۱-تست ۴٫۹ متر چابکی
۲- دوی سرعت ۲۰متر
۳-پرش سارجنت
۱-۸ تعریف واژه ها
۱-۸-۱ ثبات مرکزی
ناحیه مرکزی بدن به عنوان مجموعه کمری – لگنی –رانی تعریف شده است . مرکز بدن در واقع همان جایی است که مرکز ثقل بدن در ان واقع شده است و همانند جعبه ای است که عضلات شکمی در جلوی ان و عضلات سرینی و چند سر در عقب ان و عضله دیافراگم در بالا و عضلات لگن خاصره و کمربند لگنی در کف ان قرار دارد که شامل ۲۹ عضله تو در تو می باشد . یک مفهوم کلی و جهانی برای تعریف این که ناحیه مرکزی بدن چیست وجود ندارد . برگمارک ان را به دو دسته اصلی تقسیم کرده است عضلات کلی و موضعی که عضلات کلی شامل سرینی بزرگ و راست شکمی مایل خارجی و داخلی و خاصره ای می باشد . و عضلات موضعی یا عمقی که از داخل ستون مهره ها سرچشمه می گیرند .همانند چند سر و سوئز بزرگ و عرضی شکم و مربع کمری و دیا فراگم که این عضلات نزدیک به اهرم چرخاننده وبه طور عمودی هستند .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۸-۲ آزمون مک گیل
این آزمون برای استقامت عضلات مرکزی بکاربرده شده است که به صورت فلکسور تنه و اکستنسور تنه و لترال تنه انجام می شود .
۱-۸-۳ توان انفجاری
بکارگیری حداکثر قدرت عضلات درگیر در کمترین زمان ممکن . در این پژوهش برای اندازه گیری توان از پرش عمودی سارجنت استفاده شده است .
۱-۸-۴ چابکی
توانایی افزایش و کاهش شتاب و تغییر مسیر سریعبا حفظ کنترل و بدون کاهش سرعت . در این پزوهش برای اندازه گیری چابکی از ۴٫۹ استفاده شده است .
۱-۸-۵ دوی سرعت
توانایی اجرای یک حرکت ویژه با سرعت بسیار زیاد
۱-۸-۶ درازونشست
توانایی عضلات برای تکرار یک حرکت معین و مشابه در مدت زمان یک دقیقه میباشد .
۱-۸-۷- پرتاب توپ مدیسنبال همراه با درازونشست
پرتاب توپ مدیسنبال از داخل سینه. فاصله فرداز میله پرتاب ۱٫۵ متر و ارتفاع پرتاب هم ۱٫۵ متر در نظر گرفته شد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
۲-۱ مقدمه
استعدادیابی موضوعی است که در دنیای ورزش اهمیت ویژه ای دارد. شناسایی عوامل موفقیت راه را برای رسیدن به قله افتخار هموار می کند. این که مشخص شود چه ویژگیهایی ورزشکاران معمولی را از ورزشکاران نخبه متمایز می سازد کاری بس دشوار است که موضوع پرداختن به استعدادیابی را دشوار ساخته است. استعدادیابی ورزشی، از نظر دانشمندان علوم ورزشی، راهی منطقی، کوتاه و مقرون به صرفه برای حضور موفقیت آمیز ورزشکاران درصحنه های بین المللی است. این فرآ یند نیازمند شناسا یی و انتخاب افراد با استعدادی است که شرایط لازم جسمانی، مهارتی و رفتاری برای موفقیت در ورزش خاص را داشته باشند .تا آ نجایی که به ورزشکاران نخبه مربوط می شود ، کار و زمان مربی باید برای کسانی صرف شود که دارای توانایی های با لقوه باشند. در غیر این صورت، استعداد ،زمان و انرژی مربی تلف شده یا بهترین شکل آن این است که ورزشکار متوسطی بوجود خواهد آمد.
بنابراین هدف اصلی استعدادیابی، شناسایی و انتخاب ورزشکارانی است که بیشترین توانایی را برای رشته ورزشی خاص دارند.
استعداد یابی ورزشی و فرایندی است که توسط ان خرد سالان بر پایه آزمون های معینی به سمت ورزش هایی که شانس موفقیت بیش تری دارند . سوق داده می شوند .(نمازی زاده . مهدی و همکاران . ۱۳۸۲ )
۲-۲ تعریف استعدادیابی:
لغت نامه ( لاروس، وبستر و آمریکن هری تج ) استعداد را یک توانایی طبیعی ویژه می دانند که ظرفیت فرد را برای موفقیت در عملکرد آدمی تشکیل می دهد. بومپا (۲۰۰۰ ): استعدادیابی در ورزش یعنی کشف و به فعالیت رساندن توانا ییهای با لقوه مخصوص فرد و هدایت آنها در مسیر صحیح آن.
رینگر در تعریف کاربردی استعدادیابی اعتقاد دارد: استعدادیابی یعنی پیش بینی اجرا از طریق سنجش ویژگیهای جسمانی، روانی، اجتماعی و همچنین توانییهای تکنیکی.
استعداد یابی یعنی پیش بینی اجرا از طریق سنجش ویژگی های جسمانی . روانی .اجتماعی و همچنین توانایی های تکنیکی .
(چوبینه . سیروس .معیارهای استعداد یابی در ورزش ایران )
تعریف استعدادیابی
“استعداد” در فرهنگ های لغت به معنای “توانایی ویژه و طبیعی” و “ظرفیت دستیابی به موفقیت” تعریف شده است.
ریلی و ای. ام ویلیامز عقیده دارند استعدادیابی عبارت است از “فرایند شناسایی ورزشکاران فعلی که توان بالقوه ای برای نخبه شدن دارند".
۲-۳ آینده استعدادهای ورزشی:
شناسایی و رشد استعدادهای ورزشی به همان اندازهای که چالش برانگیز است، آیندهای نامعلوم خواهد داشت. همزمان با افزایش فرصت مشارکت، دامنه استعداد در بین گروه های سنی مختلف گسترش می یابد اما بدلیل واماندگی و خستگی مفرط تعداد ورزشکاران نوجوان مستعد با خطر کاهش مواجه است. شیوه های رشد وبهبود استعداد بیشتر به جای اینکه گروهی باشد، جنبه انفرادی و اختصا صی دارند.
