وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تبیین مزیت رقابتی پایدار برای بانک¬های استان گیلان در قالب ...

کارآفرینی
قابلیت نوآوری
شکل(1-1) مدل ارائه شده در تحقیق لی و هسیه
سرمایه فکری
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری
مزیت رقابتی پایدار
شکل (1-2) مدل ارائه شده در تحقیق باتانی و الزوابی
سرمایه فکری
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری
شکل(1ـ3) مدل ارائه شده در تحقیق مامر زرنلر و همکاران
خود کارایی
تشخیص فرصت ها
پشتکار
سرمایه انسانی
مهارت ها
کارآفرینی
موفقیت شرکت کارآفرین
سود
رشد زیاد
تعداد کارکنان
بقای شرکت های جدید
سرمایه فکری
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری
شکل (1-4) مدل ارائه شده در تحقیق میچالسکی و همکاران
شکل (1-5) مدل مفهومی تحقیق
بر اساس مدل مفهومی تحقیق، به بیان فرضیه ­های پژوهش می پردازیم:
1ـ 7) فرضیه های تحقیق
بر اساس مدل تحقیق ، فرضیه های این تحقیق عبارتند از :
1)بین سرمایه فکری و قابلیت های سازمان رابطه مثبت وجود دارد.
2)بین کارآفرینی و قابلیت ها رابطه مثبت وجود دارد.
3)بین سرمایه فکری و مزیت رقابتی رابطه مثبت وجود دارد.
4)بین قابلیت ها و مزیت رقابتی رابطه مثبت وجود دارد.
5)بین کارآفرینی و مزیت رقابتی رابطه مثبت وجود دارد.
6)بین سرمایه فکری و کارآفرینی رابطه مثبت وجود دارد.
1ـ 8) تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
1ـ 8ـ 1) مزیت رقابتی
مزیت رقابتی توانایی شرکت در جذب نظر مشتریان نسبت به رقبا با تکیه بر قابلیت ها و ظرفیت های سازمانی است ( مومنی ، 1388 ،ص80 ). مزیت رقابتی پایدار سود بلند مدتی است که از تحقق استراتژی های با ارزش و منحصر به فرد حاصل می شود و به وطور هم زمان توسط رقبای جاری و بالقوه قابل تقلید و جایگزینی نمی باشد ( kim et al , 2011,p 1207 ). یک شرکت زمانی دارای مزیت رقابتی است که صاحب منابع و قابلیت هایی باشد که منحصر به فرد و متفاوتند به طوری که از سمت سایر رقبا به راحتی قابل تقلید نبوده و ارزش بیشتری را به مشتریان ارائه می دهد ( Navarro,2010,p50 ). مزیت رقابتی در این تحقیق بر اساس سازه های کیفیت، زمان و هزینه سنجیده می شود(Zhao et al,2006,p131).

        • کیفیتکیفیت به عنوان قابلیت شرکت برای رقابت در بازار جهانی می باشد. کیفیت مکانیسمی موثر برای جذب و نگهداری مشتریان است. کیفیت مکانیسمی موثر برای جذب و نگهداری مشتریان است. کیفیت به معنای ویژگی برتر با حداقل خطا برای یک محصول است. کیفیت شامل کیفیت طراحی محصول ، کیفیت تولید ، مهارت های فنی کارکنان ، یادگیری و آموزش آن ها و همچنین عملکرد قابل اطمینان محصول می باشد( Li et al,2006,p133). کیفیت دراین تحقیق بر اساس عملکرد قابل اطمینان خدمات ، ارائه خدمات فوری به مشتریان، همدلی و ایجاد روابط صمیمانه با مشتریان سنجیده می شود( اردستانی و سعدی ، 1390، ص328).

      ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    • هزینهرقابت در بازار براساس کارایی هزینه نیازمند تلاش برای کاهش هزینه تولید است.به این منظور مدیران برای حفظ هزینه های رقابتی باید به هزینه های مواد اولیه ، نیروی کار ، سربار و هزینه های دیگر توجه کنند. هزینه مواد اولیه بر کاهش هزینه ها در شرکت های تولیدی متمرکز است.بنابراین مواد اولیه و خرید مرتبط به فعالیت هایی هستند که به عنوان شاخص های قابلیت هزینه در نظر گرفته می شوند. هزینه در این تحقیق براساس سازه های هزینه نیروی کار و مواد اولیه و درآمد سنجیده می شود (Li et al , 2006,p133 ).
    • زمان -استفاده از زمان به عنوان یک مزیت رقابتی بر کاهش زمانی که برای کامل کردن فعالیت های تجاری به منظور رضایت مشتریان لازم است متمرکز می باشد. در سال های اخیر ، شرکت های تولیدی به کاهش زمان در حوزه های مختلف موفق شده اند. تحویل کالا و خدمات به عنوان یکی از جنبه های عملیاتی سازمان تعریف شده است به این صورت که یک کالا و خدمات به چه صورتی سریع تر در اختیار مشتری قرار بگیرد. موضوع دیگر نرخ رشد پیشرفت و توسعه تولیدات و فرایند است. بسیاری از شرکت ها در جستجوی حفظ و یا افزایش مشتریانشان بر اساس تمرکز بر فرصت های رقابتی بر اساس توسعه سریع محصولات جدید ، تغییر و تبدیل موجودی ، چرخه زمانی و تحویل به موقع و سریع کالا و خدمات است. مدیریت زمان می تواند کمک کند به کاهش هزینه و افزایش بهره وری .مدیرانی که بر اساس زمان رقابت می کنند نیازمندند به اینکه به دقت جنبه ها و زمانی را که نیازمندند برای تحویل کالا و خدمات به دقت شناسایی کنند و روابط بین هزینه و زمان و زمان و کیفیت را بررسی کنند. در این تحقیق زمان بر اساس سازه های سرعت ارائه خدمات به مشتری ،سرعت توسعه محصولات جدید، سرعت بهبود فرایند ، چرخه زمانی بازده سنجیده می شود. ( Li et al,2006,p133 )

1ـ 8ـ 2) سرمایه فکری[35]حوزه دانش از حوزه صنعتی سبقت گرفته است. سرمایه فکری کلیدی در حوزه دانش است که موجب موفقیت تجارت جهانی می شود و آن به عنوان یک دارایی استراتژیک با ارزش در تجارت امروزی می باشد که به سوی مزیت رقابتی پایدار سوق می دهد. سرمایه فکری به عنوان مجموع ایده های شرکت، اختراعات، فناوری ها ، برندها[36] ، دانش عمومی ، برنامه های رایانه ای ، طرح ها ، مهارت ها ، داده ها ، فرآیندها ، خلاقیت[37] و انتشار آن ها و در مجموع دانشی که در کوتاه مدت منجر به سود می شود. سرمایه فکری در این تحقیق بر اساس سازه های سرمایه انسانی[38] ، سرمایه ساختاری[39] و سرمایه مشتری[40] سنجیده می شود. (,2011,p3 Ranjani et al ).

راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی تطبیقی جایگاه عقل و ...

