وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مطالب درباره مقایسه کفایت اجتماعی و راهبردهای ...

وُلفسدورف کامهولز و همکاران (۲۰۰۶) با مروری بر متون نظری و پژوهشی موجود، راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی را در قالب ۱۵ راهبرد خلاصه کردهاند. این راهبردها را به طور کلی میتوان به سه دسته بزرگ نیز تقسیم نمود. دسته اول مـربوط بـه راهبردهایی میشود که مبتنی بر رویــــکرد میباشند. از این دسته میتوان به راهبردهای افکار مثبت[۱۲۵]، افکار مذهبی[۱۲۶]، کم اهمیتسازی[۱۲۷] و … اشاره کرد. افکار مثبت توصیفگر تمرکز شناختی بر رویدادهای مثبتی است که در گذشته یا حال اتفاق افتاده و یا در آینده روی خواهند داد. این راهبرد همچنین عناصر خودتسکینی و خیالپردازی را نیز در بر میگیرد. افکار مذهبی شامل شناختهایی متنوع میشود که در محوریت آنها خدا، عبادت، جستجوی راهنما و حفظ ایمان قرار دارد. کماهمیتسازی به راهبردی اشاره میکند که طی آن فرد با ارزیابی مجدد و ارزشزدایی از موقعیت، واکنش هیجانی در برابر آن را کاهش میدهد. بازسازی و رشد[۱۲۸] متشکل از تـلاشهایی است که برای یافتن فایده یا معـنایی در موقعیت روی آورده صـورت میگیرد. این راهبرد ارزیابی ارتباط موقعیت با اهداف مختلف را نیز شامل شده و ممکن است به تغییراتی در اهداف منجر شود. قیاس رو به پایین و آزمون واقعیت[۱۲۹]، مقایسه تجارب خود با افرادی است که در موقعیتهای مشابه قرار داشتند. در این راهبرد سعی میشود، دید منفی کمتری نسبت به موقعیت افرادی که با آنها مقایسه صورت میگیرد، اتخاذ گردد. این راهبرد به یک مفهوم ثانوی، تلاشهایی را نیز که به منظور سنجش مطلوبیت یا تناسب پاسخ هیجانی یک فرد دیگر انجام میشود، در بر میگیرد. پذیرش احساسات[۱۳۰] نمایانگر عادیسازی و پذیرش پاسخ هیجانی در برابر موقعیت است. این راهبرد همچنین بر اعتباربخشی به هیجانها دلالت می کند. پذیرش موقعیت[۱۳۱] برخلاف پذیرش احساسات، راهبردی است که بر قبول رویدادهای به وقوع پیوسته تمرکز دارد. مشــاهده ذهنآگاهانه[۱۳۲] نگاه ناداورانه به موقعیت است که پیامدها و پاسخهای هیجانی همراه آن مورد بحث درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی میباشد. تحلیل احساسات و موقعیت[۱۳۳] تلاشهایی را شامل میگردد که به منظور شناخت منبع و معنای هیجانها صورت میپذیرند. افزون بر این در راهبرد مورد بحث تلاشهایی برای درک خود موقعیت نیز انجام میشوند. این راهبرد در برگیرنده رویکرد به احساسات میباشد، اما نمرات بالا در آن میتواند حکایت از بیش درگیری در یک روند نشخوارگری فکری بالقوه داشته باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دسته دوم از راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی راهبردهایی را شامل می شود که مبتنی بر توجه برگردانی از هیجانهای استیصالآور میباشند. بازداری فکری/ توجهگردانی ذهنی[۱۳۴] توصیفگر فراموشسازی و تغییر مسیر فعال افکار مرتبط با موقعیت یا احساسات میباشد. در این راهبرد ممکن است فرد به چیز دیگری تمرکز نماید. احتمال دارد، راهبرد بازداری فکری/ توجهگردانی ذهنی نشانگر یک تغییر جهت گذرا از موضوع استیصالآور بوده باشد که به دنبال خود فرد را در باز پرداختن به موقعیت ناخوشایند یاری میدهد، که در آن صورت میتوان آن را در زمره راهبردهای رویکردی در برابر احساسات طبقهبندی نمود. با این حال زمانی که راهبرد مذکور نه برای مدتی گذرا که بلکه به صورت مزمن و طولانی مدت عمل میکند، آن را بایــد راهبردی مــرتبط با اجتناب و پسکشانی از هیجانها در نظر گرفت (وِنگِر[۱۳۵] و زاناکوس[۱۳۶]، ۱۹۹۴). رهایی ذهنی[۱۳۷] از انفصال شناختی و فرآیندهایی که در نهایت به گسست از موضوع استیصالآور منجر میشود، حکایت دارد. افکار خودکشی[۱۳۸] نمایانگر این است که اگر منابع مقابله با موقعیت دشوار ناکافی بوده و یا در صورتی که شرایط نامطلوب بسیار فراتر از توان مقابلهای فرد باشد، خودکشی به عنوان گزینهای برای مقابله و کنار آمدن با موقعیت در نظر گرفته میشود.
دسته سوم دربرگیرنده راهبردهایی است که نشان دهنده تغییر در تحلیل شناختی هستند. خودانتقادی/ خودسرزنشی[۱۳۹] توصیفگر تمرکز بر ضعف و بیکفایتی درک شده از خویشتن میباشد. راهبرد سرزنش دیگران[۱۴۰]، بر مسئول دانستن دیگران در وقوع موقــعیت ناخوشایند متمرکز است. نقشهکشی بیهوده[۱۴۱] عبارت از تلاشهایی میباشد که به منظور طرحریزی یک نقشه عمل برای تغییر موقعیت انجام می شود. ممکن است چنین به نظر آید که این راهبرد، راهبردی رویکرد محور است، اما در واقع طرحریزی مذکور زمانی اتفاق میافتد که موقعیت غیرقابل کنترل تصور میشود. در چنین حالتی مبادرت به طرح و نقشه ریختـن باعـث درگیری فرد در یک عمـلکرد شناختی غیـــرسازنده میگردد (وُلفسدورف کامهولز و همکاران، ۲۰۰۶).
گزارشها حاکی از آنند، راهبردهای مذکور به درجات مختلفی مورد استفاده قرار میگیرند. به طور کلی پذیرش موقعیت، بازسازی و رشد، پذیرش احساسات و تحلیل موقعیت و احساسات بیش از سایر راهبردها به کار گرفته شدهاند. در درجه دوم راهبردهای افکار مثبت، افکار مذهبی، نقشهکشی بیهوده، خودانتقادی/ خودسرزنشی و بازداری فکری/ توجهگردانی ذهنی، به کار رفتهاند. بعد از راهبردهای مذکور راهبردهای قیاس رو به پایین و آزمون واقعیت، مشاهده ذهنآگاهانه، سرزنش دیگران و کم اهمیتسازی قرار دارند. استفاده از راهبردهای رهایی ذهنی و افکار خودکشی کمتر از راهبردهای یاد شده گزارش گردیدهاند (کارور و همکاران[۱۴۲]، ۱۹۹۳).
بدون در نظر گرفتن سیستمهای طبقهبندی، برخی دیگر از محققان به اهمیت استفاده انعطافپذیر از راهبردهای تنظیم عاطفی برای انطباق سالم تأکید کردهاند (کاریِر[۱۴۳] و گرینبرگ، ۲۰۱۰). بُنانو[۱۴۴]، پاپا[۱۴۵]، لالَند[۱۴۶]، وِستفال[۱۴۷] و کویفمن[۱۴۸] (۲۰۰۴) چنین اظهار میدارند، انطباق موفقیتآمیز ناشی از به کارگیری یک راهبرد تنظیم عاطفی نیست، بلکه بیشتر نشأت یافته از توانایی مدیریت تجارب عاطفی به گونهای انعطافپذیر میباشد. در نتیجه باید هنگامی که یک راهبرد خاص را انطباقی یا غیرانطباقی مینامیم، جانب احتیاط را رعایت نماییم. به علاوه، نکته مهمتری که از دیدگاه اخیر استنباط میشود، این است که تنظیم عاطفی چیزی بیش از استفاده صرف از یک راهبرد تنظیمی خاص میباشد. به گونهای که بعد از این میآید، تنظیم عاطفی اثربخش همچنین مستلزم این است که افراد پاسخهای هیجانی و فرآیندهای تنظیمی خود را مورد تعمق قرار دهند.
۲-۱۸- تفکر درباره تجربه هیجانی و فرایند تنظیمگری
توانایی تأمل در تجارب هیجانی و فکر کردن در خصوص فرآیندهای قبلی تنظیم عاطفی، آخرین مؤلفه تنظیم عاطفی در مدل واتسون و همکاران را تشکیل میدهد (الیوت، واتسون، گلدمن و گرینبرگ، ۲۰۰۴؛ کِندیـمور و واتسون، ۱۹۹۹، به نقل از واتسون و پروسر، ۲۰۰۷). تفکر از آن جهت در تعدیل عاطفی حایز اهمیت است که افراد را در طرح و حل پرسشهایی در پیرامون تجارب هیجانی، در روشنسازی معنای تجارب عاطفی، و بالاخره در رسیدن به بینش بیشتر در خصوص خواسته ها، نیازها و اهداف خود و در مورد این که چطور میتوان برای نیل به آنها عمل کرد، یاری میدهد (گرینبرگ و واتسون، ۲۰۰۶، به نقل از واتسون و پروسر، ۲۰۰۷). بواسطه بررسی توأم با تفکر، افراد میتوانند احساسات و رفتارهای هیجانی خود را مورد کنکاش قرار داده و در نتیجه، ادراکات و پاسخ های جدیدی برای خود، دیگر افراد و موقعیتهای استرسزا به دست آورند (واتسون و رِنی، ۱۹۹۴). یک نکته کلیدی که درباره نقش تفکر در فرایند تنظیم هیجانی وجود دارد این است که تفکر دانش خود تجربی عمیقی را پرورش میدهد. به ویژه تعمق به تجارب هیجانی این اجازه را میدهد که بسیار آسانتر جذب دیدگاه های فرد از خود و جهان شده و در نتیجه تلاشهای تنظیم هیجانی را تسهیل میکند (واتسون، ۱۹۹۶).
دو نکته دیگر باید در مورد تفکر در تنظیم هیجانی ذکر گردد. نخست این که همیشه تفکر بعد از فراخوانی برانگیختگی، تجربه و یا ابراز هیجان روی میدهد. به همین دلیل است که تفکر در تناوب فرآیندهای تنظیم عاطفی، آخرین فرایند محسوب میشود. برای این که تفکر اتفاق بیفتد، هیجانها نخست باید در آگاهی نمادسازی شوند. افراد تنها زمانی میتوانند احساسات خویش را مورد تأمل قرار داده و تجارب هیجانی خود را ارزیابـــی کنـند که هیجانها به هشیاری آنها وارد شده و در قرائتهای هماهنگ سازمان یابند. دوم این که تفکر از ویژگی بازگشتی برخوردار بوده و میتواند شیوه و هیجانهایی را که در ابتدا فراخوانده شدهاند، تغییر دهند. به عنوان مثال، چنان که یک فرد غمناکی خود را به عنوان احساسی قابل درک و تحمل تلقی کند میتواند شدت آن را کاهش دهد، در حالی که اگر آن را یک احساس ضعیف تعبیر کند، منجر به بروز احساس شرمساری در وی میشود (کِندیـمور و واتسون، ۱۹۹۹، به نقل از واتسون و پروسر، ۲۰۰۷).
تعدادی از مطالعات بر اهمیت تفکر در تعدیل عاطفه صحه گذاشتهاند. واتسون (۱۹۹۶) دریافت، زمانی که رویدادهای هیجانی در قالب روایتهای واضح قرار گرفته و در بافتهای درمانی باز تجربه میشوند، به تبع آن تأمل صورت گرفته و در نتیجه یکپارچگی بیـــن خود و تجارب فردی تسهیل میگردد. واتسون بیان میدارد، تأمل به مراجعان کمک میکند تا نقـــش خود را در واکنشهای مشکلساز بشناسند و این شناخت به آنها در ارزیابی اعتبار ادراکــات، نیازها و رفتارهایشان یاری میرساند. دست آورد تأمل در تجارب برانگیخته شده برای مراجــع این است که واکنشهای مشکلساز او در جلسه درمان برطرف شده و خلق مثبت وی افزایش مییابد. مطالعات دیگر نیز که بر روی نوشتن احساسات تمرکز داشتند، به نتایج مشابهی رسیدهاند. توانایی سازماندهی، ساختاردهی و بالاخره تأمل در برابر تجارب هیجانی در تنظیم رو به پایین استیصال هیجانی و بهبود سلامت جسمی و روانشناختی مؤثر میباشد (پِنِبارکِر[۱۴۹]، ۱۹۹۷). در مجموع، این یافتهها نشان میدهند، تأمل یک فرایند بنیادی در تعدیل انطباقی و کارکردی عاطفه میباشد.
۲-۱۹- تحقیقات خارجی و داخلی
برن[۱۵۰] (۲۰۰۸) در مطالعه ای نشان داد که مأموریت ها و سیاستهای سازمان، تصمیم گیری افراد را تحت تأثیر رار می دهد و ویژگی های فردی و نوع ارتباطات بر فرایند تصمیم گیری آنان تأثیر قابل ملاحظهای دارد.
در پژوهشی دیگر فلوپ، دیوید و اسچویک[۱۵۱] (۲۰۰۶) نشان داده شد مدیرانی که در هنگام بروز هر مسأله تمایل داشته تا حد امکان آن را نادیده گرفته و به نوعی از مواجهه با موقعیتهای تصمیمگیری دوری میکنند، چنانچه در شرایط تحت فشار قرار گرفته و ملزم به اتخاذ تصمیم باشند، تصمیم خود را به صورت بسیار سریع و فی البداهه اتخاذ میکنند.
در پژوهشی سیاروچی (۲۰۰۵) نشان دادند عوامل هیجانی و عاطفی نقش مهمی در افزایش بهره وری مدیران سازمان ها دارد.
در پژوهشی اسپایسر و سالدر- اسمیت[۱۵۲] (۲۰۰۵) نشان داد مدیرانی که از توان و تمایل بالایی در اعتماد به احساسات و فراست درونی خود برخوردارند، در هنگام تصمیمگیری با آگاهی از شهود و احساسات درونی تمایل دارند که تصمیم خود را به صورت سریع و آنی اتخاذ کنند.
شریفالدین و رولند (۲۰۰۴) به بررسی مدیران در سازمانهای دولتی و خصوصی پرداخته و به این نتیجه رسیدهاند که مدیریت با توجه به جنبه های فرهنگ، شایستگی و توانمندی در سازمانهای دولتی و خصوصی کشورهای مختلف تفاوت دارد.
