وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع مقایسه تطبیقی تأثیرگذاری مؤلفه ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

با توجه به این دو مورد، در ذیل، عملکرد «اکو» به عنوان سازمان همکاری اقتصادی و میزان تأثیر آن در همگرایی منطقه‌ای، که تعدادی از کشورهای غرب آسیا نیز از اعضای آن هستند، بررسی می شود و زمینه های بالفعل و بالقوّه همگرایی در آن و نقش آنها در امنیت منطقه‌ای مرور میشوند; همچنین فرصتهای موجود در غرب آسیا که در صورت استفاده بهینه از آنها میتوان شاهد شکلگیری همگرایی در منطقه بود، مورد بحث قرار میگیرند
۴-۳- اهمیت جغرافیای ایران در منطقه غرب آسیا
وضعیت جغرافیایی ایران به گونه ­ای است که کشورمان همزمان در پنج زیرسیستم منطقه­ای(شبه قاره هند، آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج فارس وغرب آسیا حضور دارد، این نکته در کنار همسایگی با پانزده کشور فرصت­ها و چالش­های خاص خود را دارد، تعریف نقش برای بازیگری ایران در قالب ایده ”  پل منطقه­ای” می ­تواند  به بهترین شکل منافع ملی را در راستای اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سند چشم­انداز و دیگر اسناد بالادستی تامین کند. بهره­ گیری از تجربیات موفق و همچنین درس گرفتن از اشتباهات کابینه­های قبلی نگاه تکامل­گرایانه از سیاست خارجی را نشان می­دهد. ایده پل منطقه­ای نگاهی راهبردی در سیاست خارجی ایران است که در پی اتصال جغرافیای کشور به پتانسیل­های ژئواستراتژیک، ژئوپولتیک، ژئوکالچر و ژئو اکونومی است. ایده پل منطقه­ای تنها نگرش راهبردی است که می ­تواند به شکوفایی شخصیت چندوجهی ایران با حفظ عزت، حکمت و مصلحت منجر شود. هدف اتخاذ سیاست پل منطقه­ای ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و جهان و تبدیل ایران به یک ابر قدرت منطقه­ای در میان مدت و یک قدرت بزرگ جهانی در بلند مدت است. پیگیری سیاست مذکور با افزایش حوزه نفوذ ایران و گره زدن امنیت ایران به امنیت مناطق پیرامونی توان بازدارندگی کشور را در عرصه ­های سیاسی، اقتصادی، دفاعی و اجتماعی بسیار بالا می­برد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حضور ایران در زیرسیستم­های منطقه­ای همچون شبه قاره، آسیای مرکزی و قفقاز و … فرصت­های بی­نظیری را در اختیار سیاست خارجی کشورمان قرار می­دهد که با اتخاذ سیاستی هوشمندانه منافع ملی را تامین و امنیت و قدرت ایران را حداکثری نماید. ضرورت سیاست منطقه­گرایی فعال برای کشور ایران که در پنج زیرسیستم بین ­المللی-منطقه­ای حضور دارد بر هیچ کس پوشیده نیست. دارا بودن پانزده همسایه و جغرافیای سیاسی منحصر بفرد ایران نیازمند ارزیابی مناسب از منافع ایران در این حوزه ها است. این نوشتار سیاست خارجی اتخاذ رویکرد پل منطقه­ای برای ایران در این پنج زیرسیستم را به دولت منتخب یازدهم پیشنهاد می­ کند. ایفای نقش پل منطقه­ای، منطقه­گرایی را به هسته اصلی سیاست خارجی کشور تبدیل می­ کند و ایران با تعریف نقش خود در این مناطق می ­تواند تعاملات فرامنطقه­ای و بین ­المللی خود را نیز با قدرت و اطمینان بیشتری پیش ببرد. پیش نیاز ایفای این نقش عادی­سازی و تنش زدایی در روابط با نظام بین­الملل و در داخل توجه به فعال­سازی حوزه اقتصاد است. استفاده از مزیت­های ترانزیتی و انتقال انرژی از خاک ایران، تحرک و پویایی خاصی به اقتصاد و بازار اشتغال کشور می­دهد. این سیاست علاوه بر خنثی کردن آثار تحریم، نقش مهمی در کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت و گاز و در نتیجه کاهش آسیب­پذیری کشور دارد. (سپهر،۸:۱۳۸۹)
۴-۴- ایران پل منطقه­ای:
ظرفیت ژئوپولتیک و استراتژیک ایران به شکلی می­باشد که این توانمندی را به کشور می­دهد نقش پل را در مناطق پیرامونی ایفا کنیم، امکان دسترسی کشورهای محصور در خشکی را به آب­های آزاد و ارتباط زیرسیستم­های پیرامونی را به یکدیگر را فراهم آوریم. رویکرد پل منطقه­ای نگاهی استراتژیک در سیاست خارجی ایران است که به دنبال استفاده از مختصات جغرافیایی کشور به مزیت­های ژئواستراتژیک، ژئوپولتیک، ژئوکالچر و ژئواکونومی است. ایده پل منطقه­ای رویکردی راهبردی است که می ­تواند به شکوفایی شخصیت چندوجهی ایران با حفظ عزت، حکمت و مصلحت منجر شود. هدف اتخاذ سیاست پل منطقه­ای ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و جهان و تبدیل ایران به یک ابر قدرت منطقه­ای در میان مدت و یک قدرت بزرگ جهانی در بلند مدت است. منطقه­گرایی فعال موجب افزایش حوزه نفوذ ایران و توان بازدارندگی کشور در عرصه ­های سیاسی، اقتصادی، دفاعی و اجتماعی  را بسیار بالا می­برد.
