وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک و شیمیایی (نیتروژن و ...

طی پژوهش های پنج ساله، ابتدا جداسازی باکتری های حل کنندۀ فسفر از خاک های مناطق مختلف کشور انجام شد. سپس این باکتری ها تحت آزمایش های متعددی مانند بررسی مقاومت به تنش های محیطی (دما،شوری PH های مختلف) و رقابت با ریز سازواره های دیگر قرار گرفتند. نتایج حاکی از این بود که این باکتری ها قادرند دامنۀ وسیعی از PH بین ۵ تا۱۱ و شوری تا ۵/۳ درصد را به خوبی تحمل نمایند. وجود چنین مشخصه هایی باعث شده است که بتوان این کود زیستی را در طیف گسترده ای از خاک های ایران و برای محصولات گوناگون به کار برد (وب سایت شرکت زیست فناور سبز، ۱۳۸۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱۵- تاثیر کودهای شیمیایی بر گیاهان دارویی
بررسی های صورت گرفته در زمینه عناصری نظیر نیتروژن، فسفر وپتاسیم حاکی از نقش تعیین کننده این مواد در مراحل مختلف نمو و نیز در فعالیت های متابولیکی گیاهان دارویی از جمله نعناع فلفلی می باشد.
نیتروژن نقش اصلی را دررشد و نمو نعناع فلفلی دارد و کمبود آن در هر یک از مراحل رشد با اختلال در سنتز مواد، موجب کاهش تعداد و سطح برگ، شاخه فرعی و در نتیجه کاهش عملکرد در این گیاه می شود . درصد نیتروژن برگ نیز به طور خطی با افزایش مصرف آن همبستگی دارد
حضور بیشتر نیتروژن در گیاه موجب افزایش ترکیبات پروتئینی، تشکیل بیشتر آنزیم ها و فعالیتهای متابولیک با افزایش سطح کربن گیری می شود و از این طریق راندمان تولید را افزایش می دهد
(Sims and Atkinson, 1971)
بررسی ها در زمینه استفاده از کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر نشان می دهد که شاخص محصول، تجمع پروتئین، بالا رفتن مقدار N و انباشتگی نیترات وابسته به مقدار کودهای شیمیایی مصرف شده است
(Yang et al., 2004; Blank et al., 2005).
در سال ۱۹۹۷، Sahhar و همکاران و در سال ۱۹۸۴ Ruminska وهمکاران به افزایش شاخ و برگ و نیز میزان اسانس در ازای مصرف کود های نیتروژن، فسفر و پتاسیم در Mentha spicata اشاره کردند. بنا به نظر این محققان تیمارهای کودی بر ترکیب اسانس اثری نداشت. در سال ۱۹۸۳، این امر توسط Fernander و Verma در مورد گیاه Mentha spicata نیز تایید شده است. همچنین اثر مثبت افزایش کود نیتروژن در مقدار بیشتر از ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار بر میزان اسانس گیاه Mentha piperita اشاره شده است Vangelder and Gelder, 1988, Singh et al,1989) Bhardwaj and Kausal,1989).
طبق پژوهش های انجام شده عناصر معدنی و مواد آلی علاوه بر تحریک رشد ونمو سبب تغییر در فعالیت های متابولیکی گیاهان دارویی می شود. از بین این عوامل کود نیتروژن علاوه بر افزایش تولید برگ، وزن خشک برگ، درصد گلدهی و کربوهیدرات ها، افزایش سنتز اسانس را نیز در گیاهان تیرۀ نعناع به دنبال دارد) Bhardwaj and Kausal,1989 Clark 1990,Menary, 1980 Ghosh et al., 1993, Singh et al,1989, Yadav et al, 1985).
تأثیر کود نیتروژن به همراه دو کود فسفر و پتاس علاوه بر میزان اسانس نعناع فلفلی روی میزان اسانس سایر گونه های جنس Mentha نیز اعلام شده استGhosh et al., 1993,)
Sahar et al, 1997).
در مطالعه ای که توسط نیاکان و همکاران در سال ۱۳۸۲ صورت گرفت مشخص شد که تحت تیمار کودی فسفر و پتاسیم هر کدام به میزان ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار بر مقدار ترکیباتی نظیر ۱،۸- سینئول و لینالول در سرشاخه های گلدار بیش از برگ ها در مرحلۀ گلدهی ت‍أثیر دارد. همچنین پس از افزودن ۱۰۰ کیلو گرم کود نیتروژن به تیمار قبلی میزان ۱ و ۸ سینئول و لینالول به مقدار قابل ملاحظه ای در برگ ها افزایش یافت. از طرفی افزودن کود نیتروژن روند کاهشی در میزان بتاکاریوفیلن B-caryophyllene و بتا اوسیمن B-ocimeneایجاد نمود (نیاکان و همکاران،۱۳۸۳)
نعناع فلفلی در طول رویش و تولید مواد مؤثره به مقدار زیادی عناصر غذایی نیاز دارد و تحقیقات نشان می دهد که مقادیر مناسب از عناصر ریز مغذی به میزان قابل توجهی سبب افزایش اسانس نعناع می شود (امید بیگی، ۱۳۷۶). هر سال خاک زمین هایی که نعناع در آن ها کشت می شود باید مورد تجزیه و آزمایش قرار گیرد و مقدار عناصر آن اندازه گیری شود تا این مواد در صورت کمبود به خاک اضافه شوند (امید بیگی، ۱۳۷۶).
برگ ها به عنوان مهم ترین اندام فتوسنتز کننده محسوب می شوند. تغذیه با عناصر غذایی باعث افزایش سطح برگ و افزایش سطح برگ و افزایش فتوسنتز می شود (نیاکان و همکاران، ۱۳۸۳).
در سال ۲۰۰۴، Arabaci وBayram طی یک بررسی با کاشت ریحان تحت تیمارهای کوددهی با نیتروژن و بدون کوددهی گزارش نمودند که بیشترین میزان عملکرد تر، عملکرد خشک، اسانس و عملکرد اسانس تحت تیمار کوددهی حاصل شد. در سال ۲۰۰۰،Ram و همکاران در آزمایشی مشخص کردند که محلول پاشی با دی آمونیوم فسفات و سولفات روی در نعناع فلفلی باعث افزایش بیوسنتز منتول به میزان ۶/۱۵ - ۷/۱۸ شده است. در سال ۲۰۰۴ ، Kelly و Carlo گزارش دادند که سطح بحرانی عناصر غذایی در برگ نعناع فلفلی شامل: نیتروژن۲/۳۷، فسفر۹/۳، پتاسیم۲/۲۱، کلسیم۳/۹، منیزیم۸/۳، گوگرد۳، روی۲۲، منگنز۱۴۵، آهن۳۲۳، بور ۳۵ و مس ۸ میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک گیاه است. در این تحقیق عناصر غذایی مورد نیاز نعناع فلفلی برای به دست آمدن حداکثر عملکرد اسانس به ترتیب اهمیت، بدین شرح گزارش شده است: نیتروژن ، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، گوگرد، منگنز، بر، روی، مس.
در بررسی حیدری و همکاران در سال ۱۳۸۷ بیشترین درصد اسانس برگ در چین دوم و در اثر محلول پاشی با عناصر ریز مغذی به میزان ۹۶/۲درصد حاصل شد(حیدری و همکاران،۱۳۸۷).
در مطالعات اخیر مشخص شده که تعداد غدد ترشح کنندۀ اسانس در برگ نعناع فلفلی ثابت نیست و با گسترش سطح برگ افزایش می یابد. به همین دلیل با کاربرد عناصر غذایی، تعداد غدد ترشح کنندۀ اسانس بیشتر می شود و به طبع آن ،میزان اسانس در گیاه افزایش می یابد (Evans, 1996).
Golder (1998) و Alkir (1996) اظهار داشتند که نیتروژن سبب افزایش تولید شاخ و برگ در گیاه نعناع فلفلی می شود. همچنین بررسی های صورت گرفته در زمینه تأثیر کودهای فسفر و پتاسیم در کنار کود نیتروژن حاکی از نقش تعیین کنندۀ این مواد در مراحل مختلف نمو و نیز فعالیت های متابولیکی گیاهان دارویی از جمله نعناع فلفلی است (نیاکان و همکاران،۱۳۸۳).
در مورد بهترین میزان کود مصرفی در جهت افزایش اسانس در نعناع فلفلی گزارش های متعددی ارائه شده است. در سال ۱۹۹۰،Bhardwaj و Kausal مقادیر بالاتر از ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن را در جهت افزایش میزان اسانس در نعناع فلفلی مناسب دانستند. در سال ۱۹۹۷، Kothari و همکاران حداکثر تولید اسانس در نعناع را در مقدار ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار ذکر نمودند. در سال ۱۹۹۴، بنا به گزارش Marotti و همکاران اسانس نمونه های تیمار شده نعناع فلفلی با کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم دارای اثر بیشتری از خواص ضد باکتری و ضد قارچی نشان دادند.
علاوه بر گیاه نعناع فلفلی این سه نوع کود بر دیگر گونه های نعناع مانند Mentha spicata (Alkire, 1996) و Mentha arvensis (Singh, 1989) مؤثر بودند. در سال ۱۳۸۰، طیق آزمایش های ساجد و همکاران عنصر غذایی نیتروژن به میزان ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار و عنصر فسفر به میزان ۱۰۰ کیلو گرم در هکتار بالاترین عملکرد مادۀ خشک و اسانس را در نعناع داشتند. در مطالعه ای توسط معقول در سال ۱۳۷۷ جهت بررسی تأثیر سه کود N P, و K روی گیاه دارویی بابونه، مشخص شد که کود نیتروژن به مقدار ۶۰ کیلوگرم در هکتار سبب افزایش معنی دار عملکرد بیولوژیک، میزان اسانس و ترکیب کامازولن نسبت به شاهد شد. در این آزمایش اثر کودهای فسفر و پتاسیم و اثر متقابل سه تیمار کودی معنی دار نشد.
طبق بررسی های صورت گرفته عناصر معدنی و مواد آلی علاوه بر تحریک رشد و نمو سبب تغییر در فعالیت های متابولیکی گیاهان دارویی می شود (Kausal and Bhardwaj, 1989, Menary and Clark, 1980, Ghosh et al,1993, Singh et al, 1989, Yadav et al, 1985).
مصرف کود های شیمیایی به هنگام کاشت و رشد گیاه موجب حاصلخیزی خاک و تولید بیشتر محصول می گردد (Niknejad, 1994 Emam and).
کود نیتروژنه از طریق افزایش میزان فتوسنتز و ذخیره کربوهیدرات که به ترتیب برای کاهش نیترات و غیرسمی شدن آمونیوم ضروری اند، بر عملکرد گیاه اعمال می گردد (Franz, 1993)
Franz همچنین معتقد است که میزان اسانس تا حد مشخصی با افزایش کود نیتروژنه و یا فسفره افزایش می یابد و با کاربرد کو د پتاسه کاهش می یابد
افزایش کود نیتروژن به افزایش عملکرد گل و درصد مادۀ موثره منجر می گردد(Meawad et al, Farnaz and kirsch, 1974, Letchamo, 1993, 1984).
Fazecas (1980) در آزمایشی به این نتیجه رسید که مصرف کودهای نیتروژن و فسفر تأثیری بر درصد اسانس ندارند در همین حالTasum و همکاران (۱۹۷۷) گزارش کردند که که کاربرد نیتروژن بیش از ۴۰ کیلوگرم در هکتار موجب کاهش درصد اسانس دانه می شود.
تحقیقات صورت گرفته توسط معقول در سال ۱۳۷۷ نشان می دهد که به ازای افزودن یک کیلوگرم نیترات در هر ۴۰۶۴ متر مربع، اسانس گیاه بابونه به مقدار قابل توجهی افزایش می یابد. آزمایش های Letchamo در سال ۱۹۹۵ بر روی گیاه دارویی بابونه نشان داده است که با افزایش سطح مصرف کود نیتروژن، ارتفاع گیاه، عملکرد ساقه، تعداد پنجه های گل دهنده، وزن خشک و تر گیاه، عملکرد دانه، تعداد شاخه های فرعی گل دهنده، شاخه های فرعی اولیه، تعداد گل ها و نیز میزان اسانس به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. ساجد و همکاران در سال ۱۳۸۰ در بررسی های خود بر روی گیاه نعناع فلفلی به این نتیجه رسیدند که افزایش نیتروژن و فسفر سبب افزایش تولید اسانس این گیاه می شود.
در مطالعه دیگری تأثیر پتاسیم بر نعناع فلفلی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که گیاهانی که تحت تأثیر تیمار۵۳/۱ مولار محلول پتاسیم قرار گرفتند بیشترین رشد اندام هوایی را نسبت به شاهد داشتند. نعناع فلفلی تحت تأثیر تیمار کمپوست نیز افزایش عملکرد را به دنبال داشت. در این بررسی بیشترین رشد رویشی گیاه در تیمار ۲۸ تن در هکتار صورت گرفت. مدیریت دقیق عناصر غذایی برای تعادل رشد مناسب و بالا در تولید بیوماس و اسانس با کیفیت بالا ضروری است. نعناع به مقدار مشخص و ثابت نیاز به عناصر N , P وK دارد(Brown et al, 2003).
در سال ۱۹۹۳، Piccagliaو همکاران به افزایش عملکرد اسانس نعناع فلفلی تحت سطوح مختلف نیتروژن پی بردند.