می­گیرد، با شناخت ایده­ میسر است.
ایده­ ها قائم به ذات­اند، حال آنکه قوام و دوام اشیاء محسوس به چیز دیگری است که بر آن افزوده می­ شود. انسان­های خوب بسیارند اما خوبی همواره یکی است. انسان­های عاشق بسیارند، اما فقط یک عشق وجود دارد. دنیای محسوس دنیای کثرت است اما در حوزه­ ایده­ همواره وحدت حاکم است. افلاطون در محاوره­ی مهمانی، نظریه­ مثل را در قلمرو زیبایی بکار
می­گیرد، اما به شدت تأکید می­ورزد که هرگونه زیبایی زمینی فقط سایه­ای از «زیبایی فی­نفسه» است و نفس، شوق رسیدن به آن را در سر می­پروراند. باید توجه داشت در هر مرحله از سفر، فیلسوف به این شناخت می­رسد که بازتاب­های زیبایی در این جهان فناپذیرند، اما این شناخت در صعود فیلسوف با دریافت­ زیبایی مطلق در آخرین مرحله به خرد تبدیل می­ شود (افلاطون، ۱۳۸۵: ۱۵۴).
به گفته­ی «کامینگز» در نظریه­ صعود افلاطون، عشق، همان شناخت است. علاوه بر این، وی معتقد است که در جمهوری افلاطون نیز رسیدن به خوبی، همان شناخت خوبی است و شناخت خوبی به معنای آگاهی از خوبی است. سپس به این نتیجه می­رسد که عشق افلاطون یک نوع تعمق ابدی در دنیای مثل است (cummings,1976:p 25).
«آن کارسن» معتقد است که در زبان یونانی لغت تفکر و عشق از یک ریشه برخوردارند و این خود بیانگر خط سیر یکسان خرد و عشق است (carson, 1988: p 71)در واقع تفکر، خود انعکاسی از عشق است که منتهی به شناخت می­ شود و به همین دلیل است که عشق در مراحل بالایی صعود، کلی­تر و انتزاعی­تر می­ شود تا در نهایت، به دریافت مثل برسد. این نشانگر مرکزیت مثل به عنوان خرد در نظریه­ افلاطون است. اما از آن­جا که ماهیت زیبایی مادی، رو به تکثر است، تکثر مراحل پایینی سیر فیلسوف، به تولید جسم­ منتهی می­ شود. به عبارت دیگر، فیلسوف در شناخت زیبایی جسم، صرفاً تصویری از خود را در جسم دیگر بوجود می ­آورد و از همین رو است که افلاطون تکثر زیبایی را نوعی جاودانگی می­داند که با این کار، فیلسوف خود را به زنجیره­ی جاودانگی وارد می­ کند و از آن­جا که افلاطون معتقد به تناسخ است، با تکثر، روح فیلسوف در قالب جسم­های مختلف به جاودانگی می­رسد. در آخرین مرحله، فیلسوف با دریافت زیبایی، به تکثر شناخت یا به تعبیری دیگر به تولید خرد می ­پردازد. همان­طور که، در کتاب جمهوری، فیلسوف، عاشق حقیقت و وجود است و در نهایت شناخت و حقیقت را ایجاد می­ کند و این حرکتی کاملاً پویاست چون فیلسوف در عمل تولید در واقع به نوعی خالق است و در مراحل بالا نه تنها تصویری از زیبایی، بلکه خود زیبایی را خلق می­ کند.
در زمینه­ قدرت خلق فیلسوف، کامینگز به نکته­ی مهمی اشاره می­ کند و می­گوید: قدرت خلاقه­ای که در جمهوری افلاطون مورد انتقاد قرار می­گیرد، تقلید انگاره و تصاویری از حقایق دنیای مثل هستند و این تقلید از آن جهت مذموم است که نه تنها دور از اصل زیبایی است بلکه تحریف آن است cummings,1976:p 27))
اما در مهمانی، فیلسوف به مرتبه­ای از شناخت می­رسد که می ­تواند اصل و ماهیت زیبایی را مشاهده کند. پس در مراحل بالایی صعود با تقلید از دنیای مثل، خرد را تولید می­ کند. لازم به ذکر است که در فرایند خلق، فیلسوف خود را با هویت اصل زیبایی که بالاترین وجود و اصل دنیای مثل است، یکی می­گیرد و به همین دلیل است که می ­تواند صورت­های ابدی زیبایی یعنی خرد را بیافریند. در نهایت، هم افزایش خرد و شناخت در مراحل صعود و هم قدرت خلاق فیلسوف در آفرینش مثل ابدی، متضمن ماهیت عشق افلاطونی است. افلاطون در تقسیم ­بندی جهان به عالم مثل و عالم ماده (ظواهر) عالم مثل را دنیای ماهیت­ها تصور می­ کند که تغییرناپذیر است و نهایت وجودی هر چیزی در آن است. برخلاف آن، عالم ماده در بند زمان و مکان و محل تغییر است. دنیایی که در آن هر چیزی محتوم به تولد و رشد و مرگ است، اما آن­چه که بواسطه­ی آن افلاطون این دو عالم را به هم ربط می­دهد این است که در عالم ماده هر چیزی ماهیتی ابدی دارد و فقط قالب مادی خود را عوض می­ کند. پس لازمه­ی درک بهتر زیبایی اشیا، شناخت ماهیت زیبایی­ است چون زیبایی در عالم ماده صورتی از اصل زیبایی است که تنها حقیقت جاودانه اشیا است.
یکی از نکات مهم عشق در نظر افلاطون، این است که به علت قرار دادن زیبایی جسمی یا مادی در مراحل پایینی صعود، زیبایی زمینی و به تبع آن، عشق انسانی، نوع حقیری از عشق محسوب
می­ شود و این باعث شده است که آن را دور از ماهیت و اصل زیبایی در نظر گیرد و خرد را در کنار عشق معنوی و در لایه­ های بالاتر عشق قرار می­دهد.
بنابراین، در تعریف افلاطون از عشق، به این نتیجه می­رسیم که هدف اصلی عشق، زیبایی است. این در حالی است که در نظریه­ صعودی افلاطون، زیبایی، بالاترین شکل مثل است و فیلسوف با شناخت و درک زیبایی مادی به شناخت اصل زیبایی می­رسد. اما نکته­ی حائز اهمیت در این سلسله مراتب، این است که در حرکت از زیبایی جسمانی به سوی زیبایی معنوی، به همان نسبت که عنصر مادیت کاهش می­یابد، عنصر شناخت، افزایش می­یابد. اوج این شناخت در آخرین مرتبه، دریافت زیبایی مطلق است، یعنی زمانی­که فیلسوف قادر به رؤیت کمال زیبایی است. این ما را به این نتیجه می­رساند که زیبایی مطلقی که افلاطون از آن به عنوان حقیقت غایی و هدف عشق یاد می­ کند، همان خرد است. به عبارتی دیگر با مشخص نمودن عنصر شناخت در سیر صعودی فیلسوف، می­توانیم هویت عشق را ببینیم، چرا که بنا بر تعریف افلاطون، هدف غایی عشق، کسب خرد یا شناخت زیبایی است. بنابراین در عروج افلاطونی، عشق صرفاً کانالی است که فیلسوف می ­تواند از طریق آن به خرد برسد (گاتری، ۱۳۷۷: ۳۴۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نکته­ای که برآمده از فلسفه­ی عشق افلاطون است این است که عده­ی خاصی می­توانند اروس را دریابند و این دیدگاه سبب ایجاد نوعی معرفت­شناسی ذومراتب می­ شود که تنها آگاهان و عالمان حقیقی می­توانند ماهیت آن را بشناسند. این سخن ممکن است که حاکی از تقسیم ­بندی اجتماعی درک و فهم باشد بدین معنا که فقط عالمان و فیلسوفان توانایی شناسایی اروس حقیقی را دارند. طبق تعبیر اول، کسانی که اروس را احساس یا شهود نکرده ­اند، قادر نیستند که ماهیت اروس را دریابند مگر این­که سلوک فکری داشته باشند. اما مطابق تعبیر دوم، ناآگاهان و کسانی که سلوک فکری ندارند فقط میل جسمانی را درک می­ کنند نه اروس را.
پس اروس به عالی­ترین توانایی­های انسان مربوط می­ شود که لازمه­ی درک آن، آموزش آدمی به شکلی از اشکال و داشتن سلوک فکری است.

۳-۲- بررسی جایگاه عقل در نظام فلسفی افلاطون

۳-۲-۱- روش عقلانی در معرفت­شناسی افلاطون

از آن­جا که عقل برای توجیه خود، به فلسفه و علوم یونانی گذشتگان نیاز داشت و فلسفه نیز برای مورد قبول واقع شدن به عقل و عقلانیت محتاج بود، به همین دلیل در طول تاریخ، فلاسفه به تفسیر و توضیح عقل پرداختند و سعی بسیار کردند تا هر حقیقتی را با سلاحی مجهز به عقل و استدلال کشف نمایند. از یونان قدیم، که مهد بروز و ظهور فلسفه و کانون عقل­گرایی بود، فیلسوفان بی­شماری به پا خواستند و پرچم عقل­گرایی را به اهتزاز درآوردند. از جمله­­ آنان افلاطون، فیلسوف بزرگ و نامی بود که پایه­گذار مکتب فلسفی صرف شد و هر حقیقتی را حتی حقیقت عالم مُثُل را با عقل جستجو کرد.
«…آری موضوع سخن ما حقیقت است و باید حقیقت را گفت: در وادی آسمان، حقیقتی است که دانش واقعی در پی شناخت آن است. این وجود حقیقی، بی رنگ و بی بو و بی شکل است و به دیده­اش نتوان دید. تنها «خرد» که ناخدای نفس است بر آن راه تواند رفت. تنها خرد آسمانی که از نفس و معرفت حقیقی بهره یافته است…» (افلاطون، ۱۳۶۲: ۱۳۹).
لازم به ذکر است علی­رغم این روش عقلانی در حوزه­ معرفت افلاطون، جریانی زیرینی از شهود نیز در فلسفه­ی افلاطون رخ داد که منتهی به پذیرش عنصری غیر عقلانی در ماهیت ذهن و اهمیت امور غریزی شد. به عنوان مثال افلاطون در فایدروس بیان می­دارد که بزرگترین خیرها را از طریق الهام ناشی از موهبت الهی بدست می­آوریم و از طرفی در مهمانی می­بینیم عشق است که به عقل پر و بال می­دهد تا بتواند به قلمرو امر زیبا و حقیقی راه یابد. به علاوه در نامه هفتم می­بینیم که معرفت نهایی و بنیادی را نمی­ توان تعلیم داد یا به رشته تحریر درآورد، بلکه فقط می­توان از طریق اشراق مستقیم تجربه­شان کرد (تسلر، بی­تا: ۱۳۰).
افلاطون از پیشگامان اندیشه­ی روش عقلانی در فلسفه­ی شناخت است. فرایند شناخت عقلانی به این صورت است که پس از گذشتن از دنیای صورت به دنیای واقعیت یا مثال که تغییرناپذیر و جاوید است، برسد. معرفت به طور کلی دارای دو منبع است که یکی آگاهی از واقعیت است و دیگری اعتقاد به نمودار و سایه­هاست (رقابی، بی­تا: ۴۷).
عقل وسیله­ علم کلی است و محسوسات و امور مادی موضوع علم قرار نمی­گیرند، چون مدام در حال تغییر و دگرگونی بوده و جزئیات پراکنده و منفک از یکدیگرند در حالی­ که موضوع علم باید علاوه بر ثبات دارای وحدت و یگانگی باشد. بنابراین، حواس ظاهری و باطنی، قوه­ی ادراک عوارض و پدیده ­های جسم هستند و جز این­ها نمی ­توانند ادراک کنند پس تنها نیرویی که می ­تواند به کنه و ذات و حقیقت ماهیات ثابت، واحد و بسیط برسد، عقل است. عقل با گذر از محسوسات می ­تواند به معقولات برسد و این بدین معنا نیست که از ادراک حسی استفاده علمی نشود. به همین دلیل، افلاطون مراتب ادراک را شبیه نردبان می­داند که تا از یک پله نگذریم به پله­ی دیگر نمی­رسیم (افلاطون، ۱۳۸۰، ج۲: ۴۹۳-۴۹۴).
لازم به ذکر است که افلاطون برای ادراک اقسامی قایل است: ۱٫ حواس که درک کننده­ عوارض جسم است ۲٫ ظن که حکم بر محسوسات است و چون حکمی که بر محسوسات صادر می­ شود از جهت عوارض و ظواهر چیزهاست و چون ظواهر دائماً در حال تغییرند پس گاهی صادق و گاهی کاذبند. استدلال که متوسط ظن و علم است ۴٫ تعقل: نفس بعد از ظن حسی و علم استدلالی چیزهایی را درک می­ کند که احساس و استدلال به آن پی نبرده­اند زیرا تعقل بستگی به ماده ندارد و مدرک کلیات است (همان، ۱۱۲۸).
افلاطون در بخشی از مکالمه­ی فایدروس، آن­جا که مربوط به بخش اسطوره­ی گردش ارواح است، یک نکته­ی معرفت شناسی بسیار مهم را پیرامون هبوط برخی نفس­ها در جسم حیوان و برخی در جسم انسان، مطرح می­ کند و در توضیح آن چنین می­گوید:
«تنها نفسی که حقیقت را مشاهده کرده است می ­تواند به شکل انسانی ما درآید برای اینکه باید بتواند با گذر از کثرت ادراک حسی به وحدت حاصل از تعقل، همنام­های مثل را بفهمد و این فهم همان چیزهایی است که نفس ما قبلاً به هنگام گردش با خدایشان مشاهده کرده است» (افلاطون، ۱۳۸۰، ج۲ :۱۰۶۰).
این نکته نشانگر این است، که ادراک حسی نزد افلاطون، راهی است به سوی معرفت نه خود معرفت. بر طبق اسطوره، هنگام گردش آسمانی ارواح، همه نفس­هایی که در سفر خدایان با آن­ها همراهند موفق به دیدن حقایق نمی­شوند و همه آن­ها نمی ­توانند در زندگی زمینی، زندگی در بدن انسان را برگزینند، چون نفسی که چیزی از حقایق را ندیده، نمی­تواند با بکار گرفتن قوه­ی عقلانی­اش از کثرات ادراک حسی بگذرد و به یک وحدت عقلانی برسد، چون اساساَ فاقد قوه­ی عقلانی است. به این ترتیب ادراک حسی به منزله­ی راهی است به سوی معرفت که فقط بر روی انسان باز است و این راه بر روی حیوانات با وجود ادراک حسی بسته است.
لازم به ذکر است حتی داشتن قوه­ی عقلانی و گذر از کثرات ادراک حسی به درک مفاهیم کلی متناظر با مثل توسط قوه عقلانی هم عین معرفت نیست، بلکه این معرفت هم راهی است به سوی معرفت. افلاطون بر این مطلب در بخشی از نامه­ی هفتم که بیشتر جنبه­ وجودشناختی دارد، تأکید می­ کند و پیش­فرض­های ضروری دست­یابی به معرفت واقعیت­های عینی را به منزله­ی مراحل ابتدای معرفت می­شمارد .(plato, 1970: 342a)
اولین چیزی که در مورد هر چیز وجود دارد، نام آن است، دوم توصیف آن، سوم تصور آن، چهارم معرفت آن و پنجم مثال آن است. از میان این چهار چیز، معرفت از جهت شباهت، بیشترین نزدیکی را با امر پنجم (وجود مثالی) دارد و سه امر دیگر بسیار دور از آن هستند. حال، رسیدن به امر چهارم (معرفت) بدون گذراندن مرحله­ سوم (ادراک حسی) و بدون آشنایی با نام، تعریف واقعیت مورد نظر، ناممکن است و «اگر کسی، چهار مرحله­ نخست را در مورد اشیا درک نکند، هرگز فهم صحیحی از امر پنجم که وجود مثالی شی است، نخواهد داشت» پس معرفت حقیقی در گروی آشنایی روح انسان با ذات هر چیز است و این همان واقعیت متعالی و مثال متناظر با شی محسوس است (قوام صفری، ۱۳۸۶: ۶۳).
از دیدگاه افلاطون، اشراق حقایق متعالی بر نفس انسان، علاوه بر شرایط معرفت­شناختی چهارگانه­ی گفته شده، شرط مهم دیگری که بیشتر اخلاقی است تا معرفت­شناختی، دارد. طبق این شرط نیروی نفس که ابزار درک انسان است، همیشه در ادراک معقولات و مواجهه با حقایق متعالی موفق نیست، بلکه ممکن است در شرایطی مطابق با جهت رویکردش، مفید و سودمند یا بی­فایده و ضرر باشد» مثلاً نیروی نفس در انسان­های بد و فریبکار ضعیف نیست بلکه در خدمت بدی است و هر چه نیروی بینایی نفس این­گونه انسان­ها قوی باشد، منشأ بدی­های بزرگتری خواهد بود. پس همان­طور که برای دیدن چیزی، چشم را نمی­ توان از تاریکی برگرداند مگر به همراه کل بدن، برای درک و دریافت حقایق متعالی و داشتن شهود باید عقل و کل نیروی آن را از عالم ماده به عالم حقایق برگرداند و این وظیفه­ی آموزش و پرورش است که باید راه تربیت درست را بر عهده بگیرد بدین طریق که معرفت نه ادراک حسی صرف است و نه عقل صرف، بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند (افلاطون،۱۳۸۰، ج۲: ۱۰۱۵).
افلاطون معتقد است که همه علوم این جهان، مظنونات هستند و برای دستیابی به یقین مطلق راهی جز عقل وجود ندارد و حقایق ثابت را عقل درک می­ کند و چون ما به آن­ها دسترسی نداریم بنابراین از درک حقیقت مطلق ناتوانیم.
علوم یا متکی بر حواس و استقرای ناقص است که همواره از مشاهدات حاصل می­شوند و حس و مشاهده خطاپذیرند، پس معتبر نیستند. یا علوم متکی بر عقل و قیاس برهانی است که به دلیل عدم دسترسی به مقدمات یقینی غیر ممکن است، پس باید بر مقدمات ظنی قناعت ورزید (رحمانی، ۱۳۸۹: ۱۵۸).
به اعتقاد افلاطون معرفت حاصل از تعقل، در نهایت اعتبار و عین حقیقت است و معرفت حسی مانند وجود مادی اشیا که متعلق به حواس­اند، نه واقعی و نه خیالی صرف­اند. پس معرفت محسوسات تا حدی معتبر است و این در حالیست که ارسطو معتقد است که معرفت حسی در نهایت اعتبار است اما اساس، معرفت عقلی بوده و تعقل نیز تکرر احساس است (همان، ۴۹۵-۵۰۰). پس افلاطون در ردیف عقل­گرایان محسوب می­ شود که عقل را عمده­ترین منبع شناخت شمرده و حس را بدون تعقل معرفت­زا نمی­داند.

