وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه با موضوع بررسی تحلیلی حقوق خصوصی زن در ...

به پیش سپاه اندر‌آمد چو‌گــرد چو‌رعد‌خروشان‌ یکی ویله‌کرد
که گردان کدامنــد و‌جنگاوران  دلیـــران و کار آزموده سران»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۲،ب: ۲۰۵ : ۱۸۵)
فردوسی وصف دلیری شگفتی انگیز گرد آفرید را در برابر سهراب ، از دیدگاه و زبان ِآن پهلوان یعنی سهراب ، چنین نقش می زند:
«بدانست سهراب کو دخـترست سر و موی ِاو از در افسرست
شگفت آمدش،گفت:ازایران سپاه چنـــین دختر آید به آوردگاه
سواران جنــــــگی به روز نبرد ‌ همانا به ابر اندر آرند گـــرد!»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۲،ب: ۲۳۰ : ۱۸۶)
۲۳۶ ) گردیه:
در گفتگویی که بین گردیه و بهرام چوبین صورت می‌پذیرد گردیه با صفاتی چنین توصیف می‌شود:
«همی‌گفت هر کس که این پاک زن سخن گوی وروشن‌دل و رای زن
تو گفتی که گفتـارش از دفتــرست بدانش زجاماسب نامی برتر است»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۸،ب: ۱۶۷۸ : ۴۱۷)
وقتی پهلوانان یا پادشاهان از زنی خواستگاری می‌کردند او را به صفاتی یاد می‌کردند که در خور یک زن مسلمان می‌باشد و نمایشی بر حقوق در نظر گرفته برای زنان است. از آن جمله در داستان بهرام چوبینه هنگامی که بهرام بدست قلون نامی کشته می‌شود، خاقان در ارسال نامه برای گردیه (گردیه ، زنی پهلوان ، سیاست مدار و میهن پرست است. او شخصیتی تاریخی دارد.) خواهر بهرام به‌عنوان خواستگار‌ی و طلب ازدواج خطاب به وی چنین می‌نویسد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«سـوی گــــردیه نامـه بود جدا کـه ا ی پـاک دامـن زن پارسـا
هَمَت راستـی و هَمَــت مردمی سرشتت فزونـی و دور از کمی»
است (فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۹،ب: ۲۸۰۴ : ۱۷۴)
در ادامه‌ی نامه باز روی پارسایی و پاکی زن و رای‌زنی زن (گردیه) تأکید می‌ورزد.
«ز پیــــوند از پنـد و نیکو سخـن چه از نو،چه از روزگار کـــــهن
زپاکـــی واز پارســــــــایی زن که هم غمگسار‌است و‌هم رای زن»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۹،ب: ۲۷۴۷ : ۱۷۱)
۲۳۷ ) مهرک:
در شاهنامه زنان کارهایی می‌کنند که مردان از انجام آن ناتوان هستند. دخت مهرک نوش‌زادان دلوی را از چاه بیرون می‌کشد که سربازان شاپور از بالا کشیدن آن ناتوان هستند و زور بازوی وی شاپور را شگفت زده می‌کند. خود شاپور هم دلو آب را به سختی بالا می‌کشد.
«یکی دختـــری دید برســان ماه فروهــشته از چرخ دلوی به چاه
چـو آن ماه‌رخ روی شــاپور دید بیامد بر او آفــرین گســــترید
که‌ شادان بدی شاه‌و‌خــندان بدی هــمه ساله از بی گــزندان بدی
کنون بی‌گمان تشـــنه باشد ستور بدین ده رود انــدرون آب شور
به‌چاه‌اندرون‌آب سردست‌و‌خوش بفـــرمـای تا من بوم آب کــش
بدو گفت شــاپور کای ماه روی چرا ‌رنجه‌گشتی‌ بدین‌گفت‌و‌گوی
که باشــــند با من پرستنده مرد کزین چاه بی بن کشند آب سرد
ز برنا کنیــــــزک بپیچید روی بشد دور ‌و بنشست بر پیش‌جوی
پرستــــــنده ای را بفرمود شاه که دلو آور و آب برکـش ز چاه
پرســـــتنده بشنید و آمد دوان رسن برد بر چـــــرخ دلو گران
چو دلو‌گران سنگ پر‌آب گشت پرستـنده را روی پر تاب گشت
چو دلو گران بر نیـــامد ز چاه بیامد ژکان زود شـــــاپور شاه
پرستنده را گفت کای نیــم زن نه زن‌داشت‌این دلو‌و‌چندین‌رسن
همی‌برکشید آب چندی ز چاه تو گشتی پر از رنج و فریاد خواه
بیامد رســـــن بستد از پیشکار شد آن کار دشوار بر شاه خــوار
ز دلو گران شاه چون رنجه دید بر آن خوب رخ آفرین گسترید»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۷،ب: ۲۲۵ : ۱۶۷)
۲۴ ) پادشاهی زنان در شاهنامه:
در‌شاهنامه زنان حتی در‌زمان زنده‌بودن همسرو‌شوی به مقام ولیعهدی و پادشاه‌ی می‌رسیدند و اگر چنین زنی از توان، شایستگی و معرفت و مایه‌ی لازم برای جانشینی پادشاه بهره‌مند نبود هرگز فردی مانند بهمن همسرش را بدان مسئولیت نمی‌گمارد. چهره‌ی زنان پادشاه و ولیعهد در شاهنامه بسی درخشان است و پر روشن است که این زنان از حقوق‌اجتماعی ویژه‌ای برخوردارند.
۲۴۱ ) همای چهرزاد:
همای چهرزاد؛ دخت بهمن نخستین زنی است که در شاهنامه پادشاه ایران شده است:
«همای آمد و تاج بر سـر نهــاد  یکی راه و آ یــیــن دیـگر نهاد
سپــه را همه سربســر بـاد داد در گنـج بگشــاد و د ینــار داد
برای و بداد از پدر در گـذشت همی‌گیتی از دادش آباد گشـت
همی‌گفت کین تاج فرخنده باد دل بــد سگــالان مـا کنـده باد

پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع :بررسی اثر روش ...

