وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه بررسی و نقد شیوه های طنز ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی
 

بگشود گره ز زلف زرتار

 

محبوبه ی نیلگون عماری

 
 

یزدان بکمال شد پدیدار

 

و اهریمن زشتر و حصاری

 
 

یادآر ز شمع مرده یاد آر

 
 

این مسمط حزن انگیز که درد و رنج و حس نفرت و انزجار شاعر را درحق قاتلان دوست دیرین خود نمودارمی سازد ازحیث سبک و قالب و قافیه بندی درادبیات ایران بدعت تازه ای گذاشت و پای ازچهاردیوار افکار و انواع مرسوم شعر قدیم بیرون نهاد. از این جهت"دخو"را باید هم در تحول نثرفارسی و هم درپیدایش شیوه های نو در شعر ایران از پیشوایان دانست.»
(دهخدا،۱۳۵۲: ۷۱)
«پس از پیروزی مجاهدان و فتح تهران و خلع محمد علی شاه ، علامه دهخدا به ایران بازگشت و در تهران وکرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و به مجلس رفت. با آغاز جنگ جهانی اول دهخدا به یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری رفت و در همان جا شوق تالیف لغت نامه فارسی او را برانگخیت و درمدت اقامت خود درآنجا فرهنگ فرانسه به فارسی را نوشت و روح القوانین منتسکیو را ترجمه کرد. »
«وقتی جنگ تمام شدبه تهران بازگشت ولی دیگرازکارهای سیاسی وهمچنین روزنامه نگاری کناره گرفت وبه کارهای ادبی و فرهنگی پرداخت .مدتی ریاست دفتر وزارت معارف و تفتیش وزارت عدلیه رابه عهده داشت و سپس رئیس مدرسه عالی حقوق علوم سیاسی شد و تا آخر عمر(۷اسفند۱۳۳۴ه.ش)کارش مطالعه و تحقیق بود.
دهخدا در مطالعات و تحقیقاتش نیز مردی پر تلاش بود و پشت کارعجیبی داشت .یکی از بزرگترین و با ارزش ترین آثار علامه دهخداکه هنوز هم تکمیل نشده است. »لغت نامه دهخدا است که بزرگترین فرهنگ فارسی است. ( دهخدا،۱۳۸۰، ۷۰-۶۸)
دقت در فرهنگ های فارسی علامه دهخدا را متوجه ساخت که مولفان فرهنگ ها ، غالباً لغت و معنی را از کتاب های یک دیگر رونویسی کرده اند و درنتیجه اشتباه ها از فرهنگی به فرهنگی دیگر منتقل شده و غلط خوانی و غلط نویسی کاتبان نیزمزید برعلت شده است. به همین سبب پایه های کارش رابرمبنای تحقیق به معنی اصولی نهاد. پس ازمرگش استادانی چون دکترمحمد معین کارش را دنبال کردند و بعد از معین هم گروه های مختلفی به سرپرستی دکتر جعفر شهیدی کارش را دنبال می کنند. ناگفته نماند که عده ای معتقدندکه لغت نامه دهخدا را بعد از او ویران کردند وآن چیزی که امروز به عنوان لغت نامه دهخداوجود دارد مطلقا لغت نامه دهخدا نیست. البته منطقی به نظرنمی رسد که کارو نیّت اصلی دهخدا امروز تا این حدتحریف شده باشد، چرا که لااقل کسانی کارش را دنبال کرده اندکه از یاران و شاگردانش بودند و خود نیز درتحقیق دستی داشته و به کاری که می کنند معتقدند.
ازآثاردیگردهخدا”امثال وحکم“است که گنجینه ی با ارزشی است ازمثل های فارسی. با توجه به این که دهخدا در نثرچرند و پرند نیز امثال و حکم فارسی را خیلی فراوان بکار می گیرد می توان گفت عشق و علاقه دهخدا به ضرب المثل ها و کنایات رایج دربین مردم، ازآغاز نویسندگی وجود داشته است .این اثر در ادبیات فارسی نظیر ندارد و دهخدا با این تالیف بزرگ ،خدمت بزرگی به فولکلور و فرهنگ عامه این سرزمین کرده است چرا که قبل از آن ادبیات فارسی جای چنین فرهنگی را خالی داشت.
«گذشته از این ها دهخدا چند کتاب و دیوان را تصحیح کرده است و یا تصحیحات دیگران را اصلاح کرده ،ازجمله دیوان ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی ،حافظ، منوچهری ،فرخی ،مسعود سعد،سوزنی و ابن یمین .همچنین لغت فرس اسدی وصحاح الفرس و یوسف وزلیخاراتصحیح کرده است وبرآن حاشیه نوشته است. از این تصیحات فقط چندتایی چاپ شده و بقیه هنوز چاپ نشده است. »
