پژوهشگران در توصیف این نظریه از تابع ارزش[۹۶] استفاده مینمایند. تابع ارزش در واقع منحنی S شکلی است که دارای یک نقطه عطف میباشد؛ که این نقطه مبین ریسک گریز بودن و یا ریسک پذیر بودن سرمایه گذار میباشد. به گونهای که در زیر نقطه عطف سرمایه گذاران ریسک پذیر و در بالای نقطه عطف سرمایه گذاران ریسک گریزند (جانسون،۲۰۰۲) . تفاوت این نظریه با نظریه مطلوبیت مورد انتظار آن است که مطابق نظریه مطلوبیت مورد انتظار تقعر نمودار مطلوبیت برای همه سطوح ثروت رو به پایین میباشد و مطابق نظریه سوداگری نمودار مطلوبیت برای سطوح سرمایه زیر نقطه عطف صعودی میباشد و برای سطوح سرمایه بالاتر از نقطه عطف نزولی است همچنین در نظریه سوداگری نقطه عطف برای هر فرد یک نقطه قیاس تلقی میگردد این بدان معناست که بر خلاف نظریه مطلوبیت مورد انتظار، که مطلوبیت افراد نسبت به کل ثروت مورد توجه است در نظریه سوداگری مطلوبیت هر سرمایه گذاری به صورت جداگانه مورد توجه قرار میگیرد. (اسکات و همکاران، ۲۰۰۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تئوری سوداگری در دهه ۱۹۸۰ توسط پژوهشگرانی همچون تالر، شیلر و جانسون تکمیل شده و هم اکنون این نظریه چهار بخش از ابعاد رفتاری را در بر میگیرد (شهر آبادی، ۱۳۸۶).
ثروت
نقطه عطف
کنترل شخصی: کنترل شخصی به این نکته اشاره دارد که سرمایه گذاران گزینههایی را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنند که بتوانند شخصاً و در مواقع محدودیتها، کنترل لازم را بر روی آن اعمال نمایند. (خشنودی،۱۳۸۳) همان طور که تالر و شفرین اظهار نمودهاند سرمایه گذاران در معرض وسوسه هستند و به دنبال ابزاری برای بهبود کنترل خود میباشند. از طریق تفکیک ذهنی منابع مالی به اصل سرمایه و سرمایه آماده برای خرج میتوانند میل به خرج زیاد را کنترل نمایند
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی بخشی از نظریه سوداگری است، که تمایل افراد برای طبقه بندی وقایع خاص در حسابهای ذهنی متفاوت بر اساس مشخصات ظاهری آنها منعکس می کند. ایده اصلی مؤکد حسابداری ذهنی این است که تصمیم گیرندگان مایلند هر عنصر پرتفوی سرمایه گذاری خود را به حسابهای جداگانهای تفکیک کرده و سپس قوانین تصمیم گیری نظری را برای هر بخش با نادیده گرفتن تعاملات ممکن بین بخشها به کار برند
پشیمان گریزی: نظریه سوداگری اشاره به این مطلب دارد که سرمایه گذاران از فروش سهامهایی که ارزش آنها رو به کاهش است اجتناب میورزند، به دلیل اینکه میخواهند از احساس پشیمانی به دور بمانند. آنها سهامهایی که ارزش آنها رو به رشد است را میفروشند تا از فروختن آن احساس پشیمانی نداشته باشد (جانسون و دیگران[۹۷]،۲۰۰۲).
در بازارهای ناکارا قیمت سهام منعکس کننده قیمت ذاتی نخواهد بود در این صورت سرمایه گذاری که برتری خاصی در دسترسی به اطلاعات دارد بازده بیشتری تحصیل خواهد نمود (باسو،۲۰۰۰).اسکات و همکاران (۲۰۰۸) در تبیین نابسامانیهای بازار کارا نسبت به اطلاعات به دو موضوع اشاره می کند ۱) بازار نمیتواند همه محتوای اطلاعاتی را درک نماید ۲) امکان دارد بازار به صورت دقیق نسبت به اطلاعات واکنش نشان ندهد. همچنین تایلر (۱۹۹۵) پنج حوزه عمده که تئوری مدرن قادر به توضیح نتایج بازار و رفتار واقعی سرمایه گذاران نیست را به گونه زیر عنوان می کند.
حجم معاملات
نوسان در بازار سرمایه
سود سهام
معمای صرف ریسک
پیش بینی پذیری
با این وجود پژوهشگران مالی به منظور ارائه شواهد تجربی دال بر ناکارایی بازار های سرمایه از رویکردهای زیر استفاده مینمایند .
با توجه به الگوی قیمت گذاری دارایی سرمایهای تغییر در بازده مورد انتظار پرتفوی تنها دلیلی میباشد که موید تغییر در بازده مورد انتظار سهام است. در چنین حالتی عامل اصلی در تغییر بازده پرتفوی مجموع سود تقسیمی مورد انتظار همه شرکتهای موجود در بازار میباشد در نتیجه در صورت کارا بودن بازار تغییر در بازده مورد انتظار پرتفوی نباید بیشتر از تغییر در سود تقسیمی مورد انتظار باشد این در حالی است که شیلر (۲۰۰۳) به این نتیجه رسید تغییر در شاخص بازار سهام چندین برابر تغییر در کل سود تقسیمی میباشد و این نتیجه را در قالب نا کارایی بازار تفسیر نمود.
