وبلاگ

توضیح وبلاگ من

راهنمای نگارش مقاله با موضوع تصویر های شاعرانه ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

در بیت:
اینک منم که به کندی بیمار و کاهل و سنگین / لغزد به جوی عروقم آن سرخگونهی جاری
« سرخگونهی جاری » استعاره از خون است. شاعر در بیت:
ای بیکرانیی صحرا! مقیاس حسرت ما شو! / من تند پویهی بندی چونان غزال حصاری
خود را در پوییدن و در بند گرفتار آمدن به غزال صحرایی مانند کرده ، که عمق حسرت خود از ایام گذشته را با بیکرانی صحرا در قیاس گرفته است. و گذر ایام را در عزیمت از جوانی به پیری یاد می کند، این هنگام را به دشواری تنگی نفس اعلام می دارد و فرصت ها را که بی درنگ و به سرعت سپری می شوند با شمارش لحظه ها پشت سر می گذارد.
سیمین همین مضمون شکوه آمیز را در شعر« بیرون زخطـّی، ای« من» ! » آورده است در این شعر از دست رفتن جذابیت های زنانه موجب شده است که زن از کانون توجه حتی فرزندان خود نیز خارج شود:
بیرون زخطـّی، ای« من» !
بیرون ز خطی ای«من»! دیگر نمی خواهندت
حتا جگر بندانت، حتا سه تن فرزندت
با خود چه کردی، ای ” من “؟ کز خون دل رنگین شد
یاقوتِ گوش آویزت، مرجان گردنبندت
ای ” من ” که جان فرسودی! یک نخل بخشش بودی
با مردم بیگانه یا خیل خویشاوندت
اکنون خزان پیش آمد، ایّام تشویش آمد
بی خوشهی شهد آگین دیگر نمی خواهندت
می خواستی گیتی را پیرایه از نو سازی
با جمع هم پیمانت با خلق هم پیوندت
تصویر هر گامت را تضمین سوگندی بود
با آب شد تصویرت، با باد شد سوگندت
گیرم که سوگندت را امکان ز نو پیش آید
کو پای چابک پویت؟ کو دست کار آیندت؟
پر حجم و چشم افسایی چون ابر نیسان، اما
گردون نه حتی از کاه کز اشک و آه آگندت
نه، نه، که تو خورشیدی؛ بیرون ز خط تابیدی
با آن که این تابیدن بر خاک راه افکندت
بیرون ز خطی ای ” من “! با اهل خط بیگانه
کی می کند بازی شان خرسند و ناخرسندت؟
(مجموعه اشعار، یکی مثلا این که، بیرون ز خطی، ای” من"! ، صفحه ۹۸۵)
در بیت:
با خود چه کردی، ای ” من “؟ کز خون دل رنگین شد
یاقوتِ گوش آویزت، مرجان گردنبندت
شاعر در حسن تعلیلی جالب توجه سرخی یاقوت گوشوار و مرجان گردنبند خود را متأثر از خون دل می داند. در بیت بعد شاعر خود را در بخشش و دِهش به نخل بخشندهای مانند کرده است که به خویش و بیگانه عطا می کند.
واژهی « خزان » در بیت:
اکنون خزان پیش آمد، ایّام تشویش آمد
بی خوشهی شهد آگین دیگر نمی خواهندت
استعاره از پیری و فرتوتی دارد. این بیت به تبع مصرع:
بی خوشهی شهد آگین دیگر نمی خواهندت
با بیت قبل در تناسب است و موقوف المعانی چرا که واژهی « خوشهی شهد آگین » استعاره از بار درخت نخل که همان خرماست دارد. در این شعر نیز سیمین رسیدن ایام پیری را موجب ایجاد تشویش و اظطراب دانسته و افسرده وار سروده است:
تصویر هر گامت را تضمین سوگندی بود
با آب شد تصویرت، با باد شد سوگندت
و این گونه تصویر گام های استوار خویش را بر آب رفته و ندای سوگندهای خود را بر باد رفته بیان می دارد و باز می سراید:
گیرم که سوگندت را امکان ز نو پیش آید
کو پای چابک پویت؟ کو دست کار آیندت؟
که حتی باز گردیدن بر سر سوگند هم امید تازه ای برای او ایجاد نمی کند و عدم امید به آینده از ویژگی های انسانی است، که دچار افسردگی روحی شده است. چندان که می گوید پای چابک و دستی که یارای به انجام رساندن سوگند را تواند داشت در من وجود ندارد. و بعد شکوه از روزگار در قالب تشبیه خود به ابر نیسان که اندوده و حجیم از اشک و آه است و نه از کاه، با بیان این واژه یعنی « کاه » شاعر حاضر است انباشته از کاه باشد اما پر حجم از اشک و آه نباشد؛ که این نیز خود به نوعی احساس عبث بودن را نشان می دهد. سپس اعراض از ابر نیسان بودن و تشبیه خود به خورشیدی که فرا مدار خویش تابیده است و این تابیدن بر آینه ثمری نداشته است؛ شاعر در بیت پایانی غزل بیرون از مدار تابیدن و از خط سیر و روال عادی خارج شدن را دلیل یگانه بودن خویش با کسانی می داند که درون خط متداول زندگی در حرکتند و خود را متمایز از آنان دانسته چندان که حرکات و رفتار و ارتباطات آنان نه برای وی خرسندی به بار می آورد و نه نا خرسندی. فی الواقع این شعر اشاره به انزوا و گوشه گیری زنی دارد که گمان می کند گذشت زمان و تغییر ظاهری او و کم شدن قوای زیستی اش باعث شده تا کسی او را نخواهد و دوست ندارد. در ابیات نخستین این غزل اشاره به ابزار و آلات مورد استفادهی زنان همچون « گوش آویز » ( گوشواره ) و « گردنبند » را شاهد بودیم که باید گفت از مختصات اشعار زنان ذکر ابزار و ادوات بانوان است چه مرتبط با زیبایی ظاهری و چه مرتبط با خانه داری که این مهم را در فصلی گرد آورده ایم.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در شعر « نگارهی گلگون » که غزلی حماسی در رثای شهدا و دلیر مردی آنان است توصیف شاعر از زنی که همسرش شهید شده این گونه است:
نگارهی گلگون
غرور و شرف بین که بیوهی او را / نه مقنعه نیلی نه جامه کبود است!
حماسهی توفان بساز چو دریا / به مرگ دلیران ز گریه چه سود است؟
خموش و شکیبا امید نگه دار / که محضر داور به زودی زود است
(مجموعه ی اشعار، خطی ز سرعت و از آتش، نگاره ی گلگون، صفحه ی۶۳۲)


فرم در حال بارگذاری ...

« راهنمای نگارش پایان نامه در مورد تاثیرهشت هفته تمرینات ثبات ...راهنمای نگارش مقاله در مورد سیاست ‌های مناسب توسعه‌ی کارآفرینی مبتنی ... »