نتایج یک پژوهش در میان ۱۹۱ مدیر ۵۰۰ شرکت، نشان داد که دلیل اصلی شکست آن‌ها ضعف مهارت‌های ارتباطی میان فردی بوده است. همچنین یافته آنها پژوهش نشان داد که در آمریکا حدود ۳۰ درصد مدیران ارشد برای ایجاد ارتباط با افراد به نوعی مشکل دارند (رابینز، ۲۰۰۶).
کارین[۱۵۳] (۲۰۰۳) در مطالعات خود دریافت که جنست در فرایند تصمیمگیری تاثیر معناداری ندارد و این در حالی است که این فرایند بیشتر تحت تاثیر قدرت، ادراکات سیاسی، مدیریت تعارض و اعتماد در سازمان است.
جردن و تراث[۱۵۴] (۲۰۰۳) در پژوهشی نشان دادند که بین عوامل هیجانی و استفاده از سبک راه حلگرایی و همکاری مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
در مطالعه ای لویس(۲۰۰۱) به این نتیجه رسیدند که شیوه تصمیم گیری مشارکتی شیوه خاص سازمانهای مردم‌نهاد می‌باشد. این مورد ارتباط ظریفی با سازمان یادگیری دارد: تمامی افراد داخل یک سازمان به عنوان منابع دانش و مهارت تلقی می‌شوند. تک تک افراد می‌بایست بتوانند در فرایند تصمیمگیری سازمان سهمی داشته باشند و به یادگیری بپردازند تا اینکه سازمان رشد کند.
مطالعات کاسی و اولیورا[۱۵۵] (۱۹۹۷) نشان داد که افزایش مؤلفه های احترام به نفس و تنظیم عاطفی میتواند مهارتهای مدیران را تقویت کند.
در تحقیقی گلمن[۱۵۶] (۱۹۹۵) نشان داد مدیرانی که از مهارت‌های ارتباطی بالایی برخوردار باشند و از نظر فنی تجربیات لازم را داشته باشند، با آمادگی بیشتری نسبت به دیگران به رفع تعارضات و ضعف‌های گروهی و سازمانی خواهند پرداخت.
رولدیچ (۱۹۹۴) در مطالعه‌ای که روی ۱۰۰ مدیر در انگلستان انجام داد به این نتیجه رسید که ارتباطات مهم‌ترین نقش را در عملکرد مدیران بازی می‌کند.
بلاستین و فیلیپ[۱۵۷] (۱۹۹۰) در پژوهشی نشان دادند مدیرانی که به هویت ثابتی دست یافتند از سبک تصمیم گیری عقلانی، مدیرانی با هویت گرایش به مراقبت از سبک تصمیم گیری وابستگی و مدیران با اعتماد به نفس باال که از نظر هویتی به کسی وابسته نیستند ازسبک تصمیم گیری شهودی استفاده می کنند.
لارسن[۱۵۸] (۱۹۷۱) تحقیقی با عنوان «اثربخشی برنامه‌های هدایت معلم در پیشرفت و بهبود مهارت‌های ارتباطی، مهارت‌های مدیریتی و اجتماعی شدن» انجام داد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که مهارت‌های ذکر شده در برنامه‌های رسمی و غیر رسمی هدایت معلمان تازه کار، تفاوت معــنی‌داری با یکدیـگر نشـان می‌دهد. در برنامه‌های رسمی، پیشرفت بیشتری در عملکرد معلمان در مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی شدن مشاهده می‌شود. در صورتی که در مهارت‌های مدیریتی کاهش می‌یابند. در سازمانهای رسمی نگرش بهتری در معلمان تازه کار نسبت به مدرسه‌شان ایجاد می‌شود.
در پژوهش تورانی، حسینی، ازمل و کلهر(۱۳۹۰) نشان داده شد که مدیران به میزان بالایی از سبک‌های مذاکره واقع‌گرایی، تحلیلی و هنجاری استفاده می‌کنند و تنها از سبک مذاکره شهودی به میزان مناسبی بهره می‌بردند.
اشراقی، کاشف و محمدزاده (۱۳۸۸) پژوهشی را تحت عنوان تأثیر نظام ارتباطات سازمانی برتعارض در مدیران ادارات تربیت بدنی انجام دادند. نتایج نشان داد که ارتباطات در مدیران ادارات تربیت‌بدنی رسمی است و آزادی عمل در برقراری ارتباط واطلاع‌رسانی مؤثروجود ندارد.
در پژوهشی حمیدی، امیری و شغلی (۱۳۸۵) نشان داد که مهارت‌های ارتباطی نیمی از مدیران گروه‌های آموزشی در حد متوسط است.
در پژوهشی نشان داده شد که سازمانهای مردم نهاد در قبال مصالح اجتماعی و توسعه جامعه بیشتر از سازمانهای دولتی مسئولند و ترویج اخلاق در همه نهادهای اجتماعی به ویژه ترویج اخلاق در سازمانها مصداق بارز مسئولیت پذیری سازمان های مردم نهاد در قبال جامعه است (مقیمی، ۱۳۸۳).
در پژوهشی دیگر الوانی (۱۳۸۱) نشان داد که مدیران بخشهای غیر دولتی در خصوص سازمان و مدیریت سازمان همواره به جهت مالکیتی که بر سازمان دارند، بر مبنای مصلحت آن تصمیم میگیرند.
۲-۲۰- جمعبندی
از جمله مسأله‌هایی که مدیران سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی به طور معمول با آن‌ها مواجه هستند، تعارض‌هایی است که میان کارکنان آن‌ها روی می‌دهد. ولی هر مدیری می‌داند که از آن گریزی نیست و تصور نبودن تعارض در محیط کار و انکار و طرد وجود تعارض، در فرض‌های غیر واقع بینانه پایه دارد. زیرا محیط‌های کار سازمانی- به ویژه سازمان‌های بوروکراتیک- محل گردآمدن انسان‌هایی با هویّت‌های گوناگون، و در پی آن، ترجیح‌های گوناگون است. این هویّت‌ها و ترجیح‌ها را مدیر باید در جهانی با منابع و امکانات محدود سازش دهد و با کمک آن‌ها به هدف‌های اعلام شده یا تلویحی سازمان برسد.
همچنین در این میان می‌توان گفت با افزایش کفایت اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان می‌توان تا حدودی این تعارضات را کاهش داد. انسان موجودی اجتماعی است و اجتماع نیز شبکه‌ای در هم تنیده از روابط. بنیاد جامعه زمانی برپا خواهد بود که بین عناصر و عوامل گوناگون، ارتباط خاصی پدیدار گردد. مهارتهای اجتماعی و داشتن ارتباط گرهای است که افراد، سازمان‌ها و گروه‌ها را به هم پیوند می‌دهد. کفایت اجتماعی مؤثر پیش فرض اساسی نیل به اهداف سازمان محسوب می‌شود و کفایت اجتماعی ضعیف علل بروز بسیاری از مشکلات در سازمان‌ها است. زیرا این افراد با مخاطبین و گروه هدفی سر و کار دارند که آموزش‌های آنان باید منجر به تغییر رفتار گردد ؛ رفتارهایی که شاید ریشه در سنت و باورهای آنان داشته باشد. لذا اولین شرط برای تغییر مؤثر رفتار، برقراری ارتباط صمیمانه و مؤثر با گروه هدف است.بنابراین با افزایش کفایت و مهارتهای اجتماعی و شناختی مدیران، می‌توانند میزان تعارضات را در سازمانها کاهش دهند.
از سوی دیگر با توجه به مطالعات در قسمت پیشینه نظری میتوان گفت که مدیرانی که هوش عقلی بالایی دارند، نمیتوانند تنها با اتکا بر هوش عقلی خود رهبری کنند، بلکه مدیری اثربخش است که شنونده و سخنگوی خوبی باشد، رابطه پایدار با دیگران برقرار کند، احساسات خود و دیگران را به خوبی درک کند و توانایی تصمیمگیری اثربخش داشته باشد و به طور کلی بتواند هیجانات خود را کنترل نموده و آنها به صورتی مناسب در سازمان ارائه دهد.
بنابراین برای دستیابی به این اهداف مدیران باید فرهنگ موجود در سازمان متبوع خود را مورد تجزیه تحلیل قرار داده و با در دست داشتن تعریفی صحیح و منطقی از فرهنگ موجود و فرهنگ مطلوب ارزش‌های مناسبی که آن‌ها را در رسیدن به اهداف سازمانی حمایت می‌کند، مشخص و سپس آن‌ها تقویت نماید. بنابراین اگر مدیران بتوانند در کنار آموزش‌های کفایت و مهارت اجتماعی و توانایی تنظیم هیجانات مناسب را نیز دنبال کنند، قطعاً اکثر تعارضات مستقیماً بین طرف‌های درگیر حل خواهد شد. به این ترتیب سازمان‌ها رویکردی نظام‌مند برای حل تعارض برخوردار خواهد بود و می‌توانند به صورتی آگاهانه سازمان خود را اداره کنند.
فصل سوم:
روششناسی تحقیق
۳-۱- مقدمه
در فصل حاضر روش تحقیق به کار گرفته شده در پژوهش و چگونگی انجام آن بررسی می‌شود. در واقع ابتدا طرح پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهشی، روش نمونه گیری مطرح می‌شود و در ادامه به معرفی ابزارهای اندازه گیری، اعتبار و پایایی آن‌ها، روش اجرای پژوهش و شیوه‌های تجزیه تحلیل داده‌ها پرداخته می‌شود.
۳-۲-روش پژوهش
روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر، بر اساس هدف تحقیق از نوع بنیادی بوده و بر اساس نحوه گردآوری داده‌ها پیمایشی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع علی- مقایسهای است.
۳-۳-جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه مدیران سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی در سال ۱۳۹۳ در شهر تبریز بود که تعداد آن ها ۱۰۰۰ نفر بودند. این افراد شامل مدیرکل، معاونین، رؤسا و کلیه سرپرستان سازمانهای مردم نهاد، خصوصی و دولتی بودند.
۳-۴- نمونه و روش نمونهگیری
به منظور تعیین حجم نمونه آماری از جدول کرچسی مورگان استفاده شد. طبق این جدول تعداد ۳۰۰ مدیر (۱۰۰ مدیر از سازمانهای مردم نهاد مانند انجمن خیریه، انجمن حمایت از مستمندان، انجمن ادبا و…؛ ۱۰۰ مدیر از سازمانهای خصوصی مانند شرکت بازرگانی، شرکت فولاد آذربایجان، شرکت تراکتورسازی و …؛ ۱۰۰ مدیر از سازمانهای دولتی مانند بهزیستی، برق، مخابرات و … به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین این مقدار نمونه از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. در این روش افراد مورد نیاز به صورت هدفمند از فهرست اعضای جامعه که به همین منظور تهیه، تنظیم و شماره گذاری شده است، انتخاب میشوند.
۳-۵- ابزار گردآوری داده‌ها
۳-۵-۱-پرسشنامه کفایت اجتماعی
این پرسشنامه یک ابزار ۴۷ سوالی است که بر اساس نظریه فلنر ساخته شده است. در پرسشنامه کفایت اجتماعی هر سوال دارای ۷ گزینه شامل: کاملا موافقم، موافقم، تاحدی موافقم، نظری ندارم، تا حدی مخالفم، مخالفم و کاملا مخالفم می باشد و آزمودنی باید گزینه ای را انتخاب کند که بیشتر بیانگر احساسات و نظرات او باشد. روش نمره گذاری به شیوه لیکرتی می باشد و از سیستم ۱ تا ۷ پیروی می کند؛ به این ترتیب که اگر آزمودنی گزینه کاملا مخالفم را انتخاب کند نمره ۱، مخالفم نمره ۲،تا حدی مخالفم ۳، نظری ندارم ۴، تا حدی موافقم ۵، موافقم ۶ و کاملا موافقم نمره ۷ می گیرد.همچنین سوالات شماره ۳، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۶، ۲۱، ۲۵، ۲۶، ۲۸، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۴۳، ۴۴ و ۴۵ به صورت معکوس نمره گذاری می شود، به این صورت که به کاملا موافقم نمره ۱ و به کاملا مخالفم نمره ۷ تعلق می گیرد.
برآورد پایایی و روایی این ازمون توسط پرندین (۱۳۸۵) در استان تهران، بر روی ۴۵۰ نفر صورت گرفته است. جهت برآورد ضریب پایایی مقیاس،از دو روش آلفای کرونباخ وضریب همبستگی بین دو بار اجرا(بازآزمایی)استفاده شده است.از روش الفای کرونباخ برای بررسی همسانی درونی مقیاس و خرده مقیاس ها استفاده گردیده است.ضریب آلفای به دست امده از حذف سولاتی که همبستگی کمی با نمره کل داشتند برابر با ۸۴/۰ می باشد،که نشان میدهد پرسشنامه ازضریب همسانی درونی قابل قبول و مطلوبی بر خوردار است. روایی سازه این پرسشنامه از طریق دو روش مورد بررسی قرار گرفته است. همبستگی کل مقیاس با خرده مقیاس ها بسیار بالا بوده  و در سطح ۹۹ درصد معنادار است. همچنین روایی سازه مفیاس به وسیله تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفته است. مقدار KMO  (کفایت نمونه برداری) برابر با ۸۲۶/۰ می باشد ، بنابرین روایی بیرونی پژوهش که نمونه ای از حجم نمونه مکفی است ،مشاهده شده است. همچنین تمامی مقادیر مرتبط با همبستگی سوالات با  کل آزمون در راستای تحلیل مولفه های اصلی بالاتر از۵۰% قرار دارند که  نشان از همبستگی بالایی بین تک تک سوالات با کل آزمون دارد (پرندین، ۱۳۸۵). در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه ۸۶/۰ به دست آمد.