۶٫۶۹۵

.۰۰۰

Error

۵۴۰٫۵۸۰

۹۶

۵٫۶۳۱

Total

۱۳۷۷۳۵٫۱۴۶

۱۴۴

Corrected Total

۱۵۰۶۱٫۸۳۵

۱۴۳

a. R Squared = .964 (Adjusted R Squared = .947)

جدول شماره ۴-۲، اثرات تکی و تقابلی نمونه سبزی، زمان و نوع فرایند را بر غلظت اسید آسکوربیک نشان می دهد. همانگونه که از نتایج پیداست، هر سه متغیر مستقل هم به صورت تکی و هم به صورت تقابلی دو به دو بر غلظت اسید آسکوربیک تاثیر معنی داری داشتند (p=0.000<0.05). در بین اثرات متفاوتی که متغیرهای مستقل بر غلظت اسید آسکوربیک دارند، بیشترین اثر مربوط به زمان (F=505.067) و بعد از آن نوع فرایند (F=300.224) و سپس نوع سبزی (F=60.242) بود.
در بین اثرات تقابلی، رفتار نمونه ها در طول زمان بیشترین اثر تقابلی را دارد (F=17.578) و اثر فرایند بر روی نمونه ها و فرایند در طول زمان اثرات تقریبا یکسانی بر غلظت اسید آسکوربیک داشتند.
شکل ۴- ۲: تغییرات غلظت اسید آسکوربیک در طول زمان برای نمونه ها.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حروف متفاوت بر روی ستونها نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار در سطح اطمینان ۹۵% می باشد.
شکل شماره ۴-۲ اثرات زمان را فارغ از نوع سبزی بر غلظت اسید آسکوربیک نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که روند تغییرات اسید آسکوربیک در تمامی نمونه ها با گذشت زمان به صورت معنی داری (p<0.05) کاهشی بود. این روند کاهشی در مورد سبزیجات سرخ شده بیشتر بود.
شکل ۴- ۳: مقدار متوسط اسید آسکوربیک سبزیجات مختلف آب پز و سرخ شده
حروف متفاوت بر روی ستونها نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار در سطح اطمینان ۹۵% می باشد.
شکل شماره ۴-۳ نیز میزان اسید آسکوربیک متوسط نمونه ها را فارغ از زمان نگهداری نشان می دهد. همانگونه که از نتایج پیداست، اسید آسکوربیک اسفناج آب پز شده (۴۰ ppm) از بقیه نمونه ها در طول زمان بیشتر بود. همچنین کمترین میزان اسید آسکوربیک متوسط در طی زمان ۹ روزه مربوط به هویج سرخ شده بود (۲۰ ppm).
اسید آسکوربیک به دما حساس بوده و در اثر حرارت از بین می رود. لذا از آنجا که سرخ شدن در دماهای بالاتر انجام می شود، تخریب اسید آسکوربیک بیشتر بوده و به این دلیل در تمامی نمونه های سرخ شده میزان اسید آسکوربیک مقدار کمتری نسبت به نمونه آب پز بود(فنل[۷۱]، ۲۰۰۴).
۴-۲- بررسی اثر زمان، نوع فرایند و نوع سبزی بر میزان نیترات
شکل ۴- ۴: روند تغییرات نیترات در روزهای مختلف نگهداری به صورت تابعی از نوع سبزی و فرایند
شکل شماره ۴-۴ روند تغییرات نیترات را برای سبزیجات مختلف در طول زمان نشان می دهد. روند کلی تغییرات نیترات طی زمان روندی افزایشی را داشت. هرچند این روند در برخی روزها و برخی سبزیجات به خصوص در نمونه های سرخ شده روندی مشخص نیست. با این حال در اکثر نمونه های آب پز شده روند کاملا افزایشی مشاهده شد.
جدول شماره ۴-۳ جزییات مقادیر نیترات نمونه ها و همچنین نتیجه تجزیه و تحلیل آماری اثرات زمان، نوع سبزی و فرایند را بر غلظت نیترات نشان می دهد. به جز کرفس در بقیه سبزیجات در طی زمان میزان نیترات سبزیجات آب پز شده از سبزیجات سرخ شده به طور معنی داری بیشتر بود. دلیل این امر احتمالا می تواند به دلیل اثر تخریبی دمای بالای فرایند سرخ کردن بر نیترات باشد.
جدول ۴- ۳: غلظت نیترات (ppm)در سبزیهای مختلف در زمان های مختلف نگهداری در یخچال

دانلود منابع تحقیقاتی : بررسی تأثیر مبانی فکری ابن تیمیه و ابن قیم ...

ج) توحید در الوهیت، که همان توحید عبادی
محل نزاع سلفیون با سایرین بیشتر در دو قسم اخیر توحید صفاتی و توحید عبادی است که بحثهای بسیار گستردهای در آن مطرح شده است.تا آنجا که ابن تیمیه قسم نخست توحید را توحید متکلمان می دانسته و می گوید: توحید متکلمان «توحید ربوبیت» است؛ اما مهم‌تر از آن، «توحید الوهیت» است. این توحید یکتا و بی‌همتا شمردن خداوند در «عبادات» و «استسلام» در برابر اوست که همه پیامبران بدان دعوت نموده‌اند. این توحید حق خداوند بر ذمّه بندگان است. [۱۰۰]
ما در اینجا به فراخور بحث ، به بررسی آراء تفسیری ابن تیمیه وابن فیم ،در ذیل این دو نوع از توحید می پردازیم:

    1. توحید صفاتی

ابن تیمیه در باره آیات واحادیثى که صفات خداوند را بیان مى‏دارند، معتقد است،باید آنها را به معناى ظاهرى خود گرفت ونباید آنها را توجیه وتاویل کرد. او مى‏گوید:«کسانى که در صدد توجیه و تاویل ظواهر آیات‏ و احادیث بر مى‏آیند، آن گونه که سزاوار بزرگ داشتن خدا است، خداوند را بزرگ‏نداشته وآن چنان که باید خدا را بشناسند ، نشناخته ا‏ند.»[۱۰۱]
برهانى که ابن تیمیه براى اثبات نظریه خود اقامه کرده است این است که او گمان‏کرده راى صحابه وتابعین نیز همین بوده است. او مى‏گوید:«تفاسیر وروایات نقل شده از صحابه را مطالعه وصد کتاب بزرگ‏وکوچک تفسیرى را مورد تحقیق وبررسى قرار دادم وتا کنون کسى از صحابه رانیافته‏ام که آیات وروایات صفات خداوند را به غیر معناى ظاهرى خود توجیه ویاتاویل کرده باشد!»[۱۰۲]
اندیشه ابن تیمیه مانند برق وباد در میان مقلدان وشیفتگان او رواج یافت، بى آنکه آنان ‏به خود زحمت دهند وسخنان صحابه را در تفاسیرى همانند تفسیر بغوى، طبرى‏ویا ابن عطیه که مورد پذیرش او هستند، مشاهده کنند. و باید دانست که همه این کتب تفسیرى پر است از تاویل آیات صفات از سوى‏صحابه وتابعین وپیراسته از تجسیمى است که ابن تیمیه و حشویه معتقدند. [۱۰۳] مثلاً در تفسیر آیه الکرسى طبرى از ابن عباس نقل کرده، که کلمه ((کرسیه)) به معناى علم خداست، وبراى ادعاى خود به کلام عرب استناد کرده‏است. این مطلب را بغوى، قرطبى و شوکانى به نقل از ابن عطیه وکسانى دیگر نیزگفته‏اند. [۱۰۴]
بنابراین به این دلیل که ابن تیمیه و همفکران او از تأویل آیات قرآن گریزانند؛ گاهی برای پرهیز از آن به عقاید نامعقول روی آورده و صفات نادرست و نامعقول برای خداوند قائل شده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با توجه به مقدمه فوق، اینک مطالبی را که او و همفکرانش به خداوند نسبت می دهند و صفات و ویژگی هایی را که برای خداوند تبارک و تعالی قائلند مورد بررسی قرار دهیم:
۱-۱٫ مرئی بودن خداوند
ابن تیمیه معتقداست که خداوند با همین چشم مادی دیده می شود؛ وی ، در راستای به کرسی نشاندن مدّعای خود می‌گوید: «خطای کسانی که قائل به رؤیت خداوند هستند ، کمتر از خطای کسانی است که رؤیت خداوند را نفی می‌کنند.»[۱۰۵]
او همچنین بر امکان رؤیت خدا ، چنین استدلال می‌کند: «هر چیزی وجودش کامل‌تر باشد، برای دیدن سزاوارتر است و از آن‌جا که خداوند اکمل موجودات است ، برای دیدن از غیر او سزاوارتر است و در نتیجه خداوند ، باید دیده شود.» [۱۰۶]
ابن تیمیّه در کتاب « منهاج السنّه » که در ردّ کتاب « منهاج الکرامه » علاّمه حلّی نوشته است ، در این خصوص(رؤیت حسی خداوند) ادعای اجماع کرده و می نویسد: «عموم منسوبین به اهل سنت برای اثبات رؤیت خدا اتفاق دارند و اجماع سلف بر این است که ذات احدیّت را در آخرت ، با چشم می تواند دید ، ولی در دنیا نمی توان دید.»[۱۰۷]
ابن قیّم نیز می گوید: قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و ده‌ها حدیث و… بر این عقیده‌اند که خداوند متعال با چشم سر ، به طور عیان دیده می شود. [۱۰۸] سلفی ها در مسأله رؤیت خدا، به حدّی راه افراط را پیش گرفته‌اند که بهت و حیرت هر انسان عاقلی را متوجه خود می‌‌کند.
ابن تیمیّه معتقد است خداوند متعال در روز قیامت ، با قیافه مبدّل پیش مردم می‌آید و خود را معرفی می‌کند و می‌گوید : من خدای شما هستم ولی مردم در جواب می‌گویند: ما تو را نمی‌شناسیم و از تو به خدا پناه می‌بریم ! اگر خدای ما بیاید ، ما او را می‌شناسیم . سپس خداوند با قیافه اصلی خودش پیش آن‌ها می‌آید و خود را معرفی می‌کند . آن‌ها می‌گویند : بله ، تو خدای ما هستی و سپس به دنبال خدا ، به سوی بهشت روانه می‌گردند. [۱۰۹]
دلایل معتقدین به رؤیت:
الف) عقلی:
ابن تیمیه برای اثبات مرئی بودن خداوند به این دلیل ظاهراً عقلی متوسل می شود: «رؤیت جز بر امور وجودی متوقّف نیست و هر آنچه که جز بر امور وجودی متوقّف نیست موجود واجب قدیم از ممکن حادث ، به آن سزاوارتر است.»[۱۱۰] او نظرخویش مبنی بر قابل رؤیت بودن خداوند را با استناد به آیاتی از قرآن نیز اثبات می کند؛ از آن جمله: «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره»[۱۱۱]
آیه دیگر در آنجا که حضرت موسی(ع)، بنا به تقاضای پیروانش عرض می کند: «رب ارنی انظرالیک…»[۱۱۲] آنها می گویند حضرت موسی(ع) از خدای خود خواست که خود را به اونشان دهد و اگر این امرممکن نبود موسی(ع) از خداوند چنین درخواستی نمی کرد.
ب) نقلی:
ابن تیمیه و ابن قیم در اعتقاد به مرئی بودن خداوند در آخرت ،به روایاتی استناد می کنند که درمجامع حدیثی اهل سنت آمده است و به نوعی از آنها این معنا برداشت می شود.ازجمله:
در صحیح مسلم ، کتاب الایمان ، باب اثبات رویه المومنین فى الاخره ربهم ، در جریان روایتی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که ایشان فرمودند:
بهشتیان چون به بهشت قدم مى گذارند، خداى تعالى خطاب به ایشان مى فرماید: بیشتر از این هم چیزى مى خواهید که به شما بدهم ؟ بهشتیان پاسخ مى دهند: مگر نه اینکه سیماى ما را سپید گردانیدى و به بهشت در آوردى و از آتش دوزخ رهانیدى ، بیش از اینها چه انتظار داشته باشیم ؟ در این هنگام پرده به کنار مى رود و چهره خداى عزو جل آشکار مى گردد و بهشتیان ، دیدار با پروردگارشان را از هر چه که به آنها داده شده است ، گرامیتر و خوشتر خواهند داشت. [۱۱۳]
و نیز در سنن ترمذی[۱۱۴] از آن حضرت روایت کرده اند که:گرامیترین بهشتیان نزد خداوند کسى است که هر بامداد و شامگاه خدا را دیدار مى کند. آن گاه حضرتش این آیه را تلاوت فرمود: وجوه یومئذ ناضره الى ربها ناظره
ویا روایت دیگری که در سنن ابن ماجه از پیامبر اکرم(ص)در این معنا آورده شده است که:
بهشتیان به دیدار خداى عز و جل مى روند و خدا هم عرش خودش را به آنها نشان مى دهد. ذات بارى تعالى در یکى از باغهاى بهشت خود را بر ایشان آشکار مى کند و با آنها گفتگو مى نشیند و کسى نمى ماند مگر اینکه طرف صحبتهاى گرم خدا قرار گیرد؛ تا آنجا که خداوند به یکى از ایشان رو مى کند و مى پرسد: فلانى ، آن روز را به خاطر دارى که چنین و چنان کردى ؟ و او مى گوید: پروردگارا، مگر هنوز مرا نبخشیدى ؟ و خدا مى گوید: آرى … آن وقت ما به خانه هاى خود باز مى گردیم و چون با همسران خود روبرو مى شویم ، به ما مى گویند: خوش ‍ آمدى ، چه زیباتر و خوشبوتر و نورانیتر از هنگام رفتنت باز گشته اى ؟ و ما پاسخ مى دهیم : ما امروز با پروردگارمان همنشین بوده ایم ، و جا دارد که این چنین آراسته و برازنده به خانه بازگشته باشیم.[۱۱۵]
نقد دلایل فوق:
اولاً: سخن ابن تیمیه مبنی بر اینکه هر موجودی قابل دیدن است آشکارا مردود است ، زیرا امروزه ثابت شده که چیزهایی وجود دارند ولی قابل دیدن نیستند، ازقبیل امواج ماوراء بنفش، مادون قرمز، سیاه چاله ها، امواج رادیویی. علاوه بر این که دیده شدن با چشم ظاهر مستلزم محدودیت و نقص است ؛ امری که از ذات اقدس الهی دور است. [۱۱۶]
ثانیاً: استدلال ابن تیمیّه ، بر سزاوار بودن رؤیت خدا ، هیچ پایه عقلی و نقلی ندارد ؛ زیرا هیچ گونه تلازم عقلی بین اکملیّت موجود و رؤیت آن وجود ندارد و اگر چنین تلازمی‌وجود می‌داشت ، باید خدا در منظر همگان ، بهتر ، آسان‌تر و بیشتر از موجودات مادی مورد دید قرار می‌گرفت ، در حالی که هیچ کس نگفته خدارا دیده است
آنچه جای تعجب دارد این است که ابن تیمیّه ، به وجود تناقض در قول به رؤیت اقرار نموده و آن را با وجود تناقضش پذیرفته و می‌گوید:
اگر چه در این قول تناقض وجود دارد ، چون از یک طرف باید قائل شویم خدا دیده می‌شود و از طرف دیگر باید بگوییم خداوند دارای جهت نیست ؛ ولی این تناقض بهتر است از این که گفته شود خداوند اصلاً دیده نمی‌شود ، چون رؤیت خداوند ، موافق با حکم عقل است. [۱۱۷]
ابن تیمیّه در این گفتار ، هم تناقض را پذیرفته و هم در دام تناقض دیگری افتاده است ؛ زیرا او از یک طرف می‌گوید: در قول به رؤیت خداوند تناقض وجود دارد و از طرف دیگر می‌گوید : رؤیت خداوند ، موافق با حکم عقل است . در حالی که مسأله محال بودن تناقض ، از بارزترین و روشن‌ترین موضوعات عقلی است . چگونه می‌تواند چیزی که در آن تناقض وجود دارد ، با حکم عقل موافق باشد. [۱۱۸]
امّا در باره ی آیه ی ۲۳ از سوره شریفه قیامت مفسران نظرات متفاوتی ارائه کرده اند.
علامه طباطبایی می فرمایند: مقصود از نظر، نظر حسی که متعلق به چشم سر می باشد نیست ، که براهین قاطعی در محال بودن آن موجود است.بلکه مراد نظر قلبی ورؤیت قلب به حقیقت ایمان است که برهان نیز همین را می گوید. [۱۱۹]
بعضی دیگر از مفسران در این آیه کلمه ای را در تقدیر می گیرند، برای مثال آلاء (نعمت ها) را؛ یعنی در روز قیامت به نعمت های پروردگار می نگرند. زمخشری در کشّاف می گوید: واجب است نظر را به سوی چیزی تأویل ببریم که دیدنش صحیح باشد.[۱۲۰]
می توان گفت: آنجا که حضرت موسی (ع) از خداوند می خواهد که خود را به او نشان دهد؛ اولاً او بنا به خواست امت خویش چنین درخواستی نموده است ؛ثانیاً لن ترانی در ادامه ی آیه ، با صراحت نفی همیشگی رؤیت خداوند توسط انسان را نشان می دهد، ادیبان گفته اند که (لن) برای نفی ابد است.
بنابراین با دلایل عقلی وآیاتی نظیر«لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار»[۱۲۱] و نیز آیه «لیس کمثله شیء»[۱۲۲] به خوبی می توان نظر ابن تیمیه، سلفیه، مجسمه، ظاهریه، مشبهه و اشاعره را درزمینه دیده شدن خداوند در دنیا یا آخرت مردود دانست.
روایات در عدم رؤیت:
اما در مورد روایاتی که ابن تیمیه و شاگردانش در اثبات مرئی بودن خداوند به آن استناد کرده اند باید گفت اولاً: بخش اعظمی از این روایات از نظر سند مخدوش است و در سلسله سند آنها افرادی چون ابی هریره وجود دارند ؛ که حتی در بین بسیاری از دانشمندان اهل سنت به دروغگویی مشهور است تا جایی که وی مورد لعن عده ای از آنان نیز قرار گرفته است ثانیاً از لحاظ دلالی هم بسیاری از این احادیث مشعر به رؤیت حسی نیستند تا آنجا عده ای از علماء از این روایات تأویل به رؤیت قلبی می کنند[۱۲۳] و یا تمثیل میدانند. [۱۲۴]
علاوه بر دلایل فوق روایاتی که از ائمه معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده است نیز رؤیت حسی خداوند سبحانه و تعالی را نفی می کند.که در این جا به چند مورد از آنها اشاره می نماییم:
کلینی به سند خود از عبدالله بن سنان ، از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که ذیل آیه «لا تُدْرِکُهُ الأَبْصارُ» فرمود:
مقصود از “درک ابصار “، احاطه اوهام است ، مگر نمی‏بینی در جمله « قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُم»[۱۲۵] معنای لغوی “بصائر” دیدن به چشم و در «وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها»[۱۲۶] کوری چشم اراده نشده است ؛ بلکه در همه این موارد ، مقصود از بصیرت ، احاطه وهم است.
عرب هم این کلمه را به همین معنا استعمال می‏کند، مثلاً می‏گوید: فلانی بصیر به شعر و فلانی بصیر به فقه است و فلانی در شناختن اجناس بصیرت دارد و فلانی بصیر به انواع لباس ‌ها و پارچه‏ها است.
هنگامی که استعمال این کلمه در مورد بشر ، به معنای احاطه صحیح است ، در خدای متعال چگونه صحیح نباشد ، در حالی که خداوند بزرگ‌تر از آن است که به چشم‏ها دیده شود. [۱۲۷]
و نیز کلینی به سند خود از صفوان بن یحیی روایت کرده که گفت: ابوقرّه محدّث از من خواست او را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) ببرم ، من از آن حضرت جهت دیدار وی اذن خواستم ، ایشان اذن دادند. سپس به اتفاق ، شرفیاب حضورش شدیم.
ابوقرّه از حلال و حرام و دیگر احکام دین ، پرسش‌های زیادی پرسید تا آن که بحث به مسأله توحید رسید ، پرسید : روایتی پیش ما است که می‏گوید : خداوند رؤیت و کلام خود را بین دو پیامبر تقسیم نمود ، کلام خود را به موسی بن عمران و رؤیتش را به محمد(صلّی الله علیه وآله وسلّم ) اختصاص داد.
امام (علیه السلام) فرمود : چه کسی از ناحیه خداوند به جنّ و انس تبلیغ می‌کرد که : « لا تُدْرِکُهُ الأَبْصار، لایُحِیطُونَ بِهِ عِلْما [۱۲۸] ، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ء» (آیا محمد نبود ؟ )

دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با رابطه-تبلیغات-شركت،-اعتماد-و-احساس-به-برند-مشتریان-بر-ميزان-فروش-بيمه-عمر93- فایل 14

در حال نزول
رو به انحطاط
جدید/ متمرکز نشده
D= تمایز
R= رابطه
E= اعتبار
K= دانش
D R E K
D R E K
D R E K
D R E K
D R E K
منبع: Kotler و Keller {2006، ص.279}
برندهای جدید، درست بعد از اینکه به بازار معرفی می­شوند، در همة چهار رکن مدل BAV، سطوح پایینی را نشان می­ دهند. برندهای جدید نیرومند تمایل به نشان­دادن سطوح بالاتری از تمایز در مقایسه با رابطه دارند، درحالیکه هردو رکن اعتبار و دانش همچنان در سطوح پایینی قرار دارند. برندهای رهبر در بازار در هر چهار رکن، سطوح بالایی را نشان می­ دهند. سرانجام، در برندهای رو به انحطاط سطوح بالایی از دانش برند(شواهدی از عملکرد گذشته) در مقایسه با سطوح پایین اعتبار، و حتی سطوح پایین رابطه و تمایز دیده می­ شود.
5- آقایان براون[195] و WPP - مشاوران تحقیقات بازاریابی- نیز مدل BRANDZ را از عامل قدرت برند و در درون چیزی که هرم پویای برند[196] نامیده می­ شود استخراج نمودند. بر طبق این مدل، فرایند ساخت برند شامل یک سری گامهای زنجیره­ای می­گردد با این توصیف که آغاز هر گام، مشروط به اتمام موفق گام پیشین می­باشد. اهداف هر گام بطور صعودی به ترتیب زیر است:

    • وجود[197]: آیا من راجع به این برند چیزی می­دانم؟
    • رابطه[198]: آیا این برند چیزی به من پیشنهاد می­دهد؟
    • عملکرد[199]: می ­تواند منتقل شود؟
    • مزیت[200]: آیا چیزی بهتر از دیگران پیشنهاد می­ کند؟
    • پیوند[201]: هیچ برند دیگری بر آن غلبه نمی­کند.

این تحقیق نشان می­دهد که مشتریان پیوند یافته، آنهایی که در سطح بالای هرم قرار دارند، روابط مستحکم­تری با برند برقرار کرده و در مقایسه با سایر مشتریان در سطوح پایینتر هرم، هزینه بیشتری را برای برند مورد نظرشان صرف می­نمایند. بااینحال بیشتر مصرف­ کنندگان، در سطوح پایینی هرم وجود دارند. لذا چالش بازاریابان این است که برنامه­ ها و فعالیتهایی را گسترش دهند که به مصرف­ کنندگان کمک کند تا به سطوح بالاتر هرم دست­یابند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

6- از دیدگاه کلر، ارزش ویژه برند مبتنی بر مصرف­ کنندگان “رویکردی به ارزش ویژه برند از منظر مصرف­ کنندگان - خواه مصرف­ کنندگان فردی و خواه سازمانی ” می­باشد (2003، ص.59). از نظر ایشان، ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتریان “آثار متفاوتی است که “دانش برند[202] ” بر پاسخ مشتریان نسبت به فعالیتهای بازاریابی یک برند بخصوص می­ گذارد” (1993). در این دیدگاه، قدرت برند در آن چیزیست که مشتریان در طی زمان درباره برند می­بینند، می­خوانند، می­شنوند، یاد می­گیرند،
می­اندیشند، و احساس می کند. به بیان دیگر، قدرت برند در ذهن مشتریان فعلی یا بالقوه و چیزی که ایشان مستقیماً یا غیر مستقیم درباره برند تجربه کرده ­اند نهفته است. بنابراین هنگامی گفته می­ شود یک برند دارای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتریان مثبت[203] است که مشتریان نسبت به محصول و شیوه­ای که بازاریابی می­گردد در برابر برند شناخته شده در مقایسه با زمانی که برند ناشناخته است بطور مشتاقانه­تری عمل کنند. متقابلاً زمانی که مشتریان نسبت به فعالیتهای بازاریابی یک برند در شرایط مشابه اشتیاق کمتری بروز دهند، گفته می­ شود که ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتریان منفی وجود دارد. در تعریف فوق، سه عامل کلیدی وجود دارد. اول آنکه، ارزش ویژه برند ناشی از تفاوت در پاسخ مشتریان می­باشد و اگر هیچ تفاوتی بروز پیدا نکند، آنگاه محصولات دارای برند نیز جزو گروه معمول محصولات طبقه بندی می­شوند. دوم آنکه، تفاوت در پاسخ مشتریان نتیجۀ شناخت مشتریان از برند است. دانش برند شامل همه افکار، احساسات، تصاویر ذهنی، تجربیات، عقاید، و … است که در رابطه با یک برند هستند. سوم آنکه، تفاوت در پاسخ مشتریان که سازندۀ ارزش ویژه برند است، در ادراکات، ترجیحات، و رفتارهای ایشان نسبت به همه جنبه های بازاریابی یک برند، منعکس می­گردد. دانش برند برمبنای یک مدل شبکه حافظه­ای همبسته بوده و شامل دو جزء” آگاهی از برند” (که شامل به یادآوری برند[204] و شناخت[205] عملکرد توسط مشتریان می­باشد) و “تصویر ذهنی”[206] از برند (که شامل مجموعه ­ای از تداعیات[207] مرتبط با برند که مشتریان در ذهن خویش نگهداری می­ کنند) است. لذا ارزش ویژه برند مثبت زمانی که مشتریان با برند آشنا هستند و پاره­ای تداعی برند مطلوب، قوی، و منحصر بفرد را در ذهنشان دارند، رخ می­دهد.
مدلی که کاتلر و کلر (2006) ارائه نمودند به ”هرم تشدید برند[208]“معروف است. در این مدل، ساخت برند همچون مجموعه ­ای از گامهای صعودی متوالی از پایین تا بالا طبق تعاریف زیر در نظر گرفته می­ شود: (1) اطمینان از شناخت برند توسط مشتریان و تداعی برند با کلاس خاصی از محصول یا نیاز مشتری در ذهن مشتریان؛ (2) ایجاد کلیتی مستحکم از معنی برند، بوسیله ارتباط استراتژیک گروهی از تداعیات محسوس و نامحسوس برند در ذهن مشتریان؛ (3) استخراج پاسخ مناسب مشتریان در قالب قضاوتها و احساسات مرتبط با برند؛ و (4) تبدیل پاسخ به برند برای ایجاد روابط مشتاقانه و وفادار فعال بین مشتریان و برند. بر طبق این مدل تصویب این چهار گام نیازمند برقراری”شش بلوک سازنده برند“ با مشتریان می­باشد. این بلوکهای سازنده برند می­توانند در قالب هرم برند گردهم بیایند (شکل 4-2).
در این مدل بر دوگانگی برند تاکید می­ شود- مسیر منطقی برای ساختن برند در سمت چپ هرم واقع شده، درحالی که مسیر احساسی در سمت راست می­باشد (کاتلر و کلر 2006، ص. 281):