اگر ایران بخواهد در سال ۱۴۰۴ جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در منطقه­ را با حفظ هویت انقلابی و اسلامی در جهان اسلام و عامل سازنده با روابط بین­الملل داشته باشد، چنین رویکردی می ­تواند اهداف مطروحه در آن را عملیاتی نماید. تعریف نقش برای سیاست خارجی ایران پل منطقه­ای، با مشخص کردن راهبردها و اولویت­های ایران به همراه اهداف و روش­های نیل به آنها، راه را بر تغییرات و نوسانات سینوسی در سیاست خارجی می­بندد و سلیقه­گرایی و تصمیم ­گیری­های غیرکارشناسی را از ساحت منافع ملی به کنار خواهد زد.
امروزه منطقه­گرایی جایگاه مهمی در سیاست کشورها و در سیاست بین­الملل دارد، در همین راستا ضروری است این نکته را در نظر بگیریم که جهان شاهد توازن یا انتقال قدرت در نظام جهانی از غرب به سمت شرق هستیم. بازی بزرگ قرن بیست و یکم، لزوم جدیت در پیگیری سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی کشور گوشزد می­ کند. تنهای یک ایران قدرتمند منطقه­ای می ­تواند کشوری موثر و با نفوذ در عرصه بین­الملل باشد، یک ایران منفعل و ایستا فرصت­های بین ­المللی و منطقه­ای را از کشور می­گیرد.
ایده پل منطقه­ای به دنبال گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت کشورهای منطقه در مناطق چندگانه پیرامونی ایران است، این مساله می ­تواند گامی مهم در راستای ایجاد مجموعه­های امنیتی منطقه­ای باشد. پدیده ­های شومی همچون بنیادگرایی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت­های غیرقانونی و … در منطقه به گونه ­ای است که می­توان تهدیدات مشترک را پایه­ای برای حرکت در جهت ایجاد فهم مشترک و به دنبال آن منافع مشترک در میان کشورهای منطقه برشمرد.
ایران پل منطقه­ای، سیاست خارجی را در قالب دیپلماسی پویا، همه جانبه، اعتماد ساز و واقع­بینانه قرار می­دهد و بر لزوم ترمیم­گرایی-تنش­زدایی، تکامل­گرایی(توجه به تجربیات پیشین انقلاب اسلامی)، استفاده از ظرفیت­های نهادی موجود و تلاش برای ایجاد نهادهای مورد نیاز در سطح محیط پیرامونی ایران تاکید دارد.
ایفای نقش پل منطقه­ای گام مهمی در خنثی کردن آثار تحریم­ها و همینطور موجبات رشد و توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال برای جوانان مرز و بوم ایران می­باشد، این سیاست پویایی خاصی به اقتصاد ایران خواهد داد و با تبدیل ایران به یک قطب تجاری، ترانزیتی و مسیر انتقال انرژی می ­تواند معضل بیکاری را به حداقل برساند و زمینه توسعه بیشتر در مناطق مختلف کشور را فراهم آورد، در همین راستا لزوم توجه به توسعه بنادر چابهار، بندر امام خمینی(ره) و منطقه آزاد اروند، جزیره قشم و… می ­تواند در بخش­های مختلف هتلداری، انبارداری، سیلو سازی، خدمات حمل و نقل،حق ترانزیت، کشتیرانی و … موجبات اشتغال و تحرک اقتصادی را در کشور فراهم نماید. این سیاست علاوه بر خنثی کردن آثار تحریم، نقش مهمی در کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت و گاز و در نتیجه کاهش آسیب­پذیری کشور دارد. (پارسایی،۲۲:۱۳۹۲)
۴-۵- ایران منطقه ای در گذر زمان
