گفتار چهارم. موضوع استیفای بلاعوض
علی رغم حمایتی که معیار ملت کاملهالوداد از سرمایهگذاری به عمل میآورد، هم زمان، کشورها را نیز در رابطه با توافقات سرمایهگذاریشان در آینده محدود میسازد، زیرا معیار ملت کاملهالوداد کشور متعاهد را وادار میسازد که به شرکای معاهدهای خود هر منفعتی را که به هر کشور دیگری در یک موافقت نامه سرمایهگذاری دیگر در آینده اعطا میکند تسری دهد.
این میتواند سبب وضعیتی شود که اصطلاحاً وضعیت استیفای بلاعوض نامیده می شود. برای مثال چنان چه کشور الف حقوق خاصی را بر طبق موافقت نامه میان کشورهای الف و ج به ج اعطا کند که به کشور ب در موافقت نامه مقدم حاوی شرط ملت کاملهالوداد اعطا نکرده است، کشور ب میتواند مدعی حقوق اضافی شود که به کشور ج اعطا شده است. بنابراین توازن قراردادی اولیه میان الف و ب برهم میخورد. زیرا شرط ملت کاملهالوداد تعهدات بیشتری را بر کشور الف تحمیل کرده است بدون این که تعهدات دیگری بر کشور ب بار کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
برای جبران این عدم توازن بالقوه، تعدادی از کشورها دست به یک ابتکار تفسیری زدهاند و شرط ملت کاملهالوداد را تلویحاً نوعی تعهد از طرف کشور ذی نفع به حساب آورده اند،[۸۵۷] که با عملکرد خود نوعی مذاکره مجدد بر توافق اولیه را ارائه می دهد، تا جایی که توازن قراردادی میان دو طرف قرارداد اولیه برقرار شود. این در واقع همان شرط ملت کاملهالوداد مشروط است. یعنی رفتار ملت کاملهالوداد به شرط تقابل خاص و صریح اعطا خواهد شد. کشورهای دیگری نیز با این تفسیر مخالفت کرده اند. استدلال آن ها این است که در چنین حالتی شرط ملت کاملهالوداد از اثر اتوماتیک خود محروم شده و اساساً غیرفعال خواهد شد.
در دهه ۱۹۲۰، تفسیر غیرمشروط از شرط عموماً مورد قبول بود. با تکیه بر این تفسیر و پیش رو قرار دادن موضوع استیفای بلاعوض، تقابل را در یک معنای کلّیتر و انتزاعیتر تفسیر میکنند: تعهد کشوری به رفتار ملت کاملهالوداد که تعهد متقابلی به همان اثر در برابرش، برعهده گرفته می شود. چنین رفتار ملت کاملهالودادی اطمینان بخش و تضمین کننده خواهد بود. هر چند آن رفتاری که در عمل پیاده می شود میتواند به دیگر تعهدات معاهدهای طرفین نیز مربوط شود. البته، این در صورتی است که دلیل آشکاری مبنی بر این که نیت طرفین این بوده است که توافقشان تحت شمول صریح تقابل باشد وجود نداشته باشد. مشکلات عملی و واقعی استیفای بلاعوض مورد به مورد فرق میکند. همچنین این موضوع در رابطه با معاهدات دوجانبه و چندجانبه اشکال مختلفی به خود میگیرد. در معاهدات چندجانبه این موضوع کمتر قابل قبول است، زیرا میزان استیفای بلاعوض به طور بالقوه بسیار بالاست. علاوه بر این، از آن جا که در چنین معاهداتی حجم تعهدات ماهوی بسیار مختلف و متنوع است، لذا استیفای بلاعوض شکنندهتر است.
به طور خلاصه شدت و اهمیت استیفای بلاعوض به گستره و قلمروئی که چنین وضعیتهای نامتناسب و نامتقارنی را ایجاد کرده است، مربوط است.
این که آیا استیفای بلاعوض با توسعه اقتصادی ارتباط خاص دارد یا خیر، باید گفت: بله، مادامی که استراتژیهای توسعهای بسیاری از کشورهای درحال توسعه بر پایه سیاست مداخله انتخابی قرار گرفته باشد. به این معنا که در این کشورها، سرمایهگذارانی متمتع میشوند که بتوانند مشارکت های عمدهای در توسعه اقتصادی آن ها داشته باشند. [۸۵۸]
گفتار پنجم. موضوع تعیین هویت:
وجود نظام های یکپارچه بینالمللی تولید، تعیین تابعیت شرکت را پیچیدهتر ساخته است.[۸۵۹] یک شرکت خارجی وابسته به شرکت دیگر تنها به شرطی مطابق شرط ملت کاملهالوداد حق دارد، که بتواند ثابت کند که شرکت مادر در کشوری قرار دارد، که آن کشور چنین تعهدی را بر عهده گرفته است. موضوع هویت شرکت چیز جدیدی نیست. اما وجود اشکال جدید تولید یکپارچه و مدیریت آن ها و تصمیماتی که در میان بخشهای گوناگون شرکت اتخاذ می شود به طور فزایندهای شکل تعیین هویت شرکت مادر را پیچیدهتر ساخته است. رابطه میان واحدهای مختلف یک شرکت فراملی دیگر همان الگوی سنتی تبعیت و اطاعت نیست. علاوه بر این اگر واحدهای مستقل در کشورهای مختلف اداره شوند و یا در کشورهای مختلف ادغام شوند، بخصوص اگر سهام داران آن ها دارای تابعیتهای مختلف باشند یا بر طبق ترتیبات قراردادی با یکدیگر ارتباط داشته باشند، مشکل است که بخواهیم تابعیت را عملاً به یک شرکت وابسته خاص نسبت دهیم. همین طور در یک شرکت با مسئولیت محدود تعیین تابعیت بنگاه وابسته مشکل است زیرا مشخص نیست که تابعیت کدام یک از شرکاء را ملاک عمل قرار دهیم.[۸۶۰] حتی اگر تابعیت یک شرکت سرمایهگذاری معلوم هم باشد، مالکین شرکت الزاماً تابعیت کشوری را که شرکت سرمایهگذار در آن قرار دارد نخواهند داشت. این باعث می شود که سرمایهگذار به طور غیرمستقیم از تعهد ملت کاملهالوداد در معاهدهای بهره مند شود که آن معاهده به طور مستقیم قابل اعمال نبوده است. برای مثال اگر فولکس واگن مکزیکو در کلمبیا سرمایهگذاری کند، هم سرمایهگذار مکزیکی و هم شریک آلمانی شرکت به طور غیر مستقیم منتفع از تعهدات ملت کاملهالودادای خواهند شد که به نفع فولکس واگن مکزیکو وجود دارد.
چنین وضعیت هایی میتواند بیشتر هم بشود. با افزایش رو به رشد شرکتهای تحت کنترل خارجی، سرمایهگذاران گسترده و پراکنده میشوند، اعم از این که آن ها سرمایهگذارانی باشند که شرکتهای مادر و مرکزی را تأسیس کردند یا سرمایهگذارانی که در انتهای پل سرمایه گذاری ها در کل استراتژی سرمایهگذاری یک شرکت فراملی وارد عمل میشوند.[۸۶۱]
گفتار ششم. محتوای شرط ملت کاملهالوداد در حوزه حقوق سرمایهگذاری بینالمللی
مبحث اول. الگوی اعمال شرط به مرحله بعد از ورود سرمایه
گرچه شروط ملت کاملهالوداد از حیث شرایط ساختاری و ماهیتی دارای تشابهات بنیادی هستند، اما در یک حوزه مهم، متفاوت از هم میشوند و آن حوزه این است که آیا شروط ملت کاملهالوداد تنها بعد از ورود سرمایه اعمال میشوند یا شامل مرحله قبل از ورود سرمایه نیز میشوند.
غالب موافقتنامههای دوجانبه سرمایهگذاری دربردارنده مقررات الزام آوری در خصوص پذیرش سرمایه خارجی هستند، به این معنا که تعهد به اعمال شرط ملت کاملهالوداد تنها بعد از استقرار سرمایهگذاری وجود دارد.