    • برجستگی برند[209]: مربوط به این موضوع می­باشد که تا چه اندازه و چقدر آسان می­توان برند را تحت شرایط متفاوت خرید یا مصرف فراخواند.

شکل 3-2- هرم تشدید برند
منبع: Kotler و Keller (2006)
1- هویت=
چه کسی هستی؟
2- معنی=
چه چیزی هستی؟
3- پاسخ=
شما چطور؟
4- روابط=
من و شما چطور؟
آگاهی از برند عمیق و گسترده
تداعیات برند منحصر بفرد، مطلوب و قوی
عکس­العمل مثبت و
دست­یافتنی
وفاداری فعال و شدید
تشدید
قضاوت
احساسات
تصویر

منابع کارشناسی ارشد در مورد اشتباه در موضوع ...

مبحث نخست: شرایط عمومی ۴۰۵
مبحث دوم: شرایط اثباتی اشتباه ۴۰۸
۴۱۰
۴۱۱
نتیجه: ۴۱۳
کتابنامه: ۴۲۰
منابع فارسی: ۴۲۰
۴۲۵
۴۳۳
۴۳۶
چکیده عربی: ۴۳۹
چکیده فرانسه: ۴۴۰
چکیده انگلیسی: ۴۴۱
مقدمه:

    1. اشتباه در موضوع معامله از جمله موضوعات حقوقی است که بیشتر از آن که درخصوص آن تحقیق جامع و کاملی انجام گرفته باشد، تصوّر و هرازگاهی توهّم انجام چنین تحقیقاتی درخصوص آن وجود دارد. این امر تنها محدود به چند بحث حقوقی خاص نمی­ شود، بلکه بحث­های مختلفی در حقوق وجود دارد که به­نادرستی تصوّر می­ شود درخصوص آن­ها، بحث­های لازم انجام شده است. عمده مباحث مطرح در این تحقیق مانند تاریخچه اشتباه، بحث اراده، قاعده جهل به قانون رافع مسؤولیت نیست، عذر بودن اشتباه و مبانی و آثار اشتباه نیز از جمله این مباحث هستند.