رسیدن به نخبگی در ورزش از دیدگاه استعداد یابی . فقط به کشف افراد با استعداد در سنین پایین منجر نیست . بلکه هدایت . کنترل و ارزیابی پیوسته افراد نیز بسیار مهم است تا فرایند استعداد یابی به ثمر برسد .(رجبی . حمید .۱۳۸۴ . استعدا یابی در ورزش )
۲-۴ مزایای استعدادیابی:
- زمان مورد نیاز برای رسیدن به اوج عملکرد ورزشی به طور قابل توجهی کاهش می یا بد.
- از صرف حجم بالایی از کار وانرژی مربی جلوگیری می کند ، ورزشکارانی که دارای توانایی های بالاتری هستند کارایی برنامه های تمرینی مربی را بالا می برند .
- به سبب شناسایی صحیح افراد، تعداد ورزشکاران و عملکرد مفید ورزشقهرمانی افزایش می یابد.
- افراد به سمت رشته هایی هدایت می شوند که از نظر جسمانی ، فیزیولوژیکی ، روانی برای آنها مناسب ترند.
- اعتماد به نفس ورزشکار را بالا می برد ،چرا که اجراهایی ورزشکار نخبه در مقایسه با ورزشکاران هم سن انتخاب نشده به طور قابل توجهی بالاتر است.
- فرصت ایجاد ارتباط با اساتید ورزش، که می توانند در زمینه های تمرین و ارزشیابی منظم ورزشکاران کمک کنند، افزایش می یابد.
- بسیاری از ورزشکاران جوان فرصت افزایش توانایی خود، رشد و رسیدن به سطح ورزشکاری خوب را بدلیل بی اطلاعی از ویژگیهای خاص خود از دست می دهند وبه رشته ورزشی که می توانند در آ ن به شکوفایی برسند هدایت نمی شوند. استعدادیابی ورزشی از این امر جلوگیری می کند و ورزشکاران جوان را به سمت رشته ورزشی مناسب هدایت می کند.
اثر بخشی فرایند استعدادیابی در گرو پیوستگی و امیختگی و همراهی سه حلقه به هم پیوسته شناسایی افراد موثر .هدایت افراد موثر و حمایت افراد موثر است (یوسفی .بهرام و همکاران ۱۳۸۲ )
با توجه به تمایزی که بین استعداد یابی و پرورش استعداد ها وجود دارد می توان گفت که استعداد یابی گام اول برای پرورش استعداد هاست .(قراخانلو .رضا و همکاران ۱۳۸۶)
پیش از شناسایی ورزشکاران نخبه . استعدادبرتر را داریم که این استعدادبرترباید در مسیر تبدیل شدن به ورزشکار نخبه قرار گیرد بنابراین برای تبدیل شدن به یک نخبه ورزشی . بعد از شناسایی استعداد ورزشی برتر . پرورش استعداد را داریم که فرد به ورزشکار نخبه تبدیل شود قطعا عدم توجه به هر یک از فرایند های استعداد یابی و پرورش استعدادها مسیر ایجاد یک ورزشکار نخبه را دچار اختلال می کند .(اشرف گنجوی .فریده وهمکاران)
۲-۵ روش های استعدادیابی:
سوم آنکه تمام کسانی که این دین جدید را پذیرفته اند باید نخست تعمید گرفته، به دین تازه داخل شوند.
کسانی که قبول دیانت مسیح را نمودند، دو دسته بودند یکی یهودیانی که به زبان عبری تکلم می کردند، دیگر هلنیستیان [۷۸]که زبانشان یونانی بود. گروه دوم خارج از فلسطین سکونت داشتند و در تحت تأثیر تمدن یونانی واقع شده اخیراً به قصد نگاهداری اعیاد مذهبی یا اقامت در فلسطین به اورشلیم مهاجرت نموده بودند. مسیحیان کلیسای اول معتقد بودند که دوازده رسول یا حواریون مسیح کشورهای روی زمین را بین خود تقسیم نمودند، مثلاً متی در حبشه، برتولما در عربستان، توما در ایران و هند، و دیگران در سایر نواحی جهان کلام مسیح را بشارت دادند. [۷۹]
۳-۲-۳.شاگردان عیسی مسیح :
بسیاری از کسانیکه معجزات مسیح را دیده و تعلیمات وی را می شنیدند به وی ایمان می آوردند و از ایمان آورندگان که دوازده نفر جوان انتخاب فرمود که از همراهان وی باشند. دوازده نفر مذکور همیشه با وی بوده و هر چه می فرمود می شنیدند و هر چه عمل می کرد می دیدند و عمق محبت وی را درک نموده و به وسیله وی تربیت یافتند که درآنچه شنیده و دیده بودند دیگران را تعلیم داده و کار وی را بعد از وی ادامه دهند. این دوازده از طبقات دولتمندان و علماء نبودند، بلکه اشخاص معمولی و ساده بودند و بقدری مسیح را دوست می داشتند که حاضر شدند همه چیز را ترک نموده وی را پیروی نمایند. اینان بتوسط هوسهای خود و تیرگی روحانیت خویش اغلب باعث حزن و غم مسیح می گردیدند ولی مسیح بهتر از یک پدر آنها را دوست داشته و بزرگترین صبر و حوصله را نسبت به ایشان نشان می داد. [۸۰]
۳-۲-۴. انتشار و رسمیت مسیحیت :
تا زمانی که مسیحیت فقط فرقه ای از یهودیت به شمار می رفت، دولت روم اهمیتی برای آن قایل نبود و مداخله در کار پیروان ایشان نمی کرد و آنان آزاد بودند که در امپراتوری روم معتقد به دین خود باشند زیرا حکومت روم، غیر از یهود همه رعایای خویش را موظف می دانست که در پای تندیسه های امپراتوری قربانی و ایشان را چون خدایان خود عبادت کنند. ولی چون کلیسا از کنیسه ی یهود جدا شد و بر اثر تبلیغات پولس معلوم شد که مسیحیت تنها فرقه ای از یهود نیست، بلکه دین تازه ای است که معتقد بر نجات خداوندگار خود مسیح است، دولت روم آن دین را بر خلاف قانون دانست و بر مسیحیان نیز لازم شمرد که امپراتوران روم را پرستش کنند. چون این امر برای مسیحیان امکان نداشت، گرفتاری جفای رومیان شدند و به انواع مصایب، از قبیل افتادن به زندانهای سخت و شکنجه های سهمگین و دریده شدن در چنگ شیران و جانوران گرفتار شدند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عقاید خداپرستی مسیحیان و تعالیم معنوی حضرت عیسی کم وبیش در بین هزاران گروه از قبایل و عشایر بدوی که در طول سواحل رود دانوب و رود رِِِِِن فرود آمده و هر دقیقه آمادۀ تهاجم به درون خاک امپراتوری بودند، نفوذ کرده بود. قیصرها ناگزیر بودند قضیه را جدی بگیرند و تعبیری بیندیشند. دسیوس نخستین امپراتوری بود که رسماً دست به آزار و شکنجه مسیحیان زد.