بیشتر محققین، افزایش عملکرد مادۀ خشک و اسانس نعناع فلفلی تحت تأثیر کود نیتروژن را تأیید کرده اند. البته نیتروژن بر ترکیبات شیمیایی اسانس تأثیر ندارد ( Aflatuni, 2005 ).برخی از محققین نیز کاهش منتول و افزایش منتون و متیل استات در نعناع فلفلی را با افزایش کود نیتروژن به خاک گزارش داده اند (Aflatuni, 2005). طبق نظر Kothariو Singh،(۱۹۹۵) زمانی که نعناع فلفلی تحت تأثیر کودهای نیتروژن با سطوح مختلف قرار گرفت مقدار لیمونن و کاروون در اسانس کاهش می یابد. در سال ۱۹۸۶، این نتایج مخالف با نتایج Singhو Singh بدست آمد که نشان دادند کاربرد نیتروژن سبب افزایش کاروون در اسانس نعناع سبز Mentha spicata می گردد.
در سال ۱۹۷۴، Hornok در آزمایشی با کوددهی نعناع فلفلی، ثابت کرد که بیشترین تأثیر بر عملکرد گیاه از طریق کود نیتروژن و سپس تحت تأثیر کلسیم حاصل می شود. او نتیجه گرفت که کودهای فسفر بر روی عملکرد تأثیری ندارند (Aflatuni, 2005).
۲-۱۶- تاثیر کود های زیستی بر گیاهان دارویی
مطالعات و تلاش اندکی در زمینه کاربرد کودهای بیولوژیک بر روی جذب عناصر غذایی پر مصرف در گیاهان دارویی و بویژه نعناع فلفلی انجام شده است . در همین رابطه و در مورد تأثیر قارچهای VAM بر روی غلظت عناصر معدنی در گیاه دارویی رازیانه، Kapoor et al, 2004 نشان دادند که هم زیستی ریشه رازیانه با دو گونه از قارچهای VAM به نام های Glomus fasiculatum و G. macrocarpum به طور معنی داری غلظت فسفر دانه، آن را بهبود بخشید . همچنینGupta et al,2002 نیز گزارش کردند که تلقیح گیاه نعناع با گونه ای قارچ VAM به نام Glomus fasiculatum به طور قابل ملاحظه ای میزان جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم وعملکرد محصول را در مقایسه با گیاهان تلقیح نشده، افزایش داد . در پژوهش دیگری که به منظور ارزیابی تأثیر میکوریزا بر رشد و نمو گیاه دارویی ریحان انجام شد، مشاهده شد که کاربرد دو گونه از قارچ میکوریزا به نام های (G. caledonium) و( Glomus mosseae سبب افزایش چشمگیر غلظت فسفر و عملکرد محصول گیاه شد (Toussaint et al., 2007).
در پژوهش دیگری که بر روی گیاه دارویی گشنیز (Coriandrum sativum) انجام شده بود، مشخص شد که تلقیح این گیاهان با دو گونه قارچ VAM، سبب افزایش قابل ملاحظه غلظت فسفر در مقایسه با گیاهان تلقیح نشده، شد Kapoor et al., 2002b) ). در تحقیقی هم که توسط (Kapoor et al.,2002a) بر روی دو گیاه دارویی به نامهای شوید(Anethum graveolens) و نوعی زیره(Trachyspermum ammi Sprague) انجام گرفت، عنوان شد که تلقیح میکوریزایی این گیاهان موجب افزایش بارز غلظت فسفر نسبت به شاهد شد مطالعهKhaossd et al., 2006) ) نیز که با بهره گرفتن از یک گونه قارچ VAM به نام Glomus mosseae در گیاه دارویی مرزنجوش (Origanum vulgare) انجام شده بود بیانگر آن است که غلظت فسفر در برگ این گیاه به طور چشمگیری در مقایسه با شاهد افزایش یافت . در پژوهشArriagada et al.,2007) ) نیز که بر روی گیاه دارویی اکالیپتوس(Eucalyptus globules) انجام شد مشاهده شد که کاربرد دو گونه از قارچ VAM باعث افزایش قابل ملاحظه غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گیاه در مقایسه با شاهد شد. همچنینShockley et al.,2004) ) در تحقیقی بر روی نوعی شبدر بومی آمریکا به نام Desmodium paniculatum نشان دادند که، تلقیح این گیاه با گونه ای قارچ میکوریزاییVAM ، سبب افزایش قابل ملاحظه غلظت فسفر و پتاسیم اندام هوایی گیاه در مقایسه با تیمار عدم تلقیح گردید.
کودهای زیستی فسفر، فسفر مورد نیاز نعناع فلفلی را تأمین می کند. فسفر با افزایش کربوهیدرات ها و قندهای محلول و ترکیب های معدنی در اندام هوایی بر رشد اندام هوایی و صفات رویشی تأثیر می گذارد. کود فسفات زیستی از طریق افزایش فعالیت باکتری حل کننده فسفات در خاک و بهبود حلالیت فسفر در ریزوسفر، قادر به تأمین مناسب فسفر مورد نیاز گیاه نعناع فلفلی در مراحل مختلف رشدی و بهبود غلظت فسفر در دانه آن گردید (Kapoor et al., 2002a) درخصوص تأثیر میکروارگانیزمهای حل کننده فسفات بر روی جذب عناصر غذایی(Ratti et al.,2001) در پژوهشی بر روی گیاه دارویی علف لیمو، مشاهده نمودند که مصرف یک گونه باکتری حل کننده فسفات همراه با یک نوع فسفات معدنی غیر محلول به نام تری کلسیم فسفات، موجب بهبود بارز غلظت فسفر ساقه نسبت به تیمار شاهد گردید.
در تحقیقی دیگر که توسط(Sundara et al.,2002) در گیاه نیشکرSaccharum hybrid ) ) انجام شد، مشاهده شد که کاربرد یک گونه از باکتریهای حل کننده فسفات به نام megatherium Bacillus همراه با سنگ فسفات، صفات غلظت فسفر در غلاف برگ و عملکرد ساقه نیشکر را در مقایسه با شاهد به طور معنی داری افزایش داد . همچنین گزارش شد که کاربرد یک میکروارگانیزم حل کننده فسفات همراه با یک قارچVAM در یک بستر حاوی پرلیت و ورمی کولیت، سبب بهبود معنی دار غلظت فسفر در گیاه دارویی نعناع شد.(Cabello et al., 2005). همچنینToro et al (1997) نیز نشان دادند که کاربرد باکتریهای حل کننده فسفات، موجب افزایش غلظت نیتروژن و فسفر اندام رویشی نسبت به تیمار عدم مصرف گردید . تحقیقAnnamalai et al.,(2004) نیز مبین بهبود معنی دار عملکرد دانه در اثر مصرف باکتریهای حل کننده فسفات در یک گیاه دارویی از خانواده فرفیون به نام amarus Phyllanthus در مقایسه با تیمار شاهد بود.
(Sanches Govin et al., 2005) در آزمایشی در کشور کوبا تأثیر کودهای زیستی را بر روی دو گیاه دارویی بابونه و همیشه بهار مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج حاکی از این بود که کاربرد این کودها باعث افزایش عملکرد گل و کیفیت مواد مؤثره همیشه بهار می شود. در حالی که در بابونه باعث افزایش عملکرد گل شد اما بر کیفیت اسانس آن تأثیری نداشت. (Kalra, 2003) تأثیر تیمارهای کودی مختلف را بر روی نعناع فلفلی را بررسی کرد. نتایج این آزمایش نشان داد که عملکرد اسانس در تیمارهای ورمی کمپوست، کود گاوی و ترکیبAzospirillum sp. و Azotobacter sp. در مقایسه با کودهای شیمیایی به عنوان شاهد برابری می کند. در گیاه Mentha arvensis L. نیز کاربرد Azospirillum sp. و Azotobacter sp. به صورت مخلوط، عملکرد اسانسی معادل ۱۲۵ کیلوگرم در هکتار حاصل شد که معادل ۸۵ درصد عملکرد حاصل از کرت هایی بود که تحت تأثیر کود شیمیایی قرار گرفته بودند.
Mahshwari et al, (2000) نتیجه گرفتند که اثر کودهای فسفر شیمیایی و زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی اسفرزه فاقد تفاوت معنی دار است.
Fatma et al.,( 2006) در آزمایشی گلخانه ای در مصر بر روی گیاه دارویی مرزنجوش نشان دادند که کودهای زیستی شامل آزتوباکتر، آزوسپیریلیوم و باکتری های حل کننده فسفات روی شاخص رشدی و میزان اسانس اثرات قابل توجهی دارد
درزی و همکاران در سال ۱۳۸۵ در آزمایش های خود گزارش کردند که کودهای زیستی بیوفسفات روی ارتفاع و عملکرد بیولوژیک رازیانه اثر معنی داری دارد همچنین اثرات متقابل بین مایکوریزا و بیوفسفات بر روی وزن هزار دانه معنی دار بود
فلاحی و همکاران در آزمایشی تأثیر کودهای زیستی روی بابونه آلمانی را در سال ۱۳۸۸ مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که تعداد شاخه اصلی در تیمار باکتری حل کننده فسفات به مراتب بیشتر از سایر تیمارها بود ولی بین تیمار کود زیستی نیتروکسین + باکتری حل کننده فسفات با شاهد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که تیمارهای کود زیستی نیتروکسین و باکتری حل کننده فسفات به نحو قابل توجهی بر عملکرد گل تر و خشک مؤثر بودند ولی بین این دو تیمار تفاوت معنی داری ملاحظه نشد. بر خلاف انتظار عملکرد گل تر و خشک در تیمار نیتروکسین+ باکتری حل کننده فسفات در کمترین مقدار در بین تیمارهای آزمایش بود به طوری که در سطح پایین تری از شاهد قرار گرفت.
Kapoor et al در رابطه با نقش کودهای زیستی بر روی کمیت و کیفیت اسانس رازیانه در سال ۲۰۰۴، نشان دادند که همزیستی ریشه رازیانه با دو گونه از قارچ های مایکوریزای وزیکولار آربوسکولار به طور معنی داری موجب بهبود میزان اسانس و کیفیت آن می شود.
طبق نتایج بررسی های کوچکی و همکاران در خصوص تأثیر کودهای زیستی بر روی گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis) در سال ۱۳۸۷، کاربرد این کودها تأثیری بر ارتفاع بوته نسبت به شاهد نداشت اما قطر بوته را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار دادند به طوری که در تیمار کود سوپر نیتروپلاس بیشترین قطر بوته به دست آمد و پس از آن کاربرد باکتری سودوموناس فلورسنت و ترکیب مایکوریزا و سودوموناس فلورسنت منجر به افزایش قطر بوته گردیدند. در مجموع استفاده از سوپرنیتروپلاس سبب ۴/۵۴ درصد در قطر بوته نسبت به شاهد گردید. در برخی منابع به تأثیر مثبت کودهای زیستی در رشد گیاه دارویی آویشن (Thymus vulgaris) (Vital et al., 2002)و رزماری (Rosmarinus officinalis) (Leithy et al., 2002b)اشاره شده است.
۲-۱۷- تأثیر کودهای زیستی بر سایر گیاهان زراعی
بررسی ۵۶ منبع نشان داده است که باکتری ها، اثرات سودمندی بر رشد گیاه به وسیله تأمین مواد غذایی مرد نیاز گیاه، تولید آنتی بیوتیک ها، افزایش تولید عوامل رشدی گیاه و جلوگیری از بیماری های ریشه دارند. استفاده از باکتری ها به عنوان کود زیستی یا کنترل زیستی آفات و بیماری ها، عملکرد محصولات کشاورزی را افزایش داده است(Darison, 1988)
در پژوهش Omar (1998) در خصوص اهمیت مصرف میکروارگانیزمهای حل کننده فسفات در گیاهان زراعی انجام شد ، روشن گردید که کاربرد قارچهای حل کننده فسفات شامل
Aspergillus niger و Penicillium citrinum در حضور سنگ فسفات موجب افزایش معنی دار غلظت فسفر بوته گندم نسبت به تیمار شاهد گردید. او اظهار داشت که در خاکهای قلیایی دسترسی گندم به فسفر حاصل از مصرف کود شیمیایی به طور مطلوب صورت نمی گیرد و تلفات تثبیت فسفر و آلودگی خاک و آب بوقوع می پیوندد. اما کاربرد میکروارگانیزمهای حل کننده فسفات همراه با سنگ فسفات، ضمن افزایش حلالیت فسفر و فراهم کردن مناسب آن برا ی گندم، موجب بهبود غلظت این عنصر و در نهایت رشد بوته گندم و حفظ سلامت خاک می شو د.
حلالیت فسفر سبب رها سازی آهسته و مداوم آن به بستر ر شد گیاه شده و از طریق افزایش جذب فسفرتوسط ریشه گیاه می تواند با بهبود وزن خشک گیاه ومتعاقب آن وزن دانه، موجب افزایش غلظت فسفر در آن شود.
در تحقیقی دیگر که توسط(Sundara et al.,2002) در گیاه نیشکرSaccharum hybrid ) ) انجام شد، مشاهده شد که کاربرد یک گونه از باکتریهای حل کننده فسفات به نام megatherium Bacillus همراه با سنگ فسفات، صفات غلظت فسفر در غلاف برگ و عملکرد ساقه نیشکر را در مقایسه با شاهد به طور معنی داری افزایش داد .
( Sahin and Ilbas., 2005) نیز در پژوهش خود بر روی سویا Glycine max)) مشاهده کردند که تلقیح میکوریزایی منجر به بهبود غلظت فسفر و نیتروژن در دانه و نیز عملکرد دانه شد.
در آزمایش Rai and gaur (1998) تیمارهای آزتوباکتر و آزوسپیریلیوم به تنهایی و مخلوط این دو باکتری عملکرد گندم را به ترتیب ۱/۹، ۲/۸ و ۹/۱۳ درصد افزایش داد

