وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود منابع پژوهشی : دانلود مطالب پژوهشی در مورد بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

ادیان و تناسخ

۱-۱-تناسخ در بستر تاریخ

«تناسخ»، که تعبیر دیگری از آموزه «انتقال روح» «Transmigration» است، به عنوان یک عقیده عمومی در بسیاری از نظام‌های اندیشه فلسفی و باورهای مذهبی در فضاهای وسیع جغرافیایی و تاریخی مطرح است. هرچند در زمان کنونی، این باور را نسبت به برخی جوامع مطرح می‌کنند، ولی شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه در برخی از دوره‌ها، در همه بخشهای جهان رشد کرده و به صورتهای گوناگون، در میان طوایف وحشی، که در اقصی نقاط کره‌خاکی ساکنند، رواج یافته است.
قطب‌الدین شیرازی می‌نویسد:
«گروه اندکی از قدما که از تحصیل و تحقیق، بهره کمی برده بودند به تناسخ اعتقاد داشتند».
(سهروردی، ۱۳۶۶، ص۴۷۶).
معروف است که فیثاغورث به تناسخ اعتقاد داشته است. کاپلستون مورخ فلسفه غرب از او به عنوان تناسخی نام می‌برد. (کاپلستون، جلد اول).
درباره او می‌خوانیم که فیثاغورث گفت: «آن سگ را مزن، زیرا من از او صدای دوست متوفای خود را می‌شنوم» (ویل دورانت، ۱۳۶۹، ص۴۲۶).
همچنین در تورات از اینگونه تحولات یاد شده است: [«کاموس»، پسر یکی از پادشاهان فنیقیه به صورت مار درآمد.] ( فلسفی، ۱۳۳۷، ص۱۲۳).
به دیگر سخن، اعتقاد به تناسخ از دیرباز در میان ملل و اقوام گوناگون مطرح بوده، به گونه‌ای که تقریباً در طول تاریخ بشر، همیشه گروه یا گروه‌هایی بوده‌اند که به تناسخ باور داشته، و برخی آن را از جمله اعتقاداتی دانسته‌اند که علاوه بر جنوب شرق آسیا، در اروپا نیز رواج دارد. تا جایی که حتی برخی آن را به همه مذاهب فکری نسبت داده. چنین گفته‌اند: «ما من مذهب الا وللتناسخ فیه قدم راسخ»
(شهرستانی، ۱۳۶۰، ج دوم، ص۹).
جان بی‌.ناس نیز در این باره می‌گوید: همه مذاهب عالم، از بدویان وحشی تا امم متقدم، که دارای فرهنگ متعالی‌اند، همه بیش و کم قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشته (جان‌.بی.ناس، ۱۳۷۳، ص۱۵۵)

۱-۱-۱-ادیان دوره ماقبل تاریخ

این دوران شامل فرهنگهایی می‌شود که قبل از دوره نگارش بوده است و تاریخدانان کوشیده‌اند که از آثار به جا مانده در غارها، نقوش روی دیوار و وسائل زندگی و ابزار مورد نیاز، قضاوت‌هایی درباره طرز تفکر آنها داشته باشند.
این مورخان اظهار داشتند که:
“مردمان این فرهنگ‌ها، برخوردهای متفاوتی با امواتشان داشته‌اند. در حالت اول آدمیان دیرینه بر آنند که اموات نه فقط زنده و باقی هستند، بلکه دارای همان اشتیاق‌ها و حوایج ایام حیات هستند و بر همین اساس همراه با آنان اسباب و اشیاء قیمتی و اثاث البیت را دفن می‌کردند.
در مورد برخی از اموات، به نوعی احترام و قداست قائل بوده‌اند و بر آنها قربانی می‌کرده‌اند از روح آنها برای امور دنیوی مدد می‌گرفته‌اند. و در مورد برخی دیگر، بیم مزاحمت‌هایی را داشته‌اند و برای جلوگیری از مزاحمت‌های آنان، تدابیری می‌اندیشیده‌اند، مثلاً انبوهی از سنگ بر روی جسد مرده قرار می‌دادند یا بدن او را با طنابهایی محکم می‌بستند و یا اینکه مسیر بازگشت را پر از خار می‌کرده‌‌اند تا پای مرده به آن خارها گیر کند و تنواند بازگردد به جادو و طلسم و … برای دفع آنها متوسل می‌شده‌اند. در همان حال، برای استرضای خاطر آنها و خشنودی روح ایشان، بعد از دفن هدایایی به آنها تقدیم می‌کردند.»