در رابطه با اعمال ملت کاملهالوداد به مرحله قبل از استقرار سرمایهگذاری، متعاهدین معمولاً به دنبال ایجاد شرایط مطلوب تر برای سرمایهگذاران خارجی هستند و سرمایه گذاری ها را مطابق با قوانین داخلی شان میپذیرند.[۸۶۲] معاهدات دیگری نیز صراحتاً شرط ملت کاملهالوداد را تنها به مرحله بعد از ورود سرمایه، محدود کرده اند. برای مثال ماده (۷)۱۰ معاهده منشور انرژی چنین مقرر داشته است:
«هریک از طرفین متعاهد بایستی با سرمایههای سرمایهگذاران دیگر اطراف متعاهد و فعالیتهای مرتبط با آن نظیر مدیریت، استقرار، به کارگیری، بهره برداری یا انتقال سرمایه، رفتاری را داشته باشد که از حیث مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده به سرمایههای سرمایهگذاران دولت متعاهد دیگر یا هر دولت ثالث دیگر و فعالیتهای مرتبط با آن ها نظیر مدیریت، استقرار، به کارگیری، بهره برداری یا انتقال سرمایه نباشد.[۸۶۳]»
با این وجود، اطراف متعاهد میتوانند رفتار ملت کاملهالوداد را به مرحله پیش از تأسیس نیز مطابق با یک معاهده تکمیلی دیگر تسری دهند.[۸۶۴]
مبحث دوم. الگوی اعمال شرط ملت کاملهالوداد به مرحله قبل و بعد از ورود سرمایه
برعکس الگوی اول این الگو اعمال معیار ملت کاملهالوداد را در هر دو مرحله استقرار سرمایه و متعاقب آن مقرر داشته است. اکثر موافقتنامههای دوجانبه سرمایهگذاری ایالات متحده و بعضی از معاهدات اخیر کانادا این شیوه را پذیرفته اند.[۸۶۵]
ماده ۱۱۰۳ نفتا نیز به دنبال این الگوست.
این ماده مقرر می دارد:
«۱. هریک از طرفین متعاهد، بایستی به سرمایهگذاران هر طرف دیگر رفتاری را اعطا نماید که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتاری که در شرایط مشابه به سرمایهگذاران طرف دیگر یا سرمایهگذاران غیر عضو در رابطه با استقرار، تحصیل، گسترش، مدیریت، رفتار، اقدام، فروش یا هر نوع انتقال سرمایه اعطا شده است، نباشد.
شروط دیگری نظیر این در ماده ۲ پروتکل مستعمرات بازار مشترک جنوب و در اصول سرمایهگذاری غیر الزامی اپک[۸۶۶] آمده است.
این امر حاکی از آن است که در صَحن جهانی، اِعمال رفتار غیر تبعیض آمیز در جهت دستیابی به بازار، یک موضوع مهم و رو به رشد است.
گفتار هفتم. استثنائات وارده به شرط ملت کاملهالوداد در حوزه سرمایهگذاری.
بسیاری از شروط ملت کاملهالوداد در معاهدات سرمایهگذاری دربردارنده محدودیتها و استثنائاتی هستند و حوزههای خاصی را از اعمال شرط استثنا میکنند. چنین حوزههایی میتواند شامل اتحادیههای اقتصادی منطقه ای، موضوعات مالیاتی، مناقصههای عمومی و وامهای دولتی شود چنان چه این استثنائات به صراحت مطرح شوند، میتوانند عاملی در تصمیم گیری راجع به موضوعات دیگری شوند که شمول آن ها در قلمرو شرط ملت کاملهالوداد محل اختلاف است.[۸۶۷]
این استثنائات به دو دسته عام و خاص تقسیم میشوند:
مبحث اول. استثنائات عام
موافقتنامههای سرمایهگذاری دربردارنده استثنائاتی هستند که ماهیت عام دارند و به طور خاص به شروط ملت کاملهالوداد محدود نمیشوند.
بند اول. نظم عمومی، سلامت، اخلاقیات
اغلب موافقتنامههای دوجانبه سرمایهگذاری به اعضا متعاهد اجازه تخطی از معیار ملت کاملهالوداد را در مواردی که برای حفظ نظم عمومی یا سلامت عمومی و یا اخلاق حسنه[۸۶۸]، لازم است را میدهند.
با این وجود، تشخیص مواردی که تبعیض میان سرمایهگذاران خارجی را برای حفظ نظم عمومی لازم میداند، دشوار است. اما در جایی که سرمایهگذار خارجی به شکل سازمان یافته از حقوق بشر تخطی کند، چنین پاسخی لازم میآید. بخصوص اگر چنین پاسخی براساس قطعنامه یک سازمان بینالمللی مقرر شده باشد.
از طرف دیگر استثناء نظم عمومی میتواند جایگزینی برای استثناء «امنیت ملی» هم به حساب آید. برای مثال ماده ۵۶ معاهده تأسیس جوامع اروپایی اشاره به سیاست عمومی، امنیت و سلامت نموده است در این موارد، تبعیض به دلایل ملییتی موجه قلمداد شده است.[۸۶۹]
ماده ۱۴ گاتس نیز دربردارنده استثنائی در خصوص حمایت از اخلاق عمومی و حفظ نظم عمومی است. همچنین استثناء دیگری هم در رابطه با حفظ حیات گیاهان، جانوران و انسان یا سلامتی آن ها در مواقع ضروری مقرر شده است.
این استثناء در رابطه با حفظ قوانین و مقررات داخلی که با مقررات گاتس در تعارض نیستند، به ویژه قوانین و مقررات امنیتی، نیز قابل اعمال است.[۸۷۰]
برخلاف اغلب موافقتنامههای دوجانبه، استثنائات گاتس به طور کلی مربوط به موافقتنامه می شود، امّا چنین استثنائاتی نباید به شیوهای اعمال شود که موجبات تبعیضهای ناروا و خودسرانه و غیر موجه را میان کشورهایی که دارای شرایط مشابه هستند، فراهم آورد یا منجر به بروز یک محدودیت غیر واقعی و تدلیس آمیز بر تجارت خدمات شود.
کُد سازمان همکاری اقتصادی و توسعه راجع به آزادی حرکت سرمایهها به اعضا اجازه می دهد تا هر اقدامی را که برای حفظ نظم عمومی یا حمایت از سلامت عمومی، اخلاق و امنیت لازم است را اتخاذ نمایند.[۸۷۱] علاوه بر این، معاهده منشور انرژی دربردارنده استثنائاتی درخصوص نظم عمومی و حمایت از حیات انسانی، گیاهی و جانوری است.
در رابطه با نظم عمومی مطابق بند (ج)۳ ماده ۲۴، هر عضو متعاهد میتواند هر اقدامی را که ضروری میداند، اتخاذ کند، به جز اقداماتی که تعهدات معاهدهای راجع به سلب مالکیت و ضرر و زیآن های ناشی از جنگ و آشوبهای داخلی را متأثر میسازد.
در رابطه با حمایت از حیات انسانی، گیاهی، جانوری یا سلامت آن ها هر عضو متعاهد میتواند هر اقدامی را به عمل آورد، بشرطی که این اقدام منجر به تحمیل یک محدودیت تغییر شکل داده شده و مزورانه بر فعالیت اقتصادی در بخش انرژی نشود یا باعث ایجاد تبعیض غیرموجه و خودسرانه میان اطراف متعاهد یا سرمایهگذاران یا دیگر اشخاص ذی نفع طرف های متعاهد نگردد (ماده ۲۴، بند (ب) ۲)[۸۷۲]
بند دوم. استثنا امنیت ملّی
اغلب موافقتنامههای دوجانبه سرمایهگذاری دربردارنده استثنا امنیت ملّی نیستند. اما به نظر می رسد که اعضا متعاهد، حداقل بتوانند هر اقدامی را که شورای امنیت سازمان ملل اجازه داده است، به عمل آورند ماده ۱۴ گاتس، نمونه بارزی از استثنا امنیت ملّی است.
«هیچ چیزی در این موافقتنامه نباید به نحوی تفسیر شود که …
ب) مانع از اقداماتی شود که هر دولت عضو برای حمایت از منافع ملّی و اساسی خود ضروری تشخیص داده است. این اقدامات میتواند شامل موارد ذیل باشد:
ج) مانع از اقدامات هر دولت عضو که در راستای تعهداتی که در منشور UN برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی اتخاذ شده است، بشود.»
بنابراین هیچ چیزی در گاتس مانع از عملکرد یک عضو در راستای حمایت از منافع ملّی خود یا تعهداتی که بر طبق منشور ملل متحد برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی دارد، نخواهد شد.
۲-۴-۱۱- مروری بر مطالعات انجام شده:
اکسیداسیون در مواد غذایی باعث کاهش ارزش غذایی از طریق کاهش ویتامین ها و اسیدهای چرب ضروری بدنو همچنین منجر به تولید ترکیبات سمی می شودبرای کاهش این تغییرات از افزودنیها ی مصنوعی با خاصیت آنتی اکسیدانی بسیار استفاده می شود که در دهه اخیر به دلیل مشاهده خطرسرطانزایی و انزجار مصرف کننده ها، از این افزودنی های مصنوعی کمتر استفاده می شود و برای افزایش عمر ماندگاری و سلامتی غذا می توان از افزودنی های طبیعی با خاصیت آنتی اکسیدانی استفاده کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عصاره رزماری به دلیل خاصیت آنتی اکسیدانی قوی که دارد در صنایع غذایی بسیار کاربرد دارد و این خاصیت بدلیل وجود ترکیباتی مثل سینام آلدئید که زنجیره تولید رادیکال های آزاد را با دادن یک اتم هیدروژن می شکنند و متعاقب آن اکسیداسیون چربی را به تاخیر می اندازد.( روباردس و همکاران، ۱۹۸۸)
اسانس ها و عصاره های گیاهان دارویی به عنوان مواد طبیعی محافظت کننده مواد غذایی و داروهای افزاینده سلامتی مطرح هستند، اکثر این ترکیبات با داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی از استرس اکسیداتیو جلوگیری میکنند.(ملکی راد و همکاران، ۱۳۹۱)
با این حال تا به حال در ارتباط با ارزیابی اثرات ضد باکتریایی و آنتی اکسیدانی اسانس دارچین تجاری عرضه شده در داخل کشور هیچ مطالعه ای صورت نگرفته است.
