نمودار ۳-۱۵: تغییرات میزان MDAدر اندام هوایی گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE میباشد. اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام بهتنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
۳-۲-۵ بررسی اثر تنش خشکی بر میزان پروتئین کل درگیاه کلزا
نتایج حاصل از اثر تنش مذکور بر میزان پروتئین کل در گیاه کلزا در نمودار (۳-۱۶) به ثبت رسیده است. این آزمایش بر روی کل گیاهچه (Seedlings) انجام گرفت. نتایج حاصله بیانگر افزایش این پارامتر در گیاه کلزا ارقام اکاپی (حساس به خشکی) و زرفام (مقاوم به خشکی) طی تنش خشکی با مانیتول ۲۰۰ میلی مولار میباشد. . به طوریکه در رقم زرفام در طی ۳ ساعت بیشترین و در رقم اکاپی در طی ۱۲ ساعت بیشترین مقدار پروتئین مشاهده گردید.
نمودار (۳-۱۶): تغییرات میزان پروتئین کل در گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE میباشد.
اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام بهتنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
۳-۲-۶ بررسی اثر تنش خشکی بر میزان قندهای محلول درگیاه کلزا
نتایج حاصل از بررسی میزان قندهای محلول در نمودار (۳-۱۷) منعکس شده است. این آزمایش بر روی کل گیاهچه (Seedlings) انجام گرفت. در بررسیهای انجام یافته مشخص شد که میزان قندهای محلول عموما تحت تنش خشکی با مانیتول ۲۰۰ میلی مولار در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) بالا رفته، به طوریکه این افزایش در رقم اکاپی بیشتر مشهود بود. در رقم زرفام میزان این پارامتر بهتدریج افزایش یافته که در طی ۱۲ ساعت به بیشترین مقدار خود رسیده و همچنین در رقم اکاپی در طی ۱۲ ساعت بیشترین میزان قندهای محلول مشاهده گردید.
نمودار (۳-۱۷): تغییرات میزان قندهای محلول در گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE میباشد. اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنیدار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام بهتنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
فصل چهارم:
بحث و بررسی
۴-۱- بررسیهای انجام شده در سطح مولکولی
پروتئینکیناز آنزیمی است که با افزودن گروه فسفات (فسفوریلاسیون) به پروتئینها در آنها تغییر ایجاد میکند. معمولاً فسفوریلاسیون با تغییر فعالیت آنزیمی، موقعیت سلول و یا همکاری با دیگر پروتئینها باعث تغییر در عملکرد پروتئین هدف (سوبسترا) میگردد. ژنوم انسان حدوداً دارای ۵۰۰ ژن پروتئینکیناز است. پروتئینکینازها همچنین در باکتریها و گیاهان نیز یافت شدهاند (Manning and Whyte, 2002). ژن پروتئینکیناز(Protein Kinase) نقش قابل توجهی را در شرایط استرس به ویژه در گیاهانی مانند مدل گیاهی آرابیدوپسیس، تنباکو و برنج ایفا می کند. این ژن در تنظیم جنبه های کلیدی اعمال سلولی از جمله تقسیم سلولی، متابولیسم و پاسخ به محرکهای خارجی دخالت داردHrabak, 2000) ). آنالیز مقایسه ای B.napus با آرابیدوپسیس نه تنها بهخاطر درک شباهت ژنومیکی در بین دو گونه، بلکه نیز به دلیل کشف ژنهای مهم برای مهندسی ژنتیک B.napus کاملا سودمند میباشد. نتایج نشان داده است که شباهت قابل توجهی بین دو ژنوم در پاسخ به تنشهای غیرزیستی وجود دارد. ژنهایی مانند پروتئینکیناز در B.napus که در پاسخ به تنشهای غیرزیستی عمل می کنند مشابه با ژن پروتئینکیناز موجود در آرابیدوپسیس تنظیم بالایی دارند et al., ۲۰۱۰) Chen ). ژن پروتئینکیناز توسط تنشهای خشکی، شوری و ABA القاء شده که پیشنهاد می کند این ژن نقش مهمی در مسیر Signal transduction در ارتباط با تنشهای غیرزیستی و ABA در B.napus بازی می کندet al., ۲۰۱۰) Chen ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در گیاهچههای (Seedlings) 8 روزهی کلزا رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن پروتئینکیناز(PK) نسبت به کنترل (زمان صفر) به طور معنیداری افزایش یافته، به طوریکه بیشترین میزان بیان را در ۱۲ ساعت و کمترین بیان را در ۳ ساعت نشان داد. اما در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن PK نسبت به زمان کنترل کاهش معنیداری داشته و در ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داد.
Chen و همکاران ( (۲۰۱۰با بررسی روی کلزا رقم Zhongyou 821 بیشترین میزان بیان این ژن را طی ۲۴ ساعت در ریشه کلزا نشان دادند. آنها مشاهده نمودند که این ژن در بافت گل در بالاترین سطح، اما در سایر بافتها در سطح متوسط یا پائینی بیان شده است. به طوریکه بعد از گلها در ساقه بیشترین بیان را داشته، در ریشه به مقدار کمی بیان شده و در برگ اصلا بیان نمی شود. آنها همچنین دریافتند که این ژن تحت تنش شوری با NaCl 150 میلی مولار و تنش ABA 100 میکرو مولار، ۶ ساعت بعد از شروع تیمار بیشترین بیان را نشان داده است. نتایج جالبی از این پژوهش بدست آمده است که نشاندهنده ارتباط معنیدار بین بیان ژن در دو رقم حساس و مقاوم به خشکی میباشد. همانطوریکه در بالا ذکر شد بیشترین بیان در ۱۲ ساعت در رقم اکاپی با کمترین بیان در ۱۲ ساعت در رقم زرفام همراه میباشد. این پیشنهاد می کند که ژن PK در رقم مقاوم زرفام به طور منفی و در رقم حساس اکاپی به طور مثبت تنظیم می شود.
گیاهان اغلب در طول رشد و نمو خود تحت تاثیر تنشهای مختلفی قرار گرفته و ژنهای دفاعی آنها در فرایند پاسخ به تنش درگیر هستند. فسفریلاسیون/دفسفریلاسیون پروتئین یک مکانیسم تنظیمکنندگی در کنترل فعالیت این ژنهای دفاعی است. آبشار پروتئینکیناز فعال شده با میتوژن (MAPK) یکی از مهمترین مسیرهای فسفریلاسیون بوده که در پائیندست سنسورها/ رسپتورها عمل می کند و پاسخهای سلولی را نسبت به محرکهای داخلی و خارجی تنظیم می کند al., ۲۰۰۷) .(Wang et آبشار MAPK دارای سهجزء سیگنالینگ کینازی بوده که به طور فراوانی در بین یوکاریوتها محافظت شده و واسطههای مهمی در مسیر Signal transduction در سلولها هستند. مطالعات زیادی اثبات کرده اند که MAPKها نقش مهمی در تنظیم پاسخ به تنش و نمو گیاه بازی کرده و میتوانند توسط انواعی از تنشهای زیستی و غیرزیستی، از جمله خشکی، شوری، سرما، پاتوژنها و ABA فعال شوندet al., ۲۰۱۰) Chen). MAPKهای یوکاریوتی در پائیندست MAPK کینازها (MAPKK) و MAPKK کینازها (MAPKKK) در آبشارهای معکوس فسفریلاسیون برای تبدیل سیگنالهای خارج سلولی به پاسخهای سلولی عمل می کنند. در حالیکه این رویدادها سیگنالهای ویژهای را تقویت کرده، آنها همچنین سیگنالهای مختلف را بهواسطه Cross-talk از طریق کمپلکسهای خیلی منظم یکپارچه می کنند. بسیاری از سوبستراهای مهم برای MAPKها فاکتورهای نسخهبرداری بوده که بیان ژنهای پائیندست را کنترل می کنند (Petersen .(et al., ۲۰۰۰ موتانت خنثی MAP4K (Atmpk4) آرابیدوپسیس عمدتا پاسخهای دفاعی با واسطه -SA را بیان کرده و مقاومت افزایش یافتهای را نسبت به پاتوژنهای بدخیم نشان میدهد، اما نمیتواند بیان ژنهای نشانگر دفاعی در مسیرهای JA/ET را القاء کرده و سبب افزایش حساسیت نسبت به پاتوژن نکروتروفیک A.brassicicola شود. در توتون، MPK4 (NtMPK4) در سیگنالینگ JA و پاسخ به ازن و همچنین حمله علفخواری دخیل میباشد. برعکس MPK4، برخی از MAPKها نقش مثبتی را در تنظیم پاسخهای دفاعی بیماری وابسته به پاسخهای حساسیت بالا (HR) و مقاومت اکتسابی سیستمیک SAR)) بازی می کنند .(Wang et al., ۲۰۰۹) تاکنون تحت تیمار با تنشهای غیرزیستی، مطالعه ای روی ژن MAPK4 صورت نگرفته است. در این مطالعه، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن MAPK4 نسبت به کنترل (زمان صفر) به طور معنیداری افزایش یافته، به طوریکه بیان آن با گذشت زمان افزایش یافته و ماکزیمم بیان آن ۱۲ ساعت پس از شروع تیمار بوده و کمترین بیان را بعد از کنترل در ۳ ساعت نشان داد. ولی در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن MAPK4 نسبت به زمان کنترل کاهش معنیداری داشته و در طی ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داد. جالب است که AtMPK4 بهطور منفی توسط تنشهای زیستی و به طور مثبت توسط تنشهای غیرزیستی تنظیم میشوند (Yu et al., ۲۰۰۵). پاسخ MPK4 به هورمونهای گیاهی اکسین، سیتوکینین، براسینواستروئید، جیبرلین و آبسیزیک اسید مشاهده نشده است .(Petersen et al., ۲۰۰۰) مشاهده کرده اند که بیان BnMPK4 در پاسخ به قارچ Sclerotinia sclerotiorum در رقم مقاوم Zhongshuang9 تنظیم بالایی و در رقم ۸۴۰۳۹ (حساس به قارچ) بعد از گذشت ۶ ساعت از شروع مایه کوبی تنظیم پائینی نشان داد .(Wang et al., ۲۰۰۹) نتایج بدست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که سطح بیان ژن MPK4 در دو رقم اکاپی و زرفام متفاوت بوده و پیشنهاد می کند که خواص تنظیمکنندگی این ژن در دو رقم عکس هم میباشند.