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از جمله عقاید دیگری که دربارۀ اموات وجود داشته آن است که اشخاص بدخو و جفا کار بعد از مردن، همچنان دارای صفات موذی خواهند بود، از این رو به صورت شیاطین در می‌آیند؛ در صورتی که نیکوکاران جنبۀ تقدیس پیدا کرده در عالم اساطیر رفته و پهلوان‌های نامی شده تا به حدی که منزلت الوهیت پیدا می‌کنند.
این تحلیل نشان می‌دهد که آنها زندگی پس از مرگ انسانها، زندگی‌ای از نوع دیگری می‌دانسته‌اند، نه به صورت یک زندگی مجدد در قالب جسمی دیگر زیرا اگر آنها اعتقاد به تناسخ داشتند، نباید از مردگان خود ترسی داشته باشند و یا امید به آنها ببندند چون هم اکنون آنها را به صورت انسان یا حیوان دیگری، تزد خود می‌یافتند. نه ارواحی که غایب از دیدگان آنهایند و می‌توانند بر امور زندگی آنها مسلّط باشند. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۲۵-۲۳)

۱-۱-۲-تمدن و نحل باستان:

دوره ادغام قبایل پراکنده و تشکیل تمدنهای قدیمی است. دروادیهای نیل و فرات و در شبه جزیره‌های یونان و ایتالیا و … صدها قبیله و طایفه با هم گرد آمدند و امتهای بزرگ تشکیل دادند. از اتحاد عشایر شهرها و اتحاد شهرها، ملتهای واحدی ساخته شد که هر یک شاهی یا اتحادیه‌ای داشتند. ادیان ملّی هم جانشین عقاید پراکنده قبیله و عشیره شده است.
تقریباً این دوره ۲ الی ۳ هزار سال قبل از میلاد بوده است که در نقاط مختلف جهان ایجاد شده است.

۱-۱-۳-آفریقا- مصر

“بدون تردید تمدن مصر آنچنان تمدن کهنسالی است که هیچ یک از تمدنهای دیگر عالم بر آن سبقت نداشته است. مصریان در هزاره پنجم قبل از میلاد، برای تعین وقت و مساحت اراضی، از روش های علمی استفاده می‌کردند و در شهرها و دیه‌هاشان نظامات اجتماعی حکم فرما بود. مصر برای متفکران نخستین یونانی، سرزمین علم و معارف بود و مقصد دانش پژوهان. هندسه نخستین بار در مصر پدید آمد مردم دیگر جهان از مصریان آموختند که سال را به ۳۶۵ روز و ربع روز و ۱۲ ماه و ماه را به چهار هفته و هفته را به هفت روز، و شبانه روز را به ۲۴ ساعت تقسیم کنند. در زمینه معرفت مردمان مصر باستان معتقد بوده‌اند که انسانها با همین جسمشان، منتهی در عالم دیگر، زندگی می‌کنند، به همین سبب اجسادشان را مومیایی می‌کرده‌اند تا آسیبی نبیند و در مواردی، خدم و حشم یک شاه یا ارباب را با وی دفن می‌کردند تا در آن دنیا هم خدمتگزار وی باشند، اموال وی را هم دفن می‌کردند، تا در آن دنیا ثروتمند بماند.”
(الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۱۴)، (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۶۰-۵۷)، (ویل دورانت، ۱۳۷۶، ص۲۴۴-۲۴۱)
از این گونه عقاید هم نظریه تناسخ بدست نمی‌آید چون اگر قرار باشد روح در قالب جسم دیگری دوباره در دنیا زندگی کند دیگر به این همه تدارکات برای زندگی احتیاج نداشت که همراهش بفرستند. زیرا دوباره به همین دنیا برمی‌گشت و مثل دیگران زندگی می‌کند.
در اساطیر مصر باستان آمده است که : “روح انسان پس از مرگ، مسافرتی را به سوی دنیایی آغاز می‌کند و به راه می‌افتد، در انتهای درۀ طولانی نیل، در سر راهی منتهی به یک واحه می‌شود، که این واحه نزد ایشان سر حد فاصل بین جهان و دنیای مجهول است و از آن چون بگذرد در کوهستانها به آخر جهان می‌رسد، و پس از پیمودن زمین، در انتهای زمین، به زیر زمین و عالم ستارگان فرو می‌افتد. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۶۲-۶۱)

