وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود فایل ها با موضوع : بررسی تاثیر ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

تجارت بین ­المللی اغلب نقش حساس، اگر چه نه الزاما بی­خطر، در توسعه تاریخی جهان سوم ایفا
کرده است. در عمده کشورهای آفریقا، آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین صادرات مواد اولیه بطور سنتی بخش بزرگی از تولید ناخالص ملی را تشکیل می­دهد. در بعضی از کشورهای کوچکتر، تقریبا ۱۵ تا ۳۰ درصد ارزش پولی تولید ناخالص ملی از فروش محصولات کشاورزی مانند قهوه، چای، پنبه، کاکائو و شکر، به خارج ناشی می­ شود. در کشورهای خاورمیانه، فروش محصولات نفتی خام و پالایش شده به دیگر کشورهای جهان قریب ۸۵% از درآمد ملی را تشکیل می­دهد. ولی بر خلاف کشورهای تولید کننده نفت، غالب کشورهای در حال توسعه برای تامین بخش اعظم نیاز ارزی خود متکی به صادرات مواد اولیه غیر معدنی هستند. از آنجا که بازار صادراتی این کالاها اغلب از ثبات کافی برخوردار نیست، وابستگی به صادرات اینگونه کالاها همواره با نوعی خطر و بی­ثباتی همراه است که کمتر کشوری طالب آن است. علاوه بر وابستگی این کشورها به صادرات، غالب کشورهای در حال توسعه حتی به میزان بیشتری متکی به واردات مواد خام، ماشین آلات، کالاهای سرمایه­ای، کالاهای تولید واسطه­ای و کالاهای مصرفی برای گسترش صنایع خود و رفع نیازهای مصرفی مردم خود هستند. یکی از موارد مهم و قابل ملاحظه در تجارت خارجی ترکیب واردات و صادرات در کشورهای مختلف می­باشد. در کشوری مانند مالزی از میان ۲۳۷/۹۸ میلیارد دلار صادرات در یک سال مشخص، قریب ۷۹ میلیارد دلار آن مربوط به کالای ساخته شده صنعتی می­باشد یعنی ۸۰% مجموع صادرات، در خصوص واردات این کشورها نیز وضعیت مشابهی حاکم است. در کشور ایران از مجموع قریب۱۵میلیارد دلار واردات صورت گرفته درسال مشابه، قریب ۳ میلیارد دلار واردات مربوط به موادغذایی می­باشد. یعنی ۳۰% واردات مربوط به واردات مواد غذایی می­باشد در حالیکه در کشور مالزی ۵/۳ میایارد دلار آن مربوط به واردات مواد غذایی بوده است که به نسبت مجموع واردات (۸۳ میلیارد دلار) تنها ۴% مجموع واردات می­باشد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۹۶-۹۵)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به علاوه روند چند دهه گذشته حاکی است، کشورهای توسعه یافته بیشتر به صادرات کالاهای صنعتی مبادرت ورزیده­اند و یا اقلام معدنی مورد نیاز برای تولید و یا تولیدات کم سود در بخش کشاورزی را وارد نموده ­اند. این روند موجب می­ شود سهم ناچیزی از واردات کشورهای توسعه یافته به جهان سوم اختصاص می­یابد. بررسی­های به عمل آمده نشان می­دهد که در رابطه با ساختار واردات و صادرات در بهترین حالت سهم کشورهای توسعه نیافته از تولیدات صنعتی و صادرات آنها
در دنیا ۱۳% می­باشد که این خود نشان­دهنده جایگاه پایین این کشورها در تولید و صادرات کالاهای صنعتی می­باشد. همچنین وابستگی شدید به صادرات کالاها با تنوع بسیار کم ویژگی اقتصاد کشور جهان سومی است. ارزش بازرگانی خارجی بطور عمده بر چند کالای اولیه و محصولات کشاورزی است که قیمت آنها نیز نه تنها در معرض نوسان­های شدید و ناگهانی است، بلکه تعیین قیمت نیز توسط کشورهای خریدار صورت می­گیرد. به همین لحاظ آفریقا و بخش­هایی از آسیا همواره دارای اقتصادهای متزلزلی هستند. عامل دیگر توجه به چگونگی اشتغال کشورهای توسعه یافته با جهان سوم است که در این مبادله نابرابر به علت نوع کالاهای مبادله شده منجر به تاثیرات مثبت در اقتصاد توسعه یافته می­ شود و به نظر می­رسد تا زمانی که این نوع تجارت صورت می­گیرد، شکاف عوارض مثبت (برای توسعه یافته­ ها) و عوارض منفی (برای کشورهای توسعه نیافته) ادامه خواهد داشت.(ربیعی، ۱۳۸۴: ۴۸۸)
