روش فوق در مرکز تحقیقات بین المللی سیبزمینی[۱۱۶] (CIP) بعنوان یک روش استاندارد مورد استفاده است و برای تولید غده در تعداد زیادی از ژنوتیپهای ارزیابی شده که موفق نیز بوده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
لیزارگا[۱۱۷] و همکاران در سال (۱۹۸۶) در کتابچه راهنمای کشت بافت جهت عاریسازی از بیماری که از طرف مرکز تحقیقات بین المللی سیبزمینی منتشر می شود جهت ضدعفونی سطحی مواد گیاهی، استفاده از الکل یا اتانول را پیشنهاد کرده اند. زیرا قدرت نفوذ آن را بین کرکها و مرطوب کردن سطح گیاه بسیار مناسب دانسته معتقدند اتانول می تواند به عنوان عامل ضدعفونی کننده اولیه به کار گرفته شود. پس از استفاده از الکل جهت ضدعفونی اصلی، موادی چون هیپو کلریت کلسیم یا سدیم مورد استفاده قرار میگیرد. البته هیپوکلریت کلسیم به دلیل اثرهای سمی، کمتر توصیه شده است. همچنین استفاده از مواد ضدعفونی کننده تجارتی مانند کلراکس (هیپوکلریت سدیم ۵%) به شرط کاهش غلظت آن تا ۵/.% را مفید دانسته اند. آنها همچنین اعلام نمودند هیپوکلریت در pH حدود ۶ بیشترین اثر را دارد و در pH برابر ۸ و بالاتر، اثر کمتری دارد.
استرید[۱۱۸] و همکارانش در سال (۱۹۸۶) روش تولید غده در شرایط درون شیشه در سه مرحله را همانند تاور ۱۹۸۵ مطرح می کنند. آنها همچنین اعلام می کنند این روش در بیش از ۵۰ ژنوتیپ موفق بوده است. آنها از آزمایشات خود نتیجه گرفتند که روکود غدههای تولیدی در شرایط درون شیشه می تواند تحت تاثیر طول روز در مرحله غدهزایی قرار گیرد. زمانیکه غدهها در شرایط روز کوتاه ایجاد شوند دارای دوره رکود ۶۰ روزه خواهند بود، البته در صورتی که در دمای ۴ درجه سانتی گراد نگهداری شوند، ولی اگر غدهزایی در شرایط تاریکی کامل انجام بگیرد، دوره رکود در شرایط مشابه برابر ۲۱۰ روز خواهد بود.
اپینوزا و همکارانش در سال (۱۹۸۶) در کتابچهی راهنمای ریزازدیادی و حفظ ژرمپلاسم، با بهره گرفتن از کشت بافت که از طرف مرکز بین المللی تحقیقات سیبزمینی منتشر شده، روشهای استفاده از قلمههای تک جوانه در محیط کشت جامد و کشت قطعات ساقه چند جوانه در محیط کشت مایع به صورت تعلیقی را جهت تکثیر و ریزازدیادی توصیه می کنند. همچنین ترکیبات محیط کشت مورد استفاده جهت کشت قلمههای تک جوانه را محیط پایه MS به همراه ۲۵/۰ میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک، ۲ میلیگرم در لیتر کلسیم پانتوتنیک اسید، ۳% ساکارز و ۸/۰% آگار پیشنهاد کردند. پس از تهیه محیط کشت بایستی آن را به مدت ۱۵ دقیقه در فشار بخار ۵/۱ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و دمای ۱۲۱ درجه سانتی گراد اتوکلاو نمود.
تاور و همکارانش در سال (۱۹۸۷) تحقیقی بر روی اثر ترکیبات محیط کشت بر روی غدهزایی سیبزمینی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که جهت غدهزایی میتوان از محیط پایه MS با ۵۰۰ میلیگرم در لیتر CCC، ۵ میلیگرم در لیتر BAP و ۸% درصد ساکارز، استفاده نمود. آنها همچنین جهت افزایش تعداد و اندازه غدهها، آزمایشاتی انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که کاهش غلظت ازت اندازه غده را افزایش میدهد، همچنین استفاده از قلمه تک جوانه نسبت به استفاده از قطعات ساقه، تولید غده را بیشتر می کند.
حسنپور و همکارانش در سال (۱۹۸۸) گزارش کردند چنانچه از هورمون BAP همراه با هورمون CCC در محیط کشت تولید غده استفاده شود و کشتها در شرایط تاریکی دایم و حرارت ۱۸ درجه سانتی گراد قرار گیرند، گیاهچهها قادر به تولید غده میباشند. اما چنانچه فقط هورمون BAP استفاده شود، تولید غده محدود شده و در ضمن، تولید آنها همگون نخواهد بود. همچنین اگر غدهزایی در درجه حرارتهای ۲۴-۲۰ درجه سانتی گراد ایجاد شود تولید غدهها، بسیار پراکنده و طولانی خواهد بود و اگر غدهزایی در شرایط نوری ۸ ساعت در روز با شدت ۱۰۰۰ لوکس انجام گیرد، دوره تولید غده طولانی خواهد شد.
کریمی در سال (۱۹۸۸) تاثیر نور، تنظیم کننده های رشد و غلظتهای مختلف BAP را در تشکیل غده به روش درون شیشه در ارقام سیبزمینی مورد بررسی قرار داد. او همچنین روش غدهزایی تاور ۱۹۸۵ و وانگ و هو ۱۹۸۲ را مورد مقایسه قرار داده و نتیجه گرفت که روش تاور نسبت به روش وانگ و هو از نظر طول زمان غدهزایی و تعداد غده در فلاسک مناسبتر است. در روش تاور تیمار تاریکی هیچ تاثیری بر روی اندازه غده ندارد ولی باعث افزایش تعداد غده در فلاسک می شود. همچنین وی اعلام می کند اگر هدف تولید غدههای بزرگتر از ۷ میلیمتر باشد، به کار بردن BAP 5/2 میلیگرم در لیتر مناسب میباشد. وی گزارش کرد تنها عامل اختلاف بین تعداد غده و درصد غدهزایی در ارقام، اختلاف ژنتیکی میباشد. ارقام زودرس دارای غدههای بزرگتر هستند و نیز اثر متقابل معنی داری بین رقم و غلظت BAP در رابطه با درصد غدههای بزرگتر از ۷ میلیمتر وجود دارد.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۸۸) بر روی تکثیر انبوه و تولید سیبزمینی با بهره گرفتن از ظروف قابل تهویه[۱۱۹] تحقیق کردند. در این بررسی روش غدهزایی تاور ۱۹۸۵ و استریدا ۱۹۸۶ در شرایط درون شیشه به کار گرفته شده بود. آنها اعلام کردند غلظت ۳% ساکارز در محیط کشت تعلیقی جهت تکثیر ساقه در شرایط نور دایم و غلظت ۹% آن در محیط کشت غدهزایی تحت شرایط تاریکی دایم بهترین حالت جهت غدهزایی است. همچنین آنها نتیجه گرفتند که شرایط کشت در مرحله تکثیر ساقه (مرحله قبل از غدهزایی) به شدت غدهزایی را در مرحله بعد تحت تاثیر قرار میدهد.
آلسدون[۱۲۰] و همکارانش در سال ۱۹۸۸ آزمایشی تحت عنوان ارتباط بین تولید غده در شرایط درون شیشه (Microtuber) و گلخانه (Minituber) و خصوصیات عملکرد ۶ رقم سیبزمینی انجام دادند. در این آزمایش از گیاهانی که به صورت قلمه تکثیر شده بودند، استفاده شد. تعدادی از گیاهان در بستر گلخانه جهت مقاوم شدن به شرایط مزرعهای کشت شدند و تعدادی جهت تولید غده در گلخانه کشت گردیدند (Minituber) و بقیه جهت تولید ریزغده در محیط کشت مایع محتوی محیط پایه MS کشت شدند. جهت تولید ریزغده ۸% ساکارز، ۵۰۰ میلیگرم در لیتر CCC و ۵ میلیگرم در لیتر BAP به محیط کشت اضافه شد. عملکرد غده در مزرعه با عملکرد غده در شرایط گلخانه همبستگی داشت، همچنین این رابطه بین عملکرد غده در مزرعه و عملکرد ریزغده نیز مشاهده شد. بنابراین عملکرد مزرعهای قابل پیش بینی خواهد بود. وزن تر غده در هر فلاسک به طور معنیداری با عملکرد غده کشت شده در مزرعه همبستگی نشان داد.
باهک[۱۲۱] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در تحقیق خود که برروی عکسالعمل غدهزایی سیبزمینی نسبت به درجه حرارت بالا در شرایط درون شیشه انجام دادند، اعلام کردند که رقم حساس به درجه حرارت بالا در دمای ۲۹ درجه سانتی گراد غده تولید نکرده ولی در این دما تولید و تکثیر ساقه انجام گرفته است. آنالیزهای اولیه نشان میدهد که در غدههای رشد یافته در دمای بالا بخصوص میزان پروتئین و پاتاتین[۱۲۲] کاهش یافته، همچنین در دمای ۳۴ درجه سانتی گراد هیچ غدهای تشکیل نگردید.
آنها همچنین در آزمایش دیگری، اثر وجود یا عدم وجود کینتین در محیط کشت غدهزایی را بررسی کردند و اعلام داشتند قلمهها در محیط فاقد کینتین بدون تولید ساقه و ریشه در مدت ۲۱ روز تولید غده کردند در حالی که قلمههای کشت شده در محیط با کینتین ابتدا تولید ساقه و ریشه کرده و به دنبال آن پس از ۴۹ روز غده ایجاد نمودند.
