پس از سرد شدن محصول در دمای اتاق، ۲۰ میلیلیتر از مالاشیت گرین اتوکلاو شده و تازه تهیه شده به آن اضافه گردید.
برای تهیه این محیط از تخم مرغهای تازهای که بیشتر از یک هفته از عمر آن نگذشته بود، استفاده گردید. ابتدا با یک برس و یک محلول صابونی ۵ درصد روی پوسته تخم مرغ ها کاملا” سائیده شد تا تمیز گردند، سپس تخم مرغها در محلول صابونی ۵ درصد به مدت ۳۰ دقیقه غوطه ور گردیدند. بعد از شستشو با آب، از اتانول ۷۰ درصد برروی تخم مرغها اسپری گردید و به مدت ۱۵ دقیقه تخم مرغها در این وضعیت قرار گرفتند. بعد از شستشو و ضد عفونی کردن دستها با الکل ۷۰ درصد محتویات تخم مرغ را یکی یکی داخل فلاسک استریل شکسته و با تکانهای دست یکنواخت و هموژنیزه شدند. تخم مرغهای هموژنیزه را با یک گاز ۴ لایه استریل فیلتر کرده و داخل یک ارلن استریل ریخته شد سپس ۱۰۰۰ میلیلیتر از تخم مرغ به محلول تهیه شده اضافه گردید.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مخلوط حاصل با دست تکان داده شد و برای اختلاط کامل، از دستگاه همزن استفاده گردید.
در شرایط استریل مقدار ۶ الی ۸ میلیلیتر از محیط کشت در لولههای آزمایش در پیچدار ریخته شد و محیطها در دستگاه پخت محیط یا کواگولاتور بصورت Slant (شیب دار و مایل) قرار گرفتند تا به مدت ۵۰ دقیقه در دمای ۸۵ درجه سانتی گراد پخته شوند.
محیطهای آماده و پخته شده به مدت ۴۸ ساعت با در نیمه باز (شل) جهت کنترل در انکوباتور ۳۷ درجه سانتی گراد قرار گرفت، در صورت عدم آلودگی درب لولهها محکم گردید.
۳-۲-۳. آلودگیزدایی و تغلیظ نمونهها
برای آلودگیزدایی نمونهها از روش N - استیل-L - سیستئین – هیدروکسید سدیم (NaOH-NALC) استفاده گردید.
اصولا هیدروکسید سدیم، یک ماده آلودگیزدای شدیدا سمی میباشد، که بعنوان یک امولسیون کننده هم عمل می کند. افزودن ماده موکولیتیک N - استیل-L - سیستئین (NALC) ، غلضت هیدروکسید سدیم را کاهش داده و زمان لازم برای عمل آلودگیزدایی را کوتاه می کند. بنابراین در به دست آوردن اکثر، باسیل مقاوم به اسید کمک می کند .(Forbes B.A and Hicks K., 1993)
مواد مورد نیاز
محلولهای سیترات سدیم (۹/۲ % یا ۱/۰ نرمال)
سود (۴% یا ۱ نرمال)
بافر فسفات ۰۶۸/۰ مولار با ۸/۶ pH= : که مخلوطی به میزان مساوی از محلولهای Na2HPO4 و KH2PO4 است.
محلول NaOH-NALC : که مخلوطی از سیترات سدیم، سود و NALC است که تازه استفاده می شود.
۳-۲-۳-۱. آماده سازی محلولها
تهیه سیترات سدیم ۹/۲ درصد (۱/۰ مولار)
۴/۲۹ گرم سیترات سدیم بدون آب به یک لیتر آب مقطر استریل اضافه شد و ۱۵ دقیقه در دمای ۱۲۱ درجه سانتی گراد اتوکلاو گردید.
تهیه سدیم هیدروکسید ۴ درصد (یک نرمال)
۴۰ گرم سود در مقدار کمی آب مقطر حل شد، حجم نهایی به ۱ لیتر رسید.
در مرحله بعد ۱۵ دقیقه در دمای ۱۲۱ درجه سانتی گراد اتوکلاو گردید.
در صورت مشاهده هر نوع کدورت و اشکال تودهای، محلول غیر قابل استفاده خواهد بود.
بافر فسفات ۰۶۷/۰ مولار pH=6/8
استوک قلیایی: برای تهیه دی سدیم فسفات ۱۵ مولار (Na2HPO4) در یک فلاسک مدرج ۴۷/۹ گرم Na2HPO4 بدون آب اضافه شد سپس با کمی آب مقطر حل گردید و بعد از انحلال کامل، حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰۰ میلی لیتر رسید.
استوک اسیدی: برای تهیه مونو پتاسیم فسفات ۱۵ مولار (KH2PO4) در یک فلاسک مدرج ۰۷/۹ گرم KH2PO4 اضافه شد سپس با کمی آب مقطر حل گشته و بعد از انحلال کامل، حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰۰ میلی لیتر رسید.
به میزان مساوی از هر دو استوک با یکدیگر مخلوط شد و در دمای ۱۲۱ درجه سانتی گراد بمدت ۱۵ دقیقه اتوکلاو گردید.
۳-۲-۴. روش کار کشت
در یک لوله سانتریفوژ ۵۰ میلیلیتری یک حجم از محلول NaOH-NALC به حجم مساوی از نمونه اضافه گردید.
در مرحله بعد لولهها توسط ورتکس مخلوط شد (زمان اختلاط نباید از ۳۰ ثانیه بیشتر میشد زیرا NALC در حضور اکسیژن ناپایدار بوده و فعالیت خود را از دست میداد).
لولهها جهت عمل دکانتامیناسیون (۲۰ الی ۲۵ درجه سانتی گراد) به مدت ۱۵ دقیقه در دمای اتاق قرار گرفتند.
پس از سپری شدن زمان مذکور، مخلوط با آب مقطر استریل یا بافر فسفات به حجم نهایی ۵۰ میلی لیتر رسید (با این رقیق سازی، عمل NaOH متوقف شده و از چسبندگی و ویسکوزیته مخلوط کاسته می شود).
در لولهها محکم بسته شد، چند بار وارونه گردید تا محتویات داخل لولهها کاملا” مخلوط و یکنواخت گردند.
لولهها در rpm 3000 به مدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه سانتریفوژ شدند.
مایع رویی به یک ظرف محتوی محلول آلودهزدا حاوی یک ماده ضدعفونی کننده نظیر فنل ۵ درصد منتقل گردید.
به رسوب حاصل، بافر فسفات اضافه شد و توسط پیپت پاستور استریل قسمتی از رسوب را برداشته به محیط کشت انتقال داده شد.
باقیمانده رسوب را روی لام برده، یک گسترش به طول ۱ تا ۲ سانتیمتر ایجاد گردید.
نمونهها در ۴ لوله حاوی محیط لونشتاین جانسن دارای گلیسرول و لونشتاین جانسن بدون گلیسرول دارای پیرووات کشت داده شد. (۲ لوله قبل از عمل دکانتامینه و ۲ لوله بعد از عمل دکانتامینه) درب لولهها را نیم پیچ باز گذاشته سپس لولهها را در انکوباتور۳۷ درجه قرار داده بعد از دو هفته درب لولهها را سفت کرده و به مدت ۲ ماه در ۳۷ درجه سانتی گراد نگهداری کرده و هر هفته لولهها بررسی شدند.
۳-۲-۴-۱. محیط کشت حاوی تیوفن ۲- کربوکسیلیک اسید هیدرازید
این محیط کشت جهت افتراق M. bovis ازM. tuberculosis میباشد، که M. bovis قادر به رشد در این محیط نمی باشد.
۵/۲ گرم از پودر تیوفن ۲- کربوکسیلیک اسید هیدرارید به ۱۰۰ میلیلیتر آب مقطر اضافه شد و غلظت ۵/۲% آن تهیه گردید و ۲۰۰ میکرولیتر از استوک ۵/۲% به ۲۰۰ میلیلیتر از محیط کشت اضافه شد و غلظت آن در محیط کشت به ۵/۲ میکروگرم بر میلیلیتر رسید.
۳-۳. تشخیص میکروسکوپی مایکوباکتریومها
۳-۳-۱. تهیه گستره
از رسوب مایعات استریل بدن، قبل و بعد از یکنواختی و آلودگیزدایی ابتدا گستره میکروسکوپی تهیه شد بنحوی که یک اسمیر (گسترش)، با پخش کردن حدود ۱/۰ سیسی از نمونه مورد نظر بر روی منطقهای با ابعاد تقریبی ۱×۲ سانتیمتر از یک اسلاید (لام) شیشه ای نو، تمیز و برچسب خورده میکروسکوپی در هنگام کشت تهیه گردید. گستره تهیه شده پس از خشک شدن در هوای آزمایشگاه به وسیله حرارت (۸۵ درجه سانتی گراد به مدت ۱۵-۱۰ دقیقه) ثابت شد.
سپس با روش فلورئوکروم اورامین _ رودامین رنگآمیزی شد و به وسیله میکروسکوپ فلورسانس با ابژکتیو پایین و خشک مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۳-۲. رنگآمیزی اسید-فست فلورسنس اورامین O
مواد مصرفی: اورامین O ،اتانول ۹۵ درصد، فنل کریستال، اسید کلریدریک غلیظ، رد تیازین، آب مقطر
آماده سازی مواد
اورامین O : 1/0 گرم از اورامین O در ۱۰ میلیلیتر اتانول ۹۵ درصد حل گردید.
فنل: ۳ گرم فنل کریستال در ۸۷ میلیلیتر آب مقطر حل شد.
دو محلول بالا با هم مخلوط شدند.
اسید الکل: با دقت ۵/۰ میلیلیتر اسید هیدروکلراید غلیظ را به ۱۰۰ میلیلیتر اتانول ۷۰ درصد افزوده سپس به آرامی مخلوط گردیدند.
رد تیازین: ۱ گرم رد تیازین همرا با ۵۰ میلی لیتر فنل و ۱۰۰ میلیلیتر اتانول در ۸۵۰ میلیلیتر آب مقطر حل شد.
مراحل رنگآمیزی
سطح اسیمر از محلول اورامین لبریز گردید و اجازه داده شد تا ۱۵ دقیقه رنگ با گسترش تماس داشته باشد.
لام با آب مقطر شسته شد سپس در ظرف اسید الکل به مدت ۲-۳ دقیقه قرار داده شد تا کاملا” رنگ بری صورت گیرد.
مجددا” اسمیر شسته و خشک گردید.
1-6- محدودیتهای تحقیق
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
1-7-کلمات کلیدی تحقیق
خدمت: خدمت یعني كالايي اقتصادي و غير فيزيكي كه شخص، بنگاه يا صنعت براي استفاده ديگران توليد كرده است و هر بنگاهي كه محصول آن كالاي غير مريي و غير ملموس باشد به عنوان يك بنگاه خدماتي شناخته مي شود.
کیفیت: مرغوبیت، مطلوبیت و مجموعه ویژگیهای یک کالا و عرضهکننده آن (نه تنها از لحاظ کیفی بلکه از دیدگاه کمی، بها و غیره) که باعث میشوند آن کالا مورد تقاضا قرار گیرد و فروش رود.
کیفیت خدمات: کاملترین تعریف از کیفیت خدمات از سوی پاراسورامان و همکارانش ارائه شده است: «کیفیت خدمات شکلی از نگرش مرتبط با رضایت اما نه معادل با آن است که از مقایسه میان انتظارات مشتری از خدمات و عملکرد خدمات به دست می آید» (عطافر و شفیعی، 1385: 3).
زنجیره تأمین: زنجیره تأمین، شبکه ای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطهای و توزیع محصولات نهایی به مشتریان را انجام میدهد. زنجیره تأمین در سازمانهای تولیدی و خدماتی وجود دارند. پیچیدگی زنجیره ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر به شدت تغییر کند (فیض آبادی، 1382: 47).
تحلیل شکاف: دارای مؤلفه های استاندارد شدهای است که برای اندازه گیری انتظارات و ادراکات مشتریان درباره کیفیت خدمات به کار میرود.
شکاف مستقیم: به بررسی شکافهای مدل پاراسورامان میان تولیدکننده و تأمینکننده در جهت جریان کالا (از سمت تأمینکننده به تولیدکننده) می پردازد.
شکاف معکوس: به بررسی شکافهای مدل پاراسورامان میان تولیدکننده و تأمینکننده در خلاف جهت جریان کالا (از سمت تولیدکننده به تأمینکننده) می پردازد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
یک اصل مهم در تجارت و بازرگانی این است که همیشه کالاها و خدمات باکیفیت بالا در بازار طرفدار دارند. هم تحقیقات مربوط و هم تجربه شرکتها این اصل را تایید کرده اند و اظهار میدارند که خدمات باکیفیت از عوامل ایجاد سود قابل اندازه گیری، صرفهجویی در هزینهها و افزایش سهم بازار میباشد.