۲-۲-۶-۱۱ آثار سیاستی امنیتی
اصولا وابستگی شدید کشورهای جهان سوم به صادرات منابع زیرزمینی، یک پدیده صرفا اقتصادی تلقی نمی­ شود. شواهد بسیاری از تجارب سیاسی دردست می­باشد که کشورهای توسعه یافته ازاین نقطه ضعف همواره بعنوان اهرم فشار مقاصد سیاسی خود بهره جسته­اند. حتی افت و خیز کالای استراتژیکی همچون نفت، بیشتر با منازعات سیاسی جهان توسعه یافته شناخته می­ شود. در حال حاضر بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته، فرایند توسعه و یا در واقع کل اقتصاد وابسته به صادرات یک یا دو کالای عمده است. بطور مثال بیشتر اعضای اوپک و برخی از تولیدکنندگان عمده نفت غیر عضو اوپک نظیر مکزیک در چنین وضعیتی قرار دارند. همچنین صادرکنندگان قلع و مس نیز دارای وضعیت مشابهی هستند پرو (۳۵% کل صادرات)، بولیوی (۳۰% کل صادرات)، شیلی (۴۰% کل صادرات)، زئیر (۵۰% کل صادرات) و زامبیا (۸۵% کل صادرات) بطور کلی سه چهارم کشورهای کمتر توسعه یافته به فروش ۳۳ کالا وابسته­اند و این وضعیتی است که با نیاز کشورهای پیشرفته صنعتی به موادخام و فرآورده ­های اولیه همسازی دارد. بعنوان عظمت این پدیده باید گفت که در میانه
دهه ۱۹۸۰ تنها یک کشور از ۲۲ کشور عرب دارای شـاخص تمرکزی کمتر از شاخص متـمرکزترین
کشورهای اروپای غربی بوده است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۹۷-۹۶)
با توجه به اتکای شدید به صادرات تک محصولی، تغییر بهای جهانی این نوع کالا بر اقتصاد این کشورها تاثیری اساسی دارد که اغلب با پیامدهای امنیتی نیز همراه است. اساسا اقتصاد، متکی به ارز خارجی است. دلار در حال حاضر یکی از محورهای مبادلات جهانی است. تجارت اخیر نشان داده است، دولت ایالات متحده آمریکا، همواره از این ابزار برای اعمال سیاست­های خود بهره برده است. علاوه بر این تغییرات نرخ ارز تزلزل و ناپایداری اقتصاد توسعه نیافته­ها را چندبرابر نموده است. نرخ­های متغیر ارز خارجی را برحسب شرایط متغیر عرضه و تقاضای جهانی می­توان بصورت دیگری مطرح کرد. به نظر می­رسد که نرخ­های متغیر ارز زیاد مطلوب نباشد خصوصا در کشورهای جهان سوم که وابستگی شدیدی به صادرات و واردات دارند زیرا که این نرخ­ها غیرقابل پیش ­بینی و نوسانات آنها غیرقابل کنترل هستند و نسبت به معادلات پول داخلی و خارجی حساسند. اینچنین نوسانات غیرقابل پیش ­بینی می ­تواند اثرات مخربی دربرنامه­های بلند مدت وکوتاه مدت توسعه داشته باشد بنابراین، بار دیگر مشاهده می­کنیم که تکیه بر نیروهای بازار آزاد عرضه و تقاضا (برای پول­های داخلی و خارجی) می ­تواند در مقایسه با دخالت بازار، سبب عدم ثبات و آسیب پذیری بیشتر تعداد بسیاری از کشو­های جهان سوم باشد.(ربیعی، ۱۳۸۴: ۴۹۱-۴۸۹)
اساسا اقتصاد، توسعه و امنیت در پیشرفت اقتصادی و صنعتی اغلب تاثیر زیادی بر امنیت از دو حیث داخلی و خارجی دارد. اما در تامین امنیت خارجی عوامل دیگری خارج از حوزه اقتصاد نیز تاثیرگذارند. ولی قدر مسلم این است که به میزان توسعه اقتصادی، امکان دست­یافتن به فرصت­های امنیت بین­الملل و رفع تهدیدات افزایش می­یابد. حتی رفتارهای امنیتی دولت­های توسعه یافته با دولت­های عقب مانده کاملا متفاوت است. کره جنوبی که یکی از کشورهای تازه صنعتی شده است رفتارهای متفاوتی نسبت به افغانستان که کشوری جهان سومی است دارد. مجموعه شواهد و بررسی­های آماری و تجاربی که از تفاوت وضعیت­های امنیتی در میان جوامع مختلف قابل مشاهده است، می­توان چنین فرضیه­ای را بیان نمود:
رابطه مستقیم بین میزان توسعه اقتصادی و امنیت اجتماعی و سیاسی داخلی وجود دارد و این رابطه فارغ از سایر شرایط، در تامین امنیت خارجی موثر است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۰-۹۹)
به تعبیر اسمیت بدون وجود رشد اقتصادی، احتمال دستیابی به ثبات دموکراتیک وجود ندارد. البته از رشد اقتصادی باید به منظور پشتیبانی از پیشرفت اجتماعی بهره­ گیری شود. در این زمینه نیز بسیاری از مسائل به اینکه فرصت­هایی برای پیشرفت اجتماعی گروه ­های بیشتر محروم (از این فرصت­ها) فراهم شود یا نه، بستگی خواهد داشت. به همبن خاطر است که کارولین توماس سیاست دستیابی به استقلال و امنیت اقتصادی را برای بسیاری از دولت­های جهان سومی امری حیاتی ارزیابی می­نماید که بدون آن ثبات و آرامش در این کشورها به دست نخواهد آمد.(افتخاری، ۱۳۸۵: ۲۹۷)
نکته قابل توجه و ظریفی در تبیین رابطه توسعه اقتصادی و امنیت نهفته است همانطور که قبلا مطرح گردید مطالعات نظری و مشاهدات عملی بر وقوع بی­ثباتی سیاسی و بحران­های متعدد ناشی از آغاز روند توسعه و دوران گذار که تا رسیدن به شرایط نسبی از رشد و توسعه، به وقوع خواهد پیوست. در این زمینه بحران­های هویت، مشارکت، منازعات قومی، بحران­های ناشی از شکاف­های طبقاتی شناسایی شده ­اند. نقش توسعه اقتصادی که گهگاه نوسازی خوانده می­ شود مسائل بنیادینی را مطرح می­سازد که فراتر از قلمرو اقتصادی قرار می­گیرد.سرمایه ­گذاری در توسعه اقتصادی و اجتماعی بویژه اگرمنجر به انجام پروژه­ های چشمگیر یاایجادثروت­های رشک­برانگیز شود به­توقعات­محلی­دامن­می­زند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۰)
علی هذا به نظر می­رسد که بحران دولت­های ملی، سرنوشتی است که در صورت عدم آمادگی دولت­های جهان سوم برای پیوستن به پروسه جهانی شدن، گریبان آنها را خواهد گرفت. با این حال، تعدادی از سیاستمداران و محققین اعتقاد دارند که با برنامه­ ریزی منسجم و همه جانبه می­توان از تهدیدهای این فرایند پیشگیری نمود، به علاوه از فرصت­های موجود در آن بهره­مند گردید. این فرایند که پس ازفروپاشی نظام دوقطبی شکلی جدید یافت، امیدواری­هایی را نیز بوجود آورده است. با توجه به اینکه امکان به دست دادن یک الگوی واحد و حتی چند الگو در موارد مربوط به دولت، سیاست، دموکراسی، امنیت و اقتصاد نمی­ توان به دست داد و همانگونه که عنوان شد، مسیرهای توسعه و امنیت، متعدد و پیچیده و هر یک از متغیرهای خاص خویش موجه­اند. به بیان دیگر جهت تعامل توسعه و امنیت از طریق همکاری می­توان گفت که براساس نظر برانت توسعه به معنای صلح: تضمین امنیت از طریق توسعه، به جای امنیت از طریق سلاح فرآیندی که گسترش تعاملات تجاری منطقه­ای مورد تاکید قرار می­گیرد.(ربیعی، ۱۳۸۴: ۵۱۹)
۲-۲-۶-۱۲ رویکردهای جدید به سیاست­های تجاری
مطالعه تجارت خارجی، از جمله قدیمی­ترین و بحث برانگیزترین بخش­های رشته اقتصاد است و قدمت آن به قرن شانزدهم میلادی و به اشتیاق تجار اروپایی برای دستیابی به طلای اسپانیا بر می­گردد. در قرون بعد، تجارت خارجی به رشد اقتصادی نیرو بخشیده و موتور آن تلقی می­شد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۴)