لنتینی[۱۲۳] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در زمینه کابرد غدهزایی در سیبزمینی به روش in vitro، به عنوان یک روش گلخانهای در ارقام زودرس، آزمایش انجام دادند. آنها با بهره گرفتن از کشتهای ساقه که در فتوپریود ۱۶ ساعته رشد یافته بودند و شامل ارقام زودرس، میانرس، دیررس و خیلی دیررس و تحت شرایط روشنایی و تاریکی وادار به غدهزایی شده بودند، چنین نتیجه گرفتند که در شرایط تاریکی، ارقام زودرس پس از یک هفته از کشت، تولید غده می کنند، در حالی که ارقام خیلی دیررس پس از چهار هفته غده ایجاد نمودند. اختلاف معنیداری بین ارقام میانرس و دیررس که پس از سه هفته غده تولید کرده بودند وجود نداشت. ریزغدههایی که در ارقام خیلی دیررس تولید شده بودند بطور معنی داری کمتر و کوچکتر از سایر ارقام بودند. عکس العملهای متفاوت ارقام میانرس و دیررس در شرایط روشنایی مشخص شد. وجود نور به شدت مانع غدهزایی در ارقام میانرس بود (۶۰ و ۱۰۰% مانع غدهزایی به ترتیب در فتوپریودهای ۸ و ۱۶ ساعته) در حالیکه بر غدهزایی ارقام دیررس، تاثیری نداشت.
در گزارش کولمن[۱۲۴] و همکارانش (۱۹۹۰) که در رابطه با تجزیه ژنتیکی عکسالعمل سلولی و کشتبافتی سیبزمینی ارائه دادند، جهت تکثیر قلمه تک جوانه محیط کشت پایه MS همراه با ۸۷ میلیمول ساکارز، ۶/۴ میلیمول کاینتین، ۵ میکرومول اسید جیبرلیک و ۱۰ گرم در لیتر آگار پیشنهاد شده است. آنها جهت غدهزایی از کشت قلمههای تک جوانه در محیط کشت پایه MS همراه با ۶% ساکارز، ۸/۰ میکرومولار BAP و ۱ میلیمولار CCC و آگار ۱۰ گرم در لیتر استفاده کردند.
ییم[۱۲۵] و همکارانش در سال (۱۹۹۰) تحقیقی در رابطه با تکثیر سیبزمینی با بهره گرفتن از ریزغده و کاربرد آن انجام دادند، آنها به بررسی اثرات محیط کشت، درجه حرارت، فراوانی بازکشت، منبع قلمه جوانهدار، پیش تیمار نوری، ظروف کشت و دوره غدهزایی بر روی ساقههای حاصل از کشت قلمههای جوانهدار سیبزمینی در یک رقم پرداختند. نتایج آنها به شرح زیر میباشد:
در گزارشی که اسکنک[۱۲۶] و همکارانش در سال (۱۹۹۱) در رابطه با رسوب و شکسته شدن کربوهیدراتهای محیط کشت در زمان اتوکلاو کردن ارائه دادند، چنین بیان می کنند که شکسته شدن فروکتوز و گلوکز که از تجزیه ساکارز ایجاد می شود توسط FeNA-EDTA کاتالیز می شود. لذا پیشنهاد می شود به منظور کاهش مواد سمی ناشی از اثرات ثانوی شکسته شدن بهتر است FeNa-EDTA جدا از کربوهیدراتها اتوکلاو شود. همچنین این عمل مانع رسوب بعضی عناصر غذایی (ریز مغذیها[۱۲۷]) می شود. برای جلوگیری از سایر رسوبات بهتر است FeNa-EDTA همراه با KH2PO4 ولی جدا از سایر اجزای محیط کشت اتوکلاو نمود، زیرا در حرارتهای بالا، ۱۵-۲۵% از ساکارز ممکن است به گلوکز و فروکتوز هیدرولیز شود که در نهایت می تواند به ترکیبات فنلی که از نظر بیولوژیکی سمی است، تبدیل شود.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۹۴) در آزمایش خود با هدف توسعه غدهزایی در ظروف قابل تهویه از سیستم سه مرحله ای تاور ۱۹۸۵ استفاده کردند و چنین نتیجه گرفتند که در مرحله غدهزایی، تشکیل غده در طی دو هفته پس از کشت انجام میگیرد و بعد از این مدت به تعدا غدهها افزوده نشده، بلکه وزن غدهها به طور مداوم افزایش مییابند که این روند می تواند تا ۱۰ هفته تداوم داشته باشد.در درجه حرارت ۱۷ درجه سانتی گراد تعداد و وزن کل غدهها کاهش مییابد. در حالی که اگر کشتها پس از ۲ هفته رشد در ۱۷ درجه سانتی گراد به دمای ۲۵ درجه سانتی گراد منتقل شوند، روند کاهش وزن کندتر خواهد شد. این نتایج بیانگر این است که توسعه غده می تواند بطور مستقل از ایجاد غده، کنترل شود.
در گزارش لکلرک[۱۲۸] و همکارانش در سال (۱۹۹۴)، غدهزایی روی ساقه حاصل از کشت تعلیقی و قلمه تک جوانه و نیز اثر مواد تنظیم کننده رشد و طول دوره غدهزایی مورد بررسی قرار گرفته است. آنها در این آزمایش از روش تاور ۱۹۸۵ جهت غدهزایی استفاده کردند و آنرا با روش غدهزایی بر روی ساقه حاصل از قلمه تک جوانه، مورد مقایسه قرار دادند. نتایج آنها به این صورت اعلام شد که ساقههای حاصل از کشت تعلیقی سریعتر تشکیل غده داده و غدههای تولیدی به طور معنی داری بزرگتر از روش کشت جامد (غدهزایی روی قلمه تک جوانه) میباشند. همچنین افزایش طول دوره غدهزایی از ۲۸ به ۵۶ روز در تعداد غده ایجاد شده تاثیری نداشته اما به طور معنی داری، وزن غدهها ا افزایش میدهد و نیز باعث افزایش تعداد غدههای با وزن بیشتر از یک گرم میگردد.
گوپال[۱۲۹] و همکارانش در سال (۱۹۹۸) اثر دوره نوری، شدت نور، دما و BAP بر روی بازده، تعداد، اندازه ریزغدهها و همچنین تعداد چشمها را در هر ریز غده در ۲۲ ژنوتیپ مورد بررسی قرار دادند. یافتههای آنها نشان داد بر هم کنشهای شرایط کشت در تعیین پروتکل ویژهی ژنوتیپها برای بیشترین ریزغدهزایی نقش معنیداری دارد. BAP در تاریکی پیوسته و دمای پایین بازده ریزغدهزایی و میانگین وزن غدهها را افزایش داد.
یو[۱۳۰] و همکارانش در سال (۲۰۰۰) ساکارز را به عنوان منبع کربنی معرفی کردند که برای رشد ریز غدهها تقدم بیشتری نسبت به فرآورده های حاصل از هیدرولیز آن دارد و مقدار ساکارز در دسترس را از عوامل اصلی در تعیین اندازه ریز غدهها دانستند.
اسعدی و همکارانش در سال (۲۰۰۶) با بررسی شاخص های تعداد و وزن ریز غدهها دریافتند شکر معمولی می تواند جایگرین مناسبی به جای ساکارز خالص باشد و هزینه محیط کشت را تا ۵۳/۸۷ درصد کاهش دهد.
عبادی و همکاران (۲۰۰۷) دریافتند یاختههایی که در نتیجه فعالیت مریستم رأسی ریزغدهها بوجود آمدهاند به مراتب بیشتر از یاختههای تولید شده در محور عرضی ریزغدهها بودند. افزایش تعداد یاختههای پارانشیم مغزی زودتر از سلولهای پارانشیم پوست آغاز شد. تغییر الگوی رشد طولی به عرضی نیز در یاختههای پارانشیم پوست و مغز در حجیم شدن ریز غدهها نقش داشت.
بلندی[۱۳۱] و حمیدی[۱۳۲] در سال (۲۰۰۸) به بررسی تاثیر اندازه و تراکم کشت ریزغدهها بر روی تولید ریزغدهها در گیاه سیبزمینی دو رقم مارفونا و آگریا پرداخته و دریافتند که اثر رقم بر روی کلیه صفات به جز وزن کل ریزغده معنیدار میباشد. رقم آگریا با میانگین وزن ۶۱/۴ گرم برای هر ریزغده نسبت به رقم مارفونا با ۳۵/۴ گرم وزن هر ریزغده برای این خصوصیت برتری داشت.
اسلم[۱۳۳] و آیکبل[۱۳۴] در سال (۲۰۱۰) اثر غلظتهای مختلف سیتوکینین و ساکارز را بر روی فاکتورهای ریزغدهزایی دو رقم سیبزمینی دیامونت و رد نورلند در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت BA به میزان ۶ میلیگرم در لیتر همراه با ۷۰ گرم ساکارز محیط مناسبتری برای ریزغدهزایی رقم دیامونت و محیط MS با غلظت کینیتین به میزان ۲ میلیگرم در لیتر همراه با ۶۰ گرم ساکارز محیط مناسبتری برای ریزغدهزایی رقم رد نورلند میباشند. رقم دیامونت از نظر غدهزایی نسبت به رقم رد نورلند برتری داشت.
ییزمین[۱۳۵] و همکارانش در سال (۲۰۱۱) اثر غلظتهای مختلف نیتروژن و پتاسیم را بر روی ریزغدهزایی گیاه سیبزمینی در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت نیتروژن ۶۰ میلیمول در لیتر و با غلظت پتاسیم ۲۰ میلیمول در لیتر باعث ایجاد ریزغدههای با تعداد و وزن بشتر در مدت زمان کمتر میگردد.
