وبلاگ

توضیح وبلاگ من

ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با تأثیر گروه های ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

با مفهوم گروه مرجع دارد. کولی در نظریه خود آینه سان معتقد است تصور افراد درباره خودشان بر اساس تعریفی که دیگران از آنها دارند شکل می گیرد:«خود اجتماعی بازتابی از خود آینه سان است … ما آینه ی تصورات دیگران، حالات و ویژگی های خود را در می یابیم و از آن تاثیر می پذیریم… چیزی که ما را به غرور و مباهات یا بالعکس شرمندگی و نارضایتی می کشاند تصویری ذهنی است که از تصورات دیگران درباره خودمان داریم(سروستانی و هاشمی، ۱۳۸۱:۱۵۸).
بنابراین از نظر کولی ما در ذهنمان برخی تصورها از ظاهرمان،رفتارهایمان،اهداف،اعمالمان،شخصیت و دوستانمان و نظیر آنها را از ذهن دیگری دریافت می کنیم و به اشکال گوناگونی از آنها متاثر می شویم. کولی سه عنصر اساسی این تصور از خود را چنین بر می شمارد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-در چشم دیگران چگونه ظاهر می شویم
۲- قضاوت دیگران درباره ما چگونه است
۳-احساس غرور یا شرمندگی در نتیجه تصوری که از قضاوت دیگران درباره خودمان داریم
کولی درباره گروه نخستین نیز می گوید: خانواده،گروه های همبازی و همسایگی که در آنها همبستگی نزدیک و رو در رو وجود دارد و در تشکیل ماهیت اجتماعی و آرمان های افراد نقش بنیادی دارند( کوزر،۱۳۷۹: ۴۱۳-۴۱۲). گروه نخستین گروهی است که افراد در میان آن به عنوان یک موجود اجتماعی رشد می کنند و اساسا در چارچوب همین گروه است که خود آینه سان پدیدار می شود و کودک خود محور یاد می گیرد که دیگران را به حساب آورد و از این طریق به یک عضو سهیم در جامعه تبدیل می شوند(ریتزر ۱۳۸۴: ۷۱).
به نظر می رسد نظرات کولی بیشتر درباره اهمیت تاثیر گذاری گروه های مرجع باشد. او شکل گیری شخصیت را بازتابی از تصور دیگران می داند. دیگرانی که درباره ظاهرمان، رفتارهایمان، پوشش هایمان و… قضاوت می کنند و برآیند این قضاوت، احساس غرور یا شرمندگی در ماست.لذا افراد برای اینکه در چشم دیگران مهم و مثبت ظاهر شوند و احساس غرور بکنند، تلاش می کنند خود را با هنجارها، ارزشها و تصورات دیگران هماهنگ کنند و این یک نوع اجتماعی شدن را موجب می گردد.
بر اساس نظرات کولی با اهمیت ترین گروه های مرجع را می توان در گروه های نخستین جستجو کرد یعنی گروههایی نظیر خانواده، گروه های همبازی و همسایگی که به عنوان گروه های عضویتی نقش بنیادی در شکل گیری ماهیت اجتماعی و آرمان های افراد دارند.
ویلیام گراهام سامنر اولین کسی بود که مفهوم درون گروه و برون گروه را برای توصیف گونه های یکسان احساسات گروهی به کار برد. درون گروه یا گروه خودی،گروهی است که فرد خویشتن را از آن گروه، و وابسته به گروه بداند و برون گروه یا گروه غیر خودی گروهی است که فرد به آن تعلقی احساس نکند وگاه افراد گروه دیگر را دشمن خویش به شمار می آورند. دشمنی و ستیز با برون گروه به طور طبیعی موجب استواری و افزایش وفاداری افراد درون گروه می شود.
سامنر ویژگی های افراد درون گروه را این چنین بر می شمارد:
۱-روابط افراد به طور کلی بر اساس مسالمت و آرامش است
۲-همه اعضا دارای روحیه همکاری و کمک به دیگران هستند
۳-همکاری مشترک بین اعضا وجود دارد(ایمانی،۱۳۸۴: ۲۷).
