تخصصی
موسسه غیر انتفاعی تعالی قم
۱۷
غیر انتفاعی
تخصصی
موسسه غیر انتفاعی پویش قم
۱۸
دولتی
مکاتبه ای (جامع)
دانشگاه پیام نور قم
۱۹
دولتی
مکاتبه ای (جامع)
دانشگاه پیام نور جعفریه
۲۰
دولتی
مکاتبه ای (جامع)
دانشگاه پیام نور دستجرد
۲۱
دولتی
مکاتبه ای (جامع)
دانشگاه پیام نور کهک
۲۲
دولتی
مکاتبه ای (جامع)
دانشگاه پیام نور سلفچگان
۲۳
۳-۹- قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی را می توان مجموعه مشاهدات از یک مجموعه می باشد که می تواند به صورت گسسته و یا پیوسته باشد. سری زمانی تحقیق ، به صورت پیوسته می باشد که از تیر ۱۳۹۰ تا پایان دی ۱۳۹۰ می باشد.
۳-۱۰- روش نمونه گیری
صرف نظر از اینکه محققان قصد استفاده از کدام آمار استنباطی را دارند، قدرت پیش بینی یا برآورد آزمون، بستگی به روش به کار برده شده در نمونه گیری دارد. در صورتیکه نمونه، نماینده واقعی جامعه ای که از آن انتخاب شده است نباشد و به عبارت دیگر، اگر نمونه دارای اریب باشد، امکان پیش بینی صحیح و دقیق دربارۀ جامعه وجود نخواهد داشت.
با توجه به اینکه در این تحقیق محقق به منظور دستیابی به نتیجه باید دو دسته نمونه برای ارزیابی انتخاب نماید ، سعی شده است که به شکل سرشماری از تمام ۲۳ رئیس موجود در دانشگاه و مرکز آموزش عالی در استان قم انتخاب صورت گیرد و نیز به منظور انتخاب نمونه دوم به منظور ارزیابی جو سازمانی حاکم بر نمونه مورد ارزیابی اول ، از روش نمونه گیری هدفدار (قضاوتی)، معاونین روسای دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی را برای دست یابی به نتایج بهتر انتخاب کند. در این روش نمونه گیری، بخشی از جامعه بر مبنای قضاوت پژوهشگر به عنوان نمونه انتخاب می شود(تدین، ۱۳۸۵، ۸۱). نمونه برداری قضاوتی مستلزم انتخاب آزمودنیهایی است که بهترین شرایط را برای ارائه اطلاعات مورد نیاز دارند. طرح نمونه برداری قضاوتی موقعی به کار می رود که طبقه محدودی از اعضاء اطلاعات مورد نظر را دارند(سکاران، ۱۳۸۱، ۳۱۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با بررسی های صورت گرفته در تحقیقاتی با جامعه مشابه و نیز با بررسی عملیاتی صورت گرفته مشخص شد که برای نمونه دوم در هر دانشگاه می توان حداکثر ۳ تا ۵ معاون را با توجه به وسعت دانشگاه در نظر گرفت.
۳-۱۱- شیوه های تحلیل داده ها
جدول۴ -۲۵- مقادیر هدف و متغیرهای فعال بدستآمده از حل مدل سوم مساله با درجات عضویت ۳/ ۰ برای پارامترها و ضرایب ۵/۰، برای انحراف از آرمانها. ۸۱
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول۴- ۲۶- مقادیر توابع هدف بدستآمده از حل مدل سوم، با توجه به ضرایب انحراف از مقادیر آرمانی در مدل. ۸۲
جدول۴- ۲۷- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال بدست آمده از حل مدل سوم مساله با درجات عضویت ۳/۰ و با ضرایب ۷/۰، برای انحرافها از آرمان هزینه و ۳/۰، برای انحرافها از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۸۲
جدول۴ -۲۸- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال بدست آمده از حل مدل سوم مساله با درجات عضویت برابر با ۳/۰ ، با ضرایب۳/۰ برای انحرافها از آرمان هزینه و۷/۰، برای انحرافها از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۸۳
جدول۴- ۲۹- مقدار آرمانی هزینه و متغیرهای فعال بدست آمده از حل مدل اول مساله، در حالت واقعبینانه. ۸۴
جدول۴-۳۰- مقدار آرمانی نسبت پاسخگویی به تقاضا و متغیرهای فعال بدستآمده از حل مدل دوم مساله، در حالت واقعبینانه. ۸۶
جدول۴ -۳۱- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال بدستآمده از حل مدل سوم مساله در حالت واقع بینانه، با ضرایب ۳/۰، برای انحرافها از آرمان هزینه و ۷/۰، برای انحرافها از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۸۷
جدول۴ -۳۲- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال بدست آمده از حل مدل سوم مساله در حالت واقعبینانه به ازای ضرایب ۷/۰، برای انحرافها از آرمان هزینه و ۳/۰، برای انحرافها از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۸۸
جدول۴ -۳۳- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال بدست آمده از حل مدل سوم مساله در حالت واقعبینانه با ضرایب ۵/۰، برای انحرافها از آرمانها. ۸۹
جدول۴ -۳۴- مقدار آرمانی هزینه و متغیرهای فعال پس از حل مدل اول، با درجات عضویت ۹/۰٫ ۹۰
جدول۴- ۳۵- مقادیر تابع هدف و متغیرهای فعال پس از حل مدل سوم با درجات عضویت ۹/۰ و با ضرایب۳/۰ برای انحراف از آرمان هزینه و ۷/۰ برای انحراف از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۹۱