عبادی[۱۳۶] و ایرانبخش[۱۳۷] در سال (۲۰۱۱) اعلام داشتند که در محیطهای القایی دارای غلظتهای پایین ساکارز ۳۰ گرم در لیتر، افزایش غلظت BAP اثر القایی بر ریزغده نداشت. افزایش غلظت ساکارز تا سطح ۴۰ گرم در لیتر و تنها در غلظتهای زیاد BAP، با تاخیر زمانی در پایان هفته چهارم، ریزغدهها القا شدند. در این حال، ریزغدهها از تعیین الگوی رشد مریستم انتهایی و حجیم شدن بخش زیر رأسی بنرست رشد یافتند. با افزایش BAP، ریزغدهها بزرگتر و به صورت چسبیده به ساقه به وجود آمدند. با افزایش ساکارز تا سطح ۶۰ گرم در لیتر، حتی در غلظتهای پایین BAP، القاء ریزغدهها طی دو هفته نخست و با تاخیر زمانی تا هفته ششم صورت پذیرفت. این ریزغدهها در محیط خارج از شیشه دوام زیادی نداشتند. در غلظتهای زیاد ساکارز و BAP، افزون بر القاء ریزغدهها تا پایان هفته دوم، میانگین تعداد ریزغده تحت تاثیر قرار گرفتند. در محیطهای القایی دارای غلظتهای بالای ساکارز ۸۰ گرم در لیتر با افزایش غلظت BAP تا ۱۰ میلیگرم در لیتر، خفتگی ریزغدهها افزایش یافت و از سلامت بیشتری برخوردار بودند. بیشترین نسبت وزن خشک ریزغدهها به وزن خشک شاخهها، در غلظتهای بالای ۱۰ میلیگرم در لیتر BAP و سطوح بالای ساکارز ۸% به دست آمد. محیطهای دارای BAP 5 میلیگرم درلیتر و ۸۰ گرم در لیتر ساکارز دارای میانگین بیشترین تعداد ریزغده بودند؛ در حالی که بالاترین وزن تر ریزغدهها در محیط دارای ۵ میلیگرم در لیتر BAP و ۶۰ گرم در لیتر ساکارز به وجود آمدند. در هر حال غلظتهای بالای ساکارز همراه با افزایش غلظت BAP ، توانستند مدت زمان القاء و تشکیل ریزغدهها را به کوتاهترین زمان یعنی ۲ هفته برساند. ساکارز و BAP، هر دو، بر تغییرات وزنتر ریزغدهها نقش دارند. افزایش غلظت ساکارز، اثری معنیداری بر افزایش وزن خشک و مادهسازی در ریزغدهها دارد.
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱- محل انجام آزمایشها:
این آزمایشها در گلخانه و آزمایشگاه کشت سلول و بافت گیاهی گروه گیاهاندارویی و تولیدات گیاهی پژوهشکده کشاورزی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران انجام گرفتهاند.
۳-۲- تهیه مواد گیاهی:
برای انجام این تحقیق به پیشنهاد بخش زراعت و حفظ نباتات جهاد کشاورزی چهار رقم ساوالان، سانته، آگریا و مارکیز انتخاب گردیدند. این چهار رقم به طور میانگین بیشترین سطح زیر کشت را در کشور به خود اختصاص دادهاند. این ارقام از بخش حفظ نباتات جهاد کشاورزی و شرکت کشاورزی فناوری رویان طلوع تولید کننده غدههای بذری سیبزمینی تهیه گردیدند.
مشخصات ارقام مورد استفاده:
رقم ساوالان[۱۳۸]:
رقم ساوالان نخستین رقم ملی سیبزمینی در ایران میباشد. این رقم ملی سیبزمینی که حاصل ۹ سال تلاش تحقیقات پژوهشگران ایرانی است در موسسه تحقیقات، اصلاح و تهیه بذر سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشاورزی تحت نظارت سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل تولید شده و به عنوان رقم ایرانی در مزارع کشور کشت می شود. این رقم زودرس، رنگ گوشت و پوست غدههای این رقم زرد و بافت آن از نوع آردی با میزان درصد قند پایین است. مقاومت بالا در برابر بیماریهای ویروسی و متوسط عملکرد بالای ۴۰ تن در هر هکتار از جمله ویژگیهای منحصر به فرد این رقم است. متوسط تولید این رقم در هکتار، هشت تن بیشتر از رقم آگریا میباشد و این رقم متناسب با شرایط آب و هوایی کشور است.
رقم سانته[۱۳۹]:
رقم سانته به دلیل مرغوبیت و بازار پسندی محصول و همچنین عملکرد بالا، در اکثر کشورها مطلوب و مورد تقاضا است. این رقم نیمه زودرس بوده و دارای غدههای بیضی با رنگ پوست زرد کمرنگ و رنگ گوشت زرد روشن میباشد. اندازه غدهها متوسط، بافت غده تقریبا نرم و دارای ماده خشک متوسط میباشد که به آن خاصیت انبارداری مطلوبی داده است. غدههای این رقم بیشتر مصارف عمومی و تازهخوری دارند. از مزایای این سیبزمینی سازگاری خوب با محیط، مقاومت دربرابر آفتها، بیماریها و گرمازدگی و زودرس بودن نسبت به ارقام مارفونا و مارکیز میباشد. این رقم نسبت به اسکب معمولی بسیار مقاوم میباشد.
رقم آگریا[۱۴۰]:
همچنین کمیتههای دائمی راجع به قانونگذاری تفویض شده وجود دارد که وظیفه آن بررسی اسناد قانونی (بدون اختیار اصلاح آن) و سپس ارسال اسناد قانونی به مجلس جهت تصویب و تصمیم گیری است. (موثق و دیگران، ۱۳۸۳: ۷۰ ۶۹)
۴-۱۷- مصونیت پارلمانی؛ شرایط و محدودیت ها
۴-۱۷- ۱- مصونیت پارلمانی؛ شرایط و محدودیتهای آن در جمهوری اسلامی ایران
در این خصوص، در ایران، عدم مسئولیت در اصل ۸۶ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است: «نمایندگان مجلس در ایفاء وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خویش کاملاً آزادند و نمیتوان آنها را به سبب نظرهایی که در مجلس اظهار نظر کردهاند یا آرایی که در مقام ایفاء وظایف نمایندگی خویش داده اند، تعقیب یا توقیف کرد». عدم مسئولیت شامل صحن مجلس، کمیسیونها، گروهها و مأموریتهای پارلمانی میشود. عدم مسئولیت محدود به دوره نمایندگی نیست و دائمی است، لکن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تعرض ناپذیری نمایندگان مجلس، پیش بینی نشده است. (موثق و دیگران، ۱۳۸۳: ۷۱)
به طور کلی بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی فقط از مصونیت به واسطه وظایف نمایندگی برخوردار هستند و در مورد سایر جرائم با افراد ملت برابر هستند و به اتهامات آنها رسیدگی میشود.
مصونیت پذیرفته شده در قانون اساسی دارای دو قید مهم است: اول اینکه عمل ارتکابی باید در راستای وظایف نمایندگی باشد چنانچه نماینده مجلس خارج از وظایف نمایندگی مرتکب اظهار نظر محرمانه شود از شمول مصونیت خارج است. دوم اینکه تنها اعمال مجرمانهای مشمول اصل عدم مسئولیت هستند که در قالب اظهار نظر و رأی باشد. (طهماسبی، ۱۳۸۳: ۶۴)
۴-۱۷- ۲- مصونیت پارلمانی؛ شرایط و محدودیتهای آن در انگلستان
نقش مصونیتهای پارلمانی با اهانت به پارلمان متفاوت است. در بریتانیا پارلمان از سه نوع مصونیت برخوردار است که عبارتند از:
۱- ترکیب و رویه (صلاحیت انحصاری)
۲- آزادی بیان
۳- مصونیت نسبی
صلاحیت انحصاری یعنی هر یک از مجالس خود تعیین میکند که چه کسی عضو مجلس شود و خود مجلس امور داخلی خود را اداره میکند و خود نمایندگان اعضاء خاطی را اخراج میکنند
در رابطه با آزادی بیان و عقیده نمایندگان باید گفت که این مصونیت، امتیاز اصلی نماینده پارلمان است و نمایندگان باید بتوانند آزادانه سخن بگویند و بنویسند بدون ترس از این که توسط افراد و نهادهای خارج از پارلمان برای آنان مزاحمتی ایجاد شود. البته پارلمان خود میتواند محدودیتهایی برای آزادی بیان نمایندگان تعیین کند و نمایندگان نیز نمیتوانند از این مصونیت سوء استفاده کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مصونیت نسبی نوعی از مصونیت است که خود ارتباطی با مصونیت پارلمانی ندارد ولی به نماینده مجلس در جایی که مصونیت کامل ندارند تا حدی مصونیت اعطاء میکند. اما مصونیت نسبی این مسأله را تضمین نمیکند که نمایندگان از مداخله و مزاحمت افراد و نهادهای خارج از پارلمان در امان باشند، چرا که تنها شامل هتک حرمت میشود و نوعی دفاعیه در برابر دعوا است و پس نماینده باید تسلیم رسیدگیهای قضایی شود.
شکایات راجع به نقض مصونیتها به سخنگو داده میشود و سخنگو تصمیم میگیرد که به آن اولویت بدهد یا به امور دیگر اولویت دهد. اگر سخنگو به موضوع ارجحیت داد، عضو شاکی میتواند تقاضا کند که موضوعش در کمیته مربوط به مصونیتها مورد رسیدگی قرار گیرد. همچنین کمیته تحقیق میتواند در موارد خاصی، توهین و بیاحترامی که به آن شده است را به کمیته مصونیتها ارجاع دهد. کمیته مربوط به مصونیتها که دارای ۱۷ عضو است شکایت را بررسی میکند و از شاهدان بازجویی میکند و رویه کمیته کاملاً بستگی به تصمیم خود کمیته دارد. پس از رسیدگی، کمیته به مجلس گزارش میدهد و مجلس در پایان به اتخاذ تصمیم میپردازد. (موثق و دیگران، ۱۳۸۳: ۷۲)
در انگلستان نمایندگان مجلس عوام و مجلس لردها آزادی نطق و رأی دارند بدین معنی که با آزادی کامل میتوانند در جلسات عمومی مجالس و همچنین در کمیتههای پارلمانی اظهاراتی را طرح نمایند و رأی دهند و همچنین مصونیت نمایندگان فقط محدود به تعقیب حقوقی آنها میشود و به هیچ وجه جرائم قابل سرایت نمیباشد و. حقوق انگلستان اجازه نمیدهد که عنوان نمایندگی بتواند استثنایی در برابر قانون مجازات عمومی و اجرای عدالت ایجاد کند.
