وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تأثیر کیفیت خدمات و بازاریابی رابطه ...

پاراسورامان و همکارانش در سال ۱۹۸۸ پس از یک تجزیه و تحلیل عملی برای تعیین روابط متقابل میان ابعاد, سه مورد از ده مورد اصلی یعنی موارد ملموس، قابلیت اعتماد و قابلیت پاسخگویی، بدون تغییر باقی ماند و هفت مورد باقی مانده به دو بعد کلی تر دسته بندی شدند که آن ها را اطمینان و همدلی نامیدند. بنابراین طبقه بندی نهایی در زمینه ی ابعاد کیفیت خدمات به شرح زیر آمده است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-ملموسات: شکل ظاهری تسهیلات،تجهیزات،پرسنل و ابزار ارتباطی.
۲-قابلیت اعتماد: توانایی انجام خدمات وعده داده شده به طور قابل اطمینان و دقیق.
۳-پاسخگویی: تمایل به کمک به مشتریان و ارائه ی خدمات سریع.
۴-اطمینان: آگاهی و ادب کارکنان و توانایی آن ها برای رساندن اطمینان و اعتماد.
۵-همدلی: دلسوزی و توجه فردی سازمان به مشتریانش(زیتامل و پاراسورامان ،۱۳۸۷، ۳۳-۳۴).
مقیاس اصلی سروکوال مشتمل بر ۲۲ ویژگی خدماتی بود که در پنج بعد اطمینان، همدلی، قابلیت اعتماد، قابلیت پاسخگویی و موارد ملموس گروه بندی شده بود.
هنگامی که کیفیت خدمات را بر اساس تجارب واقعی خود از سازمان ارائه دهنده ی خدمات رتبه بندی می کنند، یک ارزیابی به دست می دهد ،سپس می توان درباره ی سازمان نتیجه گیری کرد. یعنی،سازمان در عوض مقیاس سروکوال می تواند به وسیله ی شرکت ها و برای مقاصد زیر به کار برده شود:
اول،ابعاد کیفیت خدمات را می توان به ترتیب اهمیت از نقطه نظر مشتری رتبه بندی کرد.
دوم،در این خصوص که مشتریان چگونه هر بعد را بررسی می کنند تا دریابند که ابعادی که از نظر آن ها بیشترین اهمیت را دارند تا چه اندازه خوب عمل می کند.
سوم، اجازه می دهد انتظارات کلی مشتریان و ادراکاتشان از یک سازمان در طول زمان را پیگیری و دنبال کنیم. بدین ترتیب می توان تأثیر عملکرد مدیریت بر کیفیت خدمات را تحت نظارت و ارزیابی قرار داد. علاوه بر این ،درک تغییر در انتظارات مشتری ممکن است اطلاعات مهمی را در بر داشته باشد که بر طرح، مشخصات و توسعه ی خدمات تحت بررسی و سایر خدمات سازمان تأثیر بگذارد(دنلی و همکاران[۱۱۸]،۲۰۰۶ ،۹۷).
چهارم، به منظور ارزیابی کیفیت خدمات داخلی(یعنی کیفیت خدمات عرضه شده توسط یک بخش یا یک قسمت از یک شرکت به دیگران در همان شرکت).
پنجم،مقایسه کیفیت خدمات شرکت با کیفیت خدمات رقبا و سرانجام،شناسایی و تعیین کمیت شکاف های ابعاد خدمت، در برآوردن انتظارات مشتری ،موجب می شود که سازمان برای توسعه ی پیشرفت های خدمات آتی خود اولویت بندی بهتری را اعمال نماید. همچنین در مورد بهبود کیفیت خدمات نیز تحقیقاتی توسط پاراسورامان و همکارانش صورت گرفت. این پژوهش چهار شکاف را میان انتظارات مشتریان و درک آن ها از خدمات دریافتی نشان داد. این شکاف ها یا فاصله ها عبارتند از:
شکاف ۱: فاصله ی میان انتظارات مشتری و تصورات مدیریت از این انتظارات.
شکاف ۲: فاصله ی میان تصورات مدیریت از انتظارات مشتری و مشخصات فنی کیفیت خدمات.
شکاف۳: فاصله ی میان مشخصات فنی کیفیت خدمات و ارائه ی واقعی آن ها.
شکاف ۴: فاصله ی میان تصورات/انتظارات مشتریان از خدمات و آنچه که توسط سازمان ارائه می شود.
در این مورد نیز پاراسورامان و همکارانش ابزارهایی برای ارزیابی اندازه ی این شکاف ها و تعیین علل شکاف ها ارائه کردند. گرچه انتقادات زیادی بر این روش وارد آمده است، اما همچنان یک روش بسیار ارزشمند، پایا و معتبر برای اندازه گیری تصورات و انتظارات مشتری به شمار می آید(پاراسورامان و زیتامل،۱۳۸۷ ،۵۷).
۲-۱۶-۲ مدل BSQ
از آنجا که فراگیر بودن ابعاد سروکوال برای خدمات گوناگون مورد تأیید قرار گرفته است برخی از محققان تغییراتی در آن اعمال کرده اند (باتل،۱۹۹۵، ۱۰-۱۱). به طور خاص، کاملیا باهیا و ژاک نانتل در تحقیقی جامع در سال ۲۰۰۰ میلادی در کشور کانادا، درباره ی سروکوال و کاستی های آن برای اندازه گیری کیفیت خدمات در بخش بانکداری، نکاتی را متذکر شده اند. ایراد اصلی آن فقدان جامعیت و کلی نگری ابعاد این مقیاس است. آنان معتقدندکه همیشه لازم است در بررسی برخی خدمات،ابعاد دیگری به سروکوال افزوده شود، باهیا و نانتل با بازنگری در ابعاد کیفیت خدمات بر مبنای مباحث بازاریابی و ویژگی های خاص بانکداری،شش بعد را ارائه کردند که شامل ۳۱ گزینه بود .سپس عنوان شد که کارشناسان و خبرگان برای استفاده ی مفید از این ابزار وظایف زیر را به عهده دارند:
-بررسی ارتباط هر گزینه با سنجش ساختار کیفیت خدمات ادراک شده در بخش بانکداری
-دسته بندی دوباره ی گزینه های طبقه بندی شده
-مشخص کردن گزینه ی مبهم و جایگزین کردن موارد بهتر
-در صورت لزوم افزودن گزینه های اضافی(باهیا و نانتل[۱۱۹]،۲۰۰۰، ۸۴-۸۵).
پس از آن دانشمندان دیگری با تصحیح و تعدیل این ابزار، آن را در کشورهای یونان، بلغارستان، آلبانی، صربستان و مقدونیه به کار بردند(گلاولی و همکاران[۱۲۰]،۲۰۰۶ و ۲۰۰۷).
در ایران نیز برای هر بعد بازنگری در پرسشنامه ی استاندارد کیفیت خدمات بانکی و بر اساس شرایط بومی و خصوصیات بانکداری در ایران مؤلفه هایی ارائه شده است(هادیزاده مقدم و شاهدی،۱۳۸۷).
اثربخشی : ارائه ی کارا و مؤثر خدمات، دانش و مهارت لازم برای انجام خدمت، توانایی کارکنان در به کارگیری مهارت های ارتباطی و شناسایی مشتریان.
تضمین: قابلیت اعتماد، درستکاری، امانتداری، برخورد رازدارانه با تقاضاهای مشتریان، دور بودن از مخاطره و ریسک.
قابلیت دسترسی: قابلیت دسترسی و سهولت برقراری ارتباط و سرعت ارائه ی خدمات بانکی.
بها: هزینه ی ارائه ی خدمات بانکی.
ابعاد فیزیکی : ظاهر و پاکیزگی تسهیلات و تجهیزات و دکوراسیون و کارایی محیط خدماتی.
تنوع خدمات: دامنه، سازگاری و نوآوری خدمات بانکی.
قابلیت اطمینان: توانایی انجام دقیق و بدون خطا و قابل اطمینان خدمت وعده داده شده(هادیزاده مقدم و شاهدی،۱۳۸۷).
باید دانست که در هر بعد موارد زیر مطرح می شود:
۱)اثربخشی: برخورد مؤدبانه ی کارکنان،اهمیت قائل شدن برای مشتریان، عدم تأخیر در ارائه ی خدمات بانکی، اطلاع رسانی دقیق به مشتریان، ارائه ی خدمات متناسب با نیازهای مشتریان، داشتن کارکنان ماهر، عدم تناقض میان تصمیمات مدیریت و کارکنان، شناخت مشتریان توسط کارکنان.
۲)تضمین: تمایل کارکنان برای کمک به مشتریان، تمایل کارکنان برای حل مشکل مشتریان، ارائه ی اطلاعات صحیح به مشتریان، محرمانه ماندن اطلاعات هر یک از مشتریان، برخورداری بانک از شهرتی مناسب، ایجاد احساس امنیت در مشتریان، مورد اعتماد بودن بانک.
۳)قابلیت دسترسی: برخورداری از تجهیزات مدرن بانکی، صرف زمان کافی برای پاسخگویی به مشتریان، تعداد مناسب تحویل داران در هر شعبه، جابجایی سریع مشتریان در صف ها، عدم انتظار طولانی مدت برای دریافت خدمات ، مناسب بودن اطلاعات ساعات کاری بانک، داشتن ماشین های خودپرداز به تعداد کافی.
۴)بها: متناسب بودن نرخ بهره ی بانکی، منطقی بودن هزینه های افتتاح حساب بانکی، متناسب بودن کارمزد خدمات.
۵)ابعاد فیزیکی: زیبایی دکوراسیون شعبه ها، پاکیزه بودن تجهیزات بانک، منظم بودن محیط کاری، استفاده از فرم هایی با ظاهری جذاب، آراستگی ظاهری کارکنان.
۶)تنوع خدمات: صدور انواع کارت های اعتباری،ارائه ی مناسب خدمات اینترنتی، متنوع بودن تسهیلات بانکی، متنوع بودن حساب های بانکی.
۷)قابلیت اطمینان: ارائه ی خدمات در زمان وعده داده شده، کارا بودن سیستم های خودپرداز، دقیق بودن صورت حساب های بانکی، عدم اشتباه در ارائه ی خدمات بانکی، دقیق بودن سوابق بایگانی شده ی حساب ها(هادیزاده مقدم و شاهدی،۱۳۸۷).
۲-۱۶-۳ مدل SYSTRA-SQ
آلدلیگان و باتل (۲۰۰۲)، در پی یکسری تحقیقات در زمینه ی کیفیت خدمات بانکی، مقیاس جدیدی با عنوان « مقیاس نظام مبادله ای کیفیت خدمات بانکی» ارائه کرده اند که شامل ۲۱ مؤلفه در چهار بعد است.
بعد کیفیت سیستم خدماتی (SSQ): این بعد مهمترین عامل در میان عوامل چهارگانه بوده و به ارزیابی کیفیت خدمات سازمان به مثابه یک سیستم کل مربوط می گردد. این عامل شامل ترکیبی از آیتم های عملکرد کارکردی و فنی در سطح سازمان است.
بعد کیفیت رفتاری خدمات(BSQ): این عامل به سنجش چگونگی انجام خدمت توسط کارکنان مربوط بوده و شامل مشخصه های کارکردی یا رفتاری کارکنان و همچنین نگرش آن ها نسبت به خدمت می باشد.