در حوزه جامعه شناسی رابرت. کی. مرتن شاخص ترین نظریه پرداری است که به شرح و بسط مفهوم گروه مرجع پرداخته است. او این مفهوم را در قالب نظریه برد متوسط ارائه کرده است. وی تلاش کرد تا یک تئوری کامل وجامع درباره کارکردها و عوامل انتخاب گروه های مرجع ارائه دهد و برای این کار از نظریات جامعه شناسان قبل از خود مثل مید و کولی و به خصوص استوفر بهره گرفت و در تداوم تلاش های آنان «تئوری گروه مرجع» را به عنوان یک تئوری جامعه شناختی در عرصه این علم ارائه داد.
نظریه گروه مرجع مرتن را می توان جزو نظریه های کارکردی به حساب آورد که وجود و بقای یک نهاد یا ساخت اجتماعی را معلول استعداد و نقش آن در تامین کارکردهایی می داند که نیازهای ضروری نظام اجتماعی را تامین و دوام آن را تضمین می کند. یکی از مهم ترین ضرورت های کارکردی نظام اجتماعی، جامعه پذیری است که توسط نهادهایی از قبیل خانواده، مدرسه، رسانه، دوستان و…اجرا می شود (رفیع پور،۱۳۸۰).
از نظر مرتن«نظریه گروه مرجع نظریه ای است با برد متوسط و در کل قصد دارد عوامل تعیین کننده و نتایج آن دسته از فعالیت هایی از فرایندهای ارزیابی و خود سنجی که طی آن فرد ارزشها و معیارهای افراد و گروه های دیگر را به منزله چارچوبهای مقایسه ای مرجع بر می گزیند نظام مند نماید.»(مرتن،۱۹۶۸: ۲۸۸). بنابراین نظام مند سازی عوامل و پیامدهای آن دسته فرایندهای ارزیابی و خودسنجی که طی آن فرد ارزشها یا معیارهای دیگر افراد و گروه ها را به عنوان چارچوب ارجاعی تطبیقی انتخاب می کند در دستور کار این نظریه است(همان،۳۵۵).
مرتن انواع کارکردهای گروه مرجع را تحت عنوان گروه های مرجع هنجاری و تطبیقی معرفی می کند و تامین استانداردها(ارزش های پذیرفته شده) و چاچوب مقایسه ای(زمینه ارزیابی موقعیت) لازم برای افراد را کارکردهای اصلی آنها تلقی می کند. مرتن در تعریف گروه می گوید: گروه اشاره دارد به تعدادی از انسانها که بر طبق الگوهای سازمان یافته باهم کنش دارند. در نظر مرتن گروه از جمع و رده متمایز است. یک جمع زمانی بوجود می آید که یک مفهوم از یکپارچگی به علت اشتراک در یک مجموعه ارزش های مشترک به همراه مفهوم تعدد اخلاقی وجود داشته باشد، یک رده ترکیبی از گروه و جمع است با ویژگی های اجتماعی همانند که لزوماً با ساختار هنجاری مشترک همراه نیست.
ملاک های تعریف گروه از نظر مرتن شامل:
۱-تعدادی از انسانها که با هم کنش و واکنش متقابل دارند
۲- اشخاص در کنش متقابل، خودشان را به مثابه اعضای گروه تعریف کنند
۳- اشخاص در کنش متقابل شان به وسیله دیگران به عنوان عضو گروه تعریف شوند(ایمانی،۱۳۸۴: ۱۱).
