وبلاگ

توضیح وبلاگ من

سایت دانلود پایان نامه : دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد تجربه ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۲- بی‌واسطه: نبی ( وحی خفی).

اما تفاوت وحی و الهام چگونه است؟ اقوال علماء در این باره مختلف است و رأی واحدی وجود ندارد ملاصدرا می‌گوید: تفاوتی میان وحی و الهام جز در شدت وضوح و نوریت و همچنین مشاهده فرشته‌ای که علم را می‌رساند نیست.[۲۹۱] قیصری معتقد است که وحی حتماً رؤیت فرشته را در بر دارد و حتی اگر خداوند به پیامبران هم بدون فرشته مطلبی را برساند ( حتی اگر مستقیماً این کار را انجام دهد) وحی نیست و الهام است!
عبدالرزاق کاشانی معتقد است که حتی بین وحی و مکاشفه عرفاء تفاوتی نیست و تمایز گذاردن از این موارد برای رعایت ادب می‌باشد.[۲۹۲] اشکالی به قیصری وارد است که باید تکلم فرشتگان با حضرت مریم و تمثل جبرئیل برای او و تکلم فرشته با زن حضرت ابراهیم را نیز وحی خاص بداند در حالیکه ایشان نبی نیستند!.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الهام:
الهام در لغت به معنای القاء مطلب در جان و نفس انسان است. و بر دو قسم است: الهام عام و الهام خاص.الهام خاص برای اولیاء الهی اتفاق می‌افتد و گاهی در خواب یا بیداری صورت می‌گیرد. این معنای خاص الهام نوعی از معنای عام وحی ( وحی خفی) است. الهام خاص به دو شیوه انجام می‌گیرد. بدون واسطه مثل آنکه به ناگاه انسان مطلبی را درک می‌کند و به قلب او القاء می‌شود. اما گاهی با واسطه صوت است. یعنی انسان صدایی را می‌شنود و از آن مطلبی را ادراک می‌کند.
اما معنای عام الهام برای همه می‌تواند اتفاق بیافتد. این معنا نیز بر دو قسم است[۲۹۳]، یک قسم آن به سبب تزکیه نفس صورت می‌گیرد و صورت دیگر آن به سبب استمداد باطنی صورت می‌گیرد.
الهام:

الف: خاص:

۱- با واسطه

۲- بی‌واسطه } اولیاء الهی

ب: عام:

۱- با سبب

۲- بی‌سبب.