جدول۴ -۳۶- مقدار تابع هدف و متغیر های فعال پس از حل مدل سوم با درجات عضویت ۹/۰ و با ضرایب۷/۰ برای انحراف از آرمان هزینه و ۳/۰ برای انحراف از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۹۲
جدول۴-۳۷- مقدار تابع هدف و متغیرهای فعال پس از حل مدل سوم با درجات عضویت ۹/۰ با ضرایب انحراف از آرمانهای هزینه و نسبت پاسخگویی به تقاضای ۵/۰٫ ۹۲
جدول ۴-۳۸- موجودی ابتدای دوره امدادرسانی کالاهای امدادی، در انبارهای تهران، اصفهان و شیراز. ۹۴
جدول۴ -۳۹- کران بالا، کران پایین و مقادیر پارامتر فازی میزان پشتیبانی دولت به ازای هر نوع کالای امدادی، که به انبارها فرستاده میشوند. ۹۵
جدول۴- ۴۰- کران بالا، کران پایین و مقادیر پارامتر فازی میزان کمکهای داوطلبانه مردمی به ازای هر نوع کالای امدادی ، که به مراکز توزیع فرستاده میشوند. ۹۶
جدول۴- ۴۱- مشخصات کالاهای امدادی و میزان مورد نیاز از آنها، در دوره امدادرسانی چهار روزه، به ازای هر قربانی. ۹۷
جدول۴-۴۲- کران پایین (مقادیر بدون ریسک) و کران بالا (مقادیر با ریسک بالا)، برای میزان تقاضای انواع کالاهای امدادی و مقادیر پارامتر فازی آنها، در نقاط آسیبدیده. ۹۷
جدول۴ -۴۳- هزینه حمل و نقل (ریال) کالاهای امدادی،از نقاط عرضه به مراکز توزیع. ۹۸
جدول۴- ۴۴-جدول هزینه حمل و نقل (ریال) کالاهای امدادی،از مراکز توزیع به نقاط آسیبدیده. ۹۸
جدول۴-۴۵- هزینه حمل و نقل(ریال) کالاهای امدادی، از نقاط عرضه به نقاط آسیبدیده. ۹۸
جدول۴- ۴۶- حل مدل اول در حالت واقعبینانه و مقدار آرمان هزینه. ۹۹
جدول۴-۴۷- حل مدل دوم و مقدار آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا در حالت واقعبینانه. ۱۰۰
جدول۴ -۴۸- حل مدل سوم با ضرایب۵/۰، برای انحراف از آرمانها، در حالت واقعبینانه. ۱۰۱
جدول۴ -۴۹- حل مدل سوم با ضرایب ۳/۰، برای انحراف از آرمان هزینه و ۷/۰، برای انحراف از آرمان نسبت پاسخ به تقاضا، در حالت واقعبینانه. ۱۰۲
جدول۴- ۵۰- حل مدل سوم با ضرایب ۷/۰، برای انحراف از آرمان هزینه و ۳/۰، برای انحراف از آرمان نسبت پاسخگویی به تقاضا، در حالت واقعبینانه. ۱۰۳
جدول۴- ۵۱- حل مدل اول و مقدار آرمانی هزینه درحالتی که درجات عضویت برابر با ۳/۰ هستند. ۱۰۴
جدول۴ -۵۲- حل مدل دوم و مقدار آرمانی نسبت پاسخگویی به تقاضا درحالتی که درجات عضویت برابر با ۳/۰ هستند. ۱۰۴
جدول۴ -۵۳- حل مدل سوم با ضرایب۵/۰ برای انحراف از آرمان ها و با درجات عضویت ۳/۰٫ ۱۰۶
جدول۴- ۵۴- حل مدل اول با درجات عضویت ۹/۰ و مقدار آرمانی هزینه. ۱۰۷
جدول۴ -۵۵- حل مدل دوم و مقدار آرمانی نسبت پاسخگویی به تقاضا با درجات عضویت ۹/۰٫ ۱۰۷
جدول۴ -۵۶- حل مدل سوم با درجات عضویت ۹/۰ و با ضرایب ۵/۰، برای انحراف از آرمانهای هزینه و نسبت پاسخگویی به تقاضا. ۱۰۹
فهرست شکلها
شکل۱- ۱ - تأثیر ویرانگر سیلاب. ۲
شکل۱- ۲- تأثیرات مخرب زلزله و خسارات جانی و مالی ناشی از آن. ۳
شکل۱- ۳- توزیع کالا و امداد رسانی به مصدومان پس از وقوع حادثه. ۴
شکل۱- ۴- عملیات لجستیک امدادی پس از وقوع حادثه. ۵
شکل۲- ۱- رخداد بلایای طبیعی با توجه به منشأ آنها در سالهای۱۹۰۰-۲۰۰۵ [۱۰]. ۱۱
شکل۲- ۲- توزیع بلایای طبیعی با توجه به نوع ۱۹۹۰-۲۰۰۵ [۱۱] . ۱۱
شکل۲- ۳- چهار فاز اصلی یک سیستم مدیریت فاجعه. ۱۶
شکل۲- ۴- ساختار زنجیره لجستیک بشردوستانه ۲۳
شکل۳- ۱- روشهای حل مساله چندهدفی. ۳۵
شکل۳-۲- فضای جواب و انحراف از آرمانها. ۴۰
شکل۳-۳- فضای جواب با توجه به اضافه شدن محدودیت جدید. ۴۱
شکل ۳- ۴-تابع عضویت مثلثی. ۴۹
شکل ۳- ۵- تابع عضویت ذوزنقهای. ۴۹
شکل۳-۶- تابع عضویت یک مجموعه فازی c. 52
شکل۳- ۷- لجستیک امدادی سه سطحی و کمانهای ارتباطدهنده سطوح. ۵۴
شکل۴- ۱- تابع عضویت تقاضا. ۶۴
فصل اول
تعریف مساله
برخى نویسندگان چون ثعالبى (۷۵) و طبرى (۴۲۵) به حرکت کاووس به بابل اشاره کرده اند و ابنبلخى به ساختن بنایى عظیم را در بابل که همان تل عقرقوف است به وی نسبت داده است.
۳-۱۲-۲ عراق
مسعودى در مروّج، محل نافرمانى کردن کاووس را عراق دانسته است (۲۲۱). همچنین وی مدّعى مىشود که پایتخت کیانیان تا زمان کیکاووس عراق بوده و کیکاووس آن را به بلخ تغییر داده است به نظر مىرسد روایاتى که مقرّ کیکاووس و محل نافرمانى کردن او را عراق و بابل معرفى مىکنند خواسته یا ناخواسته کاووس را با نمرود یکى دانستهاند.
۳-۱۲-۳ بلخ
طبرى، حمزه اصفهانى، ابنبلخى (۴۰)، بلعمى، صاحب مجمل و ثعالبى (۷۰) بلخ را مقرّ و پایتخت کاووس اعلام مىکنند.
۳-۱۲-۴ پارس
صاحب مجمل در یکجا (۴۵) مىگوید که پایتخت پدرى کاووس بلخ بوده، امّا پس از مدتى کاووس در پارس براى خود پایتخت مىسازد.