تحولات جهانی به سمت و سویی است که مشخصه اصلی آن تکثر بازیگران(رسمی و غیررسمی) و توزیع قدرت جهانی میان شمار زیادی از بازیگران می­باشد و این وضعیت هم رقابت جدی را طلب می­ کند هم امکان بازیگری را بیشتر نموده است. نظام بین­الملل از یک حالت تک قطبی بیرون آمده و قطب­های جدید قدرت همچون چین، هند، روسیه درکنار کشورهای نوظهوری همچون برزیل، آفریقای جنوبی فرصت­های مناسبی را برای تنوع­بخشی به سیاست خارجی ایران فراهم آورده است. در روابط با جهان غرب نیز با حفظ عزت و تامین حقوق اساسی ملت ایران، ترمیم­گرایی روابط آسیب­دیده نکته­ای کلیدی در سیاست خارجی دولت یازدهم خواهد بود. سیاستی که عمدتا در قالب تنش­زدایی در دوره­ های پیشین از آن یاد شده در شرایط فعلی می ­تواند ذیل سیاست ترمیم­گرایی، به تعامل سازنده ایران با دنیای غرب کمک نماید. اما نکته مهم در پیگیری این سیاست، ارتباط موثر بین ­المللی است، ارتباطی که در آن طرفین نگرش­ها، ارزش­ها و دغدغه­ های خود را در فضایی مساعد مطرح نمایند و به تفاهم سازنده­ای برسند، رهیافتی که برآیند آن طرح دیدگاه­ های ارزشی و هنجاری کشورمان و تامین منافع ملی در فضایی منطقی است. بهره­ گیری از تجربیات موفق و همچنین درس گرفتن از اشتباهات روابط خارجی کابینه­های قبلی نگاه تکامل­گرایانه ما از سیاست خارجی را نشان می­دهد.
پیش­نیازهای ایفای نقش ایران پل منطقه­ای به صورت زیر است:
۱- ترمیم روابط آسیب دیده در رابطه با غرب
الف- حل بحران هسته­ای
ب- پایان دادن به تحریم
ج- امکان­سنجی برقراری رابطه با آمریکا مطابق با اصول ترسیمی از سوی رهبر انقلاب
۲- تنش­زدایی با کشورهای عربی منطقه با حفظ منافع حیاتی ایران
۳- موارد ۱ و ۲ پیش­نیاز، کارکرد هسته اصلی سیاست خارجی دولت یازدهم می­باشد: ایران پل منطقه­ای.
سیاست خارجی هر کشور حاوی دو عنصر تداوم و تغییر است، در سال­های گذشته سیاست خارجی کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نبوده اما متاسفانه سهم تغییر بسیار بیشتر از تداوم بوده است. این درست است که در عرصه سیاست، تحولات داخلی و  محیط بین­ الملل محیط­هایی پویا و در حال تغییر هستند، اما متاسفانه باید اذعان نمود درصد بسیار زیادی از تغییرات در سیاست خارجی کشورمان بیشتر از آنکه متاثر از پویایی­های محیط بین ­المللی باشند ناشی از برخوردهای سلیقه­ای بوده است. امری که در موارد زیادی لطمات زیادی به منافع ملی کشور وارد نموده است. نکته مهم اینست که ایفای نقش منطقه­ای برای ایران در گرو بهبود نقش و جایگاه بین ­المللی ماست و ارتقاء جایگاه منطقه­ای ما نیز به وزن بین ­المللی ما کمک شایان توجهی می­ کند. به عبارتی یک ایران فعال و موثر منطقه­ای بهتر می ­تواند در نظام بین­الملل منافع خود را تامین کند همانطور که یک ایران به لحاظ بین ­المللی قدرتمند سمت­گیری منطقه­ای سیاست خارجی کشور را بهتر تسهیل می­ کند. (پارسایی،۱۲:۱۳۹۲)
۴-۶- غرب آسیا و نقش جغرافیایی ایران در منطقه
عوامل و عناصر جغرافیایی و به طور خاص مناطق جغرافیایی، در رویدادها و فرآیندهای سیاسی نقش دارند. یکی از این مناطق جغرافیایی منطقه خاورمیانه است که نقش بی‌بدیلی را در رویدادهای جهان ایفا می‌کند. این منطقه به دلایلی از جمله انرژی، گذرگاههای آبی و استراتژیک، وجود رژیم صهیونیستی و امنیت آن برای قدرتهای بزرگ، بازار مصرف منطقه و… از اهمیت زیادی در معادلات جهانی برخوردار می‌باشد . این ویژگی‌ها در دو سده ۲۰ و ۲۱ اهمیت داشته و دارد ولی چیزی که اهمیت این منطقه را در قرن حاضر افزایش داده است، وجود منابع انرژی و اهمیت آن در معادلات قدرت در سطح جهان است. درسرآغاز هزاره سوم، خاورمیانه همچنان بین‌المللی ترین منطقه دنیابوده و مسائل این منطقه محل تداخل منافع بازیگران خارجی است و این تداخل با ساخت قدرت در درون کشورهای منطقه در ارتباط می‌باشد.
