وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود فایل ها در مورد : رابطه هوش اخلاقی ومهارت ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگونگی شکل گیری هویت آنان موثر است. پژهش های آدامز و کوپر[۴۷]مؤید این مطلب است که نوجوانانی که در حالت پراکندگی هویت هستند غالباً کسانی اند که از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده و یا طرد شده اند(بارتون وهمکاران[۴۸]،۲۰۰۵).
وابستگی شدید نوجوان به والدین و فرمانبری مداوم از آنان، تسلیم طلبی مقابل آن ها را به همراه خواهد آورد. از دیدگاه بعضی از جامعه شناسان از جمله کولی، آژانس های جامعه پذیری چون خانواده به عنوان منابع زندگی نه فقط برای افراد بلکه برای نهادهای اجتماعی به حساب می آید گردهمای نخستین از جمله خانواده گرده هبازی که روابط صمیمانه و احساس در آن ها جاری است منابع اصلی برای ایجاد نهادهای اجتماعی شدن شمرده می شوند(توسلی،۱۳۸۵: ۲۹۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ویلیام جی گود[۴۹] بر خانوداه به عنوان عامل اساسی اجتماعی تاکید دارد به اعتقاد گود اگر شخص بخواهد نهایتاً عضوی از جامعه بشود مسلماً باید مهارت های اجتماعی و آداب و رسوم ویژه جامعه را یاد بگیرد و خانواده وظیفه دارد آنچه را جامعه از نسل جوانتر تقاضا می کند به کودک یاد دهد البته والدین نیز وقت زیادی را صرف این امر می کنند(بارتون وهمکاران،۲۰۰۵).
۲-گروه همسالان
همسالان از راه هایی منحصر به فرد و عمده در شکل گیری شخصیت، رفتار اجتماعی، ارزش های یکدیگر دخالت دارند. کودکان از طریق سر مشق دهی اعمالی که قابل تقلید است با تقویت یا تنبیه پاسخ های خاص و یا ارزشیابی فعالیت های یکدیگر و باز خودروی که به یکدیگر می دهند بر یکدیگر تاثیر می گذارند(اماندا وهمکاران[۵۰]،۲۰۰۸).
از دیدگاه ماوسن[۵۱]، همسالان در مفهوم از خود یا خود انگاره آنان تاثیر می گذارند. آنچه در روابط بین همسالان اهمیت دارد وابستگی های خاصی است که بین آنان ایجاد می شود. دوستان برای کودک تکیه گاهی محسوب می شوند وبه او احساس ایمنی می دهند. آنان حکم درمانگر قابل اعتماد و سرمشق رفتاری را برای کودک دارندو اعمال کودک را که معیارهای متفاوت از معیارهای بزرگ دارند، ازریابی می کنند(ماوسن وهمکاران،۱۳۸۶: ۵۰۲).
همسالان جهان دوم نوجوانان را تشکیل می دهند. جهان والدین و جهان همسالان.  این دو جهان می توانند در کنار یکدیگر در حالی که بخش مشترک کوچکی نیز دارند، وجود داشته باشند. دنیای همسالان خرده فرهنگی است که از بسیاری جهات تحت تاثیر فرهنگ بزرگتری است که کودک در آن زندگی ولی در عین حال تاریخچه، سازمان جمعی و نیز ابزار انتقال آداب و رسوم فرد از نسلی به نسل دیگر دارد. گروه همسالان مهارت های اجتماعی مهمی را به فرد می آموزند که بزرگسالان به هیچوجه نمی توانند آن ها را به وی بیاموزند. در میان گذاشتن مشکلات، تضادها و احساسات پیچیده اطمینان بخش است(ماوسن وهمکاران،۱۳۸۶: ۵۰۶).
در دروه نوجوانی که دوره فاصله گرفتن از خانواده است، گروه دوستان اهمیت خاصی می یابد. در این دوره نوجوان از جهات مختلف از همسالان خود اثر می پذیرد. دراین دوره روابط نوجوانان با دوستان خود گرمتر از روابط او با اعضای خانواده است و بسیاری از اطلاعات جنسی وغیر جنسی را بدست می آورد. نوجوان دوستانی را انتخاب می کند که از نظر علایق، ارزش ها و باورها و نگرش ها همانند او باشند. زیرا چنین فردی حمایت بیشتری از او خواهند کرد و از نظر رفتار و سرگرمی های اوقات فراغت و نگرش نسبت به مدرسه و پیشرفت تحصیلی باوی همانندی دارند(لطف آبادی،۱۳۸۰: ۱۴۳).
۳-نقش ” خود” در اجتماعی شدن
خود[۵۲] هسته اصلی نظریه شخصیت را تشکیل می دهد و انسان به وسیله گرایش به شکوفا شدن و بهبود بخشیدن خود برانگیخته می شود. خود عبارت از مجموعه ویژگی هایی فردی است که تفاوت فرد از دیگران و یا شباهت او به دیگران را بیان می کند(بداروهمکاران، ۱۳۸۸: ۳۱).
خود به معنی جامعیت اندیشه ها و احساساتی است که فرد در ارجاع به خودش به عنوان یک شناخت عینی دارد.
از دیدگاه بعضی از اندیشمندان، اجتماعی شدن فقط حاصل تاثیرات عوامل بیرونی نیست بلکه نیروهای خود ما نیز در شکل گیری منش و شخصیت ما نقش دارند. بنا به نظر اریک فروم[۵۳]، روانکار اجتماعی، “ما بوسیله ویژگی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه مان شکل می گیریم، با این حال، این نیروها به طور کامل منش ما را تعیین نمی کنند. ما عروسک های خیمه شب بازی نیستیم که به نخ هایی که جامعه آن ها را می کشد واکنش نشان دهیم. بلکه مجموعه ای از ویژگی ها یا مکانیسم های روان شناختی داریم که بوسیله آن ها ماهیت خود و جامعه ما را شکل می دهیم(شولتز، ۱۳۷۹ : ۲۰۵).
۴-نقش دیگران مهم و تعمیم یافته در اجتماعی شدن
دیگران مهم یا تاثیر گذار کسانی هستند که شخص به آنان توجهی خاص دارد ارزیابی آنان افعال امیال را پاداش می دهد. دیگری تعمیم یافته عبارت از ادغام ارزیابی ها و ارزش های دیگران مؤثر و به ویژه دیگرانی که در نزد شخص مرجع محسوب می شوند(گرت و میلز[۵۴]، ۱۳۸۶ : ۱۴۰ ).
از دیدگاه گرت و میلز، جامعه شناسان حوزه انتقادی، دیگران مهم نقش اساسی در اجتماعی شدن افراد دارند. این دو معتقدند برای درک و شناخت آدمی چهارمفهوم مفید است. این چهار مفهوم تاثیر بسزایی از دیدگاه ما در اجتماعی شدن دارند :