امپراتوری روم شرقی یا بیزانس در ۳۹۵ م. از امپراتوری غرب جدا شد و مرکز آن بیزانتیوم بود. کنستانتین بزرگ یا قسطنطنین، نخستین امپراتوری بود که عقیدۀ یونانیان را رها کرد و به دین مسیحیت گروید. وی در سال ۳۱۳ م. به دنبال فرمان میلان، دین مسیحیت را به رسمیت شناخت. [۸۱]
دربارۀ تعداد مسیحیان امپراتوری روم باید گفت که عدۀ مسیحیان در زمان قسطنطتین از روی تحقیق معلوم نیست. در بعضی نواحی، مانند آسیای صغیر، اکثر مردم دین مسیح را پذیرفته بودند. در نواحی دیگر، چون سوریه و یونان و مصر و افریقای شمالی و ایتالیای سفلی و اسپانیا، مسیحیان نفوذ زیادی داشتند، ولی به نصف سکنه این مناطق نمی رسیدند.
درقرن پنجم میلادی، دین مسیح مذهب رسمی امپراتوری روم و چندین قوم برابر از قبیل استروگتها، ویزیگتها، بورگندها، واندالها و لمباردها محسوب می شد. مردم اسکاتلند نیز به دین مسیح در آمدند و اهالی انگلیس نیز مدتها از همین مذهب پیروی می کردند. [۸۲]
اندیشه ها و نهادها و تصویرهای مسیحی در زبانهای ادبی سرزمین های مختلف امپراتوری و نیز در شهرهای یونانی زبان پخش شد و گسترش یافت از جمله در زبانهای ارمنی در آناتولی شرقی، سریانی در سوریه و قبطی در مصر آرامگاهها و مزار قدیسان و سایر زیارتگاه های مذهبی به شکل و شیوه مسیحی تزیین یافتند و نگهداری شدند. [۸۳]
۳-۲-۵. محیط رومی و ریشه های یهودی مسیحیت :
زمان و مکان خاص پیدایش مسیحیت تأثیر شگرفی بر شکل گیری عقاید گروه های مسیحی و چگونگی رشد و سرانجام کامیابی این دین داشت؛ به ویژه آن که محیط اجتماعی، سیاسی و مذهبی تولد آن آمیزه ای از تاثیرات یونانی – رومی و یهودی داشت.
البته در آغاز، یکی از اقوام مدیترانه ای یعنی یهودیان، ژرف ترین و ماندگارترین تأثیر تکوینی را بر مسیحیان اولیه گذاشتند. در واقع تاریخ مسیحیت به عنوان یک فرقۀ یهودی آغاز شد و هنوز هم در مفاهیم پایه ای مذهبی و اخلاقی متعددی، همچنان در متون مقدس، با یهودیت اشتراک دارد.
بنابراین ، کلیسای اولیۀ مسیحی نتیجۀ طبیعی جریان های فرهنگی رومی، یهودی و سایر جریان هایی بود که جهان مدیترانه ای را در آن زمان می ساخت. [۸۴]
رشد جامعۀ مسیحی و هویت یافتن این جامعه را بیش از هر چیز متأثر و برگرفته از یک بستر دینی و دو زمینۀ فرهنگی دانسته اند. به این ترتیب که هویت دینی مسیحیت در زمینۀ یهودی آن، هویت فلسفی آن در زمینۀ یونانی و هویت سیاسی آن در زمینۀ رومی قابل تحلیل و تبیین است. [۸۵]
« مسیحیت از مکاشفات آخرالزمانی و درونی یهودی دربارۀ ملکوتی که فرا می رسد بوجود آمد؛ نیروی محرکه اش را از قدرت شخصیت و تخیل عیسی گرفت: از اعتقاد به رستاخیزعیسی و نوید زندگی جاوید قدرت یافت؛ در الاهیات پولس شکل آیینی پیدا کرد؛ با جذب اعتقاد و رسوم مشرکان رشد یافت؛ و با وارث شدن الگوهای سازماندهی و نبوغ روم تبدیل به کلیسای شکوهمند و پیروز شد.[۸۶]
هگل بر این باور است که:
«تفسیر و دگرگونی و انحراف «مسیحیت تاریخی» از «مسیحیت حقیقی» یعنی مسیحیتی که عیسی در نظر داشت، همانا به دست حواریون صورت گرفته است.»
ویل دورانت مورخ مشهور امریکایی، «پولس و یوحنا» را عامل عمدۀ جدایی پیروان عیسی از آئین یهودیت و بنیانگذاران کیش مسیحیت تاریخی می داند. پایان این استقلال از کیش یهود، آغاز اختلافات و تنش های داخلی بین مسیحیان سال های سده نخست میلادی بوده است. [۸۷]
۳-۳.بخش سوم : شوراهای مسیحیت
۳-۳-۱. شورای دادشیوع (۴۲۴ م) :
در سال ۴۲۱ م. دادشیوع به منصب جاثلیقی انتخاب شد و در دفاع خراسان بر ضد قوام وحشی شمالی خدمات ارزشمندی به شاه کرده بود، یک فرقه از معاندان که رئیس آنها بطای[۸۸] اسقف شهر هرمزد اردشیر بود، دادشیوع[۸۹] را متهم کردند که اشیای مقدس را فروخته و مرتکب ربا خواری شده و مغان را به زجر و قتل مسیحیان تحریک کرده است. این حمله ی خائنانه با مهارت خاصی صورت گرفت و عاقبت دادشیوع به فرمان بهرام به زندان افتاد. ولی در نتیجه ی اقدامات تئودوسیوس دوم، دادشیوع آزاد شد. او به قدری از مقام خود متنفر شده بود که تقاضای استعفا داشت، لیکن پیروان او واسطه شدند و شورایی متشکل از سی اسقف در یکی از ولایات عرب نشین تشکیل دادند.