مطالعات و تحقیقات وسیعی مشابه با این تحقیق در ایران و جهان انجام شده است. که در آنها از انواع گیاهان دارویی و بر روی انواع گوشت ها از جمله ماهی انجام شده است. که برای بهتر انجام شدن این مطالعه از موارد زیر بهره گرفته شده است.
در پژوهشی توسط علی اکبر ملکی راد و همکاران در سال ۱۳۹۱ انجام شد قابلیت اسانس و فراکشنهای مختلف عصاره متانولی آویشن شیرازی، مریم گلی، رزماری، خالواش و دارچین در مهار رادیکال های آزاد DPPH مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین اسانس و فراکشنهای مورد مطالعه از نظر فعالیت آنتی اکسیدانی وجود داشت.
در مطالعه ای دیگر که توسط مشاک و همکاران در سال ۱۳۹۰ انجام شد اثر همزمان اسانس دارچین و آویشن شیرازی بر ضد باکتری باسیلوس سرئوس در مدل غذایی سوپ مورد بررسی قرار گرفت.آنها نشان دادند که اسانس آویشن شیرازی به همراه دارچین دردمای نگهداری۱۰درجه سانتیگراد و اسانس آویشن شیرازی به تنهایی در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد می تواند رشد باسیلوس سرئوس را مهار کند.
اشمیت و همکاران در سال ۲۰۰۶ ترکیبات و اثر آنتی اکسیدانی اسانس برگ دارچین را مورد ارزیابی قرار دادند. در این پژوهش قدرت آنتی اکسیدانی اسانس دارچین با آنتی اکسیدان های سنتزی BHT,BHA مورد مقایسه قرار گرفت.که اسانس دارچین خاصیت آنتی اکسیدانی نسبتا خوبی از نشان داد.
ازکان در سال ۲۰۱۱ اثر آنتی اکسیدانی اسانس های رزماری، میخک و دارچین را بر روی روغن فندق و روغن خشخاش بررسی کرد.اسانس های مذکور با غلظت های مختلف به روغن ها اضافه شدند و از آنتی اکسیدان سنتتیک BHA به عنوان محلول استاندارد (کنترل) جهت مقایسه استفاده کردند.
نمونه های مرد مطالعه در دمای ۵۰ درجه سانتی گراد نگهداری شدند.فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس ها به روش اندازه گیری میزان پر اکساید مورد ارزیابی قرار گرفت.که مشاهده شد آنتی اکسیدان BHA در روزهای نخست انبارش اثر آنتی اکسیدانی قابل توجهی از خود نشان نداد،در حالی که اسانس های گیاهی مورد مطالعه اثر خوبی نسبت به BHA از خود نشان دادند که در این میان اسانس دارچین اثر قویتری در راستای به تاخیر انداختن اکسیداسیون چربی در نمونه ها از خود نشان داد و اسانس های میخک و رزماری از لحاظ اثر آنتی اکسیدانی به ترتیب پس از اسانس دارچین قرار گرفتند.
جبلی و همکاران در سال ۱۳۹۱ ظرفیت آنتی اسیدانی سه اسانس دارچین ،هل و زیره را مورد بررسی قرار دادند.جهت ارزیابی قدرت آنتی اکسیدانی اسانس های مذکور از روش DPPH بر مبنای درصد مهار تولید رادیکال آزاد استفاده شد.ونتایج نشان داد که اسانس دارچین دارای قدرت آنتی اکسیدانی قویتری در مقایسه با اسانس های دیگر از خود نشان داد و بعد از این اسانس به ترتبب اسانس های زیره و هل در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند.
چوا و همکاران در سال ۲۰۰۸ فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره اتانولی دارچین را مورد بررسی قرار دادند.آنها جهت این پژوهش از تست های DPPH,NBT,و قدرت احیا کنندگی و پراکسید لیپید با بهره گرفتن از مغز موش و درصد شلاته کنندگی استفاده کردند.آن ها علاوه بر ارزیابی قدرت آنتی اکسیدانی عصاره اتانولی این عصاره را با عصاره های ان هگزانی ،اتیل استاتی، ان بوتانولی و عصاره آبی دارچین از لحاظ خاصیت آنتی اکسیدانی مورد بررسی قرار دادند.
آگاروال و همکاران در سال ۲۰۱۲ در مورد اثر آنتی اکسیدانی و آنتی باکتریالی گونه های مختلف دارچین
از مناطق مختلف تحقیق و مطالعه کردند.تامالا[۵۷] ،زیلانیکوم[۵۸] و کامفورا[۵۹] گونه های مورد مطالعه بودند.اسانس های مذکور توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) مورد آنالیز قرار گرفتند.اثر آنتی باکتریالی اسانس ها در مقابل سه باکتری پاتوژنیک پاستورلا مالتوسیرا[۶۰]،اشرشیا کلی[۶
۱] و سالمونلا انتریکا[۶۲] به روش دیسک دیفوژن انجام و در آخر با جنتامایسین مورد مقایسه قرار گرفت.
ارزیابی اثر آنتی اکسیدانی اسانس ها با ۳ روش آزمایشگاهی Metal chelating ،Reducing power, DPPH انجام پذیرفت. نتایج حاصله نشان داد که اسانس های هر سه گونه مورد مطالعه دارای اثر آنتی اکسیدانی آنتی باکتریالی خوبی هستند و میتوانند به عنوان نگهدارنده های طبیعی مورد استفاده قرار گیرند.
فصل سوم: مواد و روش ها:
۳-۱- مواد:
۳-۱-۱- تهیه اسانس ها:
-اسانس آزمایشگاهی[۶۳]: اسانس دارچین آزمایشگاهی به روش تقطیر با آب[۶۴] و توسط دستگاه کلونجر تهیه شد. بدین منظور، ۱۰۰ گرم پودر دارچین راکه از پوست این گیاه استحصال شده بود به همراه آب مقطر در بالن تقطیر ریخته سپس بالن تقطیر را به دستگاه کلونجر متصل کرده و تقطیر تا زمانی که دیگر به حجم اسانس اضافه نشود ادامه یافت که در پایان در حدود ۱ میلی لیتر اسانس (بازده ۱%) بدست آمد. پس از آن اسانس استخراج شده را توسط سولفات سدیم بدون آب آبگیری کرده و در نهایت به ظرف درب دار منتقل و تا زمان استفاده از آن درون یخچال نگهداری شد.
- اسانس تجاری دارچین[۶۵]: دو اسانس تجاری دارچین با دو برند مختلف از بازار خریداری شد.
۳-۱-۲- کلیه مواد شیمیایی به کار برده شده:
-کلرید آهن II[66]: که از نمایندگی شرکت مرک در ایران تهیه گردید.
- فروزین[۶۷](۳- (۲پیریدیل)- ۵،۶دی فنیل- ۱و۲و۴- تریازین-′۴و″۴- دی سولفونیکاسید سدیم سالت که از نمایندگی شرکت سیگما در ایران تهیه گردید.
- متانول که از شرکت دکتر مجللی تهیه گردید.
- کلریدآهن: که از نمایندگی شرکت مرک در ایران تهیه گردید.
-تری کلرو استیک اسید[۶۸]: که از نمایندگی شرکت مرک در ایران تهیه گردید.
- فروسیانید پتاسیم[۶۹]:که از نمایندگی شرکت مرک در ایران تهیه گردید.
- دی سدیم هیدروژن فسفات[۷۰]
- سدیم دی هیدروژن فسفات[۷۱]
- DPPH (1و۱-دی فنیل-۲-پیکریل-هیدرازیل) که از نمایندگی شرکت سیگما در ایران تهیه گردید.
۳-۲- روش کار:
شناسایی ترکیبات شیمیایی اسانس ها توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی[۷۲] در آزمایشگاه گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران انجام پذیرفت.
دستگاه GC/MS با ستون موئینه به طول ۳۰ متر و قطر داخلی ۲۵۰ میکرومتر و ضخامت لایه داخلی ۲۵/۰ میکرومتر با برنامه دمایی ۵۰ تا ۲۶۵ درجه سانتیگراد با افزایش تدریجی ۵/۲ درجه در هر دقیقه و نگهداری ستون در ۲۶۵ درجه سانتیگراد به مدت ۳۰ دقیقه استفاده شد.