۴-۱۸- مکانیسمهای پاسخگویی و نظارتی نمایندگان مجالس در اجرای قوانین و سیاست ها
۴-۱۸- ۱- مکانیسمهای پاسخگویی و نظارتی به نمایندگان مجلس در اجرای قوانین و سیاستها در جمهوری اسلامی ایران
مکانیسمهای نظارتی در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
۱- رأی اعتماد به هیئت وزیران (اصل ۸۷ قانون اساسی)
۲۲- استیضاح وزراء (بند ۱ اصل ۸۹)
۳- استیضاح رئیس جمهور (بند ۲ اصل ۸۹)
۴- رسیدگی به شکایات مردم (اصل ۹۰)
۵- سوال از وزراء و رئیس جمهور (ماده ۱۹۲ آیین نامه داخلی مجلس)
۷- تشکیل هیئت تحقیق و تفحص (مواد ۱۹۸ تا ۲۰۱ آیین نامه داخلی مجلس)
۸- رسیدگی دیوان محاسبات کشور (اصول ۵۴ و ۵۵ قانون اساسی)
۹- نظارت موضوع ماده (۲۳۳) قانون آیین نامه داخلی مجلس.
۱ - توجه بهفضای کلاس
۲ - اعمال کنترل
۳ - پیشگیری از وقوع مشکلات
۴ - تحسین و تشویق در خور و مناسب
۵ - استفاده از شوخی در مواقع ضروری
۶ - نظارت دائم بر جریانات کلاس
۷ - شکلدهی محیط یادگیری
۸ - فعال کردن کلاس
۹ - ایجاد و تقویت روحیهی آزادمنشی
۱۰ - ایجاد زمینهی مساعد برای مدیریت کلاس متکی بر پیشگیری (زمانی،۱۳۷۸(
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یکی دیگر از ویژگیهای مدیریت مؤثر کلاس، مهارت معلم در جالب وچالشانگیز کردن موضوع درسی برای دانشآموزان است. وان تیل(۹۸) (۱۹۷۴) بااستناد بهمطالعهای در مورد معلمان بالتیمور، دریافت که معلمان موفق در کلاسداریبرای ارائه موضوع درسی بهگونهای با نشاط و شورانگیز از رسانههای دیداری -شنیداری و تمهیدات مؤثر دیگر استفاده میکنند.
وی همچنین نتیجه گرفت که مدیریت کلاس زمانی سادهتر خواهد بود کهموضوعهای درسی با علایق و نیازهای دانشآموزان همخوانی داشته باشد (صیامی،۱۳۷۹). با توجه بهمطالب بیان شده در کل مقاله، موارد زیر را میتوان بهعنوانراهبردهایی جهت مدیریت کلاس درس بیان کرد.
توانایی تغییر موضوع صحبت بهگونهای آرام و منطقی توسط معلم، حساسیتمعلم در مورد توانایی دانشآموزان در انجام دادن فعالیتهای گوناگون در زمانهایمتفاوت، توجه معلم بهکل محیط آموزشی، توجه بهشیوهی سازماندهی کلاس، توجهبهمحیط فیزیکی کلاس، تفکر و برنامهریزی برای آموزش مؤثر و مدیریت گروهی،تدوین و آموزش اصول و قواعد مربوط بهکلاس، جلب مشارکت اولیای دانشآموزانبههمکاری نزدیک در فرایند یاددهی - یادگیری، تدوین و بهکارگیری راهبردهاییبرای استفاده بهینه از فرصتها در جریان آموزش، توجه بهجلوگیری از بروزمشکلات انضباطی، فراگیری روشهای گوناگون واکنش در برابر مشکلاتدانشآموزان، مهارت در فنون ویژهی کلاسداری، سعی در شناخت بیشتردانشآموزان، برخورد آرام، خونسرد و حرفهای و استفاده از تجربههای همکاران وشرکت در کلاسهای ضمن خدمت، آموزش مهارتهای مدیریت کلاس و آشنایی باعلومی نظیر روانشناسی کودک و نوجوان و علوم تربیتی و…
در پایان ذکر این نکته نیز لازم است که برای کنترل کلاس و مدرسه لازم است کهمعلم با برخی انحرافها که همیشه سلامت جوانان و بچههای هر جامعه را تهدیدمیکنند، آشنایی داشته باشند زیرا این مسایل نیز نظم و انضباط و مدیریت کلاس ومدرسه را بههم میریزند.
عوامل مخل و سربار کدامند؟
عوامل مخل و سربار به آن دسته از عواملی گفته می شود که مانع توجه و دقت دانش آموزان به مطالب گفته شده از سوی معلم کلاس است و شرایط آرمانی برای برقراری ارتباط صحیح در کلاس را به هم می ریزند و در امر تدریس اخلال ایجاد می کنند. عوامل مخل و سربار ممکن است مربوط به معلم، دانش آموز، مطلب درسی، وسایل و ابزار و شرایط و موقعیت مربوط به محیط باشد.
معلم ممکن است با مشکلاتی از این قبیل که در برقراری ارتباط با شاگردان اخلال ایجاد می کند مواجه باشد. نارسایی صدا، نامفهوم بودن بیان، بی حوصلگی و کسالت، داشتن لهجه، ضعف شنوایی و بینایی، ناآشنایی با اصول و فنون معلمی، عدم تسلط کافی به مطالبی که تدریس می کند و غیره.
دانش آموزان هم ممکن است مشکلاتی از این قبیل داشته باشند. مشکلات روانی و شخصیتی از قبیل حواس پرتی، نگرانی و اضطراب، کمرویی و خودنمایی، ضعیف بودن در درس، ضعف بینایی و شنوایی، مشکل بیان و غیره.
مطالب مورد تدریس ممکن است مبهم و نارسا، بسیار مشکل و یا بیش از حد آسان باشند، همچنین ممکن است مطالب درسی مطابق با ذوق و علاقه دانش آموزان تهیه و تنظیم نشده باشند.
ممکن است وسایلی که معلم قصد استفاده از آنها را دارد خراب باشد. به عنوان مثال اگر معلم طبق طرح درس قرار است از ضبط صوت استفاده کند و این دستگاه درست کار نکند، در کار معلم اخلال ایجاد می شود. همچنین ممکن است محیط داخل و خارج از کلاس در کار تدریس اخلال ایجاد کند.
سروصدا و اصوات نامطلوبی که برای دانش آموزان ایجاد اختلال و مزاحمت می کند و در کاهش بازده آموزشی، ایجاد خستگی، تحریک اعصاب و افزایش فشارخون نقش مؤثری دارند به سه گروه تقسیم می شوند:
الف) سروصدای ناشی از ترافیک هوایی (فرودگاه ها و خطوط هوایی) و ترافیک زمینی (قطار، خودرو و غیره).
ب) سروصدای ناشی از کارگاه های صنعتی و مراکز تجاری.
ج) سروصدای بازی بچه ها در فضاهای باز و سایر کلاس ها.
به عبارت دیگر اصوات نامطلوب در فضاهای آموزشی یا منشاء خارج از مدرسه دارند یا دارای منشاء درونی در مدرسه هستند.
تناسب نداشتن میز و نیمکت با ابعاد بدنی دانش آموز، باعث ناراحتی های کمر و گردن، خستگی زودرس، افت تحصیلی و اختلال در فشار خون آنان می شود. امروزه ثابت شده است که میز و نیمکت باید با ابعاد بدنی دانش آموز متناسب باشد. در بسیاری از کشورها برای هر پایه تحصیلی نوع خاصی میز و نیمکت طراحی شده است که آن را با رنگ مخصوصی مشخص می کنند. با این اقدام، هم مانع جابه جایی میز و نیمکت ها می شوند و هم به مدرسه جذابیتی خاص می دهند.
رنگ آمیزی نامطلوب دیوارها، در و پنجره ها و نیمکت های کلاس می تواند زمینه کسالت، خمودگی، بی تحرکی، عصبانیت، اضطراب و افسردگی دانش آموزان را فراهم آورد. همان طوری که رنگ در صنایع غذایی، دارویی، پوشاک و غیره تأثیر دارد، می تواند روی اعصاب و همچنین حواس انسان مؤثر باشد. بسیاری از افراد بزرگسال در برابر رنگ و تغییر رنگ فوراً عکس العمل نشان می دهند، این حساسیت در دنیای کودکان بیشتر و ملموس تر است. دانشمندان ثابت کرده اند در تخیلات و حالات عاطفی کودکان و نوجوانان، رنگ ها، تعیین کننده هستند. برای آنها هر کدام از رنگ ها می تواند وسیله شادی، غم، ترس، لذت، دوست داشتن، انتقام، بزرگی و کوچکی باشد. کودکان و نوجوانان می توانند بسوی رنگ ها کشیده شوند یا از آنها دوری کنند. رنگ وسیله ای برای حالت بخشیدن در طبیعت است. گلهایی که گرده افشانی آنها به وسیله حشرات صورت می گیرد، برای جلب توجه حشرات، رنگ های شاد و زیبایی دارند. رنگ حتی در بناها و ساختمان ها، اثرات مثبت یا منفی در بیننده ایجاد می کند. متأسفانه تاکنون رنگ در بعضی از مدارس نقش جدی خود را ایفا نکرده و سوای رنگ سبز، تابلوها آثار روان شناسی رنگ در بسیاری از آموزشگاه ها نادیده گرفته شده و استفاده بهینه از آن صورت نگرفته است. در بسیاری از مدارس موزاییک ها به رنگ تیره و میزها و نیمکت ها سربی رنگ است و گویی همه و همه دست به دست هم داده اند تا ذهن دانش آموزان را آزار داده و آنان را از مدرسه و درس فراری دهند! باید اذعان داشت برای رنگ آمیزی دیوارهای داخل کلاس ها معمولاً از رنگ های آرام نظیر کِرم و بژ استفاده می شود.