اسقفان مرو و هرات و اصفهان و عمان در این شورا حضور داشتند. در این شورا دو امر مهم به تصویب رسید: یکی اینکه کلیسای ایران به هیچ وجه در تحت تسلط کلیسای روم نباشد؛ دیگر اینکه کاتولیکوس (جاثلیق) دارای اختیارات زیادی شود: زیرا مسیحیان ایرانی تمایل داشتند با کلیسای روم در ارتباط باشند و کلیسای روم در مواقع خطر به آنان کمک کند؛ ولی در این زمان متوجه شدند که این رابطه در بیشتر مواقع برای ایشان ایجاد مزاحمت می کند، زیرا هر گاه بین ایران و روم جنگی رخ می داد، مسیحیان ایران هم تحت تعقیب قرار می گرفتند. اگر چه در این امر تا اندازه های حق با اسقفان ایرانی موظف شدند که کاتولیکوس را کاملاً اطاعت نمایند و اگر خطایی از وی سر زند کسی به غیر از مسیح نمی تواند بر او قضاوت کند، زیرا او دارای مقام مسیح است و مسیح او را برای این مقام معین کرده است. معلوم است که آنان در این مورد از تعالیم مسیح دور شدند. از این زمان به بعد کاتولیکوس پطریاخ نیز نامیده می شد.[۹۰]
در این شورا اسقفان ایرانی، با تأکید بر استقلال مسیحیت ایرانی، نخستین گام را به سوی بنیادی کردن کلیسایی ملی برداشتند. این تصمیمات به معنای آزادی قانونی بالفعل از انطاکیه بود و بدین طریق کلیسای ایرانی خود را بیرون از اتحادیه ی پنج گانه روم، قسطنطنیه، انطاکیه و اورشلیم قرار داد. انگیزه ی سیاسی این کار چندان زیاد نبوده است. دوستی با غرب گسیخته نشد و تنها چشم پوشی از تمامی مسیح می توانست تأثیر سیاسی داشته باشد.
مساله اصلی راهی برای دعوی مقتدرانه و اگر ضرورت می یافت، تحمیل کردن صلح داخلی بدون دخالت بیگانه بوده است. در عین حال چنین تحولی را باید برآیند نفوذ تدریجی آن دسته از مسیحیانی دانست که در محیطی زردشتی رشد کرده بودند. پیدا شدن نامهای ایرانی فراوان از مردم عادی و هم میهنان ساسانیان است. این پیروزی آتش خشم و بیزاری زردشتیان از مسیحیان را که در گذشته به قدر کافی نیرومند بود بار دیگر بر افروخت. از زمان تشکیل شورای سال ۴۲۴( دادشیوع) تا ۴۴۶ م. کلیسای ایران در صلح و آرامی بود. یزدگرد دوم ابتدا نسبت به مسیحیان با مهربانی رفتار می کرد ولی چیزی نگذشت که التفات وی تبدیل به تنفر گردید و مسیحیان با جفای سختی دست به گریبان شدند. این جفا در کرکوک که شهری است نزدیک موصل از همه جا سخت تر بود؛ به طوری که چند روز پی درپی مسیحیان ایرانی را روی تپه ی روی شهر می کشتند. [۹۱]
رفتار وی به ویژه نسبت به مسیحیان ساکن ارمنستان که تحت تسلط و فرمان ساسانیان بود بی رحمانه قلمداد شده است.
علی رغم اعمال اینگونه سیاست های دینی خشن، شاه و مهر نرسی نتوانستند مسیحیان ارمنستان را وادار به ترک دیانت مسیح نمایند.
اگر بخواهیم دو تن از دولت مردان ساسانی که با قاطعیت و شقاوت کم نظیری سیاست دینی خشن را علیه مسیحیان اعمال کردند نام ببریم، می توانیم از «کرتیر» و «مهرنرسی» یاد کنیم. این دو چهره به عنوان برجسته ترین و آشتی ناپذیرترین دشمنان مسیحیان در منابع تاریخی ذکر شده اند.
پس از مانویان، مسیحیان بودند که از سوی قدرت زرتشتی، به علل دینی و نیز سیاسی به یک اندازه بیش از همه آزار وشکنجه می دیدند؛ به زبان دینی، مسیحیان دشمن بالقوه « اصول زرتشتی» بودند. در واقع موبدان دین خودشان را قانون می نامیدند.[۹۲]
۳-۳-۲. شورای مدائن (۴۱۰ م) :
پس از سالیان متمادی جفا تشکیلات جدیدی برای کلیسای ایران لازم بود. با حضور نماینده ای از امپراتوری روم به نام ماروتا[۹۳]، اسقف میافارقین[۹۴] که از اهالی بین النهرین بود، پیشنهاد کرد که شورایی از اسقفان تشکیل گردد تا همان نتایجی که شورای نیقیه در امپراتوری روم داشت، این شورا نیز برای کلیسای ایران داشته باشد.
یزدگرد اول با تشکیل این شورا در «مدائن» موافقت کرد و به حکام خود در نواحی مختلف دستور داد تا تمامی اسقفان را به فوریت به مدائن اعزام دارند. اسقفانی که حاضر شدند اغلب از ولایات نزدیک مدائن بودند و در ۴۱۰ میلادی این شورا در مدائن تشکیل شد. این شورا به ریاست اسقف سلوکیه و تیسفون و ماروتا منعقد شد. قوانینی که در این شورا به تصویب رسید عبارت بود از اینکه برای هر شهری یک اسقف کافی است و برای تعیین هر اسقف رأی سه اسقف لازم است. عموم مسیحیان ایران موظف هستند که اعیاد مهم را از قبیل عید میلاد و عید قیام در مواقع معینی با هم نگاه دارند. آخرین روز شورا بود، مسیحیان جشنی بی سابقه برپا کردند[۹۵].