    1. ارگانیسم
    1. ساختار
    1. روانی
    1. شخص   خود ساختار منش(گرت و میلز، ۱۳۸۶ : ۱۵۶ ).

مفهوم همانند سازی[۵۵] به نوعی به دیگران تعمیم یافته اشاره دارد. همانند سازی مفهومی است که از نظریه روانکاری فروید نشات گرفته و به فرایندی اطلاق می شود که به موجب آن کودک تلاش می کند خصوصیات مشخص دیگری را در وی کند.
از طریق همانندسازی نگرش ها، علایق، رفتارها و لباس پوشیدن و الگوهای رفتار مادری خود را می گیرد. از دیدگاه ماوسن همانندسازی با تقلید صرفاً تکرار واکنش های مشخص وقابل مشاهده دیگران است حال آنکه همانند سازی ظریف است که به موجب آن کودک الگوهای کلی و گسترده تفکر را درونی می کند.
همانند سازی نشان دهنده پیوند عاطفی شدید کودک با شخص است که با او همانند سازی کرده حال آنکه تقلید چنین نیست از دیگر جوانب مهم همانند سازی ادراک کودک از شباهت بین خود و شخص دیگر است ووقتی کودک به این شباهت پی برد این اعتقاد در او ایجاد می شود که با آن الگو خصوصیات مشترک دارد(ماوسن وهمکاران،۱۳۸۶: ۴۵۴).
۵-نقش مدرسه در اجتماعی شدن
مدرسه نهادی اجتماعی ونمایانگر فرهنگی است که مدرسه جزئی از آن است و به کودک جهان بینی و عادات و رسوم و مهارت ها و دانش خاص را منتقل می کند. مدرسه نظام اجتماعی کوچکی است که کودک درآن قواعد اخلاقی، عرف اجتماعی، نگرش ها و شیوه های برقراری ارتباط با دیگران را می آموزد. مدرسه غالباً شبکه ای از گروه همسالان برای کودک و نوجوان مهیا می کند. نفوذی که مدرسه دارد همه به دلیل وجود شاگردان دیگر هم به دلیل وجود معلمان و برنامه ریزی در سی است(رندی وهمکاران،۲۰۰۸).
پارسونز[۵۶] سه کارکرد مهم برای مدرسه قایل است: وظیفه اول مدرسه جامعه پذیرکردن نسل جدید با ارزش های مسلط جامعه، بویژه با ارزش های محیط خارج از خانواده، مخصوصاً با ارزش های دنیای کار است.
در مدرسه کودک ارزش های عام گرایی، عملکرد، ویژگی و بی طرفی عاطفی را درونی می کند این ارزش ها هستند که کودک با آن ها در محیط خانوادگی کمتر ارتباط پیدا می کند. از این دیدگاه مدرسه محیط جامعه پذیری اصلی برای انگیزه های اقتصادی، عقلانی است و ارزش های نوعی جامعه صنعتی می باشد.
کارکرد دوم مدرسه، تربیت و آماده سازی نیروی انسانی برای تصور مشاغل گوناگون در جامعه صنعتی است. کارکرد سوم مدرسه، در سطح آموزش عالی ارتباط تنگاتنگی با تحقیقات علمی دارد. از این دیدگاه ،مدرسه محل خلاقیت، نوآوری و دگرگونی است دانشگاه نه تنها انتقال دانش از نسلی به نسل دیگر است ،بلکه محل تولید شناخت، نقد و بررسی شناخت های موجود و تفسیر مجدد آن هاست(روشه،۱۳۸۶: ۶۹).
مهارت های اجتماعی پایه