برای راهروها و راه پله ها می توان از رنگ های سرد و آرام نظیر آبی و سبز کم رنگ استفاده کرد. این رنگ ها در کنترل هیجانات روحی تأثیر بسزایی دارند و علاوه بر آرامش محیط از حوادث احتمالی دانش آموزان نیز، می کاهند.
یکی دیگر از عوامل مخل و سربار در کلاس درس، نبودن نور کافی است. نور یکی از اصول مهم در طراحی فضاهای آموزشی و تأمین آسایش چشم است. لذا برای کارایی بیشتر دانش آموزان و همچنین رعایت بهداشت فردی و نیز ایجاد رغبت در آنها باید نور کلاس مناسب باشد. نور کلاس باید به گونه ای تنظیم شود که دانش آموزان علاوه بر دید خوب بر روی مــیز خود، بتوانند از فاصله شش متری تخته کلاس را ببینند و نور باعث چشم زدگی و خیرگی نشود. بهترین نور استفاده از نور طبیعی است که به وسیله پنجره ها تأمین می شود و در صورتی که تأمین نور طبیعی امکان نداشته باشد می توان از نور مصنوعی استفاده کرد.
تأمین نور کافی و مناسب در مدارس باعث افزایش میل و رغبت به کار، دقت در عمل و افزایش بازدهی می شود. حفظ سلامت چشم و قدرت بینایی، کاهش خستگی و در نهایت اثر مطلوب در کیفیت آموزشی از جمله موارد مثبت نور مناسب در فضاهای آموزشی است.
گاهی اوقات با اقدامی بسیار ساده و عملی می توان در افزایش روشنایی کلاس ها مؤثر بود. به طور مثال گردگیری به موقع لامپ ها، تعویض لامپ های سوخته و لامپ هایی که سوسو می زنند. استفاده از رنگ های روشن در کلاس از این موارد است. باید حتی الامکان ردیف چراغ ها عمود بر تخته تدریس و ردیف نیمکت ها در نظر گرفته شود.
احساس ناراحتی از گرما فقط به خاطر درجه بالای حرارت هوا نیست. سازگار شدن با دمای هوا تحت تأثیر سه متغیر قرار دارد: درجه حرارت هوا، میزان رطوبت هوا و شدت جریان هوا، فشار روانی ناشی از کار کردن در محیط گرم می تواند، احتمال خطر کردن معلم و دانش آموز را هنگام کار بالا ببرد و بهره وری آنها را کاهش دهد. در هوای گرم، بنیه و توان افراد کاهش می یابد و کار کردن طولانی مدت در زیر بار ترکیبی از حرارت و تقلای بدنی، آنها را افسرده می کند. براساس مطالعات انجام شده، سرمای شدید نیز بر عملکرد کسانی که برای انجام فعالیت به تمرکز فکری نیاز دارند، مؤثر است و توجه آنها را نسبت به محرک های اطراف کاهش می دهد. فرد در چنین موقعیتی مستعد خطا کردن می شود.
وقتی درجه حرارت پایین است، انگشتان دست حالت بی حسی پیدا می کنند و کارایی فرد برای انجام فعالیت های دستی تا حد زیادی کاهش می یابد.
براین اساس، برای افزایش بهره وری بیشتر در فضاهای آموزشی، باید دمای هوا را با توجه به موقعیت جوی موجود تعدیل کرد تا معلمان و دانش آموزان بتوانند در آرامش بیشتری به فعالیت بپردازند.
اغلب معلمان کم تجربه می خواهند بچه ها آن ها را از همه بیشتر دوست داشته باشند، در حالی که این کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنین اشتباهی شوید، کنترل کلاس از دستتان خارج می شود و این به آموزش بچه ها لطمه خواهد زد. به جای آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانش آموزان، تحسین و تقدیر آن ها باشید. در این صورت به یکباره خواهید دید، وقتی جدی و منصف هستید، دانش آموزان به شما بیشتر ابراز علاقه خواهند کرد و این نشان می دهد که در مسیر صحیحی قرار گرفته اید.
از امام رضا(ع) روایت شده است که حتی سوگند کسی اگر از روی تعصب و میل به خانواده خود باشد پذیرفته نیست؛ چه رسد به عزل و نصب و جلب منافع مالی و حقوقی!آن حضرت میفرمایند:
لا یمین فی استکراه و لا على سکر و لا على عصبیه و لا على معصیه(امام رضا(ع)، ۱۴۰۶، ص ۳۰۵). هر سوگندی در صورت اجبار و مستی، و از روی تعصب و یا به خاطر گناه صورت گیرد؛ صحیح نیست.
۲-۱-۳-۴- تقلب و تزویر
بسیاری از مفاسد اداری که امروزه به وقوع میپیوندد را میتوان در زیر مجموعه بحث تقلب و کلاهبرداری و تعبیر دینی آن یعنی غش جای داد. «غش در لغت به معنای تقلب و تزویر و خیانت، و در اصطلاح، یعنی جنس خوب را با جنس بد مخلوط کردن یا اینکه فروشنده، جنس نامرغوب را به صورت کالای مرغوب ارائه دهد؛ به گونهای که مشتری و خریدار نفهمد»(حسینی دشتی،۱۳۷۶، ج۷، ص ۶۱۰). باید دانست که غش و تقلب تنها در معاملات تجاری و در صحنه بازار روی نمی دهد؛ بلکه این اصطلاح، از معنایی عام برخوردار است که هر نوع تزویر و کلاهبرداری و تدلیسی را شامل میشود و اگر این مفسده در حوزه کاری کارمندان دولت و صاحبان مناصب مدیریتی روی دهد؛ با عنوان فساد اداری از آن یاد میشود. کارمندان و مدیران دولتی ممکن است با سوء استفاده از شرایطی همچون پیچیدگی های مقررات اداری و عدم وجود قوه نظارتی کارآمد و … اقدام به جعل، تقلب و تدلیس برای جلب منافع تحت تصدی، به نفع خود یا دیگران نمایند. واژه غش در قرآن کریم نیامده، اما در روایات اسلامی بسیار به چشم میخورد و به عنوان یکی از محرمات از انجام آن نهی شده است. مانند روایات ذیل:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاءٍ أَوْ بَیْعٍ فَلَیْسَ مِنَّا وَ یُحْشَرُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ الْیَهُودِ(ابن بابویه، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۳). هر کس در خرید و فروش با برادر مسلمان خود فریبکاری نماید، از ما نیست و در روز قیامت با قوم یهود محشور خواهد شد.
باز از آن حضرت(ص) روایت شده است که:
مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّهُ عَنهُ بَرَکهَ رِزقِهِ ، وأفسَدَ علَیهِ مَعیشَتَهُ ، ووَکَلَهُ إلى نفسِهِ( مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۷۳، ص ۳۶۴). هر که به برادر مسلمان خود دغلکارى روا دارد ، خداوند برکت را از روزى او بگیرد و زندگیش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش واگذارد.
امام علی(ع) نیز در همین رابطه می فرمایند:
لا دینَ لِخُدّاع(تمیمی آمدی،۱۳۶۶، ص۲۹۱). انسان های نیرنگ پیشه، ایمان ندارند.
یکی از مصادیق غش در معامله، کم فروشی است. در قرآن کریم سورهای به همین نام وجود دارد که در اولین آیات آن با لحنی کوبنده، کم فروشان را مورد عتاب قرار داده است:
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ(مطففین/۳-۱) وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود وزن میکنند؛ حق خود را به طور کامل میگیرند و آن گاه که میخواهند برای دیگران وزن کنند؛ کم میگذارند.
کم فروشی یک مسئله قابل تعمیم است و در هر صنف و هر عرصه فعالیتی میتواند روی دهد؛ کم کاری و اهمال در انجام مسئولیت، و یا در قبال ارباب رجوع، به منظور دستیابی به مقاصد خود از جمله مفاسد شایع اداری به شمار میرود.
در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است که حضرت شعیب(ع) قومشان را که مبتلا به این مسئله بودند؛ از این صفت ناپسند و ویرانگر اجتماعی اینگونه بر حذر میداشتند:
وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ(هود/ ۸۵) و اى قوم من، پیمانه و ترازو را به داد، تمام دهید، و حقوق مردم را کم مدهید، و در زمین به فساد سر برمدارید.
در جای دیگری از قرآن کریم، حضرت شعیب(ع) به قوم خود می فرمایند:
أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ(شعراء/ ۱۸۳-۱۸۱) پیمانه را تمام دهید و از کمفروشان مباشید. و با ترازوى درست بسنجید. و از ارزش اموال مردم مکاهید و در زمین سر به فساد برمدارید.
باید دانست که آدمی هر قدر هم که خود را زیرک بداند و بتواند به ظاهر دیگران را فریب داده و از این راه بهره مند گردد؛ بویژه آنکه اگر در اموال عمومی تصرف نماید و در انحراف سرنوشت یک جامعه دخیل باشد؛ در نهایت در بند اعمال خود خواهد بود و سرانجام روزی نتیجه این کار، پایبند او و مایه سقوط وی در دنیا و آخرت خواهد شد. به همین دلیل نیز خداوند متعال میفرماید:
وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً(فاطر/ ۴۳) و مکر زشت و فکر بدکارى جز بر صاحبش احاطه نکند، پس آیا اینان جز آنکه به طریقه امم گذشته هلاک شوند انتظارى دارند؟ و طریقه خدا (در هلاک بد اندیشان) را هرگز مبدّل نخواهى یافت و طریقه حق (و سنّت الهى) را هرگز تغییر پذیر نخواهى یافت.