اشتباه به­عنوان یک عیب اراده در اعمال حقوقی (عقد و ایقاع)، می ­تواند محل بحث­های مختلفی باشد. عیوب اراده صرف­نظر از تعداد آن­ها، دارای آثار مختلفی هستند. اثر هر عیب رابطه مستقیمی با تأثیر آن عیب بر اجزاء اراده دارد. چنان­که می­دانیم در حقوق ایران، به­تبع فقه امامیه، اراده مشتمل بر دو عنصر قصد و رضا می­باشد. ویژگی هر یک از این دو عنصر از جمله منجّز بودن قصد و مشکک بودن رضا، در متعیّن شدن نوع اثر عیب اراده و از جمله اشتباه نقش اساسی دارد. توضیح آن­که اگر عیب اراده بر قصد نازل آید، چون قصد دائر مدار بودن یا نبودن است، این عیب در صورت تأثیر، قصد را از میان برمی­دارد و بنابراین باعث بطلان قرارداد و یا احیاناً بطلان ایقاع می­گردد. این درحالی است که رضا به­واسطه مشکک بودن، در مواجه با عیوب اراده یا از اساس از میان می­رود و یا به­ صورت معیوب و حداقلی باقی می­ماند. اثر عیب اراده در فرض نخست، منجر به عدم نفوذ قرارداد می­گردد مانند معاملات اکراهی و در فرض دوم، اثر عیب اراده مانند بسیاری اشتباهات، ایجاد خیار فسخ می­باشد. بنابراین اشتباه به­عنوان مهم­ترین عیب اراده، چه به­لحاظ تعدد اثر و چه از جهت مبتلابه­ترین عیب اراده و چه به­خاطر پیچیدگی­های ذاتی آن، که بیش­ترین بحث­ها را در نظام­های حقوقی مختلف به خود اختصاص داده است، دو اثر به شرح بالا، بر اراده به­جا می­ گذارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بررسی آثار و احکام اشتباه بر مبنای نوع تأثیر آن بر اراده، در حقوق ایران از جانب فقها و حقوق­دانان، منجر به­ایجاد یک مبنای قوی، دامنه­دار، قاعده­مند و البته پرادعا، به نام مبنا یا نظریه اراده گشته است. موقعیت فربه اراده در علوم اسلامی دیگر مانند کلام و فلسفه و اصول و نیز پیشینه تاریخی اراده، بی­تأثیر در این جایگاه نظریه اراده نمی ­باشد. تشابه معنادار فقه امامیه با سایر فقه­های اسلامی (مذاهب چهارگانه) در این زمینه، بر این ادعا صحه می­ گذارد.
این درحالی است که در حقوق کنونی فرانسه، مبنای اراده گرچه مورد احترام می­باشد، ولیکن آثار و احکام آن صرفاً تابعی از این مبنا نمی ­باشد، بلکه مبانی دیگر مانند مبنای اخلاقی در جعل احکام و آثار اشتباه نقش­آفرینی می­ کنند. مسأله وقتی پیچیده­تر می­گردد که توجه داشته باشیم در حقوق انگلستان به­رغم توجه حداقلی به مبنای اراده و اخلاق، مصلحت و مبنای غالب، نظم قراردادی و مصالح اجتماعی می­باشد.
این­که آثار و احکام اشتباه در موضوع قرارداد تابع کدام یک از این سه مبنا باشد؟ و نوع کنش و واکنش­های هر یک از این سه مبنا بر یکدیگر به چه نحو باید اداره و توجیه گردد؟ کدام یک جامع مصالح مختلف لازم­الرعایه می­باشد؟ و یا حداقل کدام مبنا در این خصوص مناسب­تر می­باشد؟ و سؤال­های متعدد دیگری، دغدغه این تحقیق می­باشد.
اهمیت زاید­الوصف اراده و این­که آثار و احکام اشتباه در هر یک از سه نظام حقوقی، کم و بیش تابعی از اراده می­باشد، نگارنده را بر آن داشت تا سیر تاریخی اشتباه را در دامن مباحث اراده پی­گیرد. در این سیر تاریخی به تفوّق بلامنازع حقوق ایران باستان بر حقوق رومیان، درخصوص اصل رضایی بودن قراردادها پی­بردیم. بررسی سیر تاریخی اراده و اشتباه، در طول سده­های مختلف و در کلام بزرگان هر عصر، اگرچه کار زمان­بر و طاقت فرسایی بود ولیکن اعتقاد به مثمر ثمر بودن چنین رویکردی نویسنده را سخت بر انجام این مهم واداشت. به­اعتقاد نگارنده، اگر ماحصل این تحقیق اثبات متأثر شدن حقوق مغرب زمین در زمینه شناسایی حداکثری اراده و اصل رضایی بودن قراردادها از حقوق اسلام باشد و اگر این تحقیق توانسته باشد تقدم مبانی اشتباه در حقوق اسلام را در قالب دو قاعده «العقود تابعه للقصود» و «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» بر حقوق مغرب زمین اثبات کند، خود کار سترگی است که دعوی آن نیز، غرورآمیز است.
بااین­حال حقوق­دانان فرانسوی و انگلیسی در دو سه قرن اخیر، در یک سیر تاریخی قابل پیش ­بینی، با دقت و تأکید بر مصالح مختلفی مانند مصلحت طرف دیگر اشتباه، نظم قراردادی، استحکام معاملات، انصاف و حسن نیّت، در زمینه اشتباه بر مسائلی تکیه کردند که اغلب مورد غفلت و یا انکار حقوق­دانان و فقهای ما واقع شده است. اگرچه برخی از این مسائل مانند استقلال قاعده اخلاقی در جعل آثار و احکام اشتباه در حقوق فرانسه، با توجه به مبانی حقوقی ما نوعی افراط و مردود تلقّی می­ شود ولیکن بی­توجهی به قاعده اخلاقی و برخی مصالح دیگر نیز نمی­تواند شایسته نظام حقوقی ایران و اسلام باشد. هرچند توجه خارج از اندازه حقوق­دانان انگلیسی به اراده ظاهری و عقود تشریفاتی به کام فقها و حقوق­دانان ما خوش نمی­آید ولیکن برای رسیدن به نقطه مطلوب، غفلت از دغدغه­ های نظام حقوقی انگلستان درخصوص نظم قراردادی نیز، نوعی خوش خیالی است.
امید است این تحقیق نقطه عطفی در نگرش به مبانی قراردادها و به­ طور خاص مبنای اشتباه در قراردادها باشد. باید در عین احترام به پیشینه پرطمطراق و پرافتخار فقه و حقوق خود و تکیه بر مبنای اراده به­عنوان مهم­ترین مبنا، با گشاده­دستی از مزایای مبانی جدید نظام­های حقوقی دیگر مانند قاعده اخلاقی و مصلحت نظم قراردادی استقبال کرد و این مبانی را در حد امکان با مبانی و قواعد مستحکم نظام خود همراه و هم­زاد کرد؛ چراکه به قول خواجه شیراز
«حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم»
باید هوشیار بود که نه دل کندن از عقل گذشتگان و رویه فقها، ما را به­ هراس اندازد و نه غره شدن بر عقل خود بنیاد مغرب زمین و آرای حقوق­دانان ایشان، ما را فریب دهد.
۲) درخصوص پیشینه تحقیق به نظر می­رسد تاکنون تحقیق جامع و کاملی در این خصوص صورت نگرفته است. در کتب حقوقی اگرچه فصل­ها و یا گفتارهایی به این موضوع اختصاص یافته است، لیکن به­اقتضای محدودیت­های این کتب، این مباحث نتوانسته­اند چندان وارد ابعاد مختلف مسأله شوند و لذا از ارائه نظریه­ای جامع در این خصوص باز مانده­اند. در ارتباط با مقالات حقوقی به­رغم نگاشته شدن چندین مقاله، تنها مقاله ارزشمند، مقاله استاد دکتر صفایی تحت عنوان «اشتباه در خود موضوع معامله در حقوق ایران و فرانسه» می­باشد. در تحقیقات و رساله­های دانشگاهی نیز بجز رساله آقای محمد دمرچیلی با عنوان «اشتباه در موضوع معامله» در مقطع کارشناسی ارشد، تحقیق دیگری در این خصوص صورت نگرفته است، که البته از این تحقیق هم، با وجود نقاط قوت آن، به اقتضای محدودیت­های مقطع تحصیلی آن و نیز پرداختن به کلیات، نمی­توان انتظار عمیق شدن در مبانی و آثار اشتباه در موضوع قرارداد را داشت. البته به­طورکلی، تحقیقات و رساله­های نسبتاً زیادی در زمینه اشتباه، چه در حقوق مدنی و چه در حقوق کیفری، انجام یافته است ولیکن با کمال تواضع باید مدعی شد جز رساله آقای دکتر سعید محسنی با عنوان «اشتباه در شخص طرف قرارداد با مطالعه تطبیقی در فقه اسلامی، حقوق ایران و فرانسه»، دفاع شده در دانشگاه امام صادق (ع)، هیچ یک از آن­ها نتوانسته است، تحقیقی جدید و دقیق و در عین حال تحلیلی - فقهی ارائه دهد. با اعتراف به نقاط قوت بسیار این رساله و البته استفاده از آن، این تحقیق در تلاش است خود را از چندین جهت نسبت به این رساله و سایر تحقیقات در این زمینه متمایز سازد.