    • ارتباط چشمی: توانایی ایجاد ارتباط چشمی با دیگران هنگام گوش دادن به سخن آن ها و یا هنگامی که با آن ها حرف می زنید دست کم برای یک دوره ی زمانی کوتاه.
    •  بیانات چهره ای: خندیدن، ابراز علاقه.
    •  فاصله ی اجتماعی: دانستن اینکه در چه فاصله ای نسبت به فرد مقابل قرار بگیریم و چه موقع برقراری تماس بدنی است مناسب است.
    •  چگونگی صدا: حجم صدا، زیری و بمی صدا، میزان گفتار، وضوح، محتوی.
    •  احوال پرسی با دیگران: آغاز ارتباط یا پاسخ گویی به احوال پرسی، دعوت کردن یک کودک دیگر برای پیوستن به شما در بعضی فعالیت ها.
    •  گفت و گو کردن: مهارت های محاوره ای مناسب سن، بیان احساسات، سوال کردن، گوش کردن، ابراز علاقه، پاسخ دادن به پرسش دیگران.
    •  بازی و کار کردن با دیگران: رعایت کردن مقررات، مشارکت، قول دادن، کمک کردن، نوبت گرفتن، تعارف با دیگران، قدردانی، ابراز تأسف.
    • جلب توجه و یا درخواست کمک: استفاده از راه های مناسب.
    • حل کردن تعارضات درونی: مهار پرخاشگری، فرو نشاندن خشم خود و تحمل خشم دیگران، پذیرش انتقاد، روحیه ی ورزشکاری.
    • آراستگی و بهداشت (متسون واولدینگ،۱۳۸۴).

مراحل آماده سازی مهارت های اجتماعی
۱-تعریف: مهارتی را که می آموزید توصیف کنید. در این زمینه که چرا این مهارت ویژه مهم است و چگونه کاربرد آن به ایجاد رابطه کمک می کند بحث کنید. مهارت را می توان با بهره گرفتن از یک فیلم کوتاه، یک یا کارتون، یک نمایش عروسکی و یا تذکر دادن به کودک و راهنمایی او به فعالیت هایی که در گروه همسالان در جریان است، شرح داد. معلم می تواند بگوید:«نگاه کن چطور آن دو دختر در ساختن پازل به هم کمک می کنند. به من بگو آن ها به یکدیگر چه می گویند.
۲-مهارت را الگو کنیدمهارت را به چند جزء ساده تقسیم کنید و خودتان آن را به روشنی شرح دهید یا یک دانش آموز را انتخاب کنید تا این کار را انجام دهد.
۳-تقلید و تمرین: کودک یک مهارت را در محیطی که در آن جا آموزش دیده است امتحان می کند. برای این که این امر موفقیت آمیز باشد باید او را تحریک کرد تا آن مهارت را اجرا نماید و با دقت توجه کند و آن چه را که معلم شرح می دهد به خاطر بسپارد.
۴- بازخورد: این مرحله باید اطلاع دهنده باشد:«شما هنوز آن را کاملاً یاد نگرفته اید. باید هنگام صحبت به او نگاه کنید. دوباره سعی کن»، «این بهتر است. شما نگاه کردید و لبخند زدید. خوب است». باز خورد از راه یک ضبط ویدیویی می تواند در بعضی مواقع سودمند باشد.
۵-فرصتی فراهم کنید تا کودک مهارت به کار بندد: معلم می تواند با توجه به مهارتی که آموزش می دهد کارهای گروهی کوچک یا فعالیت هایکاری دو به دو ترتیب دهد تا مهارت ها در کلاس و یا دیگر مکان های طبیعی اجازه کاربرد پیدا کنند و تعمیم یابند.
۶-تقویت متناوب: نمونه هایی را که در آن کودک مهارت ها را بدون اجبار، در مواقع دیگر روز یا درهفته های بعد به کار می گیرد زیر نظر بگیرید. به او پاداش و تقویتی توصیف کننده بدهید. به پایداری پس از اکتساب توجه کنید. احتمال زیادی وجود دارد که این رفتارها به محض تثبیت شدن، که به وسیله ییامدهایشان مثلاً یک تعامل رضایت بخش تر با همسالان پایدار شوند(وست وود[۵۷]،۱۳۸۱).


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان ...پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع بررسی وضعیت تغذیه ای درختان، تنوع ... »