اسقف سلوکیه تیسفون، که خلیفه اعظم یا جاثلیق کل مسیحیان ایران به شمار می رفت، اسقف کشکر[۹۶] را پیشکار مذهبی خود خواند و پنج مطران در بلاد ذیل نصب کرد؛ از این قرار:
۱ . بیت لاپات[۹۷]، (گندی شاپور) واقع در خوزستان
۲ . نصیبین
۴ . اربل[۹۹]
قریب سی اسقف مطیع اوامر مطران ها بودند.[۱۰۱]
۳-۳-۳. شوراهای سال ۴۸۴-۴۸۵-۴۸۶ (جدایی عقیدتی از غرب) :
پس از انتصاب بارصوما به جاثلیقی، او شورایی را در سال ۴۸۴ میلادی در بیت لاپات (جندی شاپور) برگزار کرد، در این شورا آرای تئودوروس موپسئوستیایی معروف به مفسر بزرگ تایید شد وتعلیمات کلیسا در امپراتوری روم محکوم شد. این شورا کاملاً در راستای نسطوری شدن بود، اما در همان سال پیروز از دنیا رفت و بلادش (۴۸۴-۴۸۸ م) به حکومت رسید. [۱۰۲]
در آغاز پادشاهی بلاش، نسطوریان از سوی ساسانیان تنها فرقه ی مسیحی رسمی شناخته شدند و این امر مایۀ آسان شدن روابط ساسانیان با مسیحیان شد؛ گو اینکه این پدیده به کشاکش میان مسیحیان و بویژه میان نسطوریان و یعقوبیان یا منوفیزیت ها پایان نداد.[۱۰۳]
بلاش آکاسیوس (اقاق) را به اسقفی برگزید، اما بارصوما این انتساب را نپذیرفت. آکاسیوس به واسطه نفوذ و احترامی که در میان مردم داشت، بارصوما را به تسلیم واداشت. آکاسیوس در سال ۴۸۵ میلادی در بیت اداری شورایی برگزار کرد و مصوبات شورای ۴۸۴ را در بیت لاپات ملغی کرد وبی اعتبار خواند. از این رو این شورا در گزارش های مربوط به شوراهای اصلی نیامده است. شایان ذکر است در شورای مذکور ازدواج برای همه از جمله کشیشان و اسقف ها جایز اعلام شده بود و پس از آن نیز بارصوما تأهل اختیار کرده بود، اما در شورای بیت اداری این حکم الغا شد. با این همه، شورایی که در سلوکیه برگزار شد مذهب منوفیزیتی محکوم شد، اما نه به سبب اینکه در غرب محکوم شده بود، بلکه به جهت رقابت های میان این دو گروه . [۱۰۴]
بلاش آکاسیوس (اقاق) را به اسقفی برگزید، اما بارصوما این انتساب را نپذیرفت. آکاسیوس به واسطه نفوذ و احترامی که در میان مردم داشت، بارصوما را به تسلیم واداشت. آکاسیوس در سال ۴۸۵ میلادی در بیت اداری شورایی برگزار کرد و مصوبات شورای ۴۸۴ را در بیت لاپات ملغی کرد وبی اعتبار خواند. از این رو این شورا در گزارش های مربوط به شوراهای اصلی نیامده است. شایان ذکر است در شورای مذکور ازدواج برای همه از جمله کشیشان و اسقف ها جایز اعلام شده بود و پس از آن نیز بارصوما تأهل اختیار کرده بود، اما در شورای بیت اداری این حکم الغا شد. با این همه، شورایی که در سلوکیه برگزار شد مذهب منوفیزیتی محکوم شد، اما نه به سبب اینکه در غرب محکوم شده بود، بلکه به جهت رقابت های میان این دو گروه .
در این شوراها سیاست بارصوم به وضع قوانین کلیسایی انجامید از جمله اینکه راهبان حق ندارند در کارهای دینی شهرهایی که روحانی مخصوص به أبرشیه* دارند دخالت کنند، بلکه باید در دیرهای خود یا صومعه های دور افتاده بمانند. تنها راهبان و راهبه ها باید غرب بمانند نه سایر کارمندان کلیسا؛ کسانی که تا آن زمان به رتبه ی شماسی رسیده اند می توانند ازدواج کنند و پس از آن تا کسی متأهل و صاحب فرزند نباشد به این مقام نخواهد رسید، کشیش نیز مانند هر فرد مسیحی دیگر حق دارد پس از مرگ همسر اول خود ازدواج کند. از ۴۸۶ میلادی تا آن زمان که این قوانین لغوشد، کلیسای ایرانی (نسطوری) بی شک رنگ شرقی پیدا کرده بود و مسیحیان آن را همچون شعبه ی انحطاط یافته یی از مسیحیت تصور می کردند. پس از این شورا معلوم می شود که بارصوما به چه منظور می خواسته است مذهب نسطوری را مذهب رسمی کلیسای ایران قرار دهد. همه این کارها ظاهراً و کنشی در مقابل توسعه ی نهضت ضد نسطوری گری امپراتوری روم در زمان زنون بوده است. اهمیت خاص مصوبه شورای اخیر در این است که نخستین عبارات مسیح شناختی (کلیسای شرق) را پس از شورای افسوس و کالسدون داراست. [۱۰۵]
اقدامات بعدی اکاسیوس حکایت از این داشت که وی بر اساس ملاحظات سیاسی تغییر موضع داده است. وی هنگامی که به قسطنطنیه رفت، اعلام کرد که نسطوری نیست و تنها قصد وی محکوم ساختن منوفیزیت ها بوده و سعی در طرد و رد بارصوما داشته است. این ادعای آخر فرصتی برای آزمودن نیافت، زیرا هنگامی که آکاسیوس از قسطنطنیه بازگشت، بارصوما به دست راهبان به قتل رسیده بود. بنا به گزارش ابن العبری (بارهبراوس) قتل بارصوما در سال ۴۹۶ میلادی اتفاق افتاد. [۱۰۶]
در دوره ساسانیان اگر متون دینی به آسانی در اختیار همگان قرار می گرفت، روحانیون از یکسو و دربار از سوی دیگر هر یک دلایلی داشته اند که کل مجموعۀ دین و جامعه را در خطر بدانند. اگر چه مفهوم محدود کردن حقایق دین در یهودیت و مسیحیت بیگانه است، ولی این اقدامات پیشگیرانه نمونه جالبی هم در تاریخ کلیسای ایرانی مسیحی در عصر ساسانی دارد. در دوره اسقفی آکاسیوس وی دستور داد که راهبان و پارسایان نه در شهرها و روستاها بلکه باید دور از مردم زندگی کنند، مبادا که رسوم کلیسا ضایع شود و میان جماعت شقاق و دودستگی افتد. [۱۰۷]
جانشین آکاسیوس، بابای (۴۹۷-۵۰۲ م) در دو شورای سال های ۴۹۸ و ۴۹۹ میلادی به همان سنت و سیاست بارصوما در شورای بیت لاپات در سال ۴۸۴ میلادی بازگشت، او الهیات نسطوری را آموزه ی رسمی کلیسای ایران خواند و ضمن اعلام استقلال کامل کلیسای ایران تاکید کرد که به کلیساهای امپراتوری روم و کلاً جهان مسیحیت هیچ وابستگی ندارد. بنابراین می توان کلیسای ایران را نسطوری خواند.