تحت تنشهای محیطی، گیاهان شبکه های سیگنالی پیچیدهای را برای درک سیگنالهای مجیطی و سازگاری به شرایط نامطلوب توسعه دادهاند. پژوهشهای اخیر در مخمر، پستانداران و گیاهان، نشان دادهاند که مسیرهای سیگنالی MAPK یکی از مهمترین و حفاظتشدهترین روشها برای کنترل پاسخهای سلولی و رشد میباشند. چندین MAPK از قبیل AtMPK3، AtMPK4 و AtMPK6 توسط تنشهای زیستی و غیرزیستی فعال میشوند. پروتئین BnMPK3 ترکیبی از ۳۷۱ اسید آمینه بوده که همولوژی بالایی با AtMPK3 (۹۴ درصد تشابه) و MmERK2 (۵۶/۵۰ درصد) دارد. مشابه با AtMPK3 و سایر پروتئینکینازهای فعال شده با میتوژن، BnMPK3 شامل یک موتیف آمینواسیدی حفاظت شده T196XY198 (X هر نوع آمینواسیدی می تواند باشد) بوده، که توسط MAPKها و دمین CD (دمین اتصالی مشترک)، که در ناحیه C- ترمینال خود، که بهعنوان مکان اتصالی برای MAPK ها عمل می کند، فسفریله می شود.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژنMAPK3 به طور معنیداری افزایش یافته، به طوریکه بیشترین میزان بیان در طی ۲۴ ساعت مشاهده گردید. همچنین در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژنMAPK3 نسبت به زمان کنترل افزایش معنیداری داشته و در طی ۳ ساعت بیشترین سطح بیان را نشان داد. در مطالعه(Yu et al., ۲۰۰۵) پاسخ BnMPK3 به مانیتول ۲۰۰ میلی مولار، ۵ دقیقه بعد از اعمال تیمار شروع شده و سپس به اوج رسید، اما به نظر رسید که منحنی بیان آن در نوسان بوده و به طور واضحی پس از ۶ ساعت کاهش یافت. پاسخ BnMPK3 به Nacl ۱۰۰ میلی مولار پس از طی ۲ دقیقه شروع شده و بعد از ۱ ساعت به بالاترین سطح رسیده و پس از ۲۴ ساعت کاهش پیدا کرد. آنها همچنین دریافتند که بیان BnMPK3 توسط SA (سالیسیلیک اسید) و m-JA (متیل ژاسمونات) تنظیم بالایی نشان داده، که معمولا در عرض ۲۰ دقیقه پس از اعمال تیمار افزایش یافت، به ویژه m-JA که به طور مداوم بیان آن افزایش نشان داد. (Yu et al., ۲۰۰۵) برای درک عملکرد BnMPK3 تحت تنشهای مختلف، BnMPK3 را به درون سویهای از مخمر انتقال (Transform) کرده و برای بررسی بیان بالای BnMPK3 در مخمر، از تیمار داروی پراکسیداسیون چربی tBuooH و تیمار اسمزی مانیتول استفاده گردید که در نتیجه در مخمرهای تراریخت نسبت به سلولهای کنترل تحمل به مانیتول و tBuooH به ویژه در هنگام اعمال غلظت بالای مانیتول (۶۰۰ میلی مولار) بیشتر مشاهده گردید.
تا به امروز چندین ژن از خانواده ژنومی شناسایی شده اند که میزان بیان آنها نسبت به اکسین تغییر می کند. در بسیاری از موارد، این ژنها نه تنها به اکسین بلکه به سایر عوامل القاکننده نیز پاسخ می دهند .(Ogbourne and Antalis, 1998) در سالهای اخیر، پیشرفتهای قابلتوجهی در روشنساختن مسیر Signal transduction اکسین صورت گرفته است. هماکنون شواهد قوی وجود دارد که تنظیم بیان ژن اکسین تحتتاثیر سایر مسیرهای سیگنالی قرار میگیرد. این شواهد عمدتا از خصوصیات موتانتهای پاسخدهی به اکسین بدست آمده است و نشان میدهد که سیگنالینگ اکسین بهواسطه تخریب پروتئین از طریق مسیر پروتئازوم / یوبی کوئیتین، فسفریلاسیون پروتئین، نور و سایر هورمونها تحتتاثیر قرار میگیرد .(Hagen and Guilfoyle, 2002)
در این مطالعه، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن Auxin responsive protein نسبت به کنترل (زمان صفر) به طور معنیداری افزایش یافت. پس از شروع تیمار، بیان این ژن بهتدریج بالا رفته به طوریکه بیشترین میزان بیان را در ۲۴ ساعت نشان داد. با این حال در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن Auxin responsive protein پس از شروع تیمار، بهتدریج کاهش یافته به طوریکه در ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داده و در نهایت در طی ۲۴ ساعت بیان آن افزایش یافت. (Chen et al., 2010) افزایش بیان این ژن را در ۳ ساعت و کاهش آن را در ۲۴ ساعت در ریشه کلزا رقم Zhongyou 821 نشان دادند. نتایج نشان داد که ژن کدکننده اکسین در کوتیلدون بیان شده، اما mRNA آن در سطح نسبتا پائینی در سایر بافتها مشاهده گردید. همچنین ژن پاسخدهی به اکسین به طور اختصاصی در ساقهها بیان شد. آنها مشاهده کردند که ژن کدکننده پروتئین مهار شده توسط اکسین (auxin repressed protein)، ۱۲ ساعت پس از شروع تیمار با مانیتول به بالاترین سطح بیان خود رسید (Chen et al., 2010).
بعضی از ژنهای کدکنندهی پروتئینهای حساس به اکسین بهعنوان ژنهایی شناخته شده اند که نسبت به خشکی تنظیم پایینی دارند، این پیشنهاد می کند که اکسین ممکن است سیگنالینگ تنش خشکی را بطور منفی تنظیم کند. دیگر ژنهای کدکنندهی پروتئینهای حساس به اکسین توسط تنش خشکی القا میشوند et al., ۲۰۱۰) Chen ).
شناسایی ژنهای مرتبط با این تنشها و آنالیز الگوی بیانی آنها، به ما در بهبود تحمل محصولات به تنش با بهره گرفتن از مهندسی ژنتیک کمک خواهد کرد.
۴-۲ بررسیهای انجام شده در سطح فیزیولوژیکی
تنشهای محیطی محدودکننده فتوسنتز از جمله خشکی، میتوانند آسیب سلولی ناشی از اکسیژن را با توجه به تولید ROS افزایش دهند (Mittler, 2002). ROS بسیار واکنشپذیر بوده و در شرایطی که هیچ مکانیسم حفاظتی وجود نداشته باشد، می توانند متابولیسم را از طریق میانکنش با لیپیدها، پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک (DNA و RNA) به شدت مختل کرده (Rute and Shao, 2001) و صدمات جبران ناپذیری را به آنزیمها، غشاها و کروموزومها وارد آورند. گیاهان برای محافظت از سلول و سیستمهای subcellular خود از اثرات ناشی از این رادیکالهای اکسیژن فعال مکانیسمهایی را در خود پرورش دادهاند که از آنجمله میتوان به استفاده از آنزیمهایی مانند سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز، گلوتاتیون ردوکتاز، پلیفنل اکسیداز و غیرآنزیمی آسکوربات و گلوتاتیون اشاره نمود (Agarwal and Pandey, 2001). درجه آسیب رسانی ROS بستگی به تعادل بین تولید محصولات ROS و حذف آن توسط این سیستم مهار آنتیاکسیدان دارد Demiral and Turkan, 2005) .(Khan and Panda, 2005; پراکسیدازها متعلق به خانواده بزرگ آنزیمها میباشند که در تمام موجودات یافت میشوند، این پروتئینها دارای گروه پروستتیک فری پروتوپورفیرین XI میباشند. این آنزیمها از چندین سوبسترا برای اکسیداسیون پراکسیدهیدروژن استفاده می کنند. پراکسیدازها به میزان زیاد در گیاهان وجود دارند. که در جاروب کردن پراکسید هیدروژن نقش دارند. آنها در ارتباط با دیواره سلولی میباشند وترکیبات فنوکسی را از اسیدهای سینامیک تولید می کنند. آنزیم GPX یکی از مهمترین پراکسیدازها میباشد (Asada, ۱۹۹۲). آنزیم گایاکول پراکسیداز از آنزیمهایی است که پراکسید هیدروژن تولید شده طی تنشهای اکسیداتیو را از طریق گلوتاتیون احیایی کاهش میدهد .(Bolkhina et al., ۲۰۰۳)
در مطالعه حاضر، افزایش فعالیت GPX (گایاکول پراکسیداز) در ریشه و اندام هوایی رقم زرفام (مقاوم به خشکی) تحت تنش خشکی بسیار قابل توجه بوده اما در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، فعالیت GPX در ریشه کاهش و در اندام هوایی افزایش یافته است. تحت تنش آهسته و/ یا ملایم خشکی، بسیاری از گونه های گیاهی افزایش در فعالیت آنزیم های آنتیاکسیدانت نظیر GPX و SOD را از خود نشان می دهند (Liong, 2003).
(Bandurska, 2002) ، گزارش داد که دو ژنوتیپ جو تحت تنش اسمزی تغییرات مشابهی را در فعالیت گایاکول پراکسیداز نشان می دهند. مقایسه نتایج میزان فعالیت GPX تحت تیمار خشکی، افزایش قابل توجه این پارامترها را بخوبی نشان میدهد که با نتایج حاصل از این پژوهش مطابقت دارند. برخی از پژوهشگران فعالیت گایاکول پراکسیداز را اندازه گیری کرده و طی کمبود آب هیچ افزایش یا کاهشی را مشاهده نکردند (Smirnoff, 1993). افزایش فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز برای مقابله با تنش احتمالی اکسیداتیو حاصل از اعمال تنش خشکی میباشد. به نظر میرسد در مواردی که آسیب تنش به سیستمهای آنزیمی و آنتیاکسیدانی گیاه بسیار بالاست، این سیستمها قادر به واکنش مناسب نبوده، فعالیت آنها کاهش مییابد. همچنین کاهش در فعالیت آنزیمهاى آنتىاکسیدان ممکن است به علت اختلال مولکولهاى آنزیم توسط اکسیژنهاى فعال (ROS) باشد.
یکی از آنزیم های سیستم پاداکسایشی APX (آسکوربات پراکسیداز) میباشد که باعث تبدیل پراکسیدهیدروژن به آب میگردد. این آنزیم از AA (اسید آسکوربیک) به عنوان دهنده الکترون در اولین مرحله چرخهی گلوتاتیون- آسکوربات استفاده می کند، در این چرخه APX دو مولکول AA را به عنوان دهنده مصرف می کند تا پراکسید هیدروژرن را به آب تبدیل کند. ایزوآنزیمهای APX در چهار زیر واحد سلولی حضور دارند:
۱- APXs که در استروما یافت می شود.۲- APXt در تیلاکوئید کلروپلاستها (متصل به غشای) یافت می شود. ۳ – APXm در میکروبادی پراکسیزومها و گلی اکسیزومها (متصل به غشا) یافت می شود. ۴-APXc در سیتوزول یافت می شود. ۵- APXmit در میتوکندریها (متصل به غشای) یافت می شود.
ایزوآنزیمهای APX به ویژه نوع کلروپلاستی و میتوکندریایی به طور اختصاصی از AA به عنوان دهنده الکترون استفاده می کنند (et al., ۲۰۰۲ Shigeru).
