منظور از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان سنجش میزان تسلط دانش آموزان بر محتوای درسی علوم یا آموختههای وی در درس علوم می باشد که با بهره گرفتن از آزمون سه ماهه اول و آزمون سه ماهه دوم تحصیلی ۹۴-۹۳ اندازهگیری می شود.
سؤالهای هر دو آزمون بر اساس بخشهای تدریس شده علوم تجربی پایه سوم ابتدایی تهیه شد. سؤالها توسط محقق تنظیم و توسط معلمین بررسی و نهایی گردید. این آزمون از تمام دانشآموزان گروه کنترل و آزمایش در شرایط یکسان گرفته شد. نمره هر آزمون از ۲۰ محاسبه شدهاست. از هر دو گروه کنترل و آزمایش در سه ماهه اول امتحان علوم از دروس تدریس شده گرفته شد. در سه ماهه دوم که برای گروه آزمایش روش حل مسئله و کار گروهی اجرا شده بود و گروه کنترل با همان شیوه قبلی تدریس شده بود، نیز آزمون مجدد از بخش های تدریس شده گرفته شد. میانگین نمرات گروه کنترل و آزمایش در آزمون اول و آزمون دوم با یکدیگر مقایسه گردید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تفکر انتقادی
آزمون مهارتهای تفکر انتقادی محقق ساخته که میزان مهارتهای تفکر انتقادی دانشآموزان را قبل و بعد از اجرای روش حل مسئله بهصورت فعالیت گروهی و گروههای کوچک سنجیده شد. آزمون اول برای هر دو گروه کنترل و آزمایش بدون دخالت روش تدریس حل مسئله و کارگروهی با شرایط یکسان گرفته شد.آزمون دوم از گروه کنترل و گروه آزمایش ( که به روش حل مسئله تدریس شده بود) تهیه و گرفته شد. نمونه سؤالات براساس سه ویژگی را که بر اساس ویژگی های تفکر انتقادی (مقایسه، تشخیص و قضاوت ) از نظر بیر انتخابشده است، گروه کنترل و آزمایش بر اساس میانگین نمره ای که از اجرای آزمون تفکر انتقادی محقق ساخته در پایان سهماهه اول و دوم سال تحصیلی ۹۴-۹۳ کسب میکنند، مقایسه شدند.در مجموع از ۲۱ سؤال که از سوال ۱ تا ۶ مربوط به قدرت تشخیص، از سوال ۷تا ۱۴ مربوط به مقایسه،از سوال ۱۵ تا ۲۱ مربوط به قضاوت
می باشد.(پیوست ۱)
فصل دوم
مطالعه مبانی نظری و پیشینه مربوط به موضوع موردتحقیق
الف- مطالعه مبانی نظری مربوط به موضوع موردتحقیق
۲-۱–مبانی نظری حل مسئله
۲-۱-۱- تعریف مسئله[۸]
مسئله امری است که حتماً و با رعایت شرایط معینی باید انجام شود و در مورد آن اطلاعات محدودی در اختیار است. مسئله حاوی یک مضمون است، گرچه ممکن است عوامل مربوطی که آن مضمون معین را میسازند، بههیچوجه مشخص نباشند، فرد در رویارویی با آن، متمایل یا نیازمند به پیدا کردن راهحل است. سؤالی که طرح آن در هر موقعیتی مفید است این است که ((چه کسی با مسئله مواجه است؟)) یا ((چه کسی میخواهد راهحل را پیدا کند؟)). اگر هیچ هدف یا پایان مطلوبی وجود نداشته باشد، مسئلهای هم وجود نخواهد داشت. اگر فردی با مسئلهای مواجه باشد، این بدان معناست که راز دستیابی به یکراه حل ازلحاظی بر روی او بستهشده است. چنانچه مانع یا موانعی درراه باشند، نمیتوان از راه مستقیم به هدف رسید. احتمال دارد این مانع خیلی سریع مشخص نشود امّا چیزی در راه وجود دارد و اگر قرار است راهحل را پیدا کنیم و به هدف خود برسیم باید تلاشی آگاهانه انجام شود. (فیشر[۹]،۱۳۸۵: ۱۷۳)
۲-۱-۲-تعریف حل مسئله
این روش بیشترین کنش و واکنش را میان فراگیران، معلم و موضوع درسی فراهم میسازد و بنابراین، مثلث پویای یادگیری را شکل میدهد. از ویژگیهای مهم این روش، آن است که یاد دهنده، یادگیرنده، سؤالکننده، پوینده، پژوهنده، یابنده، در کل، طرح کننده سؤالی هستند که برندگان جایزه نوبل آن را مطرح کردهاند.
روش حل مسئله روشی است که فراگیر را در موقعیتی قرار میدهیم که تا از راه پژوهش و کاوش؛ فرضیههای خود را به مدد شواهد گردآوریشده، بیازماید و از آنها شخصاً نتیجهگیری کند؛ و ضمن رسیدن به این هدف، از نحوه دانشاندوزی و گردآوری اطلاعات نیز آگاه شود؛ بنابراین وقتی مسئلهای به وجود می آید که بین مفهوم مطرحشده در موقعیت مسئله با طرحواره مفهومی یادگیرنده، حالت عدم تعادل ایجاد میشود. چنین خلأ یا احساس عدم تعادل فکری، انگیزهای برای حل مسئله و یافتن جواب عدم تعادل فکری، انگیزهای برای حل مسئله و یافتن جواب در انسان میشود یا به قول مولوی:
هرکجا مشکل، جواب آنجا رود هرکجا کشتی است، آب آنجا رود
گانیه[۱۰] (۱۹۷۷) معتقد است که حل مسئله مستلزم ترکیب دانش پیشین بهصورت نظامی نوین و برتر است و همین امر حل مسئله را ممکن میسازد. حل مسئله به سازماندهی مجدد اطلاعات موجود در حافظه، برای رسیدن به هدف خاص و جدید (مسئله حلشده) نیاز دارد و اگر مسئله اطلاعات جدید بیشتری را طلب کند، در این صورت فرایند کاوش و پویندگی در آن ضروری خواهد بود. موفقیت در حل مسئله به میزان توانایی ارتباط دانش و معلومات پیشین به مفاهیم مسئله بستگی دارد. طبق نظریه یادگیری شناختی آزوبل، یادگیری معنیدار دربرگیرنده ارتباط کارآمد و مؤثر بین دانش جدید و ساخت شناختی موجود است. (آزوبل، نواک، هنیسین، ۱۹۷۸)[۱۱] سه نوع ارتباط در فرایند یادگیری مؤثرند که عبارتاند از:
ارتباط درونی در ساخت شناختی
فعالسازی بخشی از ساخت شناختی در یادگیری
ارتباط بیرونی بین ساخت شناختی موجود و محتوای جدید یادگیری
ارتباط نوع اول به چه گونگی ساخت شناختی یعنی قوی یا ضعیف بودن مربوط میشود. فعالسازی به میزان درستی ساخت شناختی بازیافت شده و درباره موضوع، ارتباط بیرونی به مربوط بودن موضوع جدید به زمینه پیشین وابستگی دارد. در مورد ارتباط دانش موجود به دانش پیشین، دو نوع دانش موردنیاز در حل مسئله بهعنوان عوامل اثرگذار شناختهشدهاند (گابل و بونس ۱۹۹۴)[۱۲] یکی دانش خاص است که بهطور مستقیم به مسئله ارتباط دارد و دیگری دانش غیر خاص است که به مسئله ارتباط دارد. هر دو دانش، بهعنوان متغیر پیشین (ساخت شناختی) تلقی میشوند که در حل مسئله نقش عمدهای را ایفا میکنند.