همچنین هیچ منطقه‌ای در جهان به اندازه خاورمیانه در تبیین مؤلفه‌های جغرافیایی و پیوند آن با رفتارهای سیاسی اهمیت نداشته و باید علت این امر را از اهمیت نقش خاورمیانه در رفتار منطقه‌ای قدرت‌های بزرگ و همچنین میزان تنشهای منطقه‌ای جستجو کرد.
علیهذا قبل از بحث و بررسی درخصوص مقوله موقعیت جغرافیایی سرزمین ایران در غرب آسیا، ضروری است در ابتدا به اصطلاح و مفهوم خاورمیانه و پیشینه تاریخی آن، به طور مختصر اشاره‌ای شود:
به نظر برنارد لوئیس، اصطلاح خاورمیانه را نخستین بار یک مورخ وابسته به نیروی دریایی آمریکا به نام «ماهان» در اشاره به منطقه‌ای میان عربستان و هند یعنی خلیج‌فارس مورد استفاده قرار داد که البته مناسبت ویژه‌ای برای استراتژی دریایی داشت.
در جنگ جهانی اول، فرماندهی نیروهای بریتانیا در منطقه با عنوان فرماندهی خاورمیانه منصوب گردید) از آن زمان به بعد این واژه به تدریج متعارف شد، و گاه مترادف با اصطلاح خاور نزدیک به مفهوم ناحیه‌ای از شمال آفریقا به آن سو، به جز شبه قاره هند بکار رفته است. با این وجود اصطلاح خاورمیانه هنگامی شیوع، شهرت و اعتبار خاصی پیدا کرد که در ۲۲ مارس سال ۱۹۱۱، لرد کرزن در مجلس اعیان انگلستان و در ارتباط با مساله احداث خطوط راه آهن ضمن بحث درباره چگونگی اوضاع ایران، خلیج فارس و ترکیه در آسیا، از واژه خاورمیانه استفاده کرد.
اما به رغم استعمال گسترده اصطلاح مذکور در عصر حاضر، هم اکنون «هیچگونه اجماع و تعریف واحدی در مورد مرزهای جغرافیایی و سیاسی خاورمیانه وجود ندارد جغرافی دانان، مورخان، روزنامه نگاران و دیوان سالاران همگی از این اصطلاح استفاده می‌کنند، اما هنوز تعاریف متفاوتی از آنچه که منظورشان است در ذهن دارند.
از نظرگاه تحقیق حاضر، غرب آسیا منطقه‌ای جغرافیایی است که کشور لیبی در غرب تا پاکستان و افغانستان در شرق گسترده و شمال آن به دریای مدیترانه و دریای سیاه و جنوب آن به اقیانوس هند شمالی و دریای عرب منتهی می‌گردد. منطقه مزبور به طور عمده عرب نشین بوده و بازیگران منطقه‌ای غیر عرب نظیر ایران، ترکیه، اسرائیل، پاکستان و افغانستان نیز در آن حضور دارند.
منظومه خاورمیانه یا همان غرب آسیا از گذشته‌های دور پراهمیت بوده و دسترسی به ذخایر دانه‌ای خاورمیانه، استراتژی امپراطوری‌های آتن، روم و بیزانس را تحت تأثیرخود قرار داده ،به طوریکه درختان سرو لبنان برای کاخها و معابد آنها الوار فراهم می‌آورد. این اهمیت در دوران قرون وسطی و جنگهای صلیبی و نیز در هنگامه احیای اقتصادی اروپا کماکان برقرار بود. در این اعصار، افزایش تقاضای اروپا برای ابریشم و ادویه‌جات شرق، انگیزه‌ای شد برای احداث راه های زمینی و ترانزیت دریایی بسیار سودآور از آسیا به خاورمیانه و از آنجا به بازارهای ساحلی مدیترانه. اما در این اواخر، دسترسی به نفت خاورمیانه امتیازی بوده که تأثیر ژرفی بر برنامه‌ریزی استراتژیک و فزونی قدرت دولتهای بزرگ بر جای گذاشته است.
در ده الی پانزده سال آینده نیز جریان نفت و گاز طبیعی از دو منبع غنی فسیلی خاورمیانه (خلیج فارس و دریای خزر) عناصر کلیدی یک معادله جدید ژئوپلیتیک خواهد بود که عواقب مهمی خاصه برای غرب، روسیه، آسیا و نیز کشورهای خاورمیانه به دنبال خواهد داشت.