بررسی رابطه دلار و یورو بر اساس ...

۱-۷-۳٫ جامعه آماری
بازار جهانی: در این تحقیق حجم پول جهانی که در تجارت جهانی استفاده می شود به عنوان جامعه آماری استفاده می شود. قبل از سال ۲۰۰۰، حجم تجارت جهانی به صورت انحصار کامل در اختیار دلار بود بعد از سال ۲۰۰۰ حجم بازار بین دلار و یورو تقسیم می شود. لذا سهم بازار مالی جهانی بعد از سال ۲۰۰۰ مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱-۷-۴٫ نمونه آماری و روش نمونه گیری
اگر فرض بگیریم سهم سایر پول های جهانی صفر باشد در آن صورت می توان سهم مالیّه بین الملل را بین دلار و یورو تقسیم کنیم، بنابراین با این فرض نمونه آماری مساوی جامعه آماری می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۷-۵٫ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
مدل تحلیل تحقیق براساس نظریّه سهم بازار و بازی رهبر – پیرو است. در این تحقیق ابتدا مدل بازی دلار و یورو را براساس مدل درختی و مدل ریاضی طراحی کرده سپس در خصوص تعادل نش آن را مورد آزمون قرار می دهیم.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱٫ مقدّمه
در بازارهای مالی بین الملل تشخیص این واقعیّت اغلب کار دشواری است که تا چه اندازه انتخاب یک واحد پولی برای سپرده گذاری، خرید اوراق قرضه یا سهام، انجام معاملات تجاری (مانند سوآپ) و استفاده در ترکیب ذخایر ارزی می تواند در تشکیل آتی سرمایه (تراز دارایی ها و بدهی ها)، ارزش کالاهای صادراتی و وارداتی و همچنین در اجرای سیاست ارزی نقش سازنده یا بازدارنده داشته باشد. به عبارت دیگر، در بازارهای مالی برون مرزی انتخاب صحیح واحد پولی شرط لازم برای موفقیّت در کسب منافع اقتصادی محسوب می شود (پول جهان شمول). واحد پول یک کشور زمانی به یک پول برتر و جهانی تبدیل خواهد شد که از یک سو در بازارهای داخلی مورد استفاده قرارگیرد و از سوی دیگر، تقاضا برای خرید و نگهداری آن فراتر از مرزهای کشور انتشاردهنده وجود داشته باشد (چاین و فرانکل، ۲۰۰۷).
هدف این تحقیق، شناخت و استنباط صحیح از ارزش دو واحد معتبر پولی یعنی دلار آمریکا و یورو اروپا برمبنای شاخص های تعیین کننده نقش بین المللی پول می باشد. برای رسیدن به هدف مذکور، پاسخ به این سؤال اهمّیّت می یابد که آیا یورو اروپا پتانسیل رقابت با دلار آمریکا را در بازارهای جهانی داراست؟
۲-۲٫ ادبیات موضوع )نظام پولی بین الملل(
۲-۲-۱٫ دلار آمریکا
از نظر تاریخی، نظام پولی آمریکا تحت تأثیر سیستم پولی کشورهای اروپایی به ویژه اسپانیا و انگلیس قرار داشت. در قرون وسطا اساس نظام پولی اغلب کشورهای جهان از فلز نقره (سکّه های نقره) تشکیل شده بود. در قرن ۱۳ میلادی سکّه های طلا که در جهان اسلام رواج داشتند به اروپا راه پیدا کرده و در نظام پولی کشورهای اروپایی نیز مورد استفاده قرارگرفتند. بدین ترتیب، از سال ۱۶۰۰ میلادی به بعد در اروپا و به طبع آن درآمریکا نیز از سکّه های طلا و نقره در داد و ستد و همچنین امور تجاری استفاده می شد. با توجّه به رابطه قیمتی بین طلا و نقره که از یک سو تحت تأثیر میزان تولید این فلزّات در سطح بین الملل و از سوی دیگر تحت تأثیر حجم تجارت بین شهرها و مناطق اقتصادی جهان قرار داشت، هر کشور تلاش می کرد تا سیستم پولی خود را براساس نیازهای اقتصادی و تجاری خود تنظیم و تدوین کند. به عنوان مثال، انگلستان بین سال های (۱۸۱۶ - ۱۷۷۴) از یک استاندارد پولی به نام لیمپینگ[۱] استفاده می کرد که براساس آن سکّه های طلا و نقره واحدهای پولی معتبر و رایج به شمار می آمدند، اما دولت و سیستم بانکی اقدام به ضرب تنها یکی از دو فلز (سکّه های طلا یا نقره) می کردند.
پس از جنگ دوّم جهانی کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی همکاری های سیاسی و اقتصادی خود را به ویژه در زمینه سیاست های پولی و ارزی از سر گرفتند تا بتوانند با یاری یکدیگر نظام پولی جهان را بازسازی کرده و قوانین آن را متناسب با تکامل اقتصادی جامعه بین الملل بازنگری و تعریف نمایند. طبیعتاً، نظام جدید پولی می بایست نه تنها محدودیّت ها و مشکلات نظام پول فلزّی را از میان بر دارد (سیستم خودکار طلا)، بلکه توان پاسخگویی به انتظارات و خواسته های کشورهای عضو را برای نیل به اهداف اقتصادی داشته باشد. در این راستا، دو تیم تخصّصی یکی از آمریکا (به سرپرستی هری دکستر وایت) و دیگری از انگلیس (به سرپرستی جان مینارد کینز) مأموریّت یافتند تا برای بررسی اهداف و تدوین مقرّرات نظام پولی بین الملل اقدامات لازم را بعمل آورند. به عقیده کینز و با توجّه به تجارب پولی کشور انگلیس، نظام پولی نوین جهانی می بایست از یک سیستم تسویه بین الملل برخوردار گردد تا بتواند برکسری و یا مازاد تراز بازرگانی کشورهای عضو و همچنین کشورهای غیرعضو نظارت داشته باشد. مکانیزم این سیستم پولی باعث جلوگیری از گسترش مازاد تجاری برخی کشورها که به قیمت کسری تجاری دیگر کشورها بدست می آمد، می شد (الک، ۲۰۰۵). به عقیده دکستر وایت نظام نوین پولی می بایست این اهداف را دنبال و عملی می کرد:
همکاری های اقتصادی و پولی برای تثبیت بازارهای مالی بین الملل
تعیین رابطه برابری دلار آمریکا و طلا[۲] و قرارگرفتن دلار آمریکا در کنار طلا و شروع نقش کلیدی دلار در نظام پولی بین الملل
آمادگی و تعهد آمریکا برای خرید و فروش دلار طبق نرخ توافقی بالا
آزادی معاملات ارزی[۳] برای تسهیل تجارت جهانی
اتخاذ سیاست های پولی، ارزی و مالی برمبنای اصول بازارهای رقابتی
تنظیم و تدوین مقرّرات نظام پولی بین الملل و نظارت بر اجرای این مقرّرات توسط یک صندوق
در سال ۱۹۴۴ آمریکا موفّق به تصویب طرح وایت در قالب پیمان برتن وودز شد. در این طرح، اهداف اقتصادی آمریکا به خوبی انعکاس یافت و کشورها برای کاهش موانع تجاری و بازرگانی و همچنین حمایت از تجارت آزاد ترغیب شدند. هدف نخست آمریکا، دست یافتن به بازارهای جدید برای فروش محصولات خویش بود، زیرا آن کشور در طول جنگ جهانی اوّل و دوّم به بزرگترین تولیدکننده کالاهای صنعتی تبدیل شده بود و می توانست به کمک بازارهای جدید صادرات کالا و خدمات خود را افزایش دهد و به منافع بالای حاصل از تجارت دست یابد (رشد فزاینده تولید ناخالص ملّی آمریکا) دوّمین هدف اقتصادی آمریکا، تقویّت موقعیّت دلار به عنوان واحد پول برتر (ارز معیار) در نظام پولی برتن وودز بود تا بتواند از نقش ذخیره ای دلار در بازارهای پول و سرمایه جهانی متناسب با منافع ملّی خویش استفاده نماید. نظام پولی برتن وودز به دلیل ضعف ساختاری در سال ۱۹۷۳ شکست خورد و نظام شناور ارزی جایگزین آن شد. آمریکا تحت نظام شناور ارزی تلاش خود را برای تقویّت نقش جهانی دلار در سازمان ها و بازارهای مالی گسترش داد و به طور جدّی سیاست ادغام و بسط دلار در اقتصاد جهانی را دنبال کرد. در این دوره، نسبت رشد ذخایر ارزی کشورها به دلار آمریکا بیش از رشد ذخایر طلا بود به طوری که تقاضای جهانی برای دلار آمریکا دائماً افزایش یافت. در شرایط بحرانی سال ۱۹۷۱ زمانی که آمریکا به طور یک جانبه تعهّد خود مبنی بر تبدیل دلار به طلا را باطل ساخت و رابطه برابری دلار آمریکا به طلا و دیگر ارزهای بین المللی را آزاد اعلام کرد صرف نظر از نوسان کوتاه مدّت در تقاضای جهانی خرید دلار نیاز کشورها به این واحد پولی هرگز قطع نشد.
۲-۲-۲٫ یورو اروپا
اروپا قارّه ای است با تاریخی کهن و خونین. قدمت امپراتوری های یونان و روم باستان به قرن ها پیش از میلاد مسیح برمی گردد. کشورهای بزرگ اروپایی درطول تاریخ خویش با جنگ های درون و برون مرزی بسیاری مواجه بودند که اغلب این جنگ ها ریشه قومی و نژادی داشت. اروپای امروز هنوز تاوان جنگ های گذشته را پرداخت می کند، زیرا فرزندان صلح که وارث افتخارات و اشتباهات پدران خویش می باشند حتی در دوران رفاه و شکوفایی اقتصادی نتوانستند تصویری واحد و یکپارچه از اروپا به جهانیان نشان دهند. بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸ و موضوع بدهی های خارجی دولت های عضو که همگرایی کشورهای عضو اتّحادیّه اروپا را تهدید می کند دلالت بر این واقعیّت دارد.