در مواردی از بررسی عامیانه و عقل سلیم[۱۳] چنین برمیآید از آن بهعنوان یک مانع، مشکل، یا موضوع پیچیده یاد میشود. درحالیکه مسئله بهمنزله چالشی است که فرد، بهطور فعال، بدان میپردازد و راهحل جدیدی را پیدا میکند. تکرار کنیم که مسئله عبارت از هدفی که فرد میخواهد به آن برسد، در حال حاضر نمیداند که چگونه به آن برسد. ملاحظه میشود که روش حل مسئله حالت کلیتر از روش پژوهشی است. روشهای پژوهشی ممکن است دربرگیرنده بسیاری از روشهای تدریس چون پرسش و پاسخ، مباحثه، روش استقرایی و مکاشفهای باشد. (فتحی آذر، ۱۳۸۲: ۳۰۷ تا ۳۱۱)
همهی ما با مسائل مختلفی مواجه هستیم. نوع مسائلی که بهطور روزمره با آنها سروکار داریم از این قبیل هستند، پیدا کردن راهی برای پرداختن صورتحسابها، فراموش کردن نام فردی که در حال معرفی او به دوستتان هستید، تعیین وقت برای خرید آنچه احتیاج داریم، متوجه پنچری یکی از چرخهای ماشین شدن و بررسی طریقهی عوض کردن آن. ما همه میدانیم که مشکلاتی داریم و موقعیت مشکل موقعیتی است پیچیده، اما واقعیت این است که آنچه برای یک نفر مشکل محسوب میشود شاید برای فرد دیگری مشکل نباشد. تفکر امری اساسی در حل مسئله محسوب میشود. درواقع حل مسئلهیک نوع تفکر کاربردی است و میتوان آن را با دو نوع دیگر تفکریعنی تفکر خلاق (واگرا) و تفکر انتقادی (تحلیلی) مقایسه کرد. این سه نوع تفکر رابطهی درونی نزدیکی با یکدیگر دارند. تفکر خلاق و تفکر انتقادی در اصل صورتهای مختلف تفکر پژوهشی هستند که ممکن است به دو صورت ((پژوهش برای پژوهش))، یا ((پژوهش بهمنظور کاربرد در حل مسئله)) انجام شوند. (فیشر،۱۳۸۵: ۱۷۱)
۲-۱-۳- اهمیت حل مسئله[۱۴]
بسیاری از مردم حل مسئله را یک نوع راهحل خارجی[۱۵] میدانند؛ یعنی مسئلهای رخ خواهد داد و شما سراغ مسئله میروید و شیوهای برای حل آن مییابید و در این صورت مشکل حل خواهد شد. درصورتیکه چنین چیزی واقعیت ندارد.
بسیاری از مدیران حل مسئله را همانند کار آتشنشانی میدانند و البته به این دلیل هم موردانتقاد قرار میگیرند زیرا این موضوع بدان معناست که آنها نتوانستهاند علت واقعی مسئله را مشخص نمایند. ناتوانی در حلمسئله سالهاست که بهعنوان علت عدمپیشرفت کارکنان تلقی میشود.
انسان همواره خود را اشرف مخلوقات و بهتر از سایر موجودات میداند. نویسندگان داستانهای علمی، تخیلی، همواره با ذکر این نکته که موجودات سایر کُرات بهتر از ما هستند، موجب ترس ما میگردند. مسلماً یک حلزون نمیتواند از بانکهای اطلاعاتی استفاده کند، یا یک مدار الکترونیکی را طراحی کند. اینها برخی از مهارتهای حل مسئله در انسان میباشند، اما اگر در زمینه یافتن غذا در یک مسیر پیچ در پیچ و سه بعدی، این موجودات را بررسی کنید با کمال تعجب متوجه خواهید شد که قدرت هدایت و عملکرد حلزون، همانند انسان است. میتوان بسیاری از مسائل را به طبقات ساده، تقسیم کرد. توانایی ما انسانها استثنایی نیست، ما نیز همانند حیوانات از یک فنآوری یکسان مغز و منبع یکسان اطلاعات حواس استفاده میکنیم. ما میتوانیم با درک برخی شیوههای حل مسائل توسط حیوانات، راههایی را برای بهبود عملکرد خودمان بیابیم.
بخش اعظم حلمسئله دربرگیرنده درک موقعیتهای خاص در شرایطی خاص میباشد. اغلب، توانایی پرداختن به یک مسئله و حل آن، نیازمند تغییر درروش تفکر و نگریستن به آن مسئله از زاویه شرایطی متفاوت میباشد. حل مسئله صرفاً یک خصیصه انسانی نیست. عده بسیاری بر این عقیدهاند که پستانداران لزوماً دارای چنین خصیصهای میباشند. اگرچه توانایی حیوانات در پرداختن به مسائل تفاوتهای عمدهای با انسانها دارد اما این امر بدان معنا نیست که میتواند از توانایی حل مسئله بهعنوان ابزاری برای سنجش میزان هوش استفاده کرد.
استراتژی موردنظر آن است که حل مسائل باید همواره به دنبال یافتن سادهترین راه حل ها باشد و کمترین واکنشهای پیچیده را در پی داشته باشد. اگر متوجه میشویم که افراد به علامتی واکنش نشان نمیدهند نباید فرض کنیم که رفتار آنها خصمانه است، بلکه ممکن است آنها چنین علامتی را دریافت نکرده باشند. نمونههای بسیاری وجود دارد که راهحل پیچیدهای پیشنهادشده، درحالیکه راه حل های بهمراتب آسانتری هم وجود داشته داشتهاند. (گراهام،۱۳۷۸ :۳و ۵۵ تا ۵۷)
توانایی کودک در بهکارگیری تفکر برای حل مسئلهها، کلید موفقیت در زندگی او خواهد بود. منافع زودرس بسیاری نیز وجود دارد که در گروه این هستند تا کودکان را مسئله گشا تربیت کنیم. فعالیتهای ناظر به حل مسئله باعث تحریک و توسعهی مهارتهای مربوط به تفکر و استدلال میشود. این فعالیتها دانش کودک درباره ارتباطها و امور واقع را متناسب کرده، آن را کاربردی میکنند. کسب نتیجههای خوب به پرورش اعتمادبهنفس و قابلیتهای کودک کمک میکند و نگرش ((من خودم بهتنهایی میتوانم این مسئله را، موردبررسی قرار دهم» را در او به وجود آورد. این فعالیتها فرصتهایی را هم برای کودکان ایجاد میکنند تا ایدههای خود را با دیگران در میان بگذارند و همکاری ثمربخش با دیگران، یا به عبارت دیگر رویکرد ((بیا باهم این مسئله را حل کنیم)) را فراگیرند.
فعالیتهای ناظر به حل مسئله نهتنها سطح اطلاعات، مهارتها و نگرشها را بالا میبرد بلکه فرصتهایی را هم برای معلمین یا بزرگسالان فراهم میکند تا چه گونگی یادگیری، نحوهی برقراری ارتباط و برخورد کودکان با مشکلات را مورد ملاحظه قرار دهند. برای بررسی اینکه آیا کودک یک فرایند علمی یا مفهوم اصلی یکی از حوزههای دانش را درک کرده است، هیچ روشی بهتر از این نیست که ببینیم آیا او میتواند از آن آموختهها در حل مسئله استفاده کند یا خیر. از طریق به کار گرفتن مهارتها و دانستهها توسط کودک، یک بازخورد حاصل میشود. کار کردن بر روی مسئلههای عمومی و متعارف میتواند راهی باشد برای اینکه سوار بر قایق شده، تجربههای مختلف را که چون جزیرههایی پراکنده و غیر مرتبط هستند، به هم مرتبط کنیم و از این طریق شبکه تفکر را توسعه دهیم. (فیشر، ۱۳۸۵: ۱۷۱ تا ۱۷۲)
۲-۱-۵- راهبردهای حل مسئله
تعاریف و الگوهای مختلفی از راهبرد حل مسئله ارائهشده است. در الگوی حل مسئله فرد نخست از وجود مسئله آگاه میشود. این مرحله ازآنچه بدان نسبت دادهشده بسیار پیچیدهتر است. تشخیص یک مسئله معنایی بسیار فراتر از جستجوی کلمات اصلی ساده یا حل مسئله ریاضی دارد. مسئله عموماً در موقعیتی نامعین متناقض و متضاد ایجاد میشود. مسئله تعیینکننده فاصلهی وضعیت موجود با موقعیت مطلوب است، هر مسئله باید بهطور صریح، روشن و دقیق بیان و تعریف شود. بیان روشن مسئله برای تجزیهوتحلیل آن امری اساسی است. برای حل مسئله گاه لازم است آن را به اجزاء فرعی قابلفهم تجزیه کنیم. حتی فراتر از آن، حلکنندگان متخصص باید علل یا دلایل وجود آن مسئله را بررسی کنند. اجرای درست فعالیتها در فرایند حل مسئله به عینی کردن اهداف، معرفی موقعیت، بیان عواملی که ممکن است شرایط را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تغییر دهد و چیزهایی که کارکرد این عوامل را محدود میکند، نیازمند است.