امام علی(ع) نیز همین مضمون را در حکمت های بلیغ خویش، اینگونه بیان میدارند:
من مکر بالناس رد الله سبحانه مکره فی عنقه(تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص۲۹۱). هرکس که با مردم خدعه و نیرنگ کند، خداوند مکرش را به خودش باز میگرداند.
۲-۱-۳-۵- اسراف
چنانچه کارمند یا مدیردولتی، سرمایهای به منظور تأمین هزینه های جاری و ضروری اداره یا نهاد در اختیار وی قرار گیرد و او این مال یا باقیمانده آن را صرف در غیر مورد مصرف آن، و مورد بذل و بخشش و حیف و میل قرار دهد. این عمل از نظر اسلام حرام و ممنوع، و از مصادیق فساد اداری به شمار خواهد رفت. همانطور که قبلا نیز بیان شد؛ اسراف به معنای زیاده روی از حد، و تجاوز از حق است. واژه اسراف با تبذیر مترادف میباشد. در قاموس قرآن آمده است؛ بَذَر: به معنای پاشیدن تخم است. و به اسرافکار از آن رو مبذّر می گویند که مال را می پاشد و متفرّق می کند. راغب گوید: تبذیر بمعنى تفریق و اصل آن بذر پاشیدن است. بعداً بطور استعاره به آنکه مال خویش را ضایع می کند؛ مبذّر گفته اند(قرشی،۱۳۷۱ ، ج ۱، ص ۱۷۳). البته باید توجه داشت که اسراف معانى گستردهاى دارد، گاه در مسائل سادهاى مانند خوردن و آشامیدن است(اعراف/ ۳۱). گاه در انتقامگیرى و قصاص بیش از حد(اسراء/ ۳۳). گاه در انفاق و بذل و بخشش بیش از اندازه(فرقان/ ۶۷). گاه در داورى کردن و قضاوت نمودنى که منجر به کذب و دروغ مىشود(غافر/ ۲۸). گاه در اعتقادات است که منتهى به شک و تردید مىشود(غافر/ ۳۴). گاهی نیز به معنى برترى جویى و استکبار و استثمار است(دخان/ ۳۱) و بالآخره آنکه گاهی به معنى هر گونه گناه آمده است(زمر/ ۵۳).
خداوند متعال در آیات ۱۵۱ و ۱۵۲ سوره شعراء، ضمن نهی از پیروی از اسرافکاران، به ارتباط دقیق میان اسراف و افساد اشاره میکند:
وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ؛ الَّذینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ(شعراء/ ۱۵۲-۱۵۱) و از رفتار رؤساى مسرف و ستمگر پیروى نکنید. که آن مردم در زمین همه گونه فساد مىکنند و هیچ گونه به اصلاح (حال خلق) نمىپردازند. «مىدانیم اسراف همان تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است، این نیز روشن است که در یک نظام صحیح هر گونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگى مىشود، و به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف، فساد میباشد»(مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج ۱۵، ص ۳۰۸).
به همین جهت نیز قرآن کریم، اسرافکاران را برادران شیطان معرفی میکند، زیرا منشاء انواع فساد و تباهی در زمین هستند:
إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً(اسراء/ ۲۷) که مبذّران و مسرفان برادران شیطانهایند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد.
بنابر آنچه که بیان شد؛ چنانچه اسراف در حیطه امور اداری یک جامعه و در اموال عمومی تحت تصدی یک کارگزار دولت رخ دهد؛ علاوه بر جزای احکام فوق، نوعی خیانت در امانت نیز به شمار میآید و در این حالت از مصادیق بارز فساد اداری خواهد بود.
۲-۱-۴- مصادیق مفسدان اداری
در آیات قرآن کریم و احادیث اسلامی، اسامی و سرگذشت برخی از مفسدان و ظالمان آمده است که با توجه به برخی خصوصیاتشان از جمله فعالیت در دستگاه حکومت، تعدی و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آن، میتوانند مصادیق مفسد اداری نیز باشند. مانند: قارون، فرعون، هامان، مسرفین، مترفین و… .
در این بخش نیز برای نمونه به سه مورد اول اکتفا میکنیم:
خداوند متعال در آیه ۲۴ سوره غافر نام این سه تن یعنی، فرعون، هامان و قارون را در کنار یکدیگر آورده و جریان سرکشی آن ها از حضرت موسی(ع) را اینگونه بیان میدارد:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبینٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ(غافر/۲۴-۲۳) و همانا موسى را با آیات و معجزات و حجّت آشکار فرستادیم. به سوى فرعون و هامان و قارون، آنها گفتند: او ساحر بسیار دروغگویى است.
کلمه فرعون نام جبار و دیکتاتور نژاد قبط و پادشاه ایشان است. و هامان نام وزیر اوست و قارون نام یکى از طاغیان بنى اسرائیل است که داراى خزاینى مملو از پول بود. و اگر از میان همه دو امت قبطى و سبطى تنها نام این سه نفر را ذکر کرده است؛ براى این بوده که تمامى فتنهها و فسادها به این سه نفر منتهى مىشده است(طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۷، ص ۴۹۷).
در آیه ۲۵ همین سوره، نقشه ها و اعمال فاسد آن ها را اینگونه شرح می دهد:
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ وَ ما کَیْدُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ(غافر/ ۲۵) و آن گاه که او از جانب ما به صدق و حقیقت به سوى آنان آمد؛ گفتند: بروید پسران آنان که به موسى ایمان آوردند؛ بکشید و زنانشان را زنده گذارید. آرى مکر و تدبیر کافران جز در ضلالت (و خسرانشان) به کار نیاید.
سیاق آیه اشعار دارد به این که یکى از گویندگان این حرف قارون بوده که خود از بنى اسرائیل بوده است و فرمان در این آیه که قارون هم در آن شریک بوده است؛ بعد از دعوت موسى و در خصوص فرزندان مؤمنین به وى بوده است و هیچ مانعى ندارد که قارون هم در این فرمان با فرعونیان موافقت کرده باشد؛ چون او با موسى و مؤمنین عداوت مىورزیده است( (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۷، ص ۴۹۷). علاوه بر این در برخی از تفاسیر، قارون را صاحب منصب حکومتی دانسته اند:
قال ابن عباس: کان فرعون قد ملک قارون على بنی إسرائیل حین کان بمصر و عن المسیب بن شریک: أنه کان عاملا على بنی إسرائیل و کان یظلمهم(مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۱۳، ص ۲۵۶). ابن عباس میگوید: فرعون، قارون را به هنگامی که در مصر بود؛ بر بنی اسرائیل ریاست و برتری بخشید. و از مسیب بن شریک روایت شده که قارون فرماندار بنی اسرائیل بود و به آن ها ظلم میکرد. بنابراین قارون از یک سو به واسطه نفوذ رأی خود در اداره امور کلان مملکت که در تفسیر آیه ۲۵ بیان گردید؛ و از سوی دیگر با استکبار، استثمار، عدم پرداخت حقوق مردم(زکات) و توافق بر قتل و به بردگی کشاندن آنان، مطمئناً از مصادیق مفسدان اداری به شمار خواهد رفت. از جمله آیات دیگری که در ارتباط با قارون و منش وی نازل شده است؛ میتوان به آیات سوره قصص اشاره نمود:
إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ(قصص/ ۷۶) قارون از قوم موسى بود و بر آنها ستم کرد و از گنجینه ها آن قدر به او داده بودیم که کلیدهای آنها بر گروه نیرومندی سنگین می آمد، آنگاه که قوم وی به او گفتند: شادی مکن که خدا شادی کنندگان را دوست نمىدارد.
وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ(قصص/ ۷۷) و با آنچه خدایت داده، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمی دارد.
قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّهً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ(قصص/ ۷۸) قارون گفت: من اینها را در نتیجه دانش خود یافته ایم. آیا وی ندانست که خدا نسل هایی را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و مال اندوزتر بودند؟ و(لی این گونه) مجرمان را(نیازی) به پرسیده شدن از گناهانشان نیست.
و سرانجام طغیان و ناسپاسی قارون نیز این شد:
فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَهٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرینَ(قصص/ ۸۱) آن گاه (قارون) را با خانهاش در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که در برابر (عذاب) خدا او را یارى کنند و (خود نیز) نتوانست از خود دفاع کند.
فرعون نیز کسی است که سرنوشتی مشابه سر نوشت قارون داشته است. وی فرمانروای عالی مصر بود که با ادعای خدایی و هوس های بشری، بزرگترین ظلم ها را بر مردمان سرزمین خویش روا میداشت. از آنجا که او در رأس یک نظام طاغوتی و کاملاً فاسد قرار داشته، بنابراین در مفسد اداری بودن وی جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند و نیاز به مقدمه چینی و اثبات نیز ندارد. در اینجا تنها به ذکر آیات مربوطه اکتفا مینماییم:
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآیاتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُفْسِدینَ(اعراف/ ۱۰۳) آن گاه بعد از آنان، موسى را با آیات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم. ولى آنها به آن (آیات) کفر ورزیدند. پس ببین فرجام مفسدان چگونه بود.
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ(قصص/ ۴) همانا فرعون در زمین(مصر) تکبر و گردنکشى آغاز کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند، طایفهاى از آنها(بنى اسرائیل) را سخت ضعیف و ذلیل مىکرد، پسرانشان را مىکشت(که مبادا به ظهور موسى قدرت یابند) و زنانشان را زنده مىگذاشت (که به خدمت پردازند). همانا فرعون مردى بسیار مفسد و بد اندیش بود.