پس از جنگ جهانی دوّم، نخستین گام برای رفع نزاع عمیق و ایجاد صلح و دوستی مجدّد بین کشور های بزرگ اروپا توسط پیمان اتّحاد ذغال سنگ و فولاد بنام اتّحاد مانتان در سال ۱۹۵۲ برداشته شد[۴]، با امضای قرار داد روم در ۲۵ مارس ۱۹۵۷ پیمان مکانیزم ارزی اروپا در آوریل سال ۱۹۷۲، همگرایی کشورهای اتّحادیّه اروپا در تمام زمینه ها گسترش یافت و از حسن روابط با یکدیگر به خوبی بهره بردند. پیمان اتّحادیّه اروپا در سال ۱۹۹۲ در شهر ماستریخت به تصویب رسید و تا سال ۲۰۰۸ مجموع ۲۷ کشور اروپایی را در برگرفت[۵]. در سال ۲۰۰۱ با پیوستن یونان به گروه کشورهای عضو یورو در مجموع ۱۲ کشور از ۱۵ کشور اتّحادیّه اروپا دارای پول مشترک شدند. جمع کشورهای گروه یورو با پیوستن استونی در ژانویه ۲۰۱۱ به ۱۷کشور افزایش یافتند[۶]. اهمّیّت و ارزش یورو را می توان در قدرت اقتصادی و سیاسی کشورهای عضو مشاهده کرد. بحران مالی سال ۲۰۱۱ در کشورهای دارای پول مشترک نشان داد که حوزه یورو با وجود مشکلات متعدّد “قطب بزرگ اقتصادی و سیاسی” اروپا محسوب می شود که با در دست داشتن ابتکار عمل هنوز توانایی انسجام کشورهای عضو اتّحادیّه (بجز انگلستان) را جهت ضرورت اجرای اصلاحات مورد نیاز در پیمان اقتصادی اروپا داراست. پول مشترک اروپا از لحاظ اقتصادی و سیاسی برای اروپائیان امتیازاتی به همراه داشته است که عبارتند از:
۲-۲-۳٫ همگرایی اقتصادی
کشورهای اروپایی توانسته اند از طریق همگرایی، بازارهای متعدّد داخلی را به یک بازار شاخص[۷] تبدیل کرده و در راستای تحکیم پول مشترک عمل کنند. نتایج تحقیق بالدوین نشان داد که ظهور پول مشترک اروپا در افزایش حجم مبادلات تجاری بین کشورهای اروپایی به ویژه در بخش های صنعتی و خدماتی نقش مهم و سازنده ای داشته است (بالدوین، ۲۰۰۵). همچنین، نتایج تحقیق آلنگتن و کاتومن نشان می دهد که ارزش و قیمت گذاری کالاها و خدمات در بازار مشترک اروپا به دلیل وجود یورو هماهنگ و یکسان شده به طوری که قیمت ها در اغلب بخش های اقتصادی شفاف و از ثبات بیشتری برخوردار می گردد (آلینگتون، ۲۰۰۵). این مسئله باعث شده است نه تنها هزینه تولید درکشورهای اروپایی از لحاظ میزان تورم، نرخ دستمزد، قیمت های انرژی و نرخ بهره بانکی نسبتاً یکسان شود، بلکه با تشدید بازارهای رقابتی این امکان برای فعّالان اقتصادی بوجود آمده است تا حدّاکثر استفاده را از منابع و عوامل تولید داشته باشند. حذف تعرفه های گمرکی، از بین رفتن محدودیّت های بازرگانی و یکسان شدن قوانین تجاری همگی در افزایش سرمایه گذاری های بخش خصوصی و انسجام نظام های اقتصادی در اتّحادیّه اروپا نقش مثبت و مؤثری ایفا کرده و قدرت صادراتی اروپا را به دیگر نقاط جهان نسبت به دوران قبل از یورو افزایش داده است. سهم کشورهای حوزه یورو درکل صادرات جهان معادل ۱۸ درصد می باشد، درحالی که سهم آمریکا ۱۲ و سهم ژاپن ۶ درصد است (بانک مرکزی اروپا، ۲۰۰۸). جایگزین شدن یورو به جای واحدهای پول ملّی سبب شده است تا برای تمام کشورهای عضو گروه یورو تنها یک نرخ آن هم ارزش یورو مدّنظر قرار گیرد. از نظر اقتصادی، نوسان های ناخواسته نرخ ارز یک فضای بی ثبات پولی و مالی در بازار پدید می آورند که منجر به عدم اطمینان به شرایط آتی شده و این موضوع می تواند در نقل و انتقال سرمایه بین کشورهای اروپایی تأثیر منفی داشته باشد. براساس محاسبات بانک مرکزی اروپا، پول مشترک ریسک تبدیل ارزها در سطح حوزه یورو را از بین برده و سالانه میلیاردها یورو به افزایش تولید ناخالص داخلی کشورهای اروپایی کمک می کند(۲۰۰۷،Blue Bank ). علاوه بر این، تغییر ارزش برابری یورو در مقابل ارزهای معتبر جهان مانند دلار آمریکا، پوند انگلیس، ین ژاپن و فرانک سوئیس به اندازه قابل توجّهی کاهش پیدا کرده است.
خارج از مرزهای اروپا موقعیت یورو در بازارهای پولی و مالی جهان در حال تثبیت است، زیرا تنها واحد پولی محسوب می شود که در ترکیب ذخایر و نظام های ارزی و همچنین معاملات تجاری بین الملل درکنار دلار آمریکا به عنوان پول معتبر مطرح است. صندوق بین المللی پول در دوره های زمانی پنج ساله اقدام به تغییر سبد پولی حق برداشت مخصوص می کند. معیار سنجش ترکیب مطلوب سبد پولی صندوق بین المللی، یکی ارزش کل صادرات کشورهای گزینش شده در هر دوره و دیگری سهم واحدهای معتبر پولی در ذخایر ارزی جهان می باشد. در دوره کنونی (۲۰۱۴ - ۲۰۱۰) نسبت به دوره پیشین (۲۰۰۹ - ۲۰۰۵) سهم دلار آمریکا در حق برداشت مخصوص از ۴۴ درصد به ۴۱ درصد کاهش یافته، درحالی که سهم یورو اروپا از ۳۴ درصد به ۴/۳۷ درصد افزایش یافته است.
۲-۲-۴٫ همگرایی سیاسی
اتّحادیّه اروپا زمانی می تواند در سطح بین الملل اهداف و منافع ملّی خویش را به دست آورد که با یک چهره و یک صدا نزد جهانیان عمل کند. جهت تحقّق چنین همگرایی، تقویّت سیاسی یورو باید چنین تعبیر شود که کشورهای اروپایی نه تنها تلاش مستمرّ خود را برای اتّخاذ سیاست مشترک خارجی معطوف دارند بلکه خواسته های سیاسی خود را در راستای اجرای قانون اساسی اروپا[۸] مطرح و دنبال کنند. به عبارت دیگر، حرکت به سوی ایالات متّحده اروپا تنها گزینه مطلوب برای حلّ ریشه ای مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این قارّه به نظر می رسد. برای دستیابی به این مهم گرچه قانون اساسی اروپا گامی مثبت برای انسجام سیاسی اتّحادیّه اروپا محسوب می شود، اما قادر به حلّ اصولی مشکلات این قارّه نخواهد بود. برمبنای قانون اساسی جدید که با رد همه پرسی در برخی از کشورهای عضو (از جمله دانمارک، ایرلند و فرانسه) روبرو شد، هدایت و رهبری اتّحادیّه اروپا در سطح بین الملل توسط پست ریاست جمهوری و وزیر امورخارجه مشترک صورت خواهد گرفت تا یک سیاست واحد و شفاف از اروپا ارائه شود.
کشورهای اتّحادیّه اروپا امیدوارند از طریق ایجاد این دو پست سیاسی بتوانند در ارتباط با تحوّلات سریع در اروپا و سایر نقاط جهان هماهنگی بین کشورهای عضو را در اتّخاذ تصمیمات سیاسی و اقتصادی تسهیل کنند. از آنجایی که رئیس جمهور و وزیرخارجه مشترک اتّحادیّه اروپا فاقد قدرت اجرایی هستند و در عمل تابع تصمیمات سران کشورهای عضو می باشند انتظار می رود در مواقع بحرانی نتوانند مواضع کشورهای اروپایی را به هم نزدیک کرده و در یک جبهه واحد نگهدارند.
ثبات پایدار زمانی در اروپا بدست می آید که کشورهای دارای پول مشترک، با انتقال قدرت سیاسی از پایتخت های خویش به یک مرکز سیاسی موافقت کنند. از سوی دیگر، کشورهای حوزه یورو دارای سیاست های متمرکز پولی و ارزی هستند، درحالی که سیاست های اقتصادی و مالی همچنان در اختیار دولت های عضو باقی مانده و به شکل غیرمتمرکز اجرا می شود. حال اگر بین سیاست های غیرمتمرکز مالی و اقتصادی از یک سو و سیاست های متمرکز پولی و ارزی از سوی دیگر تضاد ایجاد شود، همان گونه که بحران یورو در سال ۲۰۱۱ نشان داد، حفظ ثبات پولی و انضباط مالی در حوزه یورو امری دشوار خواهد بود. به عنوان مثال عدم انضباط مالی، به شکل افزایش غیراصولی کسری بودجه نه تنها از درجه اعتبار مالی کشور های مربوطه خواهد کاست (یونان، پرتغال) بلکه می تواند موجب کاهش اعتماد عموم به پول مشترک و نو ظهور اروپا شود. سیاست های تثبیتی و توسعه براساس قرارداد ماستریخت این هدف را دنبال می کنند که تمام اعضای حوزه یورو با هماهنگ و هم سو کردن سیاست های اقتصادی و مالی خود از بروز هرگونه شکاف در گروه یورو جلوگیری کرده و اعتماد عموم را به ثبات پولی و انضباط مالی حوزه یورو جلب کنند. با درنظرگرفتن این واقعیّت که شرایط و موقعیّت اقتصادی کشورهای حوزه یورو با یکدیگر متفاوت است و این تفاوت به ویژه از لحاظ ساختار درآمدهای صادراتی، نرخ رشد اقتصادی، میزان وابستگی به مواد اولیه، نرخ بیکاری و رفاه اجتماعی آشکار می باشد انتظار می رود که در شرایط دشوار اقتصادی (افزایش کسری بودجه و رشد فزاینده بدهی های خارجی) رعایت و اجرای سیاست های تثبیتی و توسعه بر حسب قرارداد امکان پذیر نباشد، به این معنا است که کشورهای گروه یورو در سیاست های اقتصادی و مالی خود همیشه می بایست منافع ملّی را با منافع جمع تطبیق داده تا بتوانند تصمیم موردنظر و نه مورد دلخواه را بگیرند (محدودشدن قدرت اجرایی دولت های عضو).
اغلب کشورهای اتّحادیّه اروپا تنها به این دلیل نظر مثبت و مساعدی به یورو و همگرایی کشورهای اروپایی از خود نشان می دهند، زیرا باور آنها چنین است که وضع اقتصادی و اجتماعی این کشورها با آمدن یورو بهبود یافته و به مراتب بهتر از دوران قبل از یورو خواهد شد. چنانچه اعضای جدید گروه یورو بدلیل مشکلات متعدّد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نتوانند به رشد و رفاه مدّنظر در افکار عمومی دست یابند، موفّقیّت کشورهای عضو دشوار و پیچیده خواهد شد. این مسئله از آنجایی حائز اهمّیّت است که پیوستن به گروه یورو پیش از هر چیز منجر به انضباط مالی دولت ها و تشدید رقابت بین مؤسّسات اقتصادی شده و مقامات دولتی نیز امکان بهره برداری از سیاست های پولی و ارزی را نخواهند داشت.