در شاهنامه نیز مقرّ کاووس پارس است. زیرا پس از نبرد مازندران سوى پارس باز مىگردد و نیز هنگامى که سیاووش را به نبرد با افراسیاب مىفرستد، سیاووش در گرماگرم نبرد هنگامى که دور از پدر و نزدیک به میدان نبرد قرار دارد در بلخ مقام مىکند.
۳-۱۳ آمیختگی
۳-۱۳-۱ نمرود
صاحب مجمل با ابراز تردید روایتى را که کاووس و نمرود را یکى مىانگارد نقل مىکند (۳۸).
مقدّسى به شباهت داستان کاووس و نمرود اشاره میکند (ج ۳، ۱۲۷) و بیرونى مىگوید لقب کیکاووس نمرود است (۱۴۹).
۳-۱۳-۲ سلیمان
به نظر مىرسد دو شباهت میان کاووس و سلیمان یعنى به انقیاد در آوردن دیوان و ساختن بناهاى خارقالعاده به کمک دیوان باعث شده تا نویسندگان مسلمان بعد از اسلام ضمن آوردن چنین کراماتى از کیکاووس آنها را قدرتهایى تفویض شده از جانب سلیمان قلمداد کنند. طبرى (۴۲۱) ابن مسکویه (۷۰) بلعمى (۵۹۶) و ابناثیر (۲۹) به این باور اشاره مىکنند و صاحب مجمل به طور تلویحى تخت جمشید فعلى را ساختهى دست دیوان تحت فرمان سلیمان و بنا به خواست کاووس توصیف کرده است: «چنین گویند کیکاووس از وى بخواست تا دیوان را بفرماید تا از بهر او عمارت کنند و آن بناها که به پارس است بدان عظیمى و آنک کرسى سلیمان خوانند و دیگر جاىها ایشان کردهاند، کیکاووس را». (مجمل ۴۸-۴۵)
بیرونى (۱۵۳) هم با تعجب روایتى را نقل مىکند که کیکاووس را همان بختالنصر مىداند.
۳-۱۴ مرگ
بنا بر شاهنامه، پس از رسیدن خبر کشته شدن افراسیاب، کاووس به درگاه خداوند به خاطر مستجاب شدن تمام دعاهایش، آرزوى مرگ کرد و این آرزو تقریباً بلافاصله برآورده شد. صاحب مجمل (۴۸) نیز همین قول را تکرار مىکند امّا ابنمسکویه (۹۹) مدعى مىشود که کاووس به هنگام رسیدن کیخسرو به ایران توسط امرا و اشراف خلع و تا زمان مرگ محبوس مىگردد که البتّه این در تضاد با نصّ شاهنامه است که در آن خود کاووس از کیخسرو سوگند مىگیرد که به کینخواهى سیاوش وفادار بوده و به خویشى خود با افراسیاب از جانب مادر ننگرد و در گرماگرم جنگها نیز کیخسرو گاه نزد کاووس رفته و با او رایزنى و طلب دعاى خیر مىکند البتّه نکتهى نسبتاً متناقض در شاهنامه دو بار بر تخت نشستن کیخسرو یکى هنگام آمدن به ایران و دیگرى پس از مرگ کاووس است که گویى که کاووس مقام تشریفاتى سلطنت خود را تا زمان مرگش حفظ کرده بوده است.
فصل چهارم
بررسی نمونههای مشابه داستانها
و شخصیت کاووس در اساطیر و حماسههای
دیگر ملل جهان
مقدمه
داستانهای کاووس با تعدد و تنوعی که دارند به صورت جداگانه با داستانهای بسیاری از ملل دور و نزدیک دنیا همسانی و مشابهت دارند که برخی از این همسانیها ممکن است محصول تبادل فرهنگی و برخی دیگر محصول دردها و نیازهای مشترک آدمیان در گوشه و کنار کرهی خاکی و در نتیجه توارد افکار باشند.
در این فصل به نقل و مقایسه روایات مشابه روایات کاووس در اساطیر و ادبیات ملل دیگر میپردازیم:
۳ . ۱ بررسی تطبیقی اسطورههای شفابخشی، جوان کردن پیران و زنده کردن مردگان در اساطیر و ادبیات ملل
به جرأت میتوان گفت که ترس از مرگ و تمایل به جاودانگی در همهی زمانها و مکانها بزرگترین دغدغهی بشر بوده و هست و چه بسا خواهد بود. و تلاش برای توجیه و تبیین این اتفاق شوم و محتوم باعث به وجود آمدن مکاتب مختلف فکری در میان مردمان سراسر جهان گردیده است. از طرف دیگر تحت تأثیر همین مکاتب، تخیل آرمانخواه انسان در عرصهی اسطوره و ادبیّات شرایطی را در گذشته و گاه آینده به تصویر کشیده است که مرگ بهطور مطلق وجود ندارد یا دست کم به دنبال شرایط و مقدّمات خاصی توان گریز از آن وجود دارد. داستانهایی پیرامون آب حیات، درخت زندگی، افراد صاحب کرامات و یا جادوگرانی که توان زنده کردن مردگان یا جوان کردن پیران را دارند در همین گروه دوم قرار میگیرند. در مقالهی حاضر نخست موارد گوناگون اسطورههای شفابخشی، جوان کردن پیران و زنده کردن مردگان در اساطیر و ادبیات ملل به کوتاهی نقل و سپس به مقایسهی آنها و احتمال اقتباس هریک از این اسطورهها با یکدیگر پرداخته میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در اساطیر بیشتر ملل دنیا هنگام شرح روزگاران کهن و مردمان گذشته به دورانی بر میخوریم که پیری و بیماری و مرگ و حتی گرسنگی وجود نداشت و بشر در کمال رفاه و آسودگی میزیست تا زمانی که یک گناه از جانب انسان و به دنبال آن غضب الهی یا یورش اهریمنان به جهان پاک آدمیان که گاه خود پادافره گناهان ایشان است موجب به پایان رسیدن این دوران طلایی میشود و پس از این دوران تنها برخی افراد صاحب کرامات یا جادوگران و یا اوراد و مواد جادویی و گاهی اوقات اعمال جادویی یا ریاضتها و مراقبههای پیچیده میتوانند مردگان را زندگی، بیماران و زخمیها را شفا و پیران را جوانی ببخشند. در اساطیر ایرانی آمده که هفت کاخی که کیکاووس بر فراز البرز کوه ساخته بود؛ پیرانی را که حتی از نزدیک آنها عبور میکردند جوان میکرد و آنها را به سن پانزده سالگی برمیگرداند. همچنین بر اساس شاهنامه کاووس نوشدارویی در گنج خود داشت که میتوانست حتی زخمیهایی را که امید به بهبودشان وجود ندارد را بهبودی بخشد. باز در شاهنامه سیمرغ میتواند زخمهای تازه و عمیق تهمینه و رستم را در اندک زمانی محو سازد. نمونهی چنین شخصیتهایی در اساطیر و ادبیات ملل گوشه و کنار دنیا کم نیستند و به همین سبب در این مقاله روایتها از لحاظ جعرافیایی به زیر شاخههای ….. … … تقسیم شدهاند وجوه تمایز و تشابه این روایتها با یکدیگر مقایسه شدهاند. در ادامه به احتمال اقتباس برخی از این روایتها از یکدیگر پرداخته شده است.