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمینَ(انفال/ ۵۴) همانطور که خوى فرعونیان و کافران پیش از آنان بر این بود که آیات خداى خود را تکذیب کردند ما هم آنها را به کیفر گناهانشان هلاک نمودیم و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان که هلاک نمودیم ظالم و ستمکار بودند.
هامان، وزیر و معاون فرعون نیز در رده های عالی حکومتی قرار داشته و به همین دلیل در تمام اعمال و فسادهای فرعون شریک است. در آیات مربوط به مظالم و مفاسد فرعون، هر جا از واژه های «دأب» و « ملائه» استفاده میشود، به طریق اولی هامان نیز در آن منظور میباشد:
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ بِآیاتِنا فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ(یونس/ ۷۵) آن گاه بعد از آن رسولان، موسى و هارون را با معجزات خود به سوى فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم، آنها هم گردنکشى کردند و مردمى تبهکار بودند.
وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ(قصص/ ۶) و در زمین قدرتشان دهیم و (از طرفى) به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند؛ بنمایانیم.
إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ(قصص/ ۸) همانا فرعون و هامان و لشکریانشان خطا کار بودند.
بنابراین بواسطه ویژگی هایی که برشمردیم؛ قارون، فرعون و هامان، از مصادیق بارز فساد اداری در قرآن کریم به شمار می روند که سرانجام، این فساد دامن آنها را گرفته و به سوی هلاکت و نابودی کشانید.
۲-۲- انواع فساد اداری
ماده۹۰۵ق.م که به عباراتی موجز و در عین حال رسا، احکام متعددی را بیان می کند، حاوی یک اصل و یک استثنا و یک استثنا بر استثنا است. اصل این است که در صورت فرض بر بودن همه وراث، باقی مانده ترکه به صاحبان فرض رد می شود. استثنای این اصل این است که زوج و زوجه از رد محروم خواهند بود و باقی مانده به سایر صاحبان فرض داده می شود؛ اما استثنا بر استثنای مذکور این است که اگر متوفی هیچ وارثی غیر از زوج نداشته باشد باقی مانده ترکه نیز به او رد میشود[۱۴۱].
۴-۳- وراثت زوجه همراه با وارثان نسبی
قانون مدنی با تبعیت از فقه امامیه در ارث تمام طبقه ها به اشتراک همسر با خویشاوندان نسبی تصریح کرده است. ماده۹۱۳ق.م درخصوص ارث بری زوجه همراه طبقه اول مقرر می دارد «در تمام صور مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می برد. این فرض عبارت است از نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد نداشته باشد. و ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد داشته باشد و مابقی ترکه طبق مقررات مواد قبل مابین سایر وراث تقسیم می شود».
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در طبقه دوم نیز ماده۹۲۷ ق.م اشعار می دارد «در تمام مواد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه».
و در طبقه سوم نیز در ماده ۹۳۸ق.م می خوانیم: «در تمام موارد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشدفرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه». بدین ترتیب زوجه می تواند همراه با دیگران وارثان نسبی ارث ببرد.
۴-۴- ارث زوجه با وجود اولاد برای متوفی
قرآن کریم سهم الارث زوجه را در صورتی که شوهر متوفای وی اولاد نداشته باشد یک چهارم و در صورتی که شوهر از خود اولادی به یادگار گذاشته باشد یک هشتم تعیین کرده است. آیه ۱۲ سوره مبارکه نساء در این خصوص می فرمایند: «و لهن الربع مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد فان کان لکم ولد فلهن الثمن مما ترکتم من بعد وصیه توصون بها اودین …» یعنی «اگر شما را فرزندی نبود پس از انجام وصیتی که نموده اید و پس از پرداخت دیون، یک چهارم میراثتان از آن زنانتان است و اگر دارای فرزند بودید یک هشتم میراثتان از آن زنان شماست». در این فرض که شوهر متوفای زوجه از خود فرزند یا فرزندانی باقی گذاشته است سهم الارث وی براساس آیه شریفه ۱۲ سوره مبارکه نساء یک هشتم دارایی به جا مانده از متوفی می باشد.
ماده۹۱۳ق.م به تبعیت از آیه شریفه در این خصوص مقرر می دارد «در تمام صور مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می برد و این فرض عبارت است از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد داشته باشد».
البته باید توجه داشت که منظور از فرزند برای متوفی به این معنا نیست که فرزند لزوماً از همان زن باشد. بلکه کافی است که شوهر متوفای زوجه از خود فرزندی باقی گذاشته است ولو اینکه فرزندش از زن دیگری باشد[۱۴۲].
خصوصیات دیگری که می بایست اولاد داشته باشد آن است که فرزند یا فرزندان از نکاح صحیح یا از شبهه متولد یافته باشند. در صورتی که فرزند یا فرزندان متوفی ناشی از زنا باشند مانند آن است که متوفی اولادی ندارد. زیرا تقلیل یافتن حصه ی هر یک از زوجین در صورت بودن اولاد از نظر وراثت او از متوفی است و هرگاه متولد از زنا باشد، ارث نمی برد و مانند غیرموجود است بطور کلی در صورتی که اولاد یکی از موانع ارث را داشته باشد مثلاً قاتل پدر باشد یا کافر و مرتد باشد و یا متولد از زنا باشد نسبت به زوج، زوجه و پدر و مادر حاجب نخواهد بود و آنها را از ارث اعلای خود حجب نمی نماید زیرا وجود اولاد در این جا در حکم عدم است نه از زوج و زوجه و نه پدر و مادر. هیچ کدام را حاجب نمی شود[۱۴۳].
۴-۵- ارث زوجه در صورت نبودن اولاد برای متوفی
در مورد میراث زوجه در صورت وجود یا عدم وجود اولاد برای زوج حکم صریح قرآن وجود دارد قانون گذار در این مورد با تاثیر از قرآن مجید عنوان نموده است «اگر زوج فوت نماید و از او اولاد یا اولادِ اولاد باقی مانده باشد سهم الارث زوجه از ماترک یک هشتم خواهد بود ولی اگر برای شوهر اولاد یا اولادِ اولاد باقی نمانده باشد سهم الارث زوجه از اموال و دارایی همسر متوفی به یک چهارم افزایش پیدا خواهد کرد». در واقع در این مورد به دلیل نص صریح قرآن بین فقها هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد. تا کسی بتواند در مقابل آن به اجتهاد دست بزند[۱۴۴].
۴-۶- سهم الارث زوجات متعدد
هر مرد مسلمانی می تواند چهار زن دائمی داشته باشد و بر طبق قرآن و نص صریح قانون در صورت وجود فرزند برای متوفی سهم الارث زن یک هشتم و در صورت نبودن فرزند، سهم الارث زن یک چهارم از دارایی متوفی می باشد. حال اگر مردی چهار زن داشته باشد که رابطه زوجیت آنها با مرد مزبور تا زمان فوت وی استمرار داشته باشد سهم الارث مجموع آنها همان و خواهد بود که بطور مساوی بین آنها تقسیم می شود.
ماده ۹۴۲ ق.م در این خصوص مقرر می دارد «در صورت تعدد زوجات، ربع یا ثمن ترکه تعلق به زوجه دارد بین همه آنها بالسویه تقسیم می شود».
تقسیم سهم الارث مزبور در مورد زوجات متعدد بیشتری نیز قابل تصور است زیرا اگر چه در حقوق اسلام یک مرد نمی تواند در آن واحد بیش از چهار زن دائمی داشته باشد اما این امکان وجود دارد که وی یکی از زنان خود را در حال مرض که منجر به فوت می شود طلاق دهد و سپس به جای آن زن مطلقه، زوجه دیگری اختیار نماید و پس از دخول ظرف مدت یکسال از تاریخ طلاق فوت نماید در این صورت تمام پنج زن فوق الاشعار سهم الارث زوجه را بطور مساوی بین خود تقسیم خواهند کرد[۱۴۵].
نکته ای که ذکر آن ضروری است آن است که تعدد زوجات تاثیری در افزایش سهم الارث زوجین از به در صورت وجود نخواهد داشت.
۴-۷- ارث زوجه ایی که قرابت نسبی با متوفی دارد
گاهی زوجه از خویشان نسبی شوهر است مانند فرضی که پسرعمو و دخترعمو یا پسرخاله و دخترخاله یا پسر عمه و دختر دایی با هم ازدواج می کنند. در این فرض، اگر شوهر مرده باشد، همسر او به عنوان زوجه فرض خود را می برد و به عنوان دختر عمو در زمره ی خویشان نسبی او در می آیدمنتها از این عنوان در صورتی می تواند استفاده کند که در طبقه های وارثان حاجب نداشه باشد: مانند فرضی که شوهر وارث دیگری در طبقه اول و دوم نداشته باشد و از اعمام و اخوال او کسی زنده نباشد[۱۴۶].
ماده ۸۶۵ ق.م در این خصوص مقرر می دارد: « اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود، به جهت تمام آن موجبات ارث می برد، مگر اینکه بعضی از آنها مانع دیگری باشد که در این صورت، فقط از جهت عنوان مانع می برد».
جمع دو سبب، به ویژه در موردی اهمیت پیدا می کند که شوهر وارث دیگری نداشته باشد در این صورت، اگر زن از خویشان نسبی شوهر باشد، تمام ترکه را می برد؛ در حالی که اگر بیگانه باشد، تنها فرض خود ( ) را می برد و بقیه به خزانه دولت می رود.
۴-۸- سهم الارث زوجه ایی که وارث منحصر به فرد است
در صورتی که متوفی دارای اولاد به هر درجه نداشته باشد زوجه متوفی سهم بالای خود را که یک چهارم ترکه (در حدود ماده۹۴۶ ق.م) است به فرض می برد اما در خصوص رد باقی ترکه شوهر به زوجه میان فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد و این تعارض میان اقوال فقها مبتنی بر روایات گوناگون و نحوه استنباط از قرآن کریم است لذا در اینجا به نقد و بررسی این اقوال می پردازیم و در آخر نیز نظر قانون مدنی را در این خصوص متذکر می شویم.