در کتب حقوقی تدوین شده در این خصوص تنها اثر انتشار یافته و البته ارزشمند، کتاب «مبانی نظری جهل و اشتباه و آثار آن در اعمال حقوقی» اثر سیّد محمد صادق موسوی می­باشد، که در تدوین این تحقیق از آن بهره کافی برده شده است. در فقه نیز، چنان­که خواهیم، دید چون اساساً فقها نظریه اشتباه را مستقل بحث نکرده ­اند، نه­تنها شاهد تحقیق مستقل و کاملی در این خصوص نیستیم، بلکه حتی بحث یا گفتار مستقلی نیز در کتب فقهی معاملات در این زمینه دیده نمی­ شود.
در حوزه حقوق خارجی نیز مسأله تا حد زیادی البته با تفاوت سطح به همین صورت است. توضیح آن­که گرچه حقوق­دانان فرانسوی و انگلیسی زبان در زمینه اشتباه، تحقیقات خوبی انجام داده­اند و دکترین و رویه قضایی ایشان در مقایسه با دکترین و رویه قضایی ایران از حجم بیشتری دراین زمینه برخوردار است، لیکن کمتر تحقیقی به مقایسه مبانی اشتباه در سه نظام حقوقی مختلف، به­شکلی که در این تحقیق خواهد آمد، پرداخته است. مهم­ترین کتب تدوین شده در زمینه اشتباه در حقوق فرانسه، کتاب «مفهوم اشتباه در حقوق موضوعه کنونی» اثر استاد شهیر جک گِستَن و در حوزه زبان انگلیسی، کتاب «اشتباه در قرارداد، یک مطالعه در حقوق تطبیقی» اثر ادوین س. مکییَج می­باشد که در تحقیق فعلی به اقتضای نیاز از آن­ها استفاده شده است.
۳) مهم­ترین سؤالات این تحقیق این است که مبنای جعل حکم و اثر اشتباه در موضوع معامله چیست؟ و چرا؟ بعد از این چندین سؤال دیگر مطرح می­ شود. آیا این مبنا لزوماً باید واحد باشد؟ آیا مبنای اشتباه در موضوع معامله در حقوق فرانسه و انگلستان متفاوت با حقوق ایران است؟ چرا؟ آیا می­توان مبانی حقوقی ایشان را در زمینه اشتباه با مبانی حقوقی خود جمع کرد؟ چگونه؟ آیا تغییر مبنای اشتباه، در اثر اشتباه تأثیر­گذار است؟ و یا اثر اشتباه فارغ از نوع مبنای آن یکی است؟ و در نهایت کدام مبنا بهتر می ­تواند جوانب مختلف اشتباه را اعم از مصلحت طرفین و نظم قراردادی و انصاف و عدالت توجیه کند؟ آیا اراده و نوع تلقّی حقوق­دانان درخصوص دامنه و محدودیت­های آن در زمان­های مختلف تأثیری در مبنای اشتباه داشته است؟
۴) بر اساس این سؤالات چند فرضیه اصلی قابل طرح است:
۱- مبنای اشتباه در حقوق ایران متفاوت با مبنای اشتباه در حقوق فرانسه و انگلستان می­باشد.
۲- اثر اشتباه در حقوق ایران به شدت متأثر از مبنای اراده است به این نحو که اگر اشتباه قصد را از میان بردارد، سبب بطلان و اگر رضا را مخدوش کند، سبب خیار فسخ می­گردد.
۳- مبنای اشتباه در حقوق ایران (البته با نگاه محافظه ­کارانه و به­دور از تأثیر آن از حقوق خارجی) می ­تواند دو امر باشد، یکی عیب اراده و دیگری عیب تراضی.
۴- مبانی اشتباه در حقوق فرانسه و حقوق انگلستان، اگرچه می­توانند مبنای اصلی حقوق ایران یعنی اراده را تاحدی به­خصوص در حوزه اثباتی اشتباه، متأثر سازند ولیکن نمی ­توانند در عرض آن نقش آفرینی کنند.
۵- صرف­نظر از مبنای عیب تراضی که در هر سه نظام حقوقی به­نحوی وجود دارد، هیچ یک از سه مبنای دیگر نمی­تواند به­تنهایی تمام جوانب اشتباه را توجیه و تفسیر کند.
۶- تغییر نگاه حقوق­دانان به­خصوص در حقوق مغرب زمین به مسأله اراده و دامنه و محدودیت­های آن، در تغییر مبانی اشتباه تأثیرگذار بوده است.
در کنار این سؤال­ها و فرضیه ­ها، سؤال­ها و فرضیه ­های متعدد مرتبط دیگری نیز قابل طرح و بحث است که در این مختصر نمی­ توان به تمام آن­ها اشاره کرد.
۵) درخصوص روش تحقیق باید گفت در این تحقیق بیشتر از منابع کتاب­خانه­ای استفاده شده است. این منابع اعم از کتاب، پایان نامه و مقاله می­باشد. در استفاده از برخی کتب (به­ ویژه کتاب­های عربی) هرازگاهی تکیه بر نسخه دیجیتالی آن کتب شده است. استفاده از منابع اینترنتی نیز مورد غفلت واقع نشده است. درهرحال، بجز در مواردی معدود، در اغلب موارد تلاش بر آن بوده است که از نسخه اصلی و جدید منابع استفاده شود. در این تحقیق اساس کار بر تجزیه و تحلیل مطالب بر اساس منطق حقوقی بوده است. در این مسیر از روش تاریخی، برای عمق دادن به تحلیل­ها و از روش لفظی برای دقت بخشیدن به استدلال­ها غفلت نشده است. هیچ یک از بحث­های تاریخی و لفظی و احیاناً استدلال­های منطقی، ما را از استدلال­های فقهی و حقوقی غافل نکرده است. در هر بحث سعی بر آن بوده است بعد از پرداختن به تعریف لفظی و اصطلاحی (در صورت نیاز)، موضع حقوق موضوعه و سپس دکترین و نیز رویه قضایی را در آن خصوص به­دقت مورد بررسی و نقد قرار دهیم. در این روند بعد از تبیین مسأله در حقوق ایران به بررسی حقوق فرانسه و سپس حقوق انگلستان (بجز در چند مورد که اهمیت مطالب در حقوق انگلستان، مقتضی تقدم این حقوق در بحث بوده است)، پرداخته شده است. بررسی اقوال فقها و استدلال­ها و استنباط­های ایشان نوعاً در ذیل حقوق ایران مورد بحث واقع شده است. تلاش بر آن بوده است که مباحث مطرح در هر گفتار، در پایان آن گفتار مورد جمع­بندی قرار گیرد و موضع حقوق ایران درخصوص دکترین و رویه قضایی حقوق خارجی، در همان قسمت بررسی گردد.
۶) در کنار کاستی­ها و نواقص این تحقیق که امید است ارباب فن و ادب، دیده اغماض بر آن بگشایند، از جمله ویژگی­ها این تحقیق می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    1. پرداختن به سابقه تاریخی اراده و اشتباه
    1. بررسی تقریباً همه مباحث در هر سه نظام حقوقی ایران، فرانسه و انگلستان
    1. عمیق شدن در مباحث فقهی
    1. جدید بودن تحقیق از جهت معرفی مبانی جدید در این زمینه
    1. نگاه انتقادی و تحلیلی نسبت به هر سه نظام حقوقی
    1. پرداختن به مسائل معتنابه با ارائه مثال­های مبتلابه
  1. استفاده تقریباً جامع از انواع دلایل و برهان­ها اعم از دلایل لفظی و منطقی، استدلال­های اصولی و فلسفی و فقهی و نگاه تطبیقی و تاریخی