پس از بیان یا تعریف مسئله بهطور دقیق و روشن فرد باید نقشه یا طرحی را برای حل آن انتخاب یا تهیه کند. طرحی که وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب نزدیک کند. برای حل هر مسئلهای نقشه یا طرحهای متعددی وجود دارد که برخی از آنها به سازماندهی نیازمند دارد و برخی دیگر مانند فرضیهسازی و آزمایش فرضیه احتمالاً به پردازش نیازمند است. درهرصورت برای چنین کاری مهارت دانش و شناخت راه حل ها و تخصص در بهکارگیری راه حل ها بهمنظور حل واقعی مسائل ضرورت دارد. پس از شناسایی و انتخاب راهحل مناسب باید راه حل ها و نتایج حاصل از آنها بهمنظور مشاهدهی دقیق راه حل ها و نیز مشخص کردن منطقی و موجه بودن آنها مجدداً بررسی و ارزشیابی شود و سرانجام چگونگی اجرای راه حل ها تحلیل و با دیگر مهارتهای حل مسئله تلفیق و ترکیب گردد. (بیر،۱۹۸۷: ۲۸)
راهبردهای حل مسئله مجموعهای از فعالیتهای هدفمند در فرایند حل مسئله است. در فرایند اجرای حل مسئله دو راهبرد وجود دارد: راهبرد عمومی و راهبرد خصوصی.
راهبرد عمومی برای حل مسائل گوناگون مستقل از محتوا به کار میرود؛ درحالیکه راهبرد خصوصی به زمینه یا محتوای خاصی اختصاص دارد. یکی از مجادلههای موجود در مباحث مربوط به حل مسئله این است که باید به دانشآموزان راهبردهای خصوصی مسائل متعدد را آموزش داد یا راهبرد عمومی را که در بسیاری از انواع مسائل کاربرد دارد. معمولاً رویکر ((خصوصی)) قابلیت تعمیم را فدای توان حل مسئله میکند و رویکرد ((عمومی)) توان حل مسئله را فدای قابلیت. با توجه به این محدودیت به معلمان توصیه میشود دانشآموزان را با انواع مسائل و راهبردهای خصوصی و عمومی آن آشنا سازند.
از راهبردهای عمومی میتوان در حل مسائل متنوع استفاده کرد. گاه ممکن است راه حل های متعددی برای مسئله وجود داشته باشد ولی برای انتخاب بهترین راهحل هیچگونه حکم یا دلایلی وجود نداشته باشد. در چنین مواردی باید راهبردهایی را برای محدود کردن تحقیق به کار گرفت؛ اما گاهی بعضی از تحقیقات آنچنان مبهم است که از راهحل مشخصی نمیتوان استفاده کرد. در چنین مواردی استفاده از راهبردهایی همچون راهبردهای ذیل توصیه میشود:
راهبردهای محدود کردن تحقیق. مسائل واقعی جهان اغلب راه حل های ممکن بسیاری دارد؛ در نتیجه باید به راهبردهایی متوسل شد که تحقیق را محدود کند تا بتوان بهدرستی مسئله را حل کرد. یکی از این راهبردها ((کار وارونه)) است که تجزیهوتحلیل ((ابزار – هدف)) از اشکال مفید آن و شامل مراحل ذیل است:
تعیین تفاوت وضعیت موجود باهدف نهایی محاسبه تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب،
تعیین عملیات مربوط به تفاوت
انجام دادن عملیاتی بهمنظور کاهش تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب
تکرار مراحل اول تا سوم تا حل نهایی مسئله
تجزیهوتحلیل ابزار – هدف مستلزم انتخاب فعالیتهایی برای کاهش تفاوت وضعیت موجود باهدف نهایی است. اگر فردی با اینگونه فعالیتها آشنایی نداشته باشد نمیتواند دانش خود را فعال و از تحلیل ابزار–اهداف استفاده کند. اگر فعالیتهای عملکردی دانش بیانی در یک حیطه نقص و کمبود داشته باشد. در اجرای تجزیهوتحلیل ابزار- اهداف با مشکل مواجه خواهد شد .
راهبرد بسط تحقیق. تجزیهوتحلیل ابزار – اهداف راهبردی است که راه حل های تحقیق و کاوشگری را محدود میکند؛ اما گاه مسئله از طریق بسط تحقیق[۱۶] بهتر حل میشود، بهویژه هنگامیکه راه حل های ناشناخته و ناکافی باشد (مانند مسائل ملی و جهانی، مسائل فردی پیچیده و مسائل علمی و هنری) دو روش برای بسط تحقیق وجود دارد: تمثیل[۱۷] و سیال سازی ذهنی[۱۸].
الف تمثیل: زمانی که فرد دانش کمی در مورد مسئلهدارد از تمثیل استفاده میشود. تمثیل شامل معرفی مسئله با بهره گرفتن از حوزهی آشنا در دانش مربوط به مسئله و درنهایت ارزشیابی سودمندی دانش موجود است.
ب سیال سازی ذهن. راهبرد دیگر برای افزایش راه حل های کیفی یک مسئله سیال سازی ذهنی نام دارد که شامل مراحل ذیل است:
اعم از داخلی یا خارجی برای تهیه ی سرمایه به منظور سرمایه گذاری و تهیه برنامه های مالی مناسب از عوامل رشد و پیشرفت شرکت ها به حساب می آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تاکید مدیریت مالی روی تصمیمات و اقداماتی است که بر روی ارزش شرکت تاثیر می گذارد و نیز توجه کامل آن به این امر معطوف است که چگونه می توان ارزش شرکت را به حداکثر ممکن رساند، برای تعیین اینکه مدیران تا چه اندازه در حداکثر سازی ثروت سهامداران ، موفق عمل کرده اند، شاخصهای متعددی به کار می گیرند. اهداف این پژوهش عبارتند از: بررسی رابطه بین شیوه های تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و بررسی سود سهام آن می باشد.
در تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری اعم از کوتاه مدت و بلند مدت، نیاز به منابع اصلی است. تصمیمات تامین مالی اصلی ترین حوزه ی تصمیم گیری مدیران و یک مرحله ی مهم در رشد شرکت ها بشمار می رود، یکی از مهم ترین مسایل شرکتهایی که رشد از چرخه ی حیات خود را سپری می کنند، روش های تامین مالی است.
نیاز به تامین مالی از آنجا ناشی می شود که اولا ارزش سرمایه ی شرکت ها به خاطر عوامل بیرونی چون نرخ ارز،تورم، نرخ بهره ی بانکی تقلیل می یابد و ثانیا سازکارهای عملیاتی شرکت ها موجب می گردد که برای خرید دارایی های جدید، افزایش ظرفیت کارخانه ، استخدام نیروی جدید و خرید مواد اولیه نیاز به وجوه مالی در قالب منابع مالی مطرح می شود ( عبادی دولت آبادی، ۱۳۸۲ ، ۲).