در مطالعه حاضر، افزایش فعالیت APX (آسکوربات پراکسیداز) در ریشه و اندام هوایی هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) تحت تنش خشکی بسیار قابل توجه بوده، که میزان آن در اندام هوایی بیشتر میباشد.
میزان پراکسیدهیدروژن بعد از قرارگیری گیاه تحت تأثیر تنش افزایش مییابد، بسیاری ازمحققین معتقدند یک ارتباط نزدیک بین میزان پراکسیدهیدروژن و الگوی MAP کیناز در گیاهان وجود دارد. علاوه بر این مشاهداتی در مورد نقش پراکسیدهیدروژن به عنوان یک سیگنال گزارش شده است. در گیاه برنج مشاهده شده است که افزایش پراکسیدهیدروژن تحت شرایط تنش باعث افزایش بیان ژنهای APX شده است. در گیاه آرابیدوپسیس افزایش پراکسیدهیدروژن تحت تأثیر نور زیاد سبب تغییراتی در انتقال الکترون در پلاستوکینون می شود و احتمالا این تغییر سبب القا APX2 و دیگر خانوادهی ژنی cAPX می شود (et al., ۲۰۰۲ Shigeru). پیشنهاد کرده اند که پراکسیدهیدروژن به عنوان یک پیامبر ثانویه سبب افزایش بیان ژنهای سیستم آنزیمی پاداکسایشی می شود (Foyer and Halliwell, 1976). افزایش فعالیت آنزیم APX تحت تأثیر اشعهیUV در کلزا مشاهده شده است (et al., ۱۹۹۴ Somner). افزایش میزان فعالیت APX در دو واریته حساس (Trihybrid 321) و مقاوم (Giza 2) ذرت تحت تنش خشکی توسط (Moussa and Abdel-Aziz, 2008) نیز گزارش شده است.
CAT (کاتالاز) اولین آنزیم پاداکساینده (ضد اکسایشی) بوده که کشف شده است. آنزیم های CAT به صورت هموتترامریک هستند و باعث تجزیهی پراکسیدهیدروژن به آب و اکسیژن میشوند.CAT ها به طور عمده در سیتوزول، میتوکندری و پراکسیزومها یافت میشوند. به طور کلی CATها در سه کلاس طبقه بندی میشوند. کلاس I : که به مقدار زیادی در برگها بیان شده و وابسته به نور میباشند و پراکسیدهیدروژن را در طول تنفس نوری حذف می کنند. کلاس II : که به طور عمده در بافتهای آوندی یافت میشوند. کلاسIII : به طور غالب در گلیاکسیزومهای دانهها و دانهرستهای جوان یافت میشوند (Dat et al., ۲۰۰۰).
نتایج حاصل از این پزوهش، حاکی از آن است که میزان فعالیت این آنزیم در ریشه هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش یافته، اما در اندام هوایی رقم اکاپی کاهش جزئی و در اندام هوایی رقم زرفام افزایش نشان داده است. در گیاهان آرابیدوپسیس جهش یافتهvtc1 که فعالیت آنزیم CAT دچار نقص میباشد، مشاهده شد که زمانی که این گیاهان تحت تأثیر اشعهیUV قرار گرفتند پراکسیزوم سلولها به علت افزایش بسیار زیاد پراکسیداسیون لیپیدها تخریب شدند (Gao and Zhang, 2008). افزایش میزان فعالیت CAT در دو واریته حساس (Trihybrid 321) و مقاوم (Giza 2) ذرت تحت تنش خشکی توسط (Moussa and Abdel-Aziz, 2008) نیز گزارش شده است. نتایج بدست آمده در این مطالعه، با نتایج محققین فوق همخوانی دارند. افزایش سنتز آنزیم کاتالاز تحت شرایط تنش خشکی نیز گزارش شده است (Dat et al., ۲۰۰۰) .
تنش آبی و UV-B محصولدهی گیاهان را با ممانعت از رشد وفتوسنتز کاهش می دهند. کمبود آب، موجب بستهشدن روزنه شده و بنابراین غلظت CO2 بینسلولی کاهش مییابد. این در حالی است که هیدراسیون سلولهای مزوفیل به دستگاه فتوسنتزی صدمه میرساند . تحت شرایطی که فتوسنتز دچار نقص شده وکلروپلاستها در معرض افزایش انرژی بر انگیختگی قرار دارند، کاهش نوری اکسیژن وجود دارد که منتج به تولید پیوسته گونه اکسیژن فعال (ROS) می شود که عبارتند از هیدروژنپراکسید، آنیونسوپراکسید و رادیکالهای هیدروکسیل (and Inzé, ۱۹۹۵ Van Montagu) که به غشا و آنزیمها صدمه میزنند. بنابراین افزایش محصول رادیکالهای اکسیژن در پراکسیداسیون لپیدهای غشا نقش بسزایی دارند (Durães et al., ۱۹۹۴). مالوندیآلدهید محصول پراکسیداسیون اسیدهای چرب غیر اشباع در فسفولیپیدها بوده است که به عنوان شاخص آسیب رادیکالهای آزاد به غشای سلولی تحت شرایط تنش استفاده می شود (Shakirova, 2007). این ترکیب در نتیجه پراکسیداسیون چربیهای غیر اشباع به ویژه لینولئیک اسید تولید می شود. در واقع رادیکالهای هیدروکسیل و اکسیژن منفرد میتوانند با گروه های متیلن واکنش داده و باعث تشکیل گروه های دی- ان (Dienes) رادیکالهای لیپید پراکسی و هیدروپراکسیدها شوند، این رادیکالها نیز با جذب هیدروژن از اسیدهای چرب غیر اشباع باعث واکنش زنجیروار پراکسیداسیون میشوند (Smirnoff, ۱۹۹۵). نتایج حاصل از این پزوهش، حاکی از آن است که میزانMDA در ریشه رقم زرفام (مقاوم به خشکی) کاهش و در ریشه رقم اکاپی (حساس به خشکی) افزایش یافته، اما در اندام هوایی رقم اکاپی میزانMDA کاهش و در اندام هوایی رقم زرفام افزایش نشان داده است. بر اساس نتایج (Tatar et al., ۲۰۰۸) ، خشکی موجب افزایش سطح MDA در گیاهان گندم (Triticum aestivum L.) گشته که در چهاردهمین روز تنش به بالاترین سطح خود میرسد. علاوه بر این، افزایش سطح MDA تحت تنش خشکی در گیاهان زیتون نیز مشاهده شده است (Bacelar et al., ۲۰۰۷). برگهایی از گیاه گوجه فرنگی که تحت تنش خشکی قرار گرفتند، افزایش در پراکسیداسیون لیپیدی را نشان دادند Nasibi, 2011)). با بررسی واکنش سه رقم برنج به تنش شوری دریافتند که تنش شوری سبب تخریب غشاهای سلولی و افزایش تولید مالوندیآلدهید شد، که میزان تولید مالوندیآلدهید در رقم حساس به شوری بسیار بیشتر از رقم مقاوم به شوری بود Bhattacharjee and Mukherjee, 2002)). (Feng et al., ۲۰۰۷)، نشان دادند که میزان MDA تحت تنش UV-B و خشکی افزایش مییابد که در این بین UV-B اثر بیشتری بر این پارامتر نسبت به تنش همزمان و خشکی دارد. علاوه بر این ، کاهش در مقدار MDA تحت تنش همزمان در مقایسه با اثر هر یک از تنشها بطور جداگانه در سویا (Glycin max L.) به اثبات رسیده استAmal et al., ۲۰۱۰) ).
مشخص شده است که تنش آبی منجر به برخی تغییرات در محتوای کربوهیدراتها و پروتئینها می شود. در برگ گیاهان تحت تنش آبی عموما قند محلول انباشته می شود ، درحالیکه، نشاسته و پروتئین نسبت به شاهد به مقدار کمی کاهش مییابند. این ترکیبات osmoprotectants نقش مهمی در تنظیم اسمزی و حفاظت اسمزی بازی می کنند (Godallah et al., ۱۹۹۹ Jones and Hammond–Kosack, 2001;). از جمله مکانیسمهایی که گیاهان در مقابله با تنش بکار میگیرند سنتز پروتئینهاست. میزان پروتئین محلول یکی از شاخصههای مهم وضعیت فیزیولوژی در گیاهان میباشد. تغییرات هیدراسیون پروتئین یکی از نتایج میزان یون بالا در تنش اسمزی در سلولهای گیاهی محسوب می شود (Parvaiz and Satyavati, 2008). برخى از پژوهشگران رکود سنتز پروتئین را به کاهش تعداد پلىزومهاى سلولى نسبت دادهاند Creelman et al., ۱۹۹۰)). نتایج حاصل از این مطالعه، بیانگر آن است که میزان پروتئین کل در کل Seedling در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش نشان داده است. علت افزایش پروتئین ممکن است به این دلیل باشد که تنش باعث تحریک افزایش پروتئینهای موجود گردیده و یا پروتئینهای جدیدی سنتز شده باشند (.(Abolhasani Zeraatkar et al., ۲۰۱۰ محتوای پروتئین محلول در گیاه angustifolius Lupinus در معرض تنش خشکی و شوری تحت ﺗﺄثیر قرار نگرفت و محتوای پروتئین در ریشه و برگهای جوان و قدیمی آفتابگردان (annuus Helianthus) و blumei Coleus کاهش نشان داد (Dos Santos et al., ۱۹۹۹ ؛Gilbert et al., ۱۹۸۹). گزارش کردند که کل پروتئین محلول به میزان قابل توجهی در لوبیا (Phaseolus vulgaris) حساس به شوری کاهش مییابد، اما درگیاهان P.acutifolius متحمل به شوری افزایش مییابد۲۰۰۴) .(Yurekli et al., این نتایج مختلف در تنش شوری نشان داد که پاسخ به تنش شوری بستگی به گونه های گیاهی و حتی در ارقام همان گونه گیاهی، مرحله رشد گیاه، طول مدت و میزان کاربرد نمک دارد (Parvaiz and Satyavati, 2008).
Agarwal and shaheen, 2007))، دریافتند که کاهش در غلظت پروتئین می تواند علامت نوعی از تنش اکسیداتیو بوده و در گیاهان تحت تنش خشکی مشاهده می شود. پروتئینهای محلول بطور قابل توجهی با سن گیاه ارتباط داشته و تحت تنش آبی در مقایسه با شاهد افزایش مییابد. نتایج بدست آمده در این تحقیق با نتایج (nasibi and kalantary, 2005)، در گیاه کلزا (Brassica napus) همخوانی دارد.
