وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پروژه های پژوهشی درباره مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی
 

روانشناسی

 

زیگموندفروید

 

رابطه بین شرایط روانی و وضعیت شخصیتی فرد با کیفیت زندگی

 
 
 

روانشناسی اجتماعی

 

هورتون کلی

 

رابطه مفهوم خود آینه سان با کیفیت زندگی

 
 
 

روانشناسی اجتماعی

 

هربرت مید

 

تاثیر تقویت من مفعولی بر کیفیت زندگی

 
 

جامعه شناسی

 

دورکهایم

 

پیامد آنومی و تاثیر آن بر کیفیت زندگی

 
 

جامعه شناسی

 

پارسونز

 

توجه به کنش‌های اجتماعی تولیدشده توسط ساختار

 
 

جامعه شناسی

 

زیمل

 

تاثیر ویژگی‌های کلان شهرها بر کیفیت زندگی

 
 
 
 
 
 
 

مطالعه علمی کیفیت زندگی
کیفیت زندگی مفهوم جدیدی نیست، اما خاستگاه آن به عنوان یک حیطه تحقیقی در جوامع غربی و به ویژه آمریکا به دهه ۱۹۶۰ میلادی باز میگردد. هرچند که در این دهه و دو دهه بعد عمده این تحقیقات بر شاخصهای عینی متمرکز بود و وجه غیر جامعه شناختی(غالباً پزشکی)داشت. در طی دهه ۱۹۹۰ و به ویژه سالهای اول قرن بیست و یکم، شاخصهای ذهنی و ابعاد جامعه شناختی نیز اهمیت بسیاری یافتند(درویش پور، ۱۳۸۸).
در تاریخ معاصر واژه کیفیت زندگی اولین بار توسط پیگو[۵۱] در کتابی( درباره اقتصاد و رفاه) بهکار گرفته شد و پس ازآن، مدتها به دست فراموشی سپرده شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و به دنبال تعریف و بسط واژه “سلامت” توسط سازمان جهانی بهداشت(WHO) باب جدیدی در این مقوله گشوده شد. فعالیتهای این سازمان برای ارزیابی کیفیت زندگی در اواسط سال ۱۹۸۰ شروع و سبب شکلگیری پروژه ارزیابی کیفیت زندگی مربوط به سلامتی شد(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مطالعه علمی کیفیت زندگی در دهه ۱۹۶۰آغاز شد. با وجود این که از آن زمان تا کنون تحقیقات بسیار گستردهای در این زمینه انجام گرفته است، اما هنوز در مورد تعریف دقیق کیفیت زندگی توافق وجود ندارد. تحقیقات گذشته عمدتاً در تعاریف خود دچار دوگانگی در مورد عینی و یا ذهنی بودن شدهاند.
رویکرد عینی کیفیت زندگی را به عنوان مواردی آشکار و مرتبط با استاندارهای زندگی میداند. این موارد میتواند سلامت جسمانی، شرایط شخصی(از جمله ثروت و شرایط زندگی)، ارتباطات اجتماعی، اقدامات شغلی و یا دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی باشد. در مقابل، رویکرد ذهنی کیفیت زندگی را مترادف شادی یا رضایت فرد در نظر میگیرد. این منظر بر عوامل شناختی در ارزیابی کیفیت زندگی تأکید میکرد. در نوسان بین دو رویکرد عینی و ذهنی، یک دیدگاه کل نگر به وجود آمد. این دیدگاه کیفیت زندگی را یک پدیده چند بعدی میبیند و هر دو مولفه عینی و ذهنی را در نظر میگیرد(رحیمی، ۱۳۸۸). کیفیت زندگی یک عامل ذاتی چند بعدی و ترکیبی از عوامل شناختی(رضایت ) و احساسی(شادی) است. بیشتر نویسندگان عقیده دارند کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی، ذهنی و پویاست که با گذشت زمان و با توجه به موقعیت تغییر میکند. این ماهیت پویای کیفیت زندگی به محققان کمک میکند تا بتوانند با انجام تحقیقاتی درباره راهبردهای بهبود کیفیت زندگی افراد، زمینه های زندگی بهتری را برای آنها فراهم کنند(مختاری، ۱۳۸۶).