بر اساس فرضیه فراواکنشی، سرمایه گذاران تمایل به بروز واکنش بیش از اندازه نسبت به اخبار و اطلاعات خوب یا بد منتشره دارند. این امر سبب میشود تا قیمتها در سطحی بالاتر و یا پایینتر از سطح تعادلی از قرار گیرد. فرضیه فراواکنشی به دو فاز واکنش و تعدیل دسته بندی میشود به گونهای که در فاز واکنش، بازار واکنش شدیدی نسبت به اخبار و اطلاعات از خود بروز داده و قیمت سهم از ارزش ذاتی خود منحرف میشود و در مرحله فاز تعدیل، بازار متوجه اشتباه در ارزش گذاری سهم شده و قیمت تعدیل میشود.پدیده حباب بازار سهام (قیمت سهام بالاتر از ارزش معقول) نمونه بارزی از واکنش بیش از اندازه بازار نسبت به اطلاعات میباشد که با گذشت زمان وبا تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط سرمایه گذاران، بازار به اشتباه خود پی برده و قیمت به سطح تعادلی باز میگردد.روهنی[۹۸] (۲۰۰۹) با بهره گرفتن از بازده ماهانه سهام بورس مالزی به بررسی واکنش بیش از اندازه سهام داران در کوتاه مدت پرداخت. وی با رتبه بندی سهام بر اساس بازده غیر عادی تجمعی سه ماه گذشته، پرتفوی موفق ( ۲۰ سهم با بالاترین رتبه) و پرتفوی ناموفق (۲۰ سهم با پایینترین رتبه) را تشکیل داد و عملکرد پرتفوی ها را مورد بررسی قرار داد. نتایج، وجود واکنش بیش از اندازه سهامداران را در کوتاه مدت تایید کرد، به گونه که پرتفوی موفق به طور متوسط بازده غیر عادی منفی برابر با ۱٫۴۶% برای سه ماه بعد از تاریخ تشکیل پرتفوی کسب کرده بود در حالی که در طی این دوره پرتفوی ناموفق، به طور متوسط بازده غیر عادی برابر ۶% داشته است.
پس از اینکه سود خالص شرکت برای سال جاری اعلام میشود سرمایه گذاران باید به سرعت محتوای اطلاعاتی را هضم نمایند و آن را به صورت بخشی از قیمت بازار کارا در آید ولی شواهد تجربی حاکی از آن است که سیر صعودی و نزولی بازده غیر عادی شرکتها تا چندین ماه بعد از اعلان خبر خوب و خبر بد ادامه مییابد. بال و بروان درباره این رفتار بازار تحقیق نمودند و متوجه شدند که آهنگ کند سیر صعودی و نزولی بازدهی غیر عادی شرکتها تا چند ماه پس از اعلان خبر بد و خبر خوب ادامه مییابد .
شواهد تجربی بیانگر این است که بازار در برابر برخی از اطلاعات ارائه شده به وسیله ترازنامه واکنش کامل نشان نمیدهند بلکه منتظر میمانند تا اینکه اطلاعات ارائه شده به وسیله ترازنامه خود را در سود خالص و یا جریان نقدی نمایان شود و آنگاه واکنش نشان دهند .او و پنمن در باره این رفتار بازار تحقیق نمودند و با ارائه الگوی سرمایه گذاری بر مبنای نسبتهای مالی به این نتیجه دریافتند که بازار سهام ،اطلاعات مرتبط به صورتهای مالی را به طور کامل هضم نمیکند و سرمایه گذاران میتوانند با الگوی تعیین شده توسط آنها به بازدهی بیشتر از بازدهی بازار دست یابند
در توجیه خلاف قاعدههای بازار سرمایه برخی از پژوهشگران مکتب مالی رفتاری با اتکا به نظریههای حاکم بر روان شناسی مدلهایی از جمله مدل باربریز، شلایفر و ویشنی، مدل دانیل، هرشلیفر و سابرامانیام ارائه نمودند که بر خطاهای ادراکی، به عنوان عاملین تأثیرگذار در تصمیمات سرمایه گذاران و نتایج بازار تاکید مینمودند .از این رو در ادامه به بررسی این دو مدل خواهیم پرداخت
باربریز، شلایفر و ویشنی[۹۹] عنوان میکنند که شواهد تجربی غیرعادی مشاهده شده، به دلیل خطاهای سیستماتیکی است که سرمایهگذاران در زمان شکل دادن به انتظارات خود در مورد جریانات نقدی آتی، مرتکب میشوند. آنها معتقدند که سرمایهگذاران در بازار تحت تأثیر دو اریب رفتاری مهم هستند.