با انتشار نتایج اولین تحقیقات پاراسورامان و همکاران در سال 1985 در مورد کیفیت خدمات، در مدت کوتاهی دامنه این تحقیقات در زمینه های مختلف توسعه پیدا کرد. تحقیقات گستردهای در خصوص خدمات هتلها، خدمات درمانی، هواپیمایی، تفریحی و دانشگاهی و… صورت گرفت. کیفیت خدمات به دلیل ارتباط روشن و واضح آن با موضوعات سود آوری، رضایت مشتری و حفظ مشتری به عنوان یکی از موضوعات اصلی پژوهش در دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی تبدیل شده است.
در این فصل به مطالعه مبانی نظری در رابطه با کیفیت خدمات، زنجیره تأمین و شکافهای کیفیت خدمات میان تولیدکننده و تأمینکننده پرداخته می شود. در انتها پژوهشهای گذشته خارجی و داخلی مورد بررسی قرار میگیرد.
2-2- کیفیت خدمات
2-2-1- تعریف کیفیت
این واژه برای افراد مختلف، معنای متفاوتی دارد، بنابراین در اولین گام از بهبود کیفیت خدمات باید درک روشنی از مفهوم کیفیت داشته باشیم. بعلاوه تعریف کیفیت نه تنها از جهت معنایی مهم است بلکه مهمتر از آن هدایتکننده تلاش های کارکنان در جهت رسیدن به خدمات با کیفیتتر خواهد بود (سیدجوادین، 1389، 35).
در نگرش سنتی، کیفیت محصولات در پرتو ویژگیها و صفات فیزیکی آن از قبیل استحکام و قابل اعتمادبودن ارزیابی می شود. ولی امروزه بسیاری از شرکتها مفهوم کیفیت را مورد بررسی مجدد قرار دادهاند. این شرکتها متوجه شده اند که مطلوبترین و موفقترین محصول در جهان اگر نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان را برآورده نکند، ایده ال محسوب نمی شود. مشتریان به ما کمک می کنند تا مناسببودن را شناسایی کنیم و تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که از آنها نظرخواهی کنیم. تعریف کیفیت در چارچوب این مفاهیم چنین است: “درجهای که یک محصول یا خدمت با انتظارات مشتری و مشخصات ارائه شده تطبیق دارد” (روستا، 1384: 248).
برخی تعاریف ارائه شده بصورت زیر میباشند:
کیفیت عبارتست از آماده بودن خدمت یا کالا برای استفاده کننده که خود نیازمند کیفیت طراحی، انطباق، در دسترسبودن و مناسببودن مکان ارائه خدمت است.
کیفیت هیچ معنا و مفهومی بجز هر آنچه که مشتری واقعا میخواهد، ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی باکیفیت است که با خواسته ها و نیازهای مشتریان انطباق داشته باشد (کرازبی[8]، 1984: 60).
دمینگ[9] «تأمین رضایت مشتری و کاستن تغییرات» را در تعریف کیفیت گنجانیده است و کرازبی کیفیت را «مطابقت یک محصول یا خدمت با الزامات (ویژگیها واستاانداردهای) از پیش تعیین شده» تعریف می کند (لامعی، 1382: 17).
سازمان استانداردهای بین المللی، کیفیت را اینگونه تعریف می کند: تمامی ویژگیها و خصوصیات محصول یا خدمت که توانایی برآورده کردن نیازهای مشتری را دارد.
کیفیت ادراک شده عبارت است از: قضاوت مشتری درباره برتری یا مزیت کلی یک شی، کیفیت ادراک شده شکلی از نگرش است که با رضایت مرتبط است لیکن با آن یکی نیست و از مقایسه انتظارات با ادراکات از عملکرد، نتیجه می شود (پاراسورامان[10]، 1991: 15).
اگرچه در ارتباط با کیفیت تعاریف متعدد و فراوانی ارائه شده است، با این حال در یک طبقه بندی کلی میتوان این تعاریف را به پنج طبقه تقسیم بندی نمود که در زیر به آنها اشاره می شود (سید جوادین، 1389، 36-38):
بینهایت بزرگ: در اینجا کیفیت به عنوان مفهومی تعالی ذاتی تعریف می شود. بر طبق این تعریف اغلب تحلیلهای فلسفی افلاطون از زیبایی، قابل برگرداندن به موضوع کیفیت است. با این حال این تعریف قابلیت کاربردی کمی دارد چرا که شناسایی الویت عوامل تعیینکننده کیفیت ممکن نیست. در این تعریف، تلویحاً به ارتباط بین اهمیت افراد و کیفیت اشاره شده است.
محصول محور: در اینجا کیفیت به عنوان واحدهای مطلوبیتی که در کالا یا خدمات جای داده شده توصیف میگردد. بنابراین خدماتی که شامل واحدهای مطلوبیت بیشتریاند، با کیفیتتر میباشند. این تعریف بر صفات ملموس، یا کمیت واحدهای مطلوبیت خدمات تاکید دارند. با این حال در عمل شناسایی صفات خدمات آسان نیست، چه برسد به شمارش آنها، به علاوه مطلوبیت یک واژه مطلق نیست بلکه نسبی است و به موقعیت بستگی دارد.
فرایند یا عرضه محور: در این نگرش کیفیت به عنوان تطابق با الزامات تعریف می شود. در اینجا به اهمیت مدیریت و کنترل جنبه عرضه، تاکید می شود و تمرکز، بیشتر درونی است. چنین تعریفی برای سازمانهایی با خدمات استاندارد، که مستلزم تعامل کم با مشتری است، مفید میباشد.
مشتری محور: شاید لویس و بومز اولین کسانی باشند که کیفیت خدمات را به عنوان اندازه گیری اینکه تا چه حد سطح خدمات ارائه شده با انتظارات مشتریان تطابق دارد، تعریف کرده اند. در اینجا تاکید بر بیرون است. کیفیت به عنوان ارضای نیازهای مشتریان یا مطابق با هدف تعریف می شود. این تعریف بر توانایی سازمان جهت تعیین نیازها و خواسته های مشتریان و برآورده کردن این نیازها تاکید دارد. تعریف مشتری محور، بطور ضمنی نگرش عرضه محور را در بر دارد، چرا که نیازهای مشتریان در مرحله طراحی خدمت در نظر گرفته می شود اما در مرحله پردازش است که درجه تطابق معین می شود. تعریف مشتری محور برای سازمانهایی که خدمات با تماس بالا مبتنی بر دانش و مهارت، یا خدماتی کاربر مثل مراقبتهای بهداشتی، آرایش مو، آموزش، هتلها را ارائه می دهند، مناسب میباشد.
ارزش محور: در اینجا کیفیت با عنوان هزینه برای تولیدکننده و قیمت برای مصرف کننده یا به عنوان برآوردن نیازهای مشتری بر اساس کیفیت، قیمت و در دسترسبودن تعریف میگردد. در اینجا نیز تاکید بر بیرون است. این نگرش بر مصالحه بین کیفیت، قیمت و دردسترسبودن دلالت دارد. خریدار کیفیت، قیمت و دردسترسبودن را یک الگوریتم تصمیم گیری مورد ارزیابی قرار میدهد. همچنین این تعریف بر اهمیت تقسیم بندی روشن بازار و تأکید بیشتر بر فراهمکردن خدمت اشاره دارد.
کیفیت هرچیزی بخشی از سرشت آن است و طبیعتاٌ جزئی از آن محسوب میگردد. توصیف دقیقی از واژه کیفیت دشوار و مبهم است. از دید سیستم کیفیت 2000، کلیه ویژگیهایی که برطرفکننده نیازهای مشتریان باشد، محصول با کیفیت است. تعریف و سنجش کیفیت کالاهای که دارای ماهیت فیزیکی هستند، مشکل نیست و میتوان با تعیین استانداردهای کمی برای آنها، کیفیت آنها را تعیین و ارزیابی نمود. اما مطرحکردن کیفیت در بخش خدمات بس دشوار است و این دشواری ناشی از ویژگیهای خاص خدمات است ( کاتلر[11]، 1994: 11).
2-2-2- تعریف خدمت
مفهوم خدمت به مشتریان نیز مانند مفهوم کیفیت شامل تعاریف جدید شده است و دیگر بخش کوچکی در ساختمان مرکزی شرکت به ارائه خدمات اختصاص ندارد، بلکه کل سازمان از مدیران عالی تا کارکنان عادی، همگی در برآورده ساختن نیازهای مشتریان موجود و بالقوه، نقشی بر عهده دارند. حتی اگر فردی در موقعیتی نباشد که به طور مستقیم از مشتری حمایت کند، می تواند از کارمندانی که به مشتریان خدمت می کنند پشتیبانی کند. خدمت به مشتریان شامل: کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کرده اند، انجام میدهد (روستا، 1384، 250).
خدمت واژه پیچیده میباشد. این واژه، دارای معنای مختلفی است و طیفی از خدمات شخصی تا خدمت به عنوان یک محصول را در بر میگیرد. این کلمه حتی حوزه وسیعتری را نیز شامل می شود. یک ماشین یا تقریباً هر محصول فیزیکی اگر فروشنده تلاشهایی برای ارائه راهحل برای تحقق نیازهای مشتری انجام دهد، می تواند خدمت به مشتری، تلقی گردد. ماشین یک کالای فیزیکی است اما نوع رفتار با مشتری یک خدمت محسوب می شود. به دلیل همین گستردگی و پیچیدگی، در طول دهههای 60 تا 80 طیف وسیعی از تعاریف در ارتباط با خدمت ارائه شد (گرونروس[12]، 1984: 26).
با این توصیف در زیر به چند تعریف از خدمت اشاره می شود: (فرجام و امینی، 1388: 169).
سیستمهای مبتنی بر قانونی که به منظور یاری رساندن به بازیکن در بازیهای Minesweeper و Sudoku طراحی شده اند، نمونههایی از سیستمهایی هستند که از این ساختار استفاده نموده اند [۳۰-۳۱].
فصل چهارم
بازیهای کامپیوتری استراتژیک بلادرنگ و سیستمهای هوشمند مرتبط با آنها
بازیهای کامپیوتری استراتژیک بلادرنگ و سیستمهای هوشمند مرتبط با آنها
مقدمه
بازیهای کامپیوتری تجاری، بخش در حال پیشرفتی از صنعت سرگرمی هستند و شبیهسازیها یک نمود مهم از آموزشهای نظامی مدرن به حساب میآیند [۳۲]. این دو زمینه، اشتراکات زیادی با یکدیگر داشته و منجر به تحقیقات بسیاری در زمینه بازیهای بلادرنگ در هوش مصنوعی شده اند [۳۳]. با پیشرفت کامپیوترهای شخصی سریع، بازیهای مبتنی بر شبیهسازی، شهرت بسیاری یافتهاند. به عنوان مثال بازیهای ورزشی، که در آن بازیکنان، کل یک تیم هاکی، فوتبال، بسکتبال و … را کنترل مینمایند و بازیهای استراتژیک بلادرنگ[۶۵] که بازیکن در آن به مجموعه نیروهای خود به صورت بلادرنگ فرمان می دهند.
ایجاد برنامه های کامپیوتری در رابطه با بازیهای استراتژیک بلادرنگ، یک زمینه جدید در حیطهی بازی در هوش مصنوعی به حساب می آید [۳۴]. این بازیها شامل جمعآوری و کنترل منابع گوناگون به منظور ساخت و بهبود سریع تعداد زیاد و متنوعی از بناهای پایه و نیروهای مختلف، پیشرفت در تکنولوژی، ایجاد و کنترل واحدهای مختلف نظامی و … میباشند. در این نوع بازیها، بازیکنان علاوه بر کنترل واحدهای خود، با سایر بازیکنان به جنگ میپردازند. از اینرو آشنایی با تصمیمات راهبردی گوناگون در هر یک از زمینه های فوق، امری ضروری برای بردن بازی به حساب می آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکی از عناصر معمول بازیهای شبیهسازی، وجود محدودیتهای زمانی سختگیرانه بر اقدامات بازیکن و نیاز شدید به هوش مصنوعی بلادرنگی است که قادر به حل وظایف تصمیمی واقعی به صورتی سریع و رضایتبخش باشد. از اینرو بازیهای شبیهسازی مشهور، ابزارهای آزمونی ایدهآلی جهت تحقیق در حیطهی هوش مصنوعی بلادرنگ به حساب میآیند [۳۵].
تحقیقات هوش مصنوعی در زمینه این نوع از بازیها، از حمایتهای وسیع برخی از موسسات دفاعی و نیز تولیدکنندگان تجاری بازیها برخوردار میباشد [۳۲].
در این فصل در ابتدا در رابطه با ویژگیهای کلی بازیهای استراتژیک بلادرنگ و مسائل تحقیقاتی اساسی در حیطهی هوش مصنوعی که بررسی این بازیهای و ارائه سیستمهایی مرتبط با آنها پیش روی ما قرار میدهد، توضیحاتی ارائه می شود و سپس سیستمهایی با ساختارهای مختلف که نتیجه بررسیهای محققان هوش مصنوعی در رابطه با این نوع از بازیها هستند معرفی میگردند.