۳-۲-۲- چیستی معرفت از دیدگاه افلاطون

معرفت­شناسی همواره یکی از مهم­ترین مباحث فلسفی به شمار رفته است. توجه­ی فیلسوفان از آغاز تدوین فلسفه تاکنون به معرفت­شناسی متفاوت بوده است. در این میان، افلاطون یکی از برجسته­ترین شخصیت­هایی است که معرفت­شناسی دغدغه­ی اصلی و اساسی او بوده است و اندیشه­ های بدیع و ژرفی را از طریق روش «دیالکتیک» پیرامون چیستی معرفت و ویژگی­ها و واقع­نمایی آن ارائه نموده است. اما با توجه به این­که افلاطون مباحث گوناگونی را در معرفت­شناسی مطرح نموده، ابتدا باید عناصر و سازه­های مختلف تفکر افلاطونی را در هر یک از مباحث فلسفی به دست آورد تا به اهمیت آن­ها در ساختمان فکری او پی برد. براساس این روش، عناصر معرفت­شناسی افلاطون به ترتیب عبارتند از: ۱٫­ ادراک حسی و نقد آن ۲- عقیده و پندار ۳- ریاضیات ۴- شناخت ایده­ ها و نیز آثار آن­ها و بیان روابط آن­ها با یکدیگر و با اشیا محسوس ۵- یادآوری ۶- دیالکتیک.
در رساله­ تیتئوس افلاطون، معرفت چنین تعریف شده است: «باور صادق به همراه امر معقول» لذا معرفت از دیدگاه افلاطون، سه شرط دارد: ۱٫ به وجود تعلّق گیرد ۲٫ همراه امر معقول بوده ۳٫ صادق باشد.
افلاطون بر اساس نظریه­ تذکر، میان معرفت و باور (رأی) صادق، تمایز قایل شد. بر این اساس، او معتقد است که ما می­توانیم در این دنیا به صورت­ها بیندیشیم و آن­ها را بشناسیم چون قبل از تولد، تجربه و از این رهگذر از آن­ها شناخت کسب کرده­ایم که این شناخت در هنگام تولد از بین می­رود و در روح ما نهفته باقی می­ماند و ادراک از محسوساتی که به صورت­ها شبیه هستند، یا توسط دیگری آموزش داده می­ شود یا پژوهش در صورت­ها با گفت­ و گویی دیالکتیکی که (به صورت ایده­آل) مستقل از حواس عمل می­ کند، می ­تواند به یادآوری آن شناخت نهفته و ذاتی بینجامد (افلاطون، ۱۳۸۰،ج۲: ۵۵۶-۵۵۸).
بنابراین، یادآوری صور، بواسطه­ی مشاهده­ محسوسات که تصاویر مُثُلند خود «باور صادق» است. بر طبق این نظریه تصور کلیات قبل از حواس وجود دارند و کار حواس فقط یادآوری آن­هاست و شناخت­های کلی و عقلی به امور جزیی که در محدوده­ حواس قرار دارند، محدود نمی­ شود بلکه به آن حقایق کلی مجرد در جهان مجردات بر می­گردد (صدر، ۱۳۵۹: ۳۱-۳۲).
اما کسانی که مسعتقد به قدیم بودن روح قبل از بدن نمی­باشند، ادارک حسی را وسیله­ای برای آمادگی نفس برای مشاهدات مجردات می­دانند ولی مشاهده­ای که از راه چنین استعدادی حاصل می­ شود، مشاهده­ای از دور است و ادراک کلیات عبارت است از مشاهده­ حقایق مجرد از راه دور، برخلاف مشاهدات عرفانی که از مقدمات دیگری حاصل می­ شود و مشاهده­ای از نزدیک است (افلاطون، ۱۳۸۰، ج۲: ۵۱۴-۵۲۴). اما نظریه­ صحیح در مورد تصورات کلی از سوی ارسطو بیان شده است که این نظر اکثر فلاسفه­ی اسلامی و عقل­گرا این است که انسان دارای نیروی درک کننده­ خاصی به نام عقل است که کار آن ادراک مفاهیم ذهنی کلی است. خواه این مفاهیم که مصداق حسی دارند و خواه سایر مفاهیم کلی که مصداق حسی ندارند.
خلاصه این­که مفاهیم کلی، نوع خاصی از مفاهیم ذهنی هستند که با وصف کلیت در مرتبه­ی خاصی از ذهن تحقق می­یابند و مدرک آن­ها عقل است (ابراهیمیان، ۱۳۷۲: ۱۰۷-۱۰۹).
از نظر افلاطون، معرفت ادراک حسی نیست. زیرا از جمله شرایط معرفت، «ثبات» است و امر محسوس، متغیّر است، هم­­چنین حس خطاپذیر است، پس شرط دیگر، یعنی صدق را فاقد خواهد بود. لذا از نظر او ادعای سوفیست­ها که معتقد بودند ادراک حسی و معرفت مساوی­اند، مردود است. بنابراین، معرفت عبارت است از باور صادقی که به وجود تعلّق گیرد و همراه امر معقول باشد (فعالی، ۱۳۷۶: ۱۰۲).
لازم به ذکر است، اولین گام افلاطون در باب معرفت­شناسی این بود که میان دانش و باور یا گمان، تمایز قائل شد. به اعتقاد وی دانش به حقیقت متصّل است، یعنی این­که اگر کسی بگوید من چیزی را می­دانم آن چیز حقیقت دارد، اما باور ممکن است کاذب یا خطا باشد. حتی یک باور صحیح لزوماً معرفت نیست. معرفت هنگامی بدست می ­آید که ما نه تنها باور صحیحی داریم، بلکه می­توانیم آن را با توجیه عقلی استدلال کنیم. افلاطون از این بحث گامی فراتر
می­رود، چون می­گوید باوری که به این صورت مستدل باشد، غیر قابل رد است پس همیشه حقیقت دارد. هم­چنین او به علت ماهیت متفاوتی که برای باور و دانش قائل شد، نتیجه
می­گیرد که کاربرد این دو مقوله متفاوت است. دانش، آن­چه که هست را می­شناسد ولی باور به چیزی تعلّق می­گیرد که ممکن است باشد یا نباشد و از این نظر کاملاً نسبی است. افلاطون مثال هلن تروایی را می­زند که نماد زیبایی بوده و می­گوید ممکن است امسال زیبا باشد ولی سه سال دیگر زیبا نباشد پس او یک نماد حقیقی نمی تواند باشد. پس باور، نمی­تواند مورد شناخت واقعی قرار گیرد. معرفت حقیقی بدنبال واقعیت ازلی، نامتغیر و مطلق است. بدین­گونه افلاطون به جهان ایده­ ها (مُثُل) هدایت می­ شود و در نهایت، اهمیت حواس را در کسب معرفت واقعی به حداقل می­رساند (گاتری، ۱۳۷۷: ۲۰۸-۲۱۰).
هم­چنین در بررسی کاپلستون از جنبه­ وجود شناختی مثل، می­بینیم که شرط­های لازم برای متعلّق معرفت حقیقی را این­گونه مطرح می­ کند که: «در نگاه افلاطون متعلّق معرفت حقیقی، باید ثابت و پایدار یعنی متعلّق عقل باشد نه حس. این شرط­های لازم تا آن­جا که مسأله به عالی­ترین مرتبه­ی شناخت مربوط است توسط کلی تحقق می­پذیرد» (کاپلستون، ۱۳۶۸: ۱۶۳-۱۹۳).
این سخن کاپلستون حاکی از دو ادعا است: الف- متعلق معرفت حقیقی، باید ثابت و پایدار یعنی متعلق عقل باشد و ب- شرط­های ثبات و پایداری، به معنی متعلق عقل بودن، با کلی تحقق
می یابند. افلاطون در تمثیل خط در رساله­ جمهوری مراتب وجود را به دو عالم محسوس و معقول تقسیم می­ کند و شناخت ناظر بر محسوس را عقیده، و شناخت ناظر بر معقول را معرفت می­نامد. عالم معقول شامل دو مرتبه است: الف- امور ریاضی که موضوع استدلال ریاضی است. ب- مبادی اعلی یا مثل که موضوع معرفت حقیقی که بالاترین مرتبه­ی شناخت و معرفت به حقایق متعالی یا مثل است. حاصل این دو ادعا این است که از نظر افلاطون بدون تحقق کلّی، معرفت حقیقی ناممکن است. بنابراین، متعلّق عقل، امور ثابت است و متعلّق حس، امور غیر ثابت (افلاطون،۱۳۸۰، ج۱: ۵۰۹-۵۱۱).
از نظر افلاطون، معرفت ادراک عمیقی از ذات امور است که از راه دیالکتیک (بحث عقلی) می­توان بدان دست یافت. پس تفاوتی میان باور و دانش وجود دارد. باور تا براساس دانش (شناخت ذات) نباشد، ارزش چندانی ندارد. البته امور جزئی با کلی (مُثُل) ارتباط دارند زیرا جزئی به نحوی شبیه کلی است. یک شخص زیبا، به نوعی در مفهوم مطلق و ازلی زیبایی شریک است و به همین علت زیبا خوانده می­ شود. در حقیقت، افلاطون با مطرح نمودن نظریه شرکت به محسوسات یعنی اموری که از طریق حواس شناخته می­شوند، واقعیت و اعتبار بیشتری می­بخشد. براساس این نظریه، محسوسات صرفاً انعکاسی از معقولات نیستند. بلکه به میزانی که می­توانند در درک معقولات شریک باشند از واقعیت بیشتری برخوردارند fibleman, 1933: p.50))
افلاطون با بهره گرفتن از دو تشبیه معروف غار و خورشید، فرضیات خود را در مورد واقعیت و نحوه­ کسب معرفت روشن می­ کند. بدین­گونه که نقش مفهوم خیر در جهان مُثُل همانند نقش خورشید در دنیای مادی است. یعنی همان­طور که خورشید منبع نور است و به ما نه تنها توان دیدن، بلکه حیات را نیز می­دهد، مفهوم خیر، منبع معرفت و حیات ذاتی امور است که از طریق کسب آن، ما به بصیرت می­رسیم. بدین ترتیب شخص فرهیخته (فیلسوف­شاه) در فلسفه­ی افلاطون کسی است که مفهوم خیر را درک کرده است و به درک عمیق ماهیت امور دسترسی پیدا کرده است و وظیفه­ی او هدایت دیگران به سوی این بینش است.
در تمثیل غار افلاطون، جهان محسوس به زندان، نور آتش به نور خورشید و صعود به جهان بیرون از غار به صعود ذهن از جهان محسوس به جهان معقول (دنیای مثالی) تشبیه شده است (کاپلستون، ۱۳۶۸: ۱۰۵). کورن فورد تعبیر جالبی را برای فهم تمثیل غار مطرح می­ کند و آن را به وسایل امروزه مانند سینما و تلویزیون تشبیه می­ کند. بدین معنی که فاصله­ی سایه­های روی دیوار غار با بیرون غار همان­قدر تفاوت دارند که تصویری که از بازیگری که در صحنه مشاهده می­کنیم با شخصیت آن بازیگر (cornford, 1968:p230).
بنابراین می­توان گفت افلاطون، با برداشتن گامی مهم، دو نظام هستی­شناسی و
معرفت­شناسی هماهنگ و منسجمی ارائه کرد و نقش عمده­ی مسائل معرفت­شناسی را در حل مشکلات وجود شناسی نشان داد. با این وصف، می­توان افلاطون را مبدع علم معرفت­شناسی به شمار آورد (فعالی، ۱۳۷۶: ۱۰۲).