۱- اریب نمایندگی[۱۰۰]، که نخستین بار توسط کاهنمن و تیورسکی (۱۹۷۲) بیان گردید. تحت تأثیر این اریب رفتاری افراد به الگوهای جدید دادهها، وزن زیادی میدهند ولی به منبع دادهها، وزن کمی میدهند. این مفهوم نخستین بار توسط کاهنمن و تیورسکی در مقاله مشهوری که در سال ۱۹۷۲ منتشر کردند معرفی شد. در این مقاله آنان اریب نمایندگی را به این صورت تعریف نمودند: شخصی که تحت تأثیر اریب رفتاری نمایندگی قرار دارد احتمال رخداد یک حادثه نامطمئن را بر اساس میزانی که آن حادثه الف) از لحاظ ویژگیهای اصلی مشابه جامعه بالاتر خود است و یا ب) خصوصیات برجسته فرایندی که از طریق آن ایجاد شده است را منعکس می کند، ارزیابی میکند. افراد معمولاً احتمال رخداد حادثه الف را بر اساس شباهت این حادثه با حادثه ب ارزیابی میکنند (کاهنمن و تیورسکی، ۱۹۷۴). آنان معتقدند که اریب رفتاری نمایندگی موجب میشود که قضاوت افراد در مورد احتمال رخداد رویدادها، از قاعده بیز تبعیت ننماید هرش شفرین[۱۰۱] اریب نمایندگی را تکیه بر کلیشهها[۱۰۲] تعریف میکند و معتقد است که این اریب رفتاری نقش برجستهای در پیشبینیهای مالی افراد دارد (شفرین[۱۰۳]، ۲۰۰۵). دی بونت در سال ۱۹۹۸ به این نتیجه رسید که تجزیه و تحلیل سرمایه گذاران بر اساس موفقیت یا شکست اخیرشان در پیش بینی سود اریب دار میباشد، که این امر از خصوصیات تصمیمات کلیشهای میباشد. (کاناداسون[۱۰۴]، ۲۰۰۳).
۲- اریب محافظهکاری[۱۰۵]، که به ادوارد (۱۹۶۸) نسبت داده میشود، بیان میکند که افراد در مواجه با شواهد و دادههای جدید، الگوهای قبلی خود را به کندی اصلاح میکنند. به عبارت دیگر اریب رفتاری محافظهکاری فرایندی ذهنی است که در تحت آن افراد هنگام دریافت اطلاعات جدید بر دیدگاهها و پیشبینیهای قبلی خود اصرار میورزند به نظر هیرشلیفر از آنجا که پردازش اطلاعات جدید و انطباق عقاید با آن از لحاظ ذهنی مشکل و هزینه بر است، افراد معمولاً به اطلاعات آماری و پیچیده وزن کمتری میدهند.
دانیل، هرشلیفر و سابرامانیام[۱۰۶] مدل رفتاری دیگری را ارائه نمودند. در مدل ارائه گردیده از سوی آنان، دو گروه سرمایهگذار وجود دارند: سرمایهگذاران خردگرا [۱۰۷] و سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن به خود[۱۰۸]. سرمایهگذاران خردگرا در معرض اریبهای قضاوتی قرار نمیگیرند. اما سرمایهگذاران بیش از حد مطمئن به خود، که قیمت سهام توسط آنان تعیین میگردد، به تحت تأثیر دو اریب رفتاری قرار دارند:
۱- اریب اعتماد بیش از اندازه[۱۰۹] :که منجر میشود آنان در تصمیم گیریهای خود به اطلاعات شخصی خود در خصوص ارزش سهام، اعتماد بیش از اندازه داشته باشند، به خصوص اگر این اطلاعات را با تلاش زیاد به دست آورده باشند. . برخی، اعتماد بیش از اندازه سرمایهگذاران را دلیل اصلی حجم فزاینده تقاضا در بازارهای مالی دارای حباب سفتهبازی[۱۱۰] میدانند (پامپیان[۱۱۱] ،۲۰۰۶). تلفیق اطمینان بیش از حد[۱۱۲] و خوش بینی باعث میشود افراد نسبت به قابلیت اعتماد و اعتبار دانش خود مبالغه نموده، ریسک را کوچک شمرده و در مورد تواناییهایشان در حوادث اغراق نمایند. این امر منجر به افزایش نوسانات قیمت سهام، افزایش حجم معاملات و حبابهای سفته بازانه میگردد. با افزایش اعتماد به نفس ریسک پذیری در افراد بالاتر میرود (جانسون و دیگران[۱۱۳]، ۲۰۰۲).
۲- اریب خود اسنادی[۱۱۴]: این اریب رفتاری باعث میشود به اطلاعات عمومی، به خصوص زمانی که با اطلاعات شخصی آنان در تضاد باشند، اهمیت کمتری بدهند. تحت تأثیر این اریب رفتاری افراد موفقیتهایشان را به خود و شکستهایشان را به عوامل محیطی نسبت میدهند. این اریب رفتاری در زمره تورش های خودفریبی[۱۱۵] قرار میگیرد. تورش های خودفریبی اریبهای رفتاری هستند که در آنها افراد به دنبال راههایی میگردند که پیامد تصمیم گیریهای گذشته خود را توجیه نمایند و بدین ترتیب بتوانند احترام دیگران را به خودشان جلب کنند (هیرشلیفر، ۲۰۰۱). دانیل و همکاران (۱۹۹۸) در مقالهای با عنوان روا نشناسی سرمایه گذار و عکسالعمل بیش از حد و کمتر از حد پدیده اریب خود اسنادی را شناسایی نمودند.