نظریه گروه مرجع مرتن کوششی است برای نشان دادن سازوکاری که از طریق آن گروه ها رفتار اعضای خود را شکل می دهند. طبق این نظریه در فرایند خود ارزیابی افراد از میان گروه های مختلفی که می توانند مبنای ارزیابی قرار گیرند گروه مورد نظر خود را انتخاب می کنند، آنان در شکل دهی نگرش های خود به برخی گروه ها اتکا و توجه بیشتری دارند و در نتیجه تأثیر بیشتری از آنها می پذیرند. اگر این گروه های مرجع و ذی نفوذ به صورت تجربی شناسایی شوند. شناخت و قدرت پیش بینی ما درباره نگرش ها و رفتار افراد تقویت می شود. همچنین اطلاعات ما درباره اصول و فرایند پیچیده تأثیر گروه بر فرد و نحوه انتساب افراد به گروه ها افزایش می یابد. مفهوم گروه مرجع در کاربرد کلی آن به گروه های اجتماعی به معنای جامعه شناختی آن محدود نمی شود بلکه شامل دسته های اجتماعی، مجموعه های اجتماعی و حتی افراد هم می گردد. بنابراین فرایند انتخاب گروه مرجع انتخاب گروه و افراد به عنوان چارچوب مرجع را نیز شامل می شود. حال این افراد یا گروه ها ممکن است مربوط به گروه عضویت یا گروه خودی یا گروه های غیر عضویت یا غیر خودی.
مرتن در توضیح عواملی که باعث می شود فرد گروه عضویت و یا گروه غیر عضویت را بعنوان گروه مرجع خود انتخاب کند، چهار فرضیه مطرح می کند:
۱-انتخاب گروه مرجع تابع توانایی گروه ها برای تأمین منزلت و پرستیژ اجتماعی، بر اساس ساختارهای نهادی جامعه، برای افراد است. بنابراین تأمین منزلت اجتماعی، پایه و عامل اصلی در انتخاب گروه مرجع است.
۲- اعضای ایزوله و حاشیه ای گروه، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن ارزش های گروه های غیر عضویت و انتخاب آنها به عنوان گروه مرجع دارند.
۳- در نظام اجتماعی باز که میزان تحرک اجتماعی نسبتاً بالاست، گرایش به انتخاب گروه های مرجع غیر عضویت بیشتر است. زیرا در این نوع جوامع انتقال به سایر گروه ها و طبقات رایج تر و جامعه پذیری پیشینی کم هزینه تر و پر فایده تر است.
۴- پایگاه اجتماعی و ویژگی های شخصیتی افراد بر انتخاب گروه مرجع توسط آنها تأثیر دارد.
مرتن همچنین در تبیین عوامل و دلایل انتخاب گروه مرجع از میان گروه های عضویت، ویژگی های متعددی برای این گروه ها برمی شمارد و آنها را به عنوان عوامل مؤثر در انتخاب شدن گروه به عنوان مرجع اعضای آن معرفی می کند. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:
-میزان مشارکت اعضا در گروه
- مدت عضویت در گروه
- مدت تدوام و طول عمر گروه
- حجم گروه ازحیث اعضا و اجزاء
- باز یا بسته بودن گروه از نظر اجتماعی
- کمال گروه، یعنی پتانسیل گروه برای جذب اعضای جدید
- درجه تمایزیافتگی و طبقاتی بودن گروه
- میزان همبستگی گروه
- میزان تعاملات درون گروهی
- میزان همنوایی مورد انتظار نسبت به هنجارهای گروه
- نظام کنترل هنجاری در گروه
- استقلال یا وابستگی گروه
- موقعیت مکانی استقرار گروه
- درجه ثبات ساختار گروه( سروستانی، هاشمی؛۱۳۸۱: ۱۶۳-۱۶۰).
مرتن معتقد است میزان بهره مندی گروه عضویت از ویژگی های برتر در ملاک های فوق شانس آن را برای انتخاب شدن به عنوان گروه مرجع اعضا افزایش می دهد.