پروژه های پژوهشی در مورد بررسی عوامل موثر بر شایسته ...

این شرکت در سال ۱۳۶۵ در شهر بیرجند تاسیس و درسال ۱۳۷۶ تولید انبوه تایرهای سنگین، نیمه سنگین و سواری بایاس و سواری رادیال سیمی خود را آغاز نمود. این شرکت فناوری تولید تایرهای بایاس را از شرکت لاستیک پارس دریافت کرده و تولید تایرهای سواری رادیال سیمی را با فناوری شرکت ماتادور[۳۱] ( اسلواکی ) انجام می دهد. (سند چشم انداز صنعت تایر:۱۳۸۶)
۴-۲ پیشینه تحقیق
اساس رابطه بازی و حمایت از دوستان و آشنایان بوده، اما به تدریج که شهروندان با آثار زیان بار این سیستم غیر اصولی آشنا شدند نسبت به آن نفرت پیدا کرده و خواهان مدیرانی هستند که این سیستم فاسد را به یک سیستم شایسته سالارانه[۳۲] بر اساس سابقه، تخصص، مهارت، توانایی و تحصیلات تغییر دهند. برای جلوگیری از استخدام بی رویه اقوام و خویشاوندان در امور دولتی در بعضی از کشورها قوانینی وضع شده که رابطه استخدام کننده یا ارتقا دهنده به مسئولیت بالاتر را با مستخدم، اگر از حدی نسبت سببی یا نسبی کمتر باشد، مشخص می نماید. به عبارت دیگر کسی که استخدام می کند و یا ترفیع می دهد نباید در تصمیمات استخدامی و ترفیع مربوط به اقوام خود شرکت داشته باشد. کارایی هر سازمان وابسته به نحوه مدیریت و کاربرد صحیح منابع انسانی آن است و با توجه به نقش کارمندان و مدیران شایسته در روند توسعه کمی و کیفی سازمان ها، اهمیت معیارهای گزینش کارکنان آشکار می گردد (Martindale&Gene,2000).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۴-۲ تحقیق های داخلی
غفاریان (۱۳۷۹) نیز به طور کلی مولفه های شایستگی برای انتخاب و انتصاب را در شش گروه قرار داد که عبارتند از: دانش و معلومات حرفه ای- مهارت ها- ویژگی های شخصیتی- نگرش و بینش- اعتبار حرفه ای- اعتبار عمومی. مومنی و جهانبازی (۱۳۸۶) در مقاله ای با هدف طراحی مدل تصمیم گیری چند شاخصه برای انتخاب مدیران، الگوی عمومی شایستگی مدیریتی را در دو بعد فردی و ابعاد اجتماعی معرفی کردند. محور اصلی الگوی هر انتخاب و انتصابی،‌ انطابق شاغل و شغل است.
با مروری بر پژوهش های تجربی در حوزه شایسته سالاری می توان به تحقیق بردبار و شاکری
(۱۳۹۰) اشاره کرد. آنها در مقاله ای کیفیت شایسته گزینی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه یزد را مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه ضمن بررسی کیفیت شایسته گزینی مدیران گروه های آموزشی در پنج بعد دانش و معلومات حرفه ای- مهارت فکری و رفتاری- ویژگی های شخصیتی- نگرش و بینش و اعتبار افراد به تحلیل شکاف وضعیت موجود و مورد انتظار اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد در ابعاد مذکور پرداخته اند. نتایج حاصله نشان داد در وضعیت موجود به ویژگی های شخصیتی بالاترین توجه و دانش و معلومات حرفه ای افراد کمترین توجه می شود. در مطالعه ای دیگر بررسی میزان شایسته سالاری در انتخاب مدیران دولتی و خصوصی (آذربایجانی و عطافر ۱۳۸۰) مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله یک تحقیق میدانی است با هدف تعیین میزان انتخاب مدیران بر اساس معیارهای همگانی و معیارهای اختصاصی و همچنین تاثیرات بکارگیری این معیارها بر عملکرد سازمان ها. در این تحقیق ۱۰۰ مدیران سازمان های دولتی و خصوصی استان یزد مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد انتخاب بر اساس معیارهای اختصاصی سبب کم کاری،‌ غیبت و نارضایتی شغلی کارکنان، از بین رفتن خلاقیت می شود و مدیرانی که بر اساس معیارهای اختصاصی انتخاب شده باشند برای انتخاب افراد دیگر نیز از این معیارها تبعیت می نماید. در انتخاب مدیران بخش دولتی و خصوصی تا حدود زیادی معیارهای اختصاصی و ناشایسته سالارانه حاکم
می باشد. در مقاله ای دیگر بررسی میزان شایسته سالاری کارشناسان در بخش دولتی استان قزوین (کردستانی ۱۳۸۷) مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش شایسته سالاری در ابعاد
شایسته گزینی، شایسته پروری و شایسته داری در بخش دولتی استان قزوین بررسی شده است.
۲-۴-۲ تحقیق های خارجی
در بسیاری از شهرهای دنیا سیستم استخدام و ارتقا پست های سازمانی بر به عنوان مثال بر اساس بند ۵۵۸ قوانین مدنی ایالت Maine ایالات متحده آمریکا، فرد تصمیم گیرنده در مورد استخدام یا ارتقاء افراد نباید تا فاصله چهار ارتباط فامیلی (نسبی و سببی) قرار داشته باشد (Nicholas,1998)
در خصوص گروه بندی اجزای شایستگی محققانی مانند بویاتزیس (۱۹۸۲) و کوکریل (۱۹۸۹) شایستگی را در ۵ دسته کنترل ذهنی، اطلاعاتی،‌ نتیجه گرایی،‌ شایستگی های انگیزشی/ میان فردی و شایستگی های شخصی قرار دادند.
در خصوص شایسته سالاری و شایسته گزینی می توان به مطالعه مارتین و ماریون[۳۳] (۲۰۰۵) اشاره کرد. آنها وجود توانایی هایی مثل توانایی در مشارکت دادن ذینفعان در تصمیم گیری ها،‌ برخورد متفاوت مبتنی بر تفاوت های فردی با استادان، ‌روبرو شدن با حقایق سیاسی و ایجاد اعتماد دو طرفه را برای مدیران دانشگاه ضروری دانست. مک دوناق[۳۴] (۲۰۰۵) در مطالعه ای برای شناسایی عوامل موثر در شایسته سالاری و شایستگی هیأت مدیره های موثر، شش گروه از عوامل شامل عوامل زمینه ای،‌ شایستگی های استراتژیک،‌ شایستگی سیاسی،‌ روابط بین فردی، توانایی تحلیل و شایستگی اموری تعریف کرد. رانتز[۳۵] (۲۰۰۲) در مطالعه ای الزامات ریاست بر مبنای شایسته سالاری را توانایی تصریح و تثبیت ارزش های سازمانی، جذب شایسته، اصول اخلاقی و ایفای نقش به عنوان یک مدیر اخلاقی و ایفای نقش های متوازن کننده، ارتباط دهنده،‌ شایسته سالار بر شمرد. در مقاله ای پژوهشی با عنوان “شایستگی، مدیریت و صلاحیت بی طرفی” به درس هایی از هیأت مراقبت از نظام شایستگی ایالات متحده (MSPB)[36] بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۷ پرداخته شده است (West&Durant;111-2000)
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۱-۳ مقدمه:
مبحث روش‌شناسی محتوای فصل حاضر را تشکیل می‌دهد. به واقع، روش‌ شناسی فصلی است که به موضوع چگونگی حرکت از مجهولات به معلومات در حین تحقیق اشاره دارد. در این فصل، به مواردی همچون نوع روش تحقیق، جامعه آماری، تعیین حجم نمونه و روش نمونه‌گیری، ابزار تحقیق، روش های جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات، روایی و پایایی ابزار تحقیق و نهایتاً تکنیک ها و روش های تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها و اطلاعات پرداخته شده است.
۲-۳ روش تحقیق
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی– پیمایشی است. هدف تحقیقات کاربردی؛ توسعه و بهبود روش ها، ابزارها، کالاها یا ساختارهاست (حافظ نیا، ۱۳۸۸،ص۵۱-۵۲) تحقیق کاربردی تحقیقی است که نظریه ها، قانونمندی ها، اصول و فنونی که بر تحقیقات پایه تدوین می شوند را برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار می گیرند.(سرمد و دیگران، ۱۳۷۶، ص ۷۹)
روش تحقیق توصیفی روشی است که بر اساس نتایج معینی از موقعیت گرفته شده است و بدون هیچگونه استنتاج ذهنی می باشد. (حافظ نیا ،۱۳۸۳ ،ص ۱۳۱)
تحقیق پیمایشی تحقیقی است که مبتنی بر تعمیم اطلاعات حاصل از بخش کوچکی از جامعه تحت عنوان نمونه به کل جامعه آماری می باشد. (ازکیا، ۱۳۸۲، ص ۳۳۳)
۳-۳ جامعه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری عبارت است از مجموعه‌ای از افراد، اشخاص، اشیا یا نمودارهایی که در یک یا چند صفت اشتراک دارند (صفاری، حق شناس، ۱۳۹۰، ص ۳۳)
جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان صنعت لاستیک می باشد که تعداد آنها ۲۶۰۰ نفر می باشد که با بهره گرفتن از فرمول نمونه گیری از جوامع محدود تعداد ۳۳۵ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. نحوه انتخاب افراد نیز به روش نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای و نهایتاٌ تصادفی ساده میباشد. بدین ترتیب که حوزه ها و بخش های اداری در صنعت لاستیک به عنوان خوشههایی در نظر گرفته شده و در هر یک از این حوزه ها و بخش های اداری، تعدادی از کارشناسان به صورت کاملاً تصادفی، انتخاب شدهاند. حجم نمونه نیز از طریق فرمول نمونه گیری از جوامع محدود محاسبه شده است که شرح آن، در زیر آمده است که با احتساب فرمول زیر حجم نمونه در این تحقیق ۳۳۵ نفر می شود.

n= حجم نمونه
N= تعداد کل جامعه آماری
z= مقدار سطح زیر منحنی نرمال استاندارد، که در سطح اطمینان ۹۵ درصد برابر ۹۶/۱ می باشد.
d2= تقریب در برآورد پارامتر جامعه، که برابر با ۲ ۰۵/۰ حداکثر خطای پژوهش در این تحقیق
۰۵/۰ d= 5%
P= احتمال وجود صفت مورد نظر
(۱-P)= احتمال عدم‌وجود صفت مورد نظر
۴-۳ ابزار گرد آوری و روش جمع‌ آوری داده‌ها
در این مطالعه به منظور جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات لازم تحقیق برای پاسخگویی به پرسشها و در نهایت نیل به اهداف تحقیق، از دو روش اسنادی (مراجعه به کتابخانه‌ و اینترنت به منظور جمع‌ آوری منابع و اطلاعات لازم برای مرور ادبیات نظری و تجربی) و روش میدانی (تکمیل پرسشنامه در بین جامعه آماری) استفاده میشود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خود ساخته توسط پژوهشگر و براساس شاخص‌های مدل مفهومی و اهداف پژوهش است.
جدول ۱-۳ مولفه ها و پرسش های مربوط به هر بعد

نام مولفه سوال های مروبوط به آن
شایسته گزینی تطابق رشته شغلی با رشته تحصیلی شما
موثر بودن مدرک تحصیلی در فرایند استخدام

ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد هنجارها در جامعه دینی ...