دهخدا زبان فرانسه را خوب می دانست و از منتسکیو دو اثر معرف"روح القوانین"و"عظمت و انحطاط روم"را به فارسی ترجمه کرده است که متاسفانه این دوکتاب هنوز چاپ نشده است. دهخدا شاعرهم بود.
درشعر نوآوری هایی هم کرده است و تا حدی به تحول شعرفارسی ازلحاظ موضوع وشیوه ی بیان کمک کرده است .«دهخدای شاعر بیشتر همان دخوی چرند و پرند نویسی است تا دهخدای محقق گرچه دهخدا اشعار فراوانی بابه کارگرفتن مفاهیم شعر کلاسیک ایران به سبک شعرای قدیم سروده اما اهمیّت وارزش اشعارش درآن قسمت است که شعرطنز آمیزاجتماعی می گوید. در این گونه اشعار دهخدا آگاهانه از زبان عامیانه استفاده می کند و گاه سخنان طنز آمیزخود را در همان قالب کلاسیک عرضه می دارد اشعار طنزآمیز دهخدا با هجو و هزلی که در ادبیات کهن فارسی داریم کاملاً متفاوت است و می توان گفت دهخدا بنیان گذار شعر طنزآمیزمعاصراست، شعری که شناخته نشد. و حتی ازطرف سنت گرایان نادیده گرفته شد چون “فکاهی “است. حالا چقدر نمایان گر زندگی مردم عصر و اوضاع اجتماعی عصراست مهم نیست!این گونه اشعار سهم عظیمی دربیدارکردن مردم ما داشته است اما به قول خسرو فرشید رود شعر طنزآلود دوران مشروطیت باتوطئه ی سکوت روبرو شده است.»
این نوع شعر در مطبوعات دوره ی انقلاب مشروطیت فراوان دیده می شود.ودهخدا مسمط زیبایی دارد با مطلع “مردودخدا رانده ی هربنده آلبلا ای “که نمونه ی زیبایی است ازاین گونه اشعارکه درآن زبان عامیانه به زیباترین صورت ممکن بکارگرفته شده است.
«اما سخن گفتن از تالیفات و آثار دهخدا حتی با این همه ارزشی که در ادبیات فارسی دارند، راه شناختن دهخدا نیست. دهخدا یک “انسان"بود، انسانی که درظلمت فقر و فساد سلاح قلم به دست گرفت تا بجنگد دهخدا عصرش را می شناخت و مردم سرزمینش را دوست داشت . نمی توانست ساکت بماند ومجاهدی بود که درصف “انسانیت “جهاد می کرد. اگر می شدازآثاروتالیفات کسی بتوانیم اورا بشنا سیم معتقد نبودم که ملا بودن چه آسون ، آدم بودن چه مشکل. ودهخدا “آدم” بود. علامه علی اکبر دهخدا دربعد از ظهر دو شنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن حدود ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و درروز سه شنبه هشتم اسفند ماه ۱۳۳۴ جنازه ی او با حضور برخی از استادان و دانشجویان در ابن بابویه در مقبره ی خانوادگی اش به خاک سپرده شد.»
( دهخدا ،۱۳۸۰: ۸-۷)
فصل سوم:
دهخدا و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی زمان او
۳-۱٫ اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان دهخدا
انسان برای بودن و ماندن،زندگی کردن دست به هر کاری می زند.به جا های مختلف سفر می کند، مکان های ناشناخته را کشف می کند، با محیط های مختلف ارتباط برقرار می کند ودر کنار همه ی این ها ،برای بقا وزنده بودنش ، مبارزه می کند.مبارزه گاهی با لشکر کشی ها وخون ریزی ها همراه است، گاه با قلم وکاغذ وگاهی با سکوت .نگارنده این رساله در تتبعات خود به این نکته رسیده است که انسان،زندگی اش را با مبارزه آغاز کرده است.وبی شک اولین چیزی را که شناخته و دریافته، مبارزه بوده است. مبارزه نه تنها برای ماندن و زنده ماندن بلکه برای به پیش رفتن و آگاهی. انسان بدوی مبارزه می کند برای « بقا » برای اینکه اگر مبارزه نکند زنده نمی ماند وحضرت آدم هم انگار با « راکدماندن » ، یک جاماندن و تسلیم بودن مبارزه می کند . برای آگاهی بیشتر،شناخت بیشتر،وشناختن سرزمینهای دور،دشتهای وسیع پشت کوه ها ، و دریاهای دورتر و نمی خواهد راکد بماند و رنج بردن و پویا بودن را نشناسد ، اگر بهشت زندانش باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