دمای اتاق تزریق ۲۵۰ درجه سانتی گراد و گاز حامل هلیم با سرعت ۵/۱ میلیلیتر در دقیقه بود.
شناساگر EI با انرژی یونیزاسیون ۷۰ الکترون ولت و دمای منبع یونیزاسیون ۲۵۰ درجه سانتی گراد بود شناسایی طیف ها به کمک شاخص بازداری آن ها صورت گرفت. شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس با بهره گرفتن از شاخص های بازداری و بررسی طیف های جرمی ترکیبات مقایسه آنها با طیف های جرمی استاندارد موجود در کتابخانه های کامپیوتری و مراجع معتبر صورت گرفت.
ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی هر کدام از اسانس ها با ۳ روش آزمایشگاهی قدرت شلاته کنندگی[۷۳]،
اثر ضد رادیکالی, DPPH قدرت احیا کنندگی[۷۴] انجام شد.
۳-۲-۱- تست قدرت شلاته کنندگی:
به طور کلی مواد غذایی حاوی فلزات واسطه بوده و یا در طول زمان فرایند تولید به آن آلوده میشوند.عناصر واسطه دوظرفیتی نقش مهمی را به عنوان کاتالیزور در فرایندهای اکسیداتیو ایفا نموده و منجر به تشکیل رادیکال های هیدروکسیل و واکنش های تخریبی هیدروپراکساید می شوند (هالیول ۱۹۹۷)[۷۵] این مراحل میتواند با شلاته شدن یون آهن به تاخیر افتاده یا غیر فعال شود. تست شلاته کنندگی با روش دنیز[۷۶] (۱۹۹۴) انجام شد. برای انجام این آزمایش ۴۰۰ میکرو لیتر از غلظت های مختلف از اسانس ها (۳۰۰ تا ۵۰۰۰ میکروگرم در میلی لیتر) تهیه شد، سپس به هر کدام از غلظت ها ۵۰ میکرولیتر محلول ۲میلی مولار کلرید آهن II و ۲۰۰ میکرو لیتر محلول ۵ میلی مولار فروزین اضافه گردید که در این مرحله محلول ها به رنگ قرمز درآمدند که این امر مربوط به تشکیل کمپلکس فروزین - آهن است و پس از ۱۰ دقیقه انکوبه کردن در دمای اتاق، جذب نوری نمونه ها در دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج nm562 در برابر متانول خوانده شد و در نهایت درصد ممانعت از تشکیل کمپلکس قرمز رنگ آهن- فروزین توسط اسانس ها با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه شد، که I(%) درصد بازدارندگی ، AC میزان جذب محلول کنترل و AS میزان جذب نمونه است.
I(%) = (Ac-As/Ac)×۱۰
۳-۲-۲- تست قدرت احیا کنندگی:
احیاء آهن (III) اغلب به عنوان معیاری برای قابلیت الکترون دهی بکار می رود اندازه گیری قدرت احیاءکنندگی با روش اویایزو(۱۹۸۶)[۷۷] انجام شد. برای انجام این تست ابتدا غلظت های مختلفی از اسانس ها (۲،۴ ، ۶ ،۸ ،۱۰ میلی گرم بر میلی لیتر) تهیه گردید و سپس ۱۰۰۰ میکرولیتر محلول بافر فسفات (۷PH= ) و ۱۰۰۰ میکرولیتر محلول فروسیانید ۱% به هر کدام از غلظت ها اضافه شد. این مجموعه به مدت ۲۰ دقیقه در دمای ۵۰ درجه سانتی گراد انکوبه شد. سپس به آن ۱۰۰۰ میکرولیتر محلول تری کلرو اسید استیک۱۰% اضافه گردید و به مدت ۱۰دقیقه با دور ۲۸۰۰ سانتریفوژ شد.در مرحله بعد فاز فوقانی با ۱۰۰۰ میکرولیتر آب مقطر و۱۰۰۰ میکرولیتر کلریدآهن۱/۰% مخلوط و سپس جذب آنها در طول موج ۷۰۰ نانو متر و در برابر محلول استاندارد (کنترل) خوانده شد.
۳-۲-۳- تست اثر ضد رادیکالی DPPH:
این تست با روش چانگ و همکاران[۷۸] (۲۰۰۱) انجام شد. در این روش فعالیت آنتی اکسیدانی اسانسها با بهره گرفتن از روش اندازه گیری کاهش ظرفیت رادیکالی[۷۹] به کمک DPPH مورد ارزیابی قرار گرفت. مهار رادیکال های آزاد یکی از شناخته شده ترین مکانیسم هایی است که به واسطه آن ترکیبات آنتی اکسیدانی می توانند اکسیداسیون چربی ها را مهار نمایند.
DPPH ترکیبی است بنفش رنگ که به دلیل حضور گروه های فنیل در ساختار آن، به راحتی به صورت رادیکال در آمده و در واقع منبع رادیکال آزاد می باشد. این ترکیب با گرفتن یک الکترون از ترکیب آنتی اکسیدان، از رنگ بنفش به زرد تغییر رنگ می دهد که این تغییر رنگ کاملا به غلظت اسانس ها بستگی دارد.با افزایش غلظت اسانس ها کاهش رنگ نیز افزایش میابد. در این روش ابتدا غلظت های مختلف از اسانس (۱۰۰،۵۰۰،۱۰۰۰،۱۵۰۰،۳۰۰۰،۴۵۰۰،۶۰۰۰ ،۰ میکرو گرم بر میلی لیتر) تهیه گردید سپس به هر کدام از غلظت ها ۵ میلی لیتر محلول DPPH % 004/0 اضافه شد و پس از ۳۰ دقیقه انکوبه کردن در دمای اتاق جذب نوری نمونه ها در دستگاه اسپکتوفتومتر در طول موج ۵۱۷ نانومتر در برابر متانول خوانده شد و در نهایت میزان کاهش ظرفیت رادیکالی با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه شد ، که:
I%=(Ac-As/Ac)×۱۰۰
اثر تغییرات سرعت ثابت ورودی یا عدد رینولدز در توزیع عدد ناسلت دیواره بالایی برای نانوسیال مورد نظر با کسر حجمی ۰۱/۰ در شکل ۷-۷ نشان داده شده است. با افزایش سرعت ورودی یا عدد رینولدز، طول ناحیه ورودی افزایش یافته و این به معنی عدد ناسلت متوسط بزرگتر در سرعتهای بالاتر است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شکل ۷-۸ اثر تغییرات تنش برشی با تغییرات سرعت یا عدد رینولدز برای نانوسیالی با کسر حجمی ۰۱/۰ به ازای Rel=200 نشان داده شده است. همانطوریکه مشاهده میشود تنش برشی با افزایش عدد رینولدز زیاد میشود.
با در نظر گرفتن دو شکل ۷-۷ و ۷-۸، مشاهده میشود که در حالیکه از nRe=1 تا nRe=2، مقدار عدد رینولدز کلی جریان از ۴۰۰ به ۶۰۰ افزایش مییابد، مقدار عدد ناسلت در محل پیک آن (x1=0/51m)، برای این دو حالت بترتیب ۱۶۰/۲ و ۱۷۵/۹ است. همچنین مقدار تنش برشی در نقطه پیک برای دو حالت فوق از ۱/۹۹ به ۲/۷۷ افزایش مییابد.
شکل ۷-۷ توزیع عدد ناسلت در دیواره بالا در کسر حجمی ۰۱/۰ نانوسیال به ازای مقادیر مختلف عدد رینولدز در ورودی دوم
شکل ۷-۸ توزیع تنش برشی در دیواره بالا در کسر حجمی ۰۱/۰ نانوسیال CMC- اکسید مس به ازای مقادیر مختلف عدد رینولدز در ورودی دوم
شکل ۷-۹ عدد ناسلت متوسط روی دیوار بالا را به ازای مقادیر مختلف عدد رینولدز نشان میدهد. مشاهده میشود که با افزایش عدد رینولدز و کسر حجمی مقدار ناسلت متوسط افزایش مییابد. با افزایش عدد رینولدز از ۱۰۰ تا ۴۰۰ در ۰۱/۰ ناسلت متوسط حدود ۵۱% افزایش مییابد. همچنین با افزایش کسر حجمی از ۰/۰ تا ۰۴/۰ در Rel=200 و nRe=1/5 ناسلت متوسط حدود ۳% افزایش مییابد.
شکل ۷-۹ عدد ناسلت متوسط به ازای مقادیر مختلف عدد رینولدز و کسر حجمی
شکل ۷-۱۰ عدد ناسلت موضعی روی دیوار بالا را به ازای مقادیر مختلف قطر ورودی دوم در Rel=200 و nRe=1/5 و کسر حجمی ۰۱/۰ نشان میدهد. چنانچه میدانیم، عدد ناسلت با قطر ورودی نسبت مستقیم دارد. بنابراین با کاهش قطر ورودی دوم (افزایش نسبت قطر)، عدد ناسلت کاهش مییابد. مقدار عدد ناسلت روی دیوار بالا در نقطه پیک نمودار برای مقادیر nD، ۱، ۲ و ۵ بترتیب ۱۷۱/۹۸۵، ۱۵۸/۶۷ و ۱۴۰/۸۳۹۲ است. این مقدار در انتهای کانال برای سه حالت فوق بترتیب ۲۴/۹۵، ۲۳/۱۳ و ۲۱/۶۸ است.