تجارت همه جانبه و بین ­المللی علاوه بر نقش موثر اقتصادی خود بر جامعه، می ­تواند بر سایر شئون زندگی افراد نیز موثر باشد. با باز شدن درهای اقتصاد بر روی تجارت جهانی نه تنها انتقال کالا، خدمات و منابع مالی میسر می­ شود، بلکه جامعه نیز پذیرای اثرات توسعه­ای (یا ضد توسعه­ای) انتقال فناوری، الگوهای مصرفی و فرهنگی، ترتیبات نهادی و سازماندهی اجتماعی، نظام­های آموزشی- بهداشتی- اجتماعی، ارزش­ها، آرمان­ها و سبک زندگی ملل دیگر شده و اینگونه انتقالات در خصوصیت فرایند رشد، نمود می­یابد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۵-۱۰۴)
در چارچوب رابطه میان تجارت خارجی و رشد و توسعه اقتصادی، تحلیل­ها و نقطه نظرات زیادی ابراز شده است، بطوریکه یک گروه از اندیشمندان اقتصادی بر این باورند که تجارت آزاد خارجی، نقش مثبت بر رشد و توسعه کشورهای جهان، از جمله کشورهای رو به توسعه ایفا می­ کند. گروه دیگری نیز با اعتقاد به اینکه تجارت بین­الملل امروزه نمی­تواند راهگشای کشورهای جهان سوم در نیل به اهداف و آمال توسعه اقتصادی­شان باشد، با تجارت آزاد خارجی به مخالفت برخاسته­اند. برخی از اقتصاددانان معتقدند صحت ادعای منافع تجارت برای توسعه، متکی بر منافع کشورهای پیشرفته صنعتی است، در حالیکه تجارت خارجی مانع توسعه ­یافتگی صنعتی کشورهای در حال توسعه شده و در ملل ضعیف و فقیر، منافع و دستاوردهای چندانی حاصل نشده، بنابراین طبق آنچه ازنظریه تجارت­نئوکلاسیکی انتظار می­رود، آزادی تجارت نابرابری­های بین ­المللی راتشدید کرده است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۵)
به لحاظ تاریخی، کشورهای صنعتی موقعیت وجایگاه بین ­المللی خودرا حفظ کرده ­اند، درحالیکه این ادعا که تجارت آزاد می ­تواند بطور اساسی در فرایند توسعه کشورهای صادر کننده مواد اولیه مشارکت کند و منافع ناشی از تخصص در سطح بین ­المللی همزمان با منافع رشد پدیدار شود، کاملا مورد مجادله و زیر سوال است. تلقی و روش برگزیده­تر، کوشش برای تبیین شرایط مختلفی است که به نفع یا زیان فرایند توسعه مبتنی بر صادرات است. نتایج نا امید کننده و آثار نامطلوب سیاست­های درون­نگر به انتقال توجهات و ثقل تاکیدات فراسوی جانشینی واردات و به منظور تشویق صادرات بویژه صادرات کالاهای ساخته شده و نیمه­ساخته انجامید. البته نباید از نقش تجربه موفقیت­آمیز و کسب نرخ­های رشد بالای ۱۰% طی سالیان متمادی در کشورهای تازه صنعتی شده غفلت نمود. آموزه­های این تجربه شامل حیاتی بودن طراحی صحیح و اعمال موفق سیاست­های آزاد سازی تجاری و کنترل مسائل جانبی آن بود. (متوسلی، ۱۳۸۰: ۱۶)
نظریه­ های جدید تجاری، متمرکز بر ساختار بازارهای غیر رقابتی و وجود بازدهی فزاینده به مقیاس است. این نظریه، از سوالات خاص که متناسب شرایط کشورهای در حال توسعه است، نشات می­گیرد. اگر چه این نظریه بر پایه­ های اقتصاد فردی بنا می­ شود، اما نباید سیاست­های کلانی که شکل دهنده فضا و محیط عمل عوامل است را فراموش نمود. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۶)
هنوز هم به نظر می­رسد اغلب کشورهای به نقش سیاستگذاری کلان، بیش از ایجاد ساختارها و نهادهای لازم برای گذران موفقیت­آمیز فرایند توسعه تجاری توجه می­ کنند. بنابراین بررسی و توجه به اثرات مثبت و منفی تجارت بین­الملل، مستلزم شناخت کامل از سیاست تجاری مطلوب برای بهره­مندی بیشتر از این موضوع است. تغییر در ویژگی­های تجارت بین­الملل، نگرش و رویکرد بسیاری از کشورهای جهان به مقوله تجارت و سیاست­های تجاری را دستخوش تغییر کرده است. نظریه­ های مرسوم تجارت بین­الملل به تجارت بعنوان راهی برای استفاده و بهره برداری کشورها از تفاوت­های موجود بین آنها، نگاه می­ کند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۶)