در جمع بندی نظریه مرتن می توان وی را اولین جامعه شناسی محسوب کرد که به صورت مستقیم به نظریه پردازی در باب گروه های مرجع پرداخت ودیگران به نحوی از این منبع تغذیه نموده اند. مفهوم گروه مرجع یکی از مفاهیمی است که در کنار سایر مفاهیم برای تبیین منابع تولید نگرش و به کارگیری منابع خود سنجی و دگر سنجی به کار می رود. این مفهوم از آن رو اهمیت دارد که ساز و کارهای رابطه فرد را با گروه های اجتماعی مشخص می کند. نظریه گروه مرجع نیز به دلیل تلاش برای کشف همانندی ها و اهتمام در شناسایی الگوی مناسبات اجتماعی به عنوان نظریه ای جامعه شناختی نفوذ ساختارهای اجتماعی را بر گرایشهای رفتاری فرد مورد بحث قرار می دهد. کارکرد هنجاری و مقایسه ای گروه های مرجع از مفاهیم مهم مرتن در باب تئوری گروه مرجع می باشد و در تمامی مباحث مطرح شده در این زمینه نمایان است. مرتن گروه مرجع را در نظریه برد متوسط خود دارای کارکردهای انسجامی و افزایش دهنده درخواست برای تحرک اجتماعی عمودی می داند. گروه های مرجع مثبت و منفی نیز از نکات بسیار مهمی است که مرتن به آن اشاره دارد، تلاش افراد دائماً معطوف به این است که خودشان را جذب هنجارهای گروههایی کنند که برایشان گروه مرجع مثبت محسوب می شوند و در این مسیر تلاش می کنند هنجارهای گروه های ضد گروه خود را به عنوان گروه های مرجع منفی طرد کنند. شاید بتوان گفت یکی از بارزترین و عینی ترین راه های جذب هنجارهای گروه مرجع مثبت برای افراد، تأسی از نوع پوشش کسانی است که برای آنها دارای اهمیت و مثبت هستند. نکته دیگری که در دیدگاه مرتن حائز اهمیت است این است که ارتباط افراد با گروههایی به عنوان مرجع، بیشتر است که حیثیت بیشتری را برای آنان تأمین کنند.
۲-۲-۲- نظریه گروه مرجع در روانشناسی اجتماعی
اصطلاح گروه مرجع اولین بار توسط هربرت هیمن در سال ۱۹۴۲ به کار برده شد و منظور از آن گروهی است که یک فرد در قبال آن وضعیت یا رفتار خود را ارزیابی می کند. هیمن بین گروهی که افراد عملا به آن تعلق دارند و عضو آن هستند و گروه مرجع تمایز قایل شد. گروه مرجع، گروهی است که مبنای مقایسه قرار می گیرد. البته ممکن است گروه مرجع گروه عضویت فرد هم باشد(مارشال،۱۹۹۵: ۵۶-۵۵).
هیمن در مقاله ای تحت عنوان«روانشناسی منزلت» مفهوم “منزلت ذهنی”[۱۵] را یک بعد از رفتار و آن را تصور فرد از موقعیت خود در مقایسه با سایرین تعریف می کند. او به این استنباط می رسد که انسان ها در شکل دهی به نگرشهای خود بیش از آن که به خود متکی باشند، به گروههایی تکیه دارند که با آن ها در ارتباط هستند (حمزه ای و دیگران،۱۳۸۹: ۹۹). هیمن برای بررسی منزلت ذهنی و شناسایی ویژگی های مشترک گروههایی که توسط افراد مبنای ارزیابی و مقایسه قرار می گیرند مصاحبه ها و آزمایشات کنترل شده ای را انجام داد. وی در این مصاحبه ها سوالات زیر را درباره گروه های مرجع از مخاطبین پرسید:
۱-خود را با چه گروههایی مقایسه می کنید
۲-آیا آنان افرادی واقعی و شناخته شده هستند یا گروههایی فرضی اند؟
۳-آیا آنان دارای منزلت بالاتری هستند یا منزلتی پایین تر از شما دارند؟
او در این تحقیق به این نتیجه رسید که گروه های مرجع افراد غالبا از میان نزدیکان آنها هستند (سروستانی،هاشمی،۱۳۸۱: ۱۵۲). بنابراین افراد در یک جامعه بزرگ غالبا تحت تأثیر همان کسانی قرار دارند که در قالب گروه های کوچک ارتباط نزدیکی با آنان دارند به عنوان مثال دوستان و همکلاسی ها بیشترین تأثیر را در فرایند خود ارزیابی بر افراد جامعه به جا می گذارند.