تنش خشکی بر متابولیسم قندها در گیاهان تأثیر می گذارد. قندها به صورتهای گوناگون در بردباری به خشکی در گیاهان شرکت می کنند. قندها میتوانند به عنوان متابولیتهای سازگار یا اسمولیتها سبب تنظیم اسمزی شوند. همچنین سبب پایداری غشا و پروتئینهای در حال خشکشدن میگردند، بدین صورت که تثبیت غشاء از طریق جایگزین شدن آب موجود در غشای لیپیدی دو لایه صورت میگیرد و به این ترتیب از متراکم شدن فسفولیپیدها جلوگیری کرده و همچنین از پیوندهای نابجا بین پروتئینهای غشایی جلوگیری می کنند. پایدارسازی پروتئینها نیز از طریق تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین گروه های کربوکسیل قند و زنجیرههای قطبی پروتئین صورت میگیرد .(Ingram and Bartles, 1996)
تجمع قند محلول در سلول گیاهی تحت تنش شوری یا خشکی، پاسخ شایعی میباشد. این ترکیب osmoprotectant نقش مهمی در تنظیم اسمزی و حفاظت اسمزی بازی می کنند (Jones and Hammond–Kosack, 2001).
نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن است که میزان قند محلول در کل Seedling در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش نشان داده است. تجمع بیش از حد قند در بسیاری از گونه های گیاهی در معرض شوری، خشکی و UV-B گزارش شده است (Ranjbarfordoei et al., ۲۰۰۹ Musil et al., ۲۰۰۲;). قندهای محلول ممکن است به عنوان یک osmoprotectant، در برقراری ثبات در غشاء سلولی و حفظ فشار تورگر عمل نمایند.
۴-۳ نتیجه گیری کلی
سیگنالینگ تنش غیرزیستی باتوجه به افزایش در بهرهوری گیاهان بخش مهمی را تشکیل میدهد. بنابراین درک بنیادی مکانیسمهای زیربنایی عملکرد ژنهای تنش، برای توسعه گیاهان تراریخت با اهمیت است. با توجه به نتایج بدست آمده از طریق بررسیهای مولکولی روی دو رقم حساس و مقاوم کلزا در این پژوهش، امید است این مطالعات، اصول استراتژی های مهندسی ژنتیک موثری برای بهبود تحمل تنش، به ما ارائه کنند. نتایج انجام یافته در سطح مولکولی بیانگر رابطه سطوح فیزیولوژیک و مولکولی با یکدیگر میباشند. میزان پراکسیدهیدروژن بعد از قرارگیری گیاه تحت تأثیر تنش افزایش مییابد، بسیاری ازمحققین معتقدند یک ارتباط نزدیک بین میزان پراکسیدهیدروژن و الگوی MAP کیناز در گیاهان وجود دارد. علاوه بر این مشاهداتی در مورد نقش پراکسیدهیدروژن به عنوان یک سیگنال گزارش شده است. همچنین پیشنهاد کرده اند که پراکسیدهیدروژن به عنوان یک پیامبر ثانویه سبب افزایش بیان ژنهای سیستم آنزیمی پاداکسایشی می شود. کمبود آب، موجب بسته شدن روزنه شده و بنابراین غلظت CO2 بین سلولی کاهش مییابد. این در حالی است که هیدراسیون سلولهای مزوفیل به دستگاه فتوسنتزی صدمه میرساند . تحت شرایطی که فتوسنتز دچار نقص شده وکلروپلاستها در معرض افزایش انرژی بر انگیختگی قرار دارند، کاهش نوری اکسیژن وجود دارد که منتج به تولید پیوسته گونه اکسیژن فعال (ROS) می شود که به غشا و آنزیمها صدمه میزنند. بنابراین افزایش محصول رادیکالهای اکسیژن در پراکسیداسیون لپیدهای غشا نقش بسزایی دارند. تغییرات ایجاد شده مانند افزایش در میزان فعالیت آنزیم های آنتیاکسیدان، افزایش در متابولیتهایی مانند پروتئینها و قندها میتوانند راهکارهای دفاعی بسیار مهمی برای کاهش میزان اثرات تخریبی ناشی از تنش خشکی در گیاه کلزا باشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رقم اکاپی (حساس به خشکی) نسبت به تنش خشکی، حساسیت بالایی داشته، و رقم زرفام (مقاوم به خشکی) نسبت به این تنش حساسیت پائینی دارد. بنابراین، رقم زرفام بهعنوان رقم متحمل به خشکی شناخته می شود.
۴-۴ پیشنهادات
۱- مطالعه نقش این ژنها در جزئیات، درک بیشتری از مکانیسم مولکولی کلزا در پاسخ به تنش خشکی خواهد داد و همچنین اصول استراتژی های مهندسی ژنتیک موثری برای بهبود تحمل تنش به ما ارائه خواهد داد.
۲- بررسی تعداد ژنهای بیشتر و سایر ژنهای درگیر در مسیر Signal transduction .
۳- استفاده از Real- Time PCR برای مطالعه بیان ژنها.
۴- مطالعه بیان ژنها با بهره گرفتن از تکنولوژی DNA Microarray..
۵- مطالعه بیان این ژنها تحت تنشهای زیستی از قبیل ویروسها و قارچها.
۶- تولید گیاهان تراریخت کلزا متحمل به تنش خشکی با بهره گرفتن از مهندسی ژنتیک.
۷- - باتوجه به اهمیت آنتیاکسیدانها در حفاظت گیاه در مقابل تنش خشکی، پیشنهاد می شود که مطالعات آنتیاکسیدانها از نظر کیفی توسط روشها و دستگاههای کارآمد بیشتر مورد ارزیابی قرار گیرند.
۵- ضمائم
قانون ۱۷۲۷: بند۱: مجرم میتواند تجدیدنظرخواهی کند، حتی اگر در حکم فقط به این دلیل مجازات تغییر یابد یا به این دلیل قاضی قدرت ذکر شده در قانون ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ را به کار برد.
بند۲: مدافع دادگستری میتواند تجدیدنظرخواهی کند هر زمان که او در نظر بگیرد به اندازه کافی جبران خسارت رسوایی یا اعاده عدالت نشده است.
قانون ۱۷۲۸: بند ۱: بی آنکه زیانی به مادههای این عنوان برسد، و مگر اینکه ماهیت دعوی به گونهای دیگر نیاز باشد، در دادگاه کیفری قاضی مادههای مرتبط با روند قضایی به طور کلی، آنهایی که با روند عادی منازعه مرتبط هستند، و هنجارهای خاص درباره دعاویی که با منافع عمومی مرتبط هستند را مراعات میکند.
بند۲: شخص متهم نه موظف به اعتراف به جرم است، و نه سوگند یاد کند که متهم است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
قانون ۱۷۲۹: بند۱: مطابق با قانون ۱۵۹۶، طرفی که از آسیب جرم رنج میبرد میتواند اقدام به منازعه برای بهبود آسیب در دعوی واقعی کیفری خود بنماید.
بند۲: مداخله طرف صدمه دیده که در بند۱ ذکر شده طولانی تر از اعتراف نیست اگر مداخله در وهله نخست دادگاه کیفری ایجاد نشده باشد.
بند۳: تجدیدنظرخواهی در دعوی که به آسیب مرتبط است مطابق با قانون ۱۶۲۸-۱۶۴۰ درست میشود، حتی اگر تجدیدنظرخواهی نتواند در دعوی کیفری به خودی خود ایجاد شود. با این حال، اگر تجدید نظرخواهی در هر دو عنوان وجود داشته باشد، فقط یک دادگاه وجود دارد، حتی اگرچه تجدید نظرخواهی ها توسط افراد مختلف بی آنکه آسیبی به مفاد قانون ۱۷۳۴ برسد، ایجاد شوند.
قانون ۱۷۳۰: بند۱: برای جلوگیری از تأخیر بیش از حد در دادگاه کیفری، قاضی میتواند دادگاه مرتبط با آسیب را به تعویق اندازد تا زمانی که او حکم قطعی در دادگاه کیفری را صادر کند.
بند۲: زمانی که قاضی این کار را انجام دهد او باید، پس از صدور حکم در دادگاه کیفری، دعوی را که با آسیب مرتبط است دادرسی کند، حتی اگرچه دادگاه کیفری هنوز به دلیل اعتراضهای پیشنهادی برای آن در انتظار باشد، یا حتی اگرچه متهم تبرئه شود، زمانی که دلیل برای تبرئه تعهد برای بهبودی آسیب را از بین نبرد.
قانون ۱۷۳۱: حکمی که در داگاه کیفری داده میشود، حتی اگرچه آن موضوع قضایی باشد، در هیچ شیوهای حق برای طرفی که آسیب دیده ایجاد نمیکند، مگر اینکه این طرف مطابق با قانون ۱۷۳۳ مداخله کند.
قانون ۱۷۳۲: هر آنچه در مادههای این بخش مربوط به احکام میباشند، به تمام قوانین اداری منحصر به فرد در دادگاه های علنی در خارج از محاکمه قضایی داده شده به کار برده شود، به جز برای آنهایی که توسط خود پاپ رم یا توسط شورای وحدت جهانی صادر شدهاند.
قانون ۱۷۳۳: بند۱: هنگامی که فردی براین باور باشد که او با حکم آسیب دیده است، تا حد زیادی خواهان این است که از مشاجره میان آن شخص و مرجع حکم اجتناب شود، و تا رسیدن به یک راه حل عادلانه با مشاوره متقابل مراقبت شود، احتمالاً با بهره گرفتن از کمک افراد معتمد برای میانجی گری و مطالعه این موضوع. در این روش، ممکن است با برخی از روشهای مناسب از جنجال اجتناب شود یا پایان یابد.
بند۲: مجمع اسقفی میتواند تجویز نماید که در هر اسقف نشین شورا یا دفتر دائمی ایجاد گردد که وظایفی مطابق با هنجارهای تعیین شده توسط مجمع داشته باشند، به دنبال و پیشنهاد راه حلهای عادلانه، حتی اگر مجمع این را خواستار نباشد، اسقف ممکن است چنین دفتر یا شورایی را ایجاد نماید.
بند۳: دفتر یا شورای ذکر شده در بند۲، باید در کار خود سخت کوش باشد اصولاً زمانی که حکمی مطابق با قانون ۱۷۳۴، لغو شود و مدت زمان محدود برای مراجعه سپری نشده باشد. اگر مراجعه برعلیه حکمی ارائه شود، مقام برتری که تصمیم به مراجعه میگیرد هم فردی را که مراجعه میکند و هم نویسنده حکم را به دنبال این راه حل تشویق میکند، هر زمان که چشم انداز نتیجهای رضایت بخش است.
قانون ۱۷۳۴: بند۱: پیش از مراجعه، فرد باید کتباً به دنبال لغو یا اصلاح حکم از مرجع آن باشد، به محض اینکه درخواست تسلیم شد آن با این واقعیت بسیار قابل درک است که تعلیق اجرای این حکم نیز پیگیری شده است.
بند۲: دادخواست باید در ظرف مدت محدود قطعی از ده روز متعارف از زمانی که حکم به طور قانونی ابلاغ شده ایجاد شود.