وحی رسالی و وحی نبی:
در تقسیم بندی وحی بیان شد که وحی خاص به دو صورت است، گاهی با واسطه فرشته صورت می‌گیرد و گاهی بی‌واسطه است. نوع اول مخصوص رسول و نوع دوم از آن نبی است.
محدّث:
در قرآن تکلم با جبرئیل و رؤیت آن را به حضرت مریم علیها السلام نسبت داده شده و در روایات اسلامی این مطلب به حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) نیز نسبت داده شده است. مراد از محدث چیست؟
علامه طباطبایی در این زمینه روایاتی را مطرح می‌کند:
« فی البصائر عن زراره قال «سألت ابا عبدالله علیه السلام عن الرسول و عن النبی و عن المحدّث؟ قال: الرسول الذی یعاین الملک یأتیه بالرساله من ربّه یقول: یأمرک کذا و کذا، و الرسول یکون نبیاً مع الرساله. و النبی لا یعاین الملک ینزل علیه الشیء النبأ علی قلبه فیکون کالمغمی علیه فیری فی منامه قلت: فما علمه انّ الذی رأی فی منامه حق؟ قال یبیّنه الله حتی یعلم انّ ذلک حق و لا یعاین الملک، و المحدث الذی یسمع الصوت و لا یری شاهداً».[۲۹۴] حتی این روایت نیز نمی‌تواند به صورت کامل مسائل را حل کند. برای مثال مقام محدّث ظاهراً از مقام نبی بالاتر است که صدای فرشته را می‌شنود.
مشکل دیگر این است که در قرآن مجید درباره حضرت مریم آمده که فرشته را هم دیده است: «‌فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا»[۲۹۵] نه تنها او که زن حضرت ابراهیم هم فرشته ها را دید و با آنها صحبت نمود. «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ ــ وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَهٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَقَ …» [۲۹۶] علامه طباطبایی برای رفع این اشکال سه جواب پیشنهاد داده است که سومی را غیر قابل قبول دانسته است.
اوّل: مقصود این است که بین دو معنا تفاوت است نه اینکه بین آنها ( محدث و نبی) منافات باشد.
یعنی ملاک این که انسانی محدث باشد این است که صدای فرشته را بشنود و لکن اگر او را ندید اشکالی ندارد.
دوّم: حضرت مریم علیها السلام حقیقت ملک را در نفس خود ندید، و لکن مثال او را دید. آیات قرآن صرفاً تمثل ظاهری فرشته را اثبات می‌کنند نه دیدن حقیقت فرشته را.
سوم: آنچه در حدیث نفی شده وحی تشریعی فرشته به مریم بوده است، نه هر نوع رؤیتی. رؤیت فرشته بدون غرض وحی الهی هیچ اشکالی ندارد.
از مطالب فوق می‌توان این نتیجه را گرفت که حداقل بین وحی، الهام، تحدیث شباهت زیادی وجود دارد تا جایی که شاید بتوان تفاوت آنها را شدت و ضعف ( قول صدرا) دانست. این مطلب در کلام ابن عربی هم دیده می‌شود. وحی از دید او یک حقیقت است که در موارد گوناگون به شکل‌‌های مختلفی ظهور می‌کند.[۲۹۷]
آنچه در روایات آمده این چنین است. اما بنابر روایات اسلامی حضرت فاطمه زهرا (س) نیز محدّث بودند: امام صادق (ع) می‌فرماید: «انّما سمیت فاطمه محدثه لأنّ الملائکه کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران: فتقول: یا فاطمه انّ الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین. یا فاطمه أقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین، فتحدثهم و یحدثونها…»[۲۹۸]
مقامات انسانی و درجه پیامبر
گفتیم که انسان دارای قوای ادراکی سه‌گانه‌ای است. قوّه حس و خیال و عقل. مقامات انسان هم براساس این قوا متفاوت است. برخی مقام حسی دارند برخی خیال، برخی عقل و برخی شهودی.( در اینجا صدرا مقام شهود را جدای از عوالم سه‌گانه معرفی می‌کند.) اولین منزل و مقام انسان مقام محسوسات است. انسان در این منزل با حیوانات هیچ تفاوتی ندارد. زیرا دارای هیچ نوع تجردی نیست و در درک حسی که پائین‌ترین ادراک است با حیوانات شریک است.
منزل دوم، منزل متخیلات است. انسان در این منزل نیز با حیوانات شریک است. اگرچه شاید تا حدّی این منزل را دارای تجرد جزئی بدانیم، اما ناچیز است.
منزل سوم، منزل معقولات است. در این جاست که انسان اموری را می‌بیند که نه زمان دارند و نه مکان. اینجا جایی است که حیوانات در آن راه ندارند و تنها مالک آن انسان است.
در این منزل است که انسان می‌تواند ملکوت را ببیند و با ارواح مقدس ارتباط برقرار کند. انسان باید این منازل را طی کند و در آنها سفر کند تا به درجه ملائکه برسد و به مقام ملائکه‌ای برسد که دائماً در حال رؤیت جمال حضرت حق هستند. این نهایت کمال انسانی است. اینجا مقامی است که انسان می‌تواند ملائکه را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند.
صدرا معتقد است که اولیاء الهی و انبیاء در این مقام شریک‌اند.[۲۹۹]نبی دارای سه خصوصیت است که اولیاء الهی در دو مورد آنها با او شریک‌ اند و در سومی از یکدیگر جدا می‌شوند.
عقل نظریپیامبر چنان صفای نفس دارد که می‌تواند هر وقت خواست به عقل فعال متصل شود و از محضر او استفاده کند. در این مرحله نیازی به فکر زیادی نیست و با اندک فکری پیامبر به مقصود خود می‌رسد زیرا مصداق آیه شریفه «یکاد زیته یضیء و لولم تمسسه نار» می‌باشد. این شدت حدس را در جانب پیامبر قوّه قدسیه می‌نامند. قوّه حدس انسان چنان قدرتی دارد که می‌تواند معقولات و معارف را با اندک تأمّلی دریابد. پیامبر در این مقام با اولیاء الهی شریک است. یعنی هر دو چنین قوه‌ای را دارا می‌باشند.
قوّه متخیّلهقوه متخیله می‌تواند چنان قوی باشد که در بیداری هم بتواند عالم غیب را ببیند و صدای ملائک را بشنود و با خدا سخن بگوید. این مقام مختص به نبی است، و اولیاء الهی در آن راهی ندارند.[۳۰۰]
قوّه عملیهر نفسی می‌تواند تا اندازه‌ای در عالم خود تأثیر بگذارد. ولی مقدار این تأثیر گذاری مختلف است. برخی چنان قدرت دارند که می‌توانند در ابر، طوفان، زلزله تأثیر بگذارند. می‌توانند اثر دعای خود را در عالم ملک و ملکوت مشاهده کنند و اختیار تمام موجودات را در دست بگیرند.
امّا برخی فقط می‌توانند در صورت ناراحتی نفس، رنگ رخساره‌شان بپرد و دربدنشان تغییر و تحول رخ دهد. این کمترین تأثیر عالم از نفس است. انبیاء و اولیاء الهی دارای نفس قوی هستند و می‌توانند تأثیرات زیادی در عالم بگذارند.
محتوای مکاشفات پیامبران
مکاشفات پیامبران بسیار متنوّع است به طوری که شاید نتوان برای آنها جامعی فرض نمود و لکن ما سعی می‌نمائیم به موارد مهم آن اشاره نمائیم:


فرم در حال بارگذاری ...

« طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد ارائه-روشی-برای-ارزیابی-عملکرد-و-اولویت-بندی-پروژه-ها-با-استفاده-از-مدل-ترکیبی-BSC-و-QFD-مطالعه-موردی-شهرداری-اصفهان- فایل ۱۲منابع کارشناسی ارشد با موضوع موازنه انعطاف پذیری ... »