در نگاه اول موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی این منطقه چشم‌ها را خیره می‌کند چرا که غرب آسیا به عنوان پلی بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا مطرح است و از این نظر همچنان که سوابق تاریخی نیز حکایت می‌کند، اهمیت ویژه‌ای دارد. اگر از چشم‌اندازی دیگر و با نگاه اروپایی- آسیایی (اوراسیایی) به غرب آسیا بنگریم، مشاهده می‌کنیم که غرب آسیا نقش قلب قاره بهم پیوسته اوراسیا را ایفا کرده و به عنوان پیوند دهنده قاره‌های آسیا و اروپا شناخته می‌شود. همچنین در چارچوب جغرافیایی، وجود آبراههای مهم و حتی استراتژیکی چون کانال سوئز، تنگه‌های هرمز، بسفر، داردانل، باب‌المندب، خلیج فارس، خلیج عدن، دریاهای مدیترانه، عمان، سیاه، سرخ، عرب، مرمره و بالاخره دریاچه خزر، به لحاظ ژئواستراتژیک ، ژئوپلیتیک، حمل و نقل و ارتباطات تجاری اهمیت زایدالوصفی به منطقه خاورمیانه بخشیده است. در همین رابطه، شایان ذکر است که عمده ترانزیت هوایی بین‌المللی میان اروپا و هند، آسیای جنوب شرقی، خاور دور و استرالیا از طریق شاهراه خاورمیانه صورت می‌گیرد. همچنین به جای راه های کاروان رو قدیمی، جاده‌ها و خطوط راه‌آهن در منطقه مزبور احداث شده که در همه فصول سال قابل استفاده بوده و مقدار قابل توجهی از حمل و نقل بین المللی از این طریق انجام می‌گیرد. با این وصف، بی‌دلیل نیست که افرادی چون کرسی، واژه «چهارراه» را عنوان کتابی برگزیده‌اند که در باب خاورمیانه نگاشته‌اند. (سپهر،۵:۱۳۸۹)
اما فارغ از جایگاه برجسته غرب آسیا به لحاظ جغرافیایی، این منطقه از نظر انرژی نیز اهمیت فوق العاده‌ای دارد. چرا که نزدیک به ۶۰ درصد ذخایر شناخته شده نفت و ۳۵ درصد منابع گازی جهان در خاورمیانه (و بخش بزرگ آن در خلیج فارس) است. پیش بینی شده است که در دو دهه آینده تنها پنج کشور بزرگ صادر کننده نفت یعنی عربستان، ایران، عراق، کویت و امارات متحده عربی می‌توانند صادر کننده بزرگ نفت در جهان باقی بمانند و روزانه ۲۶ میلیون بشکه نفت صادر کنند. بنابراین از این زاویه، مادامی که انرژی دیگری جایگزین انرژی فسیلی نشده است، خاورمیانه اهمیت راهبردی خواهد داشت. به بیان دیگر، به سبب وابستگی شدید کشورهای صنعتی جهان به نفت، مجموعه خاورمیانه در آتیه، نقش اقتصادی – امنیتی مهمتری در سیاست جهانی بازی خواهد کرد. همچنان که طبق آمارهای سالهای اخیر (مشخصاً سال ۲۰۰۵) نیز خاورمیانه با تولید بیش از بیست و چهار میلیون بشکه نفت در روز، افزونتر از ۳۰ درصد تولید نفت جهانی را دراختیار دارد. علاوه بر نفت و گاز، در خاورمیانه منابع کانی بسیار غنی و متنوع نیز در سطح وسیعی وجود دارد که به شدت مورد احتیاج جهان صنعتی و به خصوص آمریکایی‌هاست که در پاره‌ای از موارد حدود ۵۰ تا ۸۰ درصد منابع اصلی خود را از دست داده‌اند و لذا ناگزیرند آن را از خارج از سرزمین خود تهیه کنند. با این وصف، این بخش از زمین، کماکان منبع اصلی و حیاتی مواد خام و اولیه خواهد بود. افزون بر اینها، کشورهای خاورمیانه از آن حیث که درآمد سرشاری از محل عایدات انرژی به دست می‌آورند، به لحاظ اقتصادی ، بازار مصرفی عمده و بالفعلی برای فروش کالاهای دول صنعتی و خصوصاً کشورهای غربی هستند. مضاف بر این، هنگامی که پول‌های حاصل از فروش انرژی، با انبوه منازعات و اختلافات مرزی و قومی دولتهای خاورمیانه تلفیق می‌گردد، این مجموعه به خریدار بسیار بزرگی برای دریافت تسلیحات قدرتهای بزرگ، به ویژه قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا، مبدل می‌شود. بدین ترتیب بخش بزرگی از دلارهای نفتی حکومتهای خاورمیانه به خزانه قدرتهای بزرگ غربی باز می‌گردد.