فرم در حال بارگذاری ...

پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد مقایسه تطبیقی تأثیرگذاری مؤلفه ...

امروز که ایران مرکز هارتلند انرژی دنیاست علاوه بر صادرکنندگی در بخش انرژی منطقه بسیار مهمی در جهت مسیر امن انتقال انرژی می تواند باشد.(هم مزیت اقتصادی دارد و هم مزیت امنیتی دارد.
تا قبل از پایان جنگ سرد انرژی مفهومی ژئوپولیتیکی داشت اما با پایان جنگ سرد مفهوم ژئواکونومیکی بخود گرفت در روابط بین قدرت های بزرگ نقش بزرگی را شامل شد. قرن ۲۱را می توان قرن ژئواکونومی با محوریت انرژی نامید.
۴-۱۰- هلال خصیب
هلال خصیب که از شرق مدیترانه تا خلیج فارس و دریای عمان امتداد یافته و کشورهای اردن و سوریه و لبنان و عراق وشبه جزیره عربستان و ایران را تحت تاثیر قرار می دهد. هلال خصیب همچون کریدوری عملیاتی میان شرق مدیترانه و خلیج فارس و دریای عمان کشیده و قرن ها همواره در معرض تهاجم اقوام گوناگون بودهاست.(خمارلو،۹۳)
http://ystc.ir
۴-۱۱- اهمیت ژئوکالچر ایران
از نظر فرهنگی، موقعیت ژئوکالچر ایران بسیار ممتاز است. ایران امروز با یک دامنه فرهنگی فارسی زبانان از کردستان عراق تا افغانستان و قلب آسیای میانه، نفوذ فرهنگی دارد. همچنین با یک دامنه فرهنگی شیعی، از افغانستان و پاکستان در شرق، تا عراق و لبنان در غرب و آذربایجان در شمال و بحرین در جنوب، نفوذ مذهبی چشمگیری دارد. تأثیر این نفوذ را می‌توان در معادلات فرهنگی، سیاسی و نظامی منطقه جنوب غرب آسیا دید.(عباسی،۹۴)
اقوام ایرانی را در شش گروه نژادی بشرح زیر قرار داده است:
۱- گروه آریایی
۲- گروه مغولی
۳- گروه آریا مغولی
۴- گروه سامی ها

    1. گروه مغولی و سامی

۴-۱۲-تحلیل وضعیت جهان اسلام
دنیای اسلام از لحاظ جغرافیایی در ریملند واقع شده است و نبرد تمدن ها میان دو تمدن اصلی غرب و اسلام، در ریملند اتفاق می افتد اما این ریملند از لحاظ هویتی موجودیتی یکدست نیست. با توجه به جایگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می توان الگوهای زیر را به بحث گذارد:
۴-۱۲-۱- ریملند شیعی و نقش جمهوری اسلامی ایران در تمدن اسلامی
انقلاب اسلامی در کشوری رخ داد که با توجه به نقشه ژئوپلیتیکی دنیای اسلام، در قلب ریملند و در قلب دنیای اسلام واقع شده است و این مسئله در کنار هویت و ماهیت انقلاب اسلامی، ایران را مستعد بازیگری در این منطقه نموده است. در واقع، دنیای شیعه در مرکز دنیای اسلام واقع شده و هارتلندی برای ریملند اسلامی محسوب می شود که این هارتلند، از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است. پدیده شیعه، علاوه بر اینکه از لحاظ جغرافیایی در مرکزیت دنیای اسلام است، از لحاظ استراتژیک و ژئوپلیتیک نیز از موقعیتی استثنایی برخوردار است. لذا، بیراه نخواهد بود اگر این منطقه را ریملند شیعی بنامیم. جایی که در کنترل سیاست های شیعی بوده و به مثابه قلب تپنده ای برای جهان اسلام در نظر گرفته می شود. ریملند شیعی، بخش وسیعی از دنیای اسلام را در بر می گیرد و از زمان دولت بوش دوم به این سو، در طرح های آمریکایی به عنوان “خاورمیانه بزرگ” از آن یاد می شود( Bromley, 2007;75) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عامل اصلی و موتور محرکه و قلب این منطقه، چه از نظر جغرافیایی و چه از لحاظ مفهومی و ژئوپلیتیک، مناطق تحت تسلط جمعیت های شیعی است. در توصیف این مناطق، پیش از این نظریاتی چون “هلال شیعی” مطرح گردیده بود.(Black,2007)
این نظریه که در سال ۲۰۰۴ توسط عبدالله،پادشاه اردن مطرح گردید، شامل جمعیت های شیعی از مدیترانه تا عراق و ایران است، اما در تحلیل نگارنده، ریملند شیعی مفهومی فراتر از این حوزه را در بر می گیرد. مفهومی که کشورهای آسیای میانه و قفقاز، افغانستان، پاکستان وبخشی از هند را نیز در بر می گیرد.
از زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران تاکنون، شیعه به عنوان عاملی تأثیرگذار در حیطه های داخلی و خارجی کشورهای منطقه مطرح بوده است. به استثنای ایران، سوریه و تاحدی عراق پسا صدام، شیعیان در این کشورها )که اکثریت آنان عرب می باشند(، در اقلیت محسوسی از لحاظ سهیم بودن در عرصه قدرت سیاسی- حکومتی قرار دارند. این شیعیان در همیشه تاریخ در محرومیت شدید قرار داشته اند و میزان سرکوب این اقلیت توسط اکثریت های سنی تا حدی بوده است که آنان را “مسلمانان فراموش شده می نامیدند. Francke, Fuller: 1999))
تأثیر انقلاب اسلامی ایران درساختن یک حکومت شیعی مبتنی بر تئوری مذهبی، در سیاسی شدن جمعیت شیعیان و اصطلاحا آنچه بیداری شیعی و احیای شیعی نامیده می شود ( Nasr, 2006)
بر جمعیت های شیعی منطقه؛ آنان را به عنوان یک بازیگر داخلی در درون حکومت ها مطرح نمود. خود آگاهی شیعیان در عرصه اجتماعی- سیاسی درون کشورهای عرب و در ارتباط با مطالبه حقوق اجتماعی و دستیابی به منابع منزلت، اقتدار و ثروت، به مرور زمان حاکمان سنی را مجبور به پذیرش حقوق شیعیان و نقش آنان در عرصه های داخلی کرده است. (نادری،۱۳۶:۱۳۸۷)
پس از انقلاب ایران و تشکیل دولت شیعی، پروسه هویت یابی شیعیان در منطقه آغاز شد. این شیعیان که تا آن زمان مورد ستم حاکمان سنی قرار داشتند، احساس کردند که از این به بعد، پشتیبانی محکم برای آنان وجود خواهد داشت و لذا، با بهره گرفتن از این موقعیت، علاوه بر احساس همدلی با انقلاب ایران، سعی در نزدیکی به جمهوری اسلامی نمودند. این شیعیان در برخی از کشورها از اکثریت جمعیتی برخوردار بودند.
)عراق، بحرین، لبنان و آذربایجان( و در برخی از آنان در اقلیت قرار داشتند، اما اقلیتی که می توانست سهمی تأثیرگذار در امور سیاسی و اجتماعی داشته باشد. جمهوری اسلامی نیز با درک این مطلب و با بهره گرفتن از عقلانیت دولتی خود، به گسترش حوزه نفوذ خود در این شیعیان پرداخت. جمعیت های شیعی بر مبنای نزدیکی جغرافیایی با ایران را می توان در دو حلقه شیعیان اطراف حوزه مرکز و شیعیان پیرامون تعریف نمود.
ویژگی های کلی شیعیان در اغلب کشورهای مذکور(اعم از مرکز و پیرامون ) را می توان اینگونه بر شمرد: محرومیت از حقوق اولیه؛ قرار داشتن در معرض تبعیض های آشکار و پنهان در زمینه حقوق اولیه و حقوق اجتماعی- مدنی ؛ عدم مشارکت فعال و چشمگیر در قدرت سیاسی و مناصب اجرایی حکومتی؛ نگاه مبتنی بر شک و سوء ظن به آنان از سوی حکومت ها؛ تحت فشار بودن و ممانعت از ابراز آزادانه عقاید و اجرای مناسک مذهبی. همه این موارد، ریشه در امر اعتقادی داشته و آنرا بایستی در دوگانگی تشیع/تسنن بازشناخت. داستانی که تاریخی به درازای تاریخ اسلام داشته و به امور سیاسی و اعتقادی در صدر اسلام باز می گردد. این اختلافات در طول زمان و با روی کار آمدن حاکمان سنی مذهب، و بازتولید سلطه آنان بر شیعیان، باعث گردیده تا شیعیان به مثابه طبقه ای فرودست تلقی گردیده و نابرابری اجتماعی درون حاکمیت ها و همچنین در گستره سیاسی و منطقه ای افزایش یابد. (نادری،۱۳۵:۱۳۸۷)
جمهوری اسلامی ایران توانسته است با بهره گرفتن از موقعیت اجتماعی و سیاسی این شیعیان در جوامع خود که عمدتاً موقعیت های پایین دستی و تحت سیطره و به منزله شهروندان درجه دوم بوده است، و همچنین احساس همدلی آنان با ایران به عنوان کانون شیعیان جهان، به گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه اقدام کند. بطوری که امروزه آنچنان سرنوشت ایران با این شیعیان گره خورده است، که هر اقدامی در مرکز، اثر مستقیم بر آنان می گذارد.
۴-۱۳- بیداری اسلامی، و تغییر ژئوپلیتیک منطقه
سه رویداد بزرگ در ابتدای قرن بیست و یکم، ژئوپلیتیک منطقه را با تغییرات بسیار زیادی مواجه کرده، و نقش ایران را در معادلات این منطقه بسیار پر رنگ کرده و دورنمای ژئوپلیتیک منطقه و همچنین ژئوپلیتیک دنیای اسلام و ژئوپلیتیک شیعه را بسیار ایرانیزه نموده است. بطوری که می توان ادعا کرد که توازن قدرت در این منطقه در حال چرخش به سمت ایران است. این سه رویداد عبارتند از:
۴-۱۳-۱- سقوط صدام
سقوط صدام و دولت بعثی عراق در سال ۲۰۰۳ ، فرصتی برای نیروهای شیعه فراهم آورد تا با درگیر شدن در مسائل مختلف در حوزه سیاسی و اجتماعی و حکومتی عراق، نقش خود را در آینده عراق تثبیت کنند. با این اتفاق، شیعیانی که در گذشته این کشور همیشه توسط عثمانی ها، بریتانیایی ها و سپس توسط رژیم های دیکتاتوری حاکم در عراق سرکوب شده بودند، به نیروی سیاسی جدید و قدرتمندی تبدیل شدند. ظهور چشمگیر شیعیان عراق در عرصه اجتماعی-سیاسی، و تبدیل آنان از قربانیان خشونت و سرکوب، به نیرویی که قادر به در دست گرفتن قدرت در یکی از کشورهای استراتژیک منطقه است، توازن قدرت را در منطقه ای که عمدتاً تحت سیطره سنی هاست، به نفع نیروهای شیعی در هم ریخت. (Olwah, 2007)
۴-۱۳-۲- جنگ سی و سه روزه
جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان و اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶ ، یکی دیگر از مواردی بود که در ترسیم ژئوپلیتیک جدید منطقه و همچنین ژئوپلیتیک شیعه بسیار مؤثر بود. این جنگ که در گفتمان سیاسی اسرائیل به “جنگ دوم لبنان"، و از سوی حزب الله به “وعدالصادق” شهرت یافت. اهمیت این جنگ در دیدگاه شیعیان از این منظر بود که یک سازمان چریکی توانست با یکی از پیشرفته ترین ارتش های جهان مبارزه کند و ۳۳ روز در مقابل آن مقاومت کند. کاری که هیچ کدام از ارتش های عربی در طول جنگ های متعدد خود با اسرائیل نتوانستند آنرا انجام دهند. حدود هزار کشته، سه هزار زخمی، و ویرانی های زیاد در منطقه حومه جنوبی بیروت و منطقه بقاع از جمله خساراتی بود که بر شیعیان لبنان وارد شد. در طول این جنگ، اسرائیلی ها بیش از۴ میلیون بمب خوشه ای بر سر لبنان ریختند.
نکته جالب دیگر در مورد این جنگ، ممانعت رزمندگان حزب الله از پیشروی زمینی ارتش اسرائیل در خاک لبنان بود. حزب الله با شیوه جنگ های نامتقارن، به مقابله با اسرائیل پرداخت. یکی از نتایج این نوع از جنگ، صحن های بود که به “جهنم تانکها” در منطقه جنوبی وادی الحجر در معروف شد.
در این نبرد، بیش از ۳۹ تانک و بولدوزر اسرائیلی نابود شد و بیش از ۲۰ افسر و سرباز اسرائیلی کشته شده و بیش از ۱۲۰ سرباز زخمی شدند( Olwah, 2007)
از ژئوپلیتیک دولت محور، به ژئوکالچر تمدن محور؛ خاورمیانه عرصه نبرد تمد نها اگر چه کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت ایالات متحده، جنگ حزب الله و اسرائیل را “درد زایمان تولد خاورمیانه جدید” خواند (Karon, 2006 )
اما پیروزی حزب الله، این طرح را ناکام گذاشت و عملا خاورمیانه جدیدی متولد نشد. این جنگ، توازن قدرت در لبنان را به نفع حزب الله، و در خاورمیانه به نفع ایران و محور مقاومت)سوریه، ایران، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی( تغییر داد و پدیده ای به نام ژئوپلیتیک مقاومت را در ادبیات سیاسی منطقه ریملند وارد کرد.
۴-۱۳-۳- انقلاب در کشورهای عربی
سرآغاز به هم ریختن نظم قدیمی در ریملند، که طی آن چهار دیکتاتور طرفدار غرب و مخالف با ایران سقوط کرد؛ خودسوزی جوانی تونسی در دسامبر ۲۰۱۰ بود، که در پی آن مردم تونس به خیابانها ریخته و اعتراضات خود را بر علیه دیکتاتور حاکم شروع کردند ( Hounshell, 2011:4 ).
پس از موفقیت انقلاب در تونس، موجی از ناآرامی ها در جهان اسلام آغاز شد و مردم کشورهایی همچون الجزایر، اردن، مصر، بحرین و یمن، با تعیین روزی به نام روز خشم، که معمولا روز جمعه بود، و با اتمام نماز جمعه، به خیابان ها آمده و با برپایی تظاهرات و شعارهای اسلامی همچون الله اکبر، خواهان انجام اصلاحات یا سرنگونی حاکمان خود شدند. در همین اثنا، درعرض چند هفته میلیو نها نفر در خیابان های مصر حاضر شدند و حسنی مبارک پس از ۳۰ سال حکومت، در تاریخ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ ، پس از ۱۸ روز اعتراض و آشوب در مصر،قدرت را تسلیم کرد و حامی دیرینه وی یعنی آمریکا نیز کمکی به او نکرد. این شورشها در لیبی به جنگ وسیع داخلی منجر شد که با مداخله نیروهای ناتو و بمباران زیرساخت های حیاتی این کشور توسط نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی ادامه یافت و به سرنگونی دولت قذافی، پس از بیش از چهار دهه انجامید. در یمن و بحرین نیز شورش های مردمی در نتیجه انقلاب های عربی بوجود آمد و پلیس در این دو کشور به زد و خورد با شورشیان پرداخت که در طی این زد و خوردها، افراد بسیاری کشته و زخمی شدند. در بحرین، با ورود ارتش سعودی به این کشور و کشتار بسیاری از مردم، خاندان آل خلیفه سعی در سرکوب شورش نمودند و این انقلاب با گذشت بیش از یکسال از آن، همچنان ادامه دارد. اما در یمن، از آنجا که سه گروه مختلف بطور همزمان درگیر در شورش بودند، شورش ها دامنه وسیع تر و بسیار خشنی به خود گرفت. شیعیان شمال که از سال ۲۰۰۴ به ای نسو درگیر شش جنگ خونین با حکومت مرکزی بودند، از سویی؛ جنوبی ها از سوی دیگر؛ و خاندان قبیله حاشد و الاحمر که در گذشته همپیمان علی عبدالله صالح بوده و اکنون در مقابل وی ایستاده بودند، توانستند او را وادار به کناره گیری از قدرت نمایند. اگر چه کنار رفتن علی عبدالله صالح را صرفا نمی توان اتفاقی انقلابی در یمن دانست چرا که ساختارهای سابق همچنان حفظ شده و عربستان سعودی با همکاری آمریکایی ها توانستند با روی کار آوردن “عبد ربه منصور هادی” بصورت کوتاه مدت راه حلی برای فرونشاندن بحران بازیابند، اما وضعیت اجتماعی مردم یمن که به استبداد داخلی و دخالت های خارجی اعتراض دارند، وضعیتی آماده انفجار است. دامنه این اعتراضات به شیعیان عربستان سعودی نیز رسید و آنان نیز در اعتراض به محدودیتهایی که دولت برای آنان تعیین کرده، دست به اعتراض زدند. آزادی زندانیان سیاسی و درخواست اصلاحات سیاسی یکی از مه مترین شعارهای شیعیان در این تظاهرات بود که هنوز نیز در جریان است.
۴-۱۳-۴- سناریوهای مربوط به میدان نبرد تمدنی
مسئله مهم در این انقلاب ها، موضع ایران به عنوان پایگاه شیعیان منطقه، و همچنین حمایتگر اصلی جنبش های اسلام گرا در سه دهه اخیر است. حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، این انقلاب ها را “بیداری اسلامی” خواند(خامنه ای،۱۳۹۰)
با تأکید بر اسلامی بودن این حرکت ها، به بررسی شباهت حرکت های ضد دیکتاتوریدر جهان عرب، با حرکت انقلابی مردم ایران در سال ۱۹۷۹ پرداخته و این انقلا بها را الهام گرفته از انقلاب ایران نامید. این مقایسه باعث موضع گیری هایی در سوی غربی معادلات منطقه شد. بخصوص، برخی از سران کشورهای عربی که در آ نها شورش ها واقع شده بود، با متهم کردن ایران به دخالت در این شورش ها، سعی نمودند این انقلاب ها را توطئه ای خارجی از سوی ایران جلوه دهند. اما مسئله اصلی تر در این میان، نزاع میان عربستان سعودی و ایران بود. آنچنان که برخی از تحلیل گران نوشته اند، ریاض، در طول دهه های اخیر، رهبری مصر را خاکریز کلیدی اهل تسنن بر سر راه گسترش نفوذ ایران می دید. بخشی از این دیوار سال ۲۰۰۳ با حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام فروریخته بود. در نتیجه، از دست دادن مبارک بدین معناست که سعودی ها ه ماکنون خود را آخرین غول سنی باقی مانده در منطقه می بینند Spindle and Coker , 2011))
۴-۱۴- سناریوی “ایران به مثابه قدرت مسلط منطقه ای"(ژئوکالچر)
با از میان رفتن دو سد سنی در برابر نفوذ ایران، یعنی صدام حسین و حسنی مبارک، ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری فرصت یافته است بدون دغدغه های قبل، به بسط حوزه نفوذ خود در منطقه بپردازد. اولین نمود نمادین این مسئله، تردد ناوهای ایرانی از ژئوپلیتیک دولت محور، به ژئوکالچر تمدن محور؛ خاورمیانه عرصه نبرد تمد نها پس از ۳۰ سال از کانال سوئز، در فوریه ۲۰۱۱ بود. این دو ناو که به مقصد بندر لاذقیه.
در سوریه در حرکت بودند، پس از عبور از این کانال، به مقصد رسیده و موجب نگرانی عمیق رژیم صهیونیستی شدند. ایران در سا لهای اخیر ارتباطات خوبی با جنبش های سنی منطقه از جمله حماس، جهاد اسلامی و اخوان المسلمین داشته است و پس از سرنگونی حکومت مبارک، هیأت های متعددی از مصریان به دیدار مقامات عالی ایران آمده اند.
۴-۱۵- اکو (ECO)
پس از تعیین دهه شصت میلادی به عنوان دهه توسعه سازمان ملل متحد، همکاریهای اقتصادی منطقه‌ای، بخصوص در میان کشورهای در حال توسعه، از اهمیت خاصی برخوردار گردید. کشورهای ایران، پاکستان و ترکیه نیز، که از زمانهی دور داری پیوندهی تاریخی و خصوصیات مشترک بودهاند، بر این اساس، درصدد افزایش و بسط همکاریهای اقتصادی بین خود برآمدند. در این زمینه، با تشکیل کنفرانس مشترکی مرکّب از نمایندگان کشورهای مذکور، «سازمان همکاری عمران منطقه‌ای» (RCD) را تأسیس کردند که با اهداف مبادله آزاد کالا، بهبود خطوط حمل و نقل، و تهیه و اجری طرحهی مشترک اقتصادی، بر نزدیکی و پیوند همکاریهای فیمابین تأکید نمودند و پس از گذشت قریب پانزده سال و عدم موفقیت چشمگیر، سران کشورهای عضو در «ازمیر» ترکیه گرد آمدند و بار دیگر، با توافق بر عهدنامه مشهور «ازمیر» بر گسترش همکاریها در زمینه های صنعت و بازرگانی و جهانگردی و حمل و نقل تأکید نمودند. با وجود این، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تعیین خطوط اصلی سیاست خارجی دال بر گسترش روابط با کشورهای مسلمان منطقه، با تشکیل اجلاسی از نمایندگان سه کشور در سال ۱۳۶۳ سازمان «آر سی دی» به «اکو» تغییر نام یافت و تصمیم به بسط و گسترش فعالیتهای آن گرفته شد. از آن پس اجلاس سازمان «اکو» به طور مرتب دو یا یک سالانه تشکیل و اقداماتی در جهت همکاریهای فیمابین مانند افتتاح خط آهن سرخس ـ تجن و دیگر طرحهی مشترک صورت دادهاند. در سال ۱۳۷۰ به دنبال فروپاشی شوروی، کشورهای تازه استقلال یافته و افغانستان تقاضی عضویت در «اکو» را نمودند که با الحاق آنها، تعداد اعضای سازمان از سه به ده کشور افزایش یافت.
به دنبال افزایش اعضای «اکو» به ده کشور، تصمیم اعضا مبنی بر تجدیدنظر در ساختار «اکو» و تدوین استراتژی جدید همکاری اقتصادی، مورد تصویب شورای وزیران قرار گرفت که در اجلاس بعدی بر محورهای جدید همکاری توافق های زیادی صورت گرفت که در زمینه های تجارت، انرژی، صنعتی، کشاورزی، حمل و نقل و ارتباطات قابل ذکر هستند. عمدهترین تشکیلات «اکو» عبارتند از: شوری وزیران، شوری نمایندگان دایم، شوری برنامه ریزی، دبیرخانه وکارگزاری های تخصصی و مؤسسات منطقه‌ا‌‌ی که هر کدام مقرّرات و انتخابات داخلی و روند کاری خود را دارد.


