارزشی از ارزش های صریح و ضمنی، مثبت و منفی که در قضاوت های ارزشی و رفتارهای شفاهی و غیر شفاهی مستتراند، تشکیل می شود.
تعریف میلتون راکیچ از نظام ارزشی که عموماً به مثابه تعریف مرجع در منابع مختلف تلقی می شود، دلالت بر این دارد که برخی از ارزش های فرد نسبت به برخی دیگر از آن ها مهمتر است. به عبارت دیگر، وی نظام ارزشی را سازمان پایداری از باورهای مرتبط ترجیح داده شده ی ابزاری یا غایی می داند که براساس اهمیت نسبی، رتبه بندی شده اند.
۲_۲_۳)نظریه ساختار ارزشی شوارتز:
شوارتز با توجه به نظریه ی راکیچ درباره ارزش ها، به طرح نظریه خویش در این باره پرداخته و مقیاسی برای اندازه گیری ارزش ها تهیه نموده است. براساس نظریه وی، ارزش ها، اهداف فراموقعیتی هستند که به منزله ی اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیت متفاوتی دارند. براساس فرضیات شوارتز با توجه به اینکه ارزش ها به مثابه اهداف در نظر گرفته می شوند، بنابراین ابعاد ارزشی و ارزش های تشکیل دهنده آنها، براساس سه ملاک از هم تشخیص داده می شوند:
نخست؛ ارزش ها ممکن است در خدمت منافع فردی یا جمعی باشند،
دوم؛ ارزش ها ممکن است ابزاری یا غایی باشند،
سوم؛ ارزش ها ممکن است با ده بعد انگیزشی برخاسته از سه نیاز اساسی بشر(یعنی نیازهای زیست شناختی، نیاز به تعامل اجتماعی و نیازهای اساسی و رفاهی) درارتباط باشند (شوارتز، ۲۰۰۰، ۳۹(.
ده بعد انگیزشی ارزش ها عبارتنداز: خیرخواهی، سنت، همنوایی، امنیت، قدرت، موفقیت، برانگیختگی، لذت طلبی، خوداتکایی و جهان گرایی که با توجه به تحقیقات انجام شده شوارتز، در تمام فرهنگ ها وجود داشته و نسبتاً دارای معانی یکسانی است.
فهرست ابعاد ارزشی دهگانه و ارزش های متعلق به هر بعد به شرح زیر است :

    1. استقلال: آزادی، خلاقیت، خود اتکایی، انتخاب اهداف خود، کنجکاوی، احترام به خود، حق برخورداری از حریم خصوصی .

۲.انگیزش: زندگی مهیج، زندگی متنوع، شجاعت.
۳.لذت طلبی : رضایت، زندگی لذت بخش، خوش گذراندن.
۴.موفقیت : با نفوذ، توانا، موفق، باهوش، بلند پرواز، احترام به خود.
۵.قدرت: قدرت اجتماعی، ثروت، اقتدار، اعتبار اجتماعی، حفظ وجهه عمومی خود.
۶.امنیت : امنیت ملی، امنیت خانوادگی، احساس تعلق، نظم اجتماعی، سلامتی، پاکیزه بودن.
۷.همنوایی: فهم و دانش، انضباط شخصی، مودب بودن، احترام به والدین و بزرگترها، مطیع بودن.
۸.سنت: احترام به سنت ها، پذیرش سهم خود در زندگی، معتدل، دیندار، فروتن.

    1. خیرخواه: یاریگر، مسئول، شریف، جهانی در صلح، وفادار، دوستی حقیقی، بخشنده، عشق واقعی.

    1. جهان گرایی: برابری، یگانگی با طبیعت، جهانی سرشار از زیبایی ها، عدالت اجتماعی، حفظ محیط زیست، وسعت نظر، وحدت با طبیعت .

ابعاد ارزشی درمجموع، دو محور دو قطبی را تشکیل می دهند: نخست آمادگی برای تغییر در برابر محافظه کاری و دوم توجه به ماورای خود در برابر تقویت خود. به عبارت دیگر بعد آمادگی برای تغییر شامل نوعهای ارزشی خود اتکایی، برانگیختگی و لذت گرایی است. ارزش های قدرت گرایی، موفقیت و لذت طلبی، نمایانگر بعد تقویت خود است وارزشهای سنت گرایی، همنوایی و امنیت، بیانگر بعد محافظه کاری است و در نهایت جهان گرایی و خیرخواهی، بعد تعالی بخشی یا توجه به ماورای خود را نمایان می سازد.
همچنین انواع ارزشی دهگانه در مجموع به دو بعد ارزش های جمع گرایانه و ارزش های خود گرایانه به شیوه زیر تقسیم می شوند:


فرم در حال بارگذاری ...

« مقطع کارشناسی ارشد : نگاهی به پایان نامه های انجام شده ...دانلود منابع تحقیقاتی : دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با تحلیل ... »