غرب آسیا از جهت فرهنگی، تمدنی و معنوی نیز از منزلت والایی برخوردار است. چه، گذشته از وجود سه تمدن بزرگ ایران باستان، مصر باستان و بین النهرین، منطقه مزبور خاستگاه سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام است و شهرهای مقدسی چون مکه، مدینه و بیت المقدس که کانون توجهات مذهبی‌اند، در این منطقه قرار دارند. در همین زمینه، دکتر سید حسین سیف زاده،استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه تهران معتقد است « اگر شرق را تجلی گاه نگرشهای عرفانی و غرب را تجلی گاه نگرشهای عقلانی در نظر بگیریم، خاورمیانه در طول چند قرن اخیر تجلی گاه تعارض بین این دو فرهنگ بوده است» گو اینکه در این میان، غرب آسیا اصولاً در حوزه شرق و دنیای اسلامی جای می‌گیرد. البته از نظر گاه دکتر سیف زاده، غرب آسیا «نقطه برخوردهای درون فرهنگی» نیز بوده و همچنان در آتیه نیز خواهد بود. زیرا سرگشتگی‌ای که جوامع غرب آسیا بدان دچارند و به همین سبب برخی خود را اسلامی، گروهی ملی، و بعضی دیگر در قالب ساخت هویتی دیگری تعریف می نمایند، بروز درگیری و تنش را میان آنان محتمل می سازد.
ناگفته نماند که غرب آسیا به جهت بحرانهایی که در بطن خود دارد، نیز واجد توجه است. بر این پایه، شایان توجه است که اسرائیل از بدو تولد خود تاکنون یک پای اصلی تشنجات، درگیری ها و بحرانهای غرب آسیا بوده و در آینده نیز خواهد بود. بحران آب، وجود رژیمهای واپسگرای مطلقه که مستعد بحرانهای فراوانی در افق زمانی نه چندان دور هستند، در ترکیب با اختلافات مرزی، ناهمگنی‌های قومی، مذهبی و بالاخره تفاوتها و تعارضات ایدئولوژیک میان کثیری از کشورهای این منطقه به انضمام بسیاری از مسائل تنش آفرین دیگر، خاورمیانه را آبستن حوادث و لرزه‌های شدیدی در آتیه کرده است که هم اکنون نیز برخی از آنها را شاهدیم.
حال با عنایت به توصیفات مطروحه، اهمیت و ماهیت بی‌بدیل غرب آسیا برای جهان امروز، روشن و مبرهن گشته است. تحقیقاً به همین دلیل است که آیزنهاور در دوران ریاست جمهوری‌اش در امریکا، خاورمیانه را مهمترین منطقه استراتژیک جهان می‌خواند و به دنبال وی، بوردیس فون لوهازن، ژنرال بازنشسته ارتش اتریش از این منطقه به عنوان مرکز و هارتلند (سرزمین قلب دنیا) یاد می‌کرد. در نظرگاه فون لوهازن، سرشت و ویژگی اخیر خاورمیانه سبب می‌شود هر گونه آشفتگی‌ای که بر اثر عوامل بیرونی در این مجموعه پدید آید، پیامدهایی برای قاره‌های دیگر، خصوصاً‌ دو قاره اروپا و آفریقا در برداشته باشد. به باور نامبرده، تحولاتی که در منطقه خاورمیانه ایجاد می‌شود، بسان سنگی است که در دریاچه آبی می‌افتد و ما امواج آن را در تمام سطوح دریاچه مشاهده می‌کنیم. اما به طور مشخص برای ایالات متحده آمریکا، منطقه خاورمیانه به مثابه هارتلند عصر پیش‌روی، از چند جهت حائز اهمیت است. بی‌تردید، اهمیت نخست خاورمیانه ناشی از وجود سوخت‌های فسیلی، به ویژه نفت است. به گفته کثیری از تحلیلگران، مهمترین هدف آمریکا از طرح ایده خاورمیانه بزرگ، برقراری کنترل بیشتر بر جریان نفت از این منطقه است. زیرا امروزه خاورمیانه بخش بزرگی از نیازهای نفتی غرب را تأمین می‌کند. ایالات متحده کمابیش ۲۵ درصد انرژی نفتی جهان را مصرف می‌کند و چون منابع فسیلی‌اش تنها پاسخگوی کمتر از نیمی از نیازهای آن کشور است، پس آمریکا ناگزیر است بیشتر انرژی مصرفی خود را از بیرون، خاصه از غرب آسیا تأمین کند. آمریکا در واپسین دهه سده بیستم روزانه نزدیک به ۸/۱ میلیون بشکه نفت و در سال ۲۰۰۵ کمابیش ۵/۲ میلیون بشکه نفت از خاورمیانه وارد کرده و با گسترش یافتن ابعاد جغرافیایی خاورمیانه (در برگرفتن کشورهای حوزه خزر) و کاهش تولید نفت در دیگر مناطق و به اتمام رسیدن منابع نفتی ایالات متحده،واردات نفتی آمریکاازغرب آسیا بزرگ افزایش خواهدیافت. به جز آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، چین و هند نیز وابستگی افزون‌تری به انرژی فسیلی خاورمیانه خواهند داشت و از این منظر چنگ انداختن آمریکا بر خاورمیانه، کشورهای فوق‌الذکر را در مقوله انرژی محتاج و وابسته به آمریکا خواهد کرد. دلیل دوم اهمیت خاورمیانه برای آمریکا، معطوف به مسئله امنیت اسرائیل است. خصوصاً در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ، قرار است که اسرائیل به صورت بازیگری چیره درآمده و در زمینه اقتصادی نقش اصلی را داشته باشد. همچنین در همین رابطه، پایان بخشیدن به مناقشات و درگیری‌های اعراب و اسرائیل به نفع اسرائیل، برای ایالات متحده آمریکا یک هدف عمده به حساب می‌آید. مضاف بر این، منظومه خاورمیانه به این اعتبار که از نگاه آمریکاییها، منبع اصلی صدور تروریسم- خاصه از نوع بنیادگرایانه و متحجرانه اسلامی- نیز هست، برای «واشنگتن» قابل توجه و مهم قلمداد می‌گردد. فارغ از عوامل فوق، خاورمیانه از این حیث که «به منزله پایگاهی در پشت سر روسیه» است و نیز از آن جهت که سیطره بر منابع آن، می‌تواند عامل بسیار مهمی در راستای کند کردن رشد اقتصادی روزافزون چین باشد، برای سردمداران کاخ سفید، منطقه‌ای بسیار حساس و استراتژیک محسوب می‌شود.