شکل ۷-۱۰ توزیع عدد ناسلت روی دیوار بالا برای Rel=200، nRe=1/5، =۰/۰۱ و مقادیر مختلف قطر ورودی دوم
در شکل ۷- ۱۱ توزیع تنش برشی روی دیوار بالا برای شرایط شکل قبل نشان داده شده است. مطابق این شکل تنش برشی نیز با افزایش نسبت قطر کاهش مییابد. با توجه به اینکه افزایش نسبت قطر منجر به کاهش قطر ورودی دوم میشود، و در یک مقدار ثابت عدد رینولدز، با کاهش قطر، سرعت سیال و در نتیجه گرادیان سرعت افزایش مییابد، بنابراین افزایش نسبت قطر دو ورودی باعث کاهش تنش برشی میشود. برای مثال با افزایش نسبت قطر از ۱ تا ۵ تنش برشی روی دیوار بالا در نقطه پیک از مقدار ۲/۴۵ به ۱/۳۳ کاهش مییابد.
شکل ۷-۱۱ توزیع تنش برشی روی دیوار بالا برای Rel=200، nRe=1/5، =۰/۰۱ و مقادیر مختلف قطر ورودی دوم
در شکل ۷-۱۲ اثر طول کانال روی مقدار عدد ناسلت متوسط در برابر کسر حجمی به ازای Rel=200 و nRe=1/5 و ۰۱/۰ نشان داده شده است. مشاهده میشود که با افزایش طول، ناسلت متوسط کاهش مییابد. علت این امر آن است که بعد از یک طول مشخص، جریان به توسعه یافتگی نزدیک میشود و تغییرات عدد ناسلت بسیار کوچک میشود. بنابراین با افزایش طول کانال، بخش کمتری از جریان در ناحیه ورودی قرار دارد.
شکل ۷-۱۲ عدد ناسلت متوسط روی دیوار بالا برای Rel=200، nRe=1/5 و ۰۱/۰ و مقادیر مختلف طول کانال
در شکل ۷-۱۳ خطوط جریان به ازای Rel=200، nRe=1/5 و کسرهای حجمی متفاوت ۰۱/۰ و ۰۴/۰ نمایش داده شده است. مشاهده میشود که طول گردابه ایجاد شده بعد از ناحیه اختلاط با افزایش کسر حجمی افزایش مییابد.
شکل ۷-۱۴ خطوط جریان را به ازای ۰۱/۰ و nRe=1/5 در اعداد رینولدز معادل ۲۰۰ و ۴۰۰ نشان
میدهد. بدیهی است با افزایش عدد رینولدز و در نتیجه سرعت سیال کشیدگی و طول گردابهها افزایش مییابد. کشیدگی گردابهها برای Rel=200 حدود ۰/۶۲m است، اما این مقدار برای Rel=400 و شرایط مشابه به حدود ۰/۷۱m میرسد.
۵-۴-۱ پیشنهادهای مبتنی بر یافته های پژوهش ۷۶
۵-۴-۲ پیشنهادهای کاربردی ۷۶
۵-۵ جمع بندی ۷۷
فهرست جداول
عنوان مطالب شماره صفحه
جدول ۲-۱ ماتریس سازوکار یادگیری برپایه پروژه- محوری و حل مسئله ۳۴
جدول ۲-۲: ویژگی انواع روشهای آموزش آزمایشگاهی ۳۵
جدول ۲-۳ جمع بندی سطوح پنجگانه و ویژگیهای هر سطح ۳۷
جدول ۳‑۱ مشخصات طرح پژوهشی ۵۳
جدول ۳-۲ مشخصات گروه های پژوهشی ۵۵
جدول ۴‑۱: آمارههای توصیفی مربوط به روش یادگیری مجازی ۶۱
جدول ۴‑۲: آمارههای توصیفی مربوط به روش یادگیری حقیقی ۶۲
جدول ۴-۳ بررسی نرمال بودن ۶۵
جدول ۴-۴ آزمون t زوجی روش آزمایشگاه واقعی ۶۶
جدول ۴-۵ آزمون t زوجی روش آزمایشگاه مجازی ۶۷
جدول ۴-۶ آزمون t مستقل روش آزمایشگاه مجازی و حقیقی ۶۸
جدول ۴-۷ آزمون لوین جهت بررسی مفروضه همگنی واریانس ۶۹
جدول ۴-۸ آزمون همگنی ضرایب رگرسیون ۷۰
جدول ۴-۹ آزمون تحلیل کوواریانس ۷۱
جدول ۴-۱۰ میانگین تعدیل شده ۷۱
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آزمایشگاه واقعی و مجازی بر یادگیری درس علوم تجربی بود. جامعه آماری شامل ۹۶ نفر از دانش آموزان پسر پایه هفتم دوره اول متوسطه مدرسه نمونه دولتی شهید چمران شهرستان پیشوا بود و نمونه ها شامل ۲ گروه ۳۱ نفری که بصورت تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش، شبه آزمایشی و ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته بود. طرح پژوهش بصورت پیش آزمون پس آزمون بود و برای آموزش گروه مجازی از نرم افزار شبیه سازی شده کروکودیل شیمی و فیزیک استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گرفتن از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون تحلیل کوواریانس صورت پذیرفت. نتایج حاکی از آن بود که روش آزمایشگاه مجازی موجب افزایش یادگیری دانش آموزان شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلید واژه ها: آزمایشگاه واقعی، آزمایشگاه مجازی، یادگیری، علوم تجربی، نرم افزار کروکودیل
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱ مقدمه
علوم تجربی یکی از دانشها و معرفتهای بشری است که یافته های آن از روش تجربی به دست می آید و ملاک یا معیار درستی آنها، انطباق داشتن با مشاهدات تجربی است.
هدف از آموزش علوم تجربی، آموزش پدیده هایی است که در زندگی روزانه مشاهده می شود. در همه نظامهای آموزشی جهان، آموزش و یادگیری علوم تجربی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و تلاش می شود تا همه دانش آموزان، ضمن آشنایی با اصول و مفاهیم علوم تجربی و کسب سواد علمی لازم، آگاهیهای لازم برای تبدیل شدن به یک شهروند مطلوب را کسب کنند. دانش آموزان با کسب آگاهی و مهارت لازم در زمینه های مختلف علوم، قادر خواهند بود تا در زندگی خود تصمیمات آگاهانه و منطقی بگیرند. فعالیتهای آزمایشگاهی یکی از ارکان اصلی آموزش علوم تجربی محسوب شده و موجبات رشد دانش علمی، مهارت ها و نگرشهای علمی دانشآموران را فراهم میسازند. انجام فعالیتهای آزمایشگاهی علاوه بر تثبیت یادگیری و افزایش میزان ماندگاری مفاهیم آموخته شده، سبب تقویت مهارت دست ورزی و کسب لازم میگردد که در زندگی روزانه مورد استفاده قرار گرفته و زمینههای نوآوری، خلاقیت و تفکر انتقادی را در فراگیران فراهم میسازد.
در برنامه درسی کشورهای موفق در آموزش علوم تجربی، استفاده از آزمایشگاه و انجام فعالیتهای عملی، بخش جدایی ناپذیری از موضوع درسی است و تاکید زیاد بر تحقق اهداف مهارتی و نگرشی سبب شده است تا توجه خاصی به رشد مهارتهای دستورزی صورت پذیرد ( بدریان، ۱۳۸۵) .اما برخی مشکلات در انجام آزمایش های حقیقی همچون عدم وجود امکانات لازم در آزمایشگاه، خطرناک بودن بخشی از فعالیت های آزمایشگاهی و موارد دیگر باعث شده اکثر دبیران در انجام آزمایش بصورت واقعی اهتمام لازم را نداشته باشند.
از طرفی پیشرفت های جهانی در فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث گسترش وسیع فرصت های یادگیری و دسترسی به منابع تحصیلی و آموزشی شده است. بکارگیری این فناوری های جدید موجب تسریع و تسهیل فراوان در تعلیم و تربیت شده است که آموزش و پرورش نیز از این تحولات مستثنی نبوده است (آلفاسی[۱]، ۲۰۰۰ نقل از بختیاری و احمدی، ۱۳۸۶ نقل از رضوانی، ۱۳۹۳). در سال های اخیر آموزش مجازی به عنوان یکی از کاربردهای مهم فناوری های جدید در جهان مطرح گردیده است و پیشرفت های جامعه امروزی در گرو استفاده بهینه از فناوری های آموزشی است چرا که آموزش و یادگیری همیشه تحت تاثیر عوامل گوناگونی اتفاق می افتد که این عوامل به انجام هر چه بهتر یادگیری کمک می کند و آموزش مجازی هم از این قائده جدا نیست(مشتاقی، ۱۳۹۲ نقل از رضوانی، ۱۳۹۳). امروزه شبیه سازی و استفاده از آن، کاربردهای گوناگونی پیدا کرده که یکی از آن ها آزمایشگاه های مجازی هستند که با ایجاد محیطی جذاب و بی خطر می توانند باعث ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری شوند. هرچند لذت تجربه یک موقعیت و تجربه واقعی و همچنین تقویت مهارت دست ورزی را از یادگیرنده سلب می کند.
