وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی فرهنگ بومی- محلی و ادبیات شفاهی قوم میرشکار منطقه ...

 
تاریخ: 29-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۲-۲۱-۳- روباه
یا بقول معروف شاه روباره در چراک ودیگر مناطق به وفوریافت می شود.
۲-۲۱-۴- گراز
در باغ ها و جنگل ها انبوه و مکانی که پر از آب باشد وجود دارد.
۲-۲۱-۵-گرگ
در کوه ها بیشتر وجود دارد و مشاهده شده که گوسفندان و بزهای اهالی را خورده است.
۲-۲۱-۶- گربه وحشی
این حیوان به وفور در این مناطق یافت می شود.
۲-۲۱-۷- آهو
در اطراف کوه ها گاهی افراد محلی مشاهده کرده اند که شکارچیان زیادی به دنبال آن ها هستند.
۲-۲۱-۸- بز کوهی
این حیوان در کوه های اطراف بشاگرد تا سندرک و منوجان و کهنوج و.. وجود دارد و شکارچیان زیادی دارد.
۲-۲۲- پرندگان
۲-۲۲-۱- سورسک
سورسک به اندازه گنجشک است.رنگ پایش سرخ است و موقعی که مادر برایش غذا آورده می شود خیلی شادی می کند و بال بال می زند و صدایی سر می دهد.به خاطر این که پایش سرخ است لطیفه ای برایش ساخته اند که سورسک از اقوام و طرفداران شمر است و پایش را با خون اولاد پیمغبر رنگ کرده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲۲-۲- کمنزیل
جثه ای کوچک دارد.در درسندرک تعدادش کم است و بیشتر نزدیک چشمه رودخانه و جایی که آب باشد زندگی می کند درباره کمنزیل هم گفته اند :کمن زیل نر می گوید چِرَهک چِرَهک ،چِرَهک ، کمنزیل ماده در جوایش می گوید :دیدم،دیدم.
۲-۲۲-۳- چَکُر
چکر یا کبک به تعداد معدودی می رسد.در سندرک چون شکار پرنده مرسوم نیست مردم گوشت پرندگان نیز نمی خورند و پرندگان خیالشان آسوده است.این کبک منظور کبک کوهستان است و این نوع کبک تابستان ها از سمت جنوب به سمت شمال مهاجرت می کنند و این نشانه آن است که خشکسالی نخواهد آمد و مردم آن سال از باران سیراب خواهند بود ولی اگر بر خلاف جهت کبک ها هنگام پرواز و مهاجرت از شمال به جنوب باشد یعنی به طرف دریا بروند نشانه کمی باران و خشکسالی است.
۲-۲۲-۴- کموتل
کموتل یا کبوتر در سندرک فروان است و فقط بالای درخت کهور لانه می کند و در نخلستان زندگی بهتری دارد.بخصوص اگر در نزدیکی آن چاه باشد و به کبوتر چای یا کموتر چاهی معروف است.کبوتر وقتی آواز می خواند با این آهنگ است کوکوسُف ـ کوکوسُف ـ دو تا تو یکی من کوکوسُف و گفته اند که کبوتر اول آدمی بوده که در موقع تقسیم ارث پدر با برادرش اختلاف پیدا می کند و قهر می کند و می رود و اکنون برای یافتن برادر و آشتی کردن با او کوشش می کند :برادر یوسف ـ برادر یوسف دو سهم مال تو یک سهم مال من یعنی بیا که سهم تو را دو برابر خواهم کرد.
۲-۲۲-۵- دمبیل
جثه کوچکی دارد و به وفور یافت می شود.بی آزار است و اگر به بچه دمیل که کوچک است در لانه اش دست بزنند ناپدید می شود.به بچه ها می گویندوقتی کسی بخواهد جوجه دمیل را در لانه اش تماشا کند باید دهانش راببندد تا دمیل دندانهایش را نبیند و الا جوجه دمیل را مار می خورد.تخم دمیل خیلی کوچک است و هر تخم مرغی که کوچک باشد به تخم دمیل مثل می زنند.
۲-۲۲-۶-کوری کلا
کوری کلا یا قمری پرنده عزیزی است و بچه ها این نوع پرنده را آزار نمی رسانند و آواز هم می خواند. می گوید من کرکلاهم مرغ الله هم خاگ (تخم) می هلم سر راه هر کس بشکند حواله اش بر خدا.معنای آن این است که من پرنده اسمم کرکلاست.پرنده خدا هستم یعنی خدا مرا آفریده ، تخم می گذارم توی راه هر کس بشکند تاوانش خدا از او بگیرد.