تبلیغ‌کنندگان همچنین باید نحوه ترویج مسئولیت‌های فردی اشخاص در قبال جامعه و محیط زیست را در نظر بگیرند. آگهی‌های تبلیغاتی آن‌ها شاید ارتباطی مستقیم با این موضوعات نداشته باشد اما آن‌ها باید مواظب باشند تا مردم را تشویق به انجام کارهایی مضر برای دیگران یا محیط زیست نکنند. چنین تبلیغاتی حتما بسیاری از مخاطبان را آزار داده و به تصویر شرکت ضربه می‌زند، این در حالی است که به طور بالقوه مردم را به شرکت در فعالیت‌های مخرب تشویق می‌کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱- طرح مساله
آگهی ها و تبلیغات محصولات جنسی و رفع ناتوانی ها، درمان اعتیاد و کاهش وزن این روزها بسیار بیش از پیش خبرساز شده است و موج تبلیغات داروهای عجیب و غریب افزایش توان جنسی و رفع ناتوانی ها،درمان اعتیاد و کاهش وزن در شبکه های مجازی و ماهواره ها، گویا پایش به داروخانه های داخل کشور هم باز شده است.
افزایش این گونه تبلیغات خصوصا تبلیغ محصولات جنسی ، به دلیل فرهنگ و بافت مذهبی خانواده ها و جامعه ما بعلاوه عدم آگاهی های عمومی مردم ما از مسائل جنسی به طور قطع باعث سوء مصرف و مشکلات دیگری خواهد شد که مسلما از ناتوانی های جنسی پرخطرتر است . در همین رابطه به نظر می رسد که نه برای کنترل واردات ،بلکه برای کنترل تبلیغات این محصولات تلاشهایی در جریان است.
در این پژوهش قصد برآن است تا ضمن بررسی ضرورت های مطرح کردن و ترویج رسانه ای کالاهای خاص در جامعه، همچنین راه های انجام دادن این کار از نگاه صاحبنظران و ارتباط گران حوزه رسانه ها ، بویژه افرادی که در حوزه رسانه و تبلیغات فعالند ، مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت امکان برآورده کردن نیاز جامعه به چنین محصولاتی از طریق معمول و توام با آگاهی بخشی از مبادی رسمی و نیمه رسمی بررسی گردد. زیرا تجربه نشان داده که کالاهای قاچاق بالاخره راه تبلیغ خود را پیدا می کنند.
۳-۱- اهداف تحقیق
۱-۳-۱- هدف اصلی :
بررسی ضرورت تعیین محدوده فرهنگی تبلیغ کالاهای خاص(محصولات جنسی) در جامعه توسط رسانه ها
۲-۳-۱- اهداف فرعی :
الف – علت نیاز و تبلیغ چنین محصولاتی
ب- نحوه تبلیغ و تاثیر آن در فرهنگ و جامعه دینی
ج- شناخت راه های جایگزینی برای تبلیغ و آگاهی بخشی در این زمینه در مقابل نمادهای بیگانه فرهنگی و مذهبی
د- امکان تبلیغ محصولات اینچنینی از رسانه های رسمی و نیمه رسمی داخل کشور
۴-۱- ضرورت و اهمیت تحقیق
گسترش مطالعات و تحقیقات درباره عملکرد جنسی انسان و افزایش دانش بشری درباره انواع اختلا‌ل ‌های جنسی و متعاقب آن، دستیابی به روش ‌های تشخیص و درمان این ‌گونه اختلا‌ل ‌ها طی سالیان اخیر باعث شده است افراد، بیش از گذشته، برای دریافت مشاوره‌ های جنسی و بهبود روابط زناشویی خود به کلینیک‌ های تخصصی اختلا‌ل ‌های جنسی مراجعه کنند
در همین حال، تقاضای روزافزون در حوزه مسایل جنسی و زناشویی، گروه‌های سودجو و غیرعلمی را نیز به این حوزه وارد کرده تا برای رسیدن به سود سرشار با انواع و اقسام تبلیغ‌ های کاذب و فریبنده به جذب مشتری بپردازند؛ مشتریانی که در صورت عدم رضایت از خدمات ارائه ‌شده به علت نوع خاص مشکل ‌شان قادر به شکایت هم نخواهند بود، چرا که از برملا شدن خصوصی ‌ترین مسایل زندگی خود بیمناک‌ هستند و به علت همین نگرانی معمولا از این سودجویان شکایت نمی‌ کنند.
امروزه انواع و اقسام محصولات جنسی در بسته‌ ها و اشکال مختلف به بازار آمده که هرچند درباره تمامی آن ها نمی ‌توان یکسان قضاوت و آن ها را به کلی رد یا تایید کرد
فعالیت شبکه های ماهواره ای در تبلیع این گونه محصولات به شدت هنجارهای جنسی را در جامعه بههم ریخته است.جامعه نیازمنداتاق فکری برای واکسیناسیون اجتماعی است چرا که جوانان و زوج ها به آموزش وسیع نیاز دارند و در مقابل روش های ترویج شده از سوی ماهواره ها باید با روش های علمی آموزش رفتار به مقابله رفت.
امروزه دو نکته اهمیت موضوع مصرف کالاهای جنسی را دو چندان می کند: نخست آنکه رواج استفاده از آنها به دلیل حجم وسیع تبلیغات و سهولت دسترسی و نیز به دلیل تنوع و جذابیت برنامه ها ، از قشرهای مرفه به عموم جامعه و از کلان شهرها به شهرهای کوچک ،شهرستانها و روستاها کشیده شده است. دوم انکه برخلاف اینترنت ، محصولات شبکه های ماهواره ای اغلب در جمع خانواده و محافل خانوادگی و جمعی عرضه میشوند .به این معنا که استفاده از این کالاها در فضای جمعی و خانوادگی مشروعیت می یابدو در خانواده مهر تایید می خورد و با شبکه ای از مفاهیم توجیه و حمایت میشود.
فصل ۲
۲.مبانی نظری
و
پیشینه تحقیق
۱-۲- مقدمه
در این فصل ابتدا مختصری در مورد این گونه تبلیغات آورده شده و بعد بررسی مبانی نظری تحقیق، شامل نظریاتی که مربوط به زمینه پژوهش هستند و در این پژوهش مورد استفاده قرارمی گیرند ( نظریه برجسته سازی) ، و سپس پیشینه تحقیق پرداخته شده است.
در پایان این فصل نیز سوالات اصلی و فرعی و فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی تحقیق آورده شده اند.
مختصری در مورد تبلیغات ماهواره ای
امروزه تبلیغات در مفهوم عام آن در تمام تار و پود زندگی انسان ها و همه فعالیت های آنها رخنه کرده است. انسان معاصر از لحظه بیداری تا هنگام خواب، در هر کجا و به هر شیوه ای که زندگی کند و به هر زبانی که سخن بگوید، و به هر آنچه که بیندیشد، و در هر موقعیتی که باشد، مرد، زن، کودک، جوان و پیر، در معرض القائات دائمی فکری و در محاصره انواع تبلیغات مثبت و کاذب قرار دارد. شرکت های تجاری چند ملیتی که دارای امکان استفاده از تکنولوژی ارتباطات جهانی هستند، سعی در یکسان سازی سلایق بین المللی دارند و تلاش می‌کنند که از نمادها و نشانه‌هایی در تبلیغات کالاهای خود استفاده کنند که یک برداشت واحد از آن بشود. یکی از ارکان مهم آن جاذبه های جنسی است. جاذبه جنسی ما بین فرهنگهای مختلف دارای یک مفهوم تقریباً واحد است. جاذبه جنسی برای تمامی انسانها، صرفنظر از نژاد، ملیت، فرهنگ و قومیت شان، قابل درک و فهم است و این یکی از مهمترین شاخصه ‌های است که از آن در تبلیغات بین‌المللی بطور وسیع استفاده می‌شود و دامنه آن نیز رزو به روز گسترش و شدت بیشتری پیدا می‌کند.
تبلیغات بخش اعظمی از برنامه های ماهواره ای را به خود اختصاص داده است ، منتهی سمت و سوی تبلیغات شبکه های ماهواره ای بسته به مخاطبین آن و فرهنگ جامعه مورد هدف متفاوت است و در تمامی فرهنگها و جوامع یکسان نیست. همانطور که مستحضر هستید تبلیغات شبکه های فارسی زبان بیشتر بر حول محور محصولات و کالاهای جنسی، ترک اعتیاد، کاهش وزن، افزایش قد و چند موضوع دیگر می چرخد. امروزه طب ماهواره ای کم کم دارد یک رشته ای از پزشکی می شود. شما لابد جملاتی نظیر درمان قطعی سفیدی مو، افزایش قد، رفع چین و چروک پوست، درمان تضمینی لکهای صورت، درمان تضمینی اعتیاد، درمان تضمینی ناتوانی جنسی، و بسیاری جملات مشابه را به دفعات از کانالهای ماهواره ای شنیده اید.
اگرچه تبلیغ داروها و دستگاه های رفع مشکلات جنسی از همان ابتدای راه اندازی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان آغاز شد، اما تبلیغات این داروهای از مدتی پیش نمود بسیار بیشتری به خود گرفته تا جایی که پیش تر فروشندگان کالاهای جنسی شماره تلفن های خطوط اعتباری را برای فروش محصولات خود معرفی میکردند، اما اکنون این افراد شماره تلفن های همراه و ثابت شهری را برای نمایندگان فروش خود معرفی می کنند.
اینجا نقش کارشناسان و متخصصان که بهترین مشاوران مردم هستند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. علاوه از آن، در این میان هرچه رسانه‌های واقعی با تبلیغات درست و تخصصی فعالیت بیشتری داشته باشند، نفوذ و رسوخ رسانه‌های منفی هم کاهش پیدا می‌کند. البته تأکید می‌کنم که همه تبلیغات جنبه نادرست ندارند و تلفیقی از درست و نادرست با هم هستند .
۲-۲- مبانی نظری تحقیق
با توجه به مفاهیم و محتوای تحقیق ، نظریه زیر با پژوهش تطابق دارد و می تواند در روند پژوهش مورد استفاده قرار گیرد :
۱-۲-۲- نظریه برجسته سازی
برجسته سازی یکی از نظریه هایی است که در توصیف و تبیین عملکرد وسایل ارتباط جمعی کاربرد بسیاری دارد.
برجسته سازی فراگردی است که از طریق آن رسانه های جمعی با اولویت دادن به برخی موضوعات و رویدادها، آن را برای مخاطبان شان مهم جلوه می دهند. اولویت ها اهمیت موضوعات را در یک دوره زمانی معین افزایش یا کاهش می دهند لذا یک موضوع زمانی به عنوان یک مساله اجتماعی و حساس در جامعه بدل می شود که آن موضوع توسط رسانه ها برجسته شود یا در اولویت قرار گیرد .
به اعتقاد برنارد کوهن؛ «رسانه ها ممکن است به ما نگویند چگونه بیندیشیم، اما مطمئناً به طور شگفت آوری به ما تلقین می کنند که به چه چیزی بیندیشیم.» والتر لیپمن نیز با تاکید بر اینکه «رسانه ها عامل اصلی ارتباط میان رویدادها و تصاویر آنها در ذهن ما هستند»، نظر کوهن را تایید کرد.
راجرز کوب و چارلز ایلدر، برجسته سازی را یک فرایند سیاسی تلقی کردند که مستقیماً بر سیاست تاثیرگذار بوده و دارای منفعت سیاسی است. به اعتقاد آنها موضوع مبارزه با استعمال سیگار در امریکا وقتی به اولویت سیاسی مبدل شد، به نتیجه رسید. در این مطلب برآنیم با بررسی نتایج نخستین پژوهشی که با به کارگیری دو روش تحقیقی متفاوت، نقش و تاثیر برجسته سازی روزنامه ها را در شکل دهی و هدایت افکار عمومی دانشگاهیان کشور مورد مطالعه قرار داده است، برجسته سازی در مطبوعات را بررسی کنیم.
برجسته سازی فراگردی است که طی آن رسانه های جمعی اهمیت نسبی موضوعات مختلف را به مخاطب انتقال می‌دهند. هر چه رسانه‌ها اهمیت بیشتری به موضوع یا رویدادی بدهند، مخاطبان نیز اهمیت بیشتری برای آن قائل می‌شوند.
برجسته‌سازی را معادل Agenda setting ترجمه کرده‌اند که به معنی اولویت‌گذاری بر برنامه‌ای خاص اطلاق می‌شود. اما اصطلاحا می‌توان گفت : « برجسته‌سازی؛ یعنی این اندیشه که رسانه‌های خبری با ارائه خبرها، موضوع‌هایی را که مردم درباره آنها می‌اندیشند تعیین می‌کنند » ( شاکری ، ۱۳۸۴ ) . و نیز گفته شد ه : « ممکن است در اغلب اوقات، مطبوعات موفق نشوند به اشخاص بگویند چه [چگونه] فکر کنند، اما با تأثیر فوق‌العاده‌ای که بر آنها دارند می‌توانند بگویند به چه چیز باید فکر کنند» ( لازار ، ۱۳۸۵ )
برجسته‏سازی نه تنها مدعی یک رابطه‏ی مثبت بین آن چیزی است‏ که رسانه‏های جمعی متعدد بر آن تأکید می‏کنند و آنچه رأی‏دهندگان‏ به عنوان یک امر به شمار می‏آورند،بلکه همچنین این تأثیرگذاری را به‏ عنوان یک فرآورده‏ی گریزناپذیر چریان عادی اخبار تلقی می‏کند.
مفهوم کارکرد برجسته‏سازی رسانه‏های عمومی،یک مفهوم ارتباطی‏ است که وجود رابطه‏ای قوی بین تأکید بر ارتباط جمعی و برجستگی‏ این مباحث برای افراد در بین مخاطبان را تصریح می‏کند.این مفهوم‏ در شرایط علت و معلول بیان می‏شود:برجستگی بیشتر یک مبحث یا یک موضوع در رسانه‏های عمومی،باعث برجستگی همان مبحث یا موضوع در میان مردم می‏شود.
بررسی برجسته‏سازی به لحاظ اهمیت و برجستگی مباحث و نیز صفات و ویژگی‏های آنها،به مفهوم برجسته‏سازی امکان می‏دهد که پذیرای بسیاری عقاید مشابه شود که در گذشته عرضه شدند. مفاهیم‏شان اعطایی،عقاید کلیشه‏ای و انگاره‏سازی،همگی آنها به‏ برجستگی امور یا صفات می‏پردازند.
مفهوم انگاره‏سازی که اکنون بخشی از زبان مخصوص مبارزه‏ی‏ سیاسی ما می‏باشد،دستکاری در برجسته‏سازی هدف‏ها و نیز صفات‏ را شامل می‏شود.یک انگاره‏ی سیاسی به افزایش آشنایی عمومی با نامزدهای مورد نظر(شأن اعطایی)و یا افزایش اهمیت درک شده‏ی‏ برخی صفات یک نامزد می‏پردازد.(۳)
مک کامبز (McCombs) و شاو(Shaw)، اولین مطالعه سیستماتیک را در مورد فرضیه برجسته‌سازی در سال ۱۹۷۲ گزارش کرده‌اند. آنها با مطالعه برجسته‌سازی در مبارزه ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ (ایالات متحده آمریکا)، این فرضیه را مطرح کردند که رسانه‌های جمعی برای هر مبارزه سیاسی، اولویت هایی را تعیین می‌کنند و بر اهمیت نگرش‌ها نسبت به موضوع‌های سیاسی اثر می‌گذارند. آنها مطالعه خود را با تمرکز بر «رأی دهندگان تصمیم نگرفته» انجام دادند؛ زیرا کسانی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند، باید مستعدترین افراد برای آثار برجسته‌سازی باشند ( سورین ، ۱۳۸۴ : ۳۲۷ )
وجوه مختلف نظریه برجسته سازی را می توان بر اساس الگوی ارتباطات به شرح زیر خلاصه کرد: به لحاظ رسانه ای ، برجسته سازی فرایندی است که طی آن رسانه ها سعی می کنند تا بر ذهنیت مخاطبان به نحوه دلخواه تأثیر گذارندو افکار عمومی را به جهات مورد نظر سوق دهند و این امر از طریق دروازه بانی و رده بندی اهمیت رویدادها، صورت عملی به خود می گیرد. درواقع در این فرایند، اولویت های رسانه میزان نوع رویدادها را در بخش های خبری مشخص می سازد. به لحاظ محتوایی، تکرار بیش از حد رویدادها، برجسته سازی را مشخص می سازد، رویدادهایی که نه از ارزش خبری برخوردارند و نه برای مخاطبان مهم تلقی می شوند. در این موارد تکرار به اندازه ای است که رویداد مورد نظر وجه خبری خود را از دست داده و جنبه تبلیغی پیدا می کند.
به لحاظ تأثیر بر مخاطبان، در فرایند برجسته سازی تصاویری که از رسانه ارائه می شود با تصاویر جهان واقعی همخوانی ندارد و از آنجا که مخاطب از طریق رسانه با جهان بیرونی در ارتباط است، تصویر ذهنی وی از واقعیات، متفاوت از واقعیات است و در واقع تصویری رسانه ای است. این جنبه از فرایند برجسته سازی، نخستین بار توسط والتر لیپن در کتاب افکار عمومی ارائه و سال ها بعد توسط مک کامبز ، مدون و تئوریزه شد.
-گلادیس انگل لنگ و کورت لنگ ، فرایند برجسته‌سازی را به شش مرحله تقسیم می‌کنند ( سورین ، ۱۳۸۴ : ۳۴۸ و۳۴۹ ) :
الف- اهمیت رویدادها: مطبوعات بعضی رویدادها یا فعالیت‌ها را پراهمیت و آنها را بارز می‌سازند.
ب- پوشش متفاوت: موضوعات متفاوت برای جلب توجه، به نوع و میزان پوشش متفاوتی نیاز دارند.
ج- موضوعات قالب‌دار: رویدادها و فعالیت‌های مورد توجه باید قالب‌دار باشند یا باید حوزه‌ای از معانی به آنها داد به طوری که قابل فهم شوند.
د- زبان: زبان مورد استفاده رسانه‌ها می‌تواند بر درک اهمیت موضوع اثر بگذارد. مثلا چرخش از اشاره اولیه”کاری غیر اخلاقی“به واژه ”افتضاح“، اهمیت بیشتری به موضوع می‌دهد.