۲-۳٫ رقابت یورو با دلار آمریکا
با کنار رفتن پوند استرلینگ (£) در بازارهای جهانی دلار آمریکا توانست به عنوان معتبرترین واحد پولی در معاملات تجاری و مبادلات ارزی در سطح بین الملل مطرح و مورد استفاده قرار گیرد. از لحاظ تئوری هر واحد پولی می تواند به یک پول جهانی تبدیل شود، اما در دوره های بحرانی زمانی که تثبیت سطح عمومی قیمت ها دشوار است و به مرور زمان ارزش پول کاهش می یابد، افراد و فعّالان اقتصادی تمایل به خرید و نگهداری پول های خارجی (ارز) پیدا می کنند. در بازارهای جهانی رقابت بین واحدهای مختلف پولی به این صورت تشدید می شود که کدامیک از آنها موفّق می شوند وظایف پول را برای بخش عمومی (بانک های مرکزی و دولت ها) و بخش خصوصی (بانک های تجاری، بنگاه های تولیدی و خانوارها) به خوبی انجام دهند. بنا به تعریف، پول جهانی به پولی گفته می شود که نه تنها در بازارهای داخلی مورد استفاده قرار گیرد، بلکه تقاضا برای خرید و نگهداری آن فراتر از مرزهای ملّی کشور انتشار دهنده نیز وجود داشته باشد (یتمان، ۲۰۰۹). برای بررسی توان رقابتی یورو با دلارآمریکا، شاخص هایی را مدّنظر قرار می دهیم که نه تنها با توجّه به تعریف جهانی پول در منابع علمی مختلف مورد استفاده قرار می گیرند، بلکه شامل مدل های بکار گرفته شده در بانک مرکزی اروپا برای تعیین نقش بین المللی پول نیز می شوند:
وزن آمریکا و اروپا در اقتصاد بین الملل
نقش دلار و یورو در بازارهای مالی جهان
نقش دلار و یورو در معاملات تجاری جهان
نقش دلار و یورو در ترکیب ذخایر ارزی جهان
۲-۳-۱٫ وزن آمریکا و اروپا در اقتصاد بین الملل
در سال ۲۰۱۰ پتانسیل تولید آمریکا، اروپا و ژاپن تقریباً نیمی از سطح تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص دادند. با توجّه به ارزش جهانی تولیدات در این سال که مبلغی حدود ۴/۷۴ تریلیون دلار برآورد شده است، سهم آمریکا، اروپا و ژاپن بسیار قابل توجّه است و این اقتصادها توانستند به دلیل کسب منافع کلان حاصل از تولید درآمد سرانه بالایی درکشورهای جهان داشته باشند (آمریکا ۳۷۹۰۰ دلار، اروپای غربی ۲۶۰۰۰ دلار و ژاپن ۲۷۳۰۰ دلار). با توجّه به این واقعیّت که جهان امروز بیش از ۲۰۰ کشور را شامل می شود. بیشترین منابع مالی و منافع اقتصادی در دست تعداد معدودی از کشورهای صنعتی و توسعه یافته قرار دارد، گرچه این کشورها سال هاست نرخ رشد اقتصادی پایینی را تجربه می کنند. اقتصاد آمریکا در مقایسه با اروپا از لحاظ پتانسیل تولید و سطح اشتغال از موقعیّت بهتری برخوردار می باشد، زیرا آمریکا نه تنها به عنوان بزرگترین تولیدکننده کالا و خدمات نقش لوکوموتیو اقتصاد جهانی را ایفا می کند، بلکه در دو دهه گذشته نیز موفّق به انجام سیاست های تعدیل اقتصادی به ویژه در بخش خدمات و کاهش هزینه های دولت شده است. در اروپا اصلاحات اقتصادی به کندی انجام می گیرد. این کشورها از یک سو با افزایش نرخ بیکاری و از سوی دیگر، با رشد هزینه های بخش عمومی (کسری بودجه) مواجه هستند.
براساس تحقیق و برآورد صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۷ رکود و یا رونق تولید ناخالص داخلی آمریکا اقتصاد دیگر کشورها را به صورت مؤثر تحت تأثیر قرار می دهد (دس و سینت گودهم، ۲۰۰۹). بایومی و سویست[۹] توانستند با بهره گرفتن از مدل[۱۰] (VAR) نشان دهند که اقتصاد آمریکا برای بسیاری از کشورهای جهان حائز اهمّیّت است حتی برای آن دسته از کشورها که با آمریکا مبادله بازرگانی مستقیم نداشته و یا رابطه تجاری آنها با آمریکا محدود می باشد. از مقایسه پتانسیل تولید در اقتصادهای آمریکا، اروپا و ژاپن واضح است که اقتصاد آمریکا از قدرت و جذابیّت بیشتری در مقابل اقتصادهای بزرگ جهان مانند اروپا، چین و ژاپن برخوردار است. اروپا به عنوان دوّمین اقتصاد برتر جهان از نظر سطح تولید و بزرگترین صادرکننده بازارهای تجاری دارای امکانات و ظرفیّت هایی است که می تواند در رقابت با آمریکا به آنها تکیه کند.
۲-۳-۲٫ ارزش پول
همان گونه که توضیح داده شد، جذابیّت یک واحد پولی را در بازارهای داخلی و خارجی را می توان در ثبات ارزش پول سنجید. حفظ قدرت خرید داخلی پول از آن لحاظ حائز اهمّیّت است که دارندگان دارایی های پولی بدون ترس از تضعیف ارزش پول ملّی تمایل به پس انداز و سپرده گذاری پیدا کرده و همچنین به فعّالیّت در بازار بورس ترغیب می شوند. محدود شدن فعّالیّت های اقتصادی برای مقاصد سوداگری و واسطه گری به نقش مولّد سرمایه کمک خواهد کرد. بررسی روند نرخ تورم در آمریکا، حوزه یورو و ژاپن نشان می دهد که مقامات پولی این کشورها ثبات قیمت ها را جز اولویّت های اوّل سیاست های اقتصادی خود قرار داده و آن را به صورت جدّی و مستمر نه تنها در گذشته بلکه امروز نیز دنبال می کنند. از لحاظ ثبات نرخ ارز، نرخ برابری یورو با دلار در چند سال اخیر با نوسان هایی مواجه بوده است. با توجّه به نسبت حجم صادرات و واردات آمریکا و اروپا به تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۷ درجه باز بودن اقتصاد آمریکا (۵/۱۴درصد) اروپا (۰/۲۲ درصد) و ژاپن (۵/۱۷ درصد) می باشد. نسبت پایین درجه باز بودن اقتصاد، به آمریکا این امکان را داده است تا از نرخ برابری دلار با دیگر واحدهای پولی، کاملاً در جهت اهداف و منافع اقتصادی خویش بهره گیرد. آمریکا از طریق کاهش ارزش دلار در بازارهای مالی بین المللی که در سال ۲۰۰۲ شروع و تاکنون (۲۰۱۴) نیز ادامه دارد، توانست با افزایش صادرات به اروپا (واردات اروپا از آمریکا) نه تنها کسری تراز پرداخت های خود را کاهش دهد، بلکه با وجود پایین بودن بهره بانکی در آمریکا موفق به افزایش جذب سرمایه گذاری های خارجی شود. سطح تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال ۲۰۰۲ معادل ۹ تریلیون دلار بوده است در حالی که این مقدار در سال ۲۰۱۰ به ۶۴/۱۵ تریلیون دلار رسیده است. رشد تولید ناخالص آمریکا بین سال های (۲۰۱۰-۲۰۰۲) که ارزش دلار در مقابل ارزهای معتبر جهانی رو به کاهش گذاشت، بیش از ۶۰ درصد افزایش نشان می دهد (بانک مرکزی اروپا، ۲۰۰۸).
در حوزه یورو، تولید ناخالص داخلی از ۷ تریلیون یورو در سال ۲۰۰۲ به ۲/۹ تریلیون یورو در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته است (رشد ۳۱ درصدی). با توجّه به اهمّیّت بازارهای داخلی آمریکا برای کشورهای اروپایی بنگاه های اقتصادی اروپا برای از دست ندادن بازار کالا و خدمات آمریکا، مجبور به اتّخاذ سیاست هایی شدند تا بتوانند با مشکلات ناشی از افزایش ارزش یورو در مقابل دلار آمریکا، که قدرت رقابتی شرکت های حوزه یورو را از لحاظ قیمت تهدید می کرد، مقابله کنند. در نتیجه، تحوّلات اقتصادی در بازار محصول آمریکا برای کشورهای حوزه یورو دارای اهمّیّت بیشتری است تا بازارهای اروپا برای آمریکا (ارمان و فراتشر، ۲۰۰۲).
۲-۳-۳٫ سیاست مستقلّ پولی
یک کشور و یا یک منطقه اقتصادی زمانی دارای سیاست مستقلّ پولی است که بتواند مستقل از نرخ بهره جهانی و نقل و انتقال سرمایه در بازارهای آزاد بین الملل، تصمیمات پولی و ارزی خویش را با توجّه به وضعیّت اقتصاد داخلی به اجرا درآورد. همان گونه که در قسمت پیش توضیح داده شد بیشترین سهم در تولید ناخالص داخلی جهان متعلّق به سه قطب بزرگ اقتصادی، آمریکا، اروپا و ژاپن می باشد. از دیدگاه پولی می توان این قطب های بزرگ اقتصادی را به بلوک دلار، بلوک یورو و بلوک ین تقسیم کرد. بلوک دلارآمریکا بزرگترین بلوک اقتصادی جهان است که در برگیرنده کشورهای آمریکای لاتین اکثر کشورهای آسیای شرقی و خاورمیانه کشورهای آفریقایی و اقیانوسیه (استرالیا و نیوزیلند) می شود. تمام این کشورها تحت تأثیر سیاست پولی آمریکا قرار دارند و دارای ذخایر ارزی دلار هستند. مارسل فراتشر (۲۰۰۲) توانست با بهره گرفتن از مدل گارچ نشان دهد که در بیشتر کشورها و بازارهای مالی جهان سیاست پولی آمریکا بسیار حائز اهمّیّت است بلوک یورو کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای آفریقایی را شامل می شود که طبیعتاً تحت تأثیر سیاست پولی بانک مرکزی اروپا هستند. بلوک ین نیز در برگیرنده برخی کشورهای آسیایی است. چین و ژاپن جهت تسهیل معاملات و مبادلات تجاری بین دو کشور در سال ۲۰۱۱ توافقنامه ارزی امضاء کردند تا وابستگی به دلار آمریکا را کاهش دهند.