بند۳: هنجارها در بندهای ۱و۲ به کار برده نمیشوند:
در مراجعه به اسقف برعلیه احکامی که توسط مراجعی که تابع او هستند داده شده است؛
در مراجعه برعلیه حکمی که با کمک سلسله مراتبی تصمیم گرفته شده، مگر اینکه تصمیم توسط خود اسقف گرفته شده باشد؛
در مراجعه مطابق با قانون ۵۷ و ۱۷۳۵٫
قانون ۱۷۳۵: اگر دادخواست ذکر شده در قانون ۱۷۳۴ در مدت سی روز از زمان به مرجع حکم برسد، دومی حکم جدیدی ابلاغ میکند که یا توسط حکم قبلی اصلاح شده یا مصمم است که دادخواست رد شود، دورهای که در آن مراجعه از ابلاغ حکم جدید آغاز میشود. با این حال، اگرمرجع حکم تصمیمی در ظرف این سی روز نگرفته باشد، زمان معین از روز سی ام شروع به اجرا میشود.
قانون ۱۷۳۶: بند۱: در موضوعاتی که در مراجعه سلسله مراتبی به تعلیق درآمدهاند اجرای حکم، حتی دادخواست ذکر شده در قانون ۱۷۳۴ همان اثر را دارد.
بند۲: در سایر دعاوی، مگر اینکه ظرف ده روز دریافت دادخواست ذکر شده در قانون ۱۷۳۴ نویسنده حکم تعلیق خود را مقرر کند، تعلیق موقت میتواند از مقام برتر سلسله مراتبی نویسنده پیگیری شود. این مقام برتر میتواند تعلیق فقط به دلایل مهم را حکم کند و باید همیشه مراقب نجات روح آسیب دیده باشد.
بند۳: اگر اجرای حکم مطابق با بند ۲ به تعلیق درآید و مراجعه پس از آن پیشنهاد شود، فردی که باید مطابق با قانون ۱۷۳۷، بند۳، تصمیم بگیرد تعیین میکند که آیا تعلیق تأیید شده یا لغو شده است.
بند۴: اگر هیچ مراجعه ای در برابر حکم در ظرف زمان محدود معین شده نشود، تعلیق موقت اجرا مطابق با بندهای ۱ و ۲ به طور خودکار ملغی میشود.
قانون ۱۷۳۷: بند ۱: فردی که ادعا میکند که او با حکم آسیب دیده است، میتواند برای هر انگیزه موجه مراجعه برای مقام برتر سلسله مراتبی شخصی که حکم صادر کرده است را داشته باشد. مراجعه میتواند در حضور مرجع حکم شود که باید فوراً آن را به مقام برتر صالح سلسله مراتبی ارسال نماید.
بند۲: مراجعه در ظرف زمان محدود قطعی پانزده روز متعارف ارائه میشود. در دعاوی ذکر شده در قانون ۱۷۳۴، بند۳، زمان محدود از روزی که حکم ابلاغ شده است آغاز میشود؛ در سایر دعاوی، آن مطابق با قانون ۱۷۳۵ اجرا میگردد.
بند۳: حتی در دعاویی که در مراجعه قانونی نیستند اجرای حکم به تعلیق در میآید، یا که تعلیق مطابق با قانون ۱۷۳۶، بند۲، حکم میشود، مقام برتر میتواند به دلیل مهم دستور دهد که اجرا به تعلیق درآید، اما مراقب باشد که آزادی روح رنج دیدگان آسیب نبیند.
قانون ۱۷۳۸: فردی که مراجعه میکند همیشه حق برای خدمات مدافع یا وکیل دارد، اما از تأخیرهای بیهوده باید اجتناب نماید. در واقع، مدافعی که خارج از دفتر منصوب میشود اگر فرد کسی ندارد و مقام برتر آن را ضروری در نظر بگیرد. مقام برتر، با این حال، میتواند همیشه دستور دهد که فرد مراجعه کند آشکارا برای پاسخ به سوالات.
قانون ۱۷۳۹: در دعویی که تاکنون مطالبه میشود، برعهده مقام برتر قانونی است که تصمیم به مراجعه بگیرد، نه فقط برای تأیید حکم یا اعلام اینکه آن نامعتبر است، بلکه برای فسخ یا لغو آن یا، اگر آن به نظر میرسد که مقام برتر بیشتر به مصلحت میباشد برای اصلاح آن، جانشین آن شدن، یا لغو آن.
قانون ۱۷۴۰: هنگامی که خدمت هر کشیش بخش به دلایلی مضر یا دست کم بی اثر شود، حتی اگرچه این بدون هیچ گونه گسل جدی در بخش خود رخ دهد، او میتواند از بخش توسط اسقف اسقف نشین برداشته شود.
قانون ۱۷۴۱: دلایلی که به خاطر آن کشیش بخش به طور قانونی میتواند از بخش خود حذف شود عمدتاً عبارتند از:
نحوه اقدام که باعث شود آسیب یا اختلال جدی به عشای ربانی کلیسایی برسد؛
ناتوانی یا بیماری دائمی ذهن یا بدن، که کشیش بخش را برای انجام وظایف خود به طور رضایت بخش ناتوان کند؛
بی اعتبار شدن کشیش بخش در میان کشیشان بخش، یا نفرت از او، زمانی که آن بتواند پیش بینی کند که این عوامل به سرعت پایان نمییابد.
غفلت یا تخلف جدی از وظایف مربوط به کشیش نشین، که پس از هشدار همچنان ادامه دارد؛
اداره بد دارایی های مادی با آسیب جدی به کلیسا، هنگامی که دیگر هیچ چارهای برای از بین بردن این آسیب نتوان یافت.
قانون ۱۷۴۲: بند۱: اگر بازپرسی نشان دهد که دلیل ذکر شده در قانون ۱۷۴۰ وجود دارد، اسقف موضوع را با دو کشیش بخش از گروهی که به طور پایدار برای این منظور توسط شورای کشیشان به پیشنهاد اسقف انتخاب شده است، مشورت میکند. اگر او پس از آن معتقد بود که او باید با حذف پیش برود، اسقف باید، برای اعتبار، دلیل و اظهاراتی برای کشیش بخش ارائه کند، و به شیوهای پدرانه برای استعفا از محل خود ظرف پانزده روز متقاعد نماید.
بند۲: برای کشیشان بخش که عضو موسسه مذهبی یا جامعهی زندگی رسالتی هستند، مفاد قانون ۶۸۲، بند۲ رعایت میشود.
قانون ۱۷۴۳: استعفای کشیش بخش میتواند داده شود نه فقط صرفاً و به سادگی، بلکه حتی به حسب موقعیتی، به شرطی که موقعیت طوری باشد که اسقف بتواند به طور قانونی و در واقع بپذیرد.
قانون ۱۷۴۴: بند۱: اگر کشیش بخش در مدت روزهای تجویز شده پاسخگو نباشد، اسقف دعوت خود را تجدید میکند و زمان متعارف را که در ظرف آن پاسخ ایجاد میشود را تمدید میکند.
بند۲: اگر برای اسقف آشکار گردد که کشیش بخش این دعوت دوم را دریافت کرده است اما پاسخ نداده است، حتی اگرچه از انجام این کار توسط هر مانعی پیشگیری نشده است، یا اگر کشیش بخش حاضر به استعفا دادن باشد و دلایلی برای این ندهد، اسقف حکم حذف را صادر میکند.
قانون ۱۷۴۵: اگر، با این حال، کشیش بخش به دعوی اعتراض کند ارائه کند و دلایلی در آن داده شود، اما اظهاراتی را ابراز کند که به نظر میرسد برای اسقف ناکافی باشد، برای اقدام معتبر اسقف باید:
دعوت کند او را به وارسی کردن قوانین دعوی و اعتراضهای خود را با هم به صورت پاسخ کتبی قرار دهند، در واقع برای تهیه شواهد خلاف در صورتی که او چیزی دارد؛
پس از این، تکمیل دستور العمل دعوی ، اگر این لازم است، و سنجش موضوع با همان کشیشان بخش ذکر شده در قانون ۱۷۴۲، بند۱، مگر اینکه به خاطر برخی عدم امکان در بخش آنها، دیگران تعیین شوند؛
در نهایت، تصمیم بگیرد که آیا کشیش بخش حذف شود یا نه، و بدون مشکل تأخیر دادگاه ان مناسب صادر شود.
قانون ۱۷۴۶: هنگامی که کشیش بخش حذف شود، اسقف مطمئن میشود که او یا به دفتر دیگری اختصاص داده شده، اگر او برای آن مناسب است، یا مستمری داده شده تا زمانی که دعوی این را نیاز دارد و شرایط امکان پذیر میسازد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ریشه شناسی: واژۀ zamīg مرکب است از: ستاک zam- «زمین؛ تحمل کردن» + پسوند اسم ساز īg که رویهم رفته لفظاً به معنی «حامل؛ زمین، خاک» میباشد؛ هندواروپایی: *gʰðem- (پوکورنی، ۱۹۵۹: ۴۱۴-۴۱۶)؛ سانسکریت: gmā́- «زمین»، مشتق از gmás- (= حالت اضافیِ kṣám-) (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۷۰)؛ kṣám- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۲۶؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۴۲۵)؛ اوستایی: zam- (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷؛ بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۶۶۲)؛ فارسی باستان: zma- صورت دیگر *zam- در ترکیب (ud- + zma-) = uzma- «بالاتر از سطح زمین» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۸)؛ فارسی میانه: zamīg (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۴۴؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۶۹)؛ zamīk (صورت جنوب شرقی آن: damik [dmyk]) (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۷۰)؛ zmyg (بهار، ۱۳۴۵: ۳۸۰)؛ zmyk (بهار، ۱۳۴۵: ۱۷۹)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: zamīg (بویس، ۱۹۷۷: ۱۰۴؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ فارسی میانه اشکانی: zmyg, zmyq (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۸۲)؛ فارسی نو: زمین، (فارسی نو متقدم) زمی (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ انگلیسی: humus «خاک» از واژه یونانی chamai «روی زمین» (لغتنامه وبستر)؛ معادل عربی: ارض.