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با تاثیر ...

شکل ۳-۴- شمایی از یک فرایند فراصوت (اقتباس از ژنگ و سون، ۲۰۰۵)
تاثیر فراصوت روی مقدار ویتامین C آبمیوه‌ها نیز بررسی شده است. مقدار این ویتامین در آب گواوا بیشتر از مقدار آن در یک نمونه تیمار نشده بوده است که دلیل آن شاید اکسیژن محلول به دلیل ایجاد کاویتاسیون است. با حذف اکسیژن میزان تجزیه و کاهش اسید آسکوربیک کاهش می‌یابد (چنگ و همکاران، ۲۰۰۷).
در آب پرتقال، توت فرنگی و گوجه فرنگی تجزیه ویتامین C تحت تاثیر فراصوت مشاهده شده است و میزان تجزیه آن نیز بستگی به زمان تیمار و دامنه موج دارد. تجزیه اسید آسکوربیک در طول فراصوت شاید به‌دلیل تشکیل رادیکال‌های آزاد و تولید محصولات اکسیداتیو روی سطح حباب‌ها باشد.
در این تحقیق افزایش عمر انبار مانی بر پایه ماندگاری اسید آسکوربیک نشان داده است که آب پرتقال‌های فراصوت شده در مقایسه با نمونه‌هایی که فرایند حرارتی در دمای ۹۸ درجه سانتی گراد به مدت ۲۱ ثانیه به علت دمای بالاتر این فرایند بوده است (تیواری و همکاران، ۲۰۰۹).