۲-۲۲-۷- پتی
جثه کوچکی دارد و آسیب پذیر است و از این نظر جایی مخفی و دور از انظار لانه می کند تا کسی به جوجه هایش آسیب نرساند.به لانه پتی چون پرنده بی آزار و ترسو و مظلومی است که دست نمی زند و هر بچه ترسو و مظلوم و کوچک هم به بچه پتی تشبیه می کنند.
۲-۲۲-۸- خرچرونک
از گنجشک بزرگتر است و دم کوتاهی دارد و مثل اینکه دم آنرا قیچی کرده اند، رنگ آن قهوه ای خوشرنگ است.او بدنبال حیوانی که می چرد راه می افتد و حیوان را دنبال می کند.از این نظر به خرچرونک معروف است.
۲-۲۲-۹- آهوبره
تعدادی آهو بره در سندرک وجود دارد.
۲-۲۲-۱۰- گنجشک
خیلی زیاد است و فصل بهار و پاییز خیلی به زراعت ضرر می رساند.فصل بهار که فصل شکوفه هاست و فصل تابستان که فصل خرما است در این دو موقع زیان وارد می شود.
۲-۲۲-۱۱- شاهین
مثل کلاغ زیاد است و به جوجه مرغ ها زیاد صدمه می رساند . وقتی که شاهین در آسمان دیده شد شخصی که مرغ دارد بلافاصله با صدای بلند می گوید شاهین کور، شاهین کور و چندین بار تکرار می کندو مرغ هایش را متوجه خطر می کند.مرغ ها با شنیدن صدای صاحب خود فوری جوجه را جمع می کنند و درون جایگاه می رود شاهین نیز می ترسد و نزدیک نمی شود.
۲-۲۲-۱۲- تی تَوک
در زمین هایی شوره زار زندگی می کندو در گمنطقه به وفوریافت می شود.تی توک شبها وارونه می خوابد تا آسمان رویش خراب نشود.در موقع پرواز عمودی اوج می گیرد و در موقع فرود نیز شیرجه می رود و می گوید : تی تی تی تی .
۲-۲۲-۱۳- بلبل
بلبل فروان است.بلبل را کسی آزار و اذیت نمی رساند. هر گاه بلبل سه دفعه جلو خانه کسی چهچه بزند خبر خوشی برای آن شخص می آورد.
۲-۲۳- پیشینه تحقیق
فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل، احساس، آرزو و انیشه های گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیباشناسی و اخلاق هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند. علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست.فرهنگ عامیانه فولکورمجموعه ای از دانستنی ها و باورها و رفتارهای گروهی که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آن بر حسب عادت ، تقلید و همچنین سرگرمی است.این دانستنی ها عبارت اند از آداب و رسوم تولد، مرگ، ازدواج، و نحوه زندگی، کشاورزی،جشن ها، پیشگوئی ها، خرافات طبابت، بازی ها، آوازها، قصه ها، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه زندگی مردم در طول اعصار مختلف است(اشکوری،۱۳۷۷،۶۸-۵۹).
از آنجایی که در فرهنگ ایرانیان ادبیات و علوم در انحصار طبقه اشراف و دربار بوده اند. در کتب تاریخی کمتر می توان نشانی از اوضاع فرهنگ عامیانه مردم ایران یافت. بنابراین می توان چنین پنداشت که جزئیات زندگی عامه مردم ایران به حالت مظلومانه در پشت وقایع تاریخی، اجتماعی پنهان مانده است. سپس برای ریشه یابی فرهنگ عامه باید هرگونه از گونه های مختلف آن را تجزیه و تحلیل کرد. (همان،۴۷).فرهنگ عامه آینه تمام نمای خلقیات و روحیات یک قوم است. بازتاب آرزومندی مردمان در غلبه بر بیدادگری هاست. و کلیه مفاهیم و مصداق هایی است که زندگی توده واقعی مردم هر کشوری را در بر می گیرد و مراد از زندگی واقعی همه جنبه ها و خصایص و ویژگی ها زندگی است که از بد و طفولیت شروع و به مرگ شخص ختم می شود.
از اشخاصی که در زمینه ی فرهنگ عامیانه در سال های گذشته تحقیقاتی از خود به جای گذشته اند می توان به:
۱ـ صادق هدایت با کتاب«نیرنگستان».
۲ـ علامه ی دهخدا که یک سری مقالات روزنامه صور اسرافیل (چرند و پرند) را به زبان عامه نوشت.
۳ـ میرزا حبیب اصفهانی که در زبان عامیانه کارهای مفیدی انجام داده است.
۴ـ سید اشرف حسینی گیلانی«نسیم شمال» برای بیان افکار خود از زبان عامه بهره برده است.
۵ـ امیر قلی امین کتاب فرهنگ عوام را به زبان محاوره منتشر کرد.