ویژگیهای بازیهای استراتژیک بلادرنگ
DUNE 2 به عنوان اولین بازی RTS در نظر گرفته می شود و پس ازآن، تعداد بسیاری از بازیهای RTS جدید انتشار یافتهاند [۳۶]. در اغلب بازیهای RTS، کلید پیروزی در جمعآوری و مدیریت موثر منابع و توزیع مناسب این منابع در میان عناصر گوناگون بازی قرار دارد. عناصر معمول بازی در بازیهای RTS شامل ساخت بناها، جستجو برای یافتن تکنولوژیهای جدید و مبارزه میباشد.
در میان بازیهای RTS، بازیهایی مانند Starcraft و Warcraft محصول Blizzard Entertainment و Age of Empires محصولEnsemble Studios، میتوانند به عنوان شبیهسازیهای نظامی ساده شده در نظر گرفته شوند. در این بازیها، تعدادی زیادی بازیکن با فراهم نمودن واحدهای مسکونی، اقتصادی و نظامی جهت بدست آوردن منابع گوناگون تلاش می کنند. دلایل اصلی چرایی تأخیر استفاده از هوش مصنوعی در زمینه بازیهای RTS نسبت به حوزه های مشابه مانند بازیهای تختهایی کلاسیک را میتوان موارد زیر دانست [۳۲]:
از مشخصههای دنیای بازیهای RTS، تعداد زیاد اشیاء، اطلاعات ناکامل و اقدامات جزئی با گام سریع میباشد. در مقابل، بازیکنان پیادهسازی شده با هوش مصنوعی، اغلب برای بازیهایی مبتنی بر نوبت، با گامهای آهسته و با اطلاعات دقیق وجود داشته اند.
محدودیتهای ایجاد شده توسط بازار. تاکنون بازیهای RTS معروف، تنها توسط شرکتهای بازیایی که بطور طبیعی علاقهمند به بیشینه نمودن سود خود بوده اند، منتشر شده اند. از آنجا که گرافیک این نوع از بازیها، چرخ محرک فروش آنهاست و شرکتها نیز برای نفوذ بیشتر در بازار تلاش می کنند، در حال حاضر تنها ۱۵% از زمان CPU و حافظه به وظایف هوش مصنوعی اختصاص داده می شود. در بخش مثبت جریان، با سریعتر شدن سختافزار گرافیکی و ارزانترشدن حافظه، احتمالاً این درصد افزایش خواهد یافت و منجر به توقف طراحان بازی در واقعیتر نمودن دنیای بازیهای RTS خواهد شد.
کمبود رقابت هوش مصنوعی. در بازهای کلاسیک با دو بازیکن، رقابت شدید میان برنامهنویسان منجر شده است که تحقیقات هوش مصنوعی در این حیطه به درجات بالایی نائل گردد. اما در حال حاضر چنین رقابتی میان محققان هوش مصنوعی در زمینه بازیها بجز فوتبال کامپیوتری وجود ندارد. نیروی انسانی قابل توجهی که به منظور طراحی و پیادهسازی بازیهای RTS مورد نیاز است و بیمیلی شرکتهای بازی در وارد نمودن فاصلهای برنامه کاربردی هوش مصنوعی[۶۶] در محصولات خود، موانع بزرگی برای رقابت در هوش مصنوعی در زمینه بازیهای RTS به حساب میآیند.
به طور کلی، بازیهای RTS مسائل تحقیقاتی اساسی بسیار متنوعی را در حیطهی هوش مصنوعی ارائه مینمایند، شامل:
برنامه ریزی بلادرنگ حریف: در شبیهسازیهای واقعبینانه، عاملها توانایی تفکر برحسب ریز اقدامها (مانند حرکت یک قدمی به سمت شمال) را ندارند. در نتیجه، بجای آن، انتزاعهایی از حالت دنیا باید یافته شود بنحوی که این انتزاعها، امکان هدایت به سمت تحقیقات پیشرو در یک فضای انتزاعی قابل مدیریت و ترجمهی راه حلهای یافته شده به دنبالههایی از اقدامات در فضای حالت اصلی را برای برنامه های هوش مصنوعی فراهم سازد. از آنجا که محیط، پویا، متخاصم و باهوش نیز میباشد، روشهای برنامه ریزی بلادرنگ حریف باید مورد بررسی قرار گیرد.
به عنوان نمونه یک مسئله استراتژیک که لزوم برنامهنویسی حریف را نشان میدهد، در شکل ۴-۱ ارائه شده است. در این نقشه از بازی Warcraft-2، طلا، یکی از منابع است و تمامی مناطق گوشه، توسط نوارهایی از درختان محاصره و ممنوع الورود شده اند و امکان حمل و نقل هوایی نیز وجود ندارد. برای یک فرد بازیکن زمان زیادی برای دریافتن این نکته که ضروری است از میان درختان برش زده شود تا به معدن طلای موجود در مرکز (A) رسیده و آن را تصاحب و از آن دفاع نمود، طول نخواهد کشید. اما بازیکن کامپیوتری ۲، نشانهایی برای دریافت این نکته نداشته و تنها پس از اتمام طلا به بریدن درختان می پردازد. این بازیکن با محاصره توسط فرد بازیکن (۱) (در مکانهای B و C) بازی را میبازد.
شکل۴-۱٫ سناریوی یک بازی RTS. مکانهای شروع (برای حداکثر چهار بازیکن) با ضربدر مشخص شده است. این مکانها با نوارهایی از درختان محاصره شده است. مثلثها نشاندهنده معادن طلا میباشند. یک سیستم با هوش مصنوعی قابل پذیرش نیاز دارد دریابد که بریدن بیدرنگ درختان و رسیدن سریع به معدن موجود در مرکز برای بردن بازی ضروری است.
تصمیم گیری تحت عدم قطعیت: در ابتدا، بازیکنان از مکانهای اولیه دشمنان و تمایلات آنها آگاه نیستند. جمعآوری هوشمندی با فرستادن دیدهبانها و بدست آوردن نتایج و وفقدادن خود با آنها امری ضروری است. اگر هیچ دادهایی در مورد مکانها و اقدامات حریف هنوز دردسترس نیست، باید فرضیه های محتملی تشکیل و بر اساس آنها اقدام شود.
مدلسازی حریف، یادگیری: یکی از بزرگترین کمبودهای سیستمهای هوشمند فعلی بازیهای RTS، عدم توانایی آنها در یادگیری سریع میباشد. بازیکنهای انسانی تنها به دو بازی برای پی بردن به نقاط ضعف حریفان و استفاده از آنها در بازیهای آتی نیاز دارند. در این زمینه تکنیکهای یادگیری ماشین موثری برای غلبه بر این مسائل مهم مورد نیاز هستند.
استدلال زمانی و فاصلهایی: کاوش و تحلیل در مورد محیطهای ایستا و پویا و نیز درک روابط زمانی اقدامات، از نکات بسیار مهم در حیطهی بازیهای RTS است که به شدت توسط برنامهنویسان هوش مصنوعی در زمینه بازی نادیده گرفته می شود.
مدیریت منابع: بازیکنان، بازی را با جمعآوری منابع محلی به منظور افزایش تواناییهای دفاعی و نیروهای هجومی، ارتقاء تسلیحات و صعود در درخت تکنولوژی آغاز می کنند. بازیکنان باید در هر زمان در بکار بردن و مصرف منابع در مجموعههای مختلف، تعادل را برقرار کنند. به عنوان مثال، بازیکنی که تصمیم میگیرد منابع بسیاری را در پیشرفت و ارتقاء خود مصرف کند، در حملات، بدلیل تعداد ناکافی واحدها، با مشکل مواجه می شود. بنابراین مدیریت مناسب منابع، یک بخش ضروری و مهم از یک استراتژی موفق میباشد.
همکاری: در بازیهای RTS گروههایی از بازیکنان میتوانند در نیرو و هوشمندی به یکدیگر بپیوندند. این امر که چگونه اقدامات بنحو موثری از طریق ارتباطات میان اجزاء هماهنگ گردد، یک مسئله چالش برانگیز تحقیقاتی میباشد. به عنوان مثال در تیمهایی که ترکیبی از انسان و هوش مصنوعی هستند، بازیکن با هوش مصنوعی اغلب بطور غیرماهرانهایی رفتار مینماید زیرا اقدامات انسان را پایش ننموده و در نتیجه نمیتواند تمایلات وی را استنباط کند و این امر منجر به شکست حملات همزمان میگردد.
مسیریابی: یافتن سریع مسیرهایی با کیفیت بالا در ناحیههای مختلف در یک بازی RTS از اهمیت بالایی برخوردار است. در گذشته، تنها کسر کوچکی از زمان CPU میتوانست به وظایف هوش مصنوعی اختصاص یابد که در آن نیز یافتن کوتاهترین مسیرها، بیشترین زمان را میگرفت. در حال حاضر شتابدهندههای سختافزارهای گرافیکی امکان سپری نمودن زمان بیشتری بر روی وظایف هوش مصنوعی را برای برنامه ها فراهم میسازند. با این وجود، حضور صدها شیء متحرک و اصرار برای واقعیتر شدن شبیهسازیها در بازیهای RTS، بهبود و تعمیم دادن الگوریتمهای مسیریابی را امری ضروری ساخته است.
دامنه برنامه های کاربردی که از ماژولهای هوش مصنوعی در حیطهی RTS استفاده مینمایند به هیچ وجه محدود به ایجاد حریفان هوشمند به منظور سرگرم نمودن بازیکنهای انسانی نمی باشد و امرزوه شبیهسازهایی با کارایی بالا جهت تمرین افراد نظامی، از خواسته های مطرح بوده و هستهی سیستمهای تصمیمهمیار خودکار در پیکارها و میادین نبرد فردا خواهد شد [۳۲].
مروری بر سیستمهای هوشمند مرتبط با بازیهای استراتژیک بلادرنگ
تحقیق در زمینه استراتژی و اخذ تصمیم کاراکترهای بازی در هوش مصنوعی، از طراحی حریفان هوشمند در بازیهایی با دو بازیکن مانند checkers و Othello پدیدار شده است [۳۷-۳۹]. به ویژه در زمینه Othello ثابت شد که حریفانی که توسط کامپیوتر کنترل میگردند نه تنها برای رقابت، بلکه میتوانند برای شکست بازیکنان واقعی طراحی گردند [۳۴].
علاوه بر این سیستمهایی مبتنی بر قانونی در جهت یاریرساندن به بازیکن در بازیهایی نظیر Minesweeper و Sudoku نیز طراحی شده اند [۳۰-۳۱].
در سالهای اخیر، محققان هوش مصنوعی، بررسیهایی را در زمینهی بازیهای شبیهسازی استراتژیکی پیچیده که مسائل رقابتی گوناگونی را مطرح مینمایند، شروع کرده اند [۳۵].
معروف شدن بازیهای RTS در سالهای اخیر و برگزاری مسابقاتی در این حوزه مرتباً در سراسر جهان با جوایز قابل توجه مالی، زمینهایی را فراهم میسازد که سیستمهایی هوش مصنوعی با کارایی بالا بتوانند جهت توسعه خود از این مهارت های انسانی به میزان زیادی سود برند.
مجموعه بزرگی از مسائل تحقیقاتی که باید به منظور دستیابی به کارایی و بازدهی انسان در این بازیها مورد بررسی قرار گیرند، از حوزه مسیریابی تا استنتاج زمانی تا برنامه ریزی بلادرنگ حریف گسترده شده اند. اغلب این مسائل دارای برنامههایی کاربردی در خارج از قلمرو بازی میباشند. به عنوان مثال جستجوی مسیرهای مختلف توسط روبات به صورت خودکار در محیطهای دشمن و یا شبیهسازیهایی به منظور آموزش افراد نظامی.
مقالات بسیاری با موضوعات حرکت ربات، برنامه ریزی، استدلال زمانی و مکانی و یادگیری، به ساخت سیستمهایی با هوش مصنوعی برای بازیهای RTS مربوط هستند. به عنوان مثال ساختار SOAR و برنامهی کاربردی آن در بازیهای تیراندازی تک نفره [۴۰-۴۱] و یا سیستم GRASP [42-43] که در بازی گرفتن پرچم اعمال شده است، از جمله کارهای مهم به حساب میآیند. هر دوی این پروژه ها برنامه های بازی با کارایی بالا ایجاد نموده و تحقیقات جدیدی در زمینه برنامه ریزی اعمال شده به بازیها، ارائه دادند.
بررسی تحقیقات انجام شده در هوش مصنوعی در حیطهی بازیهای RTS را میتوان از پروژهی استراتژی بلادرنگ باز[۶۷] آغاز نمود [۳۲]. هدف کوتاه مدت این پروژه که در سال ۲۰۰۱ مطرح شد، برپایی یک محیط برنامهنویسی به منظور هدایت آزمایشات هوش مصنوعی بلادرنگ و هدف بلند مدت آن، تولید سیستمهایی با هوش مصنوعی و کارایی برتر از کارایی انسانهای خبره در حوزه های دستور و کنترل بلادرنگ میباشد. برخی از مزایای سیستم ORTS عبارتند از:
نرمافزاری رایگان. ORTS تحت مجوز عمومی GNU[68]، منتشر شده است، بدین مفهوم که هرکس می تواند کد منبع آن را بدون هیچ هزینهایی دریافت نموده و پس از یادگیری نحوه کار کردن با آن، با ارائه ایده جهت رفع خطاهای آن و نیز افزودن ویژگیهای جدید در این پروژه شرکت کند. این مجوز، همچنین بیانگر این موضوع نیز میباشد که پروژه هایی که از کد ORTS استفاده مینمایند لازم است که کدهای خود را منتشر سازند.