پایان نامه بررسی آثار تمرین مقاومتی بر ترکیب بدن ...

با توجه به تنوع شکل گزارش مجلات نمی­ توان مقایسه­ دقیقی بین اطلاعات مقالات انجام داد. به عنوان مثال چیلی بک و همکاران افزایش معنی­دار پرس سینه را بین پیش آزمون، هفته­ی دهم و هفته­ی بیستم ( ۱۱۰)، کرامر و همکاران (۲۰۰۳) افزایش معنی­دار قدرت را در ورزشکاران تنیس باز زن (۹۹) و در نهایت ویلیس و همکاران (۲۰۱۲) افزایش توده­ی عضله را در افراد دارای اضافه وزن گزارش کردند (۱۵۳). در هر سه مقاله زمان اجرای دوره­ تمرینی به ترتیب بیست هفته، نه ماه و ۸ ماه بوده و همچنین افزایش معنی­دار قدرت در هر سه مقاله گزارش شده است با این حال درصد افزایش قدرت تنها در مقاله­ کرامر گزارش شده است. لذا همسو بودن این مقالات با نتایج پژوهش حاضر بدیهی است ولی در مورد کیفیت همخوانی این مقالات باید با احتیاط سخن گفت. به عنوان مثال اگر چه تمام پژوهش­های ذکر شده همانند پژوهش حاضر، افزایش معنی­دار قدرت را گزارش کرده ­اند با این حال مدت زمان طولانی پژوهش­های مذکور کیفیت متفاوتی از سازگاری به تمرین را نسبت به زمان ۸ هفته­ای در پژوهش حاضر ارزیابی می­ کند.
چاربونی و همکاران به مقایسه­ زنان و مردان با میانگین سنی ۶۲ سال پرداختند و افزایش معنی­دار قدرت را در هر دو گروه زنان و مردان (۲۲۵ نفر) بدنبال ۱۰ هفته تمرینات مقاومتی گزارش کردند (۴۹). حسینی و همکاران (۱۳۹۱) و سنگدوینی و همکاران (۱۳۹۱) هر دو در پژوهش­های جداگانه­ ای اثر یک دوره تمرین مقاومتی به مدت ۸ هفته را به ترتیب در کشتی­گیران جوان و مردان تمرین نکرده مورد بررسی قرار دادند حسینی و همکاران اعلام داشتند که پرس سینه در الگوهای هرمی دوگانه و پلکانی معکوس به ترتیب ۲۹ و ۲۸ درصد افزایش داشت که هر دو مورد گزارش شده از نظر آماری نیز معنی­دار بودند (۱۰). با توجه به نزدیکی دوره­ تمرینی در پژوهش حسینی و همکاران و همچنین ورزشکار بودن آزمودنی­ها افزایش ۳۲/۴۵ درصدی در میانگین قدرت آزمودنی­های پژوهش حاضر بیش از انتظار بوده است، که به آن می­پردازیم.
افزایش قدرت با مدت زمان اجرای دوره­ تمرین رابطه­ای مثبت و قوی دارد، لذا ابتدا به بررسی این موضوع می­پردازیم. فریدمن و همکاران ۱۸ درصد افزایش قدرت عضلانی را بدنبال تنها ۶ هفته تمرین مقاومتی در مردان ورزشکار گزارش کردند. چنین افزایش قابل توجهی در این زمان کوتاه تنها در مطالعاتی دیده شده که از آزمودنی­های تمرین نکرده (۱۱۹و۲۵) یا از سالمند (هانتر و همکاران) استفاده کرده ­اند. به عنوان مثال هانتر و همکاران پس از ۲۵ هفته تمرین مقاومتی در زنان و مردان سالمند تا ۳۸ درصد افزایش قدرت بیشینه را گزارش کردند(۶۱). فابیو و همکاران (۲۰۱۰ ) نیز پس از ۹ ماه تمرین مقاومتی افزایش ۲/۳۵ درصدی قدرت را گزارش کردند(۹۸) و بالاخره قراخانلو و همکاران که افزایش چشمگیر ۶۰ تا ۷۰ درصدی قدرت را بدنبال ۸ هفته تمرین مقاومتی در مردان تمرین نکرده گزارش کردند(۲۰). در بین پژوهش­های مذکور قراخانلو و همکاران بیشترین مقدار افزایش قدرت را گزارش کرده بودند که ویژگی زمانی برابری با تمرین حاضر داشته است. با این حال جنسیت مذکر آزمودنی­ها و همچنین غیر ورزشکار بودن آن­ها از طرف خود مولفین نیز به عنوان عوامل چنین افزایش قابل توجهی مطرح شده است.
کرامر و همکاران (۱۹۹۷) گزارش کردند آزمودنی­ها بسته به سطح تمرین ممکن است در پاسخ به تمرین مقاومتی، سازگاری متفاوتی از خود نشان دهند. اما عده­ی دیگری از محققان افزایش ۴۰ درصدی قدرت در آزمودنی­های بی تمرین و افزایش ۲ درصدی را در آزمودنی­های تمرین کرده گزارش کرده ­اند(۹۹). کرامر و همکاران در پژوهش دیگری اخیراً افزایش معنی­دار قدرت دست و سینه را در پاسخ به نه ماه تمرین مقاومتی گزارش کردند و مقادیری معادل ۱۷ تا ۲۳ درصد افزایش در حرکت پرس سینه را در ورزشکاران تنیس باز زن اعلام کردند (۹۹) که بیش از افزایش گزارش شده و پیش بینی شده برای ورزشکاران محسوب می­گردد. این در حالی است که میانگین افزایش ۳۲/۴۵ درصدی قدرت درپژوهش حاضر با توجه به نتایج پژوهش­های مانند قراخانلو، هانتر و فابیو توجیه پذیر می­باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از طرفی هم نتایج مطالعه­ میرزایی و همکاران (۱۳۸۹) نشان داد که سازگاری­های اولیه (شش هفته­ی نخست تمرین مقاومتی) در قدرت و حجم عضلانی، با اعمال روش باردهی ثابت در هر نوبت و افزایش تدریجی بار از یک نوبت تا نوبت بعدی تفاوت قابل ملاحظه­ای با هم ندارند (۲۱) لذا استفاده از روش بار دهی در تمرین حاضر نیز نمی­تواند منحصراً مسئول چنین افزایشی در قدرت و حجم عضلات باشد.
بروان و همکاران پس از ۶ ماه تمرین مقاومتی در زنان ورزشکار ۱۵ تا ۴۴ درصد افزایش قدرت را در پرس سینه گزارش کردند. این در حالی است که افزایش ۹۴/۲۳ و ۷/۶۶ مربوط به قدرت پنجه و عضلات سینه­ای پژوهش حاضر با نتایج مذکور همپوشانی دارند با این تفاوت که دامنه­ وسیع افزایش قدرت در پژوهش براون در پاسخ به یک برنامه­ی تمرین مقاومتی احتمالاً به دلیل استفاده از سه گروه وزنی مختلف بوده است.
در افراد غیر ورزشکار بیشتر قدرت کسب شده ناشی از سازگار­ های عصبی عضلانی است(براون و همکاران). در حالی­که افزایش قدرت در افراد ورزشکار بیشتر ناشی از سازگاری­های مورفولوژیک است. با توجه به ورزشکار بودنِ آزمودنی­های پژوهش حاضر و با استناد به افزایش ۹۱/۱۶ درصدی در سطح مقطع عضلات، می­توان نتیجه گرفت سازگاری به افزایش قدرت در خلال ۸ هفته تمرین مقاومتی عمدتاً از طریق مکانیسم­های مرتبط با هایپرتروفی عضله انجام گرفته است.
براساس گزارش های ویلمور (۱۹۷۴) قدرت بالا تنه­ی زنان نسبت به قدرت اندام تحتانی آنها تفاوت زیادی در پاسخ به تمرینات دارد (۱۵۴) وی همچنین نشان داد که قدرت نسبی اندام فوقانی (نسبت به توده­ی چربی بدن) پس از ۱۰ هفته تمرین بسیار کمتر از مردان است در حالیکه قدرت نسبی اندام تحتانی زنان برابر یا حتی بیشتر از مردان است. با توجه به اینکه آزمودنی­های پژوهش حاضر زنان معلول بوده ­اند تنها اندام فوقانی آن­ها مورد بررسی قرار گرفت. از طرفی میزان بالای افزایش قدرت در پژوهش حاضر گویای قابلیت بارز زنان در سازگاری به تمرینات مقاومتی است.
در گذشته عقیده بر این بود که نقش هایپرتروفی عضلانی یا به عبارتی تغییرات موفولوژیک در هفته­های آغازین تمرین ناچیز است و افزایش قدرت عمدتاً ناشی از سازگاری­های عصبی عضلانی است، این در حالی است که شواهد اخیر نشان می­ دهند که هایپرتروفی حتی در هفته­های آغازین تمرین مقاومتی بصورت بسیار وسیع اتفاق می­افتد، به گونه ­ای که تارهای عضلانی حتی پس از ۲ هفته تمرین مقاومتی دچار هایپرتروفی می­شوند (۱۲۹). اگر چه مطلب مذکور مخالفان زیادی نیز دارد با این حال شواهد رو به رشدی نیز از آن حمایت می­ کنند.
نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که در مرحله پس آزمون قدرت پرس سینه آزمودنی­ها در گروه تجربی به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است ولی این تفاوت در قدرت ایستای عضلات پنجه دست دیده نشده است. از سوی دیگر، مقایسه میزان تغییرات قدرت پرس سینه و پنجه دست از مرحله پیش آزمون به پس آزمون بین دو گروه تجربی و کنترل نیز معنی دار بوده و میزان این تغییرات در گروه تجربی بیشتر از گروه کنترل می باشد که مبین اثر تمرین است.
نتایج پژوهش حاضر نیز با توجه به زمان نسبتاً کوتاه اعمال دورۀ تمرین مقاومتی و افزایش معنی دار در توده­ی بدون چربی و افزایش چشمگیر سطح مقطع عضلات، گفته­های مذکور مبنی بر بروز زود هنگام هایپرتروفی در خلال هفته های آغازین تمرین را تایید می­ کند.
۵-۳-۳٫ اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر استقامت عضلات بالاتنه بازیکنان
دستگاه عصبی – عضلانی به دلیل توانایی سازگاری بالایی که دارد مطابق با تمرین اعمال شده، ویژگی های منحصر بفردی به خود می­گیرد. از آنجا که تمرین از نظر زمانی پر هزینه است و وقت ورزشکاران را نمی توان در فعالیت های زمان بر و کم بازده تلف کرد لذا استفاده از تمرینات مقاومتی به عنوان راه کار مطلوب و چند منظوره بطور گسترده­ای توسط متخصصین علوم ورزشی به ورزشکاران توصیه می شود. یکی از فواید تمرینات مقاومتی نیز چند منظوره بودن آن­ها است به این معنی که در بسیاری از طراحی­های تمرینی می­توان همزمان افزایش قدرت و استقامت را مد نظر قرار داد مانند نتایجی که از پژوهش حاضر بدست آمده است یعنی با انجام تمرینات قدرتی، فوایدی نیز عاید بخش استقامتی می­گردد. البته بدیهی است که تمرینات مقاومتی مخصوص ورزشکاران استقامتی، بصورت گسترده­ای طراحی و استفاده می­ شود. البته اگرچه ۸ هفته تمرین مقاومتی در بازیکنان زن والیبال نشسته تغییرات معنی­داری را در متغیرها در نظر گرفته شده برای استقامت عضلانی داشت با این حال به دلیل اختصاصی نبودن طراحی تمرین باید این تغییرات را علیرغم معنی­داری جزو فواید جانبی این نوع تمرین محسوب کرد.
حامدی نیا و همکاران(۱۳۸۹) به مقایسه­ ۱۲ هفته تمرین مقاومتی با دو برنامه­ی زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه با شدت و حجم برابر بر استقامت عضلات بالا تنه و پایین تنه ۳۰ آزمودنی مرد تمرین نکرده پرداختند (۸). آن­ها پس از ۱۲ هفته تمرین در هر دو برنامه­ی تمرینی افزایش معنی­دار استقامت عضلات بالا تنه (۲۴ درصد افزایش استقامت عضلات سینه­ای ) و تنه (۲۱ درصد افزایش استقامت عضلات شکمی) را گزارش کردند این در حالی است که استقامت عضلات شکمی (تنه) و سینه ای در پژوهش حاضر به ترتیب افزایش معنی دار و چشمگیر ۷۱/۳۳ و ۳۸/۳ درصد را نشان دادند که با توجه به ورزشکار بودن آزمودنی­ها بیش از مقادیر مورد انتظار بودند.
حسینی و همکاران(۱۳۹۱) بدنبال ۸ هفته تمرین مقاومتی افزایش چشمگیر استقامت پویای عضلات سینه­ای را به ترتیب برای الگوی باردهی هرمی دوگانه و پلکانی معکوس به میزان ۹۰ و ۸۸ درصد و برای استقامت ایستای عضلات دست ۵۲ و ۴۳ درصد را گزارش کردند(۱۰) که با توجه به ماهیت استقامتی طرح تمرینات اجرا شده، مورد قبول است لذا استفاده از این نوع تمرینات برای معلولین که لازمه­ی اجرای آن­ها جابجایی مداوم وزنه در خلال تمرین است، بسیار دشوار بوده و با توجه به شرایط معلولین تنها در شرایطی امکان پذیر است که به ازای هر آزمودنی حداقل دو یار کمکی اختصاصی وجود داشته باشد.
فایگنبوم و همکاران (۲۰۰۱) با طراحی و اجرای چهار طرح تمرینی مختلف به بررسی آثار این تمرینات بر استقامت عضلات دختران و پسران تمرین نکرده پرداختند. آن­ها افزایش استقامتی را در گروه­هایی که تکرار بیشتری در تمرینات خود داشتند را گزارش کردند به گونه ­ای که تکرار پرس سینه­ی آزمودنی­ها در دو گروهی که نتایج آن­ها معنی­دار بودند به ترتیب ۲/۵ و ۹/۵ تکرار افزایش پیدا کرده بود(۱۶۱). مقدار افزایش تکرار در پژوهش حاضر برای حرکت پرس سینه ۱۳/۱۱ تکرار بود که با توجه به بزرگسال بودن آزمودنی­ها و همچنین مهارتی بودن حرکت پرس سینه قابل قبول می­باشد. آگارد و همکارارن نیز در پژوهش جالبی اثر تمرینات مقاومتی را بر استقامت عضلانی در ورزشکاران استقامتی نخبه مورد بررسی قرار دادند. آن­ها افزایش معنی دار ظرفیت بلند مدت و میان مدت را در ورزشکاران تمرین کرده و نخبه بخصوص در پاسخ به تمریناتی گزارش کردند که با جحم بالا و بار سنگین اجرا می­شدند. با توجه به اینکه تمرینات بکار گرفته شده در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن شرایط آزمودنی­ها می­بایستی با احتیاط انتخاب می­شدند لذا امکان استفاده از بارهای تمرینی بالا یا حجم های تمرینی بالا امکان پذیر نبود. با این حال عواید این نوع تمرین نیز با استناد به نتایج بدست آمده کاملاً مشهود است.
اگرچه تمرینات تمرین حاضر بصورت اختصاصی برای بهبود استقامت یا قدرت طراحی نشده بودند با این حال بدلیل انفجاری نبودن ماهیت طراحی تمرین، استقامت عضلات تنه و سینه افزایش معنی­داری نشان داده­اند.
۵-۳-۴٫ اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر حجم عضله دو سر بازویی