اساس نظری موضوع کیفیت زندگی در نظریه سلسله مراتب نیازها مازلو قرار دارد و بعدها به منظور گسترش قلمرو آن سایر نظریهها مورد استفاده قرار گرفته است. در این قسمت فقط دو نظریه مازلو و بوم شناسی انسانی به طور خلاصه بررسی میشود. مازلو، روانشناس انسانگرای آمریکایی، نیازهای اساسی انسان را در قالب پنج نیاز عمده دسته بندی کرده است. به نظر وی، آرایش این نیازها به شکل سلسله مراتبی است که به ترتیب عبارت از نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، نیازهای تعلق و عشق، نیازهای احترام و نیازهای خود شکوفایی هستند. نظریه مازلو از این حیث که نیازها را پدیده‌ای انگیزشی-روانی تلقی میکند، نظریهای روانشناختی است. از این حیث که رفع این نیازها را مبتنی بر روابط و پیش شرطهای اجتماعی میداند، جامعهشناختی است. از نظر وی، موقعیتها و شرایط اجتماعی موجب برآورده شدن یا نشدن نیازها میشود. این موضوع نیز موجد نگرشها و رفتار خاصی در فرد میشود. از این رو، میتوان گفت که برآورده شدن یا نشدن نیازها، حلقه رابطه فرد با ساختار اجتماعی است. مازلو خود در این باره میگوید:«نیازهای ابتدایی بشر فقط میتواند به دست سایر افراد بشر یعنی جامعه و از طریق آنان ارضا گردد.
پنج نیازی را که مازلو به شکل سلسله مراتبی مشخص میکند، میتوان با جرح و تعدیلهایی به عنوان مولفه ها و شاخصهای کیفیتزندگی تعیین کرد. الف) وضعیت سلامتی-بهداشتی، ب) وضعیت اقتصادی، ج) وضعیت امنیتی، د) وضعیت اجتماعی و ه) بهزیستی ذهنی-روانی. این پنج حیطه با پنج نیاز اساسی در نظریه مازلو متناظر است.
نظریه دوم، نظریه بوم شناسی انسانی است. این نظریه، تعاملها و روابط به هم وابسته انسانها با محیط فیزیکی، زیستی و اجتماعی آنها را مورد توجه قرار داده است. دیدگاه بوم شناختی، کیفیت زندگی انسانها و کیفیت محیط را به هم وابسته میداند و بر آن است که کیفیت زندگی افراد و خانواده ها را نمیتوان جدا از کیفیت کل زیست-بوم در نظر گرفت. بر اساس این دیدگاه، کیفیت زندگی با بهبود وضعیت انسانی مرتبط است و به ویژگی خوب و رضایت بخش بودن زندگی مردم و تمامیت زندگی مربوط می‌شود. تحقیقاتی که تاکنون بر اساس این نظریه در کیفیت زندگی انجام شده است، عمدتاً حول شاخصهای عینی و شاخصهای ذهنی یا تصوری متمرکز شدهاند. شاخصهای عینی، کالاهای موجود در محیطهای انسانی را که در زندگی خوب نقش موثری دارد، مورد توجه قرار داده‌اند و متوسط شرایط یک جمعیت بزرگ را نشان میدهند. در شاخصهای عینی معمولاً به سه بعد از رفاه عمومی، یعنی اقتصادی، فیزیکی-محیطی، و اجتماعی توجه میشود. در مقابل، شاخصهای ذهنی کیفیت زندگی، تجربه از زندگی و نه شرایط زندگی رامی سنجد. در این شاخصها، واحد تحلیل فرد است و از هر فردی مستقیماً جهت ارزیابی کیفیت زندگیاش در حیطه های مختلفی چون خانواده، کار و غیره پرسش میشود. اغلب تحقیقاتی که از شاخصهای ذهنی استفاده میکنند، بیشتر بر نیازهای انسانی و ارضای رضایت بخش آنها تمرکز میکنند. محیط، مفهوم مرکزی نظریه بوم شناسی انسانی را تشکیل میدهد که به سه مقوله محیط فیزیکی، محیط زیستی و محیط اجتماعی تقسیم میشود. بر اساس این نظریه، بین این سه نوع محیط و اجزای آنها روابط متقابلی وجود دارد. خود این محیطها و نیز روابط متقابل بین آنها بر انسان و از جمله کیفیت زندگی وی تاثیر میگذارد(درویش پور، ۱۳۸۸).


فرم در حال بارگذاری ...

« منابع کارشناسی ارشد درباره بررسی ...مقطع کارشناسی ارشد : راهنمای نگارش مقاله دانشگاهی و تحقیقاتی درباره پژوهشی در صخره نگاری ... »