منعطف در تعیین بازی. ORTS یک محیط عمومی برنامهنویسی بازی RTS بوده و زیرساختهایی شامل یک سرور و یک مشتری گرافیکی را برای بازیهای RTS فراهم میسازد.
یک شبیهسازی ضدحک در سمت سرور. سرور بازی ORTS، حالت کل جهان را نگهداری مینماید و تنها، اطلاعات قابل رویتی را برای بازیکنانی که از ماشینهای دور متصل شده اند، ارسال می کند. از اینرو هکهای آشکار نمودن نقشه که در شبیهسازیهای سمت مشتری تجاری معمول است، غیرممکن میباشد.
در ORTS خصوصیات بازی مانند تعریف نواحی و واحدهای موقعیتهای شروع، با بهره گرفتن از اسکریپتها تعریف شده است. زبانهای اسکریپتی اغلب در بازیهای تجاری مدرن جهت سادهسازی ایجاد و توسعه بازی بکار برده میشوند. این اسکریپتها توانایی انجام اقدامات پیچیده مانند ایجاد اشیاء جدید، صفبندی اقدامات، دستیابی و تغییر ساختمان دادههای داخلی با بهره گرفتن از توابع و تکرار بر روی اشیاء در یک منطقه را دارا میباشند.
همچنین در ORTS در هر چرخه، سرور، حالت جهان را برای هر مشتری ارسال مینماید و مشتری با ارسال لیستی از اقدامات برای اشیاء تحت کنترل خود، پاسخ میدهد. با اکتشاف جهان و آشکار شدن قسمت های دیگری از نقشه، سرور، لیستی از فضاهایی که بتازگی قابلیت مشاهده شدن را یافتهاند به همراه برخی از ویژگیهای این فضاها را ارسال مینماید.
سیستم ORTS با بکاربردن یک پروتکل پیغام باز، امکان اتصال هر نرمافزار مشتری را برای محققان هوش مصنوعی و بازیکنان فراهم میسازد.
ORTS اولین و یا تنها نرمافزار رایگان در پروژه های بازی RTS نیست، اما اکثر این پروژه ها یا به شیوه نامناسبی نگهداری میشوند و یا با دسترسی به کدهای محدودی جهت استفادهی محققان هوش مصنوعی در مرحله طراحی هستند. در این میان، تنها استثناء قابل توجه Stratagus [۴۴] است (که پیشتر با نام FreeCraft شناخته میشد). این نرمافزار از یک شبیهسازی سمت مشتری استفاده مینماید و از اینرو مستعد هکهای مشتری میباشد و در نتیجه برای رقابتهای هوش مصنوعی اینترنتی بلادرنگ مناسب نمی باشد.
در سال ۲۰۰۴، Ponsenو Spronk [۳۶]، سیستمی را ارائه دادند که در آن برای یافتن تاکتیکها و استراتژی های جدید برای بازی استراتژیک بلادرنگ Wargus از یک الگوریتم تکاملی استفاده می شود ( Wargus یک بازی استراتژیک بلادرنگ نسبتا پیچیده و هجوی بر بازی تجاری مشهور WarCraft II میباشد). در این بررسی، ابتدا تکنیک dynamic scripting [۴۵] به گونهایی تغییر داد شده که بتواند در بازی RTS انتخابی بکار برده شود. این امر با بهره گرفتن از تعریف حالت و ارزیابی حالات در این بازی صورت گرفته است. سپس از یک الگوریتم تکاملی به منظور یافتن تاکتیکهای جدید استفاده شده و در نهایت این استراتژی های یافته شده به صورت قانونهایی برای پایگاه قانون موجود در روش بهبود یافتهی dynamic scripting ترجمه شده است. نتایج ارائه شده، نشان میدهد که این شیوه، کارایی dynamic scripting را برای بازی RTS انتخابی ارتقاء خواهد داد.
dynamic scripting یک تکنیک یادگیری رویخط بدون ناظر، برای بازیهای کامپیوتری تجاری است. این شیوه که در سال ۲۰۰۳ مطرح شده، از تکنیکهای یادگیری پاداش و خطا[۶۹] الهام گرفته است. در این شیوه، قوانین موجود در اسکریپتی که کنترل کننده یک حریف است، از یک پایگاه قانون انطباقی استخراج می شود. قوانین موجود در این پایگاه قانون به صورت دستی طراحی شده اند. احتمال اینکه یک قانون برای یک اسکریپت انتخاب گردد، تحت تأثیر یک مقدار وزنی مرتبط با هر قانون میباشد. انطباق پایگاه قانون با تغییر این مقادیر وزنی، جهت انعکاس نرخ موفقیت و یا شکست قانونهای موجود در اسکریپتها، صورت میگیرد. پس از هر بازی، وزنهای قوانینی که در بازی بکار برده شده اند، بر حسب تأثیرشان بر خروجی، افزایش (در صورت داشتن تأثیر مثبت) و یا کاهش (در صورت داشتن تأثیر منفی) مییابد.
در الگوریتم تکاملی اعمال شده در این تحقیق، به منظور کدگذاری[۷۰] راهحلها، از حالتهای بازی استفاده شده است و ژنها در یک کروموزوم در حالتهایی گروهبندی شده اند. این حالتها، متناظر با مجموعهایی از قوانین هستند که الگوریتم پردازش تکاملی امکان انتخاب از میان آنها را دارا میباشد. یک حالت هنگامی که هوش مصنوعی حداقل در یکی از ژنهای آن حالت اجرا شود، فعال می شود.
برای بازی Wargus، چهار نوع ژن شامل ژنهای ساختن، جستجو، اقتصاد و مبارزه کدگذاری شده اند. به عنوان مثال ژنهای جستجو، مسئولیت جستجوی تکنولوژیهای جدید جهت بهبود تمدن را بر عهده دارند.
همچنین در این کار، به منظور اندازه گیری موفقیت یک اسکریپت هوش مصنوعی بازی، که توسط یک کروموزوم نشان داده می شود، از تابعی با مقدار خروجی در بازهی] ۱,۰ [استفاده شده که پارامترهای موجود در آن شامل امتیاز نظامی بازیکن، امتیاز نظامی حریف، مدت زمان بازی (پیش از آنکه یکی از بازیکنان ببازد)، بیشترین زمانی که یک بازی امکان ادامه یافتن دارد، میباشند. این تابع این اطمینان را میدهد که راه حلهای بازندهایی که مدت بیشتری بازی می کنند، مقدار برازش بیشتری نسبت به راه حلهای بازندهایی که یک بازی کوتاهتر را بازی می کنند، دریافت کنند. همچنین در این بررسی، از چهار عملگر ژنتیک تقاطع حالت، جهش جایگزینی قانون، جهش اریبی قانون و تولید تصادفی استفاده شده است. در این الگوریتم تکاملی، مکانیزم انتخاب، انتخاب مسابقهایی[۷۱] و مکانیزم جایگزینی، ازدحام با اندازه ۳ [۷۲] میباشد. از آنجا که در Wargus، یک برازش بیشتر از حدود ۰٫۷، مطمئناً نشاندهنده یک پیروزی متقاعدکننده میباشد، تجاوز برازش از یک مقدار مشخص، معیار توقف الگوریتم تکاملی اعمال شده، در نظر گرفته شده است. چنانچه راه حلهای ارائه شده توسط الگوریتم نتوانند این شرط را برآورده سازند، الگوریتم پس از تعداد مشخصی اجرا، متوقف میگردد.
روند کلی الگوریتم تکاملی اعمال شده که در شکل ۴-۲ نیز نشان داده شده، به صورت زیر است:
الگوریتم با تولید یک جمعیت از تعداد ثابتی از راه حلهای نمونه آغاز میگردد. سپس این راهحلها در مقابل یک هوش مصنوعی ایستا بازی نموده و موفقیتهای آنها اندازه گیری می شود. هنگامی که جمعیت پر شده باشد و به تمامی کروموزومها، امتیازهای برازش، نسبت داده شده باشد، به راه حلهای موفق اجازهی تولید داده می شود و پس از آن تعداد مناسبی از کروموزوهای والد و فرزند جهت تشکیل جمعیت بعدی، برگزیده میشوند. روند تکامل تا هنگامی معیار توقف برآورده شود، ادامه خواهد یافت.
شکل۴-۲٫ روند تکاملی اعمال شده در بازی RTS در مرجع [۳۶]
در سال ۲۰۰۵، یک شیوه مبتنی بر مورد که می تواند چگونگی انتخاب تاکتیک در هر حالت در یک بازی RTS را بیاموزد، مطرح و در یک سیستم با عنوان متخصص فنون جنگى مبتنی بر مورد[۷۳] پیادهسازی شد [۳۵]. در سیستم CAT، سه منبع مهم از دانش قلمرو بکار برده شده است. منبع اول، شبکهایی از حالات است که انتزاعی از فضای حالت میباشد و منبع دوم مجموعهایی از تاکتیکها برای هر حالت است که انتزاعی از فضای تصمیم میباشد. یک تاکتیک، یک زیرنقشه یا مولفهایی از یک نقشه است. (همانطور که گفته شد، این دو منبع، توسط Ponsen و Spronck [۳۶] مطرح شده اند). منبع سوم موردهایی هستند که موقعیتهای بازی را به تاکتیکها و کارایی آنها نگاشت میدهد. در این سیستم، یک مورد به صورت یک چندتایی از چهار شیء به صورت زیر تعریف میگردد:
مذهب بنا بر اعتقاد اکثر قریب به اتفاق صاحبنظران، از منابع و سرچشمه های عمده فرهنگ سیاسی جوامعی است که اعتقاد و ایمان دینی دارند. به تعبیر دیگر، مجموعه باورها، ارزش ها، آموزه ها و نمادهای مذهبی هر جامعهای نقش مهمی را در شکل دادن به جهت گیری مردم آن جامعه در قبال نظام سیاسی ایفا می نمایند.
زیمل سبک زندگی را در چارچوب جامعه شناسی صوری خود بررسی کرده و مراحل پیدایش، رشد و تحول اشکال و سبک های مختلف زندگی دینی را در دوره های ما قبل نوگرایی توضیح می دهد: مطالعات وبر در مورد ادیان و مذاهب مختلف نه از سنخ مطالعات قوم شناسی و قوم نگاری بود و نه از سنخ تاریخ ادیان، بلکه نگاهی جامعه شناسانه به ادیان بود تا رابطه میان آموزه های دینی و رفتار اجتماعی، به خصوص اخلاق و کنش اقتصادی را بررسی کند. او می خواست معین کند که نیروی مذهبی تا چه حد به طور کیفی در شکل گیری این روحیه و به طور کمّی در گسترش آن جهان سهم داشته اند و کدام وجوه مشخص تمدن سرمایه داری از آن ناشی شده اند(کاویانی، پیشین، ص۴۶).
مدلی که وبر در مطالعات خود در تبیین فرایند رابطه دین و سبک زندگی ارائه می کند را می توان چنین ترسیم کرد(همان، ص۴۷):
افکار
(نظام معنایی)
منابع
تصاویر جهان
(جهان بینی)
سبک زندگی
(کنش)
شرایط ساختاری
(محیطی)
مدل وبر را می توان مدل پایه دانست و دیگر مدل ها را تعبیری از آن. در واقع مدل وبر مدل کنش به معنای عام است، که از آن برای بحث سبک زندگی استفاده می شود. بر اساس این مدل تعاملات، تمایلات و منابع، کنش یا به تعبیری انتخاب فرد را پدید می آورد که به الگو یا مجموعه حاصل از آن سبک زندگی می گوییم.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آدلر و بوردیو تعبیرهایی در رابطه دین و سبک زندگی دارند(همان):
۱- دین عموماً دارای مجموعه ای از قواعد و قوانین، ارزش ها وهنجارهای رفتاری(احکام و اخلاق) شعائر و مراسم است و مدعی است که بهترین الگوی زندگی را به افراد و جامعه پیشنهاد می کند.
۲- دین می تواند بر خلاقیت فرد تأثیر گذارد و او را در مواجه با محدودیت وراثتی و محیطی توانمند یا ناتوان سازد.
۳- دین به طور معمول دارای نهادهای اجتماعی و جمعی نسبتاً منسجم از پیروان است و این خود در شکل گیری اجتماعی فرد و طبعاً شناخت او از این محیط اثر می گذارد.