بر اساس وقایعنامه نورمبرگ سنت سبالدوس که دوران حیات وی را بین قرن هشت تا یازده میلادی نگاشتهاند میتوانست بیماران را بهبود بخشد و مرده را زنده کند. او همچنین میتوانست شیشههای شکسته را به حالت اول برگرداند. یکی از روستاییان نورمبرگ که شب هنگام گاو خود را گم کرده بود از وی کمک خواست و سنت سبالدوس از انگشتانش نورباران کرد و شب تیره چون روز روشن شد و روستایی توانست گاو خود را پیدا کند. (کریستمس، ۱۸۲۲: ۵۰۴)
او از اهالی فریجیه بود که در قرن هشت و نه میلادی میزیست. گویند که با عیسی و مریم دیدار کرده و صاحب کراماتی میشود. از جمله اینکه اتفاقاتی را که در دوردستها میافتاده؛ میدیده. توان طی طریق و دیده شدن همزمان در دو جا را داشته است. شخصی را از تب مرگبار نجات میدهد و نیز مرده را زنده کرده است. وی در سال ۸۳۷ میلادی وفات کرد. (هاکل، ۱۹۱۱: ۱۲۲)
فیلسوف پیش سقراطی یونانی بود که حدود ۴۵۰ پ.م به شهرت رسید. مکتب وی التقاط علم و عرفان بود. معروف است که باد را در قدرت خود داشت و میتوانست مردگان را زنده کرده و پیران را جوان کند. گفته شده است زنی را که سی روز بود مرده به نظر میرسید زنده کرد. (میلرد، ۱۹۰۸ : ۶)
تاراپیث معبد کوچکی در رامپورهات هندوستان در ایالت بنگال غربیست که به ایزدبانوی تارا اختصاص دارد. مقابل در ورودی این معبد حوضی قرار دارد که زیارتکنندگان پیش از ورود به معبد و گاه هنگام خروج از آنجا در آن غسل میکنند. معتقدان باور دارند که آب این حوض خاصیت شفا بخشی، حتی بازگرداندن زندگی به مردگان را دارد. (کینزلی ۱۹۹۸: ۱۰۹)
وی اسقف مسیحی فلورانس از پدر و مادری کافر بود. او را صاحب معجزاتی دانستهاند که مهمترین آنها توان بهبودی بخشیدن به بیماران و زنده کردن مردگان است. معروف است که کودکی با یک گاری تصادف کرد و مرد. مادر بیوهاش شیونکنان جسد کودک را نزد سنت زنوبیوس برد و او با خواندن یک دعا کودک را زنده کرد و به مادرش برگرداند. نقاشی این صحنه بارها و در کلیساهای بسیاری کشیده شده است. وی در سال ۴۱۷ م وفات یافت. در مورد روز تشییعش گفتهاند که تابوت او با درختی خشک برخورد میکند و آن درخت در دم سرسبز میشود و شکوفه میدهد. (اوت، ۲۰۰۷: ۲۴۲)
این [همه] را از تو میپرسم: بهدرستی [بازگوی] که چگونه گذشته است و چگونهخواهد گذشت؟ اشونان و پیروان «دروج» را چه پاداش و پادافرهای در دفتر زندگانینوشته خواهد شد؟
ای مزدا!
این [همه] در شمار پسین چگونه خواهد بود؟» (یسنههات ۳۱، بند۱۴) .
«… من چنین کسانی را به نیایش تو رهنمون خواهم شد و همه آنان را از «گذرگاهداوری» خواهم گذراند.» (یسنههات ۴۶، ۱۰) .
«ای مزدااهوره!
اینک تو را و «اشه» و «بهترین منش» و «شهریاری مینوی» را میستایم و نیایشمیگزارم .
من خواهانم که رهرو راه [راست] باشم [و] در «گرزمان» به گفتار رادمردان [تو] گوشفرا دهم.» (یسنههات ۵۰، بند۴) .
«مزدی که «زرتشت» به «مگونان» نوید داده، در آمدن به «گرزمان» است، آنجا که ازآغاز سرای «مزدااهوره» بوده است» (یسنههات ۵۱، بند ۱۵) .
سرودهای فوق، بهوضوح نشان از بشارت آمدن روز قیامت و غلبه نیکی بر بدی، پلداوری (پل چینوت یا صراط) و بهشت برین دارد؛ اما در هیچکدام از این سرودههای مربوط به آخرت کارکردی برای سوشیانت پیشبینی نشده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
براین اساس، میتوان نتیجه گرفت که کاربرد سوشیانت در گاثاها بهگونهای کاملامشهود عام و غیرمبتکرانه بوده؛ و چنان مینماید که زرتشت در این سرودهها از واژه مذکور به مثابه مفهومی آشنا یا قابل درک برای مردمانش بهره جسته است. این نکته را با مروری بر گاثاها بیدشواری میتوان دریافت؛ زیرا جنبهه ای انقلابی آموزههایزرتشت، چون طرد همهجانبه دئوهها (دیوان) و نفی شرابخواری، ممنوع کردن قربانیهای خونین و ارادت یکپارچه او به اهوره مزدا، همواره تمایزی قابل شناخت داشتهاند. اینهمه در حالی است که در گاثاها، نه فقط مفهوم «منجی» ، در مقایسه با آنچهگذشت، دقیقاً تبیین نشده، بلکه زرتشت با سوشیانت نامیدن خود و آنان که خواهندآمد، از این واژه بهشکلی غیراختصاصی بهره گرفته است. بهعبارت دیگر، با توجه بهشیوه و کاربرد واژه سوشیانت در گاثاها، میتوان گفت که مفهوم موعود دستاورد ابتکاریا رسالت زرتشت نبوده است.