براساس این نظریات، از آنجا که کشورها از لحاظ آب و هوا، فرهنگ، مهارت ­ها، منابع و غیره با یکدیگر متفاوتند، بنابراین هر کشور در تولید کالا یا کالاهایی که منطبق با شرایط خاص آن کشور بوده و دارای مزیت نسبی است اقدام می­ کند. نظریات مزبور، تجارت را ناشی از مبادلاتی می­داند که اقتصاد در آنها دارای نقاط قوت خاصی است. البته با گذشت سال­ها، این نظریه همچنان به قوت خود باقی­مانده ­است­چراکه ویژگی­های اصلی واساسی کشورها، تجارت­بین ­المللی راشکل­می­دهد. کشورهایی که دارای نیروی کار فوق العاده ماهر هستند تمایل دارند کالاهایی صادر کنند که به تولید مهارت­بری نیاز دارند وکشورهایی که دارای اراضی وسیع هستند، تمایل دارند کالاهای کشاورزی راتولید و صادر
نمایند. علیرغم این موضوع، از زمان جنگ دوم به این سو، بخش وسیع و فزاینده­ای از تجارت جهانی
به مبادلاتی­اختصاص­یافته است که نمی­ توان آنها راناشی ازمزیت­های نسبی کشورها تلقی نمود. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۶)
در واقع در این حالت، به نظر می­رسد تجارت منعکس­کننده یا معلول مزیت­های موقتی و یا انتخابی ناشی از صرفه­های مقیاس و یاجابجایی­های ناشی ازپیشتازی دررقابت­های تنگاتنگ فناوری باشد.(کروگمن، ۱۳۷۸: ۱۰-۸)
تجزیه و تحلیل سنتی اقتصادی مربوط به سیاست تجاری بر نظریه­ای از تجارت مبتنی است که تاثیر انگیزه­هایی چون مزیت تولید انبوه، مزیت­های ناشی از تجربیات انباشت شده و مزیت­های موقتی مترتب به ابتکارات و خلاقیت، در تخصص­گرایی بین ­المللی را نمی­شناسد. درحقیقت درادبیات سنتی تجارت بین­الملل، سیاست تجاری مجموعه ­ای از ابزارهای قیمتی و مقداری مانند تعرفه­ها، سهمیه­ها ویارانه­های صادراتی برای مداخله دولت در تجارت آزاد تعریف شده است.(آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۷)
هدف این سیاست آن است که دولت از طریق اقدامات یک جانبه به برخی از اهداف سیاسی یا اقتصادی مانند کاهش کسری حساب جاری یا مثبت شدن تراز پرداخت­های خارجی یا بیکاری یا صادرات و حمایت از تولیدات داخلی دست یابد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۷)
این نتیجه ­گیری و برداشت سنتی از سیاست تجاری نمی­تواند برای جهانی که ما درآن زندگی می­کنیم مصداق داشته باشد. چرا که در جهان فعلی نقش انگیزه­ های فوق در توضیح و تبیین تجارت به همان اندازه نیروهای مزیت نسبی دارای اهمیت است. در ادبیات جدید تجارت بین­الملل، سیاست تجاری به مجموعه ­ای از قواعد، مقررات، توافقات بین ­المللی و مذاکرات تجاری مورد قبول دولت به منظور دسترسی به بازار تثبیت شده خارجی و داخلی برای بنگاه­های داخلی اتلاق می­ شود. در واقع در نگاه مدرن، سیاست تجاری یک بازی دو یا چند طرفه بین کشورها است که دولت­ها برای بهره­مندی از حداکثر منافع خود در این بازی، با اعمال مقررات خاص تجاری به تنظیم قواعد بازی می­پردازند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۷)
در میان نیروها و عواملی که تخصص­گرایی بین ­المللی را به پیش می­برند، به نظر می­رسد، عامل فناوری بصورت فزاینده­ای اهمیت یافته است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۷)
به نظر می­رسد در بسیاری از صنایع، مزیت­های نسبی آنها نه به وسیله عواملی چون خصوصیات و ویژگی­های کشوری و مزیت­های ایستای تولید انبوه، بلکه بوسیله دانشی که بنگاه­ها آن را از طریق فرایند تحقیق و توسعه و تجربه­اندوزی بدست می­آورند، تعیین می­ شود. نوآوری فناورانه فعالیتی است که می ­تواند به خوبی فرایند سرریز به قسمت ­ها و بخش­های دیگر اقتصاد را ایجاد نماید و به علت این اهمیت فزاینده فناوری است که نیاز به تفکر و تاملی دوباره در زمینه مبانی تجزیه و تحلیل سیاست تجاری تقویت شده است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۸-۱۰۷)