۱-۲ بیان مساله
هدف از آموزش علوم تجربی، آموزش پدیده هایی است که در زندگی روزانه مشاهده می شود. در همه نظامهای آموزشی جهان، آموزش و یادگیری علوم تجربی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و تلاش می شود تا همه دانش آموزان، ضمن آشنایی با اصول و مفاهیم علوم تجربی و کسب سواد علمی لازم، آگاهی های لازم برای یک شهروند مطلوب را کسب کنند.
در ابتدای قرن بیستم رویکرد اثبات گرایی و آموزش با اثبات و فهم مطالب به کمک آزمایش و تجربه تقریباَ با روند ایجاد و رشد تمام رشته ها ی علمی حکم فرما شد. در اوایل قرن گذشته دست اندر کاران آموزش به اهمیت به کار گیری و استفاده از وسایل کمک آموزشی پی بردند و متوجه شدند هر قدر موضوعات علوم پایه عینی و ملموس تر باشد میزان یادگیری بیشتر خواهد شد ( شویک[۲]، ۱۹۹۲). بعد از جنگ جهانی اول که نارضایتی بسیاری در علم حاصل شد، معلمین علوم برای تدریس از وسایل آزمایشگاهی و کارگاهی استفاده کردند، این امر باعث شد دانش آموزان علاقه بیشتری از خود نشان دهند و ثمرات استفاده از آزمایشگاه ها در تدریس باعث شد دانش آموختگان با آمادگی بیشتر جذب بازار کار و مؤسسات و کارخانه ها شوند در نتیجه تحول چشم گیری در پیشرفتهای صنعتی در کشورهای غرب ایجاد شد(شویک، ۱۹۹۲). از آن به بعد بود که در برنامه درسی کشورهای موفق در آموزش علوم تجربی، استفاده از آزمایشگاه و انجام فعالیتهای عملی واقعی، بخش جدایی ناپذیری از موضوع درسی شد و تاکید زیاد بر تحقق اهداف مهارتی و نگرشی سبب شده است تا توجه خاصی به رشد مهارت های دستورزی صورت پذیرد ( بدریان، ۱۳۸۵). از طرفی پیشرفت فناوری بشر امروزی در سده های اخیر سرعت حیرت آوری گرفته و تعلیم و تربیت را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. علاوه بر این آموزش و پرورش از این پیشرفت ها در بکارگیری وسایل و روش های جدید بهره جسته است و شکل گیری فناوری آموزشی، میدان جدیدی برای انجام بررسی های علمی پیرامون نحوه به کارگیری وسایل و روش های جدید در امر آموزش ایجاد نموده است و در این راستا آخرین یافته های فناوری در خدمت آموزش در آمده است. نمونه ای از کاربردهای فناوری آموزشی، استفاده از نرم افزارهای آزمایشگاه مجازی می باشد که در سال های اختر رواج و رونق زیادی پیدا کرده است.
شناخت گرایانی همچون آزوبل[۳] (۱۹۶۳) و برونر[۴] (۱۹۶۰) به استفاده از وسایل دیداری، شنیداری و نمایشی و آزمایشگاهی تاکید می کردند و معتقدند که با بهره گرفتن از این وسایل میتوان به درجه بالایی از آگاهی و مهارت عملی دست یافت.
الکساندر[۵] و سیلور[۶] (۱۹۸۱) اظهار می دارند در یک برنامه درسی منظم که بر مبنای آموزش های عملی استقرار یافته و تداوم یابد می تواند نقشه ای برای هدفهای کلی و جزیی در یک جامعه پیشرفته صنعتی و مترقی باشد. از طرفی این سوال مطرح است که اگر غالباً دانش آموز می تواند با دیدن مطالب را بهتر درک کند، چگونه در دهه های پیشین که امکان و ابزار انجام آزمایش ها حتی در حد جزئی هم وجود نداشت در بسیاری از دانش آموزان حس علاقه و کنجکاوی و پژوهشگری ایجاد شد. از سوی دیگر آیا تکیه بر ارائه اطلاعات صرف در قرنی که تکنولوژی از اهمیت خاصی برخوردار است، می تواند مانند سالهای گذشته نتیجه بخش باشد؟ در حال حاضر که مدارس مجهز به امکانات هوشمند هستند آیا جایگزین کردن نرم افزارهای آزمایشگاه مجازی می تواند جایگزین مناسبی برای آزمایشگاه های واقعی فعلی باشند؟
هودسون[۷](۱۹۹۳) در تحقیقی به این نتیجه رسید که انجام آزمایش های علوم تجربی باعث افزایش میزان انگیزه، افزایش توانایی مهارت های عملی و یادگیری آگاهانه دانش آموزان می گردد. در تحقیق هارلن[۸](۱۹۹۹) با موضوع تاثیر فعالیت های عملی بر یادگیری علوم نتیجه افزایش قابل توجه انگیزه و یادگیری بود. کومیس[۹](۲۰۰۱ نقل از کرمی، ۱۳۸۸) در پژوهش خود نتیجه گرفت استفاده از محیط های شبیه سازی شده کامپیوتری برای انجام آزمایش یعنی همان آزمایش مجازی می تواند بر درک مفاهیم فیزیکی دانش آموزان تاثیر مثبت داشته باشد.
با توجه به اینکه طیف وسیعی از جمعیت ایران را دانش آموزان تشکیل می دهند و همچنین با توجه با اینکه مشکلات زیادی در آموزش و نحوه استفاده از راهبردهای متنوع آموزشی در این امر موجود دارد ضروری به نظر می رسد که پژوهش هایی در مورد تاثیر بکارگیری این راهبردها باید صورت گیرد (شریفی، ۱۳۹۰ نقل از رضوانی، ۱۳۹۳). به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی محیط آزمایشگاه مجازی در مقابل آزمایشگاه واقعی گامی در رفع ابهامات در این زمینه و شیوه های موثر در آموزش آزمایشگاهی علوم تجربی بردارد.
۱-۳ اهمیت و ضرورت مساله
در یک سیستم آموزشی، قدرت یک معلم، همواره در روش تدریس او متجلی می شود. با ظهور سبز فایل و بروز نیازهای جدید، محدود و تخصصی لزوم تجدید نظر در اهداف تدریس و روش های آن، آشکارتر و ضروری تر از پیش شده است ( اصغری، ۱۳۸۸ ). به همین منظور معلمان در فرایند آموزش از ابزارهای مختلفی همچون انجام آزمایش بهره می برند.
انجام فعالیتهای آزمایشگاهی مناسب نه تنها سبب عمیقتر شدن میزان دانش و آگاهیهای فراگیران میشود، بلکه یکی از مهمترین روشها جهت دستیابی به اهداف مهارتی و نگرشی در برنامه درسی محسوب میشود. از طرف دیگر انگیزش و فعال نگهداشتن فراگیران در کلاس درس علوم تجربی چالش بزرگی است که حتی ذهن مدیران و معلمان حرفهای و با تجربه را نیز به خود مشغول کرده است. پژوهشها نشان داده است که به کارگیری شیوههای سنتی رویکرد یاددهی- یادگیری نمیتواند پاسخگوی نیازهای آموزشی عصر حاضر باشد. با خروج از رویکرد آموزشی حافظهپرور و به چالش کشاندن ذهن فراگیران از طریق انجام فعالیتهای آزمایشگاهی مناسب و همچنین نگاه بین رشتهای به آموزش علوم تجربی، می توان فراگیران را در رویکرد یاددهی- یادگیری فعال نموده و روحیه انجام فعالیتهای گروهی و مشارکتی را در آنها پرورش داد (اصفا، ۱۳۸۵). اما با آنکه بیشتر معلمان به اهمیت استفاده از فعالیتهای آزمایشگاهی در آموزش اثر بخش فیزیک، شیمی و زیست شناسی واقفند و معتقدند که باید در آموزش علوم از فعالیتهای آزمایشگاهی مناسب استفاده شود؛ اما در بیشتر مواقع این امر محقق نمی شود. موانع متعددی وجود دارند که باعث می شود تا معلمان نتوانند به راحتی از فعالیتهای آزمایشگاهی در آموزش علوم استفاده نمایند.