۴-۸-۱- اقوال فقهای شیعه در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد
۴-۸-۱-۱- نظریه ایی که زوجه را از بین بردن بیش از محروم میداند
مشهور فقهای امامیه معتقدند که با وفات زوج در صورتی که وی هیچ وارثی به جز زوجه خود نداشته باشد، زن متوفی تنها فرض خود ( ) از دارایی متوفی را به ارث خواهد برد و آنچه که از دارایی متوفی باقی می ماند اعم از اینکه در زمان حضور امام (ع) باشد و یا در زمان غیبت امام، متعلق به امام خواهد بود[۱۴۷].
برای اثبات این نظریه به سه دلیل متمسک شده اند که عبارتنداز:
استدلال منطقی و اصولی (اصل عدم وراثت)
شهرت عظیم این نظر نزد فقها
مضامین غیرقابل خدشه روایات
الف- اصل عدم وراثت
بر طبق این نظر اصل بر عدم وراثت است. بنابراین برای اینکه کسی بتواند از دارایی متوفی ارث ببرد نیاز به دلیل اثباتی دارد، خداوند در قرآن مجید بر صاحبان فرض از جمله زوجه سهم الارث مشخصی قرار داده است یک هشتم در صورت دارا بودن فرزند و یک چهارم در صورت نداشتن اولاد و اگر بخواهیم بیش از فرض و بیش از آنچه که در قرآن مشخص شده است به صاحبان فرض بدهیم نیاز به دلیل داریم.
براساس این دیدگاه در ارتباط با رد نمودن مازاد بر سهم الارث به زوج اخبار و روایات زیادی از امامان معصوم (ع) نقل شده است که به استناد روایات مزبور می توان گفت که اگر زوجه فوت نماید و تنها وارث وی زوج باشد، تمام دارایی متوفی به او خواهد رسید، اما در مورد زوجه چنین روایتی وجود ندارد، اصل عدم وراثت در مورد وی جاری می شود. لذا آنچه که از دارایی متوفی باقی میماند متعلق به امام (ع) خواهد بود[۱۴۸].
ب- شهرت عظیم این نظر نزد فقها
اکثریت قریب به اتفاق فقها و طرفداران این نظریه معتقدند در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد چیزی بیش از فرض او به وی رد نخواهد شد در جهت دفاع از این قول در واقع به شهرت این نظر در بین فقها استناد می کنند. چرا که بیشتر فقهای امامیه این نظر را پذیرفته اند شهرت مزبور به حدی است که برخی از آنها در مورد آن ادعای اجماع کرده و می نویسند که تمام فقها بر این نظریه اتفاق دارند که زوجه از ارث بردن بیش از فرض خود محروم است[۱۴۹].
ج- مضامین غیر قابل خدشه روایات
مهم ترین و اساسی ترین دلیل طرفداران این نظر، بر اثبات ادعای خود مبنی بر اینکه در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد پس از فوت زوج بیش از فرض خود از دارایی شوهر چیزی به وی رد نمی شود روایات وارده از معصومین (ع) است از جمله:
محمد بن مروان عن ابی جعفر(ع) فی زوج مات و ترک امراته، قال «لها الربع و یدفع الباقی الی الامام» محمد بن مروان نقل می کند که امام محمدباقر(ع) در مورد شوهری که فوت کرده و از خود زنی به جای گذاشته فرمودند « مال برای زن و بقیه به امام (ع) داده می شود»[۱۵۰].
عن محمد بن نعیم الصحّاف قال: مات محمد بن عمیر بیاع السابری و اوصی الیّ ترک امراه لم یترک وارثا غیرها فکتبتُ الی العبد الصالح فکتب الیّ: اعط المراه الربع و احمل الباقی الینا» محمد بن نعیم صحاف می گوید: محمد بن ابی عمیر خرما فروش فوت کرد و مرا وصی خود قرار داد و جز یک زن وارثی از خود به جای نگذاشت من به عبدصالح (مقصود امام موسی بن جعفر(ع) است) نامه نوشتم و در این باب کسب تکلیف کردم، حضرت در پاسخ نوشتند: « ترکه را به زن بده و بقیه را به نزد ما بفرست»[۱۵۱].
عن ابی بصیر قال: قراءِ علیّ ابوجعفر(ع) فی الفرائض: امراه توفیت و ترکت زوجها قال: المال للزوج و رجل توفی و ترک امرأته، قال: «للمرأه، الربع و مابقی فلا امام» روایت ابی بصیر از امام باقر(ع) است که نقل می کند «امام محمدباقر فرائض حضرت علی(ع) را بر من می خواند در آن آمده بود که اگر زنی فوت نماید و از خود شوهری بجا گذارد تمام مال متعلق به شوهرش است و اگر مردی فوت نماید و از خود همسری بجا گذارد یک چهارم مال متوفی برای وی و مابقی برای امام (ع) می باشد»[۱۵۲].
در روایت دیگر ابی بصیر از امام باقر(ع) نقل می کند که «از امام (ع) پرسیدم زنی مرده و شوهرش مانده و جز وی وارث دیگری ندارد ارث او چگونه تقسیم می شود؟ امام (ع) فرمودند: هرگاه جز شوهر کسی زنده نباشد تمام دارایی زوجه به او می رسد، هر گاه زوج فوت نماید و تنها وارث وی زوجه اش باشد دارایی متوفی به وی می رسد و مابقی متعلق به امام می باشد[۱۵۳].
۴-۸-۱-۲- نظریه ای که زوجه را وارث تمام ترکه می داند
این نظریه بصور ت کلی عنوان نموده که اگر زوجه وارث منحصر به فرد باشد و جز او برای متوفی وارثی نباشد در این صورت تمام اموال و دارایی های متوفی به زوجه تعلق می گیرد بر مبنای این نظریه هیچ تفاوتی میان زوج و زوجه نیست. یعنی همان طور که اگر زوج وارث منحصر به فرد باشد در صورت فوت زوجه، تمام دارایی ها را به ارث می برد. این مساله در مورد زوجه هم صدق پیدا می کند خواه امام حاضر باشد، خواه امام غایب باشد، از فقهای بزرگ امامیه که چنین نظری داشته است می توان به شیخ مفید اشاره نمود به عقیده وی «هرگاه برای متوفی به غیر از زوج یا زوجه وارث دیگری نباشد، نه وارث نسبی، نه وارث سببی مثل «ولاءِ عتق» و «ضامن جریره» باقی ترکه به همان زوج یا زوجه رد می شود»[۱۵۴].
در این خصوص روایاتی نیز از معصومین(ع) نقل شده که دلالت بر همین معنا می نماید از جمله روایت:
روایت صحیحه ایی هم که توسط ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل شده دال بر همین معنی است: «عن ابی بصیر عن ابی عبدالله (ع) قال: قلت له رجل مات و ترک امراته، قال المال لها» یعنی «به امام صادق (ع) گفتم: مردی فوت کرده و تنها زن از او باقی مانده است، ارث او چگونه است فرمودند: تمام مال برای زن است»[۱۵۵].
روایت صحیحه دیگری نیز هست که در آن ابی بصیر به نقل از امام باقر(ع) می گوید «به امام باقر(ع) عرض شد که مردی مرده و زنش را به جای گذاشته است. امام (ع) فرمودند: تمام دارایی به آن زن می رسد گفته شد که زنی مرده و شوهرش را به جا گذاشته است فرمود، تمام دارایی به شوهر می رسد»[۱۵۶].
۴-۸-۱-۳- نظریه فقها مبنی بر تفاوت قائل شدن بین زمان حضور امام و زمان غیبت
بعضی از فقها گفته اند در زمان حضور امام، زوجه ایی که وارث منحصر به فرد است بیش از نمی برد و باقی برای امام(ع) است؛ ولی در زمان غیبت مثل زمان ما باقی ترکه به عنوان رد به زوجه داده می شود[۱۵۷].
شهید اول در لمعه[۱۵۸] می گوید: « امام در صورتی که حاضر باشد با زوجه ارث می برد و در صورت غیبت امام (ع)، زوجه تمام میراث را می برد و امام را از آن بهره ایی نیست».
شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه پس از نقل روایت ابی بصیر از امام باقر(ع) که حاکی از اینکه اگر زوج بمیرد و وارثی جز زوجه نداشته باشد، ترکه از آن زن و مابقی برای امام (ع) است می گوید: «این حکم مربوط به زمان ظهور امام(ع) است، ولی در زمان غیبت اگر مرد، فوت کند و از خود زنی بجا گذارد و جز او وارثی نداشته باشد، تمام مال برای زن است»[۱۵۹].
۴-۸-۲- نظر قانون مدنی
بعضی از حقوق دانان معتقدند که در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد باید تمام ترکه را به ارث ببرد زیرا زوجه وارثی است که سهم الارث و فرض معینی برای او در نظر گرفته شده است اصل و قاعده اقتضاء می کند که ترکه متوفی پس از اخراج دین و وصیت به ورثه او برسد و تا وقتی که وارثی وجود داشته باشد مال متوفی بلا وارث یا بلا صاحب، تلقی نمی شود و باید آن را به وارث داد؛ وهنگامی ترکه متوفی به امام داده می شود که متوفی بدون وارث و نتیجتاً اموال او بلاصاحب شناخته شود و در این صورت، به لحاظ اینکه این اموال مالکی ندارد و از انفال[۱۶۰] است، اختیار و اداره و مصرف کردن آن با کسی است که رهبری و اداره جامعه را در دست دارد و لذا اختیار و اداره و تصرف در اموال بلاصاحب نیز به او سپرده شده است[۱۶۱].