هیمن همچنین بین دو اصطلاح گروه تعلق، گروهی که شخص واقعا به آن تعلق دارد و گروه مرجع، گروهی که فرد به عنوان مبنایی جهت مقایسه برای ارزیابی خود انتخاب می کند تفاوت قائل شده در بعضی موارد گروه مرجع همان گروه تعلق است و در موارد دیگر اینگونه نیست(ایمانی، ۱۳۸۴: ۳۰).
مطالعات کلاسیک گروه مرجع را ساموئل استوفر در کتاب سرباز آمریکائی پی گیری کرده است. دراین مطالعه مفهوم گروه مرجع با مفهوم محرومیت نسبی[۱۶] پیوند خورده است(صبوری خسروشاهی،۱۳۹۰: ۳۸). در واقع استوفر نتیجه می گیرد که افراد در بسیاری از موارد مسائل خود را با استاندارهای دیگران مقایسه می کنند.
مظفر شریف در تحقیقاتش به بررسی ابعاد هنجاری گروه های مرجع پرداخته است. او در تعریف گروه مرجع می گوید: گروه های مرجع، گروههایی هستند که فرد در صدد کسب عضویت آنهاست یا حداقل از حیث ذهنی و روانی پیوستن به آنها را آرزو می کند(سروستانی،هاشمی؛۱۳۸۱: ۱۵۳). بنابراین ارزشها و هنجارهای گروه مرجع یک فرد،مهمترین تکیه گاه او را در شکل گیری هویت فردی و اجتماعی اش تشکیل می دهد. گروه های مرجع از نظر شریف لزوما گروه های عضویت فرد نیستند بلکه هر گروهی که مورد توجه وی قرار گیرد و ارزشها و هنجارهای آن گروه در شکل گیری و سازمان یابی درک فرد از موقعیت و هویتش نقش ایفا کند گروه مرجع وی تلقی می شود.
شریف در ارتباط با تغییر نگرش و گروه های مرجع می گوید: تغییر نگرش به طور چشم گیر، وقتی که فرد گروه های مرجعش را تغییر داد ظاهر می شود واگر برای شخص مشکل باشد که خودش را با ارزش ها و هنجارهای گروه خود مرتبط کند تمایل تماس با دیگران(غیر گروه خود) پیدا می کند و برای گروه های مرجع غیر رسمی ایجاد می کند که در این صورت هویت، آرزوها و ارزش هایش را از گروه های غیر رسمی کسب می کند(ایمانی، ۱۳۸۴: ۳۸).
نظرات شریف در مورد گروه های مرجع دارای نکات حائز اهمیتی است به عنوان نمونه ارتباط هویت انسانی با ارزش ها و هنجارهای گروه مرجع و یا تاثیر پذیری افراد از گروه های مرجعی که در آن عضویت ندارند. نگاه شریف فردگرایانه است، تأکید مستمر بر فرد در اندیشه های شریف نمایان است آنجا که می گوید: تغییر نگرش به طور چشم گیر، وقتی که فرد گروه های مرجعش را تغییر داد، ظاهر می شود و یا در جایی دیگر می گوید: اگر برای شخص مشکل باشد که خودش را با هنجارهای گروه خودش مرتبط کند تمایل با دیگران ( غیر گروه خود) را پیدا می کند و برای خود گروه های مرجع غیر رسمی ایجاد می کند.


فرم در حال بارگذاری ...

« نگارش پایان نامه با موضوع : شناسایی و ...دانلود منابع دانشگاهی : تحقیقات انجام شده در مورد بررسی تناسب در آیات ... »