دانلود فایل های پایان نامه در مورد امکان ...

انواع واکنش‌های شبکه‌های جمع‌ آوری ثقلی تحت شرایط هوازی
در سیستم‌های تصفیه هوازی، میکروارگانیزم‌ها جهت تجزیه بیولوژیکی مواد آلی فاضلاب، نیاز به اکسیژن محلول دارند. غلظت اکسیژن محلول موجود، تابع نرخ هوارسانی به این شبکه‌ها و همچنین نرخ مصرف اکسیژن محلول توسط میکروارگانیزم‌ها است. در مواردی که در این شبکه‌ها میزان اکسیژن محلول کافی نباشد، میکروارگانیزم‌ها هوازی قادر به تجزیه COD محلول فاضلاب نخواهند بود و این شرایط باعث ایجاد ‌‌‌ترکیبات بودار و خورنده می‌شود. بنابراین باید اطمینان حاصل کرد که در شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب، اکسیژن محلول کافی جهت جلوگیری از ایجاد شرایط بی‌هوازی موجود است]۸[.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ارسین کاسیرگا و همکارانش امکان تصفیه فاضلاب را در شبکه‌های جمع‌ آوری طولانی و در حضور اکسیژن محلول کافی بررسی کردند. آن‌ها سینتیک رشد الحاقی و معلق را جهت مشخص شدن میزان هوادهی مورد نیاز در شبکه‌ها بررسی کردند. اگرچه مدل‌های مختلفی جهت توصیف مکانیسم مصرف مواد آلی و نرخ واکنش ارائه شده بود، آن‌ها مدلی جدیدی را برای کمینه‌سازی پارامترهای مورد نیاز در معادلات نرخ بیولوژیکی ارائه دادند. مصرف سوبسترای محلول توسط میکروارگانیسم‌های معلق توسط مطالعات آزمایشگاهی بکار گرفته شد و روابط بین نرخ مصرف و غلظت مواد آلی تجزیه‌پذیر مطالعه شد. در نهایت آن‌ها ‌‌یک رابطه تجربی ارائه دادند که رابطه بین نرخ مصرف و غلظت سوبسترا را در شبکه‌های جمع‌ آوری بیان می‌کرد]۱۱[.

تجزیه مواد آلی فاضلاب تحت شرایط بی‌هوازی
زمانی که اکسیژن در مجاورت فاضلاب نباشد‌‌‌‌، باکتری‌های هوازی دیگر قادر به ادامه حیات و استفاده از مواد غذایی نخواهند بود‌‌‌‌. در چنین حالتی باکتری‌های بی‌هوازی که قادر به استفاده از اکسیژن مواد آلی هستند وارد می‌گردند‌‌‌‌. بدین‌‌‌ ترتیب، تجزیه مواد در اثر وجود باکتری‌های بی‌هوازی، سبب به وجود آمدن اسیدهای آلی‌‌‌‌، کربنات‌های اسیدی، اکسید کربن و هیدروژن سولفوره می‌شوند]۱۲[.
تورکیلد و همکارانش جنبه‌های مربوط به انتشار ‌‌‌ترکیبات فرار را در شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب بررسی کردند. در این مورد آن‌ها مدلی را بر اساس ارزیابی تشکیل سولفید و غلظت سولفید کل در فاز فاضلاب ارائه دادند. آن‌ها عوامل تاثیرگذار بر تشکیل گاز هیدروزن سولفید، ایجاد بو ناشی از فرآیندهای تخمیر، انتقال جرم در فازهای آب-هوا، انتشار ‌‌‌ترکیبات فرار را بررسی کردند. آن‌ها همچنین نرخ تولید سولفید را در شبکه‌های جمع‌ آوری از طریق معادلات تجربی موجود پیش‌بینی کردند]۸[.

نحوه تشکیل گاز H2S در فاضلاب
سولفید در فاضلاب به اشکال مختلفی موجود می‌باشد (S2-، HS-1، S2-)که غلظت آن‌ها به PH فاضلاب بستگی دارد. باکتری‌های کاهنده سولفات (SRB) ‌‌‌ترکیبات سولفات را تجزیه کرده و در نهایت گاز هیدروژن سولفید تولید می‌شود. گاز H2S از سطح فاضلاب متصاعد شده و روی سطح لوله‌ها می نشیند. H2S متصاعد شده در حضور رطوبت تبدیل به اسید سولفوریک می‌شود. اسید سولفوریک تولید شده به سطح بتن نفوذ کرده و باعث تشکیل سولفات کلسیم می‌شود که ‌‌‌ترکیبی خورنده است شکل ۲-۳ نشان‌دهنده نحوه تشکیل گاز H2S در شبکه‌ی جمع‌ آوری است]۱۳[.
از عوامل تاثیرگذار در وقوع پدیده خوردگی می‌توان به میزان اکسیژن محلول، دما، غلظت‌‌یون SO42-، شیب و سرعت جریان، زمان ماند، عمق و شعاع هیدرولیکی اشاره کرد. در فرایند بیولوژیکی تحت شرایط بی‌هوازی، ذخیره سازی سولفورها به شکل سولفات، سولفیت و تیوسولفات است و کاهش آن به صورت سولفید توسط باکتری‌های کاهنده در سیتوپلاسم انجام می‌شود. تولید گاز H2S در شبکه نشان دهنده انجام واکنش‌های بیولوژیکی است که توسط باکتری‌های موجود در شبکه انجام می‌شود و قابلیت شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب را در انجام واکنش‌های بیولوژیکی نشان می‌دهد]۱۴[.
روند تشکیل گاز H2S در شبکه جمع‌ آوری فاضلاب ]۱۳[