نتایج تحقیق صورت گرفته نشان می دهد، عملکرد عملیاتی شرکت ها به طور سیستماتیک به استفاده و نوع تامین مالی برون سازمانی شرکت مرتبط است، به طوری که پس از تامین مالی، عملکرد عملیاتی شرکت تحت تاثیر این فعالیت ها قرار گرفته و کاهش در عملکرد را نشان می دهد. همچنین نوع تامین مالی برون سازمانی (از طریق سرمایه و یا از طریق بدهی) تاثیرات متفاوتی برعملکرد عملیاتی شرکت ها دارد. به طوری که تامین مالی سرمایه ای رابطه قوی تری با تغییرات عملکرد عملیاتی شرکت نسبت به دیگر منابع مالی از قبیل بدهی های بلند مدت دارد. حتی این ارتباط در میان بدهی ها، در بدهی های قابل تبدیل به سهام قوی تر از بدهی های بلند مدت می باشد( گاوین جون، ۲۰۰۵).
متداول ترین شیوه های تامین مالی داخلی ، نگهداری سود سهام است. یعنی اینکه بخشی از سود سال بین سهامداران تقسیم و بخش دیگر به عنوان سود تقسیم نشده در واحد انتفاعی باقی بماند( نیکو مرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۴۸).
مهم ترین شیوه های تامین مالی، استفاده از منابع خارجی واحد انتفاعی است.روش های متداول تامین مالی واحد انتفاعی عبارت است از افزایش سرمایه از طریق صدور سهام، دریافت وام و تسهیلات اعتباری کوتاه مدت و بلند مدت ( استقراض) است( نیکو مرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۵۱).
انتخاب بهترین گزینه ی تامین مالی حتما باید با مدنظرگرفتن مخارج تامین مالی صورت گیرد، که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه یاد می شود( نوروش، عبادی، ۳، ۱۳۸۴).
قطعا شناسایی راه های مختلف تامین مالی و بهره گیری از ابزار مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیم های صحیح تر و کسب منافع بیشتر یاری خواهد نمود.
ارزیابی عملکرد از منظر اقتصادی و مالی از مسائل مهم در فرایند اداره بنگاه های اقتصادی و تصمیم گیری مالی محسوب می شود. ارزیابی منطقی عملکرد به شناخت و تبیین و بکارگیری شاخص های مالی و غیرمالی بستگی دارد، ازجمله شاخص های مالی میزان سودآوری یا سود سهام است ( رهنمای روی پشتی، ۱۶۰ ، ۱۳۸۶).
مدیریت مالی با تصمیم گیری درباره بدهی ها و حقوق صاحبان سهام، منابع مالی را تامین می کند و با تصمیم گیری درباره ی دارایی های جاری، بلند مدت و سرمایه گذاری ها ، آنها را به کار می برد. بدیهی است روش های به کار گرفته شده در شرکت ها و صنایع مختلف، تاثیرهای قابل توجهی به ساختار د ارایی ها و نیز هزینه های مالی و درنتیجه بر سود و زیان آنها دارد.
بررسی های اولیه نشان می دهد که تاکنون در ایران تحقیقات انجام شده عمدتا در خصوص بررسی روش های تامین مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و تحقیقی در این صورت نگرفته است که مدیران مالی در صنایع مختلف از چه روشهایی برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود و همچنین تاثیر این منابع بر میزان سودآوری این صنایع استفاده می کنند.
یافته های برخی دیگر از تحقیقات قبلی در زمینه تامین مالی، نشان می دهد که با زده سهام به طور با اهمیتی تحت تاثیر فعالیت های تامین مالی برون سازمانی شرکت قرار می گیرد. براین اساس در شرکت های تامین مالی کننده، معمولا پایین تر بودن بازده، با معاملات تامین مالی، از قبیل انتشار سهام برای اولین بار یا انتشار مجدد سهام سرمایه، انتشار اوراق ترکیبی مانند بدهی های قابل تبدیل( به سهام) و بدهی های بلند مدت، که وجوه شرکت را افزایش می دهند، مرتبط باشند.
در این پژوهش نیز سعی شده باتوجه به شرایط موجود در بازار سرمایه ایران و با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در صورت های مالی هم چون سود و زیان و ترازنامه، تاثیر شیوه های تامین مالی بر سود سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، بررسی گردد.
یکی دیگر از مهمترین شیوه های تامین مالی، استفاده از منابع خارجی واحد انتفاعی است. روش های متداول تامین مالی خارج واحد انتفاعی عبارت است از افزایش سرمایه از طریق صدور سهام، دریافت وام و تسهیلات اعتباری کوتاه مدت و بلند مدت( استقراض) است ( نیکومرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۵۱).
انتخاب بهترین گزینه ی تامین مالی حتما باید با مد نظر گرفتن مخارج تامین مالی صورت گیرد، که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه یاد می شود ( نوروش و عبادی، ۳، ۱۳۸۴). قطعات شناسایی راه های مختلف تامین مالی و بهره گیری از ابزار مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیم های صحیح تر و کسب منافع بیشتر یاری خواهد نمود.
ارزیابی عملکرد از منظر اقتصادی و مالی از مسائل مهم در فرایند اداره بنگاه های اقتصادی و تصمیم گیری مالی محسوب می شود. ارزیابی منطقی عملکرد به شناخت و تبیین و بکارگیری شاخص های مالی وغیر مالی بستگی دارد، ازجمله شاخص های مالی میزان سودآوری یا سود سهام است. ( رهنمای رود پشتی، ۱۶۰ ، ۱۳۸۶).
۱-۳ سوال آغازین پژوهش
سوال آغازی پژوهش حاضر عبارت است از :
بین شیوه تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و میزان سود آوری آنها چه رابطه ای وجود دارد؟
۱-۳-۱ پرسش های فرعی پژوهش
۱- آیا بین اعتبارات بانکی و تجاری به عنوان عامل تامین مالی بلند مدت بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران رابطه معناداری وجود دارد؟
۲- آیا بین اعتبارات کوتاه مدت با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد؟
۳- آیا بین سود انباشته با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۴ اهمیت و ضرورت انتخاب موضوع پژوهش
امروزه عملکرد بورس اوراق بهادار در کشورهای پیشرفته به عنوان شاخصی جهت ارزیابی سیاست ها و تغییرات مالی، اقتصادی و بازرگانی این گونه کشورها مورد استفاده قرار می گیرد، تداوم بورس اوراق بهادار هر کشوری به منزله ی تداوم مراحل رشد و تکامل اقتصادی بشمار می اید. بورس اوراق بهادار از ارکان مهم اقتصادی محسوب می شود که امکانات مالی از طریق آن گشته و در جهت تحقق اهداف رشد و توسعه اقتصادی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد با رونق فعالیت بورس اوراق بهادار و افزایش سرمایه گذاری عموم در بخش های تولیدی ضمن اینکه شرایط لازم برای افزایش اشتغال و تولید فراهم می شود، قدرت مالی شرکت ها نیز افزایش یافته و با انجام سرمایه گذاری های جدید و فعال شدن پروژه های بلند مدت، میزان سودآوری شرکت ها و سرمایه گذاران افزایش می یابد.
تکیه ی بیش از حد شرکت ها به افزایش سرمایه و استفاده نامناسب از آن و عدم بهره گیری از ابزارهای دیگر مالی در جهت تامین منابع مالی و مشکلات فراوانی در جهت ساختار مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس را فراهم می آورد و به دنبال آن قدرت سودآوری شرکت ها کاهش یافته و سرمایه موجود بورس به طرف فعالیت های اقتصادی دیگر سوق پیدا می کند( شاکری طاهری، ۱۵، ۱۳۸۳).