معرفی روش­های جدید برای تجزیه و تحلیل صنایعی که در آنها فقط تعداد معدودی بنگاه در یک دوره زمانی با هم رقابت می­ کنند، و اصطلاحا الیگاپولی[۲۸] یا انحصار چند جانبه نام گرفته شده، یکی دیگر از عوامل اصلی در تغییر رویکرد تجزیه و تحلیل سیاست­های تجاری است. بسیاری از تجزیه تحلیل­های سنتی اقتصاد بر پایه این فرض است که بازارها نزدیک به وضعیت رقابت کامل هستند.(کروگمن، ۱۳۷۸: ۲۱-۱۰)
اما این فرض در خصوص سیاست­های تجاری عملی نیست. در واقع، مزیت­های مربوط به تولید انبوه و انباشت تجربه و نیز مزایای ناشی از خلاقیت و ابتکار، مانع از شکل­ گیری رقابت کامل، شدید و فشرده بین بنگاه­های متعددوکوچک می­گردد. دراین وضعیت که ازآن بعنوان رقابت ناقص یادمی­شود، فرآیندهای بازار پیچیده­تر از آن است که با مکانیزم عرضه و تقاضا آنها را توضیح داد. بنابراین بازنگری در روش­های تحلیلی سیاست تجاری واکنشی است به تغییراتی که در شرایط اقتصادی و پیشرفت­های فکری علم اقتصاد رخ داده است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۸)
پیچیده­تر شدن ابزار تجزیه و تحلیل و پیشرفت­های فزاینده آن، موجب شده است تا ترس اقتصاددانان از وارد شدن به مباحث مربوط به بازارهای ناقص از میان رفته و به بازنگری در سیاست­های تجاری بپردازند. به عبارت دیگر، اکنون اقتصاددانان دریافته­اند که سیاست فعال تجاری می ­تواند نسبت به سیاست تجارت آزاد برای کشور مفیدتر باشد چرا که سیاست­های دولت در تامین سهم بیشتر و بزرگتر رانت و نیز کسب صرفه­های خارجی توانمند است. (کروگمن، ۱۳۷۸: ۲۱)
در نظریات مرسوم و سنتی اقتصادی، که اقتصاد مبتنی بر رقابت فرض می­ شود، اساسا رانت زیادی بوجود نمی­آید زیرا اگر سود یا دستمزد در یک صنعت بصورت غیرمتعارف بالا باشد، سرمایه یا نیروی کار وارد آن صنعت می­ شود و این فرایند به سرعت منافع غیرمتعارف را بر طرف می­سازد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۹-۱۰۸)
اما در نظریات جدید تجارت، بخش­های مهـم تجـاری وجود دارند که در آنها رانت به آسآانی قابـل
رقابت نیست. برای مثال اگر مزایای تولید به خاطر مقیاس وسیع آن و یا قرار گرفتن در شیب تند منحنی یادگیری، وجود داشته باشد، در آن صورت تازه واردین به صنعت ممکن است آن را سودآور نبینند، درحالیکه ممکن است بنگاه­های موجود در آن صنعت کماکان به سودهای استثنایی بالا دسترسی داشته و مزدهای غیر معمول بالا بپردازند. بنابراین در حالتی که کشور به این نتیجه برسد که مقادیر قابل توجهی رانت در خارج از کشور قرار دارد، می ­تواند با اعمال سیاست تجاری مناسب بعنوان راهی برای بهره­ گیری از رانت موجود، برای کشور خود استفاده نماید.(کروگمن، ۱۳۷۸: ۲۳)
از سوی دیگر سود تعلق یافته به افراد یا بنگاه­هایی که در فعالیت اصلی خلق سود دخیل نبوده­اند و تحت عنوان صرفه­های خارجی از آنها یاد می­ شود، نیز می­توانند موجباتی فراهم سازند که با استناد به آنها بتوان بخش­های خاصی را مورد حمایت و توجه قرار داد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۰۹)