ادبیات مربوط به دین و تحولات فرهنگی و اجتماعی بیش از هر چیز ناظر بر مسیحیت و تحولات تاریخی مغرب زمین است. مواردی هم که به اسلام و تحولات تاریخی ایران مربوط می شد آثاری با رنگ و بوی فلسفی(مثلاً فلسفه تاریخ)، ایدئولوژیک و در برخی موارد تاریخی و سیاسی بود. این آثار درقالب مباحث سنت و نوگرایی، رویارویی دین با نوگرایی و نیز غرب ستیزی آن را ترسیم می کرد(مهدوی کنی، پیشین، ص۱۳).
در واقع مدل وبر مدل کنش به معنای عام است که از آن در بحث سبک زندگی استفاده می شود. براساس این مدل تعامل تمایلات و منابع، کنش یا به تعبیری انتخاب های فرد یا جمع را پدید می آورد که به الگو یا مجموعه ی حاصل از آن سبک زندگی می گوییم. به بیانی مشروح تر تمایلات فرد یا جمع جهت کنش را تعیین و منابع در دسترس که در پیوند با عوامل ساختاری، فرصت های زندگی فرد یا جمع را پدید می آورند، بستر بروز کنش را فراهم می کنند. از این مدل تعبیرهای فردگرایانه و ساخت گرایانه شده است که دو مدل آدلر و بوردیو را می توان تعابیری تا حدودی معتدل تر در دو سوی این طیف دانست(همان، ص۲۱۹-۲۲۱):
۱- آدلر در مدل خود فرایند شکل گیری سبک زندگی را چنین بیان می کند: آگاهی نسبی انسان از داشته های موروثی خود، او را شناخت جهان پیرامونش توانا می سازد. این آگاهی و شناخت به فرد کمک می کند تا طراحی از جهان را در ذهن خود ترسیم کند. فرد براساس این طرح موقعیت های برتری، احساس کهتری کرده واو را برای جبران این فاصله و رسیدن به امنیت خاطر وا می دارد تا برترین الگو را برای حرکت برگزیند. فرد حرکت یا اقدام (کنش) را از تجهیزات موروثی خود شروع و سعی می کند با قدرت خلاقیت خود بر محدودیت های وراثتی و محیطی غلبه کند. او با نزدیک شدن به هدف در عین کسب حدی از رضایت و ایمنی، به درک جدیدی از وضعیت های برتر وبه عبارتی آرمان های متعالی تر دست می یابد و دوباره همین فرایند تکرار می شود.
۲- بوردیو در مدل خود فرایند شکل گیری سبک زندگی را چنین بیان می کند: نظام اجتماعی مجموعه ای از میدان هایی است که براساس توزیع سرمایه، ساخت یافته و طبقه بندی شده است و افراد در آن برای کسب بیشتر سرمایه و درنتیجه، قدرت به رقابت می پردازند.
پس دین می تواند در ایجاد عادات واره ها، سلیقه و زیباشناسی و در نتیجه سبک های زندگی نقش ایفا کرده و جدای از سبک های زندگی به خصوص دینی، در شکل گیری دیگر سبک های زندگی نیز دخیل باشد. این بیان نه تنها درمورد مدل بوردیو، بلکه در مورد هر مدلی که جامعه را به فرد و رفتار را برمعنا مقدم می دارد (نظریه های جامعه گرا، ساخت گرا و مارکسیستی) قابل طرح است وجایگاه دین را در شکل گیری رفتار وسبک زندگی نشان می دهد. زیرا جامعه ای را نمی توان یافت که در آن دین، نهاد، ساختار و رفتاردینی حضور نداشته باشد. اگرچه کیفیت و کمیت در زمان ها و مکان های مختلف در حال تغییر است. رابطه و تأثیر هر دین خاص و معین را بر سبک های زندگی می توان درهریک ازمراحل فرایند شکل گیری سبک زندگی دریافت(همان، ص۲۲۲).
مرور ادبیات رابطه دین با سبک زندگی در علوم اجتماعی نشان داد به لحاظ تجربی سبک های زندگی در گذشته وحال از دین تأثیر پذیرفته اند و وبر می گوید که کالونیسم، انگیزه واخلاق لازم را برای ظهور وسرمایه داری وسبک های زندگی متناسب با آن پدید آورده است(همان).
اما احتمالاً کسی با این نظر مخالف نباشد که اول، جهت گیری فرایند اثربخشی دین بر سبک زندگی در بالاترین سطح، جهت دهی آن به سوی اهداف غایی دین است (آنچه زیمل آن را در میان نخبگان فکری دوران نو، رسیدن تحول روحی به غایت خود وتجلی امروزی آن را گرایش به عرفان بیان می کند) و حداقل این تأثیر، تجلی وجوه یا بخش هایی از آموزه ها و نمادهایی دینی به عنوان مؤلفه های سبک زندگی است، و دوم، هم چنان که زیمل معتقد است غلبه (گفتمان یا فرهنگ) دین معینی می تواند وحدت نسبی در سبک های زندگی یک جامعه ایجاد کند ودرمقابل تکثر آن می تواند تکثر سبک های زندگی را باعث شود(همان، ص۲۲۹).
پاره ای از تحقیقات و امکان سنجی ها نشان داد که دین می تواند در کلیه ی مراحل فرایند شکل گیری سبک زندگی تأثیر مستقیم یا با واسطه (زمینه سازی) داشته باشد؛ خواه رویکردی فردگرایانه و سوژه محور را بپذیریم، خواه رویکردی ساخت گرا. دلیل امکان حضور دین هم روشن است: دین یک امر فراگیر فرهنگی و اجتماعی است و می تواند به نوعی در هر امر و فرایند فرهنگی و اجتماعی و از جمله سبک زندگی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تأثیرگذار باشد(همان، ص۲۳۰).
بالاخره این که با افزایش تأثیرگذاری دین بر سبک زندگی، سبک زندگی از یک هویت بیشتر اجتماعی به یک هویت بیشتر فرهنگی، و افراد واجد آن از یک شکل بیشتر جامعه ای (گزلشافتی) به یک گروه بیشتر اجتماعی (گماینشافتی) تبدیل خواهند شد و در نتیجه حضور بیشتر دین تحقق بیشتر ویژگی های چنین هویت ها و گروه هایی را نیز در پی خواهد داشت(کاویانی، پیشین، ص۲۲۸).
ب) رابطه فرهنگ و سبک زندگی
مطالب پیش گفته نشان می دهد که سبک زندگی مبیّن بخشی از فرهنگ است که در جوامع امروزی نقش مهمی در زندگی مردم بازی می کند، چرا که با مسائل کلیدی و حساس همچون هویت فردی و اجتماعی و فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا دست کم ایجاد احساس آزادی عمل پیوند خورده است؛ مسائلی که پاره ای از بنیادی ترین وجوه انسانی را بیان می کند. بدین ترتیب اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحی ترین لایه های زندگی را به عمیق ترین لایه های آن پیوند می زند(همان، ص۳۳-۳۴).
فرهنگ و فلسفه حیات یک جامعه همزاد یکدیگرند و هنگامی که ماهیت و وجهه سیاسی این دو مفهوم را بررسی می کنیم، هم آغوشی آن دو بیشتر بر ما مشخص می گردد. گفته شد که فرهنگ سیاسی نظرش متوجه مجموعه باورها، بینش ها، ارزش ها، معیارها و عقایدی است که در طول زمان صیقل خورده و در قالب آن، رفتارها و ساختارهای سیاسی شکل می گیرند(کاظمی، پیشین، ص۴۳).
محققان سوئدی که شاید جوامعترین و جاذبترین بررسی تجربی سبکهای زندگی را بتوان در اثر آنها یافت، با اشاره به اینکه هسته سبک زندگی در مفهوم هویت فردی قابل شناسایی است و از این رو تنها وابسته به جایگاه طبقاتی افراد نیست، مفهوم هویت را به اجزای فردی، اجتماعی و فرهنگی تفکیک میکنند و هویت فرهنگی را مهمترین عامل در ساختن سبکهای زندگی افراد میبینند. البته این دو محقق به اهمیت هویت فردی و اجتماعی نیز واقف هستند. با این حال، شکلگیری ارزشها و سلیقههای فرهنگی و نهایتا،سبک زندگی را بیشتر مربوط به هویت فرهنگی میدانند و اساسا، لزوم تفکیک این عناصر سهگانه هویت را در هرگونه بحث از هویت متذکر میشوند. همچنین، چنین تفکیکی، رابطه پیچیده فرد و جامعه را در مفهوم سبک زندگی نشان میدهد(ذکایی، ۱۳۸۱، ص۲۵).
سبکهای زندگی تنها متأثر از خاستگاه طبقاتی و متغیرهای زمینهای چون جنسیت، محل زندگی، قومیت و متغیرهای مشابه نیستند. تعامل و توازن عوامل فردی و ساختی آفریننده سبکهای زندگی است(همان):
هسته سبک زندگی در هویت فرهنگی نهفته است. در حالی که هویت فردی، غیر فردی است، هویت فرهنگی هم میتواند فردی باشد و هم غیرفردی. برای فهم سبک زندگی در جوامع معاصر غربی میباید رابطه پویایی فرد و جامعه را شناخت و سبکهای زندگی را بدین ترتیب باید تجلی بیرونی فرهنگ دانست که رابطه افراد با دنیای بیرونی آنها رانشان میدهد. افراد در زندگی روزمره خویش از سبکهای زندگی برای شناسایی و تبیین مجموعههای بزرگتر هویت و وابستگی استفاده میکنند.
ویژگی دیگری که برای سبک های زندگی میتوان برشمرد، این است که شکلگیری آنها در ارتباط و گاهی در تقابل با فرهنگ مسلط است. سبکهای زندگی عملاً فرهنگ های زیستشدهای هستند که افراد به کمک آنها، فعالانه هویت خود را ابزار میدارند. اما این ابراز هویت در ارتباط با موقعیت آنها نسبت به فرهنگ مسلط است. ساخته شدن سبک زندگی مستلزم سبک مشارکت فعال افراد به عنوان عاملان خلاق در نظم اجتماعی است و از همین روست که جوانان پیشگامان این ارتباط و هویتسازی فعال هستند. نظام اجتماعی نوگرایی، به خصوص با تأکید ویژه خود بر تمایز به عنوان یک ارزش و نیز بر ویژگیهای بازاندیشانه عاملان اجتماعی، بستر مناسبی برای پیدایی سبکهای زندگی است. به تعبیر گیدنز سبک زندگی را میتوان مجموعه شیوههای رفتاری کمابیش متصل به یکدیگری تلقی کرد که فرد به آنها توسل میجوید؛ نه فقط بدین لحاظ که چنین شیوههایی تأمینکننده نیازهای نفعطلبانه هستند، بلکه از آن رو که سبک زندگی به تجلی خاصی از هویت فردی صورت مادی میبخشد(همان، ص۲۶).
اهمیت بستر اجتماعی و فرهنگی در ظهور و رشد سبکهای زندگی طبیعتاً به نعنای کاسته شدن فزاینده از اهمیت محیط های نمادین فعالیت اجتماعی، به خصوص کار، در هویتبخشی است. این مسأله مخصوصا در مورد گروه جوانانی صدق میکند که با تأخیر، گذار به بازار کار را تجربه میکنند و یا اساسا با شدت بیشتری فشار بیکاری را احساس میکنند. در حقیقت، اگر قرار باشد مفهوم سبک زندگی واجد اهمیت جامعهشناختی شود، لازم است آن را از طریق تحلیل معانی خاصی که عاملان زندگی اجتماعی میسازند و نیز نحوه ارتباط آنها با فرهنگ مسلط در زمینههای خاص، مورد خطاب قرار داد. به بیان دیگر، شناخت زمینهها و عوامل شکلدهنده خرده فرهنگها به صورت بیواسطه و مشاهده تجلی بیرونی نشانهها و رفتارهای سبک زندگی، کاری دشوار و توأم با خطاست. انتقال مستقیم تجربههای کنشگران و فهم معانی و تفسیر آنها برای انتخاب، ترکیب و عرضه آنچه سبک زندگی خوانده میشود، تنها شیوه دریافت و تجزیه و تحلیل آنهاست. سبکهای زندگی تجلی عینی و ملموس فرهنگ و ارتباط افراد با فرهنگ و انتخابشان از آن است(همان)
آنچه مشخص است فرهنگ در سبک زندگی و اعمال و رفتار یک جامعه تأثیر به سزایی دارد. این در حالی است که این تأثیرپذیری قابل مشاهده و ملموس است. مقاومت انسان در برابر تغییر آنچه که به آن خو گرفته و بدان مأنوس شده، خود دلیل بر تأثیر محیط و عوامل فرهنگی در اعمال و رفتار انسان هاست. همین امر علت اصلی ثبات بسیاری از سازمان بندی های اجتماعی جوامع است. البته با این همه نباید تصور کرد که فرهنگ یک ملت قابل تغییر نیست، باید پذیرفت که فرهنگ یک ملت تغییر پذیر است(اقتداری، ۱۳۴۸، ص۱۲۸).