عوامل موثر در تولید گاز هیدروژن سولفید
نرخ تولید هیدروژن سولفید در شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب تحت تاثیر عوامل گوناگونی است که در ادامه برخی از این عوامل بیان شده است.
۱- ماده آلی قابل تجزیه: این مواد به عنوان دهنده‌ی الکترون برای باکتری‌های کاهنده‌ی سولفات عمل می‌کنند. مواد آلی تجزیه‌پذیر همچنین به عنوان سوبسترا جهت رشد بایومس و بایوفیلم ضروری می‌باشند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که وجود مواد آلی مانند اتانول، گلوگز و لاکتات، نرخ کاهش سولفات را در شبکه‌ی فاضلاب افزایش می‌دهد]۱۴[. بنابراین می‌توان مشاهده کرد که در فاضلاب‌های صنعتی که غلظت مواد آلی تجزیه‌پذیر بالایی دارند، احتمال کاهش سولفات نسبت به فاضلاب خانگی بیشتر است.
۲- دما: به طور کلی تمامی فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی وابسته به دما هستند. وابستگی نرخ تولید هیدروژن سولفید به دما نسبتا بالاست]۱۴[. در شرایط هوازی با افزایش دما قابلیت مصرف اکسیژن در فاضلاب شبکه‌ها افزایش می‌یابد که در نهایت منجر به ایجاد شرایط بی‌هوازی در شبکه‌ها شده و میزان تولید سولفید محلول افزایش می‌یابد.
۳- PH: غلظت سولفور در فاضلاب، نتیجه‌ی مستقیم وجود گونه‌های سولفید محلول شامل H2S‌‌‌‌، HS- و S2- می‌باشد. در شکل ۲-۴ مشاهده می‌شود که در PH پایین، H2S گونه‌ی غالب است و با افزایش PH به بالای ۸، HS- غالب می‌گردد و زمانی که PH بیشتر از ۱۲ باشدS2- منتشر می‌گردد.
تاثیر PH بر گونه‌های مختلف سولفید ]۱۴[
۴- هیدرولیک شبکه‌ی جمع‌ آوری فاضلاب: چهار پارامتر هیدرولیکی که به عنوان عوامل موثر در انتشار سولفید هیدروژن می‌باشند شامل نسبت سطح به حجم، سرعت جریان، تنش برشی و گرادیان سرعت هستند که به دلیل گسترده بودن مباحث، مجال نحوه تاثیر آن‌ها مهیا نیست.

جلوگیری از انتشار شرایط بی‌هوازی در شبکه‌های متعارف جمع‌ آوری فاضلاب
به منظور کنترل انتشار گاز هیدروژن سولفید در میان محققین مرسوم است که فاضلاب‌های مشکل ساز را با تزریق مواد شیمیایی کنترل کنند تا شرایط فاضلاب‌روها بهبود‌‌ یابند. این اقدامات می‌تواند مانع از تولید سولفید محلول شده و از انتشار گاز هیدروژن سولفید جلوگیری کند. پژوهش‌ اخیر انجام شده توسط گانیجو و همکارانش نشان می‌دهد پنج ماده شیمیایی وجود دارد که تولید گاز هیدروژن سولفید را کنترل می‌کنند که امروزه کاربرد زیادی دارند. این مواد عبارتند از اکسیژن، نیترات، هیدروکسید منیزیم‌‌‌‌، هیدروکسید سدیم و نمک‌های آهنی]۱۵[.
جیگسیسان و همکارانش روش‌های جلوگیری از انتشار سولفید را در شبکه‌های جمع‌ آوری بررسی کردند. این روش‌ها شامل تزریق اکسیژن، افزودن هیدروکسید سدیم و هیدروکسید منیزیم، نیترات کلسیم و نمک‌های آهنی است. آن‌ها به دنبال مناسب‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راهکار و همچنین بهترین مکان افزودن و میزان دز افزودنی بودند. نتایج آن‌ها نشان می‌دهد که تزریق اکسیژن، ارزان‌ترین راهکار جهت جلوگیری از انتشار سولفید است، اما تاثیر آن کم است]۱۶[.
در ادامه نحوه عملکرد اکسیژن و نیترات را به عنوان راهکارهای اساسی جهت جلوگیری از انتشار شرایط بی‌هوازی بیان می‌شود.

تاثیر اکسیژن در کنترل شرایط بی‌هوازی
بالا بردن غلظت اکسیژن از طریق افزودن هوا‌‌ یا تزریق اکسیژن خالص انجام می‌شود و سعی بر این است که فاضلاب در فاز هوازی نگهداری شود و از ایجاد شرایط بی‌هوازی جلوگیری می‌شود. اگر اکسیژن محلول، اطراف بایوفیلم فاضلاب‌رو وجود داشته باشد، اکسیداسیون شیمیایی و بیولوژیکی سولفید صورت گرفته و بر عکس در شرایطی که اکسیژن محلول موجود نباشد، سولفید محلول از بایوفیلم به فاضلاب منتقل می‌شود که در آن جا به شکل هیدروژن سولفید وجود دارد. غلظت اکسیژن محلول بیش از ۵/۰ میلی‌گرم بر لیتر، به طور کلی مانع از تشکیل سولفید محلول در فاضلاب می‌شود]۱۷[.
انحلال اکسیژن خالص پنج برابر انحلال اکسیژن موجود در هوا بوده که رسیدن به غلظت اکسیژن مورد نیاز را با اکسیژن خالص ممکن می‌سازد. با تزریق اکسیژن خالص، غلظت اکسیژن محلول فاضلاب معمولا به ۵ تا ۷ میلی‌گرم در لیتر می‌رسد، درحالی که تزریق هوا غلظت آن را در فاضلاب به حدود ۳ تا ۵ میلی‌گرم در لیتر می‌رساند]۱۸[.

تاثیر نیترات در کنترل شرایط بی‌هوازی
شرایط بی‌هوازی را می‌توان با اضافه کردن نیترات (NO3-) به شبکه‌ها کنترل کرد. اما در بعضی موارد اضافه کردن بی‌مورد نیتروژن، باعث رشد بایوفیلم در جداره داخلی لوله‌ها شده و منجر به رخ دادن دینیتریفیکاسیون در تأسیسات ته‌نشینی می‌شود. در این شرایط به دلیل تولید گاز N2، لجن تأسیسات ‌‌‌‌ته‌نشینی به صورت معلق در آمده و از سیستم خارج می‌شود. بنابراین به دلیل مشکلات عملیاتی اضافه کردن نیترات، اضافه کردن اکسیژن به شبکه‌های جمع‌ آوری کارآمدتر به نظر می‌رسد.
ژیگو ‌‌یوآن و همکارانش تغییر شکل سولفور را تحت شرایط آنوکسیک و بی‌هوازی در صورت افزودن نیترات اضافی در‌‌ یک مدل آزمایشگاهی از شبکه‌های جمع‌ آوری تحت فشار مورد مطالعه قرار دادند. آن‌ها برای این منظور از چهار رآکتور که به صورت سری عمل می‌کردند استفاده کردند و استراتژی اضافه کردن نیترات را در کنترل سولفید موثر بیان کردند. اکسیداسیون سولفید تحت شرایط آنوکسیک در دو مرحله‌‌‌ ترتیبی رخ می‌دهد:
۱- اکسیداسیون سولفید به سولفید عنصری (So)
۲- اکسیداسیون سولفید عنصری به سولفات(SO42-)
مرحله دوم زمانی رخ می‌دهد که مرحله اول به طور کامل انجام شود و نرخ انجام آن تقریبا ۱۵ درصد نرخ مرحله اول است. هنگامی‌که نیترات در دسترس نباشد، سولفات و سولفور عنصری با هم به صورت سولفید کاهش می‌یابند. نرخ کاهش سولفات اساسا بالاتر از کاهش سولفید عنصری بود(پنج برابر). پایین بودن نرخ اکسایش و کاهش سولفور عنصری اهمیت این محصول میانی را در تغییر شکل سولفور تحت شرایط آنوکسیک و بی‌هوازی نشان می‌دهد. آن‌ها همچنین ‌‌یک مدل مفهومی از تغییر شکل‌های سولفور در شرایط اضافه کردن نیترات به شبکه‌های تحت فشار ارائه دادند.
ژیگو ‌‌یوان و همکارانش همچنین برای مشاهده تاثیر تزریق اکسیژن در کنترل سولفید شبکه‌ها، از مطالعات آزمایشگاهی که در آن شبکه‌های تحت فشار شبیه‌سازی شده بودند، استفاده کردند. نتایج آن‌ها حاکی از آن است که انتقال اکسیژن در ورودی شبکه‌ها (با غلظتی بین ۲۵-۱۵ میلی گرم بر لیتر) می‌تواند تا ۶۵ درصد میزان تولید سولفید را کاهش دهد. هر چند بالا بردن غلظت اکسیژن در روند تولید سولفید موثر است اما نمی‌تواند این روند را به طور کامل متوقف کند زیرا تولید سولفید صرفنظر از بالا بودن غلظت اکسیژن در فاز آبی، همچنان در لایه‌های زیرین بایوفیلم ادامه دارد. آن‌ها همچنین مشاهده کردند که بالا بردن غلظت اکسیژن، سبب بالا رفتن نرخ مصرف اکسیژن در شبکه می‌شود که منجر به حذف بیشتر مواد آلی نیز می‌شود. بنابراین بهینه کردن انتقال اکسیژن جهت بالا بردن تاثیر آن در کنترل سولفید ضروری است]۱۹[.
یوان و همکارانش همچنین جهت بررسی تاثیر اضافه کردن نیترات بر خصوصیات و فعالیت بایوفیلم موجود در شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب تحت فشار، از ‌‌یک پایلوت آزمایشگاهی استفاده کردند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که اضافه کردن نیترات، جمعیت میکروبی باکتری‌های کاهنده سولفات را در بایوفیلم شبکه جمع‌ آوری کاهش نمی‌دهد، بلکه فعالیت این باکتری‌ها را در بایوفیلم ایجاد شده در پایین دست افزایش می‌دهد. طبق نتایج آن‌ها اضافه کردن نیترات روی هم رفته، در کنترل غلظت سولفید در شبکه‌های تحت فشار موثر بوده ‌است. در گزارش آن‌ها ذکر شده که اضافه کردن نیترات پس از ‌‌یک دوره زمانی کوتاه جهت وفق پذیری، اکسیداسیون سولفید بیولوژیکی را در بایوفیلم تحریک می‌کند. آن‌ها همچنین به این نتیجه رسیدند که در اثر اضافه کردن نیترات، در کاهش غلظت متان بسیار موثر است.
هانچان شی و همکارانش در زمینه حذف سولفید شبکه‌های جمع‌ آوری که ناشی از شرایط بی‌هوازی است فعالیت کردند. برای رسیدن به این هدف آن‌ها تاثیر اضافه کردن نیترات را به صورت دوره‌ای در ‌‌یک مدل از شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب بررسی کردند. نتایج آن‌ها حاکی از آن است که بهترین شرایط کنترل، زمانی است که نرخ نیتروژن به سولفات حداقل بین ۵/۰ تا ۶/۰ باشد]۲۰[.

دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسی تأثیر ...