همان طور که قبلا اشاره شد این موضوع از آن جهت در مباحث تجارت بین­الملل وارد شده است که نوآوری و ابتکار به ایجاد دانش منجر گشته و می ­تواند در نهایت فرایند تسری به سایر بخش­ها و سرریز شدن را به دنبال داشته باشد. در این حالت دولت­ها عمدتا با کمک سیاست­های تجاری به تشویق فعالیت­های ایجادکننده صرفه­های خارجی می­پردازند. برای مثال اگر دولتی به این نتیجه برسد که برخی از بخش­های با فناوری پیشرفته، فرایند گسترده سرریزهای فناورانه برای بقیه اقتصاد ایجاد می­ کنند، با اعمال سیاست­های حمایتی، دادن یارانه صادراتی و غیره به­افزایش درآمد ملی کشور کمک می­ کند. برعکس اگر بخش­های مزبور توسط کشورهای خارجی گسترش یابند، می ­تواند کشور را از سرریزهای ارزشمند محروم سازد و این وضعیتی است که دولت­ها باید با آن مقابله نمایند. این استدلال درست نقطه مقابل استدلال مرسوم است که تجارت آزاد را در هر حال و بدون توجه به اینکه سایر کشورها چه می­ کنند، مفید و مناسب می­دانند. در واقع، در وضعیت جدید، موضوع دفاع از تجارت آزاد بصورت افراطی آن دیگر قابل دفاع نیست و دولت­ها در اعمال سیاست­های تجاری خود بایستی رفتارها و اعمال سایر کشورها را نیز ارزیابی و در آن چارچوب تصمیم گیری نمایند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۱۰-۱۰۹)
۲-۲-۶-۱۳ نظریه سیاست استراتژیک تجاری و منطقه­گرایی
خاستگاه نظریه سیاست استراتژیک تجاری، ظهور این مساله است که مسائل تجاری به نحو فزاینده­ای
در محیط­هایی مطرح می­شوند که ظاهرا خصلت استراتژیکی داشته و با الگوهای تحلیلی متعارف سازگار نیستند. محیط­های استراتژیک محیط­هایی هستند که در آن تعداد عاملین اقتصادی که تصمیمات مرتبط با یکدیگر اتخاذ می­نمایند، نسبتا اندک است. برعکس، در شرایط رقابت کامل تعداد عوامل بسیار زیاد و نقش آنها بسیار اندک است و بنابراین عکس العمل­های متقابل رقبا نمی­تواند در اتخاذ بهترین رویه عمل سایر عاملین تاثیر گذارد. به عبارت دیگر در شرایط رقابتی، محیط استراتژیک شکل نخواهد گرفت. در محیط­های استراتژیک عاملین اقتصادی، با هدف تاثیر گذاردن بر نتیجه بازی یا تقابل اقتصادی دو یا چند جانبه، به نفع طرف خودی، به تهدید یا وعده و بلوف­زنی روی می­آورند. هرگاه هر یک از عوامل بازار رفتار رقبای خود را تغییر ناپذیر فرض کند، یا زمانی که رفتار عوامل در بازار کاملا رقابتی باشد، رفتار استراتژیکی از هیچگونه اهمیت و نقشی برخوردار نخواهد بود. در این حالت برای دخالت و سیاستگذاری تجاری، دلایل توجیهی ضعیفی وجود خواهد داشت. سیاست­های تجاری در محیط­های استراتژیک می ­تواند مجموعه آن دسته از شرایط مقدماتی را که مبنای تصمیمات استراتژیکی دولت­ها و بنگاه­های بزرگ است تغییر دهد. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۲۴)
جیمز براندر و باربارا اسپنسر بنیانگذاران نظریه سیاست استراتژیک تجاری هستندکه آنرا در اوایل دهه ۱۹۸۰ مطرح نمودند و عقیده داشتند که در برخی شرایط، سیاست توسعه صادرات می ­تواند دولت ملی را در گرفتن سهم بیشتر و بزرگتری از سودهای فوق العاده یا ویژه بازارهای سایر کشورها برای بنگاه­های داخلی خود یاری رساند. به عبارت دیگر دولت از طریق اتخاذ سیاست­های تجاری خاص می ­تواند در نهایت سود متعلقه به بنگاه­های داخلی را افزایش دهد.(Reimer, 2006: 19)
استدلال این دو از آنجا که ظاهرا برای سیاست­های صنعتی هدفمند پشتوانه نظری ایجاد می­ کند، بسیار موردتوجه محققین دانشگاهی وتحلیلگران سیاست اقتصادی قرارگرفته­است.(آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۲۴)
سیاست استراتژیک تجاری با تمرکز برموضوع­انحصارچندجانبه، دلایلی­برای­مداخله­دولت­در­این بازارها وانحراف ازتجارت آزاد ارائه می­ کند وازاین نظر دربین دلایلی که­برای انحراف­اقتصاداز تجارت آزاد وعمل­نکردن­به­آن­عنوان شده است،(نظرات و دلایلی)چون نرخ مبادله ونظریه بهینه دوم،متمایزتر است.