۱-۱-۴-دیانت از نظر مصری‌ها

در زمینه معرفت نظری به سبب طرز تفکر دینی، مصریان پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند. دیانت مصری از ادیان دیگر قدیم در تطور اندیشه بشری تأثیر بیشتری داشته است. مصریان نخستین ملتی بودند که میان خدایان ترتیبی قائل شدند و روابط خدایان و بشر را تعیین کردند. نخستین بار مصریان به حیات آخرت ایمان آوردند و مسأله ثواب و عقاب پس از مرگ را مطرح ساختند، و گفتند ثواب و عقاب اخروی نتیجه اعمالی است که در این جهان از ما سر می‌زند. و مصریان از این بابت بر انبیاء یهود سبقت گرفتند.
مهمترین چیزی که در دیانت مصری به چشم می‌خورد، یکی اعتقاد به خلود نفس است و دیگر مغایرت نفس با جسد،مغایرت نفس با بدن پایۀ دو حقیقتی شد که بعدها در فلسفه رواج یافت، بدین معنی که در جهان دو جوهر مادی دیگر جوهر روحانی است. (الفا خوری، ۱۳۶۷، ص۱۵)

۱-۱-۲-۳-قیامت از نظر مصری‌ها:

در میان اقوام و امتهای باستان، گویا مصر ساده‌ترین صورت تحول عقاید را جلوه‌گر می‌سازد، در طول زمانی دراز مبادی بسیط پرستش ارواح (آنیمیزم) و اعتقاد به اشیاء ممنوع شده (توتم پرستی)، به شکلی ساده، به «پولی تئیزم» (یا چند خدایی) منتهی گردید و بر همین اساس در آن کشور یک سلسله می‌بری اخلاقی و معنوی به وجود آورد.
یکی از الهه و خدایان مورد تقدس و احترام مصریان گاو بود. گاو از دیر زمان در نظر آنها موجودی مقدس و عظیم القدر می‌باشد که «اپیس» مقدس‌ترین و مشهورترین آنهاست.
از جمله کارهایی که کاهنان سود جو و حیله گر انجام می‌دادند این بود که: آنها از سادگی مردم آن سامان سوء استفاده نمودند و آنان را وا می‌داشتند که برای شادی و کامیابی روح تازه گذشته خود و نجات وی از چنگال بدبختی مرده، نامه‌ای را که انواع طلسمات در آن نقاشی شده و افسون و اورادی بر آن خوانده شده بود را به مبلغ گزافی خریداری کنند تا وسیله آمرزش در پیشگاه «اوزیریس» خدای مردگان شود. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۴۹-۴۶)
دو مسأله رستاخیز و سنجش اعمال نیز در دیانت مصری شکل مخصوصی به خود گرفته بود، مصریان را عقیده بر آن بود که «او سی ریس» یعنی نسل انسان، دوباره زنده می‌شود و همه گیاهان پس از مرگ زندگی را از سر می‌گیرند، انسان نیز می‌تواند بعد از مردن دوباره به زندگی باز گردد. اینکه جسد مردگان در خاک خشک مدت‌های درازی صحیح و سالم می‌ماند، از عواملی است که عقیده خلود را هزاران سال در مصر باقی نگه داشته است.»
( ابوالمعالی، ۱۳۷۶، ص۱۶۱)
فرید و جدی در دایره المعارف می‌نویسد:
“اعتقاد به عالم آخرت از عصر پیدایش انسان مسؤل، مطرح بوده و در طی زمان، خرافاتی بر آن اضافه شده است. «هربرت اسپنسر» جامعه شناس معروف می‌نویسد با این که انسانها، در آغاز پیدایش قدرت بر تفکر نداشته‌اند ولی در عین حال به فراخور استعداد، عالم پس از مرگ را ادراک نموده‌اند. ما با قبائلی در آفریقا برخورد نموده‌ایم که مرگ را نابودی ابدی و خاموشی مطلق می‌دانند، بنابراین از میان مردم فرار کردند و به غارهای وحشتناک پناه برده و در همان جا درگذشتند.
برخی از قبایل وحشی بر این باورند که زندگی پس از مرگ، تابع اعمالی است که بدن با رنج و زحمت انجام داده، پس اگر جسم آدمی متلاشی شود شخصیت او هم از بین می‌رود، و اگر بدن صحیح و سالم بماند، روحش در عالم آخرت ساکن می‌شود، و در این هنگام، بدن به بدترین وجه نابود خواهد گردید.
(وجدی، ۱۹۷۱، واژۀ آخرت)