شاخص عدم تمرکز هندرسون
۲۹۹/۲
۱۳۷/۲
۴۶۳/۲
۱۶۴/۲
۲۷۶/۲
۴۰۱/۲
۳۸۵/۲
منبع: یافتههای تحقیق
نتایج به دست آمده از دو شاخص نشاندهنده عدم تمرکز، یعنی شاخص آنتروپی و شاخص عدم تمرکز هندرسون و شاخص تمرکز هرفیندال برای استان خراسانرضوی در جدول (۴-۴) و نمودار (۴-۴) ارائه شده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نمودار ۴-۴ شاخصهای تمرکز و عدم تمرکز در استان خراسانرضوی طی دوره ۹۰- ۱۳۳۵
منبع: جدول ۴-۴
نتایج به دست آمده نشان میدهند که:
- میزان شاخص آنتروپی از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۹۰ روند فراز و فرودی داشته است به طوریکه سال ۱۳۴۵ نسبت به سال ۱۳۳۵کاهش داشته، سال ۱۳۵۵ با افزایش مواجه بوده است و در سال ۱۳۶۵ دوباره روند نزولی را طی کرده است و از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰ روند صعودی را طی می کند.
- میزان شاخص تمرکز هرفیندال و عدم تمرکز هندرسون نیز روند مشابهی با شاخص آنتروپی را نشان میدهد و نتایج این دو شاخص و روند آنها کاملاً با هم سازگار هستند، یعنی تمرکز در نظام شهری استان از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ کاهش یافته، اما در سال ۱۳۶۵ افزایش تمرکز در نظام شهری استان اتفاق افتاده است. در سرشماری سال ۱۳۷۵ دوباره از میزان تمرکز کاسته شده است. ولی در دو دوره آخر سرشماری، میزان تمرکز بالاترین حد خود در طول تمام دوران سرشماری را تجربه کرده است.
۴-۱-۲-۲- توزیع شهرهای استان بر حسب رتبه- اندازه
برای تحلیل ساختار نظام شهری با توجه به مقدار ضریب q، می توان سه شکل اندازه شهری را در نظام شهری تشخیص داد:
اگر q= 1 باشد، توزیع اندازه شهری بر اساس قاعده رتبه- اندازه خواهد بود.
اگر شکل توزیع نخست شهری خواهد بود، در این گونه توزیع هر چه مقدار q بزرگتر باشد، میزان تسلط شهر نخست بیشتر خواهد بود.
اگر باشد، نشانه آن است که شهرهای میانی از اهمیت مهمتری نسبت به حالت قبلی برخوردار می باشند.
در واقع مقدار q تعیین کننده انواع اصلی خط توزیع اندازه شهرها و همچنین مشخص کننده میزان تسلط شهر نخست در نظام شهری است.
ضریب q برای نقاط شهری استان در ۷ دوره ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ محاسبه شده است که جداول آن در پیوست الف آمده است که این ضریب برای همه سالها بیشتر از ۱ بوده است که حاکی از توزیع شکل نخستشهری استان خراسان رضوی است. ضمن اینکه تمام شهرهای مورد محاسبه، کمبود جمعیت مشاهده می شود.
نمودار ۴-۵ توزیع لگاریتمی جمعیت استان خراسانرضوی سال ۹۰- ۱۳۳۵
منبع: یافتههای تحقیق
همانطور که در نمودار لگاریتمی رتبه- اندازه ۴-۵ مشاهده می شود، در سال ۱۳۳۵ تعداد ۹ شهر با جمعیت ۳۷۵۵۸۵ در استان خراسانرضوی وجود داشته که بیشترین جمعیت را مشهد با ۲۴۱۹۸۹ نفر و تربت جام با ۶۷۵۶ نفر جمعیت کمترین جمعیت را به خود اختصاص دادهاند و شهرهای سبزوار، نیشابور، قوچان، تربتحیدریه، کاشمر، درگز و گناباد در رتبه های دوم تا هشتم شهرها قرار دارند. در نقشه ۴-۷ کمبود جمعیت برای شهرهای استان خراسانرضوی مشاهده می شود.
نقشه ۴-۷ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۳۵
منبع: یافتههای تحقیق
در سال ۱۳۴۵ نسبت به سال ۱۳۳۵، تعداد ۳ شهر به شهرهای خراسانرضوی اضافه می شود و همچنان شهر مشهد با بیشترین جمعیت (۴۰۹۶۱۶)، مرتبه اول را به خود اختصاص داده است و تایباد با ۵۹۳۸ نفر جمعیت، کمترین جمعیت را داراست. کل جمعیت شهرهای استان خراسانرضوی در این سال با ۱۲ شهر، ۶۰۸۴۷۰ میباشد. در نقشه ۴-۸ کمبود جمعیت برای تمام شهرهای این استان مشاهده می شود.
نقشه ۴- ۸ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۴۵
منبع: یافتههای تحقیق
سال ۱۳۵۵ تعداد شهرهای استان خراسانرضوی افزایش چشمگیری نسبت به سال ۱۳۴۵ داشته است و تعداد شهرها با ۱۰۶۵۱۴۸ جمعیت به ۲۹ شهر میرسند. مشهد همانند سالهای قبل با ۶۶۷۷۷۰ بیشترین جمعیت و باجگیران با ۶۶۷ نفر جمعیت کمترین جمعیت را در بین شهرهای استان به خود اختصاص داده است. همانند سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۴۵، هیچ شهر میلیونی در این سال مشاهده نمی شود. بعد از مشهد، شهرهای سبزوار، نیشابور، تربتحیدریه، قوچان و کاشمر، در مرتبههای دوم تا ششم قرار میگیرند. همانطور که در نقشه ۴-۹ مشاهده می شود در سال ۱۳۵۵ در تمام شهرهای استان خراسانرضوی کمبود جمعیت وجود دارد.