۶ـ سید محمد علی جمال زاده کتاب «یکی بود یکی نبود» را به زبان عامه نوشت و…. اشاره نمود.
سر زندگی و نشاط هر قومی از فرهنگ و اندیشه مردم اش نشات می گیرد. اگر ایرانی را قومی فرهیخته می دانیم از این جهت است که غنای فرهنگیش موجب گردیده تا فردوسی سی سال تلاش و تکاپو کرد تا گوشه ای از این عظمت را بازگو نماید.
سعدی اگر به بهانه کشور آشفته دیدن، بلای سفر را بر خود هموار می کند، چون باز آید جهان عظمت و بزرگی فرهنگ ایران را در همیانی به نام بوستان یا گلستان می ریزد. و مرحوم علامه دهخدا نیز اگر می خاهد عظمت و سترگی ایران را بستاند به جای شهنامه سرایی، امثال و حکمی گردآوری می کند که هر کلمه آن را باید با خط طلا نگاشت(اورمزد،۱۳۹۰، ۱۴).
گردآوری فرهنگ عامه، یک ملت و منطقه را صاحب شناسنامه و پیشینه می کند و انسانیت را در نهاد آدمی به وجود آورده و او را تا اوج قله های کمال می کند اصولا وجود فرهنگ، همان نفس و ذات زندگی است، جوهر هستی است که به انسان انسانیت می بخشد و ارزش بخشیدن به فرهنگ مردم، در واقع ارج نهادن به مردم است به این خاطر که مردم از فرهنگشان جدا نیستند و این فرهنگ آنهاست که آنها را می سازد و به آنها ارزش می دهد درواقع فرهنگ عامه بهترین عاملی است که مهلت ها را به یکدیگر نزدیک می کند و پیوند دوستی و رابطه معنوی آنها را مستحکم می سازد و آشنایی و دوستی ملت های جهان با هم وثیقه صلح و آشتی آنها با همدیگر و نابود کننده یا لااقل تخفیف دهنده دشمنی هاست.
گردآوری فرهنگ عامیانه باعث معرفی، ترقی، توسعه و پیشرفت یک منطقه خواهد شد چرا که نگاه به فرهنگ و آداب و رسوم و پیشینه یک منطقه به عنوان شناسنامه چراغ راه آیندگان می شود و برای اینکه فرهنگ گذشته یک منطقه رابطه اش را با مردم جامعه حفظ کند و با گذشته پر افتخار خود آشنا شود و آن را از دست ندهد باید فرهنگ عامه را گردآوری نمود چرا که این برای ما مهم است که نسل گذشته چگونه می زیستند و چه آداب و رسومی داشتند(سعیدی،۱۳۸۶، ۵۳-۵۲).
بسیار دیده ایم و شنیده ایم که بسیاری از مردمان در جوامع مختلف بشری، از پیشرفته و متمدن تا عقب مانده شهری یا روستایی ـ بی سواد یا با سواد در زمان درماندگی و عسرت و تردید و دو دلی بی اختیار به مسائلی متشبهث می شوند که در شرایط عادی به آنها اعتقاد ندارند و جزء خرافات و موهومات می پندارند. علت آن است که بشر همواره جویای سعادت و خیر محض است و هرگاه به وسایل عادی و معمولی نتوان به مطلوب خود برسند ناگزیر به هرآنچه که او را در این راه کمک کند یا امیدوار سازد دل می بندد و روی می آورد. وجود حرفه هایی از نوع فالگیری ـ رمالی و غیره ناشی از همین امر است.
پاره ای از این سنت ها جنبه دینی و مذهبی دارند و در واقع زاد راه شب ها دراز زمستان به حساب می آیند شک نیست که پاره ای از این باورها در میان عده ای از مردم زمان ما مخصوصا نسل جوان و تحصیل کرده نفوذ و قدرت چندان ندارد و با نفوذ و تاثیر خود را در ارتباط با سیر تمدن و علم و صنعت به کلی از دست داده اند، اما آنچه مسلم است این است که هم ما به نحوی به این ریسمان بند آویخته ایم و خود را از ناخودآگاه بدان متصل ساخته ایم و به قول فروغی بسطامی:
چنــان بــار زلف بستــه دل پیوند الف را که نتوان یک سر مویش ز یکدیگرجدا کردن


فرم در حال بارگذاری ...

« منابع علمی پایان نامه : مطالب درباره اولویت‌بندی-راه‌حل‌های-مدیریت-دانش-با-رویکرد-QFD-فازی- فایل ۱۱پژوهش های پیشین با موضوع مطالعه موانع برون سپاری آموزش ... »
 
مداحی های محرم