۱-۱-۲-۴-در سومر و بابل و آشور:

هر چند مصر را در تکوین تمدن قدیم تأثیر بسزایی بوده است، ولی کانون مرکزی تمدن قدیم سرزمین بین‌النهرین است که به گاهوارۀ تمدن معروف است. پرتویی که از این کانون فروزان تأیید سر تا سر جهان آن روز را از یک سو تا یونان و روم و از دیگر سو تا خاور دور روشن ساخت.
تمدن بین‌النهرین تا عصر حجر فرا می‌رود. دانشمندان از آثاری که بدست آورده‌اند معتقد شده‌اند که تمدن سومری مهمترین رکن تمدن‌های آسیایی است. تمدن سومری مولود آب و خاک است. این دو عنصر برای کسانی که از ارتفاعات ترکستان آمده و در بین‌النهرین سکونت گزیده بودند، بهترین وسیلۀ معیشت کشاورزی بود. از گل‌ خانه‌ها بر آوردند و برای نوشتن لوحه‌های گلی ساختند. پس اگر سومریان معتقد شوند که آدمی از گل آفریده شده تعجبی نخواهد داشت. و هنوز هم این باور رواج خود را از دست نداده است.
«بین‌النهرین محل برخورد ملل مختلف بود. پس از آنکه سومریان در این ناحیه مسکن گزیدند و تمدنی بزرگ را پی افکندند، اقوام سامی الاصل عموری از جانب جزیره العرب- پس از نقل مکان‌های متعدد- به آن سرزمین در آمدند و در آنجا استقرار یافتند و سومریان را تحت سیطرۀ خویش کشیدند".
از آن پس بابل امتزاج تمدن‌های سومری و سامی گردید. (الفا خوری، ۱۳۶۷، ص۱۶)

۱-۱-۲-۵-آسیا- بابلی‌ها:

شهرها، حکومت‌ها، الواح و کتیبه‌ها، معابد و کاهنان در بین‌النهرین از زمانی قدیمی‌تر از مصر به ظهور رسیدند، لکن روحی که در جسم تمدن بابلی دمیده شد از کشور فراعنه قویتر و حقیقی‌تر و مادی‌تر بود، در آن سرزمین روزگار به سرعت تبدیل و تغییر حاصل می‌کرد و فکر بقا و ازلیت، قهراً در دِماغ آن قوم ایجاد نمی‌شد.
اوضاع و حوادث همیشه موقت و زودگذر جلوه می‌شد و هیچ چیز دوام و بقایی نداشت و بر همین اساس شهرها با یکدیگر به نزاع و جدال برخاستند و یکی بر دیگری غلبه می‌یافت تا این که بالاخره سلطنت سومری‌ها تأسیس شده و عاقبت در تمدن مهاجمان سامی به تحلیل رفت و نابود شد، و سلطنت‌های جدید به ظهور رسیدند که سرانجام، آنها نیز به دست جهانگیران ایرانی منقرض شدند.
خدایان سومریان:
نخستین مجموعه خدایان متعدد در عصر سومریان به ظهور رسید. اسامی این خدایان افزون از چهار هزار است که هر یک مظهر جزئی از مظاهر طبیعت شمرده می‌شدند.
در میان تمام این خدایان «ربه الارباب عشتر یا الهۀ مادر» معروفتر از همه شد و تقریباً مورد پرستش عام و خاص قرار گرفت و با آن که او را مادر کل می‌دانستند وی را به طبیعت «عذار» می‌شناختند.


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود مطالب پژوهشی در مورد طراحی و استقرار روش ...دانلود پژوهش های پیشین درباره آرای عرفانی بدیع‌الزمان سعید ... »