ترکیبات:
zamīg sardagān «زمین-سرشتان؛ خاک-سرشتان».
zamīg-čihrag
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* خاکی، خاک-سرشت، زمین-سرشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: ستارگان و سیارگانی که در احکام نجوم دارای طبع خاکی هستند (بهار، ۱۳۴۵: ۳۸۱). (برای توضیحات بیشتر رک. čihrag)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ریشه شناسی: این ترکیب از دو واژه zamīg و čihrag ساخته شده است و صورت اوستایی آن برابر است با zəmas-čiϑra- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۳). نیبرگ (۱۹۷۴: ۵۷) این واژه را به صورت damīk-cihrak میخواند. بررسی ریشه شناختی واژه zamīg در سرواژه زیر آمده است. (برای مطالعه čihrag رک. čihrag)
zamīg sardag
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* خاکی، خاک-سرشت، خاک-سرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: معنی این واژه با zamīg-čihrag برابر است و هر دو اشاره به کواکبی دارند که دارای سرشت خاکی اند. (برای توضیحات بیشتر رک. čihrag)
ریشه شناسی: این ترکیب از دو واژه zamīg و sardag ساخته شده است. (رک. zamīg و sardag)
ترکیبات:
zamīg sardagān «زمین-سردگان: کواکب خاک-سرشت، کواکب خاکی».
zāyč [zˀyc, zˀyc(k’) | N zāyča]
(تنجیم)
* زایچه: طالع، زیج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: زایچه یا زایجه عبارت است از جدولی که متشکل از دوازده خانه بروج است و وضعیت سیارگان نسبت به این بروج را در یک زمان خاص (مثلاً، در لحظه تولد یک فرد) ثبت میکند. منجمان این جدول را برای پیش بینی سرنوشت افراد و برشمردن ویژگیهای شخصیتی آنها بکار میبردند؛ ثبت زایچه در فرهنگ بسیاری از اقوام رایج بوده است و ایران زمان ساسانیان، برای هر اتفاق مهمی از جمله جلوس شاهان زایچهای ترتیب میدادند و آنرا در خزانه سلطنتی نگهداری میکردند (مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۱۶۴-۱۱۶۵).
نمودار زایچۀ کیهان در سه نسخۀ TD1، TD2، و DH از بندهشن آمده است که دارای تفاوتهای جزیی با هم میباشند. این تفاوتها در مقاله رافائلی (۱۹۹۹) به تفصیل شرح داده شدهاند. نمودار تصحیح شده زایچۀ کیهان به شیوۀ بندهشن که در آن خانۀ طالع (میخ جانان) در قسمت فوقانی نمودار قرار میگرفته است، به زبان فارسی در شکل شماره ۱۰ آمده است. همین نمودار، در شکل شماره ۱۱، به شیوۀ مدرن و به همراه مطابقت آن با وتدهای دوازدهگانه و خط افق نشان داده شده است.
از جمله واژههای نجومی که به زایچه مرتبط است، اصطلاح «طالع» میباشد که معنی آن «طلوع کننده» است و به آن درجه از دایرهالبروج یا آن برج اطلاق میشود که در زمان خاصی از افق شرقی در حال طلوع است (مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۶۱۱). در تنجیم، نام افق شرقی، وتد طالع (پهلوی: میخ جانان) است که یونانیان به آن Horoscopes به معنی «طالع» میگفتند؛ در گذر زمان همین واژه بسط یافته و به کل زایچه اطلاق شد (بارتون، ۲۰۰۳: ۹۳). به همین خاطر است که امروز بجای واژه «زایچه»، اصطلاح «طالع» نیز بکار میرود و «زایچه کیهان» به «طالع عالم» معروف است. منجمان زایچه های گوناگونی ترسیم میکردند؛ مثلاً، زایچه یا طالع تولد هنگام تولد یک فرزند، طالع سال یا زایچه سال هنگام تحویل سال، و طالع جلوس شاهانه هنگام بر تخت نشستن شاهی جدید.
از اصطلاحات مرتبط به زایچه، واژه «زیج» است که معرب واژه پهلوی زیگ «zīk» بوده و به کتابی گفته میشود که در آن «احوال و حرکات افلاک و کواکب» آمده باشد؛ معنای لغوی این واژه «ریسمان» است و منظور از آن «جداول نجومی» است. احتمالاً وجه تسمیه آن شباهت شکل جداول نجومی به تار و پودهای کارگاه نساجی است (دهخدا «زیج»؛ مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۱۹۷). اما، پژوهشهای جدید نشان میدهد که اساساً این اصطلاح در عربی به «یک متن نجومی منظوم» و بدون جدول اطلاق میشده است و معادل آن در سانسکریت «tantra» میباشد (کینگ، ۲۰۰۱: ۱۲).
ریشه شناسی: واژه zāyč مشتق است از ریشه zāy- «زاییدن» + پسوند اسم معنی سازِ -č [صورت دیگرِ -ēž در pādēz و wihēz] + پسوند -ag ؛ هند و ایرانی آغازین: *j́aHia- «زاییده» [+ پسوند *ka-] (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۵۴)؛ سانسکریت: jánman «جانان، (وتد) طالع، زایچه، ستارۀ طالع» از ریشۀ jan- «زادن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۱۰-۴۱۱)؛ jāyā́- «زاییدن؛ زن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۱۹)؛ اوستایی: مشتق از صورت مجهول zaya- از ریشۀ zan- «زاییدن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۲)؛ فارسی باستان: مرتبط با واژۀ zana- «انسان» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۱)؛ فارسی میانه: zāyič/ zēj «زایچه، زیج» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۷۳)؛ zāyč زایچه (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۷۰)؛ فارسی نو: زایچه، (=طالع)؛ معادل انگلیسی: horoscope (مکنزی، ۱۹۷۱: ۹۸)؛ thema (مصاحب، ۱۳۸۷: ۳۵۶۲)؛ ؛ nativity «زایچه تولد»؛ معادل عربی: زیج، طالع.
ترکیبات:
zāyč ī gēhān [zˀyc y gyhˀn’] «زایچه کیهان؛ طالع عالم».
* شکل شمارۀ ۱۰ *
نمودار زایچۀ کیهان (طالع عالم) بر اساس بندهشن
۳-۱- مقدمه
جهت مطالعه و بررسی ساختمان خاکپناه ، شهر یزد به عنوان نمونه موردی اقلیمی خشک، انتخاب گردید. انتخاب این شهر از آن جهت قابل تامل است که سابقه ساخت نمونه های متفاوت گونه خاک پناه در آن بس طولانی است و انواع کاربری های مختلف در این شهر هنوز زنده اند و مورد استفاده قرار میگیرند. علاوه بر آن در ساختمان سازی معاصر از این ایده ی معماری هنوز بهره گیری میگردد. جهت بررسی عملکرد حرارتی این گونه ی ساختمانی در شهر یزد، در ابتدا ملزم به شناخت اقلیم و شرایط آب و هوایی این شهر است. در این فصل علاوه بر شرح وضعیت آب و هوایی این شهر به ترفندهای اقلیمی در راستای معماری و شهرسازی اشاره میگردد. همچنین گونه های مختلف کاربری های خاکپناه یکی از راهکارهای اقلیمی این شهر است که معرفی میگردد.
۳-۲- بررسی اقلیمی شهر یزد
۳-۲-۱- خصوصیات جغرافیایی و اقلیمی یزد
شهر یزد در عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۵۲ دقیقه طول جغرافیایی: ۵۴ درجه و ۱۶ دقیقه شرقی واقع شده است[۲۷]. استان یزد در قلمرو سلسله جبال مرکزی ایران واقع شده و از پستی و بلندی و چالهها و کفههای کویری متعدد تشکیل شده است. این ناهمواریها عمدتاً به پنج گروه کوهها و تپههای پایکوه، دشتها و جلگهها، بیابانها، مناطق شور و کویرها و تپههای ماسهای تقسیم میشوند. خشکی اقلیمی استان یزد، دو علت اساسی و عمده دارد : یکی این که روی کمربند خشک جهانی قرار دارد و دیگر آنکه از دریاهای آزاد عمان و خلیجفارس و دریاچههای داخلی و بادهای رطوبتزای دریایی دور است. عامل مهم اعتدال نسبی آب و هوای یزد، که قابلیت زیست نسبتاً مناسبی به آن بخشیده است، ارتفاعاتی است که بیشتر به صورت موضعی مؤثراند و این امر باعث شده است مناطقی که در ارتفاعات بیش از ۲۵۰۰ متر قرار دارند از اعتدال و رطوبت بیشتری نسبت به دشتهای یزد و اردکان برخوردار باشند. به استثنای منطقه کوهستانی شیرکوه، سایر نقاط استان یزد اقلیم گرم و خشک و بیابانی دارد که از مغرب و جنوب غربی به سمت شمال شرقی و شرق خشکتر میشود.
به این ترتیب، آب و هوای استان یزد به علت قرار گرفتن در کمربند خشک جهانی، دارای زمستانهای سرد و نسبتاً مرطوب و تابستانهای گرم و طولانی و خشک است. در ایام تابستان، ییلاقهای شیرکوه پناهگاه مردم گرمازده این استان است[۲۸] .
۳-۲-۲- تحلیل داده های اقلیمی شهر یزد
اولین قدم در تطبیق طراحی معماری با محیط پیرامون، مطالعه عوامل اقلیمی مکان مورد نظر است که هر عامل اقلیمی تاثیر متفاوتی بر آن داشته و راه حل متفاوتی نیاز دار .منطقه اقلیمی محل قرارگیری ساختمان، به تنهایی اطلاعات کافی برای انجام یک طراحی اقلیمی را فراهم نمی کند و داده های آب و هوایی بسیار بیشتری، برای شناخت دقیق شرایط اقلیمی مورد نیاز است. برای شناخت دقیق یک اقلیم و تحلیل آن، نیاز به داده های اقلیمی ساعتی و یا حداقل داده های اقلیمی روزانه می باشد. به منظور درک بهتر شرایط آب و هوایی مورد نیاز برای یک طراحی انرژی کارا، بایستی پارامتر های اقلیمی مختلف موثر در رفتار حرارتی ساختمان مورد بررسی قرار گیرد
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
( Nasrollahi, 2013). این پارامترها شامل دمای خشک و دمای مرطوب، رطوبت نسبی، سرعت و جهت وزش باد و همچنین تابش مستقیم و پراکنده خورشید می باشند که دارای بیشترین اهمیت در یک طراحی اقلیمی هستند. بدلیل اینکه اطلاعات ساعتی و روزانه هر اقلیم، هزاران داده عوامل اقلیمی را دربردارند، بکارگیری ابزاری که بتواند این عوامل اقلیمی را به خوبی نمایش دهد، ضروری است.بکارگیری چنین ابزاری برای درک بهتر شرایط اقلیمی بسیار مفید است. هرچند استفاده از چنین ابزارهایی زمانی کارایی لازم را خواهد داشت که این ابزارها فاکتورهای اقلیمی را در ارتباط با یکدیگر و در ارتباط با شرایط حرارتی مورد نیاز، مثل محدوده آسایش حرارتی، نمایش دهند. برخی از این ابزارهای مفید، نمودار زیست اقلیمی )بیوکلیماتیک(، نمودار سایکرومتریک، گلباد، نمودار تابش خورشید و نمودار سایه اندازی میباشند.(همان). در این بخش، اقلیم شهر یزد مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این شهر در همه مطالعات این پژوهش به عنوان نمونه موردی ساختمانهای خاکپناه در اقلیم گرم و خشک، مورد استفاده قرار گرفته است . بر اساس تقسیم بندی اقلیمی کوپن، شهر یزد در منطقه گرم و خشک واقع شده است (کسمایی،۱۳۹۱). در ادامه فاکتورهای اقلیمی شهر یزد و تاثیر ان بر محدوده ی آسایش حرارتی انسان شرح داده خواهد شد.