خشک کردن اسمزی

واژه اسمز[۵۹] بیانگر سیستمی با حداقل دو محلول با فعالیت حلالی مختلف است که به‌وسیله یک غشا با خاصیت نیمه‌تراوا از هم جدا می‌شوند. به‌عنوان مثال یک مانع که اجازه می‌دهد حلال عبور کند اما به ماده حل شده اجازه عبور نمی‌دهد و در نتیجه یک جریان حلال از یک منطقه با فعالیت بالا به یک منطقه با فعالیت پایین ایجاد می‌شود (شکل ۳-۳). در مورد میوه‌ها و سبزی‌ها حلال آب است. معمولا مواد فعال اسمزی شامل قندها، الکل‌ها و نمک‌ها هستند. نشاسته محلول نیز اگر چه دارای کسر مولی قابل دستیابی کم است اما یک عامل اسمزی موثر است. در مواد گیاهی غشاهای سلولی یک مانع نیمه تراوا ایجاد می‌کنند. در حقیقت بعضی از مواد حل شده قابلیت نفوذ به بافت را دارند. ماده گیاهی ممکن است بخش خاصی از ترکیبات خود مانند ویتامین‌ها و املاح معدنی را از دست بدهد (ارل و شوبرت، ۲۰۰۱).
خشک کردن اسمزی یک فرایند آبگیری ناکامل است. اغلب به‌عنوان یک تیمار برای بهبود کیفیت فرآورده در فرایند خشک کردن رایج شناخته می‌شود تیمار اسمزی شامل خیساندن غذا در یک محلول غلیظ یا هایپرتونیک[۶۰] (شکر یا نمک) برای یک مدت زمان معین تحت شرایط دمای کنترل شده است. فرایند شامل دو انتقال جریان جرم است. انتقال آب از غذا به محلول و همراه با آن مهاجرت مواد جامد از محلول به ماده است. این پدیده انتقال جرم تحت تاثیر نوع پیش تیمار، محلول اسمزی، فرآورده و محیط اسمزی می‌باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل۳-۵- انتقال جرم در طول تیمار اسمزی (اقتباس از بکل و همکاران، ۲۰۱۰)
این روش دو مزیت بزرگ دارد، وقتی در ترکیب یا در مقایسه با روش‌های دیگر به‌کار می‌رود کیفیت فرآورده‌های آبگیری شده با روش اسمزی بهتر است و چروکیدگی در مقایسه با فرآورده‌های خشک شده با روش‌های معمول و رایج بسیار کمتر است. ثانیا این تکنیک انرژی نسبت به دیگر خشک کن‌ها به حفظ ویتامین‌ها بیش‌تر کمک می‌کند. اولین مزیت بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است در حالی که در مورد کاهش انرژی و در نتیجه کاهش هزینه‌های خشک کردن بحث و مطالعه زیادی نشده است.
مرحله آبگیری اسمزی می‌تواند قبل، در طول و یا بعد از فرایند خشک کردن معمول و رایج برای بالا بردن سرعت انتقال جرم یا کوتاه کردن زمان خشک کردن انجام گیرد. بعد از تیمار اسمزی مقدار رطوبت میوه یا سبزی معمولا حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد (بر پایه وزن تر) کاهش می‌یابد. مقدار باقی مانده رطوبت در فرآورده تعیین کننده مدت زمان و انرژی لازم برای پایان خشک کردن فرآورده جهت رسیدن به یک فرآورده پایدار است. این کاهش در رطوبت یک اثر معنا دار در تبدیل انرژی دارد هنگامی که این تکنیک تکمیل کننده دیگر روش‌های معمول خشک کردن مانند همرفتی، انجماد، مایکروویو و خشک کردن تحت خلا است، رطوبت خارج شده از طریق تغییر فاز (تبخیر آب) یک فرایند شدید انرژی خواه به دلیل مقدار بالای گرمای نهان تبخیر آب است. در طول آبگیری اسمزی هیچ گونه انتقال فازی وجود ندارد و فرایند می‌تواند با کمترین کاربرد انرژی انجام شود که این امر دلیل اصلی کم انرژی بودن این فرایند است و روش‌های جدید خشک کردن غذا در آینده نیز به دنبال کمترین استفاده از انرژی و حداکثر کارایی است (بکل و همکاران، ۲۰۱۰).
هنگامی که یک روش برای محافظت از غذا انتخاب می‌شود کیفیت و ارزش فرایند دو فاکتور تعیین کننده هستند. فاکتور‌های اقتصادی و بهبود کیفیت انگیزه‌های اصلی کاربرد اصول اسمزی است. خشک کردن میوه‌ها با رطوبت بالا مانند کرانبری[۶۱] زمان و انرژی زیادی برای خشک کردن در یک مرحله نیاز دارد. آبگیری اسمزی یک فرایند با کیفیت بالا به‌وسیله جدا کردن آب بدون تغییر فاز ایجاد می‌کند. میوه‌های خشک شده نیاز دارند با روش آبگیری ترکیبات عطمی را به‌خوبی نگه می‌دارند و تاثیر بسیار کمی روی مقدار ویتامین‌ها و مواد معدنی دارند. آب ویتامین‌های محلول در آب را جدا می‌کند و با این وجود این اتلاف معنی دار نیست (سونجکا و همکاران، ۲۰۰۴).
مطالعه‌ای روی تغییرات ویتامین C در کرانبری‌های وحشی و کشت شده در طول خشک کردن همرفتی و مایکروویو تحت خلا انجام گرفته است. پیش تیمار حرارتی و مکانیکی میوه‌های کرانبری برای تبخیر بهتر آب در فرایند خشک کردن به‌کار برده شد. در طول آزمایشات روی نمونه‌ها از یک خشک کن با جریان همرفتی، یک جریان هوای گرم با سرعت ۲/۱ متر ثانیه در دمای ۵۰ درجه سانتی گراد مورد استفاده قرار گرفت. مقدار رطوبت نمونه‌های خشک شده حدود ۹ درصد بود. سپس مقدار رطوبت و ویتامین C به‌عنوان پارامترهای کیفیت اندازه گیری شدند. مشخص شد که زمان خشک کردن انواع مختلف بری‌ها توسط روش‌های مختلف به طور عمده به پیش تیمار بستگی دارد. مقدار اولیه ویتامین C در بری‌های وحشی و کشت شده متفاوت بوده است که معمولا بستگی به ویژگی‌های بخصوص واریته میوه دارد. این مطالعه اثبات کرده است که مقدار اتلاف ویتامین C در نمونه‌های خشک شده به‌وسیله روش مایکروویو تحت خلا در مقایسه با خشک کردن توسط خشک‌کن‌های نوع همرفتی کمتر بوده است (دوروفزوا و همکاران، ۲۰۱۱).
در پژوهشی اثر فرایند آبگیری اسمزی سریع و آبگیری اسمزی کند روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و خواص حسی طالبی‌های خشک شده به روش اسمزی بررسی شد. مشاهده شد که مقدار کمتری ویتامین C در نمونه‌های تولید شده به‌وسیله روش کند نسبت به روش سریع وجود داشت در واقع مشخص شد که اتلاف ترکیبات تغذیه‌ای مانند ویتامین C و ترکیبات فنلی هنگامی که از زمان بیشتری در آبگیری استفاده می‌شود، بالاتر است. همچنین مشاهده شد که مقدار ویتامین C بعد از این نوع فرایند خشک کردن در تمام نمونه‌های تیمار شده از طالبی تازه کمتر بوده است. این امر را می‌توان به دو دلیل نسبت داد: لیچینگ (شسته شدن با آب) و به دلیل درجه بالای حلالیت ویتامین C در آب و تجزیه شیمیایی آن است (راتاناودی و همکاران، ۲۰۱۳).
آبگیری سیب در ساکارز و شربت ذرت تحت تاثیر دما (۵۰-۳۰ درجه سانتی گراد)، غلظت شربت شکر (۶۰-۴۰ درصد وزنی وزنی) و زمان غوطه وری (۲۴۰-۹۰ دقیقه) است. در این آزمایش میزان اسید آسکوربیک به‌عنوان پارامتر کیفی مورد بررسی قرار گرفته و از آن برای یافتن شرایط بهینه استفاده شده است (آزوبل و همکاران، ۲۰۰۳).

سردکردن تحت خلا

هنگامی که قسمتی از یک مایع تبخیر می‌شود نیاز به جذب گرما برای باقی ماندن سطح بالای انرژی حرکت مولکول‌ها دارد. این مقدار گرما را گرمای نهان تبخیر می‌نامند که از محیط اطراف برای فرآورده فراهم می‌شود و در نتیجه ماده نیز سرد خواهد شد. دمایی که در آن مایع شروع به تبخیر شدن می‌کند، دمای اشباع مایع گفته می‌شود که بستگی به فشار بخار اطراف دارد. همچنین کاهش فشار باعث می‌شود که آب در دمای پایین‌تری تبخیر شود. هر فرآورده مقداری آب آزاد دارد و اگر در یک محفظه بسته قرار گیرد که فشار از طریق یک پمپ خلا کاهش داده می‌شود. گرمای نهان مورد نیاز برای تبخیر از طریق گرمای محسوس خود فرآورده به‌دست می‌آید و در نتیجه دمای فرآورده کاهش می‌یابد. اثر سرد کنندگی هماهنگ با کاهش فشار اعمال شده توسط پمپ ادامه پیدا می‌کند. این فرایند را سرد کردن تحت خلا می‌نامند. دمای نهایی فرآورده می‌تواند از طریق تنظیم فشار بخار داخل محفظه کنترل شود که معمولا کمتر از ۵/۶ میلی بار برای فرآورده‌های غذایی نخواهد بود زیرا ممکن است انچماد اتفاق بیافتد و در نتیجه باعث آسیب شود.
سرد کردن تحت خلا یک تکنیک سرد کردن تبخیری سریع است که معمولا از طریق تبخیر بخشی از رطوبت فرآورده تحت شرایط خلا به‌دست می‌آید. این تکنیک مزایایی دارد که شامل، زمان کوتاه‌ترفرآیند، افزایش ماندگاری فرآورده، بهبود کیفیت فرآورده و ایمنی آن است. در نتیجه محبوبیت این روش در بین تولید کنندگان مواد غذایی و محققان علم غذا افزایش پیدا کرده است.
مهمترین خصوصیت سرد کردن تحت خلا این است که فرآورده با یک سرعت بسیار بالا سرد می‌شود که این امر باعث پیشی گرفتن آن نسبت به روش‌های معمول سرد کردن شده است. معمولا این روش برای خارج کردن گرما از سبزی‌های برگی بعد از برداشت استفاده می‌شود که در نتیجه آن ماندگاری فرآورده افزایش می‌یابد. در دهه‌ های گذشته کاربرد این روش در زمینه‌های مختلف صنعت غذا مانند کیک و شیرینی پزی، صنعت ماهی، سس‌ها و نیز سایر بخش‌ها گسترش یافته است. تلاش‌های اخیر در صنعت غذا نیز یک تمایل رو به رشد را در به‌کار بردن سرد کردن تحت خلا در فرایند بعضی از غذاهای آماده برای مصرف کنندگان مانند گوشت‌های پخته و غذاهای آماده نشان می‌دهد و این امر نشان دهنده نوید بخش بودن و ادامه تحقیقات در این زمینه است.
از آن‌جا که بیشتر فرآورده‌های غذایی دارای مقدار قابل توجهی آب هستند،‌ سرد کردن تحت خلا می‌تواند یک تیمار سرد کننده مناسب در صنعت غذا باشد و همچنین برخلاف سایر روش‌های سرد کردن می‌تواند یک روش کاربردی و ویژه برای فرآورده‌هایی با خلل و فرج زیاد باشد. این روش برای فرآورده‌هایی پیشنهاد می‌شود که با از دست دادن مقداری از آب نیز در کیفیت آن‌ها تغییری حاصل نشود. بنابراین می‌توان روشی مناسب برای سرد کردن محصولاتی مانند کلم،‌ قارچ و … باشد، در صورتی که این روش مناسب برای سرد کردن گوجه فرنگی، ‌سیب و پرتقال نمی‌باشد (ژنگ و سون، ۲۰۰۵).
تحقیقی توسط محققان چینی روی یک گیاه فصلی به نام سالیکورینا بیگلوی[۶۲] که به‌عنوان افزودنی غذایی می‌تواند در غذای انسان به‌کار می‌رود، صورت گرفت. این گیاه تحت تاثیر فرایند سرد کردن تحت خلا و تیمار ۱-متیل سیکلوپروپن[۶۳] قرار گرفت و در چهار زمان مختلف نگه داری مقدار آسکوربیک اسید و بتاکاروتن مورد ارزیابی قرار گرفت.
آسکوربیک اسید در این گیاه به‌طور آشکاری با افزایش زمان نگه‌داری در شرایط نامناسب کاهش می‌یابد. تیمار سرد کردن تحت خلا بهترین پتانسیل را در کنترل اتلاف آسکوربیک اسید داشته است. یک کاهش واضح آسکوربیک اسید در همه تیمارها در ۲۴ روز نگه‌داری سرد مشاهده شد که می‌تواند به‌دلیل آسیب سلولی و پیری باشد. مقدار بالای اسید آسکوربیک در سرد کردن تحت خلا این گیاه ممکن است به‌دلیل سرمای بالا توسط این تیمار باشد که می‌تواند تجزیه فیزیولوژیکی و تنفس را کاهش دهد. این تاخیر در پیری می‌تواند در ماندگاری بیشتر آسکوربیک اسید موثر باشد.
مقدار بتا کاروتن در این گیاه نسبتا بالا است که می‌تواند یکی از دلایل کیفیت بالای این فرآورده باشد. گزارش شده است که مقدار بتا کاروتن در بروکلی، هویج و نخود سبز به آرامی در طول نگه داری در سرما کاهش می‌یابد. نمونه‌های پیش تیمار شده با ۱-سیکلوپروپن بیشترین اتلاف بتاکاروتن را داشته اند و کمترین اتلاف بتاکاروتن نیز در نمونه‌های تیمار شده با سرد کردن تحت خلا بوده است. معمولا اتلاف بتاکاروتن با گذشت زمان در دمای بهینه کاهش می‌یابد که دلیل امر شاید این باشد که خنک کردن فعالیت آنزیمی و استرس‌های اکسیداتیو را کاهش می دهد (لو و همکاران، ۲۰۱۲).


فرم در حال بارگذاری ...

منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله شناسایی و اولویت بندی عوامل ...