۴-۷- جایگاه استراتژیک و ژئواکونومیک ایران
کشور ایران با قرار گرفتن در جنوب غربی آسیا، دارای یک موقعیت ممتاز ژئواستراتژیک برای تأمین انرژی دیگر کشورها، به طور شاخصی در کانون توجه جهانی قرار گرفته و نقش ویژه‌ای به ظرفیت موجود ایران جهت تأمین انرژی کشورهای مختلف بخشیده است (شیخ عطار، ۱۱:۱۳۸۵)
به دلیل برخورداری از پتانسیل‌هایی از قبیل موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک، منابع فراوان گاز و نزدیکی جغرافیایی به دریاهای آزاد و تنگه استراتژیک هرمز، دارای یک جایگاه انحصاری در تأمین نفت و گاز کشورهای آسیایی در مقایسه با دیگر کشورهای رقیب یعنی ترکمنستان، قطر و روسیه است با بهره گرفتن از این متغیرها می‌تواند تبدیل به قدرت برتر منطقه‌ای شود. (شیخ عطار، ۱۲:۱۳۸۵)
از سویی دیگر ایران با توجه به موقعیت ترانزیتی خود که ناشی از برتری‌های ژئوپلیتکی، یعنی قرارگیری در چهارراه بین‌المللی، حائز اهمیت است. این چهار راه آفریقا را به آسیا و آسیا را به اروپا متصل می‌کند.
افزون بر این ایران با آب‌های آزاد مرتبط است و دارای موقعیتی است که دسترسی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را به آب‌های آزاد میسر می‌کند و قادر است در مقولاتی مانند سوآپ یا انتقال نفت و گاز، سوخت تولیدکنندگان آسیای مرکزی برای کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان نقش مهمی را به عهده بگیرد
ایران؛ قابلیت‌ها و برتری‌های ژئواکونومی ایران به عنوان مهمترین کشور حوزه خلیج فارس و به عنوان یکی از بازیگران اصلی و کلیدی در وقایع مهم انرژی منطقه‌ای شناخته می‌شود. بنابراین می‌توان چنین استدلال نمود که ایران علاوه بر اعتبار ژئوپلیتیکی دارای ارزش و قابلیت‌های منحصر به فردی در زمینه ژئواکونومی نیز می‌باشد.
از جمله این قابلیت‌ها می‌توان به قرارگیری ایران در کنار خلیج فارس، که هارتلند انرژی فسیلی جهان است اشاره نمود. در شمال نیز دریای خزر وجود دارد که اولویت دوم انرژی جهان به شمار می‌رود. بنابراین پیوند ژئوپلیتیک و ژئواکونومی ایران در دریای خزر و آسیای مرکزی با موقعیت آن در خلیج فارس که کنترل بیش از نیمی از این منطقه را در دست دارد و عامل بزرگی است که منابع و نقش آفرینی ایران را در آسیا و اروپا گسترش می‌دهد و هر گونه تلاش کشورهای دیگر برای نادیده گرفتن این مقام ژئوپلیتیک و ژئوکونومیکی ایران، و اعمال فشار بر این کشور در خلیج فارس و اخیراً در خزر موجب واکنش منفی دیگر کشورهای رو به رشد خواهد شد .
از دیگر قابلیت‌های ژئواکونومی ایران می‌توان به نیاز روزافزون کشورهای در حال توسعه شرق آسیا اشاره نمود. ایران تنها کشوری است که با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی و همچنین منابع انرژی فراوانش می‌تواند پاسخگوی نیاز این کشورها باشد. این کشورها در باطن تلاش می‌کنند که خود را از سلطه تصمیم‌گیری‌ آمریکا خارج نمایند بدین جهت مایلند با تنها کشوری که در حوزه خزر و خلیج فارس سیاست مستقلی از آمریکا دارد رابطه نزدیک برقرار سازند.