«سوشیانت» در «یشت» ها
برخلاف گاثاها، سوشیانت در یشتها تعریفی کاملا اختصاصی دارد که شناخت موجزی از او به دست میآید:
فروشی پاکدین «اوخشیت ارت» را میستاییم.
فروشی پاکدین «اوخشیت نم» را میستاییم.
فروشی پاکدین «استوت ارت» را میستاییم.
(درباره زمان و ترتیب ظهور این موعودها، در این یشت و سایر قسمتهای اوستا، هیچگونه اشارهای وجود ندارد. لیکن خواهیم دید که این موضوع در کانون ادبیات رمزی و پیشگویانه زرتشتیگری متأخر قرار دارد.)
بدان هنگام که «استوت ارت» ، پیک مزدا اهوره، پسرویسپ تئورویری از آب دریاچه کیانسیه برآید …
بدان هنگام که «استوتارت» ، پیک مزدااهوره… برآید، گرزی پیروزیبخشبرآورد، [همان گرزی] که فریدون دلیر هنگام کشتن «اژیدهاک» (زامیادیشت بند ۳۷) داشت؛ [همانگرزی] که افراسیاب تورانی هنگام کشتن «زین گاو» دروند داشت؛ که کی خسرو هنگام کشتن افراسیاب داشت؛ که کی گشتاسپ آموزگار اشه برای سپاهش داشت.
او بدین [گرز]، دروج را ازینجا ـ از جهان اشه ـ بیرون خواهد راند (زامیادیشت، بندهای ۹۲ و ۹۳) .
یاران «استوتارت» پیروزمند بهدرآیند: آنان نیکاندیش، نیکگفتار، نیککردار ونیکدیناند و هرگز سخن دروغ بر زبان نیاورند (زامیادیشت، بند ۹۵) .
منش بد شکست یابد و منش نیک برآن چیره شود.
[سخن] دروغگفته، شکست یابد و سخن راستگفته، برآن چیره شود.
خرداد و امرداد، گرسنگی و تشنگی، هر دو، را شکست دهند.
اهریمن ناتوان بدکنش رو در گریز نهد (زامیادیشت، بند ۹۶).
به این ترتیب و مجموعا، در «یشتها» مفهوم سوشیانت با فرجام محتوم گیتی وهنگام غلبه نهایی نیکی بر بدی پیوندی آشکار یافته است؛ هر چند که هنوز از هنگامظهور او و چگونگی کنشهایش صحبتی در کار نیست.
بههرحال، چنانکه دیدیم، در زامیادیشت سخن از سه موعود رفته است. در اینیشت نکاتی وجود دارد که نشان میدهد مباحث مربوط به سوشیانت بهراستی قدمتیورای انتظار دارند . از جمله، باید به توصیفی که از «افراسیاب» در آن و در کنار سوشیانتشده، توجه کرد؛ زیرا در یشت مذکور این دشمن مشهور تورانی چندان بدسگال واهریمنی تصویر نشده، بلکه حتی او با کشتن «زین گاودروند»، همچون دیگر فرهمندانذکر شده، بهواقع ناجی ایرانزمین گشته است. این امر میرساند که ترسیم چهرهایمخوف از افراسیاب تحولی است که بایستی حداکثر در آغاز زرتشتیگری انجام شده باشد (صنعتی زاده:۳۸۸) و درست بههمین خاطر است که جنگافزار پیروزی بخشی را که سوشیانت با آندروغ را سرکوب میکند، در کف او هم میبینیم. همچنین باید از سرنوشت «اژی دهاک» در زامیادیشت یاد شود که برخلاف آنچه بعدها رایج شد، اینجا توسط فریدون کشتهشده است (پورداوود: ۳۷) (میدانیم در اساطیر ایرانی سخن از به زنجیر کشیده شدن او در البرزکوه وسپس خروجش در پایان دنیا رفته است) . بنابراین، میتوان باور داشت که این بند اززامیادیشت از لحاظ مضمون بسیار قدیمی است(کریستن سن:۷۸-۸۲) و لاجرم باور به سوشیانت در آن نشاناز جهانشناخت آریاییان اولیهای دارد که باری، منتظر ظهور قهرمانی از نسل پهلواناناساطیریشان میبودهاند تا بدیها را از میان بردارد .
موضوع قابل ذکر دیگر، اشاره این یشت به از میانرفتن گرسنگی و تشنگی، خودحکایت از دغدغههای مردمان اولیهای دارد که با پدیده کشاورزی و آبیاری ناآشنا بوده وشاید به اندازه بدیهای اخلاقی از غلبه آنها نگرانی داشتهاند.
بنابراین، در یشتها سوشیانت را در امتداد سلسله قهرمانان اساطیری و حتی بقیهالسیف آنان میبینیم؛ او در عین آنکه آرمانهای زرتشتی چون غلبه بر منش بد و اهریمن را به انجام میرساند، نقطه اوج پهلوانان و حماسه آفرینان هم هست. اینهمه باروح کلی یشتها هماهنگی کاملی دارد؛ زیرا در این سرودهها همواره کوشش قابلتشخیصی برای آشتیدادن باورهای کهن آریایی با آموزههای زرتشت دیده میشود(زینر:۱۰۹-۱۱۲)
بهسخن دیگر، بندهای ذکر شده از زامیادیشت در واقع تلاقی باورهای کهن آریایی راجعبه سوشیانت پهلوان با دینمداری پس از زرتشت را نشان میدهد.
۲-۵. سوشیانت در متون زرتشتی پس از اوستا
برخلاف اوستا، اندیشه سه موعودی که از پی هم خواهند آمد، در متون دینی زرتشتیچون «بندهشن»، «دینکرت»، «زندوهومنیسن» (کمبریج:۲۷) و «جاماسب نامه» و غیره… باگسترش فوقالعادهای مطرح شده و شاخ و برگ فراوانی یافته است.