آگاهی از منابع مختلف تامین مالی در مدیریت مالی از چنان اهمیتی برخوردار شده است که بدون توجه به آن، سیاست ها و برنامه های تامین مالی کارآمد و اثربخش نخواهد بود. بنابراین ضرورت دارد تا مدیران مالی نسبت به این موضوع آگاهی یابند و براساس آن برنامه ریزی مالی مناسبی را طرح ریزی کنند( نیکومرام و دیگران، ۱۳۸۱، ۱۰۷).
۱-۵ اهداف پژوهش
۱-۵-۱ اهداف کلی
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین شیوه های تامین مالی و میزان سودآوری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای ۱۳۸۶ الی ۱۳۸۹ می باشد.
در صورت وجود رابطه معنی دار بین روش های تامین مالی با شاخصهای سودآوری مدیران باید در انتخاب منابع تامین مالی تاثیر ان را بر شاخصهای فوق در شرکت مورد نظر در نظر بگیرند و در صورت عدم وجود همبستگی محدودیتی در انتخاب روش های تامین مالی وجود نخواهد داشت.
۱-۵-۲ اهداف فرعی
در راستای تحقیق هدف اصلی سعی براین خواهد بود که اهداف فرعی زیر نیز تحقق یابد:
- بررسی رابطه اعتبارات بانکی و تجاری به عنوان عامل تامین مالی بلند مدت بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران.
- بررسی رابطه بین اعتبارات کوتاه مدت با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
- بررسی رابطه بین سود انباشته با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
۱-۶ مدل مفهومی پژوهش
نمودار ۱-۱ مدل مفهومی تحقیق
در مدل فوق به دلیل اینکه موارد اعتباری اسنادی، حد اعتباری، تضمین قراردادن حسابهای دریافتنی و تضمین قراردادن موجودی ها تماما جز تامین مالی کوتاه مدت هستند مجموعه این موارد را به عنوان تامین مالی کوتاه مدت عنوان کردیم.
۱-۷ فرضیه های پژوهش
۱-۷-۱ فرضیه اصلی
بین شیوه های تامین مالی و میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس ارتباط معناداری وجود دارد.
۱-۷-۲ فرضیه فرعی
۱- بین سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و تامین مالی از طریق منابع داخلی ( سود انباشته) رابطه معناداری وجود دارد.
۲- بین سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و تامین مالی از طریق استقراض ( وام بلند مدت) رابطه معناداری وجود دارد.
۳- بین سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وتامین مالی کوتاه مدت رابطه معناداری وجود دارد.
متغیر
مقدار t
درجه آزادی
سطح معناداری
تفاوت میانگین
فاصله اطمینان ۹۵% برای تفاوت میانگینها
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حد پائین
حد بالا
تعیین اهداف ارزیابی عملکرد
۹۸/.-
۳۳۹
۳۳۳/.
۹۳۳۳/.-
۲۸۵۳/.-
۹۸۷/.
همانطوری که مشاهده می شود فرضیه صفر مبتنی بر نظر کارمندان در مورد تعیین اهداف ارزیابی عملکرد کارمندان مساوی ۳ (میانگین پاسخ به سؤالات ۵ گزینه ای) میباشد، را میتوان رد کرد؛ یعنی بین پاسخ کارمندان به این بعد از ارزیابی عملکرد تفاوت وجود دارد و با توجه به اینکه کوچکترین مقدار منفی و بزرگترین مقدار مثبت میباشند، و با توجه به اینکه سطح معناداری هم بیشتر از ۰۵/. میباشد؛ تعیین اهداف در نظام ارزیابی عملکرد کارمندان از نظر کارمندان نامطلوب و پایین تر از میانگین است.
۲-۳-۴) آزمون فرضیه دوم
فرضیه دوم پژوهش بدینگونه است که: در نظام ارزیابی عملکرد کارمندان وزارت امور اقتصادی و دارایی، معیارهای ارزیابی به درستی تعیین و به کارمندان تفهیم شده است.
از طریق آزمون تفاوت میانگین یک جامعه در واقع ما این مسئله را مورد آزمون قرار می دهیم که آیا نظر کارمندان در مورد تعیین و تفهیم معیارهای ارزیابی عملکرد در نظام ارزیابی عملکرد بالاتر از متوسط میباشد یا خیر؟ اگر بالاتر از متوسط باشد یعنی فرضیه تأیید و اگر پایین تر از حد متوسط باشد یعنی در نظام ارزیابی کارمندان وزارت امور اقتصادی و دارایی، معیارهای ارزیابی بدرستی تعیین و تفهیم نشده است.
نتایج این آزمون در جدول ۷-۴ آمده است.
همانطوری که مشاهده می شود فرضیه صفر مبتنی بر نظر کارمندان در مورد تعیین و تفهیم معیارهای ارزیابی عملکرد کارمندان مساوی ۳ (میانگین پاسخ به سؤالات ۵ گزینه ای) میباشد، را میتوان رد کرد؛ یعنی بین پاسخ کارمندان به این بعد از ارزیابی عملکرد تفاوت وجود دارد و با توجه به اینکه کوچکترین مقدار منفی و بزرگترین مقدار مثبت میباشند، و با توجه به اینکه سطح معناداری هم بیشتر از ۰۵/. میباشد؛ تعیین و تفهیم معیارهای ارزیابی عملکرد در نظام ارزیابی عملکرد کارمندان از نظر کارمندان نامطلوب و پایین تر از میانگین است.
جدول ۷-۴ نتایج تحلیل آزمون t تک نمونه ای تعیین و تفهیم معیارهای ارزیابی عملکرد (ارزش آزمون برابر ۳)
متغیر
مقدار t
درجه آزادی
سطح معناداری
تفاوت میانگین
فاصله اطمینان ۹۵% برای تفاوت میانگینها
حد پائین
حد بالا
تعیین و تفهیم معیارهای
ارزیابی عملکرد
۵۷/.-
۳۳۹
۲۱۱/.