یافته های پژوهش نشان دهنده آن بود که جو سازمانی با روحیه دبیران رابطه معنادار داشته است.
* سیادت ، نصر آبادی و سلیمی در سال ۸۴ تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین جو سازمانی با ویژگیهای شخصیتی مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان با نمونه آماری ۵۲ نفر از مدیران و ۱۵۲ نفر از دبیران زن و مرد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام داد ه اند. یافته های اصلی پژوهش نشان داده است که رابطه ای بین ویژگیهای شخصیتی مدیران در هر یک از ابعاد چهارگانه با جو سازمانی مدارس (باز/ بسته) وجود ندارد. همچنین بین ابعاد چهارگانه شخصیت با ابعاد جو سازمانی (حمایتی، دستوری، تحدیدی، متعهدانه، همکارانه) رابطه ای مشاهده نشده است. همچنین یافته ها حاکی از وجود رابطه بین ابعاد چهارگانه شخصیت با یکدیگر بوده است.
* نوربخش و  میرنادری در سال ۱۳۸۴ در تحقیقی به بررسی رابطه جو سازمانی با رضایت شغلی در معلمان تربیت بدنی دوره متوسطه شهر اهواز با نمونه آماری ۱۲۷ نفر به روش توصیفی پرداخته اند.
به طور کلی، نتایج تحقیق نشان داده که بین جو سازمانی حاکم بر مدرسه های متوسطه شهر اهواز و رضایت شغلی معلمان تربیت بدنی رابطه وجود داشته است.
* مهرعلی زاده ، سپاسی و امیدیان در سال ۸۴ در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین
جو سازمانی دانشگاه و مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم گیری های دانشگاهی با حجم نمونه ۱۹۲ عضو هیات علمی با بهره گرفتن از روش تحقیق همبستگی انجام داده اند.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام بیانگر آن بود که به ترتیب اولویت توجه به روحیه، دوری از مزاحمت، کاهش بی علاقگی و رفتار کناره گیری مدیر می توانند در افزایش مشارکت اعضای هیات علمی دانشگاه مؤثر باشند.
* یثرابی در سال ۸۵ در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین تعهد شغلی دبیران و جو سازمانی مدارس شهر سقز با حجم نمونه ۲۴۳ نفر ، به روش توصیفی پیمایشی - همبستگی به نتایجی دست یافته است که: بین تعهد شغلی و جو سازمانی مدارس شهر سقز رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین تعهد شغلی دبیران و جو سازمانی مدارس شهر سقز رابطه معنی داری وجود ندارد.
* صمدی و شیرزادی اصفهانی در سال ۸۶ تحقیق با عنوان بررسی رابطه جو سازمانی مدرسه با روحیه کارآفرینی در دانش آموزان ، با حجم نمونه ۱۸۰ مدیر و دبیر و ۱۵۰ دانش آموز از طریق نمونه گیری چند مرحله ای انجام داده اند. هدف این تحقیق بررسی رابطه جو سازمانی با روحیه کارآفرینی در دانش آموزان دختر پایه های دوم و سوم مقطع متوسطه شهر اصفهان بوده است. نتیجه بدست آمده مبین آن بود که: میان جو سازمانی و روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
* تحقیقی در سال ۸۶ توسط فولادوند با عنوان بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستان های دولتی شهرستان ایلام با نمونه آماری ۱۷۶ نفر انجام شده است.
حجم نمونه به صورت توصیفی- مقطعی و به روش نمونه گیری تصادفی - طبقه ای انتخاب شدند.
نتایج یافته ها نشان داده که بین جو سازمانی و سلامت روانی کارکنان رابطه معنی دار آماری وجود داشته. همچنین بین میزان درآمد با جو سازمانی همبستگی مثبت معنی دار وجود داشته است.
* نریمانی و ارجمند در سال ۸۶ تحقیقی با حجم نمونه ۳۰۲ با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام داده اند که هدف اصلی مطالعه، دستیابی بر ارتباط بین جو سازمانی و روحیه دبیران بوده است. روش تحقیق از نوع همبستگی و علی مقایسه ای بوده است .نتایج مطالعه نشان داده که روحیه دبیران مدارس غیرانتفاعی بالاتر از روحیه دبیران مدارس دولتی است. همچنین، روحیه دبیران در مدارس با جو سازمانی از مدارس با جو غیرمتعهد بالاتر بوده. بین روحیه دبیران با رفتار حمایتی مدیر و رفتار هشیارانه و معتمدانه معلمان، همبستگی مستقیم وجود داشته، اما روحیه دبیران با رفتار دستوری و محدود کننده مدیر و رفتار غیرمعتمدانه معلمان، همبستگی منفی داشته. ضمن آن که روحیه دبیران با مدرک تحصیلی آنها نیز در ارتباط است. همچنین جو سازمانی در مدارس غیرانتفاعی با مدارس دولتی دارای تفاوت بوده است.
* دلگشایی و همکارانش در سال ۸۷ تحقیقی با عنوان رابطه جو سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان و مدیران بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان با حجم نمونه ۱۳۷ نفر انجام داده اند .
یافته ها نشان از تأثیر مثبت و معنی دار جو سازمانی بر تعهد سازمانی کارکنان و مدیران بوده. بین مزاحمت و تأکید بر تولید رابطه معکوس و معنی داری با تعهد سازمانی وجود داشته. کلیه ابعاد تعهد سازمانی (عاطفی ،مستمر و هنجاری ) نیز رابطه مثبت و معنی داری با جو سازمانی داشته اند.بنابراین بر اساس یافته ها بهبود در جو سازمانی می تواند باعث افزایش تعهد کارکنان و مدیران به سازمان شود و می تواند پیوسته منجر به حفظ توانایی ها و مزایای رقابتی سازمان گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