نقشه ۴- ۹ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۵۵
منبع: یافتههای تحقیق
سال ۱۳۶۵، تنها یک شهر (جغتای) به شهرهای استان خراسانرضوی افزوده شد و شهرهای این استان با جمعیت ۲۱۷۷۴۶۷ نفر، به ۳۰ شهر رسید. مشهد همچنان با ۱۴۶۳۵۰۸ نفر جمعیت، پیشتاز شهرهای دیگر است و باجگیران همانند سال ۱۳۵۵، با ۸۵۴ نفر جمعیت در مرتبه آخر شهرهای این استان قرار دارد. ظهور یک شهر یک میلیونی (مشهد) در این سال، از مشخصات بارز این دوره محسوب می شود. شهرهای سبزوار، نیشابور، تربت حیدریه، قوچان، تربت جام، کاشمر و تایباد در مرتبه دوم تا هشتم بعد از مشهد قرار گرفتهاند. همانند سالهای قبل، در سال ۱۳۶۵ کمبود جمعیت وجود دارد که در نقشه ۴-۱۰ مشخص است.
نقشه ۴-۱۰ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۶۵
منبع: یافتههای تحقیق
در سال ۱۳۷۵، ۶ شهر به شبکهشهری استان خراسانرضوی افزوده شده است و تعداد شهرها به ۳۶ شهر رسید. شهر مشهد با ۱۸۸۷۴۰۵ و شهر باجگیران با ۶۴۵ نفر جمعیت به ترتیب بیشترین و کمترین جمعیت را دارا هستند. شهرهای سبزوار، نیشابور، تربت حیدریه، قوچان، کاشمر، تربت جام، تایباد و چناران در رتبه دوم تا نهم شبکهشهری قرار دارند. در نقشه ۴-۱۱ کمبود جمعیت برای تمام شهرهای استان خراسانرضوی مشهود است.
نقشه ۴-۱۱ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۷۵
منبع: یافتههای تحقیق
در سال ۱۳۸۵ نسبت به سالهای قبل تعداد شهرها با ۶۶ شهر، افزایش چشمگیری داشته است. مشهد به عنوان تنها شهر میلیونی با ۲۴۲۷۳۱۶ نفر جمعیت، بیشترین جمعیت و باجگیران با ۸۳۷ نفر جمعیت همچنان به عنوان کمجمعیتترین شهر شناخته می شود. کل جمعیت شهرهای استان خراسانرضوی در این سال به ۳۸۱۱۹۰۰ نفر میرسد. همانند سال ۱۳۷۵، سبزوار، نیشابور، تربتحیدریه و قوچان، رتبه دوم تا پنجم را دارند. همانطور که در نقشه ۴-۱۲ مشاهده می شود به غیر از شهر مشهد، در شهرهای استان خراسانرضوی، کمبود جمعیت وجود دارد و اختلاف بین جمعیت واقعی و مطلوب در تمام شهرها مشاهده می شود.
نقشه ۴-۱۲ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۸۵
منبع: یافتههای تحقیق
در سال ۱۳۹۰، شهرهای استان خراسانرضوی با افزایش ۶ شهر، به ۷۲ شهر میرسد که جمعیت این شهرها برابر با ۴۲۹۴۳۲۶ نفر است. مشهد همچنان به عنوان تنها شهر میلیونی با ۲۷۴۹۳۷۴، ۶۴ درصد جمعیت و پرجمعیتترین شهر و باجگیران هم با ۴۰۶ نفر به عنوان کمجمعیتترین شهر این استان محسوب می شود. تغییر چشمگیری که در این سال نسبت به سالهای قبل مشاهده می شود تغییر جایگاه نیشابور و سبزوار در شبکهشهری خراسانرضوی است که به مرتبه دوم ارتقاء مییابد. همانطور که در نقشه ۴-۱۳ مشاهده می شود در سال ۱۳۹۰ همچنان اختلاف بین جمعیت واقعی و مطلوب مشاهده می شود.
نقشه ۴-۱۳ جمعیت واقعی و نرمال نقاط شهری استان سال ۱۳۹۰
منبع: یافتههای تحقیق
به طور کلی میتوان گفت که بررسی تغییر شیب خط واقعی و نرمال جمعیتی نقاط شهری استان طی سالهای ۹۰- ۱۳۳۵ دارای دو وجه تشابه است:
با بزرگتر شدن اندازه شهر، تعداد شهرهای با جمعیت مشابه کمتر می شود.
اگر در رتبه بندی شهرها به طرف رتبه های پایین حرکت کنیم، اختلاف در اندازه دو شهر متوالی کاهش مییابد.
۹
شهرت خدمات
وفاداری بالای مشتریان
ذکر این نکته ضروری است که در طراحی تمامی سوالات از طیف لیکرت ۵تایی استفاده شده که میزان موافقت پاسخدهنده از ۵ (خیلی زیاد) تا ۱ (خیلی کم) تعین شده است. پرسشنامه پژوهش حاضر در پیوست ۱ قابل مشاهده میباشد.
۳-۷ ویژگیهای فنی ابزار گردآوری داده ها (روایی و پایایی)
۳-۷-۱ روایی (اعتبار)
روایی از واژهی روا به معنای جایز و درست گرفته شده است و روایی به معنی صحیح و درست بودن است (خاکی، ۱۳۹۰، ص۱۳۲). مفهوم روائی به این سؤال پاسخ میدهد که ابزار تا چه حدی خصیصه مورد نظر را میسنجد (سرمد و همکاران،۱۳۹۰،ص۱۷۰). روایی از طرق مختلف بررسی میشود که یکی از پرکاربردترین آنها روایی محتوا یا صوری است. در پژوهش حاضر نیز روایی صوری پرسشنامه ها با کمک نظر خبرگان مربوطه بررسی گشت. به طوری که از برخی فعالان صنعتی و همچنین از خبرگان دانشگاهی کمک گرفته شد.