به استناد پژوهشهای انجام گرفته اصفا (۱۳۸۵)، مشخص شده است که عوامل مختلفی سبب کم توجهی به آزمایشگاه و انجام فعالیتهای عملی در مدارس شده اند.
چند مورد از مهمترین این عوامل مزاحم عبارتند از:
۳٫هزینه بردار بودن برخی آزمایش ها
۴) مولفه دانش طرح ها و پروژه های صنعت نفت: بر اساس شاخص های بدست آمده برای این مولفه، گزارش مکتوب پروژه های اجرا شده و یا در حال اجرا و همچنین اطلاعات مربوط به محصولات دانش بنیان تولید شده در پروژه ها اهمیت زیادی در توسعه شبکه های دانش خواهد داشت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پرسش فرعی دوم پژوهش حاضر این بود که محیط داخلی هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت چه تاثیری بر ساختار الگوی توسعه شبکه های دانش دارد؟
در پاسخ به پرسش فرعی دوم نیز می توان اینطور بیان نمود که محیط داخلی هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت جزء عوامل زمینه ای (محیطی) الگوی توسعه شبکه های دانش می باشد که بر اساس شاخص های بدست آمده برای این مولفه، موارد زیر در توسعه شبکه های هاب های پژوهش و فناوری اهمیت زیادی دارد:
وجود فرهنگ سازمانی مناسب برای تولید و به اشتراک گذاری دانش در هاب های پژوهش و فناوری. این موضوع از طریق برنامه ریزی مناسب و اقدامات آموزشی و فرهنگ سازی میای کارکنان محقق می شود.
حمایت مادی و معنوی مدیران ارشد در خصوص استفاده کارکنان از شبکه های دانش نیز یکی دیگر از شاخص های مهم در توسعه شبکه های دانش می باشد. به عنوان نمونه استفاده خود مدیران ارشد از سیستم نرم افزاری طراحی شده و درخواست گزارش آماری از کاربران و دانش های موجود در این شبکه ها میتواند بر توسعه آنها تاثیرگذار باشد.
یکی دیگر از شاخص های محیط داخلی مربوط به کارآمدی و اثربخشی بسترهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد استفاده در هاب های پژوهش و فناوری می باشد. فناوری اطلاعات پیشرفته و ابزارهای جدید آن نظیر ارتباطات چندرسانه ای، تالارهای مجازی گفتگو و… نقش مهمی برای توسعه شبکه های دانش دارند.
در نهایت نیز طراحی و اجرای ساختار سازمانی مستقل و منعطف در هاب های پژوهش و فناوری که وظیفه مدیریت کردن شبکه های دانش را برعهده داشته باشند از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
پرسش فرعی سوم پژوهش حاضر این بود که محیط خارجی هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت چه تاثیری بر ساختار الگوی توسعه شبکه های دانش دارد؟
در پاسخ به پرسش فرعی سوم می توان اینطور بیان نمود که بر اساس نتایج نگاشت شناختی خبرگان و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی انجام شده، مولفه های مربوط به محیط خارجی هاب های پژوهش و فناوری که در توسعه شبکه های دانش اهمیت دارند، از دو بخش محیط کلان و محیط بخش صنعت نفت به شرح زیر تشکیل می شود.
۱) مولفه محیط کلان: بر اساس شاخص های بدست آمده برای این مولفه، تصمیم گیرندگان کلان پژوهش کشور (نظیر وزارت علوم تحقیقات و فناوری، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و…)، قوانین و مقررات کشوری که توسط هیئت دولت تصویب و ابلاغ می شود، فرهنگ تولید و به اشتراک گذاری دانش و ارزش قائل شدن برای آن در سطح کشور، جهت گیری های سیاسی کلان کشور (نظیر تغییر دولت و…)، و وضعیت اقتصاد کلان کشور (نظیر میزان تولید ناخالص ملی، تورم، رونق یا رکود اقتصادی و اشتغال و…) در محیط کلان هاب های پژوهش و فناوری نقش بسیار مهمی در توسعه شبکه های دانش دارا می باشند.
۲) مولفه محیط بخشی صنعت نفت: بر اساس شاخص های بدست آمده برای این مولفه، قوانین و مقررات حاکم بر صنعت نفت (نظیر مقررات اداری داخلی صنعت نفت، قوانین مربوط به قراردادها، مناقصه ها، خرید و فروش تجهیزات، حفاری و…)، تعاملات شرکتهای نفتی مصرف کننده (بهره بردار) محصولات دانشی با شبکه دانش، و استراتژی و نقشه راه فناوری صنعت نفت کشور، بر الگوی توسعه شبکه های دانش تاثیر مستقیم دارد.
پرسش فرعی چهارم پژوهش حاضر نیز این بود که الگوی طراحی شده دارای چه کارکردهایی برای هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت می باشد؟
در نهایت در پاسخ به پرسش فرعی چهارم می توان اینطور بیان نمود که بر اساس نظر خبرگان مورد مطالعه، اهم کارکردهای توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت در دو بخش شامل سیاستگذاری و راهبری حوزه های دانش محور و همچنین ساماندهی تعدد پروژه های مدیریت دانش انجام شده در صنعت نفت می باشد.
مهمترین کارکردهای مربوط به سیاستگذاری و راهبری حوزه های دانش محور به شرح زیر می باشند:
کمک به سیاستگذاری و تعیین خط مشی های وزارت نفت در حوزه پژوهش و فناوری
طبقه بندی دانش موجود در هاب های پژوهش و فناوری بر اساس اهمیت، کاربرد، میزان محرمانگی، مالکیت معنوی و…
سیاستگذاری عملیاتی و اجرایی در حوزه پژوهش و فناوری
ایجاد یکپارچگی و هم افزایی در فرایندهای دانش محور هاب های پژوهش و فناوری.
همچنین بخش مهمی از کارکردهای توسعه شبکه های دانش مربوط به ساماندهی تعدد پروژه های مدیریت دانش در صنعت نفت دارد. همانطور که در فصل دوم رساله حاضر اشاره شد، بر اساس مطالعات محققین، تا کنون بالغ بر ۱۸۸ پروژه پژوهشی، پایان نامه، کتاب و مقاله در زمینه مدیریت دانش با حمایت شرکتهای اصلی و فرعی صنعت نفت اجرا شده و با نگاه جزیره ای و داخلی به مدیریت دانش، راهکارهای نرم افزاری پراکنده ای پیشنهاد شده که هزینه های هنگفتی نیز برای این صنعت داشته است. اما عدم ارتباط این اقدامات با یکدیگر کارایی و اثربخشی این اقدامات را با ابهام مواجه کرده است. لذا با توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت با نگاه جامعی که در الگوی ارائه شده رساله حاضر بیان شد، اقدامات پیشین انجام شده با یکدیگر شبکه سازی خواهد شد و کارکردهای زیر را برای صنعت نفت در پی خواهد داشت:
از تحقیقات و هزینه های پراکنده و جزیره ای آینده پیشگیری می شود
هزینه های مربوط به نرم افزارهای غیرجامع و مشابه مدیریت دانش در شرکتهای مختلف تابعه حذف کاهش خواهد یافت
دستیابی کلیه کاربران و دانشکاران در کلیه سطوح شرکتهای عملیاتی و بهره بردار به محتوای دانشی شبکه های دانش
برقراری ارتباط مجازی کاربران با خبرگان تعریف شده در شبکه های دانش.
در مجموع با عنایت به توضیحات فوق و در پاسخ به پرسش اصلی تحقیق می توان اینطور بیان نمود که الگوی توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت شامل ابعاد سه شاخگی زمینه ای (محیطی)، محتوایی و ساختاری می باشد که مولفه ها و شاخص های هرکدام از این ابعاد در پاسخ به سوالات فرعی تحقیق بیان شده است.
پژوهش حاضر به لحاظ علمی و کاربردی دارای نوآوری های جدیدی است که مهمترین آنها به شرح زیر می باشند:
۵-۱٫ نوآوری علمی
بر اساس مطالعات نظری محقق در زمینه شبکه های دانش و شبکه های به اشتراک گذاری دانش با بهره گرفتن از منابع علمی دست اول که گزارش آن در فصل دوم ارائه شده است، علی رغم وجود ادبیات تئوریک نسبتاً مناسب، اما بر اساس مطالعات محقق، تا کنون تنها یک الگوی مشخص برای شبکه های دانش در قالب پایان نامه دکتری دانشگاه ساسکس انگلیس در سال ۲۰۰۶ میلادی شناسایی شده، که نسبت به مدل طراحی شده در این تحقیق نیز بسیار کلی تر می باشد. البته به دلیل شناسایی شبکه های دانش در شرکت هایی نظیر شرکت تویوتا، شرکت پی اند جی[۳۳۶] که گزارش آن در فصل دوم رساله حاضر ارائه شده، این احتمال وجود دارد که مدل مفهومی این شبکه های دانشی وجود دارد که به دلیل محرمانه بودن آنها، به صورت عمومی ارائه نشده اند و محققین امکان دسترسی به آنها را پیدا نکردند. لذا ایده طراحی مدل جامع بهمراه کلیه ابعاد، مولفه ها و شاخص های آن برای توسعه شبکه ها دانش که در این پژوهش بدست آمده است دارای نوآوری نظری علمی محقق در ارائه چارچوب نظری تایید شده می باشد.