اگرچه هایپرتروفی در زنان به اندازه­ هایپرتروفی در مردان نمی­رسد ولی می ­تواند مسئول بخشی از افزایش قدرت در اثر تمرینات مقاومتی باشد (۱۲۳). پژوهش­های بسیاری افزایش قدرت و حجم عضلات را در پاسخ به تمرینات مقاومتی نشان داده­اند (۱۲۷). شلدون و همکاران در اوایل ۱۹۵۴ متوجه شدند افراد با فیزیک بدنی مختلف، توانایی­های متفاوتی برای کسب توده­ی عضله در سازگاری به تمرینات مقاومتی دارند (۱۳۲). عوامل شناخته شده­ای که روی افزایش حجم عضله در پاسخ به تمرینات مقاومتی اثر می­گذارند شامل سن، جنس، سطح فعالیت بدنی، وضعیت تمرینی قبل و شرایط غدد درون ریز می­باشند (۵۵و۱۲۸). در این بین جنسیت اثر بازری بر مورفولوژی عضلات و افزایش قدرت در سازگاری به تمرینات مقاومتی دارد(۱۲۸).از گذشتۀ دور برخی از پژوهش­های، تفاوت مشخص در تغییر قدرت مطلق یا اندازه­ عضله پس از تمرینات قدرتی را بین دو جنس تبیین کرده ­اند(۱۵۴و ۱۱۳). به عنوان نمونه هوبال و همکاران افزایش حجم نسبی بیشتری از عضلات را در مردان نسبت به زنان را پس از ۱۲ هفته تمرینات مقاومتی گزارش کردند ، با این حال هوبال و برخی دیگر از محققین نتیجه گرفتند که بین کسب اندازه­­ی نسبی عضله بین زنان و مردان تفاوت زیادی وجود ندارد (۱۳۰) در واقع بسیاری از پژوهش­های اخیر تشابهات زیادی را بین دو جنس در قدرت و اندازه­ اکتسابی نسبی پس از تمرینات مقاومتی مطرح کرده ­اند. لذا استفاده از پژهش­های که از آزمودنی­ها مرد استفاده کرده بودند در بحث حاضر مد نظر قرار گرفته است.
در مطالعات پیشرو در دهه­ هفتاد و قبل از آن در حیطه­ی تمرینات قدرتی در زنان ورزشکار مانند پژوهش براون و همکاران ، قابلیت افزایش قدرت عضلانی در اثر تمرینات مقاومتی در زنان ورزشکار تایید گردید. براون و همکاران افزایش معنی دار محیط اندام فوقانی و عدم تغییر محیط اندام تحتانی را در اثر شش ماه تمرین مقاومتی گزارش کرد ولی شواهد اندکی برای وقوع هاپیرتروفی در زنان ارائه کرد که در قسمت اول یعنی افزایش محیط اندام فوقانی، با پژوهش حاضر همسو است و با توجه به اینکه آزمودنی­های پژوهش حاضر از بازیکنان والیبال نشسته بودند قسمت دوم (پایین تنه) را نمی­ توان مورد بررسی قرار داد. دلیل نتیجه ­گیری براون احتمالاً استفادۀ وی از سه گروه وزنی مختلف از زنان وزشکار در پژوهشش بود که افزایش، کاهش و یا عدم تغییر وزنی آزمودنی­ها را نیز به همراه داشت.
در مجموع در مطالعات گذشته سه طیف، مشخص می­گردد: الف) افزایش حجم عضلات ب) عدم تغییر حجم عضلات و ج) ترکیبی از افزایش و عدم تغییر در حجم عضلات مختلف. طرح این مسئله ضروری است زیرا سه وضعیت متفاوت را در مقابل نتایج حاضر قرار می­دهد. البته در برخی از پژوهش­ها که انگشت شمار هستند، کاهش محیط اندام نیز گزارش شده است که به دلیل تعیین نکردن سهم دقیق عضله و چربی یا استفاده از آزمودنی­های چاق و غیر ورزشکار در تفسیر اطلاعات باید احتیاط لازم را بکار برد. از جمله این پژوهش­ها می توان به مطالعه­ ری و همکاران اشاره کرد که کاهش معنی­دار محیط ران در اثر تمرینات مقاومتی را نشان دادند(۱۲۸).طراحی تمرینات به منظور افزایش استقامت عضلانی در پژوهش ری و همکاران احتمالاً از دلایل اصلی این تفاوت محسوب می­گردد. در دسته­ی دیگری از پژوهش­ها عدم تغییر حجم عضلات گزارش شده­ است که از این جمله می­توان به پژوهش حامدی نیا و همکاران(۱۳۸۹) اشاره کرد که با اجرای برنامه­ی زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه به مدت ۱۲ هفته تغییر معنی­داری در محیط اندام (بازو- سینه- شکم- باسن-ران) مشاهده نکردند( ۱۳۲). ری و همکاران نیز در پژوهش دیگری نشان دادند که بعد از انجام تمرینات مقاومتی محیط سینه و ران تغییری نکرده است. عدم تغییر محیط اندام در تمرینات مقاومتی مطالعات گزارش شده، احتمالا بدلیل ماهیت طراحی تمرین برای بهبود استقامت عضلانی یا انتخاب آزمودنی هایی با مورفولوژی و تیپ بدنی خاص بوده است. البته با توجه به افزایش قدرت گزارش شده در پژوهش­های مذکور می­توان تغییر محتوای اندام اندازه گیری شده را دلیل عدم تغییر دانست.
در دسته­ی دیگری از مطالعات که نتایجی همسو با پژوهش حاضر را ارئه داده­اند می­توان به فریدمن و همکاران اشاره کرد که افزایش معنی دار و ۷ درصدی سطح مقطع عضلات ورزشکاران مرد را بدنبال تمرینات مقاومتی گزارش کردند.البته با توجه به مرد بودن آزمودنی­ها، اگرچه تفاوت معنی­داری گزارش شده، احتمالاً تنها دلیل افزایش نه چندان بارز، دوره­ تمرینی کوتاه (۶ هفته) بوده است، در واقع عواملی مانند سطح اولیه تمرین، پروتکل تمرین و تفاوت های فردی نیز در این مساله دخیل هستند. بوفورد(۲۰۰۶) نیز در مطالعه ­ای نشان داد محیط سینه و ران در اثر تمرینات مقاومتی، افزایش معنی دار می یابند(۱۵۹). میرزایی و همکاران(۱۳۸۹)(۲۱) بدنبال ۶ هفته ، چاربونی و همکاران بدنبال ۱۰ هفته و حسینی و همکاران (۱۳۹۱)پس از ۸ هفته تمرین مقاومتی افزایش معنی­دار سطح مقطع بازو را نشان دادند. کونگزگارد و همکاران نیز در افراد سالمند مبتلا به بیماری انسداد مزمن ریوی به ترتیب ۲/۴ و ۱۴ درصد افزایش معنی دار در سطح مقطع عضله و قدرت را پس از ۱۲ هفته تمرین مقاومتی گزارش کردند (۱۰). نتایج پژوهش­های مذکور با نتایج پژوهش حاضر همسو بود.
چیلی بک و همکاران نیز اثر بیست هفته تمرین مقاومتی را در دختران جوان بررسی کردند(۱۱۰) و اگر چه افزایش قدرت در هفته­های دهم و بیستم معنی­دار گزارش شد، با این حال افزایش توده­ی بدون چربی در قسمت­ های مختلف بدن الگوی دیگری را دنبال کرد به این صورت که در ده هفته­ی اول افزایش معنی­دار توده­ی بدون چربی در دست­های آزمودنی­ها رخ داد ولی این افزایش در تنه تنها در هفته­ی دهم تا بیستم دیده شد.در واقع در اجرای حرکاتی مانند پرس سینه و اسکات که حرکاتی چند مفصلی هستند و پیچیدگی بیشتری دارند، سازگاری­های عصبی– عضلانی طولانی تری القاء می­ شود بنابراین می­توان گفت که سهم هایپرتروفی یا سازگاری­های عصبی در افزایش قدرت ناشی از تمرین معمولا تا حد زیادی بوسیله­ی پیچیدگی مهارتی در تمرین مقاومتی بکار گرفته شده است، تعیین می­ شود و احتمالاً به همین دلیل در تنه و پاها، هایپرتروفی دیرتر اتفاق می­افتد. مطلب مذکور و نتایج پژوهش چیلی بک(۱۱۰) ، میرزایی (۲۱) و چاربونی با افزایش سطح مقطع عضله­ی بازویی در پژوهش حاضر همخوانی دارند.
توضیح احتمالی درباره افزایش چشمگیر سطح مقطع عضلات (۹۱/۱۶ درصد) ورزشکاران معلول به دنبال تمرینات مقاومتی به ویژگی­های درونی آزمودنی­ها مربوط می­ شود به این معنی که علاوه بر تعداد بیشتر گیرنده­های آندروژنی در عضلات بالا تنه نسبت به عضلات پایین تنه، گیرنده­های آندروژنی در اندام فوقانی نیز از حساسیت بیشتری نیز برخوردارند(۹۰). به زبان ساده­تر، افزایش ۹۱/۱۶ درصدی در سطح مقطع عضله­ی دو سر بازویی را می­توان به تعداد و حساسیت گیرنده­های آندروژنی نسبت داد.
افزایش قدرت و حجم عضلانی منوط به ترکیبی از فشارهای متابولیکی، فعالیت غدد درون ریز و کنترل عصبی- عضلانی است. وینگرن نیز اخیراً GH را به عنوان عامل عامل اصلی رشد عضلانی و در نتیجه افزایش قدرت در پاسخ به تمرین مقاومتی معرفی کرده است(۱۶۰). بنابراین چالش در مورد معرفی عوامل اصلی بروز هایپرتروفی همچنان ادامه دارد از همین رو علارغم گمانه زنی­هایی که پیش­تر به آن­ها پرداختیم (مانند گیرنده­های آندروژنی یا سهم بالای در بروز هایپرتروفی و …) همچنان نمی­ توان توضیح دقیقی برای نتایج پژوهش­های اخیر و پژوهش حاضر در مورد افزایش چشمگیر توده­ی عضلانی در زنان ارائه داد. با این حال می­توان به ضرص قاطع افزایش قابل توجه حجم عضلانی را بدنبال تمرینات قدرتی در زنان ورزشکار انتظار داشت.
جالب توجه است که گروه کنترل نیز در مقادیر متغیرهای محیط اندام­ها و سطح مقطع عضلات بدون اجرای تمرینات مقاومتی افزایش معنی داری نشان دادند و اگرچه این مقادیر معنی دار بودند به لحاظ آماری از قدرت بسیار کمتری نسبت به گروه تجربی برخوردار بودند. در واقع نتایج آزمون تی مستقل در مورد مقایسه­ میزان تغییرات شاخص­ های حجم عضلانی (قطر بازو، محیط بازو و سطح مقطع عرضی بازو) از مرحله­ پیش آزمون به پس آزمون در بین دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل معنی دار بود و به نظر می رسد با توحه به نتایج آزمون تی مستقل در مقایسه­ میزان تغییرات شاخص­ های مذکور از پیش تا پس آزمون ناشی از تاثیر متغیر مستفل (پروتکل تمرین مقاومتی) بوده است.
در مجموع با توجه به افزایش چشمگیر در سطح مقطع عضله در پژوهش حاضرمی­توان نتیجه گرفت که هایپرتروفی عضلانی در پژوهش حاضر مسئول بخش عمده­ای از افزایش ۷/۶۶ و ۹۴/۲۳ درصدی در قدرت عضلات سینه­ای و پنجه­ی دست می­باشد.
۵-۴٫ نتیجه ­گیری
بسیاری از تفاوت های نتایج در مطالعات مختلف که همسو یا غیر همسو با نتایج مطالعه حاضر هستند احتمالا بدلیل ویژگی های برنامه­ی تمرین مقاومتی مانند حجم، شدت، مدت، طول زمان استراحت بین دوره های تمرین و مقدار توده­ی عضلانی که در تمرین بکار گرفته شده است، می باشد. بنابراین در تفسیر نتایج پژوهش­های که از تمرینات مقاومتی استفاده می کنند باید موارد مذکور را مد نظر قرار داد.
تمرینات مقاومتی زمانی که آهسته، کنترل شده و با دقت اجرا شوند، حتی برای جامعه­ معلولین و سالمندان نیز شکل ایمنی از ورزش محسوب می­شوند. از نتایج پژوهش حاضر بر می ­آید که حتی دوره­ کوتاه ۸ هفته­ای تمرینات مقاومتی می ­تواند از طریق بهبود ترکیب بدن شامل کاهش درصد چربی بدن و افزایش توده­ی بدون چربی، فواید سلامتی زیادی را به همراه داشته باشد.
تمرینات مقاومتی رایج در پژوهش­ها معمولاً دامنه­ای از ۸ تا ۲۰ هفته را در بر می­گیرد و افزایش قدرت در مراحل اولیه عمدتاً ناشی از سازگاری­های عصبی- عضلانی است(۵۳). با این وجود مطالعات بسیاری، سطح ورزشکاران را عاملی تعیین کننده برای معرفی دلیل افزایش قدرت می­دانند. بنابراین اگرچه در پژوهش حاضر دوره­ تمرینی ۸ هفته بوده است و همچنین بر اساس نتایج متغیرهای حجم عضلات درپژوهش حاضر می­توان نتیجه گرفت که بخش از افزایش قدرت به دلیل افزایش حجم عضلات صورت گرفته است. به عبارت دیگر با توجه به افزایش ۹۱/۱۶ درصدی در سطح مقطع عضله در پژوهش حاضرمی­توان نتیجه گرفت که هایپرتروفی عضلانی درپژوهش حاضر مسئول بخش عمده­ای از افزایش ۷/۶۶ و ۹۴/۲۳ درصدی در قدرت عضلات سینه­ای و پنجه­ی دست می­باشد. لازم به ذکر است چند مفصلی بودن و نیاز به مهارت بیشتر در اجرای حرکت پرس سینه باید سازگاری دیرتری را در تمرین با وزنه ایجاد کند ولی نتایج پژوهش حاضر خلاف آن را نشان می­دهد به این معنی که قدرت پنجه افزایش کمتری یافت که دلیل آن نیز به طور مستقیم به شرایط آزمودنی­ها یعنی استفاده از ویلچر و کراچ بر می­گردد. برنامه ­های تمرینی بر اساس نوع طراحی بر متغیرهای آنتروپومتریکی و آمادگی جسمانی اثر می­گذارند، ولی متغیرهایی مانند حداکثر قدرت و حجم عضلات تنها زمانی تحت تاثیر قرار می­گیرند که بیشترین واحد حرکتی در خلال تمرین بکار گرفته شود. در واقع بدلیل استفاده­ی روزانه از ویلچرو کراچ و ورزیده بودن عضلات دست آزمودنی­ها احتمالاً تمرین با وزنه اضافه بار لازم برای افزایش قدرت در این ناحیه را به میزان مشاهده شده در عضلات ناحیه­ی سینه­ای ایجاد نکرده است. در نهایت ذکر این مطلب نیز ضروری است که تعیین دقیق سهم هایپرتروفی و سازگاری­های عصبی – عضلانی در افزایش قدرت تنها با بهره گرفتن از ارزیابی­هایی مانند الکترومایوگرافی ممکن می­ شود. اگرچه در مورد اولویت نوع سازگاری مورفولوژیک یا عصبی به تمرینات مقاومتی نظر محققین به سمت اولویت سازگاری در غیر ورزشکاران است با این حال موارد نقض این گرایش نیز وجود دارد به عنوان مثال شیخ الاسلامی وطنی و همکاران پس از ۶ ماه تمرینات مقاومتی منتخب بر پارامترهای عصبی شامل سرعت هدایت عصبی و زمان تاخیر، بین اندام پروران زبده و آزمودنی­های غیر ورزشکار هیچ گونه تفاوتِ تغییرِ معنی داری را گزارش نکردند(۱۹). آن­ها در ادامه وراثت و محیط را به عنوان عوامل مداخله گر قوی در این پژوهش بر شمردند. بنابراین افزایش چشمگیر در هایپرتروفی عضلانی در آزمودنی­های معلول در پژوهش حاضر علارغم اینکه آزمودنی­ها ورزشکاران حرفه­ای بودند، توجیه پذیر است.
۵-۵٫ پیشنهادات
۵-۵-۱٫ پیشنهادهای کاربردی:

    1. بهبود ترکیب بدن منعکس کننده­ کسب سلامتی عمومی است. به افراد معلول پیشنهاد می­ شود برای حفظ سلامت عمومی و آمادگی جسمانی از تمرینات با وزنه استفاده کنند.
    1. به افراد معلول ورزشکار پیشنهاد می­ شود برای رسیدن به اجرای مطلوب مهارت­ های ورزشی، تمرینات مقاومتی را در تمرینات خود بگنجانند.
    1. به معلولین واجد شرایط والیبال نشسته که فشار زیادی بر اندام­های فوقانی خود می­آورند پیشنهاد می­ شود در راستای حفظ عملکرد ورزشی و روزمره از تمرینات مقاومتی استفاده کنند.
    1. بسیاری از معلولین به دلیل محدودیت­های حرکتی دچار آتروفی عضلانی می­شوند، پیشنهاد می­ شود معلولین برای افزایش و حفظ حجم عضلات خود از تمرینات مقاومتی استفاده کنند.

۵-۵-۲٫ پیشنهادهای پژوهشی:

    1. با توجه به اینکه توده­­ی چربی و توده­ی بدون چربی را می­توان به عنوان اجزای حیاتی عملکرد ورزش­های بی­هوازی مد نظر قرار داد، پیشنهاد می­ شود پروتکل مشابهی همراه با بررسی رابطه­ ترکیب بدن با مهارت­ های عملکردی و توان بی هوازی در ورزش معلولین اجرا شود.
    1. پیشنهاد می­ شود پروتکل مشابهی برای ارزیابی تفاوت پاسخ­گویی ترکیب بدن، در دو گروه ورزشکاران و غیر ورزشکاران معلول اجرا گردد.
    1. پیشنهاد می­ شود متغیرهای ترکیب بدن، قدرت و استقامت ورزشکاران معلول در پاسخ به تمرین مقاومتی با شدت، زمان بندی یا حجم متفاوت مورد ارزیابی قرار گیرند.

بررسی نقش اقلیم در اسقرار مدارس ابتدائی بخش ...