در این میان کشور چین با توجه به رشد دو رقمی اقتصادی‌اش تکاپوی زیادی برای توسعه مشارکت‌های خود در انرژی با کشورهای دیگر دارد که ایران یکی از این کشورهاست. ایران در حال حاضر مرکز ثقل مهمی در ساختار امنیت انرژی چین محسوب می‌شود و در ابتدای سال ۲۰۰۵ در رتبه سوم کشورهای صادرکننده نفت به چین بوده. ایران در ابتدا تنها ۱۴درصد از نیازهای وارداتی نفت چین را تأمین می‌کرد اما بعد از امضای یکسری توافقنامه‌هایی در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، به یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت به چین مبدل شداز آنجا که چین و اروپا خواهان چند قطبی شدن جهان در قرن بیست و یکم می‌باشند و خود را به عنوان یکی از قطب‌های قدرت در صحنه روابط بین‌الملل قلمداد می‌نمایند لذا تلاش می‌کنند به عناصر قدرت بویژه عناصر اقتصادی توسعه یافته که جوهره آن عرضه آرام و بی‌دغدغه انرژی است، دست یابند. از آنجا که چین و اروپا در قرن بیست و یکم رقیب آمریکا به شمار خواهند رفت، عقلانی است به دنبال راهکارهایی باشند تا بدان طریق عرضه سالم و بی‌دغدغه انرژی را برای خود تضمین نمایند. لذا ایران با توجه به موقعیت خاص و منحصر به فردش می‌تواند بهترین گزینه این کشورها برای تأمین انرژی باشد.
از آنجا که خلیج فارس به طور سنتی کانون سیاسی- امنیتی و همچنین محور اصلی فعالیت‌های اقتصادی ایران بوده و با پیروزی انقلاب و بر اثر کوشش‌های ایالات متحده و نظر مساعد کشورهای حوزه خلیج فارس، دامنه نفوذش کمتر شده، نگاه به شمال به مثابه یک جهت‌گیری راهبردی یا به عبارتی جایگزین ساختن خزر، آسیای مرکزی و قفقاز، شکل گرفته و به ایران این امکان را می‌دهد تا ضمن جبران ناکامی خود در حوزه خلیج فارس از سیاست یکجنبه‌گرایی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جلوگیری کرده و راهبرد سلطه‌جویانه آن را با شکست مواجه سازد اما علی‌رغم این مسائل نقش محوری ایران با توجه به جایگاه ژئواکونومیک آن در توسعه مشارکت منطقه‌ای دچار چالش گردیده و تبدیل این جایگاه استثنایی ژئواکونومیکی به قدرت سیاسی که بتواند جایگاه ایران را در سطح بین‌المللی ارتقا دهد در وهله اول نخست نیازمند مطالعه دقیق در مورد امکانات اقتصادی کشوراعم از بالقوه و بالفعل و سرمایه گذاری در منطقه است و دیگر اینکه ایران باید در سیاست خارجی خود این مسئله را مورد توجه قرار دهد.
یکی از راه های انتقال این منابع به آب‌های آزاد، ایران است که کوتاهترین، ارزانترین و امن‌ترین راه می‌باشد. از سوی دیگر عبور لوله‌های نفت و گاز بر امنیت ملی ایران تأثیر مثبت خواهد داشت.
علاوه بر این مطالب باید گفت موقعیت خاص ژئوپلیتیک ایران به گونه‌ای است که با عبور لوله‌های نفت و گاز از خاک ایران، منجر به گسترده‌تر شدن همکاری‌های ژئواکونومیک این کشور با جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز باشد که همکاری‌های بخش انرژی، همکاری‌های اقتصادی را به دنبال دارد که نهایتاً منجر به یکپارچگی ژئوپلیتیکی ایران با حوزه خزر خواهد شد. همچنین تأکید بر همکاری‌های انرژی، اقتصادی و هماهنگی‌های وسیع سیاسی می‌تواند زمینه‌ساز اعتمادسازی‌های عمیق در منطقه گردد.
با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به مرور اولویت‌های جدیدی در ابزارهای نفوذ بین المللی پدید آمد به طوری که ابزارهای اقتصادی اهمیت زیادی یافته و مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دچار تحول و تغییر شدند و تقسیم بندی مناطق جدید بیشتر بر اساس عوامل اقتصادی و جایگاههای ژئواکونومیک تعریف شدند.(سپهر،۲:۱۳۸۹)
۴-۷-۱- موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه غرب آسیا و جهان بعد از ۱۱ سپتامبر


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه در مورد : ارتباط بین ربات های شبکه ...راهنمای نگارش مقاله دانشگاهی و تحقیقاتی درباره تهیه مدل علمی و ... »