۳-۲-۲-۱- دمای هوا
نمودار شماره ۶ تغییرات متوسط ماهانه دمای خشک هوا برای سردترین و گرمترین شهر های ایران، بر اساس داده های سازمان هواشناسی ایران درسال ۲۰۰۹ میلادی، را نشان می دهد .[۲۹] این نمودار همچنین متوسط ماهانه دمای هوای شهر یزد را در ماه های مختلف سال را در قیاس با گرمترین و سردترین شهر ایران، نشان می دهد. بر اساس این نمودار، متوسط ماهانه دما در شهر یزد در زمستان به محدوده پایینی دما در شهرهای ایران و در تابستان به محدوده بالایی دما در شهرهای ایران نزدیک می گردد. در نتیجه این شهر دارای زمستان های سرد و تابستان های گرم است. در نمودار شماره ۷، بیشینه و کمینه و متوسط ماهانه دما و نیز بیشینه و کمینه اندازه گیری شده این شهر در هر ماه در مقایسه با محدوده آسایش حرارتی نمایش داده شده است[۳۰].. بر اساس این نمودار، متوسط ماهانه دمای هوا در شهر یزد تنها در برخی از ماه های سال در محدوده آسایش حرارتی قرار می گیرد. دمای هوا در ما ههای خدداد تا مرداد ، بالاتر از محدوده آسایش حرارتی بوده و در ماهای آذر تا اسفند، این میزان پایین تر از محدوده مذکور می باشد. بر اساس این نمودار، متوسط ماهانه دمای هوای محیط در شهر یزد تنها در ماه های فروردین، اردیبهشت، مهر و آبان در محدوده آسایش حرارتی انسان قرار دارد. هرچند قرارگیری متوسط ماهانه دما در محدوده آسایش حرارتی به معنای قرارگیری دما در سرتاسر این ما هها، در این محدوده نیست و چنانچه نمودار نشان میدهد، بیشینه و کمینه و بخش عمده ای از محدوده دمایی در هر ماه، خارج از محدوده آسایش حرارتی می باشد. دلیل این امر تفاوت عمده دما در طول سال و بین ماه های مختلف و نیز در طول شبانه روز است که اصلی ترین دلیل این تفاوت، رطوبت نسبی اندک در این شهر می باشد.
نمودار۶- دمای ماهانه ی هوای خشک شهر یزد در مقایسه با سردترین و گرمترین شهر ایران(ماخذ: نگارنده)
نمودار ۷- بازه ی دمایی هوا در مقایسه با محدوده ی آسایش اشری[۳۱]
۳-۲-۲-۲- رطوبت نسبی هوا
شهر یزد رطوبت نسبی بیشینه ۵۱ ٪ را در ماه دی و رطوبت نسبی کمینه ۱۵ ٪ را در ماه تیر تجربه می کند. در نمودار شماره ۸ تغییرات دما و رطوبت نسبی این شهر در ما ههای مختلف و برای ساعتهای مختلف، در مقایسه با محدوده آسایش حرارتی، نشان داده شده است.
نمودار۸-دما و رطوبت نسبی برای ساعتهای مختلف در ماه های مختلف شهر یزد
۳-۲-۲-۳- باد
نمودارهای زیر گلباد سالانه و ماهانه شهر یزد را نشان می دهند. این نمودارها شامل مدت زمان وزش باد در جهت های مختلف و سرعت بیشینه، کمینه و متوسط وزش باد و همچنین دما و رطوبت نسبی هوا در زمان وزش باد می باشند. میزان رطوبت نسبی و بویژه دمای هوا در زمان وزش باد از جبه ههای مختلف در این نمودارها، ضرورت استفاده از باد برای تهویه طبیعی و یا محافظت ساختمان در برابر وزش باد را مشخص می نماید. ترکیب میزان وزش باد، دمای هوا و رطوبت نسبی در زمان وزش باد نشان می دهد که آیا دما و رطوبت نسبی هوا در زمان وزش باد برای تهویه طبیعی مناسب می باشد. درصورتیکه دما و رطوبت نسبی هوا در محدوده آسایش حرارتی و یا اندکی پایین تر از آن باشد، امکان استفاده از تهویه طبیعی برای خنکسازی فضاها فراهم میباشد ولی درصورت بالاتر بودن دمای هوا از محدوده آسایش حرارتی، تهویه طبیعی در ساختمان های دارای سیستم سرمایشی، باعث افزایش انرژی مصرفی برای سرمایش می گردد و لذا تهویه طبیعی نبایستی انجام پذیرد. همچنین هرچند بالا بودن رطوبت نسبی هوا در یک اقلیم، میزان نیاز به تهویه طبیعی را افزایش می دهد؛ ولی درصورتیکه میزان رطوبت نسبی از میزان حداکثری آن برای شرایط آسایش حرارتی بیشتر باشد، تهویه طبیعی در ساختمان های با سیستم تهویه مطبوع دارای رطوبت گیر، بر روی شرایط آسایش حرارتی اثر منفی خواهد داشت ( Nasrollahi, 2013) .بر اساس گلباد سالانه یزد، باد غالب در طول سال در این شهر از جهت جنوب ، جنوب شرقی، غرب و شمال غرب میوزد.هرچند مدت زمان وزش باد از سمت غرب و شمال غرب، بیش از بادهای جنوبی، جنوب شرقی است. این نمودار همچنین نشان می دهد که وزش باد در این شهر، از جهت های مذکور بسیار بیشتر از وزش باد از سمت شمال می باشد (نمودار ۹).
نمودار ۹- گلباد سالانه شهر یزد
۳-۲-۲-۴- نمودار سایکرومتریک
زمانیکه هدف در طراحی یک ساختمان استفاده از روش های غیرفعال برای تامین بخشی ازشرایط آسایش حرارتی با بهره گرفتن از قابلیتهای آن اقلیم باشد، تحلیل نمودار سایکرومتریک این اقلیم، مناسبترین روش برای شناخت روش های غیرفعال تامین شرایط آسایش حرارتی و مدت زمان کارایی هر یک میباشد ( Nasrollahi, 2013). نمودار شماره ۱۰ نمودار سایکرومتریک شهر یزد را بر پایه دمای خشک هوا نشان می دهد. بر اساس نمودار سایکرومتریک این شهر، برای دستیابی به شرایط آسایش حرارتی مورد نیاز انسان در این اقلیم، هم به گرمایش و هم به سرمایش نیاز می باشد. در این شهر در حدود۱۹.۵ ٪ از زمان سال، دما در محدوده آسایش حرارتی قرار دارد. این نمودار همچنین نشان می دهد که رطوبت نسبی در این شهر، بویژه در دوره گرم سال، بسیار پایین است.در جدول شماره ۶ درصد زمانی سالانه و تعداد ساعتهایی که هر یک از روش های غیرفعال و فعال توانایی تامین شرایط آسایش حرارتی در این اقلیم را دارند، آورده شده است.
نیاز به انرژی گرمایشی و سرمایشی یک ساختمان، فارغ از اقلیم محل این ساختمان، به معماری آن و همچنین به مصالح پوسته حرارتی آن وابسته است( Nasrollahi, 2013). ولی اگر تنها شرایط اقلیمی شهر جدید یزد معیار سنجش باشد، در این شهر در ماه های آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند بایستی از گرمایش استفاده کرد و در ماه های خرداد، تیر ، مرداد و شهریور نیاز به سرمایش وجود دارد. در ادامه مهمترین روش های گرمایش و سرمایش غیرفعال برای اقلیم شهر جدید یزد، و مدت زمانی که هر یک از این روش ها قابلیت استفاده دارند، بر اساس نرم افزار Climate Consultant 5.4 و فایل اقلیمی معتبر دپارتمان انرژی امریکا، آورده شده است.. مدت زمان ذکر شده برای هر یک از این رو شها، تنها با توجه به اقلیم تعیین گردیده است و مشخصات ساختمان، شامل معماری و مصالح آن، نقشی در تعیین این میزان ها نداشته است.
۳-۲-۲-۴-۱-گرمایش
دریافت تابش مستقیم خورشید راه کاری بسیار مهم برای گرمایش غیرفعال ساختما نها در همه اقلیم ها و از جمله در اقلیم یزد است. در این اقلیم در ۹.۸ ٪ از سال، دریافت تابش خورشید برای گرمایش ساختما نها مورد نیاز است.
برای تامین شرایط آسایش حرارتی در این اقلیم، در ۲۲.۵ ٪ از سال می توان از جذب حرارت از منابع داخلی ساختمان استفاده نمود.
ساختمان های یزد میبایستی در ۰.۱ % از سال در مقابل باد های سرد زمستانی آن منطقه محافظت گردند.
۳-۲-۲-۴-۲- سرمایش
بر اساس نمودار سایکرومتریک یزد در ۲۰.۱% از سال می بایستی از سایه بان برای سایه اندازی بر روی پنجره ها استفاده کرد تا از ورود مستقیم اشعه خورشید به داخل ساختمان جلوگیری کرده و مانع افزایش دمای محیط داخلی ساختمان گردد.
در ۴.۹ % از سال تهویه طبیعی می تواند شرایط آسایش حرارتی را در داخل ساختمان تامین نماید
به دلیل پایین بودن رطوبت نسبی در شهر یزد، سرمایش غیرفعال و فعال تبخیری در این اقلیم بسیار کارا بوده و از آن می توان برای خنک کردن فضاهای داخلی ساختمان در تابستان استفاده نمود. رو شهای سرمایش تبخیری، به عنوان یکی از موثرترین را هکارهای سرمایش در این اقلیم، میتوانند در ۲۵.۸ ٪ از سال استفاده گردند.
نمودار ۱۰-نمودار سایکرومتریک شهر یزد
جدول ۶- راهبردها و تخمین میزان کاهش مصرف انرژی
شماره | راهبرد | درصد | زمان در سال )ساعت( |
۱ | آسایش حرارتی | ۱۹.۵ | ۱۷۱۰ |
۲ | سایه اندازی بر روی پنجر هها |
۲-۱-۷- اقدامات و پیش نیازی
برای آغاز اجرای فرایند برون سپاری در هر سازمانی، انجام مجموعه ای از اقدامات اولیه، الزامی و اجتناب ناپذیر است. نتیجه ی انجام این اقدامات، فراهم کردن بستری مناسب برای اجرای فرایند برون سپاری خواهد بود. اهم این اقدامات به ترتیب زیر قابل بحث هستند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۷-۱- خواست و عزم قاطع مدیریت ارشد
مهمترین اقدامات اولیه در راستای استقرار فرایند برون سپاری در یک سازمان، خواست و عزم قاطع مدیر ارشد سازمان یا هیأت مدیره مبنی بر لزوم و ضرورت برون سپاری برخی از (یا همگی) فعالیت های سازمان و ترمیم مزایای بالقوه ی منتج از اجرای آن است. طبعاً هر حرکتی در سازمان که مدیر ارشد حامی و پشتیبان آن نباشد، حرکتی عبث و منجر به شکست خواهد بود و قاعدتاً هیچ یک از مدیران میانی یا عملیاتی سازمان، بدون جلب حمایت مدیریت ارشد سازمان، مجاز به برون سپاری فعالیت های حیطه ی نظارت خود نخواهد بود.