برخی نویسندگان تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران معتقدند که از بارزترین ویژگی های ملی ایرانیان برای دوام و بقا، مبارزه فرهنگی آنان است(شعبانی، ۱۳۶۹، ص ۱۷۷). از نگاه کلی تر، می توان استعداد ایرانیان را در فرهنگ پذیری جستجو کرد. گفته می شود که ایرانیان همواره قادر بوده اند بهترین ها را، از هر کجا که هست، کسب کنند و جذب فرهنگ مردمی خود نمایند(همان، ص۱۷۸).
در چهارمین گردهمایی دانشجویی- فرهنگی و مدیران فرهنگی دانشگاه های سراسر کشور در تبریز(۱۳۸۰) آمده است: «فرهنگ مجموعه ای است از عقاید، آداب و رسوم و سایر جنبه هایی که پیش تر بر ابعاد و جنبه های معنوی و معرفتی وجود انسان توجه دارد» و در نهایت کمیته برنامه ریزی بخش فرهنگ و هنر دولت جمهوری اسلامی ایران نیز در اولین برنامه پنج ساله خود، فرهنگ را کلیت در هم تافته باورها، ارزش ها، آرمان ها، دانش ها، هنرها، فنون، آداب و اعمال جامعه و مشخص کننده ساخت و تحول کیفیت زندگی تعریف نموده است(صالحی امیری، پیشین، ص ۳۸).
ج) فرهنگ سیاسی و سبک زندگی سیاسی
رهیافت فرهنگ سیاسی که کنش های سیاسی انسان را نه در اقتصاد و اجتماع بلکه در بینش ها و گرایش های مذهبی می جوید، دنباله سنت وبری در جامعه شناسی است. از نظر وبر انسان ها به منزله موجوداتی متمدن و صاحب اراده و دارای توان اتخاذ آگاهانه موضوع در مقابل دنیا و معنی دادن به آن تلقی می گردند. این بدان معنی است که عامل فرهنگ در تمامی آثار وبر اعم از سطح تحقیق شناخت شناسی و نظری و یا سطح تحقیقات تاریخی حضور دارد(هنری لطیف پور، ۱۳۸۰، ص۴۷).
در منابع دینی اسلامی و شیعی نیز بر تأثیر فرهنگ سیاسی بر سبک زندگی سیاسی اشارات متعددی وجود دارد. در قرآن کریم آمده است: «کل یعمل علی شاکلته»[۴] و در ذیل همین آیه در تفسیر المیزان رفتار انسان مترتب بر خوی و اخلاق او دانسته شده است(همان).
اندیشمندان شیعی نیز در آثار خود بر این امر مهم تأکید داشته اند. از جمله فارابی در «آراء اهل مدینه فاضله» فرهنگ هر ملت را ترسیم های ذهنی یا خیالی آن ملت معرفی می کند که در نفوس و عقول آن ها مندرج گشته و به صورت جوامع سیاسی خودنمایی می نماید. خواجه نصیرالدین طوسی نیز در «اخلاق ناصری» با تأثیر پذیرفتن از وی ضمن تشریح مفصل لایه ها و ویژگی های مختلف فرهنگی، جوامع سیاسی متفاوت را مبتنی بر روحیات، باورها و الگوهای رفتاری متفاوت می داند(همان، ص۴۷-۴۸).
گفتار سوم: تأثیر فرهنگ سیاسی دینی بر سبک زندگی سیاسی
به هنگام مرور مطالعات درباره تأثیر دین و ارزش ها و اعتقادات متناظر با آن بر سبک زندگی با موقعیتی متناقض مواجه می شویم. درعمل، تعداد مطالعاتی که عامل دین را در نظر گرفته اند بسیار اندک است و بیشتر مطالعات سبک زندگی در دنیای غرب انجام شده است و با توجه به گسترش بی تفاوتی نسبت به دین درغرب، محققان اندکی در پی آن بوده اند تا تأثیر دین و دینداری بر سبک زندگی را ارزیابی کنند. البته باید نسبت به این پیش فرض که تأثیر دین در زندگی روزمره جوامع غربی از میان رفته است با دید انتقادی نگریست. ولی به هرحال چنین پیش فرضی بر مطالعات سبک زندگی تأثیر گذارده است. اما اگر مطالعات براساس چارچوب های نظری ای که ارزش ها را سازنده سبک زندگی می دانند پیش می رفتند، آن گاه باید نقش ارزش های متافیزیکی جدی تر گرفته می شد(مهدوی کنی، پیشین، ص۱۰۳).
اولین مطالعه جامعه شناسی جدی درباره تأثیر دین بر سبک زندگی پژوهش وبر درباره اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری است. آن چنان که وبر کالونیسم را توصیف می کند می توان آن را یک سبک زندگی خواند؛ محدود کردن مصرف به واسطه ارزش های اخلاقی و دینی(همان).
به هرحال نتایج مطالعات حاکی از آن است که تأثیر دین بر سبک زندگی اگر چه در زمینه های اجتماعی گوناگون تغییر می پذیرد اما ارزش جامعه شناسی زیادی دارد. این نتایج در کشورهایی به دست آمده که دین در عرصه عمومی به شدت تضعیف شده است. بنابراین بررسی تأثیر دین بر سبک زندگی مردم در کشورهایی که حضور دین در عرصه عمومی و خصوصی پررنگ است، برنامه پژوهشی گسترده ای پیش روی محققان قرار می دهد. ادیان به دلیل عرضه انبانی از ارزش های متافیزیکی و اخلاقی وهمچنین ارائه ردیفی از رفتارهای سنتی که می تواند عناصر سازنده سبک زندگی باشند، قادرند نقش فعالی در ایجاد کردن یا تغییر دادن سبک های زندگی ایفا کنند(همان، ص۱۰۴).
ادیان معنایی به جهان می بخشند که در فرهنگ ناسوتی مدرن این کارکرد به پدیده های دیگر واگذار شده است. یکی از دلایلی که گمان می رود باعث افزایش اهمیت تحلیل سبک زندگی در آینده شود، گسترش عرفی شدن فرهنگ ها و نیاز به جایگزین شدن دین با مقولات دیگر است. ادیان مجموعه ای از ارزش ها، سنت های رفتاری، مراسم و… در اختیار فرد می نهادند که زیستن در جهان را برای وی تسهیل می کرد. کلیتی که حاصل دین و دینداری بود، امروز با مجموعه منسجم رفتارهای سبک زندگی جایگزین می شود(همان، ص۱۱۳)
فرهنگ سیاسی از منابع و سرچشمه های متعددی سیراب می گردد. از منابع و مؤلفه های اصلی یک ملت که نقش عمده ای در سامان دادن و شکل گیری فرهنگ سیاسی آن دارد؛ دین و فرهنگ دینی آن ملت می باشد. به بیان دیگر باورها، آمال، اهداف و ایستارهایی که فرهنگ سیاسی را شکل می دهند، تحت تأثیر عواملی قرار دارند که یکی از آن ها دین است. باورهای دینی و سیاسی مردم، خود را در فرهنگ سیاسی و نوع نگرش و برخورد مردم نسبت به سیاست و قدرت سیاسی نشان می دهند(هنری لطیف پور، پیشین، ص۴۹).
آنچه که مهم است و ذکر آن ضروری، این می باشد که قرائت های متنوع و متعددی از دین در طول تاریخ به عمل آمده است. این تنوع و تعدد برداشت ها بر نوع نگرش به دین و در واقع انتظاری که دینداران از دین دارند، مبتنی است. انتظار از دین علاوه بر آن که از پیام و جوهره ی دین نشأت گرفته است، متأثر از شرایط و الزامات زمان نیز می باشد. در هر صورت مهم این است که برداشت های متنوع از دین موجب بروز انواع گرایش ها و کنش های سیاسی شده است. به تعبیر یکی از صاحب نظران فرهنگ مذهبی که حاصل فهم دین و التزام عملی به آن فهم است، برحسب نوع فهم ها آثار مختلفی بر روی رفتار دارد. بدیهی است از آنجا که توده مردم در مباحث دینی غیر متخصص هستند، لذا درک و فهم و برداشت آن ها از دین بیشتر تحت تأثیر برداشت ها و دیدگاه های نخبگان و مفسران و روشنفکران دینی است(همان، ص۴۹-۵۰).
همانطور که مطالعات و بررسی های تاریخی نشان می دهد، آموزه ها، باورها و مفاهیم دینی همواره مورد تفسیر و بازسازی قرار گرفته اند. هنگامی که سخن از تفسیر مجدد به میان می آید، طبیعی است که نفسیر مجدد پروتستانتیزم از کاتولیسیزم را به خاطر آوریم. چنان که می دانیم جنبش اصلاح دینی و شخصیت های برجسته آن یعنی لوتر، کالون و پیوریتان ها در سه مرحله به تفسیر مجدد مفاهیم کاتولیک پرداختند و با ارائه تفاسیر جدید از این مفاهیم، که کاملاً مخالف با تفاسیر قدیم بود، راه را برای اصلاح دینی گشودند. در جهان اسلام نیز اعم از تشیع و تسنن به مقتضای لوازم و الزامات زمان و با بهره گیری از اصل اجتهاد که در زبان اندیشمندان دینی از آن به عنوان موتور محرک اسلام یاد شده است. و با توجه به قابلیت های درونی دین اسلام به ویژه در مذهب شیعه، فرایند تفسیر و بازسازی مفاهیم و آموزه های دینی تداوم داشته است(همان، ص۵۰).
نوع تفسیر و برداشتی که از دین و آموزه های مذهبی به عمل آمده، فرهنگ های سیاسی متفاوتی را در پی داشته است. در حالیکه برخی از تفاسیر به عمل آمده از آرا و عقاید دینی در بسیاری از جوامع، استوارکننده نوعی فرهنگ سیاسی منفعل و تبعی و در نتیجه بی عملی و تسلیم و انفعال سیاسی بوده اند، دیدگاه ها و برداشت های دیگری وجود داشته است که در باب سیاست و حکومت ، آن چنان نتایج صریح و بی ابهامی نداشته اند، و در مقابل برخی از آموزه ها و تعالیم مذهبی، در مقاطعی الهام بخش و محرک نشاط سیاسی و فراتر از آن ستیز و مبارزه جویی سیاسی با قدرت های سیاسی بوده اند(همان، ص۵۰-۵۱).
به طور کلی نسبت بین فرهنگ سیاسی دینی؛ یعنی فرهنگی که تحت تأثیر باورها و نمادها و آموزه های دینی شکل گرفته است با سبک زندگی سیاسی؛ یعنی نوع تأثیری که قرائت دین با توجه به الزامات و ساخت درونی دین و شرایط و مقتضیات جامعه می توانند بر فرهنگ سیاسی و به تبع آن بر سبک زندگی سیاسی دینداران داشته باشد، به دو شکل قابل طرح است(همان، ص۵۱):
۱- فرهنگ سیاسی منفعل و بازدارنده
برخی از ایدئولوژی ها و فرهنگ های مذهبی به علت نگرشی که به سیاست و قدرت سیاسی به طور اخص دارند و یا به علت نوع تفسیر که از آن به عمل می اید و سد حرکت و فعالیت سیاسی می باشند. در دین مسیحیت نیز تفسیرهای خاصی از مسیحیت موجب و موجد انفعال سیاسی و استواری هرچه بیشتر قدرت و وضع موجود بوده است. البته در دهه های اخیر که مبارزات استقلال طلبانه به ویژه در آمریکای لاتین تشدید شده است، بعضی از گرایش های مسیحیت تفسیر نوینی از مسئولیت اجتماعی انسان و رابطه او با قدرت سیاسی ارائه نموده و مفاهیم و مایه هایی از الهیات مسیحی را دستمایه مبارزه با حکومت های استبدادی قرار داده اند.