l شاخص مواد اولیه ( l ∈ L )
e شاخص نوع وسیله نقلیه ( e ∈ E )
مجموعهها
S مجموعه تامین کنندگان
AW مجموعه انبارهای ورودی
DW مجموعه انبارهای خروجی
AW ∪ DW: W
P مجموعه خطوط تولید
R مجموعه خرده فروشان
K مجموعه شرکتهای ۳PL
Q مجموعه کیفیتها
T مجموعه دماها
E مجموعه وسایل نقلیه
G مجموعه محصولات
L شاخص مواد اولیه
G∪L:A
پارامترها
M مقدار عددی مثبت و بزرگ
اگر ماده اولیه l با کیفیت q در دمای t می تواند قرار گیرد برابر ۱ و در غیر این صورت برابر صفر(قبل از تولید و بسته بندی)
اگر محصول g با کیفیت q در دمای t می تواند قرار گیرد برابر ۱ و در غیر این صورت برابر صفر(بعد از تولید بسته بندی)
اگر تامین کننده ( i ∈ S ) می تواند مواد اولیه l را تامین کند
ظرفیت تولید محصول g در خط تولید ( i ∈ P ) در دمای t
ظرفیت انبار ( i ∈ W )
تقاضا برای محصول g با کیفیت q در عرضه کنندگان ( j ∈ R )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مقدار مورد نیاز مواد اولیه l در کیفیت q
هزینه تولید محصول g با کیفیت q در خط تولید ( i ∈ P ) با دمای t
هزینه ثابت ایجاد هر واحد در انبار ( i ∈ W ) و در دمای t
هزینه انبارداری در انبار ( i ∈ W ) به ازای هر محصول در دمای t
هزینه هر واحد زمانی که وسیله نقلیه نوع e در حال جابهجایی مواد میباشد. (شامل هزینه کرایه ماشین، راننده، بیمه و … )
زمان لازم برای طی مسافت میان نقاط (i , j ∈ S×AW ∪ DW×R ) توسط وسیله نقلیه e [۲۲]
زمان لازم برای نگهداری مواد در انبار ( i ∈ W )
فاصله میان نقاط ( i , j ∈ S×AW ∪ DW×R ) بر حسب کیلومتر
فاصله میان نقطه (i ∈ S∪AW ∪ DW∪R) و ایستگاه حرکت وسایل نقلیهی ۳pl
میزان سوخت مصرفی بر حسب (lit/km) توسط وسیله نقلیه با بار e در دمای t
میزان سوخت مصرفی بر حسب (۱itr/km) توسط وسیله نقلیه بدون بار e
میزان انتشار گاز دی اکسید کربن بر حسب (gr/km) توسط وسیله نقلیه e با بار در دمای t
میزان انتشار گاز دی اکسید کربن بر حسب (gr/km) توسط وسیله نقلیه e در حالت بدون بار
قیمت هر لیتر سوخت برای وسیله نقلیه e
ظرفیت وسیله نقلیه نوع e
هزینه مواد اولیه l با کیفیت q در دمای t
متوسط سرعت وسیله حمل و نقل e
ظرفیت عرضهی مواد اولیه l توسط تامین کننده ( i ∈ S ) در کیفیت q و دمای t
متغیرهای تصمیم
میزان موجودی محصول یا مواد اولیه ( a ∈ A ) با کیفیت q در انبار ( i ∈ W ) با دمای t
تعداد محصول g تولید شده با کیفیت q در خط تولید ( i ∈ P ) با دمای t
جریان محصول یا مواد اولیه ( a ∈ A ) با کیفیت q در دمای t میان نقاط i و j
تعداد واحدهای مورد نیاز در انبار ( i ∈ W )
تعداد وسیله نقلیه نوع e مورد نیاز برای حمل محصولات در دمای t میان نقاط i و j
اگر انبار ( i ∈ W ) دارای دمای t میباشد برابر ۱ و در غیر این صورت برابر صفر
اگر خط تولید ( i ∈ P ) دارای دمای t میباشد برابر ۱ و در غیر این صورت برابر صفر
یکی از خاصیت های تقوا این است که بر روشن بینی می افزاید.اگر انسان متقی باشد، روشن بین تر است؛زیرا تقوا ، صفای روح می آورد.همچنین آن تیرگی هایی را که باعث می شود انسان از روشن بینی هایی که مخصوص خود اوست استفاده نکند، از بین می برد.تقوا صفاست و وسیله صاف بودن فضای روح است.[۲۷۳]
اگر توفیقى پیدا کنیم که با آن نفس امّاره را رام و مطیع نماییم،آن وقت خواهیم دیدچه خوب راه سعادت را درک مىکنیم و چه خوب مىفهمیم و چه روشن مىبینیم و چه خوب عقل ما به ما الهام مىکند. آن وقت مىفهمیم که این مسائل چندان هم پیچیده و محتاج به استدلال نبوده، خیلى واضح و روشن بوده، فقط غوغاها نمىگذاشتهاند که ما ندای عقل خود را بشنویم. [۲۷۴]
۲- تقوا ، تلطیف احساسات
تقوا و طهارت در یک ناحیه دیگر هم تأثیر دارد و آن ناحیه عواطف و احساسات است که احساسات را رقیقتر و لطیفتر مىکند. اینطور نیست که آدم باتقوا که خود را از پلیدیها و کارهاى زشت و کثیف، از ریا و تملّق، دور نگه داشته، ساحت ضمیر خود را پاک نگه داشته، عزت و مناعت و آزادمنشى خود را حفظ کرده، توجهش به معنا بوده نه به ماده، یک همچون شخصى نوع احساساتش با احساسات یک آدم غرق در فحشا و پلیدى و غرق در مادیات یکى باشد. مسلماً احساسات او عالیتر و رقیقتر و لطیفتر است، تأثرات او در مقابل زیباییهاى معنوى بیشتر است، دنیا راطور دیگرى و با زیبایى دیگرى مىبیند، آن جمال عقلى را که در عالم وجود است، بهتر حس مىکند.[۲۷۵]
بخش سوم- غفلت
الف- مفهوم غفلت
یکی دیگر ازرذایل اخلاقی که عامل خطای انسان می گردد،غفلت اوست.غفلت،عبارت است از سستی و ضعف نفس از توجه و التفات به هدف و مقصود خود ، خواه آن هدف و غرض زودرس باشدیا دیررس.[۲۷۶] عبارت است از عدم توجه به معلومات و صور ذهنیه یا عدم حضور صورت شیءدرخاطر است بالفعل.[۲۷۷] حالتی است که بر قوای ادراکی انسان عارض میشود و کارایی آنها را مختل میسازد. معمولاً هر غفلت ناشی از یک توجه است. یعنی هرگاه قوای ادراکی انسان به شدت متوجه یک امر باشند، از امور دیگر غافل میشوند. اگر قوای ادراکی کسی تحت اختیار او باشد و او بتواند توجه خود را از چیزی منصرف کند و به چیز دیگری روی آورد، در حقیقت یک مهارت نفسانی را دارا شده است. این مهارت نفسانی، به خودی خود دارای ارزش اخلاقی نیست؛ نه میتوان کسی را که دارای چنین مهارتی است مدح کرد و نه میتوان فاقد این مهارت را نکوهش نمود.
غفلت را به دونوع تقسیم می کنیم: نوع اول،غفلت کسی است که قدرت تمرکز خود را ازدست میدهدوتوجه اودر هرلحظه به سوی چیزی است.نوع دوم، غفلت کسی است که توجه خودرا به اموری میدهد که بایسته توجه نیستند و یا اموری بی اصالت هستند که توجه اصلی نفس نباید به آنها تعلق گیرد.
غفلت نوع اول را میتوان نوعی بیماری شمرد. این بیماری البته میتواند ریشه در غفلت نوع دوم داشته باشد، ولی لزوماً چنین نیست؛ بلکه ممکن است حوادث زندگی و مصائب و مشکلات، کسی را به مشکل عدم تمرکز مبتلا سازد؛ چنین عدم تمرکزی میتواند به حرکت کمالی انسان آسیب برساند، ولی در صورتی که این غفلت ناشی از غفلت نوع دوم نباشد، شخص غافل در برابر آسیبهای احتمالی معذور خواهد بود.
غفلت نوع دوم ریشه در بینش و روش زندگی فرد دارد؛ به عبارت دیگر غفلت از امور اصیل و ارزشمند حیات میتواند ناشی از نگرش نادرست به حقایق عالم باشد و نیز میتواند از رفتار ناموافق و نامطابق فرد با عقایدش ریشه گیرد.
کسی که ازآگاهی فطری خویش به خداوندوازقوه خداداد عقل، بهره مناسب رادرجهت تکمیل خداباوری نمیبرد وازپروردگارخویش غافل می شود،توجه خودرابه دنیابه معنای وسیع آن معطوف مینمایدوازحقیقت عالم چشم میپوشدوهمه قوای ادراکی خودرا متوجه عمران دنیای خود می کند.اوازتواناییهای خود برای لذات حیوانی استفاده میکندو نمیتواند قوای خویش را برای سنجیدن مصالح خود دررابطه با آخرت به کارگیردواز موضوع اصلی حیات غافل میشوند. همچنین است کسی که به رتبه معرفت خداوند میرسدو به آخرت معتقد میشود و به دین الهی اقرار میکند؛ ولی علیرغم آن عقاید،درجهت رضای خداوندو عمران آخرت خویش عمل نمیکندوازدین الهی تخلف میکند.چنین فردی نیز اندکاندک ازتوجه به امور اصیل حیات،یعنی ذکر خدا،عمل برای اوواصلاح آخرت غافل میشودو همه قوای ادراکی او متوجه دنیا میگردد.[۲۷۸]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب- چگونگی عامل خطابودن غفلت
قرآن مجید در آیات متعدّدى به مسئله غفلت بشر از حقایق الهیّه اشاره کرده و اهل غفلت را اهل عذاب و خسران و در صورت عدم بازگشت از این گناه بزرگ ، مستعدّ خلود در جهنّم مىداند . ما در اینجا به آیاتی می پردازیم که به چگونگی عامل بودن غفلت برخطا اشاره دارد.