برخلاف نظریه استراتژیک تجاری، نظریات اخیر نسبت به موضوع الیگاپولی[۲۹] و انحصار چند جانبه
در بازارهای بین ­المللی غافل مانده و یا توجه چندانی به آن ندارند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۲۵)
ازبین تعاریف مختلفی که برای سیاست استراتژیک عنوان شده و بعضا تفاوت­های ناچیزی با یکدیگر دارند، تعریف­ زیر نسبتا جامعیت داشته و موضوعات مهم در این زمینه ر اپوشش می­دهد.(Spencer, 2008: 1)
سیاست­های تجاری: مجموعه ­ای از ابزارهای مداخله در تجارت مانند تعرفه­ها، سهمیه­ها، مشوق­ها، یارانه­های صادراتی و … که توسط یک کشور برای مداخله در تجارت آزاد استفاده می­ شود. سیاست با دو رویکرد مبتنی بر قاعده که هدف آن برقراری قواعد بین ­المللی شفاف و قابل پیش ­بینی و توسعه بازار برای صادرکنندگان است که بیشتر توسط اعضا و داوطلبین الحاق به سازمان جهانی تجاری WTO دنبال می­ شود، و سیاست مبتنی بر نتیجه که از طریق تهاجمی ویک جانبه به برخی از اهداف سیاسی و اقتصادی چون بیکاری، کسری حساب جاری و … تعقیب می­ شود.(میر جلیلی، ۱۳۸۵: ۱۱۸)
در این خصوص سیاست استراتژیک تجاری به سیاست تجاری اطلاق می­ شود، که بر نتیجه تعاملات استراتژیک میان بنگاه­های اقتصادی در یک بازار رقابتی و الیگاپولی در سطح بین ­المللی اثر می­ گذارد.
بر اساس این تعریف، واژه استراتژیک به تعاملات استراتژیک بین بنگاه­ها و نه اهداف نظامی یا اهمیت صنایع مربوط می­ شود. تعامل استراتژیک مستلزم این است که بنگاه­ها از اینکه بازدهی آنها برحسب سود یا سایر اهداف، از تصمیم­های رقبای بالفعل یا بالقوه آنها متاثر است، آگاه باشند. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۲۵)
به عبارت دیگر، بنگاه­ها می­دانند که هر نوع انتخاب یا تصمیم آنها در خصوص متغیرهایی چون تولید، قیمت و سرمایه گذاری، به تصمیمات سایر بنگاه­ها بستگی دارد. از آنجایی که در شرایط رقابت کامل، تصمیم رقبا بر انتخاب بنگاه­ها در خصوص متغیرهای مزبور تاثیر نمی­گذارد، لذا می­توان گفت که وجود تعاملات استراتژیک در حالتی که تعداد معدودی عامل اقتصادی در بازار وجود داشته باشند، نشان گر ویژگی الیگاپولی است. (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۱۲۶)
بر اساس تحلیل­های نوین سیاست تجاری در محیط­های استراتژیک، رقابت ناقص میان تعداد اندکی
ازبنگاه­های بزرگ، کسب سود بالاترازمیزان معمول­ومورد انتظارراممکن می­سازد. بافرض قابل حصول بودن­چنین سودهایی، می­توان نتیجه گرفت که الگوهای تجاری که موجب دسترسی بیشتر هر کشوری


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود منابع تحقیقاتی : پایان نامه تعیین و رتبه بندی عوامل مؤثر ...منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پایان نامه درباره : رفع ماتی از تصاویر چهره به ... »