نام تجاری موضوع مهمی در استراتژی محصول است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی در برنامه ریزی محصول سه سطح یا جنبه را باید در نظر بگیرند. در اساسیترین سطح، محصول اصلی[۷۴] قرار دارد که همان ماشین آلات راهسازی است و پاسخگوی این سوال است که خریدار واقعا چه چیزی را میخرد؟ در حقیقت ماشین آلات راهسازی همان چیزی است که خریدار با خرید آن به فواید و مزایایی که انتظار دارد دست مییابد.در سطح بعدی محصول واقعی[۷۵] قرار دارد. هر محصولی از جمله ماشین آلات راهسازی عمدتا دارای ویژگیهایی از قبیل برند، بسته بندی، کیفیت، طرح و مشخصات آن است. تمام این ویژگیها در این سطح قرار میگیرند. آخرین سطح محصول، محصول جانبی است که خدمات پس از فروش، ضمانت نامه و به طور کلی مزایای اضافی همراه کالا را دربر میگیرد.
تاثیر برند به عنوان یک عامل بیرونی در ارزیابی ماشین آلات راهسازی
مدیران ماشین آلات یک ماشین راهسازی را براساس عوامل اطلاعاتی خود ارزیابی مینمایند. این عوامل میتوانند درونی (برای مثال ویژگیهای ظاهری دستگاه مانند طراحی وعملکرد) و یا بیرونی (مثل قیمت، نام تجاری؛ نام کشور سازنده و ضمانت نامه) باشد.نام تجاری جزو عوامل بیرونی طبقه بندی شده است. وفاداری به یک نام تجاری گواه اهمیت یک نام تجاری قابل اعتماد در ارزیابی محصولات، توسط یک مصرف کننده میباشد. (اتنسون و گث، ۱۹۹۱، ۵۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ماشین آلات راهسازی به عنوان یک محصول صنعتی، جز محصولات با درگیری بالا محسوب میشوند واز این رو به نظر میرسد عواملی چون شهرت نام تجاری، قدمت نام تجاری و کشور صاحب نام تجاری می توانند نقش مهمتری را در عوامل بیرونی که خریداران در فرایند تصمیم گیری خود لحاظ میکنند ایفا کنند.
۲-۵-۳-۵- قدرت برند
فلسفه شکل گیری نام تجاری، کسب و حفظ سهم بازار است. از دید بسیاری از بازاریابان، دنیای کسب و کار صحنه نبرد دائم برای توسعه قلمرو بازارهاست و موفقترین کسب و کارها آنهایی هستند که از قدرتمندترین نامهای تجاری برخوردارند. امروزه نامهای تجاری برتر در ماشین آلات راهسازی بیشترین سهم بازار را به خوداختصاص دادهاند. این دسته از نامهای تجاری اغلب به دلیل شهرت و خوش نامی، روز به روز مشهورتر میشوند و این همان تاثیر تصاعدی بازاریابی دهان به دهان است. قدرت یک نام تجاری نشان از ریسک پایین سرمایه گذاری و پذیرش بالای آن در بازار است.
این نامهای تجاری قدرتمند و مشهور معمولا از کشش پایینی نیز برخوردارند. یعنی مدیران ماشین آلات در هنگام خرید ماشین آلات راهسازی که نام تجاری قدرتمندی دارد؛ با احتمال بیشتری، افزایش قیمت را نادیده میگیرند. براساس تئوری های اقتصادی کلید تشریح این موضوع، مفهوم تمایز است و نشانگر آن است که تصویر ذهنی مدیران ماشین آلات از این ماشین آلات راهسازی (دارای نام تجاری قدرتمند) منحصر به فرد بوده و به عبارت دیگر حداقل در ذهن آنها، هیچ یک از ماشین آلات راهسازی رقبا از موقعیت برتر این نام تجاری برخوردار نیست.
هرچند که نامهای تجاری دربازار ماشین آلات راهسازی ازسهم بازار نسبتا بالایی برخوردارند. اما عرضه کنندگانی با نامهای تجاری نه چندان مطرح نیز در این بازار آن چنان با استراتژی های خود برای مشتریان ارزش آفرینی کردهاند که سهم بازار قابل توجهی را به خود اختصاص دادهاند. وچه بسا که اگر شرکتهایی با نامهای تجاری مطرح نتوانند حربهای مناسب در این باره به کار بندند، به سرعت سهم بازار خود را از دست میدهند.
۶۳
۲-۵-۳-۶- نقش برند در رفتار خریداران ماشین آلات راهسازی
امروزه به دلیل اعتقاد به افزایش تکرار خرید ، باایجاد برند قدرتمند، وفاداری مشتریان به عنوان هدف اصلی برای عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی مطرح میباشد.
ادوارد دمینگ میگوید: «مشتری راضی امروز ممکن است فردا مجموعه نیازهای متفاوتی داشته باشد، براساس همین گفته تحقیقاتی در مورد نامهای تجاری بزرگی نظیر کاترپیلار و کوماتسو نشان دادند، حتی مدیرانی که از این نامهای تجاری راضی هستند، اغلب از سطح وفاداری و پایبندی اندکی نسبت به این نامهای تجاری برخوردارند.
در پی انجام این تحقیقات، بسیاری از سازمانها رویکردی جدید در این خصوص اتخاذ کردند. میزان رضایت مصرف کنندگان، تنها میتواند جنبه های منطقی و کارکردی تجربه مشتری را مورد سنجش قرار دهد، اما نمیتواند احساسات وعواطف مشتریان را نسبت به نام تجاری، مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
اما آنچه که به وضوح میتوان مشاهده کرده آن است که امروزه، وفاداری مدیران خریدار ماشین آلات راهسازی نسبت به نامهای مورد علاقه خود روز به روز کاهش مییابد و سطح وفاداری کلی خریداران در طولانی مدت روبه افول است. در این باره میتوان ترکیبی از عوامل زیر را موجب کاهش وفاداری در میان مشتریان برشمرد:
امروزه مدیران خریدار ماشین آلات راهسازی بیش از گذشته نسبت به اهمیت ونقش انتخاب خود در بازارها مطلع گردیدهاند و در نتیجه تصمیمات خرید خود را با دقت بیشتری اتخاذ میکنند.
امروزه مقایسه ماشین آلات راهسازی و خدمات ارائه شده توسط یک شرکت با رقبای آن در بازار برای خریداران امری بسیار ساده است.
به دلیل روی آوردن بسیاری از عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی به مباحثی همچون ارائه تخفیفهای نمایشگاهی و مناسبهای ویژه و تسهیلات پرداخت وجه دستگاه تعداد خریدارانی که درصدد استفاده از این فرصتها هستند، روز به روز درحال افزایش است و توسعه چنین ذهنیتی در میان خریداران ماشین آلات راهسازی ، پایبندی و وفاداری آنها را به یک نام تجاری کاهش میدهد .
مصرف کنندگان امروزه بسیار تنوع طلب هستند و به امتحان کردن نام ها و کالاهای تجاری جدید، علاقه وافری دارند. مفاهیمی چون مصرف یک کالا یا یک نام تجاری تا
۶۴
حد دل زدگی، از میان رفته و مصرف کنندگان علاقه دارند که شیوه های نگرش گذشته را تغییر دهند و این مسئله پیامدی منفی در سطح وفاداری آنان دارد. (میلر و مور، ۱۳۸۵، ۱۰۲).
۲-۵-۳-۷- کشور خاستگاه برند
تاثیر کشور خاستگاه تولید به شیوه های گوناگونی در ادبیات بازاریابی نقل شده است اما می توان کشور خاستگاه تولید را به عنوان کشوری معرفی کرد که دفاتر مرکزی شرکتی در آن قرار دارد که محصولات یا مارک تجاری را بازاریابی میکند.
مشتریان دارای اطلاعات و آگاهی محدود در مورد خاستگاه نامهای تجاری بوده و در هنگام ارزیابی محصولات از اطلاعات ذهنی خود استفاده میکنند. پیدایش و ظهور شیوه های نوین ارتباطات، حمل و نقل و جریانهای مالی به سرعت جهان را کوچک و کوچکتر می سازد. واقعیت آن است که سالهاست، بسیاری از شرکتها به بازاریابی بین المللی میپردازند؛ کوکاکولا[۷۶]، تویوتا[۷۷]، سونی [۷۸] و … در نظر مصرف کنندگان سراسر جهان نامهای آشنایی هستند. (سعیدی، ۱۳۸۶، ۷۲).
در بازار ماشین آلات راهسازی می توان نامهای تجاری از کشورهای توسعه یافتهای از قبیل آمریکا، کانادا، فرانسه، هلند، ایتالیا، آلمان، ژاپن وانگلستان، یا از کشورهای درحال توسعهای نظیر برزیل، چین، استرالیا، کره جنوبی، اسپانیا و حتی کشورهایی چون مجارستان و جمهوری چک را مشاهده کرد. همانطور که گفته شد هرچند که بسیاری از دستگاههایی که با نامهای تجاری آمریکایی امروزه به بازار عرضه می شوند. در کشورهای دیگر ساخته میشوند اما خریداران باز هم نسبت به این نام های تجاری وفاداری و اطمینان بیشتری دارند.
۳-۵-۳-۸- انواع نامهای تجاری بین المللی
برای نامهای تجاری که در جستجوی تثبیت موقعیت خود در بازار سایر کشورها هستند، تصمیم گیری در مورد نقش کشور سازنده و اتخاذ استراتژی مناسب در این خصوص اولین گام به شمار می آید. در نگاه کلی، سه رویکرد در تصمیم گیری نسبت به موقعیت نام تجاری شرکتها وجوددارد این رویکردها منجر به شکل گیری سه نوع نام تجاری بین المللی میشوند:
نامهای تجاری بومی شده[۷۹]
نامهای تجاری بیگانه[۸۰]
نامهای تجاری متعلق به همه جا و هیچ جا.
۲-۵-۴- قیمت
در طول تاریخ اغلب قیمتها از طریق خریداران و فروشندگان پس از چانه زنی و گفتگو با همدیگر تعیین می شده است. رسم براین بوده که فروشندگان قیمتی بالاتر ازحدانتظار خود پیشنهاد دهند و خریداران هم قیمتی پیشنهاد کنند که پایینتر از قیمتی باشد که انتظار پرداخت آن را دارند. در نهایت امر، قیمتی که مورد توافق و قبول طرفین قرار گیرد، قیمتی بوده است که در اثر چانه زنی و گفتگو به دست آمده است.
قیمت از عوامل اصلی موثر بر انتخاب خریداران ماشین آلات راهسازی به شمار میآید اگرچه در چند سال اخیر عوامل غیرقیمتی در تعیین رفتار خریدار اهمیت بیشتری پیدا کردهاند با این وجود قیمت همچنان به عنوان یکی از مهمترین ارکان تعیین کننده سهم بازار و سودآوری عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی باقی مانده است. در حقیقت در سالهای اخیر قیمتها به شدت تحت فشار رو به پایین قرار داشته اند. وقتی درآمد واقعی خریداران رو به کاهش می گذارد و انتظار آنها پایین و پایینتر میرود آنها در خریدهای خود با دقت بیشتر عمل میکنند و عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی را وادار میکنند که قیمت فروش خود را کاهش دهند. عرضه کنندگان هم به نوبه خود بر تولید کنندگان ماشین آلات راهسازی فشار وارد میکنند تا قیمتهای فروش خود را کاهش دهند. پیامد این امر افزایش تخفیفات و فروش اعتباری و اقساطی در بازار است.
در بازار ماشین آلات راهسازی محصولاتی را (خصوصا ساخت کشور چین) می توان یافت که با قیمتهای بسیار پایین به بازار عرضه میشوند و علی رغم اینکه نامهای تجاری معتبری ندارند و کیفیت و خدمات پس از فروش آنها نیز برای خریداران ناشناخته است، اما به خاطر قیمت پایین مورد توجه بخشی از بازار قرار میگیرند.
۲-۵-۴-۱- اهمیت قیمت در آمیخته بازاریابی
قیمت و محصول
قیمت و محصول ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند؛ برای مثال قیمتی که عرضه کنندگان روی یک ماشین راهسازی می گذارند مقدار پولی است که برای تولید و عرضه آن دستگاه هزینه شده است. قیمت به شکل های دیگر نیز با عنصر محصول ارتباط دارد. اول اینکه قیمت معمولا در مسیر منحنی غیر محصول تغییر مییابد، برای مثال زمانی که فروش ماشین آلات راهسازی کاهش می یابد عرضه کنندگان مجبورند با کاهش دادن قیمت دستگاه ها، میزان فروش را بالا ببرند. دوم اینکه قیمت با برداشتهای خریداران از خصوصیات و مزایای ماشین آلات راهسازی ارتباط مستقیم دارد.
قیمت و پیشبرد فروش
قیمت در پیشبرد فروش نقش عمدهای دارد عرضه کنندهای که راجع به ماشین آلات راهسازی با کیفیت و منحصر فرد خود تبلیغ میکند، از بیان قیمت بالای آن خودداری نمیکند. از طرف دیگر انواع دیگری از ماشین آلات راهسازی نیز بر پایه قیمت پایین تبلیغ میشوند.
قیمت و توزیع
توزیع و قیمت گذاری محصولات با یکدیگر در ارتباطند، ولی این ارتباط در مورد محصولات مختلف، متفاوت است. قیمت ماشین آلات راهسازی که در تهران عرضه میشود ممکن است در بندرعباس دوبرابر باشد. دلیل این تفاوت هزینه های توزیع است، به ویژه در مورد ماشین آلات راهسازی که نسبتا پرحجم و گران است. به همین دلیل بسیاری از عرضه کنندگان هزینه های توزیع را در قیمت دخالت نمیدهند و پول مربوط به هزینه های حمل و نقل را جداگانه از خریداران دریافت میکنند.
۲-۵-۴-۲- ادراک مشتریان راجع به قیمت ماشین آلات راهسازی
قیمت عبارت است از ارزشی که مشتریان احتمالا برای محصول یا خدمتی قائل میشوند. قضاوت و تصمیم گیری در مورد مناسب یا نامناسب بودن قیمت هر ماشین راهسازی به عهده مدیران ماشین آلات است. هنگام تعیین قیمت، عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی باید ادراک مو چگونگی تاثیر این ادراکات را بر تصمیمات خرید در نظر گیرند. یکی از محققان بازاریابی معتقد است که تصمیمات قیمت گذاری مانند دیگر تصمیمات آمیخته بازاریابی باید مشتری گرا باشد. قیمت گذاری علاوه بر تخصص فنی، مستلزم مهارتهای دیگری است؛ ازجمله قضاوتها و ارزیابیهای مناسب و آگاهی کامل ازانگیزههای خریداران. کلید قیمــــت گذاری موثــر شناخت خلاقانه
۶۷
خصوصیات خریداران، علت خرید آنها وچگونگی تصمیم گیری خرید آنان است. درک این نکته که خریداران براساس این ابعاد متفاوتند به همان اندازه که در ایجاد محصول، توزیع و ترفیع مهم است؛ در قیمت گذاری نیز موثر است.»
۲-۵-۴-۳- عوامل موثر بر قیمت گذاری ماشین آلات راهسازی
۲-۵-۴-۳-۱-اهداف بازاریابی:
هر شرکت نخست باید تصمیم بگیرد که با کالای خاص خود چه میخواهد بکند. اگر عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی بازار هدف و جایگاه خود را در بازار به دقت انتخاب کرده باشند، در این صورت در تعریف ترکیب عناصر بازاریابی خود که شامل قیمت فروش هم هست مشکلی نخواهد داشت. هرچقدر اهداف یک شرکت روشن تر باشد تعیین قیمت برای آن آسانتر است. یک شرکت میتواند با بهره گرفتن از ابزار قیمت گذاری هر یک از این اهداف عمده را دنبال کند: بقا، به حداکثر رساندن سودجاری، به حداکثر رساندن عایدات فعلی، حداکثر رشد فروش، حداکثر بهره برداری از بازار، رهبری کیفی کالا و سایر اهداف قیمت گذاری.
بقا: رقابت شدید وتغییر خواسته های مدیران ماشین آلات، از جمله عواملی هستند که عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی را وا میدارند تا باقی ماندن در بازار را به عنوان هدف اصلی از قیمت گذاری انتخاب کنند.
حداکثر سودآوری جاری: تعدادی از عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی قیمتهای فروش خود را به گونهای تعیین میکنند که سودآوری جاری آنها به حداکثر برسد. آنها با برآورد تقاضا و هزینه های مربوطه در سطح قیمتهای مختلف، قیمتی را برای ماشین آلات راهسازی خود برمیگزینند که سودآوری، نقدینگی یا بازده سرمایه گذاری جاری و کنونی آنها را به حداکثر رساند.
حداکثر عایدات فعلی: بعضی از عرضه کنندگان قیمت فروش ماشین آلات راهسازی خود را در سطحی تعیین میکنند که درآمد فروش آنها را به حداکثر برساند. به حداکثر رساندن درآمد فروش تنها مستلزم برآورد تابع فروش است. بسیاری از مدیران این شرکتها معتقدند هدف حداکثر سازی عایدات فعلی سبب خواهد شد شرکت در بلند مدت به حداکثر سودآوری ورشد نایل گردد.
حداکثر رشد فروش: بعضی از عرضه کنندگان ماشین آلات راهسازی میکوشند حجم فروش خود


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود پایان نامه با فرمت word : دانلود مطالب پژوهشی در مورد سیاستگذاری و مدیریت پوشش در ...