۲-۱-۷-۲- انتخاب شورای راهبری و مسؤول شورا
یکی از مهم ترین اقدامات لازم در زمینه ی فراهم آمدن بستر مناسب اجرای برون سپاری اثر بخش، انتخاب « شورای راهبری برون سپاری» است. وظایف عمده ی این کمیته که تشکیل آن بر عهده ی مدیریت ارشد سازمان است، به صورت زیر بیان می شود:
۱- سیاست گذاری کلان در زمینه ی تعیین حدود برون سپاری و مشخص کردن نامزدهای اصلی.
۲- تعیین سیاست ها، استراتژی ها و چارچوب های کلان تصمیم سازی در مقولات ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان، مفاد قراردادها، شیوه های اتخاذ تصمیمات برون سپاری و سایر نکات مربوط .
۳- تعیین اعضای کمیته اجرایی برون سپاری.
۴-نظارت بر چگونگی اجرایی برون سپاری و تعاملات با تأمین کنندگان.
۲-۱-۷-۳- هدف گذاری شفاف
یکی از اقدامات اولیه و اساسی جهت بسترسازی اجرای برون سپاری، هدف گذاری روشن است. هدف گذاری کلان در این ارتباط توسط مدیریت ارشد و شفاف سازی این اهداف به صورت اهداف قابل عملیاتی شدن توسط شورای راهبری انجام می شود. این اقدام می تواند با پاسخ به سؤالات زیر محقق شود:
۱- با اجرای برون سپاری در سازمان ما، چه مسائل از سازمان حل می شود؟
۲- به طور روشن و معین، برای اجرای برون سپاری در سازمان چه ضرورت ها و دلایلی وجود دارد؟
۳- برای حل مسائل مورد نظر غیر از برون سپاری، چه گزینه های دیگری قابل بررسی است؟
۴- نتایج مورد انتظار از اجرای برون سپاری چیست؟
۵- موانع و محدودیت های اجرای برون سپاری در سازمان ما کدام اند؟
۲-۱-۷-۴- طراحی فرایند اجرایی و تقسیم وظایف و مسؤولیت ها
در این قسمت، لازم است وظایف و مسؤولیتهای شورای راهبری، تیم اجرایی، هر یک از اعضای آنها و نیز هر یک از بخشهای سازمان (اعم از تولید،طراحی،انبار،تضمین کیفیت،مالی،خرید،برنامه ریزی و …) در قبال فرایند برون سپاری روشن و معین گردد.
۲-۱-۷-۵- ایجاد زبان مشترک بین افراد و گروه های درگیر در فرایند
هم شورای راهبری و هم تیم اجرایی باید تلاش خود را بر پدید آوردن زبان و برداشت مشترک از اهداف، الزامات و چگونگی فرایند برون سپاری متمرکز کنند؛ ضمن این که در مورد کارکنانی که احتمالاً ممکن است تحت تأثیر اجرای برون سپاری، شرایط شغلی آن ها تغییر کند، باید ظرافت و دقت کافی داشته باشند.
۲-۱-۷-۶- تعیین شایستگی محوری سازمان
هر سازمانی باید شایستگی های محوری خود را بشناسد و از واگذاری آن ها به پیمانکاران بیرونی پرهیز کند. برون سپاری را بر فعالیت های غیر اصلی متمرکز سازد و از ظرفیت آزاد شده جهت تقویت و بسط شایستگی های محوری و کسب بهتر مزیت های رقابتی بهره گیرد. این وظیفه نیز باید توسط شورای راهبری برون سپاری و با الهام از دیدگاه های مدیریت ارشد و نیز نظر مشاوران مدیریت ارشد استراتژیک سازمان انجام پذیرد.
۲-۱-۷-۷- تعیین حدود و استراتژی های برون سپاری و ملاحظات استراتژیک
شورای راهبری برون سپاری باید حدود برون سپاری را شفاف و فعالیت های کاندیدا را تعیین نماید، یا به عبارت دیگر، خطوط قرمز واگذاری فعالیت ها را مشخص کند؛ ضمن اینکه لازم است در مورد جهت گیری استراتژیک برون سپاری در هر دسته از فعالیت های کاندیداها تصمیمی اتخاذ شود (اعم از منبع یابی منفرد یا چندگانه برای آن ها، منبع یابی محلی، منطقه ای یا جهانی، تأمین سطح یا چند لایه، نوع و متن قرادادها، نوع ارتباط با تأمین کنندگان، خطوط کلی ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان و موارد دیگر).
۲-۱-۷-۸- ارزیابی ریسک ها
اگر برون سپاری به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ابزاری قدرتمند است که می تواند کامیابی سازمان را در عرصه ی رقابت شدید تجاری به همراه داشته باشد.، اما چنانچه در استفاده از این ابزار قدرتمند دقت و تأمل کافی صورت نگیرد، نه تنها ممکن است هیچ یک از منافع مورد انتظار حاصل نشود بلکه می تواند آسیب ها و خسارات جبران ناپذیری بر منافع (بلند- مدت) سازمان وارد کند. بر این مبنا لازم است شورای راهبری قبل از آغاز برون سپاری ریسک ها و مخاطرات کلی این شمشیر دو لبه را در مورد سازمان خود تحلیلی نموده و در صورتی که مخاطرات و مضرات احتمالی برون سپاری بیش از منافع مورد انتظار برآورد شود، هشدارهای لازم را اعلام نموده و اقدامات پیشگیرانه لازم را طراحی و اجرا نماید. بندرت ممکن است این تحلیل ریسک های کلان، بکلی سازمان را از برون سپاری بر حذر دارد.
۲-۱-۷-۹-تأمین منابع و امکانات
اجرای فرایند برون سپاری نیز مانند هر فرایند دیگری نیازمند مجموعه ای از منابع و امکانات است که در ابتدای فرایند، این موضع باید مورد دقت نظر قرار گیرد. این منافع می تواند شامل بودجه ی مورد نیاز (به ویژه برای راه اندازی و استقرار فرایند)، زیر ساخت ها و سیستم های اطلاعاتی، ساختار اجرایی، گزارش دهی و ثبت مستندات و موارد دیگری از این قبیل باشد.
با انجام اقدامات فوق، زمینه برای پیاده سازی رویکرد برون سپاری در سازمان فراهم خواهد شد و بدین ترتیب می توان نسبت به اجرای فرایند برون سپاری برای کاندیداهای مورد نظر اقدام نمود.
۲-۱-۷-۹-ا-گام اول : تحلیل ساخت / خرید
پس از تعیین فعالیت کاندیداها برای برون سپاری، لازم است تا تجزیه و تحلیل های دقیق تری جهت اخذ تصمیم نهایی در مورد نگهداری یا واگذاری این فعالیت ها صورت پذیرد. در این گام، معیارهایی مانند تأمین کنندگان بالقوه در بازار و ویژگی های و توانایی های آن ها، معیارهای هزینه ای، معیارهای عملکردی مانند کیفیت و تحویل، ریسک تأمین، ظرفیت تولید یا ارائه خدمت، اکتساب مهارتهای فنی و مدیریتی از تأمین کنندگان بیرونی و … می تواند در اتخاذ تصمیم نهایی ساخت یا خرید دخیل شود. نکته ی مهم اینکه به جز دو گزینه ی «ساخت» و «خرید»، گزینه ی سومی به نام «مشارکت» وجود دارد که ماهیت آن نسبت به دو گزینه ی قبلی، ماهیتی بینابینی است و خود دارای انواع مختلف است.
چنان که در شکل شماره۱-۲ نشان داده شد، در صورتی که تصمیم بر «ساخت» یا به عبارت بهتر، نگهداری فعالیت در درون سازمان باشد، بدیهی است که سازمان باید مسیر بهبود و تعالی را در این حوزه ها جدی تر از گذشته بپیماید؛ و در حالتی که جمع بندی نتایج، مبنی بر واگذاری فعالیت و برون سپاری آن باشد، نوبت به شناسایی و ارزیابی تأمین کنندگان بالقوه و انتخاب یک یا تعدادی از آن ها می رسد.
۲-۱-۷-۹-ب-گام دوم : شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان
در این گام، باید تأمین کنندگان بالقوه ی شناسایی شده را مورد ارزیابی قرار داده و از بین آن ها یکی یا تعدادی را انتخاب کرد. عموماً دسته معیارهای زیادی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان استفاده می شود که مواردی مانند قابلیت های فنی، مدیریتی و کیفی تأمین کننده، ساختار هزینه و نحوه ی قیمت گذاری وی بر خدماتش، پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر و حرکت تأمین کننده به سمت تعالی، توان دخالت تأمین کننده در مراحل اولیه ی تکوین محصول، توانایی و ثبات مالی، تبعیت از قوانین، سیستم زمان بندی تولید و توانایی های اطلاعاتی (اعم از زیر ساخت ها و سیستم ها) از این جمله هستند.
معمولاً با بهره گرفتن از روش های متفاوت، اطلاعات مربوط به هر یک از دسته معیارها، جمع آوری و به کمک تحلیل آن ها به هر یک ازتأمین کنندگان، امتیازهایی تعلق می گیرد که به این طریق می توان تأمین کنندگان برتر را شناسایی کرد. اما سؤال این است که اگر هیچ یک از تأمین کنندگان، قادر به تأمین حداقل نیازمندی ها و سطوح انتظارات سازمان نباشند چه باید کرد؟
۲-۱-۷-۹-ج-گام سوم : مذاکره و عقد قرارداد
پس از مشخص شدن تأمین کنندگان برگزیده، نوبت به انجام مذاکره با تأمین کنندگان و عقد قرارداد با آن ها می رسد. معمولاً در انجام مذاکره بین خریدار و تأمین کننده اهداف زیر دنبال می شود:
۱-روشن کردن دامنه ی عملیاتی و حوزه ی خدمات مورد انتظار از تأمین کننده.
۲- مشخص کردن ساز و کارهای شفاف و اثر بخش برای ارزیابی عملکرد تأمین کننده و نحوه ی نظارت بر فعالیت وی (در حین اجرای قرارداد).
۳-روشن کردن نحوه ی قیمت گذاری بر خدمات تأمین کننده و حصول توافق نهایی بر قیمت.
۴-تعیین زمان بندی تحوبل ها و چگونگی تأیید کار.
۵- تعیین شرایط خاتمه یا فسخ قرارداد.
با توجه به اهداف ذکر شده، گام های مذاکره و عقد قرارداد در فرایند برون سپاری را می توان به صورت زیر بیان کرد:
۱-آگاه ساختن تأمین کنندگان برگزیده.
۲-تهیه ی فهرست موارد مطرح شده در قرارداد و نکات نیازمند گفتگو.