* براتی احمد آبادی در سال ۸۸ تحقیقی با عنوان تعیین رابطه متغیرهای جو سازمانی و وجدان کاری با عملکرد شغلی در کارکنان شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان انجام داده اند.
روش پژوهش همبستگی و علی- مقایسه ای بوده و نمونۀ پژوهش شامل ۱۳۲ نفر از کارکنان ذوب آهن اصفهان که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داده بود که جو همکارانه و قابلیت اتکا به طور مستقیم ولی جو نو آورانه به طور غیر مستقیم عملکرد شغلی را پیش بینی شده.نتایج حاصله: بین ابعاد جو سازمانی با ابعاد وجدان کاری و عملکرد شغلی رابطه وجود نداشته و در بین ابعاد عدالت سازمانی تنها عدالت رویه ای با ابعاد عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنی دار داشته . همچنین بین ابعاد وجدان کاری با ابعاد عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشته است.
* هدف اصلی پور کیانی و همکارانش(۱۳۸۸) از پژوهش، بررسی رابطه بین جو سازمانی دانشکده ها و گرو ه های تربیت بدنی و روحیه ی کار آفرینی در دانشجویان پسر تربیت بدنی دانشگاه های ایران بوده است.روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق،توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن مدیران، استادان و دانشجویان پسر دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی دانشگاه ها و مراکز عالی وابسته به وزارت علوم،تحقیقات و فناوری در سال تحصیلی ۸۵-۸۶ بوده است که تعداد ۴۷ نفر از اعضای هیأت علمی دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی و ۱۵۰ دانشجوی پسر مقطع کارشناسی تربیت بدنی از طریق نمونه گیری طبقه ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی به جو سازمانی باز،گرایش بیشتری داشته اند و به نظر می رسد که جو سازمانی باز در رشد و پرورش روحیه کارآفرینی در دانشجویان موثر بوده است.
* در تحقیق توصیفی از نوع همبستگی که بهرام زاده و همکارانش در سال ۸۸ با عنوان ارزیابی نقش جو سازمانی در روحیه ی کارآفرینی دانش‏آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز ، با نمونه آماری مشتمل بر۱۶۲ کارمند مدرسه و ۱۸۱ دانش آموز که به روش نمونه گیری طبقه بندی و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب کردند ، نتایج ذیل حاصل شده است :
- میان جو سازمانی و روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
- شاخصهای روحیه کارآفرینی (خلاقیت، عزت نفس، انگیزه پیشرفت، منبع کنترل درونی، آینده نگری و خطرپذیری) در دانش آموزان از حد میانگین بالاتر است.
- میان شاخصهای جو سازمانی (صمیمیت، عدم جوشش، بازدارندگی) با روحیه کارآفرینی رابطه معناداری وجود دارد، اما میان سایر شاخصهای جوسازمانی (روحیه، کناره گیری، نفوذ، تاکید بر تولید، مراعات) با روحیه کارآفرینی رابطه معنادار وجود ندارد.
- میان جو هنرستانها و دبیرستانها در ایجاد روحیه کارآفرینی رابطه معنادار وجود ندارد.
* در مقاله رمضانی نژاد و همکارانش (۱۳۸۸) که به مطالعه ارتباط بین جو سازمانی با میزان تحلیل رفتگی شغلی معلمان تربیت بدنی مدارس شهر رشت پرداخته بودند.به این منظور ۱۳۴ معلم تربیت بدنی شهر رشت مورد ارزیابی قرار گرفتند. از نتایج بدست امده در تحقیق می توان گفت: رابطه منفی بین جو سازمانی با فرسودگی شغلی وجود دارد هر چه جو سازمانی بازتر باشد، از فرسودگی عاطفی کاسته می شود شاید وجود عواملی مانند همکاری و همدلی با همکاران و مشارکت در تصمیم گیری های مدرسه در جو سازمانی باز موجب ایجاد این ارتباط شود.
* هدف از تحقیق حیدری نژاد و مرادی پور در سال ۸۹ ، بررسی رابطۀ بین دلبستگی شغلی دبیران تربیت بدنی با جو سازمانی مدارس مقطع متوسطه شهر اهواز بود. به این منظور ۱۴۶ دبیر تربیت بدنی مرد و زن شهر اهواز به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی و به شکل میدانی انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد میانگین شغلی دبیران مرد و زن شهر اهواز یکسان بوده.میانگین جو سازمانی مدارس پسرانه اندکی کمتر از میانگین جو سازمانی مدارس دخترانه بوده. بین دلبستگی شغلی دبیران تربیت بدنی و جو سازمانی مدارس متوسطه رابطه مثبت معنی دار وجود داشته. بین دلبستگی شغلی دبیران مرد و زن تفاوت معنی دار وجود نداشته. بین جو سازمانی مدارس پسرانه و دخترانه و بین دلبستگی شغلی دبیران در نواحی چهارگانۀ آموزش و پرورش شهر اهواز تفاوت معنی دار مشاهده نشده. بر اساس نتایج تحقیق به مدیران و مسئولان آموزش و پرورش توصیه می شود از طریق فراهم کردن جو سازمانی مطلوب و مناسب در مدارس موجب دلبستگی شغلی و افزایش کارآیی و اثربخشی دبیران شوند.
* مقاله ای در سال۹۰ توسط شاکری و همکارانش تحت عنوان بررسی تأثیر جو سازمانی در ۷ بعد همبستگی، استقلال،چالش،منابع،باز بودن نسبت به نوآوری، تشویق و نظارت و مدیریت بر نوآور بودن در فرایند صورت گرفته است.انتخاب نمونه ها به صورت نمونه گیری تصادفی در شرکت لیزینگ خودکار کار متعلق به گروه صنعتی ایران خودرو صورت گرفت.اعتبار مدل های مفهومی هر یک از ابعاد جو سازمانی و نوآور بودن در فرایند از طریق تحلیل مسیر عاملی و تحلیل عاملی تأییدی ارزیابی شد.نتایج گویای تأیید روابط علی بین مولفه ها و عوامل مکنون به جز در بعد همبستگی بوده و همچنین ابعاد نظارت و سرپرستی،چالش، منابع و باز بودن نسبت به نوآوری بر نوآور بودن در فرایند در شرکت لیزینگ تأثیر گذار بوده است که بیشترین تأثیر را نظارت و سرپرستی و بعد باز بودن نسبت به نوآوری تأثیر منفی داشته است.
۲-۱۱-۳- پیشینه در خصوص منابع قدرت در خارج کشور
قدرت، توان بالقوه ای است که هر فرد داراست تا به وسیلۀ آن بر فرد یا افراد دیگر و همچنین توان تصمیم گیری آنها اثر گذار باشد به گونه ای که افراد مجبور می شوند کاری را انجام دهند(دانهام و دیگران،۲۰۰۲). فرنچ و ریون قدرت را به عنوان توانایی یا توان بالقوه یک عامل(مدیر) برای تغییر رفتار، تمایلات،نگرش ها، عقاید و عواطف یا ارزش های یک هدف (کارکنان) تعریف می کنند(چو،۲۰۰۶)
اگرچه تعریف قدرت، قدری سخت است؛ اما ویلس و همکارانش (۱۹۸۳) اقرار داشتند که واژه قدرت می تواند به عنوان منبع کنترلی تعریف شود که مدیران بر رفتار معلمان دارند و در صورت نبود آن، رفتار مورد نظر رخ نمی دهد(کیرنی و همکاران،۱۹۸۵)؛ زیرا اساس قدرت، کنترل رفتارهای دیگران است(شرهومن و همکارانش، ۱۳۸۶).از طرفی، قدرت، توانایی هدایت منابع موجود در راستای انجام کارها و تحقق اهداف تلقی می شود(کریتنر و کینیکی،۱۳۸۶).در واقع؛ قدرت، توانایی دستیابی به نتایج است چون در سه حوزۀ تصمیم، رفتار و موقعیت،اعضای سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد و آنان را وادار به انجام کار می کند(کریتنر،۱۳۸۷).
* مهمترین تحلیل در ارتباط با مبانی قدرت به وسیله فرنچ و ریون ارائه شده است.آنها پنج منبع قدرت در محیط های سازمانی شناسایی کرده اند که عبارتند از:
الف- قدرت پاداشی “عبارت از توان فراهم آوردن چیزهایی است که افراد دوست دارند داشته باشند” (رضائیان،۴۰۵:۱۳۸۵).این قدرت، بر حسب درجه کنترل یک شخص بر پاداش هایی که برای دیگران با ارزش هستند،سنجیده می شود (مورهد و گریفتن،۳۸۴:۱۳۸۶).
ب- قدرت تنبیه (اجبار) ” زمانی به وجود می آید که شخص از توانایی تنبیه و یا وارد آوردن لطمۀ جسمی یا روانی به شخص دیگر برخوردار باشد.بنابراین، می توان گفت که این قدرت، بر پایۀ ترس و وحشت کارکنان قرار دارد و مبنای آن ترس یا تهدید است"(رابینز،۲۴۶:۱۳۸۶).
ج- قدرت قانونی"این قدرت از منصب سازمانی نشات می گیرد و بر جایگاه رسمی فرد تکیه دارد.بنابراین افرادی که می توانند به طور عمده و به علت برخورداری از اختیارات رسمی، همکاران دیگران را جلب نمایند،قدرت قانونی دارند” (رابینز،۲۴۶:۱۳۸۶). بنابراین منشا ایجاد این قدرت، سازمان است و میزان قدرت قانونی بر حسب نوع سازمان تغییر می کند(مورهد و گریفین،۳۸۲:۱۳۸۶).
د- قدرت تخصصی” عبارت است از توان کنترل رفتار دیگری از طریق دشتن دانش،تجربه یا قضاوتی است که وی ندارد،ولی نیاز دارد” (رابینز،۲۴۷:۱۳۸۶). هر قدر اطلاعات با اهمیت تر و منبع جایگزین برای کسب آن اطلاعات محدودتر باشند،قدرت تخصص بیشتر خواهد بود(مورهد و گریفین،۳۸۵:۱۳۸۶).
ه-قدرت مرجعیت “بر این اساس قرار دارد که یک نفر یا یک گروه تمایل دارد که کسی یا صاحب قدرتی را معرف خود بداند یا کارهای او را تقلید نماید.” (همان منبع)
* در تحقیقی بیورک و ویلکاکس(۱۹۷۱) در یک شرکت بزرگ خانگی در خصوص منابع قدرت رهبر و رضایت خاطر زیردستان انجام دادند، اظهار داشتند که قدرت تخصص به عنوان مهم ترین منبع قدرت در مقام نخست قرار دارد و قدرت قانونی، مرجعیت و پاداش در رده های بعدی قرار دارند.قدرت مرجعیت و تخصص به بیشترین رضایت خاطر، قدرت قانونی و پاداش به رضایت نسبی و قدرت اجبار به کمترین رضایت خاطر مربوط می شدند.
* یافته های پژوهش جیمسون و توماس (۱۹۷۴) درخصوص منابع قدرت مورد استفاده اساتید در کلاس درس نشان دادند که از دیدگاه دانشجویان، قویترین منبع قدرت مورد استفاده اساتید، قدرت تخصص است، و منابع قدرت مشروع، پاداش، اجبار و مرجعیت در رده­های بعدی قرار دارند.
* تحقیقات تحقیقات استیودنت(۱۹۶۸)، نت میر(۱۹۸۶)، ردین(۱۹۸۹(، فیلی و گرایمز (۱۹۹۲)، فرد لوتانز(۱۹۹۵)، هرسی و بلانچارد(۱۹۹۶)، عموما پایگاه های قدرت تخصصی، اطلاعات، شخصی، قانونی، پاداشی، رابطه و قهریه را به عنوان منابع اصلی قدرت مدیران مورد تائید قرار داند، اما میزان بهره گیری از نوع پایگاه های قدرت توسط مدیران در سازمان های مختلف، متفاوت بودند.در تحقیق باخ من، باوزر و مارکوس(۱۹۹۸)، منابع پایگاه های قدرت ۱۲ نفر از رؤسای دانشکده های هنرهای زیبا به ترتیب شامل:قدرت تخصصی، قدرت قانونی، قدرت شخصی، قدرت پاداشی، قدرت تنبیه بوده است.
* لوتانز (۱۹۹۵) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که منابع قدرت مدیران با رضایت خاطر و عملکرد زیردستان ارتباط مستقیم دارد.
* بتمن (۱۹۹۹)در یک تحقیق تطبیقی میزان استفاده ی مدیران از پایگاه های مختلف قدرت را با هم مقایسه کرد.نتایج نشان داد که قدرت تخصص و پاداش به گونه ای مثبت به میزان عملکرد مربوط می شود،اما ضرایب همبستگی قدرت اجبار،قدرت قانونی و قدرت مرجعیت با میزان عملکرد چندان قابل توجه نبود.همچنین در این تحقیق پنج دلیل عمده ی اطاعت زیردستان از رؤسا و مسئولان مشخص شد که عبارت از ۱٫قدرت قانونی ۲٫ قدرت تخصص ۳٫ قدرت مرجعیت ۴٫ قدرت پاداش ۵٫ قدرت اجبار بودند.
* گوپتا و شارما ( ۲۰۰۸) به این نتیجه رسیدند که منابع نرم قدرت (تخصص، مرجعیت، اطلاعات)در مقایسه با منابع سخت قدرت (پاداش، قانون) موجب اطاعت سازمانی بیشتر در میان کارکنان می شود.
* دانیل (۲۰۰۸)[۱۴] پژوهشی با عنوان رابطه بین توانمند سازی معلمان و کاربرد انواع قدرت نزد مدیران انجام داده است. در این پژوهش انواع منابع قدرت، سطح توانمند سازی معلمان و موانع و تسهیلات توانمند سازی مورد مطالعه و جست و جو قرار گرفته است.شش ویژگی توانمند سازی معلمان عبارتند از: تصمیم گیری، رشد حرفه ای، مقام و منزلت، خود اثربخشی، استقلال و تأثیر گذاری معلم.پنج منبع قدرت مدیران نیز عبارتند از: قدرت پاداش، اجبار، قانونی، مرجعیت و تخصص. نتایج نشان داده است که کاربرد قدرت تخصص و قدرت مرجعیت نزد مدیران بیشتر رابطه و اجبار و پاداش کمترین تأثیر را در توانمند سازی معلمان داشته است.
۲-۱۱-۴- پیشینه در خصوص منابع قدرت در داخل کشور
* پوریان (۱۳۷۶) تحقیقی را تحت عنوان ” رابطه بین استفاده مدیر از انواع قدرت و جو سازمانی” انجام داد . نتایج به دست آمده نشان داد که : ۱) بین استفاده مدیر از قدرت قانونی با رفتار مدیر و رفتار معلمان و جو سازمانی مدرسه همبستگی معناداری وجود دارد. ۲) بین استفاده مدیر از قدرت پاداش با رفتار مدیر و جو سازمانی مدرسه همبستگی مثبت وجود دارد ، ولی با رفتار معلمان همبستگی معناداری وجود ندارد. ۳) بین استفاده مدیر از قدرتهای شخصیتی و تخصصی و تنبیه با رفتار معلمان و جو سازمانی مدرسه همبستگی معناداری وجود دارد .
* طاهری (۱۳۷۸)منابع قدرت مورد استفاده مدیران و رابطه آن با جو سازمانی در دبیرستانهای پسرانه شهر تهران را مورد مطالعه قرار داده است. برای اجرای پژوهش ۵ منطقه از مناطق نوزده گانه انتخاب شدند و در هر منطقه ۶۰% دبیرستانها به طور تصادفی انتخاب شدند. نتایج نشان داد بین نظر دبیران دارای مدارک تحصیلی مختلف درباره ی منبع قدرت اداری و شخصی مورد استفاده ی مدیران اختلاف وجود داشته و همچنین معلمانی که دارای سابقه تدریس بیشتری بودند جو مدرسه را بازتر از معلمانی که دارای سابقه تدریس کمتری بودند ادراک کرده اند.
* سنجاقی (۱۳۷۸) تحقیقی به منظور تعیین رابطه منابع قدرت مورد استفاده مدیران و تنش حاصل از آن انجام داده است. ۱۴۰ نفر از دبیران زن با روش نمونه برداری خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند.ابزار پژوهش دو نوع پرسشنامه و مصاحبه بود.نتایج بدست آمده: بین میزان تحصیلات، سن، سابقه کار و علائق شغلی دبیران رابطه معناداری وجود نداشت. اما بین منابع قدرت مورد استفاده مدیران و روابط میان فردی و موقعیتهای فیزیکی و جسمانی دبیران رابطه معناداری وجود داشت.
* شایان فر (۱۳۷۹)پژوهشی به منظور بررسی ارتباط منابع قدرت و سبک های مدیریت تعارض مدیران در مدارس متوسطه شهر نیشابور انجام داده است. نمونه مورد پژوهش به روش سرشماری انتخاب شده و شامل کلیه مدیران دبیرستانهای شهر نیشابور (۵۲ n= ) بوده است. یافته­های پژوهش نشان دادند که بین منابع قدرت پاداش، مرجعیت، تنبیه و قانون مدیران برحسب جنسیت تفاوت معنی­داری وجود دارد. درحالی­که، بین منابع قدرت مدیران بر حسب سابقه­ مدیریتی تفاوت معنی­داری مشاهده نشده است.
* امجدی(۱۳۷۹) تحقیقی را پیرامون” بررسی میزان بهره‌گیری مدیران از منابع پنجگانه قدرت در ادارات شهر رفسنجان” انجام داد. نتایج حاکی از این بود که میزان بهره‌گیری مدیران از منابع قدرت مرجعیت، قدرت تخصص، اجبار و قانونی در حد زیاد و میزان بهره‌گیری مدیران از قدرت پاداش در حد متوسط می‌باشد.
* در تحقیقی که نوربخش و محمدی(۱۳۸۲) به بررسی رابطه بین سبک رهبری با منابع قدرت در مدیران دانشکده های تربیت بدنی کشور از دیدگاه اعضای هیأت علمی پرداخته بودند. ۱۷۶ نفر از اعضای هیأت علمی زن و مرد جامعه مورد مطالعه به عنوان نمونه در این تحقیق شرکت کردند.یافته­های پژوهش نوربخش و محمدی نشان داد که قدرت غالب مدیران، قدرت تخصص است و منابع قدرت مشروع، مرجعیت، اجبار و پاداش به ترتیب در رده­های بعد قرار گرفته اند. همچنین یافته­های پژوهش نشان داد که بین منابع قدرت مدیران برحسب متغیرهای جنسیت، سابقه­ مدیریتی و میزان تحصیلات تفاوت معنی­داری وجود داشته است.
* در پژوهش حسینی(۱۳۸۲)به بررسی رابطه بین منابع قدرت وسبک های رهبری در شرکتها و سازمانهای دولتی کرمان با انتخاب ۳۰ شرکت و سازمان انجام شده است. جامعه آماری شامل ۸۴ سازمان و شرکت و بالغ بر ۳۵۰۰ کارشناس و مدیر میانی بوده اند روش آماری مورد استفاده در این تحقیق روش همبستگی بوده است نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه های ضعیف در سطوح معنی داری بالا بین این دو مولفه بوده و تنها در سبک رهبری وظیفه مدار و سبک رهبری تلفیقی با قدرت پاداش رابطه معنی دار استخراج گردیده است همچنین در بین دو گروه شرکتها و سازمانها نیز تنها در استفاده از منبع قدرت اجبار و پاداش تفاوت معنی دار موجود بوده است. بدین لحاظ میزان اجبار در شرکتها بیشتر از سازمانها و همچنین میزان بهره گیری از قدرت پاداش در شرکتها بیشتر از سازمانها بوده است و در سایر منابع قدرت تفاوت معنی داری در سازمانها و شرکتها وجود نداشته است.
* در پژوهشی که در سال ۱۳۸۳ تحت عنوان پایگاه های قدرت مورد استفاده روسای دانشکده ها و مدیران گروه های آموزشی تربیت بدنی و ورزش دانشگاه های دولتی از دیدگاه های خود و اعضای هیأت علمی و تأثیر آن بر اثربخشی مدیران توسط (مظفری و طباطبائیان)مورد مطالعه قرار گرفت.نمونه آماری شامل ۳۲۸ نفر از مدیران، معاونان، اعضای هیأت علمی ۱۰ دانشکده و ۱۷ گروه آموزشی تربیت بدنی و ورزشی بودند.ضرایب همبستگی نشان داد، بین اثربخشی با پایگاه های قدرت تخصصی، اطلاعات، شخصی، پاداش رابطه مستقیم و با پایگاه های قدرت قانونی، اجبار رابطه معکوس وجود داشت.
* نتایج پژوهش ترابیان (۱۳۸۵) نشان داد که منابع قدرت مدیران بر جو سازمانی تاثیر بسزایی دارد.همچنین نتایج نشان دادند که قدرت مرجعیت و تخصص دو منبع قدرت مهم برای مدیران محسوب می شوند. در این پژوهش منابع قدرت مدیران به ترتیب میزان استفاده عبارت بودند از: مرجعیت، تخصص، پاداش، قانون و اجبار.