و این روح مبارز انسانی در تمام تاریخ جاری است و حتی تاریک ترین ادوار تاریخ بشر خالی از مبارزه و انسان مبارز نیست. چرا که انسان های مبارز حلقه هایی هستند که زنجیر « ابتدا » را تا انتها یا تا بی نهایت می سازند و چه فرقی می کند که سلاح آنها چه باشد ؟
علامه دهخدا نیز حلقه ای از این زنجیر است . مردی که قلم بر می دارد و راه طنز را بر می گزیند تا مبارزه کند. علیه هر آنچه ظلم وظالم، فساد و فاسد ، جهل و پوسیدگی است و هر آنچه غیرانسانی و نامردی است. و سخن من ازعلامه دهخدااست و طنز بی نهایت زیبای او. موضوع این پایان نامه بررسی ناچیز و کوتاهی است که مسلماًنمی تواند نمایانگر گزارش کار علامه علی اکبر دهخداآنچنانکه هست باشد اما تلاشی است برای سخن گفتن از علامه دهخداومبارزه ی انسانی او. (امیری؛ ۱۳۹۱)
سختی های فراوانی پیرامون تاریخ عصرقاجارشنیده ایم و قلم فرسایی های بسیاری دراین زمینه شده است. عصر قاجار بیش از اینکه عصراستبداد و بیداد باشد عصرنادانی و بی خبری است. با اینکه ناصرالدین شاه بارها به اروپا می رود و این خود بایستی تجربه ی ارزنده ای درشناخت اوضاع دنیا برایش باشد ولی این سفرها به جای آنکه سازنده باشند موجب نوعی ترس و درنتیجه تسلیم شدن به آنچه هست می گردند.کسروی در تاریخ مشروطۀ ایران دراین مورد می نویسد:« این سفرها هیچ سودی نداشت. اگرچه پس از بازگشت از این سفرشاه دلبستگی به قانون می نمود و به میرزاعلی خان امین الدوله دستور دادکه قانونی برای ایران بنویسد وروزنامه ی اختراین را مژده ی پیشرفت کارهای ایران دانسته ‘گفتاری نوشت ولی چنانکه نوشته اند همۀ این ها بیهوده بوده و شاه به جای آنکه شکوه و نیروی اروپا را نتیجه همدستی دولت ها و توده ها دانسته ‘او نیز توده را به تکان آورد و به کارهای سودمندی وا دارد’ازدیدن آن شکوه ونیروخیره گردید و به نومیدی گرائید و دربرابر همسایگان ناتوانی و زبونی بیشتر نمود ,بویژه که هم سخن و همدم او امین السلطان گردید.» (کسروی؛ ۱۳۴۴ : ۴۹- ۴۶)
پدیده های با ارزش ادبی در هر عصر بیانگر چگونگی اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی و تاریخی آن عصر است . برای بررسی چرند وپرند از چگونگی وضع زمان دهخدا بی نیاز نیستیم احمد کسروی در مورد اوضاع ایران دراین عصر می نویسد:
«از سال ۱۱۵۷ (۱۲۹۳) که کریمخان زند در گذشت تا سال ۱۲۱۲ (۱۲۴۹) که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت پنجاه واندسال بود و در این زمان کم در اروپا تکانهای سختی پیدا شده و داستانهای تاریخی بی مانندی از شورش فرانسه و پیدایش ناپلئون و جنگ های پیاپی آن وجنبش توده هاوپیشرفت فن جنگ و پدیدآمدن افزارهای نوین ومانند اینها روی داده و در نتیجه آنها دولتهای بزرگ ونیرومندی پیداشده بود.»
«کشورایران ازآن تکانهاودیگرگونیها بی بهره و ناآگاه مانده و راستی آنست که نه پادشاهان قاجاری و نه سرجنبانان توده، از آن تکان و دگرگونی ها سر در نمی آوردند و ناآگاهانه با شیوه ی کهن خود به سر می بردند . نتیجه آن بود که دو دولت نیرومند و بزرگ و بیدار یکی در شمال ایران و دیگری در جنوب آن پیدا شده و ایران ناتوان و ناآگاه در میان آنان ماند و راستی آنکه برای چنان زمانی پادشاهان کم جربزه قاجاری شایسته و سررشته داری نبودند . اینان از پیشآمد ها چیزی یاد نگرفتند. شکست های پیاپی فتحعلی شاه در برابر روس و شکستهای محمد شاه و ناصرالدین شاه در برابر انگلیس به ایران زیان بسیار رسانید و از بزرگی آن بسیار کاست. ولی پادشاهان قاجاری و تودۀ ایرانیان را بیدار نگردایند. فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه ، بی آنکه رفتار خود را دگرگون کنند پی هم آمدند و رفتند ومردم نیز چشم بسته و ناآگاه ، در زیر دست آنان روزگزاردند ، و تنها در سالهای بازپسین پادشاهی ناصرالدین بود که اندک تکان و بیداری در توده پدیدار گردید. »