محافظه کاری[۱۱۶] یکی از ویژگیهای برجسته گزارشگری مالی به شمار میرود که در قالب یک میثاق محدودکننده در چارچوب اصول و مفاهیم حسابداری، ایفاگر نقش مهمی در محدود کردن رفتارهای فرصتطلبانه مدیران در جایگاه تهیه کنندگان اطلاعات میباشند و در چند دهه اخیر به واسطه رسواییهای مالی شرکتهایی همچون انرون و ورلد کام این مهم بیش از پیش توجه جامعه حسابداری را به خود جلب نموده است .تاریخچه این مفهوم به دورانی باز میگردد که اعتبار دهندگان به منظور بررسی وضعیت شرکتهای اعتبار گیرنده تنها به بررسی ترازنامه اکتفا مینمودند و تهیه کنندگان ترازنامه نیز به منظورحصول اطمینان از حفظ سرمایه اعتبار دهندگان، کم نمایی خالص داراییها را رویه مطلوب و حتی شرافتمندانه[۱۱۷] تلقی مینمودند (آزاد و دیگران ،۱۳۸۸). چات فیلد[۱۱۸] محافظه کاری را در قرون وسطی ردیابی میکند زمانی که صاحبان اموال بزرگ جریان امور خود را به مباشران واگذار مینمودند. به زودی مباشر دریافت که محافظه کار بودن تمهیدی برای حمایت از خود میباشد. محتاطانهتر این بود که افزایش ارزش دارایی پیش بینی نکنند، زیرا اگر در این زمان رویدادی رخ میداد که باعث کاهش اموال میگردید، از نظر صاحب مال، مباشر مسئول بود. باسو[۱۱۹] (۱۹۹۷ ) معتقد است که محافظه کاری طی قرنها تئوری و عملِ حسابداری را تحت تأثیر قرار داده است. بلیس[۱۲۰] (۱۹۲۴) محافظه کاری در حسابداری بسیار دور در قالب این عبارت بیان شده است. زیان را پیش بینی کنید ولی سود را نه. اهمیت این مفهوم بدان اندازه است که باسو (۱۹۹۷)، استرینگ (۱۹۷۰ )محافظه کاری را مؤثرترین اصل ارزشیابی در حسابداری میدانند.
با این وجود پیشگامان این مفهوم هنوز نتوانستهاند به یک تعریف واحدی دست پیدا نمایند به گونهای که برخی از آنها از جمله فلسام و اوهلسون[۱۲۱] (۱۹۹۵) با بهره گرفتن از رویکرد جانبداری در ارائه کمتر از واقع نشان دادن ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار، اقدام به تعریف مفهوم محافظه کاری مینمایند و برخی دیگر از جمله باسو (۱۹۹۷) با بهره گرفتن از رویکرد تسریع بخشیدن در شناسایی زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها، تعاریفی به شرح زیر در ارتباط با محافظه کاری ارائه مینمایند.
واتز[۱۲۲] (۲۰۰۳)
محافظه کاری به طور سنتی با بهره گرفتن از این ضرب المثل که هیچ سودی را پیش بینی[۱۲۳] نکنید، اما همهی زیانها را پیش بینی کنید قابل تعریف است.
فلسام و اوهلسون (۱۹۹۵)
محافظه کاری به معنای انتظار اینکه خالص ارزش داراییهای گزارش شده توسط یک شرکت، در بلند مدت از ارزش بازار آن کمتر باشد.
باسو ( ۱۹۹۷)
محافظه کاری عبارت است از گرایش حسابداری به الزام درجهی بالاتری از تایید پذیری[۱۲۴] برای شناسایی اخبار خوب، نسبت به شناسایی اخبار بد. طبق این تعریف از محافظه کاری، پیش بینی سودهای آتی، بایستی از قابلیت اثبات پذیری بیشتری نسبت به زیانهای آتی برخوردار باشد.محافظه کاری روشی است که طبق آن، در واکنش به اخبار بد، شناسایی عایدات و خالص داراییها کاهش مییابد و این در حالی است که، در واکنش به اخبار خوب شناسایی عایدات و خالص داراییها افزایش نمییابد.
واتز و زیمرمن[۱۲۵]( ۱۹۸۶)
- هزینه های غیر مستقیم: که در واقع مربوط به فرصتهایی است که مادر به علت نگهداری طفل خویش از دست داده است. بدینگونه که فرزندان با نگه داشتن مادر در خانه، مانع بالفعل شدن درآمد بالقوهای هستند که مادر می تواند در بازار کار به دست آورد. این مسأله وقتی تشدید می شود که تحرک اجتماعی و مکانی مادر به هر تعداد که فرزندان بیشتر شوند، کاهش مییابد.