ب )غفلت سبب نفوذ شیطان
درآیه ۳۶ سوره زخرف آمده است :« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ؛ هر کس از یاد خدا روگردان شود شیطانى را به سراغ او مىفرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود».
در آیه قبل گفتار به ذکر متقین منتهى شد که آخرت نزد خدا خاص ایشان است، اما در این آیه ، موقعیت پیش آمد که چیزى از سر انجام معرضین از حق که خود را از یاد رحمان به کورى مىزنند بگویدو بفرماید اینکه خود را از یاد خدا به کورى مىزنند، باعث مىشود که قرینهایى از شیطان ملازمشان گردند که هیچ گاه از ایشان جدا نشوند تا در آخر با خود وارد عذاب آخرتشان کنند.پس معناى آیه چنین مىشود: کسى که از یاد خداى رحمان خود را به کورى بزندو به این مسأله به نظر شبکورها بنگرد، ما شیطانى برایش مىآوریم. [۲۷۹]
غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، سبب مىشود که شیطان بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشدو رشتهاى در گردنش افکنده، هر جا که خاطرخواه او است، مىبرد.بدیهى است جاى این ندارد که کسى تصور جبر از این آیه کند؛چرا که این نتیجه اعمالى است که خود آنها انجام داده اند. اعمال انسان، مخصوصاً غرق شدن در لذات دنیا ، نخستین تأثیرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مىافتدواو را از خدا بیگانه مىکندو شیاطین را بر او مسلط مىسازدو تا آنجا ادامه مىیابد که گاهى راه بازگشت به روى او بسته مىشود.این همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به عنوان” تزیین شیطان” تعبیر شده است.[۲۸۰]
کسى که از یاد خدا روى مىگرداند، نسبت بدان خود را به غفلت و نادانى مىزند، به خدا پناه نمىبرد، به وسوسههاى شیطان تسلیم مىشود، و به یاد نمىآورد که او براستى دشمنى است آشکار.در اینجاست که شیطان بر او دست مىیابد و بر او چیره مىشود، و خدا هم از شیطانها همنشینى بد براى او معیّن مىکند و مىگمارد و آن شیطان به دو کار مىپردازد:
نخست: او را از کار خیر باز مىدارد، و نمىگذارد به راه رسیدن به حق برودو بدین سان توفیق هدایت و رهیابى را از او سلب مىکند.
دوم: کار بد او را در نظرش نیکو مىنمایاند و مىآراید، پس او هرگز رستگار نمىشود.[۲۸۱]
درادامه این آیه نیرآمده است:«حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ[۲۸۲]؛ تا آن گاه که او [با دمسازش] به حضور ما آید، [خطاب به شیطان] گوید: «اى کاش میان من و تو، فاصله خاور و باختر بود، که چه بد دمسازى هستى».
معنایش این است که: اینان هم چنان بر جلوگیرى از راه خدا ادامه مىدهند و آنان هم که از ذکر ما کور صفتى مىکنند هم چنان بر پندار غلطشان- که گمان مىکنند راه یافتگانند- ادامه مىدهند تا آنکه مرگ یکى از ایشان برسد و نزد ما آید، در حالى که قرینش هم با او باشد، آن وقت برایش کشف مىشود که عمرى درغفلت بوده، و اینک عواقب و آثار آن یعنى عذاب قیامت فرا مىرسد، آن وقت قرین خود را مخاطب قرار داده، با لحنى که مىرساند از او متاذى و بی زار است مىگوید: اى کاش بین من و تو به مقدار فاصله بین مغرب و مشرق دورى مىبود و من همنشین تو نمىشدم، که چه بد همنشینى هستى.
از سیاق آیه استفاده مىشود که این گونه افراد غیر از عذابى که در آتش از آتش دارند، عذابى هم از همنشینى با قرینها مىچشند، و بدین جهت آرزو مىکنند که از آنان دور مىبودند، و از بین همه عذابها تنها دورى از این عذاب را یاد مىکنند، و سایر عذابها را از یاد مىبرند.[۲۸۳]
غافلین آن چنان در غفلت خود بسر می بردند که شیطان را که با او همنشین شده بود خوب درک نکردندو حتی وی را مایه هدایت خود دانستند.اما وقتی درمحضر عدل الهی که قرارگرفته اند تازه متوجه شدند که دچار چه اشتباهی شدند و درغفلت بودند و آنجاست که آرزوی همنشین نبودن با شیطان را دارند اما دیگر فایده ای به حال آنان ندارد.
ب )سبب محرومیت از شناخت و عرفان
قرآن این گونه بیان کرده است :
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ[۲۸۴] ؛به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق تکبر مىورزند از ایمان به آیات خود منصرف مىسازیم (به طورى که) اگر هر آیه و نشانهاى را ببینند به آن ایمان نمىآورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود انتخاب نمىکنند و اگر طریق گمراهى را ببینند راه خود انتخاب مىکنند (همه اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.
۳- ب) سبب براندازی اراده
غفلت و فراموشى، عزم و اراده را از کار مى اندازد. قرآن کریم به این امر اشاره دارد:«وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما ؛ما پیش از این از آدم پیمان گرفته بودیم ولى او فراموش کرد و ما در او عزمی راسخ ندیدیم».
منظور از” عزم” در اینجا تصمیم و اراده محکمى است که انسان را در برابر وسوسههاى نیرومند شیطان حفظ کند.[۲۸۶]
این آیات به طور مختصر داستان حضرت آدم(علیه السلام) و بیرون شدن او از بهشت و هبوط او به زمین را بیان مىکند و در آغاز، از نا استوارى عزم و اراده آدم خبر مىدهد و مىفرماید: ما از پیش به آدم سفارش کردیم ولى او فراموش نمود و ما در او عزمى استوار نیافتیم.منظور از این سفارش همان است که در آیات بعدى به آن تصریح شده است و آن این که خداوند به آدم سفارش نمود که در بهشت از آن درخت به خصوص نخورد که در این صورت او به زحمت خواهد افتاد، ولى آدم این سفارش را فراموش کرد و با فریبکارى شیطان از آن درخت خورد، و نتیجهاش این شد که قابلیت ماندن در بهشت را از دست داد. این نشان مىدهد که آدم ارادهاى محکم و عزمى استوار نداشت و تسلیم وسوسههاى شیطان شد.[۲۸۷]
انسان اگر خدا را فراموش کرده و حساب و کتاب بعد از مرگ را از یاد ببرد و از سرنوشت نهایى خویش غافل شده و عهد و پیمانى که با خدا دارد به دست فراموشى بسپارد، یقیناً به موجودى بى خاصیت که هم و غمش، خوردن و خوابیدن و عیاشى کردن است تبدیل مى شودو بعید است که در جهت اصلاح خویش، قدمى بر داشته و عزم و اراده ى خود را تقویت کند.
۴- ب) فقدان بصیرت و بینایى
قرآن دراین زمینه این گونه ذکر کردند:
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِىَ شَاخِصَهٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَاوَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِى غَفْلَهٍ مِنْ هذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ.[۲۸۸] ؛ و آن وعده حق [ که قیامت است ] نزدیک شود ، پس ناگهان چشمهاى کافران خیره شود [ و گویند : ]واى بر ما ! که ما از این روز در بىخبرى سنگینى قرار داشتیم ، بلکه ما ستمکار بودیم .
منظور از” وعد حق” قیامت است. و معناى” شخوص بصر” این است که چشم آن چنان خیره شود که پلکش به هم نخورد- راغب این طور معنا کرده و این حالت لازمه کمال اهتمام ناظر به آن چیزى است که بدان خیره شده، اهتمامى که دیگر نمىگذارد به چیزى دیگر مشغول شود، و این حالت بیشتر در گرفتاریهاى ناگهانى براى آدمى پدید مىآید.