حریم خصوصی را می‌توان یکی از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین حقوق بشر تلقی کرد که با شخصیت وی ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد. حق انسان به تنها بودن و با خود بودن، به وسلیه دیگران مورد احترام قرار گرفتن و به دور از چشم و نگاه کنترل‌کننده دیگران و رها از تجسس و تفتیش دیگران زیستن حقی است که لازمه یک شخصیت مستقل به شمار می‌آید. یکی از موضوع‌های بحث‌برانگیز نظریه دموکراسی، استقلال حوزه خصوصی از عمومی، تعریف آن و احکام و قواعد حقوقی حاکم بر این حوزه است.
مفهوم و قلمرو حریم خصوصی به دنبال تحولات و پیشرفت‌هایی که به در زمینه‌های علمی، اجتماعی، اقتصادی و … صورت گرفته تحت تأثیر قرار گرفته است. از سوی دیگر مفهوم و قلمرو این مفهوم با فرهنگ حاکم بر آن جامعه و نوع حکومت حاکم بر یک جامعه مرتبط است. لذا با توجه به این عوامل ارائه تعریفی واحد از مفهوم و قلمرو حریم خصوصی دشوار است.
«نوبهار» در مقدمه کتاب «حمایت حقوق کیفری از حوزه‌های عمومی و خصوصی»، حوزه عمومی و خصوصی را اینچنین تعریف کرده است؛ «مقصود از حوزه عمومی، فضایی است که دسترسی به آن برای همه افراد جامعه آزاد است؛ تصمیم‌گیری درباره آن نیز حق همگان است. در برابر، حوزه خصوصی قلمرو محرمانه و متعلق به شخص است. حوزه عمومی به این معنا همه قلمرو خارج از سپهر خصوصی از جمله قلمرو اقتدار دولتی را دربرمی‌گیرد.»(نوبهار، ۱۳۸۷: ۹)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«کدیور» نیز سه معنا را در ذیل حوزه خصوصی ذکر کرده است. «اول: شخصی، فردی و اختصاصی. دوم: آنچه انسان می‌خواهد مخفی و غیرقابل دسترسی دیگران بماند. سوم: آنچه که تصمیم‌گیری درباره آن مستقل به عهده خود انسان می‌باید باشد.» (کدیور، ۱۳۸۱)[۳۳] و مراد از خصوصی را معانی دوم و سوم ذکر کرده است. به عبارت دیگر عدم اطلاع دیگران و عدم ولایت آنها جزو مؤلفه‌ها و ویژگی‌های اساسی در تعریف حوزه خصوصی هستند.
فرهنگ یک جامعه یکی از عوامل تأثیرگذار در حوزه حریم خصوصی است. در جامعه ایرانی مفهوم حریم خصوصی از دو جنبه عرف اجتماعی و نیز فرهنگ دینی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. اصل فقهی منع تجسس در امور دیگران از جمله اصول برگرفته از آیات قرآنی است که به این مفهوم در فرهنگ دینی اشاره دارد. قرآن کریم در آیه ۱۲ سوره حجرات می‌فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ» ای کسانی که ایمان آورده‏اید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پاره‏ای از گمانها گناه است، و جاسوسی مکنید، و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس‏] از خدا بترسید، که خدا توبه‏پذیر مهربان است.
علاوه بر آن آیات ۲۷ و ۲۸ سوره نور بر لزوم رعایت حرمت مسکن به عنوان حریم خصوصی تأکید کرده و افراد را از ورود به منزل دیگران بدون اجازه صاحب مسکن منع کرده است:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی‏ أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»(۲۷) ای کسانی که ایمان آورده‏اید، به خانه‏هایی که خانه‏های شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُیذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی‏ لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ» (۲۸) و اگر کسی را در آن نیافتید، پس داخلِ آن مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: «برگردید» برگردید، که آن برای شما سزاوارتر است، و خدا به آنچه انجام می‏دهید داناست.
۲-۲-۲-۳- نسبت حکومت با حوزه خصوصی و شخصی
از ویژگی‌های حوزه حقوق خصوصی آن است که دولت و جامعه مدنی (حوزه عمومی) حق دخالت در آن را ندارند. افراد در قبال تصمیم‌هایی که در آن حوزه می‌گیرند در مقابل دولت و هیچ نهاد دیگری پاسخ‌گو نیستند.
چنانکه پیش‌تر اشاره شد از منظر دینی بر اساس اصل عدم تجسس، دولت و نهادها و افراد حق دخالت در امور و حوزه خصوصی افراد را ندارند. این اصل مستنبط از آیه دوازدهم سوره حجرات است که در آن صریحاً و در سیاق نهی (وَ لا تَجَسَّسُوا) از افراد جامعه ایمانی خواسته شده است که در امور دیگران تجسس و کنجکاوی نکنند. بر این اساس عدم دخالت در حریم خصوصی اصلی مفروغ‌عنه است.
از سوی دیگر، در بند ششم از فرمان هشت ماده‌ای ۲۴ آذر ۱۳۶۱ امام خمینی (ره) به قوه قضائیه و دستگاه‌های اجرایی، ورود به حوزه خصوصی افراد در هر صورت غیرمجاز شناخته شده و جرم و گناه معرفی گردیده است. در این ماده آمده است: «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی- اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده ولو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می‌باشد.» (موسوی الخمینی، ج ۱۷، ۱۳۸۵: ۱۴۰-۱۴۱)
۳-۲-۲-۳- حجاب: خصوصی یا عمومی
در مورد خصوصی یا عمومی بودن حجاب و پوشش دو نظر وجود دارد عده‌ای حجاب را امری عمومی می‌دانند و با این دلیل که از سویی حجاب و پوشش در معرض دید و منظر عمومی قرار دارد و از سوی دیگر تأثیر مستقیم بر حوزه عمومی داشته و سبب ایجاد مفاسدی می‌گردد آن را در حوزه عمومی جای می‌دهند. از سوی دیگر عده‌ای آن را خصوصی تلقی کرده و معتقدند از جمله مصادیق سنتی که داخل در مفهوم و قلمرو حریم خصوصی قرار می‌گیرند، حریم خصوصی مربوط به تن است. حریم انسان نسبت به لباس یکی از مصادیق مربوط به حریم خصوصی تن می‌باشد.
اما نظر می‌رسد بتوان با پذیرش هر دو نظر، به نظر سومی دست یافت و آن این است که پوشش و لباس در درجه اول در حوزه امور خصوصی انسان قرار می‌گیرد. اما در درجه دوم و با توجه به آثار و تبعات اجتماعی و عمومی آن مسئله‌ای مربوط به حوزه عمومی است.
با اینکه لباس در درجه اول مربوط به حوزه خصوصی افراد است اما تنها در این حوزه محدود نمانده و در حوزه عمومی و سطح اجتماع بروز و نمود داشته و تأثیرات بسزایی بر حوزه‌های مختلف اجتماعی می‌گذارد. شاید بتوان حوزه خصوصی با حقوق فردی حاکم در آن را در دو سطح تقسیم‌بندی کرد. سطح اول زمانی است که حوزه خصوصی با حفظ همین ویژگی در فضایی کاملاً خصوصی روی می‌دهد. این سطح از حوزه خصوصی که تنها شامل حوزه خانوادگی و مسکن افراد شده و محدود به آن است را می‌توان حوزه شخصی نامید.
سطح دوم حوزه خصوصی به حوزه شخصی مسکن و روابط خانوادگی محدود نیست. اعمال حقوق فردی در این سطح ممکن است تأثیرات قابل توجهی در خارج از زندگی خصوصی فرد بگذارد. سؤالی که در این مورد ایجاد می‌شود این است که دامنه اعمال حقوق فردی تا کجاست؟ و در مقام تعارض حقوق فردی و منافع عمومی کدام یک مقدم می‌شوند؟ به عبارت دیگر اگر حقوق و حوزه خصوصی افراد در حقوق عمومی حوزه عمومی تأثیر داشته و سبب ایجاد مفسده شود کدام یک مقدم می‌شوند؟
۴-۲-۲-۳- تزاحم حقوق در مسئله حجاب
«جان استوارت میل»[۳۴] از اولین کسانی است که به تبیین محدوده حقوق فردی و خصوصی می‌پردازد. او معتقد است حکومت تنها زمانی می‌تواند اراده خویش را به صورت مشروع بر هر یک از افراد تحمیل کند، که بخواهد مانع زیان رساندن به دیگران شود. او در کتاب «درباره آزادی» می‌گوید:
«… هر نوع عملی که بدون علت مشروعی موجب آسیب دیدن دیگران شود رواست که توسط عقاید عمومی و در موارد شدیدتر با دخالت قانون ممنوع شود. آزادی فرد باید محدود به آن باشد که به دیگران آسیب نرساند.» (استوارت میل، ۱۳۴۰: ۱۲۹)
او حوزه و امور شخصی را به دو دسته تقسیم می‌کند؛ بخشی که صرفاً به خود فرد مربوط است و دیگری مواردی است که به دیگران نیز مربوط می‌شود. در قسمت اول، تنبیه اخلاقی افراد را حق آنها می‌داند. مثلاً افراد می‌توانند از او کناره‌گیری کنند، قطع رابطه کنند یا خیرخواه او باشند، ولی نمی‌توانند او را تنبیه فیزیکی کنند و درد و رنج به وی وارد آورند. در قسمت دوم که شر و فسادی متوجه دیگران می‌شود، می‌گوید: «اجتماع به نمایندگی افرادش باید از او انتقام بگیرد.» (استوارت میل، ۱۳۴۰: ۲۸۴)
«آیه الله منتظری» با اشاره به تزاحم میان حقوق فرد و جامعه و حوزه خصوصی و حوزه عمومی، عدالت را در ترجیح حقوق اکثر یا حوزه و حقوق عمومی بر حوزه و حقوق خصوصی دانسته و می‌گویند: «در مقام اجرا و احقاق حقوق، گاه بین حق فرد و حق جامعه یا حق اقل و حق اکثر تزاحم به وجود می‌آید. سیره و شیوه عقلا و حکم عقل برای مراعات عدل در این گونه موارد بر این است که حق جمع بر حق فرد ترجیح داده شود. در حقیقت در موارد تزاحم باید گفت برای فرد یا اقل در مقابل حق جمع و اکثر به حسب ظاهر و نظر سطحی حقی باقی نمی‌ماند.» (منتظری، ۱۳۸۵: ۲۳)
در جایی دیگر تقدم و ترجیح حق اهم بر مهم را اصلی عقلی و مورد قبول همه انسان‌ها می‌شمارند:
«ترجیح حق اهم بر حق مهم در موارد تزاحم حقوق یک اصل عقلی و عقلایی است که تمام انسان‌ها و جوامع- تابع هر دین و مسلک و مکتبی که هستند- آن را مورد توجه و عمل قرار می دهند.» (منتظری، ۱۳۸۸: ۷۸)
البته ایشان معتقدند که در مقام قانونگذاری باید هم فرد و هم جامعه در نظر گرفته شوند تا در نهایت تزاحمی ایجاد نشود. «… در مقام قانونگذاری و عمل باید به گونه‌ای برنامه ریزی شود که فرد و اقل در مقابل جامعه و اکثر بتواند خودنمایی کند و خلأ ناشی از سقوط حق خود را پر نماید، و بدین گونه حق همگان تأمین گردد و در مرحله نهایی تزاحمی باقی نماند.» (منتظری، ۱۳۸۵: ۲۳)
حکومت در گام نخست و بالذات حق دخالت در حوزه خصوصی افراد را ندارد، حتی اگر بداند گناهی شخصی اتفاق افتاده یا در حال رخ دادن است. مثلاً می‌داند در یک جمع خانوادگی بدون اینکه مفسده‌ای اجتماعی و عمومی داشته باشد و بی آن که جنبه علنی پیدا کند، افرادی وظیفه حجاب اسلامی را رعایت نکرده و بی‌حجاب در جمع حاضر شده‌اند.
حجاب و بی‌حجابی وقتی در حوزه خصوصی افراد باشد از نظارت و دخالت حاکمیت خارج است. اما با خارج شدن امور از حوزه خانواده و مطرح شدن مصلحت و مفسده عمومی دخالت دولت و حاکمیت در این زمینه ضرورت می‌یابد.
به عبارت دیگر حکومت نمی‌تواند در حوزه خصوصی افراد وارد شود و در برابر آنچه جنبه عمومی ندارد مسئولیتی ندارد. حجاب و لباس افراد در این حوزه از حوزه مسئولیت دولت خارج است. با این حال حجاب در سطح جامعه حتی اگر امری کاملاً شخصی باشد، ولی بعد علنی و عمومی دارد و نه خصوصی. در این مورد حجاب و لباس تصویری است که فرد از خود در صحنه اجتماع و در ارتباطات اجتماعی به نمایش می‌گذارد. حکومت حتی در عرصه اجتماعی و حوزه عمومی بنابر مصالح، امور مباح را نیز می‌تواند محدود کند، چه رسد به پوشش که در حوزه الزامات شرعی قرار دارد.