لیبنشتاین نتیجه میگیرد که اگر منافع اقتصادی حاصل از فرزند بیشتر از هزینه های دوگانه آن باشد، خانوار انگیزه پیدا می کند که فرزندان بیشتری داشته باشند (بهندا و کانتیکار[۵۷]، ۱۹۸۹).
اساس تمام نظریه های اقتصادی باروری این است که تغییر توازن بین هزینهها و فواید فرزندآوری، باعث کاهش درخواست والدین برای فرزند و در نتیجه کاهش باروری شده است (کللند و ویلسون[۵۸]، ۱۹۸۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۱-۳-۲- نظریه بکر[۵۹]: بکر معتقد است کودکان مانند کالای مصرفی هستند و تحت شرایطی از نوسازی، هزینه های خالص داشتن فرزند افزایش مییابد. بر این اساس تعداد بچههایی که خانوادهها خواهند داشت، به واسطه درآمد تعیین می شود و در نتیجه خانوادههای متمول باید تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند. اما شواهد تجربی نشان میدهد که چنین نیست. پاسخ بکر به این مسأله این است که یک متغیر مداخلهگر بنیادی وجود دارد که شامل دسترسی به تکنولوژی وسایل جلوگیری است. این عامل با درآمد رابطه مثبت دارد و رابطهای که بین درآمد و بعد خانواده وجود دارد از بین خواهد رفت (فریدمن[۶۰]، ۱۹۸۷).
۳-۱-۳-۳- نظریه جریان ثروت بین نسلی[۶۱]:
این نظریه توسط کالدول[۶۲] در سال ۱۹۷۶ مطرح شد. از دیدگاه نظریه جریان ثروت کالدول، مفهوم تقاضای اقتصادی برای فرزند با انتقال فرهنگی عقاید و ارزشهای غربی که نهایتاً به کاهش تقاضا منجر می شود پیوند میخورد. فرض اساسی کالدول این است که جوامع در هر سطحی از فرایند توسعه که باشند با توجه به ملاحظات اقتصادی و غیر اقتصادی، رفتار باروری آنان عقلانی است (اکتایی، ۱۳۸۴).
وی نظام باروری را به صورت دو قسمت باروری قبل از انتقال و بعد از انتقال در نظر میگیرد. وی درباره نظام تولیدی نیز دو نوع تقسیم بندی ارائه میدهد:
- نظام تولید خانوادگی با باروری بالا
- و نظام تولید سرمایهداری با باروری پایین.
وی خاطر نشان می کند که این دو نظام بر روی یک طیف قرار دارند و نظامهای این دو حد، متغیر و ناپایدار هستند. به نظر وی در باروری قبل از انتقال، فرزندان جزء منابع خالص والدین میباشند، اما در نظام یا مرحله بعد از انتقال، فرزندان جزء هزینه خالص محسوب میشوند (کالدول، ۱۹۸۲).
۳-۱-۴- تئوریهای اقتصادی- اجتماعی باروری[۶۳]:
فرض این تئوریها بر این است که برای بررسی باروری و رابطهی بین رشد جمعیت و رشد اقتصادی، میبایستی از طریق هماهنگی و برنامه ریزی اجتماعی و سیاسی که خود موجبات توسعه اقتصادی را فراهم می آورد، وارد شد. در کل، این تئوری بیان می کند که برای مطالعه رفتار مناسب باروری، میبایستی از یک چارچوب فکری از زمان گذشته و به کارگیری مفاهیم اصلی علومی مانند جامعه شناسی، جمعیتشناسی و اقتصاد، توأماً استفاده گردد، لذا تئوری مناسب جهت تبیین باروری، میباید ترکیبی از مجموع علوم اجتماعی باشد (رشیدی، ۱۳۷۹). از اندیشمندان در این زمینه میتوان به ریچارد ایسترلین[۶۴] اشاره کرد.
تئوری وی دارای متغیر وابستهی نهایی به نام فرزند متولد شده زندهای که یک زوج در طول زندگی مشترک زناشویی خود به دنیا میآورند، میباشد و این متغیر تحت تأثیر عواملی مانند تقاضا برای فرزند، ظرفیت تولید فرزند و هزینه های تنظیم خانواده (موانع و مخارج کنترل موالید) است.
ایسترلین معتقد است که آرزوها و امیال نیز بر روی رفتار باروری مؤثر میباشد. به اعتقاد وی اگر آرزوها زیادتر از درآمد باشد، شخص عملاً فقیر است و نمیتواند فرزند بیشتری داشته باشد. اگر آرزوها پایین و درآمد بالا باشد، درآمد می تواند در میزان بالا رفتن باروری مؤثر باشد. بنابراین میزان درآمد خانواده تنها عاملی نیست که بر میزان باروری تأثیر میگذارد، بلکه میزان آرزوها یا استانداردهای مورد انتظار زندگی و یا نسبت بین عامل درآمد و این عامل است که بر میزان باروری تأثیر می گذارد. از طرفی دیگر، زوجهای جوان آرزوها را از والدین خود و بعد از اینکه شرایط اقتصادی اطراف خود را دیدند، بدست میآورند. آرزوها نقش مهمی را در تصمیمات باروری ایفا می کند (شراستوا[۶۵]، ۱۹۹۴).