“ یا وَیْلَنا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَهٍ مِنْ هذا“- این جمله حکایت کلام کفار است که در هنگام مشاهده قیامت که ناگهان مىرسد به خود نفرین مىکنند، و ادعا مىکنند که در غفلت از این صحنه مىزیستهاند. گویى اول ادعا مىکنند که ما را غافل کردند، و سپس اعتراف مىکنند به اینکه غفلت ناشى از ظلم خودشان بوده که به کارهایى مشغول شدند که آخرت را از یادشان مىبرده و غافلشان مىساخته لذا گفتند" بَلْ کُنَّا ظالِمِینَ” نه، بلکه خود ما ستمکار بودیم.[۲۸۹]
آنچه که از قرائن برمی آیدبیانگر این مطلب است که کسی که در این دنیا به آخرت و دیگر حقایق آن هیچ توجهی نداشته است آن در واقع از بصیرت لازم برخوردار نبود واین بی بصیرتی آن به خاطرغفلت آن است؛ یعنی عامل بی توجهی و بی بصیرتی او،غفلت بوده است.اما همین فرد تازه در قیامت بصیرت پیدا می کند و متوجه حقایقی می شود که در دنیا آنان را انکار می کرد.
کم نیستندکسانی که زرق و برق دنیا را پایدار می پندارند و به آن ها فریفته و دل باخته می شوند و ازآخرت و خدا باز می مانند و غافل می شوند. اینان در واقع ، در اوهام و خیالات و خرافات دفن شده اند و هیچ چیزی عامل نجاتشان نیست ؛ زیرا همه درها و روزنه ها را به روی خود بسته اند و چونان کران و کوران ، به زندگی حیوانی ادامه می دهند: «ولقد مکناهم فیما»به آنان قدرت مالی و امکاناتی دادیم که به شما ندادیم و برای آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم ؛ اما گوش و چشم و دل به حالشان سود نداشت ؛ زیرا آیات خدا را انکار می کردند و سرانجام ، آنچه را مسخره می کردند آنان را در میان گرفت.[۲۹۰]
ودرجای دیگرچنین آمده است:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[۲۹۱] و در حقیقت، بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده ایم. [چرا که]دل هایى دارند که با آنها [حقایق را]دریافت نمىکنند، و چشمانى دارند که با آنها نمىبینند، و گوش هایى دارند که با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند.
دراین آیه مىفرماید، سرانجام بسیارى از جنیان و انسان ها عذاب جهنم خواهد بود. در توجیه و چرایى این مسأله، سه عامل را برمى شمرد: ۱٫ قلب دارند، ولى از آن براى درک حقایق استفاده نمىکنند. ۲٫ چشم دارند، ولى آن را در مسیر بصیرت به کار نمىگیرند. ۳٫ گوش دارند، ولى شنوایى ندارند. در فرهنگ قرآن کریم، «قلب» و «چشم» و «گوش» به عنوان «ابزارهاى شناخت» انسان مطرح هستند. از این رو از این آیه استفاده مىشود آنچه موجب شقاوت انسان مىگردد، یا دست کم یکى از مهم ترین علل و اسباب شقاوت، استفاده درست نکردن از ابزارهاى شناخت و معرفت است. مىفرماید، کسانى که از این ابزارها در جهت رسیدن به حقیقت استفاده نمىکنند، مثل چهارپایان هستند. چرا؟ چون حیوانات هم گوش و چشم و این قلب صنوبرى را دارند اما با بهره گرفتن از آنها به «معرفت انسانى» دست پیدا نمىکنند. اگر انسان از آن ابزارشناختى که مایه اصلى اختلاف بین او و حیوانات است استفاده نکرد، در حد یک حیوان تنزّل پیدا مىکند. آیه شریفه سپس مىفرماید: بلکه این ها بدتر از حیوانات هستند. حیوان اگر به شناخت حقیقت نایل نمىآید دلیلش این است که ابزارهاى لازم براى چنینشناختى را در اختیار ندارد؛ اما انسان گمراه با وجود آنکه این ابزارها را دارد عمداً چشم و گوش و فهمش را به روى حقیقت مىبندد.
نکته اصلى در جمله آخر آیه است: ” أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ “. اینکه اینها به این مصیبت دچار مىشوند و تا آن جا سقوط مىکنند که از حیوان هم فروتر مىنشینند، بدان سبب است که عمرى را در «غفلت» به سر بردهاند.[۲۹۲]
غفلت از خود، خدا و آیات الهى، باعث مى شود زاویه ى دید انسان، نسبت به عالم هستى کوچک تر و کوتاه تر شود، همّ و غمش، به چهار دیوار تنگ زندگى دنیا و امور مادى آن، منحصر شده و دور زند. فرقى هم ندارد که انسان به کلى منکر معاد و لقاء خداى متعال شده، قولا و عملا به زندگى دنیا راضى شود و یا این که فعلا به زندگى دنیا راضى شده و در ظاهر قائل به معاد باشد؛ چرا که در هر دو صورت، سقوط انسان حتمى خواهد بود، بنابراین نتیجه نهایى غفلت و اهمال کارى سقوط در عذاب و دخول در جهنّم و حسرت و پشیمانى انسان هاى غافل خواهد بود. حسرت و پشیمانى که هیچ سودى به حال انسان نادم و پشیمان ندارد.
پس وقتی عزم و اراده انسان وبصیرت وی را از کار بیاندازد نمی توانددر مسیر حق راه درست و غلط را به وضوح تشخیص دهداز این رو دچار اشتباه می گردد.
پ - راهکار زدودن غفلت
قرآن کریم ما را ازسمت و سو پیدا کردن به غفلت منع کرده است و تأکید دارد که ازآن دوری کنیم.واین گونه راهکار می دهد:
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِىِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلاَ تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلاَتُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً [۲۹۳]؛ با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است.
راهکارهایی را برای بیرون رفتن از غفلت و پرهیز از غوطه ور شدن در آن می توان بیان کردمانند:
۱- پ) شناخت عوامل غفلت
کلید نجات این است که این غفلت ها و فراموشى ها را از وجود خود بزداییم و به هوش بیاییم. درجه انسانیت انسان بستگى به میزان آگاهى و توجه وى نسبت به نفس خویش و فاصلهاى دارد که از فراموشى و نسیان «خویش» گرفته است.در حقیقت، سه آگاهى و توجه، محور انسانیت ما است: آگاهى از مبدأ که همان «خدا» است، آگاهى از مقصد که همان «معاد» و«روز قیامت» است، و آگاهى از راهى که پیش رو داریم و راهنمایى که ما را از مبدأ به مقصد مىرساند، که همان مسأله «نبوت» است.براى نیل به کمال انسانى که در سایه توجه و آگاهى نسبت به مسایل مذکور صورت مىپذیرد، یکى از مهم ترین کارهاى انسان، شناخت عواملى است که ممکن است او را به ورطه غفلت بکشانند. در تبیین و شناسایى عوامل غفلت، قرآن کریم در آیهاى مىفرماید:«وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ؛[۲۹۴] و اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجه، [دیگر]با قوم ستم کار منشین».
از این آیه معلوم مىشود که یکى از عوامل غفلت و نسیان انسانْ، شیطان است.[۲۹۵] البته باید توجه داشته باشیم که «شیطان» در اصطلاح در هر حال، آیه مذکور مىفرماید: هنگامى که به تو تذکر دادند و تو را از غفلت و فراموشى در آوردند، مراقب باش دوباره مبتلا به غفلت و نسیان نشوى. چگونه ممکن است بعد از تذکر دوباره غافل شد؟ مىفرماید همنشینى با ستم گران و تعدّى کنندگان از حدود الهى این پى آمد را دارد.[۲۹۶]