۱۴۳۲۸

۹۰/ ۲۴

۶۳۷۳

۷۹۵۵

۸۰

میانسالان( ۲۵-۶۴) ساله

۲۴۲۰۳

۰۷/ ۴۲

۱۱۵۱۶

۱۲۶۸۷

۹۰

بزرگسالان( ۶۵ساله وبیشتر

۲۶۹۹

۶۹/ ۴

۱۵۲۶

۱۱۷۳

۱۳۰

مأخذ نتایج سر شماری سال ۱۳۹۰ مرکز آمار گیری ایران
نمودار شماره ۲-۱٫ جمعیت بر حسب گروهای عمده نسبی به تفکیک جنسی
۲-۴٫ کوههای گیلان
از شمال ارتفاعات تالش وکوههای البرز غربی است. ارتفاعات تالش یکی از غنی ترین مراکز یخچالهای قدیمی دوران چهارم می باشد که معروفترین قلل این قسمت شامل: بغروداغ با ارتفاع۳۲۲۳ متر وشاه معلم با ارتفاع ۳۰۷۱ متر وپشت کوه با ارتفاع ۲۸۶۸ متر که در جنوب فومن است. کوههای الیرز غربی که از شرق درۀ سفید رود شروع می شود. تا چابکسر ادامه دارد. مرز شرقی این کوهستان، کوه خشچال است که ارتفاع بلندترین قله آن ۳۶۲۰ متر است( قله سماموس) که مرز شرقی حوضه آبریز پل رود را تشکیل می دهد. ومرتفع ترین قله گیلان است واز قلل دیگر البرز غربی در گیلان می توان از سیاه چوره( ۳۳۰۰متر) ودرفک کوه ۲۷۲۰متر را نام برد، به علت وسعت تشکیلات آهکی در این کوهستانها وحفره های بزرگ کارست در کوهستانهای درفک پستی بلندیهایی در این محدوده ایجاد کرده است.
۲-۵٫ ویژگیهای اقلیمی استان گیلان.
عوامل جهانی ومحلی در اقلیم گیلان مؤثرند. از جله هجوم توده های هوای مختلف در سطح جهانی وحضور دریا وارتفاعات البرز وجنگلها در سطح محلی هستند. از عوامل جهانی( بیرونی) می توان به ورود توده های هوای شمالب به گیلان ورود توده های هوای غربی را نام برد.
عوامل محلی مثل: بخار آب دریای خزر که در فراوانی بارش وتعدیل هوا وافزایش رطوبت نسبی نقش دارد. و کوههای تالش والبرز غربی که از عبور بخار آب حاصله از دریای خزر به داخل ایران جلوگیری می کنند وجنگلهای گیلان که در افزایش بارندگی وذخیره آب باران وازدیاد سفره های زیر زمینی نقش دارند.
۲-۶٫ برنامه ریزی فضاهای آموزش
برنامه ریزی فضاهای آموزشی شامل چهار مرحله به شرح زیر است.
الف- تشخیص، ب- تحقیق وتوسعه، ج- طراحی وسازماندهی، د- اجراء،
الف- تشخیص.
در این مرحله باید با بهره گرفتن از روش های مختلف گردآوری اطلاعات، گزارش از وضع موجود ساختمانهای آموزش از لحاظ میزان استفاده، ظرفیت وکیفیت تهیه شود یعنی باید مشخص شود که از کدام مدارس بیشترین واز کدامیک کمترین استفاده بعمل آید. کدام یک در آغاز بر استفاده های آموزش بنا شده است. و میزان مطلوبیت آنها در مقایسه با استانداردهای ملی در چه حدی است. همچنین باید از محل استقرار مدارس، وضع آب وهوای محل، استقرار مدارس ونیز عوامل طبیعی مانند زلزله، سیل، تندباد وطوفان بر فضاهای آموزشی اطلاعات گسترده ای گرد آوری نموده.
ب- تحقیق وتوسعه.
در این مرحله هم باید راه های مطلوب تأمین فضاهای آموزشی مورد توجه قرار گیرد وهم اصلاح جنبه های کیفی آموزشی راهگشای اعتلای کیفیت آموزش وبهبود شرایط یادگیری باشد.
ج- طراحی وسازماندهی.
به دنبال گرد آوری اطلاعات درباره وضع موجود فضای آموزشی وانجام تحقیق به منظور دستیابی به استاندارهای مورد نظر وبالاخره اطلاع از نیازها، برنامه ایزان باید به گونه ای واقع بینانه وبا توجه به امکانات ومنابع موجود، برنامه های تأمین فضاها را طراحی وسازماندهی کنند. ودر این مرحله آنها باید اهداف سالانه معینی و اولویتها را با توجه به شرایط هر منطقه مشخص وراههای مختلف به اهداف را مورد بررسی قرار داد.
د- اجراء.
آخرین مرحله برنامه ریزی وتأمین فضاهای آموزش مرحله اجرا می باشد. واولین گام ار این مرحله باید براساس معیارهایی که در مرحله تحقیق وتوسعه مشخص شده است؛ محل مدرسه را شناسایی کرد. مثلأ در انتخاب محل باید به ضوابطی چ. ن نزدیکی آ« به محل سکونت شاگردان، دوری از مراکز صنعتی و محیط‎های آلوده، سیلها، رودخانه ها و… توجه شود. وگام دوم باید معلمان را نسبت به برنامۀ تأمیت فضاهای آموزشی توجیه کرد. هدف از توجیه آنها این نیست که فقط اطلاعاتی درباره نوع وتعداد کلاسها در اختیار آنهاگذاشته شود. آنها حتی باید از فعالیت های آموزشی که در هر کلاس وبر اساس استانداردهای آموزش اطلاع حاصل کنند. وکلیه معیار هایی که لازم است در ساختن بناهای آموزشی مراعات شود، آشنا شوند.
بالاخره در گام آخر باید از معماران خواست که در طراحی نقشۀ ساختمان، ضوابط واستانداردهای مورد نظر را منظور کنند به علاوه باید از آنها خواست تا به جای یک نقشه چند نقشه را تهیه کنند. تا نقشه که پیاده کردن آن با توجه به سقف منابع مالی عملی است، انتخاب شود.
۲-۷٫ تأمین منابع وامکانات مادی وتکنولوژیک
یکی از مشکلات مهم آموزش وپر. رش کم توجهی به وسائل وامکانات آموزشی است. اگر چه بخشی از این بی توجهی مربوط به عدم بودجه ویا توان اقتصادی است. ولی رویهم رفته آموزش. پرورش و مدیران آموزشی به جنبه های عملی وکاربردی آموزش عنایت زیادی ندارند. اگر یادگیری ملزم با بهره گرفتن از امکانات وسائل ودستگاه ها باشد، از دوجهت امکان دارد عمیق و اثر بخش باشد.

      • اولأدرصد یادگیری از طریق حس بینایی با مقایسه با سایر حسها به مراتب زیاد است. تحقیقات نشان می‎دهد که یادگیری از طریق حس بینایی ۷۵درصد، حس شنوائی ۱۳درصد، حس لامسه ۶درصد، حس بویائی ۳ درصد وحس چشائی ۳درصد است. پس چنانچه آموزش با نشان دادن اشیاء وکاربردو مسائل از طریق مشاهده باشد، نتیجه بهتری بدست می دهد. ثانیأ، آموزش می خواهد دانش آموزان را با واقعیت ها ودنیای واقعی آشنا کرده ونهایتأ فرد را برای زندگی در آنها آماده سازد. مادام که ما بطور ذهنی از ماشین وطرز کار آن سخن می گویئم، نباید از فارغ التحصیل خود انتظار داشته باشیم که آن را بطور عملی وبدون اشکال بکار بیندازد کشورهایی که از آموزش وپرورش پیشرفته برخوردارند، قبل از هر اقدامی، ابزار وامکانات آموزشی را فراهم می کنند وبه جنبه های عملی وکاربردی آموزش ها اهمیت بیشتری می دهند. متأسفانه آن دسته از مدارس ما که آزمایشگاه وامکانات نیز دارند از امکانات خود آن چنان که باید بهره کافی نمی برند.

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دانلود فایل ها در مورد بررسی رابطه بین مدیریت منابع انسانی ...

۱۴- بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک از نظر خدمات پژوهشی و درجه تأثیر رابطه معناداری وجود دارد.
۱۵- بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک از نظر خدمات درمانی و درجه تأثیر رابطه معناداری وجود ندارد.
۴-۳-۶ آزمون ۳ فرضیه ششم تحقیق:
به همین ترتیب در مورد فرضیه های ۱۶و۱۷و۱۸ داریم:

    1. بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک از نظر آموزش و مشارکت رابطه معناداری وجود دارد.

    1. بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک از نظر خدمات پژوهشی و مشارکت رابطه معناداری وجود دارد.

    1. بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک از نظر خدمات درمانی و مشارکت رابطه معناداری وجود دارد.

این سه فرضیه به کمک معادله رگرسیون زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
(مشارکت)= a+ B1(آموزشی) +B2(پژوهشی)+B3(درمانی)
همانند موارد قبل فرضیه های پژوهشی به فرضیات آماری قابل آزمون تبدیل می شوند و آزمون قرار
می گیرند . پس ازبررسی مفروضات رگرسیون فرضیه ها مورد آزمون قرار می گیرند .
آزمون دوربین- واتسون:
مقدار آماره آزمون دوربین واتسون ۱۲۳/۲ می‌باشد که در بازه مناسب قرار دارد و در نتیجه بین خطاها همبستگی وجود ندارد. جدول زیر به ترتیب خطای معیار، ضریب تعدیل شده، ضریب تعیین و ضریب همبستگی چندگانه را تخمین می‌زند. با توجه به ضریب تعیین به دست آمده از خروجی آزمون ۱۶۵/۰ از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل موجود در مدل توجیه می‌شود. که این مقدار حاکی از برازنده بودن مدل در جامعه مورد مطالعه نیز می‌باشد.
جدول ۴-۲۷ آزمون رگرسیون جهت متغییرهای آموزشی، پژوهشی، درمانی و مشارکت

دوربین - واتسون خطای معیار ضریب تعیین تعدیل شده ضریب تعیین ضریب همبستگی چند گانه
۱۲۳/۲ ۸۲۱۶/۰ ۱۶۵/۰ ۱۸۲/۰ ۴۲۷/۰

بررسی نرمال بودن خطاها
نمودار ۴-۶ هیستوگرام نرمال بودن خطاها
نمودار فوق، به بررسی نرمال بودن خطاها به عنوان یکی دیگر از مفروضات رگرسیون می‌پردازد طبق این فرض می‌باید، خطاها دارای توزیع نرمال با میانگین صفر باشند. به عبارت دیگر  باشد. که طبق نمودار فوق مشاهده می‌شود مقدار میانگین نزدیک به صفر و انحراف معیار نیز نزدیک به یک (۹۹/۰) می‌باشد. با توجه به این نمودار فرض نرمال بودن خطا برای متغیر تایید می‌گردد. بعد از آزمودن فرضیات لازم برای کاربرد رگرسیون، ادعا های محقق را با روش رگرسیون خطی آزمون می‌کنیم. همان گونه که قبلاً گفته شد شیوه کار رگرسیون به این صورت است که ابتدا معنی داری کل مدل رگرسیون مورد آزمون قرار می‌گیرد که این کار توسط جدول ANOVA صورت می‌گیرد، سپس باید معنی داری ضریب متغیر مستقل بررسی شود که این کار با بهره گرفتن از جدول ضرایب صورت می‌گیرد. نتیجه آزمون شامل چند خروجی می‌باشد که به ترتیب تشریح ‌می‌شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول زیرمتغیر مستقل وارد شده، حذف شده و روش مورد استفاده در رگرسیون را نشان می‌دهد.
جدول ۴-۲۸ نحوه ورود متغیرهای مستقل و وابسته

روش متغیر حذف شده متغیر وارد شده
Enter   آموزشی
پژوهشی
درمانی

جدول زیر حاوی تحلیل واریانس رگرسیون به منظور بررسی احتمال صفر بودن ضرایب رگرسیونی است، به عبارتی دیگر این آزمون وجود رابطه خطی میان متغیرهای مستقل و وابسته را می‌آزماید. فرضیه ‌های آماری آزمون معنی داری کل مدل رگرسیون به صورت زیر می‌باشد .