جرایم_بهداشتی،_درمانی_و_دارویی_در- فایل ۲

منظور از عنصر معنوی آن است که مرتکب، عملی را که طبق قانون جرم شناخته شده را با قصد مجرمانه انجام داده و یا آن که در ارتکاب آن عمل مرتکب خطا و تقصیر جزایی شده باشد. هر گاه چنین قصد مجرمانه و یا خطای جزایی وجود نداشته باشد کسی را نمی‌توان تحت تعقیب و مجازات قرار داد.[۳۸]
قصد مجرمانه در اصطلاح حقوق جزا عبارت است از میل و خواستن قطعی و منجز به انجام عملی و یا ترک عملی که قانون آن را نهی کرده است و خطای جزایی عبارت است از رفتاری مبتنی بر بی احتیاطی، بی مبالاتی،‌ غفلت و سهل انگاری که نتیجه آن،‌ اعمال مجازات برای مرتکب آن است.[۳۹] با توجه به تعریف «قصد» می‌توان جرایم عمدی را از جرایم غیرعمدی تفکیک کرد. جرایم عمدی جرایمی‌هستند که مجرم با قصد منجز مجرمانه یعنی با میل و اراده ‌خود مرتکب عملی می‌شود که قانون آن را نهی کرده یا فعلی را ترک می‌کند که به موجب قانون انجام آن عمل لازم دانسته شده است.[۴۰]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به عبارت دیگر جرایم عمدی جرایمی‌هستند که مرتکب با قصد و اراده ، فعل مجرمانه را انجام می‌دهد و نتایج عمل خود را هم خواستار می‌شود.[۴۱] در مقابل، جرایم غیرعمدی جرایمی‌هستند که در آنها قصد مجرمانه به شکلی که یاد شد وجود ندارد و غالباً یک خطای جزایی به عنوان عنصر معنوی جرم وجود دارد. به بیان دیگر در جرایم غیرعمدی هر چند مرتکب، اراده انجام عمل دارد ولی نتیجه حاصله از آن را نمی‌خواهد و گاهی حتی این نتیجه را پیش بینی نمی‌کند.
حقوقدانان ، مصادیق متعددی برای خطای جزایی برشمرده اند که از جمله می‌توان بی‌احتیاطی،‌ بی‌مبادلاتی، غفلت، سهل انگاری و عدم رعایت مقررات و نظامات دولتی را نام برد. بیشتر جرایم بهداشتی،‌‌ درمانی و داروی از جمله جرایم عمدی به شمار می‌رود به عنوان مثال ماده ۱۸ قانون مربوط به مقررات امور پزشکی و دارویی و مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب ۱۳۳۴ مقرر می‌دارد: «اشخاصی که در تهیه مواد دارویی به هر کیفیتی مرتکب تقلب شوند از قبیل آن که جنسی را به جای جنس دیگر قلمداد نمایند و یا آن را با مواد دیگر مخلوط سازند و همچنین با علم به فاسد و تقلبی بودن آن مواد، برای فروش آماده و یا آن را عرضه بدارند و یا به فروش برسانند و یا دارویی را به جای داروی دیگر بدهند به مجازات های ذیل محکوم خواهند شد…..»
خطای جزایی نیز در پاره ای موارد باعث تحقق جرم بهداشتی و دارویی دانسته شده است. مثلاً ماده ‌۶ قانون مواد خوردنی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی مصوب ۱۳۴۶ مقرر می‌دارد: «هرگاه در نتیجه بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی یا عدم مهارت تهیه‌کننده یا سازنده یا فروشنده و عرضه‌کننده یا هریک از عاملین آنها مواد خوردنی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی به صورتی درآید که مصرف آن موجب بیماری یا آسیبی گردد که معالجه آن کمتر از یک ماه باشد مجازات مذکور برحسب مورد دو ماه تا شش ماه حبس تأدیبی خواهد بود و در صورتی که مدت معالجه زائد بر یک ماه باشد مرتکب به حداکثر مجازات حبس مذکور در این ماده و تأدیه غرامت از پنج هزار تا پنجاه هزار ریال محکوم می‌شود.»
گفتیم سوءنیت یا قصد مجرمانه که در تحقق جرایم عمدی لازم است عبارت است از اراده آگاهانه شخص در ارتکاب عمل مجرمانه، که مجرم را به سوی ارتکاب جرم و نقض قانون جزا سوق می‌دهد. چنین اراده و قصدی برای تحقق کلیه‌ جرایم عمدی ضروری است اما گاهی این سوء نیت عام کافی نبوده، علاوه بر آن سوءنیت خاص هم ضروری است تا جرم تحقق یابد.[۴۲]به عبارت دیگر در جرایم اخیر علاوه بر قصد ارتکاب عمل مجرمانه، (سوء نیت عام) باید قصد دیگری هم که از طرف قانون برای تحقق جرم ضروری شناخته شده تحقق یابد. در غالب جرایم بهداشتی، درمانی‌ و دارویی وجود سوءنیت عام برای تحقق این جرایم کافی دانسته شده با این حال برخی از جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی را می‌توان یافت که قانونگذار برای تحقق آنها قصد ویژه ای را علاوه برقصد عام مجرم، لازم دانسته است. به عنوان نمونه: به موجب ماده‌۴ قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی مصوب ۱۳۶۷: «ایجاد و یا ارائه خدمات مازاد بر احتیاج به منظور سودجویی و … جرم محسوب شده و متخلف به مجازات های زیر محکوم می‌گردد…..»
چنانکه ملاحظه می‌شود در تحقق این جرم علاوه بر سوء نیت عام، وجود قصد سود جویی نیز لازم است . یا در ماده‌ یک «قانون مواد خوردنی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی» مصوب ۱۳۴۶ مخلوط کردن مواد خارجی به جنس به منظور سوءاستفاده جرم دانسته است.
گفتار سوم: تفاوت جرایم بهداشتی و درمانی و دارویی با تخلفات انتظامی‌
در کنار جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی، که در قوانین جزایی پیش بینی شده در آیین‌نامه ها و قوانین مربوط به امور بهداشتی، درمانی و دارویی، برخی اعمال نیز به عنوان تخلف انتظامی‌پیش بینی شده و مجازات هایی نیز برای آنها در نظر گرفته شده است. برای روشن‌ترشدن ماهیت و مفهوم جرایم بهداشتی، درمانی و دارویی لازم است که ماهیت تخلفات انتظامی‌نیز شناخته شود و تفاوت دو مفهوم جرایم و تخلفات انتظامی‌به ویژه در امور بهداشتی و درمانی و دارویی روشن گردد. برای این منظور در چند قسمت به بررسی این موضوع می‌پردازیم:
الف) تعریف تخلفات انتظامی
در هر جامعه و کشوری انجمن ها و اتحادیه های مختلف اعم از صنفی ، شغلی و مانند آن وجود دارد که از اجتماع افراد هم فکر یا کسانی که دارای شغل و عنوان واحدی هستند به وجود آمده است،‌ برای نمونه می‌توان به انجمن پزشکان، کانون وکلای دادگستری، احزاب سیاسی و یا اتحادیه های صنفی و کارگری اشاره کرد. هدف از تشکیل این اجتماعات و کانون‌ها حفظ منافع صنفی افراد و یا حمایت شغلی و اجتماعی از آنان می‌باشد. بعضی از این اجتماعات بر حسب اهمیت و به منظور حفظ شئون اجتماعی اعضا، قواعد و مقرراتی را وضع می‌کنند و برای تخلف از این مقررات نیز ضمانت اجراهایی را پیش بینی می‌کنند گاهی هم مقنن دخالت می‌کند و مجازات‌هایی را برای این تخلفات در نظر می‌گیرد. این نوع تخلفات را تقصیرات اداری یا انضباطی یا تخلفات انتظامی‌ نامیده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت تخلفات انتظامی یا تقصیرات انضباطی عبارت است از تخلفاتی که اعضاء‌ هر جمعیت یا انجمن به مناسبت حیثیت و شغل و مقام و وظیفه اداری یا شغلی خود مرتکب می‌شوند. این تخلفات بر حسب مورد و اهمیت مختلف و به همین دلیل مجازات آنها نیز متفاوت است.[۴۳]
در واقع جامعه صنفی هم در مقیاس کوچکتر مانند جامعه بزرگی که در یک کشور وجود دارد قائم به اصولی است که نقض آنها نظام جامعه‌ صنفی را به می‌ریزد و برای جلوگیری از به هم ریختگی ناچار باید کسانی که اصول مزبور را مورد تهدید و تجاوز قرار می‌دهند مقررات و مجازات‌هایی را پیش بینی کرد.[۴۴]
ب) تفاوت جرم با تخلف انتظامی‌
مهمترین وجه اشتراک پدیده جنایی با تخلف انتظامی‌آن است که ارتکاب جرم و تخلف انتظامی‌مرتکب را با عکس العمل خاصی که در برخی موارد ممکن است شدید باشد مواجه می‌کند اما صرف نظر از این وجه اشتراک بین جرم و تخلف انتظامی‌تفاوت های زیادی وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:

    1. اختلاف از نظر قلمرو:

پدیده‌ جنایی یا جرم ، بر هم زننده نظم عمومی‌بوده و لذا محدوده حقوق جزا شامل کلیه ‌کسانی که ساکن کشور هستند می‌شود. بنابراین جرم دارای جنبه عام می‌باشد و شامل کلیه افراد جامعه بدون توجه به شغل، صنف، حرفه و موقعیت آنها می‌گردد در حالی که تخلف انتظامی‌فقط شامل کسانی می‌گردد که به شغل یا حرفه یا صنف خاصی وابسته می‌باشند به عنوان مثال تخلفات انتظامی‌پزشکان یا قضات تنها شامل کسانی می‌شود که در این شغل یا حرفه اشتغال به کار دارند.[۴۵]

    1. اختلاف از نظر عنصر قانونی:

براساس اصل قانونی بودن جرم و مجازات، جرم به هر فعل یا ترک فعلی اطلاق می‌شود که بر طبق قانونِ از قبل تصویب شده، مستلزم کیفر باشد. بنابراین کلیه عناصر تشکیل دهنده جرایم و میزان مجازات آن از طرف مقنن تعیین گردیده و حدود هر عمل مجرمانه به طور دقیق مشخص شده است در حالی که در تخلفات انتظامی‌معمولاً نوع تخلف و میزان مجازات آن به وسیله آیین نامه یا اساسنامه خود انجمن معین می‌شود بنابراین عنصر قانونی جرم جزایی قانون است و جنبه ‌عام و کلی دارد ولی تخلف انتظامی، خاص و قرارداری است و تابع مقررات خاص هر صنف است علاوه بر این و در بسیاری از موارد، عمل مجرمانه به صورت مشخص و منجّز بیان نمی‌شود به عنوان مثال در بسیاری از مقررات شغلی و حرفه ای، اعمالی که بر خلاف شئونِ آن شغل یا حرفه یا صنف باشد به عنوان تخلف انتظامی‌مطرح شده است بدون آن که این اعمال به طور دقیق معین و احصاء ‌شود.[۴۶] مثلاً در ماده‌۳ از «آیین نامه انتظامی‌رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای شاغلین حرفه های پزشکی و وابسته» مصوب ۹/۵/۷۳ هیأت وزیران،‌ ارتکاب کارهایی که موجب هتک حرمت پزشکی می‌شود از تخلقات انتظامی‌دانسته شده و یا ماده ‌۶ همین قانون انجام امور خلاف شئون پزشکی توسط شاغلان حرفه های پزشکی را ممنوع و مستوجب مجازات دانسته است.

    1. اختلالات از جهت مجازات و ضمانت اجراء :

به طور کلی عکس العملی که در مقابل تخلّف انتظامی‌اعمال می‌شود خفیف تر از عکس‌العملی است که به صورت مجازات یا کیفر در برابر پدیده مجرمانه پیش بینی شده است و مجازات جرایم برحسب مورد ممکن است شلاق، حبس، جزای نقدی، اعدام و مانند آن باشد درحالیکه مجازات‌های صنفی غالباً به صورت اخطار شفاهی یا کتبی، توبیخ، انفصال موقت یا دایم یا ممنوعیت از اشتغال به شغل معینی می‌باشد.[۴۷]

    1. اختلاف از نظر آیین دادرسی و مرجع رسیدگی:

قواعد و مقررات مربوط به رسیدگی به تخلف انتظامی‌با مقررات آ.د.ک متفاوت است. نحوه تعقیب، تحقیق و دادرسی در مورد تخلف انتظامی‌تابع تشریفات خاصی است که قبلاً تدوین شده است[۴۸] علاوه بر این مرجع رسیدگی به پدیده جنایی، دادگاه های کیفری است که طبق قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی و حکم صادر می‌کند ولی مرجع رسیدگی به تخلفات انتظامی‌همان دادگاه‌ها و مراجع اداری است که در آیین نامه یا اساسنامه یا مقررات آن صنف یا حرفه مشخص شده است.[۴۹] به عنوان مثال مرجع رسیدگی به تخلفات انتظامی‌شاغلان و حرفه های پزشکی، هیأت های بدوی انتظامی‌در هر شهرستان می‌باشد.
ج) تخلفات انتظامی‌در امور پزشکی و دارویی
برای ایجاد نظم و حفظ شئون حرفه پزشکی و نیز منظم ساختن امور دارویی مقررات و ضوابط خاصی پیش‌بینی شده و تخلف از این ضوابط و مقررات به عنوان تخلف انتظامی‌قابل پیگرد و مجازات دانسته شده است. ما در اینجا به اختصار به تخلفات انتظامی‌در امور پزشکی و دارویی اشاره می‌کنیم.

    1. تخلفات انتظامی‌در امور پزشکی:

به موجب تبصره ماده‌۲۴ «قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی»: «عدم رعایت موازین شرعی و قانونی و مقررات و نظامات دولتی و صنفی و حرفه ای و عدم رعایت شئونات شغلی و صنفی و سهل انگاری در انجام وظایف قانونی و اجحاف به بیماران و مراجعین به وسیله شاغلین حرف پزشکی و وابسته به پزشکی تخلّف محسوب و متخلفین با توجه به شدّت و ضعف عمل ارتکابی و تعدد و تکرار آن حسب مورد به مجازات های زیر محکوم می‌گردند:
الف) تذکر یا توبیخ شفاهی در حضور هیئت مدیره نظام پزشکی محل.
ب) اخطار یا توبیخ کتبی با درج در پرونده نظام پزشکی محل.
ج) توبیخ کتبی با درج در پرونده نظام پزشکی و نشریه نظام پزشکی محل یا الصاق در تابلوی اعلانات نظام پزشکی محل.
د) محرومیت از اشتغال به حرفه های پزشکی و وابسته از سه ماه تا یکسال در محل ارتکاب.
هـ) محرومیت از اشتغال به حرفه های پزشکی و وابسته از سه ماه تا یکسال در تمام کشور.
و) محرومیت از اشتغال به حرفه‌های پزشکی و وابسته از بیش از یکسال تا پنج سال در تمام کشور.
ز) محرومیت دائم از اشتغال به حرفه های پزشکی و وابسته در تمام کشور.
در ادامه این تبصره آمده است که مصادیق تخلفات مذکور و نوع و میزان مجازات ها در هر مورد و نحوه رسیدگی به آنها و اجرای احکام مربوطه به شرح آیین نامه ای است که پس از تشکیل شورای عالی نظام پزشکی توسط هیأت عالی انتظامی‌سازمان تهیه و پس از تأیید شورای عالی نظام پزشکی به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. و به استناد همین تبصره،‌ هیأت وزیران در تاریخ ۹/۵/۱۳۷۳ «آیین نامه‌ انتظامی‌رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای شاغلان حرفه های پزشکی و وابسته» را تصویب کرد و تخلفات صنفی و حرفه ای پزشکی و مجازات آنها را به تفصیل بیان نمود.
برای رسیدگی به تخلفات مزبور نیز ماده‌ ۲۴ «قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی» مقرر می‌دارد:« به منظور رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای شاغلین حرف پزشکی و وابسته به پزشکی، سازمان نظام پزشکی در مرکز و شهرستان ها دارای هیأت عالی انتظامی‌و هیأت های بدوی انتظامی‌خواهد بود که مطابق مواد بعدی این قانون تشکیل می‌گردد.»

    1. تخلفات انتظامی‌در امور دارویی:

مقررات و ضوابط ویژه داروخانه ها در آیین نامه ای به نام «آیین نامه داروخانه ها» پیش بینی شده و به تصویب هیأت وزیران رسیده است. در این آیین نامه پس از آن که مقررات و ضوابط داروخانه ها بیان شده، مجازات انتظامی‌تخلف از این مقررات نیز پیش بینی شده است. ماده ۲۷ آیین‌نامه داروخانه ها مقرر می‌دارد: «در اجرای بندهای ۱۲ و ۱۳ ماده یک قانون وظایف و تشکیلات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با متخلفین از مفاد الزامات این آیین نامه در رابطه با لغو موقت یا دائم پروانه تأسیس داروخانه به نحو زیر رفتار خواهد شد.
تبصره ۱- تذکر شفاهی با قید موضوع در صورت مجلس بازرسی محل توسط سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان مربوطه یا شبکه بهداشت و درمان منطقه.
تبصره ۲- اخطار کتبی توسط سازمان منطقه ای بهداشت و درمان استان.
تبصره ۳- لغو موقت پروانه تأسیس و تعطیل داروخانه به مدت از یک ماه تا سه ماه به پیشنهاد سازمان و تصویب کمیسیون قانونی.
تبصره‌۴- لغو موقت پروانه تأسیس و تعطیل داروخانه به مدت سه ماه تا یک سال به پیشنهاد سازمان و تصویب کمیسیون قانونی.

دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با ارائه الگوریتم جدید۹۳ باهدف بهبود ...

روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
همان‌طور که در فصل قبل اشاره شد شبکه‌های موردی از تعدادی گره‌های بی‌سیم که می‌توانند سیار هم باشند تشکیل‌شده‌اند. در این شبکه‌ها از هیچ زیرساخت پیش‌ساخته‌ای استفاده نمی‌شود. بدین معنا که هیچ زیرساختی مانند یک ایستگاه مرکزی، مسیریاب، سوییچ و یا هر چیز دیگری که در دیگر شبکه‌ها از آن‌ها برای کمک به ساختار شبکه استفاده می‌شود، وجود ندارد. بلکه فقط تعدادی گره بی‌سیم هستند که با کمک ارتباط با گره‌های همسایه به گره‌های غیر همسایه متصل می‌گردند. در این نوع شبکه‌ها هر گره نه‌تنها به‌عنوان میزبان بلکه به‌عنوان یک مسیریاب نیز عمل ارسال بسته‌های اطلاعاتی را انجام می‌دهد؛ بنابراین گره‌ها از روش خود پیکربندی برای آدرس‌ها و مسیریابی‌ها استفاده می‌کنند. گره‌ها به‌طور مستقیم، بدون هیچ‌گونه نقطه دسترسی با همدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و سازمان ثابتی ندارند، بنابراین در یک توپولوژی دلخواه شکل‌گرفته‌اند. هر گره مجهز به یک فرستنده و گیرنده است. مهم‌ترین ویژگی این شبکه‌ها وجود یک توپولوژی پویا و متغیر است که نتیجه تحرک گره‌ها است. با توجه به متحرک بودن گره‌ها، مسیریاب‌های شبکه موردی نیاز دارند که تغییرات توپولوژی شبکه را به گره‌های دیگر منعکس کنند. مسیریابی و امنیت از چالش‌های امروز این شبکه‌هاست. سپس مسیریابی در شبکه‌های موردی بیان شد. مسیریابی در شبکه‌های موردی به عهده خود گره‌های موجود در شبکه است. بدین معنا که هیچ دستگاه کمکی شبکه‌ای مانند سوئیچ، مسیریاب و یا هاب برای مسیریابی وجود ندارد. بلکه این خود گره‌های تشکیل‌دهنده شبکه هستند که عمل مسیریابی را انجام می‌دهند. متحرک بودن گره‌ها باعث شکسته شدن ارتباط‌های بین گره‌ها می‌شود. با توجه به اینکه این نوع شبکه‌ها به‌هیچ‌وجه توپولوژی ثابتی ندارند و در هرلحظه نحوه چیدمان گره‌ها دچار تغییر می‌شود، به همین علت روش‌های مسیریابی مورداستفاده در شبکه‌های باسیم و شبکه‌های بی‌سیم دارای زیرساخت که نقاط دسترسی در آن‌ها ثابت هستند در شبکه‌های موردی کارایی لازم را ندارند. در ادامه پروتکل‌های مسیریابی در این شبکه‌ها را معرفی خواهیم کرد. تاکنون پروتکل‌های مسیریابی زیادی برای این شبکه‌ها معرفی‌شده‌اند که به‌طورکلی به روش‌های مبتنی بر موقعیت و سلسله مراتبی و مسطح تقسیم می‌شوند. یکی از معروف‌ترین پروتکل‌های مسیریابی در شبکه‌های موردی، پروتکل مسیریابی AODV است که در بسیاری از تحقیقات، تأثیر حملات مختلف بر روی آن بررسی‌شده است. در شبکه‌های موردی این پروتکل سازگاری سریعی با شرایط لینک‌های پویا، سربار حافظه و استفاده پایین از شبکه را دارد. پروتکل مسیریابی AODV قابلیت‌های پویا بودن، خود آغازی و مسیریابی تک‌پخشی و چندپخشی را برای گره‌هایی که می‌خواهند در ایجاد یک شبکه موردی شرکت نمایند فراهم می‌کند. این پروتکل الگوریتمی است که بنا بر تقاضا کار می‌کند؛ یعنی این پروتکل مسیر بین گره‌ها را تنها درصورتی‌که توسط گره منبع درخواست شده باشد می‌سازد و تا زمانی که مسیرها توسط منبع موردنیاز است آن‌ها را حفظ می‌کند. این پروتکل برای تضمین تازگی مسیرها و عدم وجود حلقه از شماره ترتیب استفاده می‌کند. از ویژگی‌های دیگر این پروتکل این است که مسیرهای بدون دور ایجاد کرده، خود آغاز بوده و برای مقیاس‌های بزرگ شبکه که از تعداد زیادی گره تشکیل‌شده است نیز پاسخگوست. ساختار ویژه شبکه‌های موردی باعث به وجود آمدن مشکلات جدیدی برای ایجاد امنیت در این دسته از شبکه‌ها شده است. با بهره گرفتن از سیگنال‌های رادیویی به‌جای سیم و کابل و درواقع بدون مرز ساختن پوشش ساختار شبکه، نفوذ گران قادرند در صورت شکستن موانع امنیتی نه‌چندان قدرتمند این شبکه‌ها، خود را به‌عنوان عضوی از این شبکه‌ها جا زده و در صورت تحقق این امر، امکان دستیابی به اطلاعات حیاتی، حمله به سرویس‌دهندگان سازمان و مجموعه، تخریب اطلاعات، ایجاد اختلال در ارتباطات گره‌های شبکه با یکدیگر، تولید داده‌های غیرواقعی و گمراه‌کننده، سوءاستفاده از پهنای ‌باند مؤثر شبکه و دیگر فعالیت‌های مخرب وجود دارد. بعد از بیان ضعف‌های شبکه موردی ازلحاظ امنیتی، انواع حملات در این شبکه‌ها که شامل حملات فعال و غیرفعال می‌شوند موردبررسی قرار گرفتند. سپس به توضیح در موردحمله سیاه‌چاله پرداخته شد. این نوع حمله بسیار خطرناک ارزیابی می‌شود و در شبکه‌های موردی حساس یا نظامی، تهدیدی جدی خواهد بود. مقابله با این حمله بسیار دشوار است چراکه شناسایی گره مهاجم در این وضعیت بسیار سخت است و نیاز به ابزارهای جست‌وجو، احراز هویت و اعتبارسنجی گره‌ها دارد. مهاجم سیاه‌چاله در ابتدا احتیاج به این دارد که وارد گروه ارسال همه پخشی شود تا بتواند بسته‌های داده را از جلسه چندپخشی جدا کند. گره مهاجم با وانمود کردن خود به‌عنوان کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن بسته‌ها به گره مقصد، فرستنده بسته را وادار می‌کند تا بسته خود را از طریق این گره ساختگی به مقصد برساند. درنتیجه به‌راحتی شروع به نابودی کل بسته‌ها عبوری از خود می‌کند. این مفهوم دقیقاً به مفهوم سیاه‌چاله که ستاره‌ها را به درون خود می‌کشد و آن‌ها را نابود می‌سازد شبیه است. این نوع حمله تعدادی یا همه بسته‌های دریافتی را به‌جای ارسال کردن، حذف می کند و باعث می‌شود نتایج نرخ تحویل بسته بسیار پایین باشد. در ادامه به بررسی تحقیقات انجام‌شده درزمینه حمله سیاه‌چاله بر روی پروتکل مسیریابی AODV پرداخته شد. جدیدترین روش‌ها و راهکارهای موجود برای مقابله با حمله سیاه‌چاله را بیان شدند. راهکارهای مختلف برای مقابله با حمله سیاه‌چاله و حذف گره‌های متخاصم موردبررسی قرار گرفتند. بعضی از این روش‌ها برای حمله سیاه‌چاله تکی مناسب بودند و برخی دیگر برای حمله سیاه‌چاله جمعی یا هر دو. سپس کارایی شبکه در هرکدام از این روش‌ها برحسب پارامترهایی مانند نرخ تحویل بسته، تأخیر زمانی، سربار الگوریتم، مصرف انرژی، پهنای باند، سرعت تشخیص گره‌های خرابکار و …موردبررسی قرار گرفت. برخی از راهکارها با نرم‌افزار NS2 و برخی دیگر با نرم‌افزار Glomosim شبیه‌سازی‌شده بودند. برای هرکدام از روش‌ها نتایج شبیه‌سازی بیان شد و مزیت و عیب آن‌ها موردبررسی قرار گرفت. در این فصل ابتدا روشی که از آن ایده گرفته‌شده بیان‌شده است. سپس الگوریتم پیشنهادی موردبررسی قرارگرفته است. هدف الگوریتم پیشنهادی، کاهش تأخیر و افزایش نرخ تحویل بسته در محیط‌هایی است که افشای اطلاعات خسارات جبران‌ناپذیری در‌ پی خواهد داشت. الگوریتم پیشنهادی بر روی پروتکل AODV پیاده‌سازی شده است. در این الگوریتم سعی بر این است که بتوان با توجه به رفتار گره‌ها در شبکه، گره‌های خرابکار را به‌منظور جلوگیری از ارائه دادن اطلاعات غلط به گره‌های بررسی‌کننده، شناسایی و حذف کرد. برای شناسایی گره‌های خرابکار از تعدادی قوانین استفاده‌شده است و اصول الگوریتم پیشنهادی موردبررسی قرار گرفته‌اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۲ روش ایده گرفته‌شده:
در این تحقیق روشی برای تشخیص و مقابله با حملات سیاه‌چاله ارائه‌شده است که با حداقل هزینه یا سربار می‌تواند گره‌های خرابکار را تشخیص و در قرنطینه قرار دهد [۴۱]. شبه کد این روش به‌صورت زیر است:
ثبت اطلاعات مربوط به فعالیت گره‌ها که شامل موارد زیر است:
تعداد داده‌های ارسالی به گره همسایه.
تعداد داده‌های دریافتی از یک گره همسایه.
تعداد پاسخ‌های دریافتی از یک گره همسایه.
ارسال بسته درخواست نظرات همسایه‌ها در مورد یک گره همسایه که بسته پاسخ را ارسال کرده است.
دریافت اطلاعات ثبت‌شده در مورد گره فرستنده بسته پاسخ در گره همسایه آن.
بررسی اطلاعات دریافتی و اعلام نظر در مورد خرابکار بودن گره.
ارسال یک بسته خطر برای قرنطینه کردن گره خرابکار.
حذف گره‌های داخل قرنطینه در فرایند مسیریابی.
این الگوریتم بر روی پروتکل AODV پیاده‌سازی شده است و برای انجام عملیات خود از چندین بسته جدید استفاده می‌کند که عبارت‌اند از:
بسته درخواست اطلاعات در مورد یک گره: بسته شامل شناسه گره مورد سؤال، شناسه فرستنده درخواست و زمان زندگی بسته است.