۳-۷-۲ پایایی (قابلیت اعتماد)
پایایی که به آن ثبات هم گویند، یکی از ویژگیهای ابزار اندازه گیری (پرسشنامه) است. برای محاسبه پایایی ابزار اندازه گیری شیوه های مختلفی بکار برده میشود. از آن جمله میتوان به ۱) اجرای دوباره، ۲) روش موازی و ۳)روش تصنیف (دو نیمه کردن)، ۴)روش آلفای کرونباخ اشاره نمود (سرمد و همکاران،۱۳۹۰،ص۱۶۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در تحقیق حاضر برای بررسی پایایی، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که برای محاسبهی آن، نرمافزار SPSS به کار گرفته شد. فرمول کرونباخ برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری بهکار میرود و در صورت بیشترشدن مقدار آلفای کرونباخ مفاهیم و مولفه های پرسشنامه از ۰.۷، میتوان گفت که پایایی پرسشنامه در حد قابل قبول است (مؤمنی و فعالقیومی، ۱۳۸۹، ص۲۱۲).
آلفای کرونباخ بطورکلی با بهره گرفتن از یکی روابط زیرمحاسبه میشود:
یا
که دراین روابط k تعداد سوالات، واریانس سوال i ام، واریانس مجموع کلی سوالات، میانگین کواریانس بین سوالات، و واریانس میانگین سوالات میباشند.
به این ترتیب، ضریب پایایی برای تمامی سوالات به صورت یکجا ۹.۱۲ محاسبه شد. همچنین برای هر یک از مفاهیم نیز این ضریب جداگانه محاسبه گشت که نتایج درجدول ۳-۲ نشان داده شده است و همانطور که از جدول مشخص میباشد، ضریب آلفای کرونباخ برای مفاهیم از ۰.۷ بیشتر شده که پایایی مناسب ابزار را نشان میدهد.
جدول ۳-۲) مقادیر آلفای کرونباخ مفاهیم و مولفه های پژوهش
متغیرها
مفاهیم
مولفه ها
تعداد سوالات
مقدار آلفا
سیستم های اطلاعاتی
سیستم های فرایند کار
_
۷
۹۱۰.
سیستم های خودکارکردن فعالیت های اداری
۶
۸۴۳.
سیستم های دانش بر
۴
۸۶۲.
سیستم های اطلاعات مدیریت
۵
۸۹۳.
جدول ۴-۲۰- پایگاه های اطلاعاتی موجود در کتابخانه مرکزی…………………………………………………۸۳
جدول ۴-۲۱- میزان رضایتمندی از امکانات پژوهشی دانشگاه………………………………………………… ۸۴
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فهرست نمودارها
عنوان شماره صفحه
نمودار۲-۱ روش های گردش مجلات امانی…………………………………………………………………………….۱۸
نمودار ۴-۱ برررسی سن اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان…………………………………۶۵
نمودار۴-۲- تو صیف مدرک تحصیلی جامعه نمونه………………………………………………………………….۶۶
نمودار ۴-۵- توصیف سابقه تدریس در دانشگاه جامعه نمونه…………………………………………………….۶۹
نمودار ۴-۶- توصیف میزان تسلط به زبان انگلیسی جامعه نمونه………………………………………………..۷۰
نمودار ۴-۱۱- توصیف طریقه دسترسی به اینترنت جامعه نمونه…………………………………………………۷۵
نمودار ۴-۱۲- میزان استفاده از اینترنت در طول هفته………………………………………………………………..۷۶
نمودار ۴-۱۶- روش مورد استفاده برای بازیابی اطلاعات………………………………………………………….۸۰
نمودار ۴-۱۷- روش مورد نظر پاسخگویان برای دریافت اطلاعات از طریق اشاعه گزینشی اطلاعات……………………………………………………………………………………………………………………………..۸۱
نمودار۴-۱۸- میزان رضایتمندی ازامکانات پژوهشی دانشگاه……………………………………………………..۸۴
نمودار ۴-۱۹- میزان رضایتمندی از منابع چاپی کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی همدان……….۸۵
نمودار۴-۲۱- پایگاه های اطلاعاتی متناسب با نیاز اعضای هیات علمی……………………………………….۹۲
فهرست شکل ها
عنوان شماره صفحه
شکل۱-۱-طرح یک نظام اشاعه گزینشی اطلاعات……………………………………………………………………۳۱
شکل۲-۱-پردازش اشاعه گزینشی اطلاعات…………………………………………………………………………….۴۳
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
اشاعه اطلاعات را از ارزندهترین و مهمترین خدمات هر کتابخانه و مرکز اطلاعرسانی دانستهاند. در واقع، مهمترین رسالت کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی اشاعه اطلاعات است. دلیل اهمیت و ضرورت ارائه و اشاعه اطلاعات را میتوان افزایش روزافزون اطلاعات، لزوم روزآمد نگاه داشتن دانش متخصصان حوزههای مختلف علمی، توجه به صرفهجویی در وقت و هزینه استفاده کنندگان و تلاش به منظور افزایش تقاضا و بازاریابی برای خدمات اطلاعرسانی و کسب منابع مالی برای کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی دانست. این نوع اشاعه شامل جستجو و ارسال اطلاعات مورد نیاز هر فرد بطور انفرادی، منظم، و مستمر است. در ابتدا، این خدمات بهصورت دستی ارائه میشد و مراحل آن عبارت بود از اینکه کتابداران با بهره گرفتن از فرمها و پرسشنامههای ویژهای نیازهای اطلاعاتی هر یک از استفاده کنندگان را با پرسش از آنها مشخص میکردند و سپس کلیه منابع اطلاعاتی موجود در کتابخانه جستجو میگردید و اطلاعات کتابشناختی و چکیده منابعی که با نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان منطبق بود بهصورت انفرادی برای هر یک از آنان فرستاده میشد. در مرحله سوم، استفادهکننده اطلاعات کتابشناختی و چکیدههای ارسالی را مطالعه و اصل یا تصویر منابع منطبق با نیازهای خود را از کتابخانه درخواست میکرد. پس از آنکه منابع مربوط به گذشته جستجو میشد، کتابدار فقط منابع اطلاعاتی جدید را بررسی میکرد و اطلاعات کتابشناختی و چکیده منابع مرتبط با نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به همان روال قبل ارسال میکرد. خدمات اشاعه گزینشی اطلاعات به شدت وابسته به دریافت منابع اطلاعاتی جدید است و با دریافت این منابع است که اشاعه گزینشی اطلاعات میتواند استفاده کنندگان را روزآمد نگه دارد.