نوآوری علمی دیگر در این پژوهش مربوط به بکارگیری روش ترکیبی رویکرد تفکر نرم و نگاشت شناختی در طراحی مدل بومی تحقیق می باشد که در پژوهش ها و مسائل مدیریتی، جزء روش های تحقیق جدید و نوآورانه محسوب می شود.
۵-۲٫ نوآوری در کشور
تا کنون مطالعات زیادی در خصوص مدیریت دانش در داخل کشور انجام شده که در قالب کتاب، پروژه، پایان نامه های دانشجویی، مقالات و… منتشر یافته است. اما در خصوص موضوع شبکه های دانش با وجود اینکه کتاب ها و مقالات بین المللی متعددی طی چند سال اخیر منتشر شده است، اما در جامعه علمی کشور تنها تعداد بسیار معدودی ترجمه مقاله وجود دارد و حتی در کنفرانس های معتبر داخلی (مانند کنفرانس ملی مدیریت دانش که چهار دوره برگزار شده و کنفرانس ملی سرمایه های فکری که دو دوره برگزار شده) هنوز به این موضوع نپرداخته اند. این خلاء موجب شده تا عمده مباحث مدیریت دانش در کشور تنها به موضوعات درون سازمانی توجه داشته باشد و از دانش های محیط بیرونی سازمان ها هیچ استفاده ای نشود. این چالش اولاً با پویایی ها و پیچیدگی های محیط ی کنونی دنیا از قبیل روند جهانی شدن، فضای مجزی، تکنولوژی های بالا و… همخوانی ندارد، ثانیاً منظور اصلی مدیریت دانش که همان به اشتراک گذاری و به کاربرد رساندن دانش های تولید شده می باشد، با رویکرد درون سازمانی محقق نخواهد شد و اثر بخشی مدیریت دانش بسیار کم خواهد شد. لذا یکی دیگر از نوآوری های این تحقیق مطرح کردن موضوع شبکه های دانش در جامعه علمی داخل کشور می باشد.
۵-۳٫ نوآوری در صنعت نفت
در وزارت نفت و شرکتهای تابعه آن تا کنون اقدامات متعددی را در زمینه مدیریت دانش و اجرای پروژه های مربوط به آن به صورت بخشی و جزیره ای انجام شده که موجب انجام دوباره کاری های متعدد (اجرای پروژه های مدیریت دانش با عناوین مشابه در چند شرکت نفتی) و عدم اطلاع شرکتها از دستاوردهای پژوهشی سایر شرکتها در این حوزه شده است. این مسئله درحالی است که تا کنون در قالب یک مطالعه کل نگر این اقدامات شناسایی و بررسی نشده و ارتباطات آنها تبیین نشده است. این امر باعث شده تا ارتباط مراکز تولید دانش در صنعت نفت با محل های کاربرد دانش در این صنعت به خوبی برقرار نباشد و نیاز سنجی و تعریف پروژه و همچنین به کارگیری نتایج تحقیقات و دانش های تولید شده در صنعت نفت دچار چالش باشد.
از طرفی به منظور طراحی یک الگوی جامع و قابل تعمیم شبکه های دانش در صنعت نفت بایستی کلیه اقدامات اصلی انجام شده در زمینه مدیریت دانش در صنعت نفت مرور شود. لذا یکی دیگر از نوآوری های این تحقیق مرور جامع و کل نگر اقدامات اصلی انجام شده در زمینه مدیریت دانش در صنعت نفت و ارائه چارچوب تحلیلی برای آن ها می باشد. همچنین مدیران صنعت نفت می توانند با توجه و فراهم آوردن بسترهای مورد نیاز که در نتایج تحقیق به آنها اشاره شده است، این الگوی طراحی شده را ابتدا به صورت آزمایشی در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت پیاده سازی نموده و سپس آن را در کل مجموعه صنعت نفت پیاده سازی نمایند تا چالش های مطرح شده برطرف گردد.
محدودیت های تحقیق آن دسته از عواملّی هستند که در مسیرجمع آوری اطلاعات و کسب نتایج مطلوب از تحقیق مانع ایجاد می کند. محقق بایستی برای آن دسته از محدودیت هایی که در اختیار او می باشد راه حل های مناسب را بیابد. (کمالی، ۱۳۸۸) مهمترین محدودیت تحقیق حاضر به شرح زیر می باشد:
مدل طراحی شده در تحقیق حاضر برای هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت بومی سازی شده و با کمک خبرگان صنعت نفت کشور در این حوزه اعتبار یابی می شود. لذا محدودیت اصلی تحقیق این است که مدل برازش شده نهایی این تحقیق قابلیت تعمیم دهی به سایر بخش های اقتصادی و سازمان های خارج از صنعت نفت را ندارد.
در این بخش از فصل پنجم بر اساس نتایج حاصل از توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده در جریان تحقیق، پیشنهادها در دو بخش اصلی شامل پیشنهادهای کاربردی برای صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران و پیشنهادهای تئوریک برای پژوهشگران و تحقیقات آینده ارائه شده است.
۷-۱٫ پیشنهادهایی برای صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران
الف) در پژوهش حاضر کلیه ابعاد، مولفه ها و شاخص هایی که به صورت مستقیم برای توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری (شامل موسسه مطالعات بین المللی انرژی، پژوهشگاه صنعت نفت و دانشگاه صنعت نفت) اهمیت دارند شناسایی و تبیین شده است. لذا مدیران ارشد این هاب ها و معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت می توانند پس از طراحی پلت فرم کامپیوتری شبکه دانش بر اساس مدل ارائه شده در این تحقیق، با فراهم آوردن بسترهای لازم به پیاده سازی آن اقدام نمایند.
ب) مدیران و تصمیم گیرندگان حوزه پژوهش و فناوری صنعت نفت بایستی توجه داشته باشند که صرف زمان و هزینه های زیاد برای اجرای طرح ها و پروژه های مدیریت دانش با رویکرد داخلی به صرفه نخواهد بود. لذا پیشنهاد می شود در حوزه پژوهش و فناوری و حتی دیگر حوزه های عملیاتی، توسعه شبکه های دانش بین سازمانی با بهره گرفتن از الگوی بدست آمده در این تحقیق جایگزین طرح ها و پروژه های پراکنده فعلی مدیریت دانش شوند.
ج) الگوی بدست آمده و نتایج تحقیق حاضر با توجه با زمینه های مشابه تخصصی در بخش های دیگر صنعت نفت (از قبیل شرکتهای عملیاتی و بهره بردار نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش و پخش فرآورده های نفتی)، اجرای آزمایشی (پایلوت) آن در دیگر شرکتهای عملیاتی و بهره بردار توصیه می شود. البته لازمه اجرای آزمایشی و سپس تعمیم الگوی توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت، مستلزم بکارگیری سامانه نرم افزاری جامعی است که کلیه سامانه های اطلاعاتی نظیر سامانه سامانه CPMIS، سامانه ارزیابی عملکرد BSC و سامانه قطب بندی مراکز علمی پژوهشی را در بر بگیرد و با سایر سامانه های اطلاعاتی موجود در حوزه های مختلف صنعت نفت نظیر منابع انسانی، امور مالی، زنجیره تامین و غیره ارتباط تبادل داده ای داشته باشد.
۷-۲٫ پیشنهادهایی برای پژوهشگران و تحقیقات آینده
الف) روش شناسی سیستم های نرم و بکارگیری روش های ترکیبی را می توان از مباحث نسبتاً جدید در علم مدیریت دانست و بررسی حوزه های میدانی و اجرایی روش شناسی های ترکیبی می تواند موضوع بسیاری از تحقیقات آینده باشد. لذا همانطور که نتایج تحلیل استنباطی داده ها و تحلیل عاملی تاییدی انجام شده در این پژوهش نشان داد، کلیه ابعاد، مولفه ها و شاخص هایی که با بهره گرفتن از روش کیفی و ترکیبی نگاشت شناختی و روش شناسی سیستم های نرم برای دستیابی به الگوی توسعه شبکه های دانش بدست آمده بود، با بهره گرفتن از روش های کمی و آمار استنباطی مورد تایید قرار گرفتند. لذا با توجه به تایید اعتبار نتایج روش کیفی و ترکیبی نگاشت شناختی و روش شناسی سیستم های نرم در این پژوهش، پیشنهاد می گردد با توجه به دقت و سرعت نسبتاً بالا و هزینه کمتر این روش، محقیق در تحقیقات آینده برای انجام پژوهش در خصوص موضوعات دیگر مدیریتی از این روش کیفی استفاده نمایند.