برای آگاهی ازروایات این منابع و بهطور بسیار خلاصه:
در جهانبینی زرتشتی، آغاز و انجام آفرینش در زمانی محدود به دوازده هزار سالانجام میگیرد که خود به چهار دوره سههزار ساله تقسیم میشود. در سه هزاره نخست، گیتی روحانی و مینوی بود و میان قلمرو روشن اهورهمزدا و قلمرو تاریکی اهریمن خلاءحایل بود. در این خلال، اهوره مزدا با دانش کامل خود از وجود اهریمن آگاه بود؛ لیکن اهریمن به دلیل نادانی از جهان روشن اهوره مزدا خبری نداشت. در فرجام سه هزارهاول، بارقهای از نور که از مرز تاریکیها گذشت، اهریمن را از وجود جهانی دیگر آگاهکرد و او بر قلمرو اهورهمزدا یورش آورد، لیکن چون خویش را ناتوان دید، «ضدآفرینش» خویش را آغاز کرد و در مقابل آفریده های اهورایی، بدکاران و دیوان را در عالممینوی خویش به وجود آورد. در سه هزاره دوم، غلبه نسبی با اهوره مزدا شد، زیرا اودعایی بر زبان آورد و اهریمن و دیوان آفریده او را بیهوش کرد. در این فرصت، اهوره مزدا به آفرینش گیتی پرداخت؛ او آسمان و زمین و آب و پیشنمونههای انسان (یعنی کیومرث) و چارپایان و گیاهان را پدید آورد، تا آنکه در پایان این هزاره، زنی بدکاره به نام جهی اهریمن را از بهتزدگی بیرون آورد و او را ترغیب کرد تا به جهانروشنیها یورش آورد. این گونه، سه هزاره سوم و چهارم به حالت «آمیخته» درآمد: آمیختگی میان نیکیها و بدیها ، …، سراسر سه هزاره سوم به خیزش شاهان پیشدادی، سلطه هزار ساله اژیدهاک و شهریاری کیانیان گذشت تا عاقبت در ابتدای آخرین سههزاره (یعنی هزاره چهارم)، زرتشت پا به عرصه وجود نهاد. باور زرتشتی چنان است کهدر این دوره، عاقبت بدیها شکست قطعی میخورند و گیتی از ریم آنها پالوده میشود.در پایان هر هزاره از این دوره، سوشیانتی از تخمه زرتشت برای یاری دینبهی و مسلمگردانیدن شکست دشمنان ظهور میکند.
در پایان هزاره دهم خلقت (اولین هزاره از سه هزاره چهارم)، «پشوتن» ، پسر شاهگشتاسپ کیانی، ظهور میکند و رهبری مؤمنان را بهدست میگیرد. وی با یاریصدوپنجاه مرد پرهیزگار و شماری از ایزدان، نیروهای اهریمن را خواهد شکست وجهان را از آلودگی پاک خواهد کرد. به این ترتیب، راه برای زاده شدن «اوخشیتارت» (اوشیدر یا هوشیدر)، یا نخستین تن از سه پسر رهاییبخش زرتشت هموار میشود.
هوشیدر سپاهی نیرومند بر گرد خود فراز میآورد و در نبردی سهمگین تبهکاران رادرهم میشکند و دین زرتشت را دوباره زنده میگرداند. هزاره یازدهم، دوره «اوخشیت نمه» یا دومین رهاییبخش است. در این هزاره، دیو ملکوش (در اوستا: مهرکوس ) ظاهرمیشود و توفان سهمگینی از تگرگ و برف پدید میآورد که همه آفریدگان را نابودمیسازد . اما مردم و جانورانی که پیشتر به دژ (ور) جمشید (داد:۲) پناه جسته بودند از گزند ملکوش در امان میمانند و بار دیگر جهان را از آدمی و جانور پر میسازند. اما به واسطهگسترش تبهکاریها و کژآیینیها، باز اهریمن نیرو میگیرد و اژیدهاک را که فریدون درکوه دماوند در بندش کرده بود، برمیانگیزد تا از جهانیان کینخواهی کند. اهورهمزدا نیزبه یاری ایزدان، گرشاسپ دلاور و شماری از پهلوانان از جمله کیخسرو وتوس و گیو رااز خواب و بیخودی بیدار میکند. در نبردی که اینچنین در میگیرد، گرشاسپ با گرزمعروفش اژیدهاک را به قتل میآورد؛ اهریمن و دیوان شکسته خواهند شد و به ژرفای تاریکی خود باز خواهند گشت.
اینگونه، زندگی سراسر خوشی آغاز میشود واهورامزدا «فرشگرد» را با ظهور آخرین و بزرگترین سوشیانت آغاز میکند. او «استوتارت» نام دارد و طی پنجاه وهفت سال، همه مردگان از «کیومرث» تا آخرین انسان را ازگور بر میانگیزاند. همه انسانها در یکجا بر هم فراز میآیند و هر کسی به چشم خویشکردههای نیک و بدش را میبیند. «استوت ارت» راستکاران را به بهشت برین بازمیفرستد و بدکاران را به دوزخ فرو میافکند. پس از سه روز، رودی از فلز گداخته مهیامیشود که همه روانها از آن عبور میکنند. با این آزمون، گناهان دوزخیان خواهدسوخت و تبهکاران، همچون پاکان، از آلودگی به هر گناهی پاک خواهند شد. آنگاهسوشیانت در نقش یک موبد گاوی را قربانی میکند و از پیه آن شربت جاودانگی راآماده میکند. هر یک از مردمان با نوشیدن آن شربت جاودانه میشوند. سپسسوشیانت هرکسی را به مقتضای اعمالش پاداش نیک خواهد داد.
۲-۶. جایگاه ویژه اهورامزدا در تفکر زرتشت
سلامت جسمی، سلامت روانی (توانایی انجام وظیفه، توانایی برقراری ارتباط، درک انگیزه هاى دیگران، تفکر منطقی و خردمندانه، تلاش در جهت سلامتی) (قره جه، ۱۳۸۸)
جلوگیری از ترک خدمت و حفظ افراد، تأمین سلامت جسم و روان (شهرابی، ۱۳۸۸)
حضور و حرکت فعالانه کارکنان، هماهنگی و همسویى آنان با سیاست ها و راهبردهاى سازمان، درگیر بودن با کار و شغل و مسائل مربوطه (فرهنگی و صمدی، ۱۳۸۸).