بسته اطلاعات گره‌های همسایه در مورد گره مورد سؤال: این بسته شامل تعداد بسته‌های داده دریافتی از گره موردنظر، تعداد بسته‌های ارسالی به گره موردنظر و تعداد بسته‌های پاسخ مسیر دریافتی از گره موردنظر است.
بسته اعلام‌خطر: این بسته شامل گره‌هایی است که خرابکار شناخته‌شده‌اند و باید در لیست قرنطینه گره‌ها قرار بگیرند. بسته اعلام‌خطر در کل شبکه پخش می‌شود.
مزیت‌:
گره ای فرایند نظرخواهی را شروع می‌کند که یک بسته پاسخ از یک گره غیرمطمئن دریافت کرده است؛ یعنی اگر گره ای درستی خود را قبلاً اثبات کرده (با ارسال بسته‌های داده) دیگر لازم به نظرخواهی از دیگران نیست. این مورد باعث کاهش سربار الگوریتم پیشنهادی خواهد شد.
در زمان درخواست اطلاعات جدول گره‌های همسایه نیز به‌روزرسانی می‌شود تا سربار الگوریتم کاهش یابد.
ازلحاظ پیاده‌سازی، این الگوریتم دارای پیچیدگی خاصی نیست و به‌راحتی قابل پیاده‌سازی است و به دلیل سادگی پیاده‌سازی و سربار پایین می‌تواند در بسیاری از شبکه‌های موردی بکار رود.
ساختار پیام‌های جدید معرفی‌شده بسیار شبیه به پاسخ مسیر و درخواست مسیر است.
این روش با دقت بالایی توانایی تشخیص گره‌های خرابکار را دارد.
وقتی‌که تعداد گره‌های خرابکار پایین باشد با هزینه بسیار اندکی می‌توان گره‌های خرابکار را تشخیص دهد.
برای شبیه‌سازی از نرم‌افزار شبیه‌ساز Glomosim استفاده‌شده است. در سناریوهای مختلف الگوریتم پیشنهادی با پروتکل AODV پایه مقایسه شده است. تعداد گره‌های موجود در شبکه برابر ۵۰ گره و تعداد گره‌های خرابکار ۳ گره در نظر گرفته‌شده است. محیط شبیه‌سازی ۱۰۰۰ متر در ۱۰۰۰ متر است. همچنین در این شبیه‌سازی ۳ جریان ترافیکی در شبکه وجود دارد که با نرخ ثابت بسته‌ها را به شبکه ارسال می‌کند [۴۱].
پروتکل مسیریابی IDSAODV به منظور کاهش اثر حمله سیاه‌چاله بر روی پروتکل AODV معرفی‌شده است. ایده این پروتکل نگهداری RREPهای رسیده از گره‌های متفاوت و انتخاب بهترین آن‌ها است. در این انتخاب معمولاً اولین انتخاب که تازه‌ترین و کوتاه‌ترین مسیر را داراست، گره خرابکار فرض می‌شود و این مسیر کنار گذاشته می‌شود.
جنبه نوآوری
در الگوریتم پیشنهادی، از ترکیب روش [۴۱] با پروتکل IDSAODV که تغییر داده‌شده، استفاده‌شده است که نتیجه آن به دست آمدن قوانین جدیدی به منظور شناسایی گره‌های خرابکار است. با بهره گرفتن از این الگوریتم، امنیت و کارایی پروتکل AODV در برابر حمله سیاه‌چاله بهبودیافته و همچنین درصد شناسایی گره‌های خرابکار بالاتر می‌رود. برخلاف روش‌های قبلی شناسایی گره‌های خرابکار در الگوریتم پیشنهادی توسط گره مبدأ صورت می‌گیرد. ممکن است یکی از گره‌های همسایه نیز خود یک گره خرابکار باشد و بخواهد با ارائه دادن اطلاعات غلط در مورد گره موردنظر باعث ایجاد حمله سیاه‌چاله شود، به همین دلیل گره مبدأ درستی گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است را بررسی می‌کند تا همسایه‌ها نتوانند در اجرای حمله سیاه‌چاله با گره موردنظر همکاری کنند ولی به دلیل اینکه تمامی همسایه‌ها اطلاعات خود را به گره مبدأ ارسال می‌کنند و این گره مبدأ است که درستی گره موردنظر را بررسی می‌کند ترافیک در گره مبدأ زیاد می‌شود و باعث می‌شود که سربار افزایش یابد.
۳-۳ روش انجام تحقیق
الگوریتم پیشنهادی بر روی پروتکل AODV پیاده‌سازی شده است. در این الگوریتم سعی بر این است که بتوان با توجه به رفتار گره‌ها در شبکه، گره‌های خرابکار را شناسایی و آن‌ها را از مسیریابی حذف کرد. ترافیک با افزایش تعداد گره‌های خرابکار افزایش می‌یابد. هر چه ترافیک بیشتر باشد تأخیر نیز بیشتر می‌شود؛ همچنین هرچقدر تعداد گره‌های خرابکار افزایش یابد، شناسایی گره‌های خرابکار سخت‌تر می‌شود به همین دلیل نرخ تحویل بسته با افزایش گره‌های خرابکار کاهش می‌یابد. بنابراین با شناسایی هر چه‌بهتر گره‌های خرابکار می‌توان تأخیر را کاهش و نرخ تحویل بسته را افزایش داد.
گره‌های خرابکار گره‌هایی هستند که بسته‌های درخواست مسیر را با ارسال بسته‌های پاسخ مسیر، پاسخ می‌دهند. تعداد زیادی بسته داده به آن‌ها تحویل داده می‌شود ولی هیچ بسته‌ای یا تعداد کمی از بسته‌ها توسط آن‌ها به گره مقصد یا گره‌های همسایه ارسال می‌شود. زمانی که یک گره از گره همسایه خود یک بسته پاسخ مسیر دریافت می‌کند درصورتی‌که گره پاسخ‌دهنده به درخواست مسیر، یک گره میانی باشد و گره مقصد نباشد بررسی می‌کند که آیا گره پاسخ‌دهنده از گره‌هایی نیست که در قرنطینه می‌باشند. اگر گره، یک گره خرابکار باشد بسته پاسخ مسیر دور ریخته می‌شود. در غیر این صورت فرایند رأی‌گیری در اطراف گره پاسخ‌دهنده انجام می‌شود تا بتوان تمام فعالیت‌های گره موردنظر را به دست آورد. سپس بر اساس اطلاعات دریافتی، طبق قوانینی که برای تشخیص گره خرابکار در گره مبدأ تعریف‌شده است درستی گره موردنظر بررسی می‌شود و اگر گره خرابکار باشد در شبکه یک پیغام خطر پخش می‌شود تا گره موردنظر در قرنطینه قرار گیرد.
اصول الگوریتم پیشنهادی به‌صورت زیر است:
اطلاعات مربوط به فعالیت گره‌ها ذخیره‌شده و موردبررسی قرار می‌گیرد.
ارتباط میان گره‌ها در شبکه‌های موردی به‌نوعی بر مبنای اعتماد و مشارکت میان گره‌ها استوار است. دو گره که در برد رادیویی یکدیگر نیستند برای برقراری ارتباط از دیگر گره‌های موجود در شبکه کمک می‌گیرند؛ بنابراین گره‌های موجود در این شبکه‌ها به‌منظور برقراری ارتباط بین دو گره، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند که این فعالیت‌ها ذخیره‌شده و موردبررسی قرار می‌گیرند. این فعالیت‌ها شامل تعداد داده‌هایی که یک گره میانی از گره مبدأ دریافت کرده است، تعداد داده‌هایی که گره میانی به گره مقصد ارسال کرده است و تعداد پاسخ‌هایی که گره میانی برای گره مبدأ فرستاده است می‌باشند.
بسته درخواست نظرات همسایه‌ها در مورد گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است فرستاده می‌شود.
در شبکه‌های موردی به دلیل اینکه گره‌های شبکه با یکدیگر در ارتباط هستند، برای دریافت اطلاعات در مورد خرابکار بودن گره ای که بسته پاسخ مسیر را به گره مبدأ ارسال کرده است، می‌توان از همسایه‌های آن گره کمک گرفت؛ بنابراین برای دریافت اطلاعات در مورد گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است، بسته درخواست نظرات به گره‌های همسایه آن گره فرستاده می‌شود.
اطلاعات ذخیره‌شده در گره‌های همسایه مربوط به گره فرستنده بسته پاسخ مسیر دریافت می‌شوند.
بعد از ارسال بسته درخواست نظرات در مورد گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است، گره‌های همسایه اطلاعات خود و اعلام نظر در مورد خرابکار بودن آن گره را به گره مبدأ ارسال می‌کنند و گره مبدأ اطلاعات را دریافت و ذخیره می‌کند.
اطلاعات دریافتی و اعلام نظر در مورد خرابکار بودن گره، موردبررسی قرار می‌گیرد.
پس‌ازاینکه گره مبدأ اطلاعات را از گره‌های همسایه دریافت کرد، این اطلاعات را به منظور درستی گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است موردبررسی قرار می‌دهد.
یک بسته اعلام‌خطر برای قرنطینه کردن گره خرابکار ارسال‌شده و در کل شبکه پخش می‌شود.
درصورتی‌که در اطلاعات به‌دست‌آمده از گره‌های همسایه، گره ای که بسته پاسخ مسیر را ارسال کرده است، طبق قوانین تعریف‌شده به‌عنوان گره خرابکار شناخته شود بسته اعلام‌خطر به‌منظور اطلاع سایر گره‌های شبکه از خرابکار بودن آن گره و قرنطینه کردن آن در کل شبکه پخش می‌شود.
گره‌های داخل قرنطینه از فرایند مسیریابی حذف می‌شوند.
بعد از پخش شدن بسته اعلام‌خطر در کل شبکه، گره خرابکار در قرنطینه قرار می‌گیرد. سپس به دلیل جلوگیری از ایجاد حمله یا اخلال در فرایند مسیریابی، گره‌های موجود در قرنطینه از مسیریابی کنار گذاشته می‌شوند و درنتیجه گره‌های شبکه بسته‌های ارسالی خود را از مسیر این گره‌ها ارسال نمی‌کنند [۴۱].
در الگوریتم پیشنهادی برای تشخیص گره خرابکار از قوانین زیر استفاده می‌کنیم:
گره ای که سریع‌تر از سایر گره‌های شبکه، به گره ارسال‌کننده درخواست مسیر یک بسته پاسخ مسیر ارسال می‌کند ممکن است گره خرابکار باشد.

دانلود پایان نامه با فرمت word : پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع بررسی ارتباطات یکپارچه ...