۳-۱-۵- تئوریهای اجتماعی- فرهنگی باروری[۶۶]:
این دسته از تئوریها عوامل فرهنگی، روانی و اجتماعی را در تبیین باروری لحاظ مینمایند که از جمله آنها میتوان تئوری ارتقای اجتماعی[۶۷]، تئوری تغییر و پاسخ[۶۸]، تئوری اشاعه و عقبافتادگی فرهنگی[۶۹]، تئوری برابری جنسیتی[۷۰] را نام برد. تئوری نوگرایی[۷۱] یکی دیگر از تئوریهای اجتماعی- فرهنگی باروری است و گویای این است که نوسازی و مدرن شدن سبک زندگی و تفکر افراد، باعث رشد تفکرات آیندهنگر و داشتن زندگی مرفهتر میباشد که باعث میگردد توجه انسان به خانواده ضعیف شود. نظریه پردازان در این گروه، طی مطالعاتی که انجام دادهاند نتیجه میگیرند که آن دسته از افراد که تحصیلات و سواد بیشتری دارند، شهرنشینتر بوده و عمدتاً از وسایل ارتباط جمعی بیشتری برخوردار هستند. در نتیجه دارای خصوصیات یک فرد مدرن هستند. به علاوه با توجه به گرایشها، ارزش و رفتارهایی که فرد در مدرسه میآموزد و در زندگی با آنها در تعامل بوده، در نتیجه گرایش کلی برای داشتن باروری کمتر را ایجاد می کند (آشفته تهرانی، ۱۳۷۲).
مورد خاصی که در این تئوری بیشتر مد نظر قرار گرفته، وضعیت تحصیلات در خانوادهها و نحوه آموزش جوامع میباشد که بر نوگرایی و اندیشهی نو، تأثیر خارجی را بر جای می گذارد، باعث نوسازی در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع شده و روند باروری را تغییر میدهد. بنابراین هر اندازه که وضع اقتصادی جامعه و خانواده در سطح بالاتری از وضع معمول قرار گیرد و پایگاه اجتماعی افراد نیز روند صعودی خود را طی کند، میزان باروری روند معکوس را گذرانده و کاهش مییابد (پایدارفر، ۱۳۵۴).
۳-۱-۶- مدل متغیرهای بینابین[۷۲]:
بر مبنای چارچوب نظری کینگزلی دیویس[۷۳] و جودیس بلیک[۷۴]، عوامل مؤثر بر باروری به دو دستهی مستقیم (شامل: سن در اولین ازدواج، درصد زنان ازدواج کرده، فراوانی و نسبت طلاق، بیوگی و ازدواج و …) و غیرمستقیم (از جمله عوامل محیطی، اقتصادی- اجتماعی و بیولوژیکی) تقسیم میشوند (عباسی شوازی، ۱۳۸۰).
در مدل دیویس و بلیک، چنین فرض می شود که فرایند تولیدمثل از نظر اجتماعی مستلزم آن است که اول، آمیزش جنسی صورت بگیرد، در مرحله دوم، این آمیزش به حاملگی منجر و در آخر حاملگی به وضع حمل منتهی شود (هیر[۷۵]، ۱۳۸۰). متغیرهای اجتماعی تحت سه عنوان اصلی گروهبندی شده اند:
۱) عوامل مؤثر بر همبستری: سن ازدواج، اقدام به همخوابی، فراوانی مقاربت، تجرد دائمی زنان، مدت زمان بعد یا بین همبستری در دوره توالد و تناسل زنان، تعداد خودداری از همخوابی اختیاری و غیراختیاری و فراوانی همبستری را شامل می شود.
۲) عوامل مؤثر بر حاملگی: بارآوری یا نابارآوری اختیاری، به کار بردن یا به کار نبردن وسایل جلوگیری از حاملگی، بارآوری و نابارآوری غیراختیاری از طریق تدابیری مانند سترونی و درمان طبیعی.
۳) عوامل مؤثر بر جنین و وضع حمل: سقط جنین اختیاری و غیراختیاری (رانگ[۷۶]، ۱۳۴۹).
۳-۱-۷- مدل جامعهشناختی باروری[۷۷]:
در مدل جامعهشناختی، خصوصیات و ویژگیهای جامعه و نهادهای موجود در آن، تبیین کننده رفتار باروری هستند. چون نهادها، شیوه زندگی و مقررات حاکم بر رفتار انسان را در تمام ابعاد آن از جمله باروری تعیین می کنند. بدین ترتیب ساختار اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی از طریق مداخلهی متغیرهای واسطهای نظیر سن ازدواج، هنجارهای ابعاد مناسب خانواده، تعداد فرزندان مطلوب و … تا حد زیادی رفتار باروری زنان را معین مینمایند (سیفی، ۱۳۶۶). گسترش روزافزون شهرنشینی، تمایل افراد به ادامه تحصیل، ماشینی شدن کارها، واگذار شدن قسمتی از وظایف خانواده به نهادهای دیگر، عواملی هستند که روی باروری افراد تأثیر گذاشته است. در طی فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی، این سلیقهی افراد است که جهت باروری را مشخص می کند (شایانی، ۱۳۸۳).