(کسروی : ۱۳۴۴ ،صص ۵۳-۵۰)
«ایران زمان ناصرالدین شاه کشوری است که موریانه ی فساد روح حاکمانش را وخوره ی جهل ونادانی اندیشه و هستی توده اش را جویده و پوک کرده است و هرگوشه از این خاک مورد طمع بیگانگانی است که با صلاح امتیاز دادن و امتیازگرفتن شکم شاه و درباریان و چشم حریص خود را پرمی کنند. و همین لاشه ی صد پاره ای که هرگوشه اش را دولتی درکمین نشسته است پس از ناصرالدین شاه به مظفرالدین شاه به ارث رسید. درست مانند خانه پدری و درست مانندالملک های والسلطنه هاوالدوله ها » ( آرین پور؛ ۱۳۵۱)
این کشور و مردمش تحت سلطه ی طفلی قرارمی گیرد که به قول آرین پور« ازرعدوبرق به عبای سید بحرینی پناه می بردطفلی که در همان درباری پرورش یافته که درقانونش بی تردید فساد جهل و دروغ است و با این قانون از مظفرالدین شاه نمی توان توقع آگاهی داشت. خشت اول و دوم و هزارم وآخرین تربیت این سکاندار کشتی شکسته ای که ایران است کج بوده است.آگاهی ازسیاست و تاریخ کجا و مظفرالدین شاه بی خبرکجا !ولی تاوقتی اطرافیان و درباریان و صدراعظم های رنگارنگی که حتی اسم و لقب می فروختند وکاسبی می کردند برسرکار بودند شاه را از دنیا و مافیها چه باک آواز ! واز شجاعت خاصی برخوردار است.»کسروی دراین مورد می نویسد:
« این مردیگانه آرزوی و حواسش این بودکه به سرکارباشد و به مردم سروری فروشد ودستش به گرفتن و دادن باز باشد و همه ی هوش وزیرکی خود را در این راه به کارمی برد و برای نگهداری خود درسرکارکردن به خواهش های بیگا نگان می گذاشت. نتیجه آن بود که درسال های باز پسین پادشاهی ناصرالدین شاه پسین امتیازهائی به بیگا نگان به ویژه انگلیسیان داده شدکه شناخته ترین آنها امتیاز توتون وتنباکو بود . » (کسروی؛ ۱۳۴۴ : ۵۶- ۵۲)
باچنین صدراعظمی شاه می توانست مطمئن باشد که منابع حیاتی مملکت روی دستش نمی ماند ! و صدراعظم باکاردانی !هرچه تمامتر همه را به بیگانگان قالب می کند. مردم برده و از ظلم و فشار خوانین و حاکمان و درباریان را تحمل می کردند و غرامت فساد طبقه ی حاکم را بارنج ودسترنج خودمی پرداختند وهرفرمانروائی مالک مطلق جان ومال و ناموس و هستی مردمی بود که تحت فرمانروائیش جان می کندند. اوضاع زندگی مردم درعصرقاجار ازسال های شمسی و قمری و تاریخ های جلوس و نزول و صعود الملک های والدوله ها که بگذریم قوی ترین انعکا س رادرادبیات این عصردارد.سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ یکی از باارزش ترین آثارادبی این عصراست که می تواند تصویری روشن از زندگی توده ی مردم عصرقاجار به دست مادهد قهرمان داستان در روسیه خاطراتش راچنین بازگو می کند:
۳-۲٫ اوضاع اقتصادی :