رضایت شغلى و تعهد سازمانى، میل به ماندن (جهانگیری و مهرعلی، ۱۳۸۷)
تعهد سازمانی و عدم تمایل به ترک خدمت (سجادی و همکاران، ۱۳۸۸)
عوامل موثر بر نگهداشت منابع انسانی: در جمع بندى مى توان گفت عوامل زیر بر نگهداشت منابع انسانى مؤثر هستند:
محتوا و ماهیت شغل، مدیریت و رهبری، مشخص بودن اهداف و انتظارات، فضای همکاری و انسجام گروهی، شرایط کاری، رضایت از پرداخت ها و مزایا (جهانیگری و مهرعلی، ۱۳۸۷)
واگذارکردن کارها براساس شایستگی، وجود مسیر شغلی روشن و واضح، نظام ارزشیابی اثربخش، نظام پرداخت اثربخش (رحمانپور، ۱۳۸۰)
حقوق و دستمزد، امنیت شغلی، شرایط محیط کار، نحوه سرپرستی، ماهیت کار، ارتباطات (رنجبر و وحیدشاهی، ۱۳۸۶).
جذب و استخدام، آموزش و توسعه، بکارگیری صحیح منابع انسانی، ارزیابی عملکرد مناسب، جبران خدمات، جامعه پذیری (مجیدی، ۱۳۸۵)
خودمختاری، حمایت اجتماعی، حمایت همکاران، حمایت سرپرستی، استرس شغلی، ابهام در نقش، تضاد نقش، کار مورد انتظار، پرداخت و وابستگی شغلی (جهانگیری و مهر علی، ۱۳۸۷ به نقل از گارتنر، ۱۹۹۹)
رفتارهای تشویقی مدیر، انگیزه کارکنان، سبک رهبری، تسهیلات مسکن، متأهل بودن (نحریر، عبادى، توفیقى، کریمى زارچى و هنرور ، ۱۳۸۹)
ارزش هاى فرهنگ، عدالت توزیعی، عدالت رویه اى، عدالت تعاملی (گل پور و نادری، ۱۳۸۹)
عوامل جمعیت شناختی شامل: تحصیلات، سن، جنسیت، طول خدمت و درجه و عوامل شغلی شامل: استقلال و تنوع شغلی، مهم بودن خودِ کار، قدردانی از طرف مدیر، تخصص و دانش لازم برای انجام کار (شهبازی و دیگران، ۱۳۸۷)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
امنیت شغلی کارکنان، اصلاح نظام استخدامی و ساختارهاى تشکیلاتی، جذب مدیران جدید از درون سازمان، غنی سازی شغلی، ایجاد تغییرات در فرهنگ سازمانی، ارائه آموزش هاى مناسب و توجیهی قبل از بکارگیری منابع انسانی، فراهم نمودن شرایط ادامه تحصیل، اجرای برنامه هاى تشویقی، توسعه مهارت هاى شغلی کارکنان (سجادی و همکاران، ۱۳۸۸)
تأمین نیازهای فردی، حقوق و مزایاى کافی، جایگاه علمی برای پرستاران، حمایت مدیران و سرپرستان (هوشمند بهابادی، سیف و نیکبخت نصرآبادى،۱۳۸۳)
عامل نیروی انسانی همواره به عنوان یکی از عوامل مؤثر در بقای سازمانها مطرح می باشد. بنابراین شناخت نیازها، انگیزه ها، تمایلات، عوامل رضایت و عدم رضایت کارکنان نه تنها لازم است بلکه جهت اتخاذ سیاستهای صحیح، راهبردهای مناسب و برنامه های مؤثر ضروری می باشد. رضایت شغلی، یک حس مثبت و مطبوع و پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است. این حالت کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی افراد می کند. از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی، منعکس کننده جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقای کارکنان می شود. لوک[۱۲] معتقد است رضایتمندی شغلی ناشی از ارزیابی شغل به عنوان امری است که رسیدن یا امکان رسیدن به ارزشهای مهم شغلی را فراهم می آورد. بنابراین فرد زمانی به طور مؤثر سازمان را در جهت رسیدن به اهداف آن یاری می رساند که ابتدا از شغل و حرفه خود راضی و خشنود باشد و نیز به کاری بپردازد که به آن علاقه مند است(فروغی و خرازی، ۲۰۰۸). دیدگاه ها و مفهوم ساز یهای متعدد و گاه متناقضی درباره تعریف رضایت شغلی شکل گرفته و توسعه یافته است. برخی از صاحبنظران همچون هرزبرگ رضایت شغلی را دارای دو بعد دانسته اند. یک بعد عوامل و شرایطی است که فقدان آ نها فقط موجب عدم رضایت می گردد؛
مانند طرز تلقی و برداشت کارکنان، شیوه اداره امور، خط مشی های سازمان، ماهیت و میزان سرپرستی، امنیت کاری، سطح حقوق و دستمزد. هرزبرگ این موارد را عوامل بهداشتی یا عوامل بقاء می نامد و معتقد است که نبود این عوامل ممکن است چنان کارمندان را دچار عدم رضایت سازد که سازمان را ترک کرده و موجودیت آن را به مخاطره اندازد. بعد دوم، عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه هستند که وجود آ نها موجب انگیزش و رضایت افراد و فقدان آ نها باعث عدم رضایت ضعیفی می گردد. به نظر هرزبرگ عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه عبارتست از موفّقیت کاری، شناخت و قدردانی از افراد و کار آنها، پیشرفت و توسعه شغلی، رشد فردی و ماهیت کار و وظایف محوله(ازدمیر[۱۳]، ۲۰۰۹). وودمن و هلریجل[۱۴] نیز در بحث عوامل مؤثر بر رضایت شغلی، به عواملی چون صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار و روابط انسانی اشاره می کنند. عوامل مؤثر بر رضایت شغلی از نظر کورمن ۴ شامل: عوامل درون محتوایی، عوامل زمینه بیرونی و ماهیت کار است(شامعی، اصفهانی و اصغری، ۱۳۹۰). رضایت شغلی موجب افزایش بهره وری و تعهد فرد در سازمان، تضمین کننده سلامت جسمانی و ذهنی فرد و همچنین موجب افزایش روحیه فرد می گردد و برخی از پیامد های عدم رضایت شغلی شامل، عملکرد ضعیف، غیبت، نقل و انتقال، تأخیر در کار و ترک خدمت است (موحدی و همکاران، ۱۳۹۱).