فقدان کاوش
وجود کاوش
شاخص
هویت دنباله رو
هویت موفق
وجود تعهد
هویت سردرگم
هویت بحران زده
فقدان تعهد
خصوصیات و ویژگی های افراد در هر کدام از مدل پایگاه های هویت :
روحیات و رفتار نوجوانان در هر یک از مدل وضعیت های چهارگانه مطابق نظر مارسیا و محققانی که کار او را دنبال می کنند به شرح زیر است: (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۱-هویت تحقق یافته
افرادی که در این وضعیت قرار دارند، بحران هویت یعنی مرحله فعال وپرسشگری درباره خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشته اند. این افراد، شخصا به مواضع فکری خاصی دست یافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیده اند. این قبیل افراد باور های مذهبی وسیاسی خانواده را بررسی کرده اند و آنچه با هویتشان همخوان نبوده کنار گذاشته اند(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰؛ ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۴) . این افراد دارای یک احساس سلامت روانی، در طول زمان هستند. دستیابی به هویت عموماً پس از یک دوره تعلیق هویت برای نوجوانان و جوانان حاصل می شود و رسیدن به هویت خود بسیار هیجان بخش و محرک است (لطف آبادی، ۱۳۸۰)، زیرا این گونه افراد، هویت من نیرومندی را پرورش داده اند . آنها با ثبات و علاقه مند به هدف های واقع گرایانه می باشند و در کنار آمدن با درخواست های محیطی متغیر، توانا هستند . عملکرد آنها در تکالیف دشوار بهتر از نوجوانانی هستند که دچار سردرگمی هویت هستند. این نوجوانان با ثبات ف در رشته های مشکل تر مدارس عالی تحصیل می کنند و متمایل به مهندسی و علوم طبیعی هستند (شولتز و شولتز،۲۰۰۲،ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۶). ازنظر دید گاه های سیاسی این افراد ممکن است لیبرال (آزادیخواه) یا محافظه کار باشند، زیرا خودشان موقعیت سیاسی خود را انتخاب کرده اند (کرامر[۲۱۴] و همکاران، ۲۰۰۴). این افراد سطوح بالاتری از اعتماد به نفس، خود مختاری و استدلال برحسب ارزش های اخلاقی و پیچیدگی های شناختی را دارا می باشند. همچنین سطوح بالاتری از خود بیانگری، در گیری بیشتردر روابط بین فردی و رشد و تکامل بیشتری را نسبت به گرو ههای هویت زود شکل گرفته و پراکنده از خود نشان می دهند. خود مختاری عاطفی و خود رهبری بدون نیاز به تصدیق و تایید دیگران، قدرت تحمل و پذیرش دیگران و روابط باز و بی ریا با دیگران، ازدیگر مشخصات این گروه است (میوس[۲۱۵]، ۱۹۹۹).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نوجوانان و جوانان که به رشد هویت می رسند خود پیشرفته تری دارند اما باید در نظر داشته باشیم، این بدان معنا نیست که آنها الزاماً، هیچ مشکل یا اضطرابی ندارند . شناخت هدف های زندگی فقط مقدمه وصول به آنهاست ولی پیمودن مسیر و رسیدن به این هدف ها نیز نگرانی های خاص خود را دارد (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۲-تعلیق هویت (معوق)
این نوجوانان در حال تجربه بحران هویت هستند. آنها فعالانه میکوشند پاسخ هایی به پرسش های خود بیایند . آنها هنوز گرفتار تعارض بین علایق خود و برنامه هایی هستند که والدینشان برای آنها در نظر گرفته اند. این افراد ممکن است برای مدتی برخی باورهای غیر مذهبی و سیاسی را با شور وشوق فروان مطرح کنند ولی پس از تامل بیشتر آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط، آدم هایی حساس و اخلاقی و روشنفکر و در بدترین شرایط، افرادی اضطراب زده، مردد و جزم اندیش به نظر می رسند (اتکینسون و همکاران۲۰۰۰، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران ۱۳۸۴). برخی از این افراد به بحران های مختلف دچار می شوند و این موضوع می تواند آنها را به سردرگمی و بی ثباتی و نارضایتی و گاهی به سرکشی و ناسازگاری بکشاند. گروهی از این نوجوانان ممکن است از مبارزه با مشکلات و شکل دادن به هویت خود خسته شوند و آنقدر در این کار مسامحه کنند تا اوضاع زندگی، آنان را مجبور به پذیرش باورها و واکنش های رفتاری معین کند(برزونسکی، ۱۹۸۹؛ به نقل از لطف آبادی، ۱۳۸۰). گاهی این افراد تمایل دارند تجربه های واپس روی را نشان دهند یعنی به خیال پردازی، به اعتقاد داشتن به پدیده های فوق طبیعی، و یا لذت بردن از رفتار کردن به شیوه های بچه گانه متمایل می شوند. با وجود مشکلاتی که برخی از نوجوانان و جوانان در دوره تعلیق هویت پیدا می کنند، این دوره می تواند برای بسیاری از آنان جنبه های مثبت و سازنده نیز داشته باشد. بررسی های طولانی مدت برای یافتن راه های زندگی موفق در این افراد می تواند باعث دستیابی به اطلاعات بیشتر، رشد و پیچیده تر شدن نظام شناختی، انعطاف پذیری آگاهانه و در نتیجه موجب استحکام بیشتر طرز فکر نیز بشود (لطف آبادی، ۱۳۸۰). از این رو از حالت تعلیق در هویت یابی اغلب به عنوان با ملا حضه ترین حالت از چهار حالت یاد شده نام برده می شود، زیرا بیانگر فرایند عمیقی است که در آن فرد راه ها و انتخاب های متفاوت را دسته بندی کرده و با دقت درباره انتخاب های خود می اندیشد و فکر می کند (اسکورتز[۲۱۶]، ۲۰۰۰).
تعلیق هویت در میان جوانان دانشگاهی رواج بیشتری دارد. جوانان دانشجو، که در محیط باز و مملو از اندیشه ها و باورهای متفاوت دانشگاهی هستند، بیشتر از جوانانی که به دانشگاه وارد نمی شوند در مرحله تعلیق هویت قرار می گیرند و به بازنگری و تغییر نگرش های خود می پردازند. برعکس، پسران جوانی که از همان آغاز جوانی وارد بازار کار می شوند و همچنین دختران جوانی که زود ازدواج می کنند. زودتر نیز به هویت تثبیت شده ای می رسند (لطف آبادی،۱۳۸۰). محیط دانشگاه نیز ممکن است برای دانشجویان آزادی عمل بیشتری را ایجاد کند تا به کشف و جستجوی گزینه ها و راه های مختلف بپردازند (تعلیق هویت نهادینه شده[۲۱۷])، در حالی که محیط کارگری و کارمندی ممکن است جوانان را ترغیب کند تا دیدگاهی را انتخاب کرده و از آن حمایت وپشتیبانی نمایند. این ترغیب و تشویق ممکن است به این موضوع منجرشود که جوانان شاغل، مجموعه ای از اهداف و ارزش ها (تحقق ودست یابی به هویت) را به جای تلف کردن وقت در کاوش و جستجوی هویت (تعلیق در هویت) سریعتر اتخاذ نمایند (بیرد[۲۱۸]، ۲۰۰۵) و یا اینکه جوانان شاغل ممکن است مسیر خود را در جهت دستیابی و تحقق هویت را انتخاب کرده باشند که همانگونه که میوس و دئوس[۲۱۹] (۱۹۹۵) نیز اشاره کردند این مسیر به جای گذشتن از مرحله تعلیق در هویت که در ابتدا توسط مارسیا فرضیه سازی شده بود، از مرحله وقفه در هویت یابی عبور می کند.
۳-ضبط هویتی (هویت زود شکل گرفته)
افراد این گروه نیز نسبت به شغل وجهان بینی خود احساس تعهد میکنند، ولی در آنها علائمی از تجربه ی بحران هویت دیده نمی شود. آنها هویتی از پیش تعیین شده را که افراد صاحب نفوذ (معمولاً والدین و گاهی معلم، یا یک فرد قدرتمند مذهبی،و یا یک دوست پرنفوذ) برایشان تعیین کرده اند، پذیرفته اند (لطف آبادی، ۱۳۸۰). هنگامی که از آنها در مورد موضع سیاسی شان سوال می شود غالباً می گویند هیچ وقت درباره این موضوعات زیاد فکر نکرده اند بعضی از آنها افراد پایبند به باورهایشان به نظر می رسند و روحیه ی همکاری دارند. برخی دیگر نیز انعطاف ناپذیر (خشک)، جزمی و دنباله رو هستند، به نظر می رسد اگر رویداد مهمی ارزش های آزمون نشده آنها را به چالش بطلبد، احساس سردرگمی خواهند کرد.(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰؛ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۸۴). این دسته از نوجوانان و جوانان نمی توانند بین اهداف خود و والدینشان تفاوتی قائل شوند. رابطه عاطفی و تبعیت آنان از خانواده به قدری است که به اسارت نزدیک تر است تا به روابط دوستانه خانوادگی، استقلال این جوانان از خانواده به قدری دشوار است که سلامت روانی آنها در مخاطره قرار می گیرد. نوجوانان با هویت زود شکل گرفته، در بیان فردی، کارآمدی فردی و پیچیدگی شناختی سطح پایینی دارند(آقا سلطانی، ۱۳۷۸).وضعیت ضبط هویت غالباً حالتی از وابستگی نوروتیک را نشان می دهد. افرادی که چنین هویتی دارند در سلطه گرایی و نابردباری نمره بالا می گیرند و درجه بالایی از دنباله روی و سنت پرستی را از خود نشان می دهند(مارسیا، ۱۹۹۶).
جوانانی که دچار وضعیت ضبط هویت یابی شده اند، اغلب در مقابل تغییر و تحول مقاومت کرده و ممکن است بر میزان وابستگی و اتکای خود به موقعیت و وضع کنونی و نیز ان دسته از افرادی که به ایجاد وضعیت کنونی کمک می کنند، بیفزایند. مثلاً، جوانی که دچار حالت هویت ضبط شده است و وارد دانشگاه می شود ممکن است، مدت زمانی را که با خانواده خود صرف می کند افزایش دهد، تا در مقابل تاثیرات خارجی که ممکن است دز محیط تحصیلی جدید خود با آنها مواجه شود، مقاومت و ایستادگی نماید. این وضعیت منجر به ایجاد یک «پتوی محافظ»[۲۲۰] برای فرد میگردد (اسکوارتز، ۲۰۰۰) و بالاخره نوجوانان دارای هویت زود شکل گرفته، امنیت و حمایت را در خارج از خود، و از اشخاص مهم اطرافشان می گیرند. اگر با فشاری روبرو شوند کم طاقت هستند و با اجتناب از تغییر و دوری کردن از درگیری های طبیعی زندگی برای خودشان ایجاد امنیت می کنند (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۴-پراکندگی هویت (هویت آشفته)
پرکندگی در هویت زمانی به وقوع می پیوندد که جوان نتواند مجموعه ای از آرمان های منحصر به فرد را که به عنوان پایه واساس زندگی او در دوران بزرگسالی می باشد، درخود ایجاد کند (بیرد، ۲۰۰۵). پراکندگی هویت اصطلاحی است که مارسیا برای مفهوم «سردرگمی در هویت یابی» اریکسون به کار برده است. براساس چارچوب نظری اریکسون این نوجوانان ممکن است در حل یک یا چند بحران رشدی در مراحل قبلی زندگی شکست خورده باشند. برای نمونه در مرحله قبل از نوجوانی، کودکان باید با احساس کفایت[۲۲۱] دست پیدا کنند، یعنی احساس اینکه در بعضی موارد خوب هستند(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰ ؛ ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۴)..
کودکانی که به دلایل مختلف، مثلاً به دلیل نارسایی یادگیری یا غفلت شدید والدین، دراین راه شکست می خورند، فاقد تجهیزات کافی برای، مواجهه با مسئله هویت هستند و اغلب ف به جایگاه سردرگم سقوط می کنند (میکوچی،۱۳۸۴). افرادی که پراکندگی یا اغتشاش هوست دارند جهت گیری روشنی در زندگی ندارند.آنان به ارزش ها و باور های معینی رسیده اند و نه به کوششی برای دستیابی به آنها عمل می آورند. با آنکه این گروه هیچ آزمایش و کوشش قابل ملاحضه ای در این مورد نکرده اند فکر می کنند چنین کوششی بسیار دشوار و مستاٌصل کننده است (لطف آبادی،۱۳۸۰). از مشخصات افراد این گروه، پایین بودن حرمت خود فقدان توانایی انعطاف موفقیت هستند (آقا سلطانی،۱۳۷۸). این نوجوانان روابط کمی با والدین خود دارند و آنها را بی تفاوت و پذیری در مقابل استرس، بیان حالت شخصی، وپایین بودن سطح شناختی می باشد (میوس،۱۹۹۹). افراد متعلق به حالات هویت آشفته، نمرات پائینی در همه وظایف رشدی و تکاملی خود کسب می کنند، همچنین این افراد فاقد حس تعهد و فاقد اهداف و ارزش های درونی برای تلاش در کسب طرد کننده می دانند. حتی یک هویت منفی(به گونه ای که جامعه آن را تعریف می کند) به بی هویتی ترجیح دارد، اگر چه به اندازه هویت مثبت رضایت بخش نیست(شولتزو شولتز[۲۲۲]،۲۰۰۲، ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۶).
۲-۱۰-۶ تغییر هویت در نوجوانی
همانطور که قبلاً اشاره شد، شکل گیری هویت در نوجوانی با عواطف، خوانگاره و عزت نفس فرد رابطه ای جدایی ناپذیر دارد. هویت نوجوان با رشد فکر و احساس وی درباره خود همراه است (لطف آبادی،۱۳۸۰). ریشه های روانی-اجتماعی هویت در حرمت خود یا خود ارزشیابی انعکاس می یابد. طبق سنت پایدارمانده از زمان ویلیام جیمز، مفهوم خود و حرمت خود، به عنوان یک موضوع واحد در نظر گرفته می شود و میان آنها تفکیکی را قایل نبوده اند. ولی در حقیقت مفهوم خود و حرمت پدیده های یکسانی را تشکیل نمی دهند. ادراک از خود یا مفهوم خود، برداشت ونظریه ای است که هر فرد درباره خویشتن دارد. در حالی که حرمت خود، بهائ وارزشی ایت که شخص برای خود قائل است، وبنابراین جنبه کمی دارد، واز نظر انگیزشی نقش مهمی در رفتار فرد ایفاء می کند. (محسنی،۱۳۸۳). عده ای از محققان معتقدند(مفهوم) خود نه یک فرایند است و نه یک فرایند ایستا وراکد. به نظر ما در وجودمان یک هسته ثابت و پایدار وجود دارد. که هویت حقیقی و تغییر ناپذیر است. البته تمام انسان ها با مجموعه ای از توانایی های زیست شناختی و محدودیت های مشخص به دنیا می آیند که دامنه هویتی را که می توانند اتخاذ کنند محدود می کند. اما با وجود محدودیت های ژنتیک و زیست شناختی، انسان ها آزادی زیادی در تعیین هویت خویش دارند. همین قضیه که در طول زندگی خویش بارها تغییر می کنند، گواهی است بر این ادعا که می توانند در خود نوسازی کنند و موجودات کمال یافته تری شوند (وود،۱۳۷۹).