«گفتم عجب است که دراین مملکت به هر طرف می نگرم ایرانی است ولی همه پریشان وپژمرده و بیکار. معلوم می شود که بی چیزند. گفت: بلی ،همشهری در این شهر بسیاراست . چون امروزیکشنبه وکارها تعطیل است از آن جهت در اینجا جمع شده اند. فردا بسیاری پی کار می روند. گفتم چه کار دارند؟ گفت همه فعله و حصال مگر چهل و پنجاه نفر میوه فروش ،آشپز و دست فروشند مابقی سرگردان و محتاج قوت لایموت. گفتم مگه چقدر هستند؟ گفت چهار پنج هزار نفر باید باشند باخودم گفتم سبحان الله ، در این شهر کوچک چهار پنج هزار نفر ایرانی آن هم بدین وضع و حالت پریشانی. گفت آقا جان چه می فرمائید. تمامی شهرها و قصبه ها و حتی دهات قفقاز پر از این قبیل ایرانیان است. نسبت به سایر جاها در اینجا بسیار کم است. گفتم دولت ایران چرا این ها را رخصت جلای وطن می دهد؟ گفت خدا پدرت را بیامرزد . از قیامت خبری می شنوی، دستی از دور بر آتش داری . اولاّ در ایران امنیت نیست،کار نیست ،نان نیست، بیچارگان چه کنند؟ بعضی از تعدّی حکام، برخی از ظلم بیگلربیگی، داروغه و کدخدا. این ناکسان در هر کس بوئی ببرند که پنج شاهی پول دارد به هزار گونه اسباب چینی بر او می تازند . به یکی می گویند که برادرت سرباز بود و از فوج گریخته به دیگری می آویزند که پسر عمویت چندی قبل شراب خورده ، یایکی از خویشان تو قمار کرده است. حتی همسایه را در عوض گناه ناکرده ی همسایه گرفته حبس وجریمه می کنند. اگر به هیچ کدام از این ها کاری نساختند آنگاه بر خودش هزار گونه تهمت وافترا می بندند. این است که مردم جلای وطن کرده ، ممالک روم وروس وهندوستان را پر کرده اند. آنجا ها نیز از دست سفرا و قونسل ها و بستگان لاشه وجیفه خوارانشان آسوده نیستند . این بیچارگان پای برهنه را که در اینجا می بینی همه روزه صبح تا شام در زیر تابش آفتاب فعله گی و گلکشو می کنند در حالیکه کافران را برحال آنان رحم می آید.» (مراغه ای ، ۱۳۵۳: ۲۸)
«درسرزمین ایران وضع ازآن هم بدتراست. ظلم و جور بیداد می کند. فقر و بدبختی، گرسنگی و قحطی و مرض و بدتر از همه فریاد های در گلو خفه شده وسکوت مطلق توده ی عظیم ایرانی دردی است بس بزرگ. وکس را یارای برخاستن وشوریدن بر آن همه بیداد حاکمان نیست. در سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ خاطراتش را از دامغان می خوانیم: «پس از طی مراحل به شهر دامغان رسیدیم چون داخل بازار شدیم دیدم ازدحام غریبی است در آن میان شخصی دست به دهن خود گذاشته و دردست مرد بد چهره نیز ریسمانی است که یک طرفش به دهن آن شخص مربوط است. اوریسمان را به هر سوی می کشد آن هم بدان طرف می گردد .من خیال کردم که این نیمی از بازی و رقص است که مردم به تماشا ایستاده اند.ازحاجی حسین جلودار پرسیدم حاجی چه هنگام است. آن هم به یکی از بازاریان پرسید گفتند این شخص خبازاست. نان راکم وزن پخته حاکم مهارش کرده است این که ریسمان را می کشد میرغضب است. دماغش را سوراخ کرده ریسمان بسته است گفتم عجب قانونی است خیلی جای تعجّب است.گفت قدری بالاتر بروید. عجیب تر از این راهم خواهید دید. درآن طرف سه نفرقصّاب را نیزگوش بریده اند. میر غضب ها درداخل بازار برای مداخل خودشان می گردند و از هردکانی چیزی می گیرند. دراین اثنا دیدم های و هویی ازآن سوی بلند شد. میرغضب کشان کشان بیچارگان رامی آورد و دردم هردکانی باکارد خون آلود ایستاده پول جمع می کرد. » ( همان ؛ ۱۳۵۳: ۴۰)


فرم در حال بارگذاری ...

« پروژه های پژوهشی در مورد رابطه بین سرمایه اجتماعی و ...دانلود فایل پایان نامه : منابع کارشناسی ارشد در مورد : الگویی برای ... »