“هرسی و بلانچارد”[۱۵] معتقدند رضایت شغلی تابعی از سازگاری انتظارات سازمانی با نیازهای
سرشت کلی فرد است .در حالی که این دو توافق و تعادل داشته باشند رفتار به طور هم زمان بر آورنده انتظارات سازمان و نیازهای فرد است یعنی اثر بخشی و رضایت توامأ حاصل می گردد .
( علاقه بند ۱۳۷۳، ص ۱۳۸)
“هایلین [۱۶]“می گوید که رضایتمندی شغلی یک پدیده احساسی است که یک کارمند درباره شغل خود می تواند بدست آورد .بنابراین رضایت شغلی زمانی حاصل می شود که کارکنان از طبیعت کار خود رضایت داشته باشند . از حقوق و مزایای خود راضی باشند ؛ فرصتهای مناسبی برای ارتقا ء ترفیع داشته باشند و از همکاران و سرپرستان خود نیز راضی باشند .
“فلدمن و آرنولند[۱۷]” رضایت شغلی را مجموعه تمایلات مثبت یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند تعریف می نمایند . زمانی که می گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد منظورمان این است که به میزان زیادی شغلش را دوست دارد و از طریق آن نیازهای خود را ارضاء می نماید و درنتیجه احساسات مثبتی دارد .(آرنولند و فلدمن ۱۹۸۸ص۳۱۵)
انیستیتو تحقیقا ت اجتماعی میشیگان رضایت شغلی را رضایت از سازمان ؛ رضایت از سرپرست ؛ رضایت از شغل ؛ رضایت از حقوق و مزایا و رضایت از گروه کاری یا همکاران می داند .
( سرمد ؛ ۱۳۷۸؛ ص ۲۱۳ )
“فیشر و هانا[۱۸]” (۱۹۳۹) رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد نموده و آن را به صورت نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغل تعریف میکنند. به این معنا که اگر شغل شرایطی مطلوب را برای فرد فراهم نماید، فرد از شغلش رضایت خواهد داشت. اما اگر شغلی برای فرد رضایت و لذت مطلوب او را فراهم ننماید، فرد شروع به مذمت شغل نموده و در صورت امکان شغل خود را ترک خواهد کرد.
به طور کلی رضایت شغلی مجموعه احساسات و عواطفی است که افراد درباره شغلهایشان دارند رضایت شغلی دارای پتانسیلی است که بر طیف وسیعی از رفتارها در سازمان تأثیر می گذارد و به تندرستی و سلامت کارکنان کمک می کند . (جنفر[۱۹]و گارت[۲۰]، ۱۹۹۹ص۷۸)
ایجاد رضایت شغلی در کارکنان احتمالاً سرعت بالایی نخواهد داشت اما، قطعاً با شتاب بسیار بالایی از بین میرود. ممکن است همهی شرایط برای بالا نگه داشتن رضایت کارمندی در حدِّ فوقالعاده باشد اما فقط با یک برخورد نامناسب مدیر امکان تأثیر این شرایط مناسب به صورت کاملاً محسوسی به سمت صفر میل نماید.
مسئله اساسی برای مدیران سازمانها این است که چطور میتوان همزمان با تجهیز فعالیتهای افراد در جهت هدف های سازمان طوری عمل کرد که افراد از کار و کوشش خود در سازمان رضایت شخصی و پاداش کسب نمایند.( کمالوند؛ ۱۳۷۸؛ ص ۱۱۴)
هیچ تردیدی نیست که رضایت شغلی اهمیت بسیار زیادی دارد حداقل مدیران به سه دلیل به رضایت شغلی افراد و اعضای سازمان اهمیت میدهند؛ زیرا :
افراد ناراضی سازمان را ترک میکنند و بیشتر استعفا میدهند.
کارکنان راضی از سلامت بهتری برخوردارند و بیشتر عمر میکنند.
رضایت شغلی از کار پدید ه ای است که از مرز سازمان فراتر میرود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان مشاهده میشود.
افراد راضی کمتر غیبت کرده و کمتر سازمان را ترک مینمایند ؛ رضایت شغلی با تصمیماتی که فرد در ارتباط با ترک سازمان میگیرد رابطه ای محکم و منفی دارد؛ رابطه رضایت شغلی با غیبت کارکنان نیز منفی است.
از موارد دیگر اهمیت رضایت شغلی ؛ اثراتی است که این پدیده در کل جامعه خواهد داشت. هنگامی که کارکنان و اعضای سازمان از کار خود لذت میبرند ؛ زندگی خصوصی آنان (در خارج از سازمان ) بهبود می یابد؛ همچنین مزایای حاصل از رضایت شغلی کارکنان سازمان به همه افراد جامعه و شهروندان خواهد رسید . کارکنانی که از شغل خود راضی هستند در جهت رضایت شهروندان قدم بر میدارند . این افراد نگرشی مثبت تر به زندگی دارند و از نظر روانی ؛ جامعه را سالم تر می نمایند.( رابینز ۱۳۷۴؛ صص ۲۹۴-۲۹۵)
“اسمیت[۲۱]“؛ “کندال[۲۲]” ؛ و “هایلین ” پنج بعد شغلی پیشنهاد کرده اند که عبارتند از : ماهیت شغل و دستمزد ؛ فرصت های ارتقاء ؛ سرپرست یا مدیر وهمکاران . این ابعاد از مهمترین ویژگی های شغل هستند که افراد پاسخ موثر نسبت به آنها نشان می دهند . ( محمدزاده و مهروژان ؛ ۱۳۷۵ ؛ ص ۲۶۸ )
۱ـ رضایت از کار[۲۳]: منظور این است که قلمرو و حیطه وظایفی که کارکنان انجام میدهند جالب باشد و فرصتهایی برای یادگیری و پذیرش مسئولیت آنها فراهم کند.
۲ـ رضایت از مافوق[۲۴]: عبارتست از تواناییهای فنی و مدیریتی مدیران و ملاحظاتی که آنان برای علائق کارکنان از خود نشان میدهند.