این مسئله تنها در مورد پوشش و حجاب نیست مسائل دیگری نیز هستند که در درجه اول ممکن است خصوصی بوده و به فرد مربوط باشند اما در درجه دوم از حوزه خصوصی خارج شده و دارای آثار و تبعات عمومی و اجتماعی گشته و موجب تعارض دو حوزه خصوصی و عمومی می‌شوند. به عنوان مثال ممکن است رعایت قانون بستن کمربند ایمنی و استفاده از کلاه کاسکت در رانندگی در درجه اول امری خصوصی به نظر برسد اما با دقت نظر در این زمینه می‌توان دریافت که رعایت نکردن این موارد موجب ضرر و زیان‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می‌گردد که این ضررها متوجه افراد و حوزه عمومی نیز می‌گردد. بر این اساس دولت و حاکمیت خود را محق می‌داند که در این حوزه برای فرهنگ‌سازی دست به سیاستگذاری‌های فرهنگی و قانونگذاری بزند.
۳-۲-۳- حجاب از منظر احکام اسلامی
در ادامه با پذیرفتن این نکته که حجاب در حوزه احکام و تکالیف الهی جای می‌گیرد بحث را پی می‌گیریم. از جمله مسائلی که در زمینه تعلق حجاب به حوزه احکام وجود دارد این است که احکام شرعی به «فردی» و «اجتماعی» تقسیم می‌شود و الزام حکومت در احکام فردی راه ندارد و چون حجاب جزو احکام فردی است و شخص فقط در برابر خداوند پاسخگو است، حکومت دینی نمی‌تواند در احکام فردی دخالت کند. بر این اساس به این مسئله خواهیم پرداخت که تعلق حجاب به حوزه احکام چگونه است آیا حجاب در حوزه احکام فردی است یا در حوزه احکام اجتماعی و مسئولیت حکومت در قبال احکام (فردی و اجتماعی) چیست؟
۱-۳-۲-۳- توجیه فردی بودن حجاب
در مورد فردی بودن حکم حجاب دلایل و توجیهاتی از سوی طرفداران آن ذکر شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:
الف- اگر مصلحت حکمی به فرد برگردد، آن حکم فردی خواهد بود و از آنجا که حکم حجاب برای مصلحت فرد وضع شده است، حجاب حکمی فردی است.
ب- حکم حجاب برای رعایت احترام دارنده آن وضع شده است و از آنجا که احترام امری شخصی است که فرد در رعایت احترام و کیفیت آن سزاوارتر از دیگران است، حکم حجاب نیز فردی است.
ج- از آنجا که رعایت حجاب در هنگام نماز و در شرایطی که هیچ نامحرمی حضور نداشته باشد الزامی است می‌توان دریافت که حجاب مانند اصل نماز از احکام فردی است.
د- حجاب تجلی بیرونی و ظاهری صفت درونی عفت است و از آنجا که عفت مانند عقیده از امور شخصی و فردی است می‌توان نتیجه گرفت که حجاب نیز امری فردی است.
ه- حجاب و پوشش اگر در حوزه امور اجتماعی و در معرض دخالت و اجبار باشد سبب برانگیختن لجاجت و مقاومت در فرد نسبت به حجاب شده و باعث می‌شود اثر واقعی پوشش خنثی شده و هم احترام حجاب در جامعه نقض شود. بر این اساس حتی اگر حجاب در حوزه امور اجتماعی هم باشد، نمی‌توان آن را در ردیف سایر امور اجتماعی قرار داد. (علی‌اکبریان، ۱۳۸۶: ۷۵-۷۶)
۲-۳-۲-۳- توجیه اجتماعی بودن حجاب
در مورد اجتماعی بودن حکم حجاب نیز توجیهات و دلایلی از سوی طرفداران آن بودن آن ذکر شده است. برخی از این دلایل در رد دلایل فردی بودن حجاب ذکر شده و برخی به طور مستقل به اجتماعی بودن حجاب اشاره دارند. این دلایل عبارتند از:
الف- درست است که حجاب و پوشش مصلحت دارنده آن را تأمین می‌کند اما این مصلحت تنها در حوزه فردی محدود نیست و رعایت حجاب و پوشش مناسب در بستر اجتماع موجبات ایجاد امنیت و سلامت روانی و اخلاقی و دینی جامعه را فراهم می‌‌کند.
ب- حکم وجوب حجاب در ابتدا برای زنان مسلمان وضع شد و نگاه به زنان کافر به دلیل عدم حرمت آنها برداشته شده است. این موارد نشانگر ارتباط حرمت نگاه و وجوب حجاب، با احترام زن است. اما این که این دلیل علت تامه است از ادله به دست نمی‌آید و از سوی دیگر فردی یا اجتماعی بودن به تنهایی در استنباط حکم بودن کافی نیست. از سوی دیگر فرض وجود آزادی در مورد احترام خود در صورتی درست است که یقین کنیم محدودیتی بر این آزادی از سوی شارع تعیین نشده است.
ج- همراهی حجاب با نماز که عملی فردی و عبادی است دلیلی بر فردی بودن آن نیست چرا که حجاب امری مستقل از نماز است و خود شرط صحت نماز است. و از سوی دیگر اینگونه نیست که تقدس حجاب با اجتماعی بودن آن قابل جمع نباشد.
د- درست است که عفت مانند عقیده امور شخصی و فردی است اما حجاب و عمل نماد بیرونی و ظاهری این صفات درونی هستند که در ارتباط با جامعه و دیگران نمود پیدا می‌کنند. ارتباط و پیوستگی اعمال و رفتارهای بیرونی با صفات درونی انسانی دلیلی بر فردی بودن آن نیست بلکه برعکس تجلی و انعکاس اعمال در صحنه اجتماع و در ارتباط با دیگر افراد، نشانگر اجتماعی بودن اعمال و رفتارهای انسانی است.
ه- به نظر می‌رسد فردی دانستن حکم حجاب مورد تردید بوده و اجتماعی بودن آن به ذهن نزدیک‌تر است. در اینباره باید گفت یکی از وجوه اختلاف میان حکم فردی و حکم اجتماعی در ملاحظه فرد یا جمع است. هرگاه در تشریع حکم تعامل فرد با دیگران لحاظ شود، حکم اجتماعی است و حجاب با ملاحظه تعامل فرد با خودش تشریع نشده است بلکه حجاب اسلامی در تعامل با دیگران معنا پیدا کرده و حجاب با ملاحظه دیگری وضع شده است.
و- درست است که پذیرش درونی حجاب نقش مؤثری در تأمین هدف حجاب در جامعه داشته و از سوی دیگر برخی سیاست‌های اشتباه باعث ایجاد آثار منفی تربیتی شده است ولی این موارد این نتیجه را به دست نمی‌دهند که حجاب از امور فردی است یا نمی‌توان آن را در حیطه مسئولیت‌های حکومت قرار داد.(علی‌اکبریان، ۱۳۸۶: ۸۱-۷۶)
ز- در منابع دینی تقسیم احکام به فردی و اجتماعی وجود ندارد. در فقه اسلامی، تفکیک احکام شرعی به فردی و اجتماعی سابقه ندارد و در گفتار قائلین به چنین تفکیکی، تعریفی ارائه نشده است که بر مبنای چه ملاکی می‌توان احکام شرعی را به فردی و اجتماعی تقسیم نمود؟
با این وجود و با پذیرش این تقسیم‌بندی نمی‌توان به استقلال هر یک از این دو حوزه احکام از یکدیگر قائل شد. بسیاری از احکام فردی در احکام اجتماعی دخالت کرده و در آنها تأثیر می‌گذارند. یکی از موارد بارز دخالت و تأثیر مسائل و احکام فردی در مورد دخالت عقیده در امر اجتماعی ازدواج است مثلاً جایز نیست زن مسلمان با مرد کافر ازدواج کند یا اگر یکی از زوجین مرتد شوند؛ عقد نکاح آنان باطل می‌شود. در اینجا هرگز نمی‌توان اظهار داشت ارتداد یا کفر فرد امری شخصی است و امور فردی را نباید در امور اجتماعی مانند نکاح دخالت داد.
گاهی نیز دخالت و تأثیر الزامات فردی در الزامات اجتماعی غیرارادی است. بارزترین این موارد تأثیر روزه‌داری ماه مبارک رمضان یا ایام عزاداری محرم بر روابط اجتماعی است. لذا نمی‌توان مانع تأثیر التزام احکام فردی در روابط اجتماعی شد.
بسیاری اوقات، ریشه عدم التزام فرد به قوانین اجتماعی در عدم التزام وی به قوانین فردی نهفته است و برعکس گاهی قوانین اجتماعی در تنظیم کنش‌های فردی تأثیر می‌گذارد. این تأثیر در فقه اسلامی نیز وجود دارد مانند اینکه غصبی بودن مکان مربوط به احکام اجتماعی می‌شود؛ زیرا بحث از رابطه فرد با دیگری است. اما همین حکم اجتماعی در تکلیف فردی مانند بطلان نماز در مکان غصبی تأثیرگذار است.
بنابراین، صرف تفکیک احکام به فردی و اجتماعی مانع دخالت مستقیم و غیرمستقیم این دو دسته از احکام در یکدیگر نمی‌شود؛ زیرا احکام فردی و اجتماعی ناظر بر یکدیگر هستند.
در مورد حجاب نیز وضع به همین ترتیب است. حتی اگر بپذیریم که حجاب در حوزه احکام فردی است باز نمی‌توان تأثیر آن در حوزه ارتباطات اجتماعی و در صحنه اجتماع و دیگر احکام اجتماعی را منکر شد. این تأثیرات عمیق حجاب بر نظام‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باعث می‌شود بیش از آن که حجاب حکمی فردی باشد رنگ اجتماعی به خود گرفته و در زمره احکام اجتماعی قرار گیرد.
ح- گذشته از همه اینها مؤیداتی برای اجتماعی بودن حجاب وجود دارد. از جمله اینکه امروزه حجاب در برخی کشورهای غیراسلامی یک امر و شعار اجتماعی محسوب شده و به همین دلیل رعایت آن در مکان‌هایی مانند مدارس و دانشگاه‌ها ممنوع شده است. از سوی دیگر امروزه اموری مانند استفاده از کمربند و کلاه ایمنی حین رانندگی، بیمه درمانی و شخص ثالث، لباس ایمنی هنگام کار و مواردی دیگر که توجیه‌های ضعیف‌تری برای اجتماعی بودن دارند، اجتماعی به شمار می‌روند.
۳-۳-۲-۳- نسبت حکومت با احکام
شریعت اسلام در بردارنده احکامی است که در طول زمان تغییر نکرده و ثابت هستند و این فحوای کلام امام صادق (ع) است که در جواب سؤال زراره درباره حلال و حرام فرمودند: «حلال محمد حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامه، لایکون غیره و لایجیء غیره» (کلینی، ۱۴۰۱: ۷۵) حلال محمد(ص) تا قیامت حلال است و حرام او الی الابد حرام است. این احکام اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و در همه زمان‌ها و مکان‌ها لازم‌الاجرا هستند.
در نظام اسلامی حکومت وظیفه اجرا و پیاده‌سازی احکام را در جامعه به عهده دارد. بر مسئولیت حکومت در قبال اجرای احکام اسلامی در منابع اسلامی تأکید شده است علاوه بر قرآن کریم، سخن و سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) بر این امر دلالت دارند که در اینجا قصد نداریم به این ادله بپردازیم و در مورد آنها بحث کنیم.
مجموعه‌ای از احکام وجود دارند که در صورتی که شرایط لازم برای محقق شدن همه این احکام در جامعه فراهم بوده و هیچ یک از این احکام با یکدیگر تزاحم نداشتند، حکومت باید این احکام را تمام و کمال در جامعه اجرا کند و در صورتی که عده‌ای از احکام با عده‌ای تزاحم و تعارض داشتند حکومت باید با تشخیص حکم اهم از مهم و برشمردن راه‌کارهای عملی در اجرای حکم اهم، آن را در جامعه اجرا کند. در باب مسئولیت حکومت اسلامی را در قبال اجرای احکام اسلام می‌توان گفت که حکومت «باید در شرایط زمانی و مکانی خود، بیشترین و مهم‌ترین احکام اسلام را در جامعه به اجرا درآورد. مراد از بیشترین و مهم‌ترین احکام اسلام، این است که در ظرف تزاحم احکام، برآیند اهمیت کمی و کیفی را در نظر بگیرد.»(علی‌اکبریان، ۱۳۸۶: ۶۷)
آیه‌الله منتظری درباره دخالت دولت در محدوده احکام و تکالیف فردی و اجتماعی با تفاوت گذاشتن میان جرم و گناه، معتقد است که گناه به حوزه‌ای عام‌تر از اعمال انسانی تعلق می‌گیرد. در واقع نسبت میان جرم و گناه نسبت عموم و خصوص مطلق است. گناه نافرمانی از احکام و تکالیف الهی است. این نافرمانی گاهی در حوزه ارتباط انسان با خداست و گاهی در ارتباط انسان با انسان. گناه زمانی که در حوزه ارتباط انسان با انسان رخ دهد جرم تلقی می‌شود. ایشان در اینباره می‌گویند:


فرم در حال بارگذاری ...