۲-۱۰-۶-۱ مکانیسم های تغییر هویت
همه با این نظر موافقند که رشد هویت هم تحت تاثیر عوامل روانشناختی درونی و هم وقایع خارجی زندگی می باشد. از این رو تغییر، ممکن است به واسطه ویژگی های شخصیتی فرد شروع شود که این ویژگی های شامل شخصیت، توانایی های شناختی و ادراک، هویت کنونی و نیز تجارب زندگی میباشد(کرامر و همکاران، ۲۰۰۴). لاویی[۲۲۳] (۱۹۹۴) تعداد زیادی از مکانیسم های احتمالی را برشمرد که در طول انتقال یا ایجاد انتقالات بین پایگاه های هویت می توان از آن استفاده کرد. این مکانیسم ها عبارتند از تعادل جویی[۲۲۴] (در نظریه پیاژه)، آمدگی تغییر، فردیت وتعارض. مکانسم های بالقوه دیگری که در انتقالات پایگاه های هویت وجود دارد ممکن است ایجاد یا درونی کردن خودهای ممکن باشد. فرد ممکن است اینگونه استدلال کند که ایجاد خودهای ممکن مکانیسمی است که با فرایند تلاش ودستیابی به هویت مرتبط است. با این حال، فرد ممکن است خودهای ممکن را براساس توانایی های یا محدودیت های درونی و ذاتی یا براساس امکانات محیط، محدود کند. خودهای ممکن به عنوان شمایلی از اید ها ونظرات اشخاص درباره آنچه که دوست دارند بشوند، آنچه می ترسند بشوند وآنچه واقعاً می شوند بیان می گردد (دانکل[۲۲۵]،۲۰۰۰). مطالعات میوس(۱۹۹۶) نشان می دهد که پایگاه های هویت از نظر سلامت روانی با یکدیگر تفاوت هایی دارند، یعنی افراد دارای هویت تعلیق و متعاقب آن هویت سردرگم دارای پایین ترین سطح سلامت روانی هستند و پایگاه های دارای تعهد بالا (هویت زودرس وموفق) بالاترین سطح سلامت روانی هستند.
۲-۱۰-۷پیشینه پژوهش
۲-۱۰-۷-۱پیشینه داخلی پژوهش
شعاع کاظمی (۱۳۸۷) در بررسی مقایسه ای راهبردهای مقابل های و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان، نشان داد که تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابل های و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد وجود دارد. همچنین گزارش کرد که نتایج حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است.
بخشی پور رودسری و همکاران (۱۳۸۷) در مقایسه راهبردهای مقابله ای و ویژگی های شخصیت معتادان خود معرف و گروه بهنجار، نشان دادند که افراد معتاد در مقایسه با گروه افراد عادی در ابعاد شخصیتی روانرنجوری نمره بالاتر و در ابعاد شخصیتی دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و با وجدان بودن نمرات پایین تری کسب نمودند.
در پژوهشی که توسط رستمی (۱۳۸۸) با هدف مقایسه سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت، صورت گرفت نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت تفاوت معناداری وجود دارد و معتادان خود معرف در مقایسه با غیر خود معرف از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و همچنین سبک های اسنادی بیرونی بیشتری برخوردار بودند.
احمدی و همکاران (۱۳۸۹) در نتایج مطالعه خود گزارش کردند افراد سو ءمصرف کننده مواد، نمرات بالاتری در سبک هویت یابی هنجاری و سردرگم / اجتنابی داشتند، در حالی که افراد بدون سوء مصرف مواد بیشتر دارای سبک هویت یابی اطلاعاتی بودند
عبداله زاده جدی و همکاران (۱۳۸۹) در بررسی نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری در پیش بینی سوء مصرف مواد، نشان دادندکه بین سیستم های مغزی/ رفتاری با سوء مصرف مواد رابطه وجود دارد و همه مولفه های سیستمهای مغزی/ رفتاری به جز مولفه بازداری رفتاری(BAS)، می توانند سوء مصرف مواد را پیش بینی کنند.
نتایج تحقیقات اوراکی (۱۳۸۹) نشان داد که بین سبک مقابلۀ و خشم با میل مصرف مواد همبستگی معنیداری وجود دارد. افراد دارای سبک مقابله هیجانی و عصبانیت زیاد، میل بیشتری به مصرف مواد مخدر داشتند. همچنین نشان داد که این افراد در مقایسه با افراد عادی در صورت ترک مواد مخدر، بیشتر در معرض مصرف دوباره مواد هستند.
محمدی و همکاران (۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط میان سبکهای هویتیای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل میدهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خودکشی انجام دادند، علاوه بر این سعی کردند نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد. شرکتکنندگان ۳۳۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبکهای هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای این پژوهش نشان داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خودکشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانیکه نقش جنس و سبکهای هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون میشوند تنها تعهد پیشبینی کننده منفی افکار مربوط به خودکشی است.
کیامرثی و ابوالقاسمی (۱۳۹۰) در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله مساله مدار و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی می تواند سوء مصرف را پیش بینی کند.
عبدی و همکاران(۱۳۹۰) در مطالعه خود به بررسی سطح حساسیت سامانه گرایش وبازداری رفتاری، به عنوان یک عامل سبب ساز احتمالی در گرایش به سوء مصرف مواد پرداختند. بدین صورت که تفاوت میان سطح حساسیت سیستم فعالیت رفتاری (BAS) و سیستم بازداری رفتاری (BIS) درسه گروه افراد سوء مصرف کننده مواد و دو گروه گواه سیگاری و بهنجار بررسی شد. یافته ها نشان داد که نمره های خرده مقیاس BAS دو گروه سومصرف کننده مواد و سیگاری بالاتر از نمره های افراد سالم بود، ولی دو گروه سوء مصرف کننده مواد و سیگاری تفاوتی از این نظر نداشتند. درخرده مقیاس BIS نمره های گروه سیگاری بالاتر از دو گروه دیگر بود. همچنین نتیجه گیری این پژوهش نشان داد افراد سوء مصرف کننده مواد و سیگاری نسبت به افراد سالم،BAS حساس تری دارند و این امر آنها را نسبت به رفتارهای گرایشی مستعد می کند. این یافته ها هم سو با نظریه حساسیت به تقویت گری ، مبنی بر رابطهBAS ،رفتارهای گرایشی و سوء مصرف مواداست.
محمدی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با هدف مقایسه ویژگی های سرشتی منشی شخصیت در میان افراد معتاد، افسرده و مضطرب با افراد عادی، نشان داد در بعد پشتکار، گروه اضطرابی و گروه عادی نسبت به افراد معتاد تفاوت معناداری دارند. بعد نوجویی، گروه معتاد از سه گروه دیگر و در بعد اجتناب آسیب، گروه اضطرابی نسبت به دیگر گروه ها تفاوت معناداری داشتند. در بعد وابستگی به پاداش، افراد عادی بالاترین نمره را کسب کردند و تفاوت بین افراد عادی و گروه معتاد معنادار بود. اما نتایج نشان داد که در بعد خودراهبری، بین گروه های چهارگانه پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد.
ملازاده و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سبک های مقابله و سرسختی روان شناختی با فشار روانی در افراد معتاد و عادی، نشان دادند بین سبک مقابله متمرکز بر هیجان و سرسختی روان شناختی در افراد معتاد و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد، ولی از نظر به کارگیری سبک متمرکز بر مساله تفاوت معنی داری بین دو گروه بدست نیامد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سرسختی روان شناختی می تواند پیش بینی کننده معناداری برای سبک متمرکز بر هیجان باشد.
شاهنده وهمکاران (۱۳۹۱)در تحقیقی با عنوان تعیین و مقایسه سیستم های مغزی فعال سازی /بازداری رفتاری ومنبع کنترل درونی وبیرونی دانشجویان دختر وپسر ،نشان دادند .میزان فعایت سیستم فعال سازی رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل درونی بیشترواین میزان درپسران بالاتر از دختران بود ومیزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل بیرونی بیشتر واین برتری با گروه دختران بود .درسیستم جنگ-گریز،درک از مرکز کنترل بیرونی میانگین بالاتری را نشان دادومیانگین دختران در گریز ومیانگین پسران درجنگ بیشتر بود .ودر مجموع ،براساس دیدگاه گری ،سیستم فعال سازی رفتاری با عواطف مثبت وسیستم بازداری رفتاری با عواطف منفی در رابطه است وبراثر محرک های درونی وبیرونی فعال می شوند.تفاوت های این دو سیستم می تواند علت واکنش های مغزی برای انواع گوناگون آسیب شناسی روانی وروش های پیشگیری آن را تبیین کند.
اصغری و همکاران (۱۳۹۲) در بررسی رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که توانستند به عنوان پیش بینی کننده های معنادار وارد معادله رگرسیون شوند. همچنین، رابطه معناداری بین نوع نگرش مذهبی و منبع کنترل به دست آمد. در مجموع، نتایج حکایت از آن داشت که افراد دارای نگرش مذهبی درونی بیشتر منبع کنترل درونی و گرایش کمتر به سوء مصرف مواد دارند و کسانی که گرایش مذهبی بیرونی دارند، منبع کنترل بیرونی و گرایش بیشتر به سوء مصرف مواد دارند.
سلیمانیان و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبک های هویت در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بیان کردند که در مفهوم رشد شغلی رهنمودهای مهمی برای انتخاب شغل و اشتغال، که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد هویت است، وجود دارد. هدف این پژوهش پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبکهای هویت (مدل برزونسکی) در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بود. یافته ها نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی و رشد شغلی ارتباط آماری مثبت و معنادار و بین سبک هویت سردرگم و رشد شغلی ارتباط منفی و معنادار وجود دارد.
معصومی (۱۳۹۲) در پژوهشی تحت عنوان نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد، نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد رابطه وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش مدل فرضی وسوسه مواد از برازش برخوردار است و واریانس معناداری را از وسوسه مصرف مواد تبیین می کند. براساس این مدل متغیرهای مذکور میانجی گری وسوسه مصرف مواد را می کنند.
آذری(۱۳۹۲) در مطالعه ای تحت عنوان مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، پایگاه هویت ومکانیسم های دفاعی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار، نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه، پایگاه هویت ومکانیسم های دفاعی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. براین اساس که افراد مبتلا به سوء مصرف مواد از ناسازگار اولیه بیشتر، پایگاه هویت نامنظم تر ومکانیسم های دفاعی بیشنری استفاده می کنند.
فتحی و همکاران (۱۳۹۳) در نتایج بررسی خود گزارش نمودند که سبک هویت اطلاعاتی در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از دانشجویان معتاد بود و سبک هویتی هنجاری و سردرگم/ اجتنابی در دانشجویان معتاد بالاتر بود.
گمچی وهمکاران (۱۳۹۳)در تحقیقی با عنوان مقایسه سیستم های مغزی-رفتاری (BAS/BIS)در افرادوابسته به مواد وبهنجار ،نشان دادندتفاوت معنی داری درسیستم های مغزی –رفتاری افراد معتادوغیر معتاد وجود دارد بطوری که سطح سیستم فعال سازی رفتاری (BAS)در افراد معتاد بالاتر از افرادغیر معتاد وسطح سیستم بازداری رفتاری (BIS)در افراد غیر معتاد بالاتر از افراد معتاد است . همچنین یافته ها بیانگر آن بود که سیستم فعال ساز رفتاری در مردان فعال تر از زنان وسیستم بازداری رفتاری در زنان فعال تر از مردان بوده است .ولی درسیستم فعالساز رفتاری در مردان وزنان معتاد تفاوت معنی داری مشاهده نشده است .
وجودی و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهشی تحت عنوان پیش بینس آمادگی به اعتیاد براساس سبک های هویت، سبک های فرزندپروری و راهبردهای مقابله ای، نشان دادند که آمادگی به اعتیاد با سبک های هویت سردرگم – اجتنابی، سبک فرزندپروی سهل گیرانه و راهبردهای هیجان مدار رابطه مثیت معناداری دارد. همچنین براساس نتایج بین سبک هویت اطلاعاتی و تعهد و سبک مسوله مدار رابطه منفی دارد
۲-۱۰-۷-۲پیشینه خارجی پژوهش