۳-۱-۸- تئوری رفتار برنامه ریزی شده[۷۸]:
پیش از آنکه آیزن[۷۹] نظریه رفتار برنامه ریزی شده خود را در سال ۱۹۸۵ ارائه کند، فیشباین[۸۰] و آیزن به ارائه نظریهای با عنوان «نظریه عمل منطقی[۸۱]» برای آزمون رابطه نگرش با رفتار پرداختند (فیشباین و آیزن، ۱۹۷۵). تئوری عمل منطقی نمایانگر مدلهایی برای پیش بینی قصد انجام رفتاری خاص و همچنین تصمیمهای شخص درباره عمل کردن یا نکردن رفتار مورد نظر میباشد. این تئوری را میتوان در جمعیتها و رفتارهای گوناگون مورد استفاده قرار داد.
این تئوری جهت توجیه هر رفتاری که فرد می تواند کنترل کند، قابل استفاده است. در این مدل فرض بر این است که قصد رفتار، تعیین کننده مستقیم رفتار است و بقیهی عواملی که بر رفتار تأثیر میگذارند غیر مستقیم میباشند. اندازه گیری قصد باید در رابطه های مستقیم با اندازه گیری رفتار در چارچوب عمل، هدف، موقعیت و زمان باشد تا بتوان رفتار را به درستی پیش بینی کرد.
قدرت قصد فرد برای انجام رفتاری خاص، حاصل کارکرد دو عامل است:
۱- گرایش[۸۲] در جهت رفتار؛
۲- تأثیر محیط اجتماعی یا هنجارهای ذهنی[۸۳] عام در رفتار.
گرایشها و هنجارهای ذهنی، هر کدام دارای دو جزء میباشند. گرایش نسبت به یک رفتار به وسیله اعتقاد شخص به نتیجه حاصل از رفتار و ارزیابی آن مشخص می شود. هنجار ذهنی براساس اعتقاد هنجاری فرد درباره این که دیگران چه فکر می کنند و انگیزه فرد در پیروی از خواسته های دیگران چیست، تعیین می شود (کارن[۸۴] و همکاران، ۱۳۷۶).
نگرشها و هنجارهای ذهنی، شاخص اصلی رفتار فرد محسوب میشـوند. این به آن معناست که فرد، نتایج رفتار خود را محاسبه می کند و تصمیم بـه انجـام یـا عـدم انجـام عملیات یا رفتاری خاص مـیگیـرد. بـا بسـط نظریـهی عمـل منطقـی، مقـدمات نظریـهی رفتـار برنامه ریزی شده «آیزن» شکل گرفت (آیزن، ۱۹۸۵). در نظریـهی جدیـد، آیـزن بـا افـزودن عنصر جدیدی با عنوان «کنترل رفتاری درک شده[۸۵]» تلاش کرد تا نشـان دهـد فـرد چگونـه فشارهای خارجی و داخلی را در رفتار خود ادراک و بر آن اساس اقدام به انجـام رفتـاری خاص می کند. بر مبنای این نظریه، انسـان بـرای هـر کـاری که انجام میدهد، قصد (نیت) یا هدف خاصی را دنبال مـیکنـد؛ ایـن قصـد ممکـن اسـت آشکار یا غیرآشکار باشد. بنابراین، هر یک از اعمال ما باید از علتی سرچشمه گرفته باشـد و معلول مشخصی را که پاداش تلاش است به ارمغـان آورد. در ایـن نظریـه، قصـد، عامـل مستقیم مؤثر بر رفتار فـرض شـده اسـت، لـیکن خـود قصـد مبتنـی بـر نگـرش و هنجارهـای اجتماعی و کنترل رفتاری درک شده است. همان طور که در بالا بیان شد، تئوری رفتار برنامه ریزی شده از نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده، قصد و رفتار تشکیل شده است. در ذیل اجزای این تئوری به طور خلاصه شرح داده می شود.
۳-۳- اجزای تئوری رفتار برنامه ریزی شده:
۳-۳-۱- گرایش و نگرش نسبت به رفتار:
اولین عاملی که بر روی قصد افراد برای انجام و یا عدم انجام رفتار تأثیر دارد، نگرشها و گرایشها هستند که عامل شخصی نیز نامیده می شود. هدف از نگرش، ارزشیابی منفی و یا مثبت شخص درمورد انجام یا عدم انجام یک رفتار مشخص میباشد. ممکن است نگرش فرد برای انجام رفتاری مثبت باشد ولی نگرش فردی دیگر نسبت به آن رفتار منفی باشد. بر طبق این تئوری، نگرش فرد درباره یک شی، نتیجه عملکرد عقاید فرد درباره شی و ارزیابی نتایج در ارتباط با این عقاید میباشد. عقاید نسبت به یک شی، پایه اصلی برای شکل گیری نگرش نسبت به یک شی میباشند. به طور کلی، عقاید اشاره به احتمال قضاوت ذهنی شخص در ارتباط با بسیاری از جنبه های قابل تمیز جهان پیرامون شخص دارند. آنها با درک شخص از محیط پیرامون خویش در ارتباط میباشند. بدیهی است به منظور مشخص کردن علت شکل گیری و تغییر نگرش و قصد افراد، باید فرایند شکل گیری آنها بررسی شود (آیزن، ۱۹۸۷).