ارتباطات نامنسجم با ارسال پیامهای گسسته موجب تضعیف تاثیر آن ها می شود. همچنین این امر ممکن است موجب سردرگمی، نا امیدی و تشویش مشتریان شود. در مقابل ارتباطات یکپارچه اطمینان خرید در مشتری ایجاد می کند.
ارائه تصویری منسجم به تقویت روابط بلند مدت با مشتریان کمک می کند. پایگاه های اطلاعات مشتری دقیقاً مشخص می کنند که چه مشتریانی به چه نوع اطلاعات و در چه زمانی در طول مدت زمان عمر خریدشان نیاز دارند.
نهایتاً، ارتباطات یکپارچه بازاریابی با صرفه جویی در هزینه ها تکرار را در حوزه هایی مثل گرافیک و عکس برداری حذف می کند زیرا در تبلیغات و نمایشگاهها استفاده می شوند.
با بهره گرفتن از یک آژانس تبلیغاتی متخصص برا ی تمامی ارتباطات هزینه های پرداختی کم می شود و حتی با وجود شرکت های متعدد، وقتی جلسات آنها برای توجیه و برنامه ریزی تاکتیکی یا راهبردی و خلاقیت در یک جا انجام شود، در زمان نیز صرفه جویی می شود. این امر موجب کاهش حجم و فشار کاری می شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موانع ارتباطات یکپارچه بازاریابی
با وجود این محاسن، ارتباطات یکپارچه بازاریابی با موانع بسیاری نیز روبرو می شود.
علاوه بر مقاومت رایج در مقابل تغییر و مشکلات خاص ارتباط با مخاطبان هدف ، موانع دیگری نیز وجود دارد که ارتباطات یکپارچه بازاریابی را محدود می کند و این مسایل شامل سرکوب خلاقیت، تناقض های زمانی و فقدان دانش مدیریت می شود.
ساختارهای سازمانی انعطاف ناپذیر مملو از مدیرانی است که در پی محافظت از بودجه و پایگاه قدرتشان هستند.
متاسفانه بعضی ساختارهای سازمانی ارتباطات، اطلاعات و حتی مدیران را از یکدیگر مجزا می کنند. مثلاً اغلب روابط عمومی به بخش بازاریابی گزارش ارائه نمی دهد. نیروی فروش به ندرت با پرسنل تبلیغات و پیشبرد فروش جلسه دارند.
شاید مهم نباشد که ایده خلاق متعلق به چه کسی است ولی اغلب مهم است! ممکن است یک شرکت تبلیغاتی مشتاق نباشد که ایده خلاق توسط مثلاً مشاور بازاریابی مستقیم یا روابط عمومی ارائه شود.
افزودن جداول زمانی متفاوت به خلاصه خلاقیت( Creative Brief) مانع دیگری برای ارتباطات یکپارچه بازاریابی    می باشد. مثلاً تبلیغات تصویری که برای تقویت نام تجاری در بلند مدت طراحی شده ممکن است با تبلیغات کوتاه مدت یا ترویج فروش که برای افزایش فروش فصلی طراحی شده تناقض و یا تداخل پیدا کنند.[۲۵]
یک تحقیق در سال ۱۹۹۷ نشان می دهد که مدیران در اجرای ارتباطات یکپارچه بازاریابی تخصصی کمی دارند.[۱۳] ولی این فقط مدیران نبودند بلکه شرکت های تبلیغاتی نیز این مشکل را داشتند. شرکت های تبلیغاتی بی شماری هستند که صرفاًدر زمینه خاصی فعال هستند. افراد کمی هستند که در تمام زمینه های ارتباطات بازاریابی تجربه واقعی داشته باشند. این کمبود دانش سپس با فقدان تعهد ترکیب می شود.
طیف گسترده ابزارهای ارتباط، پیام ها و پیچیده تر شدن مخاطبان، حرکت شرکت ها به سمت ارتباطات یکپارچه بازاریابی را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. شرکت ها باید “نگاه ۳۶۰ درجه ای” به مشتریان را برای فهم کامل همه راه های متفاوت که ارتباطات می تواند رفتار مشتری را در زندگی روزانه شان تحت تاثیر قرار دهد، اتخاذ کنند.
درچه شرایطی IMC رشد می کند؟
حرکت به سمت ارتباطات یکپارچه بازاریابی یکی از مهمترین تحولات بازاریابی بود که در دهه ۱۹۹۰ اتفاق افتاد و این حرکت در عصر حاضر نیز ادامه دارد. دلایل متفاوتی وجود دارد که چرا بازاریابان این روش را انتخاب کردند. دلیل اصلی آن فهم ارزش ویژه یکپارچه کردن کارکرد های ارتباطات و اثر سینرژیک آن به جای انجام انفرادی و جداگانه آنها بود. مدافعان این روش می گویند که این یکی از آسانترین راههایی است که یک شرکت می تواند بازگشت سرمایه در بازاریابی و ترویج را به حداکثر برساند. تغییرات زیادی در صنعت رسانه و تبلیغات موجب شده کهIMC به عنوان مهمترین راهبرد تبلیغ کنندگان قراربگیرد. به صورت خلاصه هفت تغییر عمده که موجب رشد IMC شده است را بررسی می کنیم.[۲۶]
۷ تغییر عمده :
۱-از تبلیغات رسانه ای به تبلیغات با اشکال متنوع ارتباطات شامل ترویج های مختلف، خصوصاً ترویج های مشتری [۱۲]و تجارت-محور[۱۳].
۲- از رسانه های جمعی به رسانه های تخصصی تر که بر مخاطبان هدف خاصی تمرکز دارند.
۳- از بازار تولید کننده- محور به بازار فروشنده-محور. کنترل بازار به مصرف کننده منتقل شده است.
۴- از تبلیغات و بازاریابی مبتنی بر تمرکز عمومی به بازاریابی مبتنی بر اطلاعات( Data-Based )
۵- از شرکت های تبلیغاتی با مسئولیت کم، به شرکت های تبلیغاتی با مسئولیت سنگین تر. در حال حاضر شرکت های تبلیغاتی نسبت به قبل نقش بیشتری در تبلیغات دارند.
۶- از جبران ضرر سنتی به جبران ضرر عملکرد- محور. این امر افراد را به بهتر کار کردن تشویق  می کند، زیرا آنها با افزایش فروش و سود شرکت پاداش دریافت می کنند.
۷- از دسترسی محدود به اینترنت به دسترسی گسترده به آن. این یعنی نه تنها افراد ۲۴ ساعت در هفته به آنچه می خواهند دسترسی دارند، بلکه تبلیغ کنندگان می توانند خریداران بالقوه زیادی را مورد هدف تبلیغات خود قرار دهند.

فرایند ارتباطات
فرایند ارتباطات شامل نه عنصر می باشد:
۱-     فرستنده ۲- گیرنده  ۳- پیام ۴- رسانه ۵- رمزگذاری  ۶- رمز گشایی ۷- پاسخ ۸- بازخورد      ۹- مزاحم ها (پارازیت)
بازاریابان برای ارسال پیامشان باید آنها را به نحوی رمزگذاری کنند که مخاطب هدف بتواند آن را رمزگشایی کند. همچنین آنها باید پیام را از طریق یک رسانه کارآمد که به مخاطب هدف دسترسی دارد منتقل کنند و کانالهای بازخورد را برای کنترل پاسخ به پیام گسترش دهند. پاسخ مشتری به یک ارتباط در سلسله  مراتب پاسخ و به ترتیب در مدل کلی پاسخ مشتری یعنی “یادگیری- حس کردن- انجام دادن” (Learn – Feel –Do) جای می گیرد. [۲۷]
مفهوم درگیری در تبلیغ و مدل FCB
پیام های تبلیغاتی که مستلزم تشکیل نگرش و متقاعد سازی اند ،از دیگر پیام هایی که از حوزه روانشناسی اجتماعی در قلمرو ارتباطات میان فردی مورد توجه قرار میگرند ، متفاوتند.
سه مسئله  که درگیری  را تعریف می کنند، شامل  اهمیت تصمیم، درجه نیاز  به  تفکر و ریسک قابل  درک انتخاب  برند  اشتباه است. درگیری  میتواند  موقعیتی یا پایدار باشد. درگیری  پایدار با  جنبه های پایدار شخصیتی در ارتباط  است  و از  نظام ارزشی  فرد  که  وابسته  به شخصیت  خود وی است، سرچشمه می گیرد.  مبلغان  مایلند درگیری های موقعیتی را به درگیریهای پایدار  و فرد _محور تبدیل کنند ، بدین منظور چیزی از موضوع (محصول) را با چیزی از شخصیت افراد گره میزنند ؛ مانند “این محصول مبین شخصیت شماست ”  یا ” این محصول مشکل شما را حل می کند”
در بین تعداد کثیری از عوامل تبلیغ تنها یکی از عواملی است که در تصمیم گیری مربوط به خرید های کامآ درکیرانه دخالت میکند. غالبآ این تآثیر در بین دیگر تاثیرات آن ها است _ به ویژه در مقایسه با دیگر تآثیراتی نظیر حرف های مردم ، تجارب قبلی و توصیه های خبرگان . در مورد محصولات کاملآ درگیرانه  بیشترین اثر تبلیغ بر اتخاذ تصمیم نهایی نیست ،بلکه متوجه آن است که نام تجاری نیز مدنظر قرار گیرد _ این که آن نام را به مجموعه ی انتخاب های خود اضافه کنیم تا بعدآ آنها را ارزش سنجی کنیم . این یکی از روش هایی است که تبلیغ به طور غیر مستقیم بر اندیشه ی ما اثر می گذارد.بنابر این بسیاری از تبلیغات حتی در مورد اقلام گرانبها تاثیر خود را به شیوه ای کم درگیرانه بر جای میگذارند . چنانچه به دنبال تاثیرات تبلیغ باشیم باید به جستجوی تاثیرات ظریف آن بپردازیم. [۲۸]
مروری بر مدل  FCB 
مدلFCB ( Vaughn 1980,1986 ) دارای دو دامنه از متغیرهای  فکری ( شناختی) واحساس  ( عاطفی) و دو سطح از درگیری ذهنی بالا و پایین است، زیر نظر Vaughn (1980، ۱۹۸۶ ) مطرح شده و دست کم توانسته است به دیدگاه افراد در زمینه طراحی نسخه های تبلیغی وسعت دهد.  بر پایه نظر وون هرطرح تبلیغی باید منطبق  با یکی  از دستجات  چهارگانه  مدل FCB طراحی شود. بر پایه تعریف پیتر و اولسون در سال ۱۹۹۶، مفهوم درگیری به درجه ای از ارتباط شخصی مصرف کننده با محصول یا برچسب معین دلالت دارد. [۲۷]
تلفیق  دو جنبه از محصول، یکی صفت درگیری  و دوم صفت  نگرشی , شالوده تعامل چهارگانه در این  شبکه است و محل تلاقی  هر دو  صفت  مفروض  می تواند  محصولی  با همان  صفات  باشد . با این توصیف، مشخصه هر خانه یا ربع این شبکه به قرار زیر است :

خلاقیت بالا
احساس ۲- تاثیر گذاری
احساس-یادگیری - عمل
اطلاعات
یادگیری-احساس-عمل
تفکر
۴- رضایت
عمل- احساس- یادگیری
۳-شکل گیری عادات