۳-۳-۲- هنجارهای ذهنی یا فشارهای اجتماعی:
دومین عاملی که بر روی قصد افراد برای انجام و یا عدم انجام رفتار تأثیر دارد، هنجارهای ذهنی هستند که مربوط به عامل اجتماعی میباشد. هنجارهای ذهنی با فهم یا درک شخص از فشارهای اجتماعی در ارتباط میباشد که بر شخص وارد می شود تا کاری را انجام بدهد یا انجام ندهد. هنجارهای اجتماعی تنظیم کننده استانداردهایی برای اجرا هستند که افراد میتوانند بپذیرند و یا آنها را رد کنند.
عقایدی که پایه و اساس هنجارهای ذهنی هستند، اصطلاحاً عقاید هنجاری نامیده میشوند. زمانی که یک فرد قصد انجام یک رفتار ویژه را داشته باشد هنگامی است که او درک کند که افرادی که برای وی مهم میباشند فکر می کنند که او باید آن رفتار را انجام دهد. افراد مهم برای یک فرد ممکن است همسر، دوستان، پزشکان یا افراد دیگر باشند. به طور کلی، هنجارهای ذهنی به تأثیر محیط اجتماعی افراد بر قصد رفتاری آنها اشاره دارند (آیزن و فیشباین، ۱۹۷۲).
۳-۳-۳- کنترل رفتاری درک شده:
سومین عاملی که بر روی قصد افراد برای انجام و یا عدم انجام رفتار تأثیر دارد، مربوط به کنترل رفتاری درک شده میباشد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده، کنترل رفتاری درک شده به عنوان ارزیابی فرد از سخت بودن یا آسان بودن یک رفتار تعریف می شود. کنترل رفتاری درک شده هنگامی تعیین کننده رفتار میباشد که منعکس کننده کنترل واقعی افراد بر روی رفتار مورد نظر باشد. تعدادی از عوامل محیطی و سازمانی وجود دارند که میتوانند انجام شدن رفتاری مشخص را آسانتر یا مشکلتر سازند. فرض بر این است که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده تجربه قبلی فرد و همچنین موانع پیش بینی شده انجام یک رفتار میباشد. به عنوان یک قاعدهی کلی، نگرش مطلوب و هنجارهای انتزاعی مطلوب و کنترل رفتاری درک شده بیشتر، باعث می شود که قصد انجام دادن رفتار توسط فرد بیشتر شود. کنترل رفتاری درک شده از دو قسمت تشکیل شده است:
- عقیدهی کنترلی[۸۶]: عقیده درباره اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده و یا مانع انجام یک رفتار مشخص میباشند.
- قدرت درک شده[۸۷]: قدرت درک شده برای کنترل هر یک از این عوامل تسهیل کننده و یا بازدارنده (آیزن، ۱۹۹۱).
۳-۳-۴- قصد رفتاری[۸۸]:
یک فاکتور اصلی در تئوری رفتار برنامه ریزی شده، قصد فرد برای انجام رفتاری مشخص میباشد. فرض بر این است که قصد، عوامل انگیزشی را که بر رفتار تأثیر میگذارند، تحت کنترل دارد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده و تئوری عمل منطقی، قصدها مهمترین پیش بینی کننده های رفتارها میباشند.
فرض معمول بر آن است که نگرش مطلوب فرد درباره بعضی اهداف باعث می شود که او قصد کند تا رفتارهای مثبت را انجام دهد و کمتر قصد می کند تا با توجه به هدف، رفتارهای منفی را انجام دهد. قصدهای رفتاری، ترکیبی از برنامه های مردم، شامل عمل و انگیزه افراد برای درگیر شدن در یک رفتار مشخص را به طور مختصر بیان می کند. بنابراین افرادی که برای انجام دادن یک رفتار برانگیخته شده اند احتمال بیشتری دارد که آن را به طور موفقیتآمیز انجام دهند. منشأ تئوری رفتار برنامه ریزی شده این ایده میباشد که انجام هر رفتار به وسیله دو عامل قصد رفتاری و کنترل رفتاری درک شده معین می شود.
در این تئوری، قصد برای انجام رفتار، بهتر از نگرش، هنجارهای انتزاعی و کنترل رفتاری درک شده می تواند رفتار را پیشگویی کند. به عبارت دیگر، تئوری رفتار برنامه ریزی شده و تئوری عمل منطقی با این دیدگاه که قصد رفتاری، پیشگویی کننده رفتار میباشد، شکل گرفت. قصدها در طی زمان میتوانند تغییر کنند. هر چه فاصلهی زمانی بین قصد و رفتار بیشتر باشد، احتمال رخ دادن حوادث پیش بینی نشدهای که باعث تغییرات در قصد انجام رفتار باشد، بیشتر میباشد.
به همین دلیل، آیزن و فیشباین نه تنها علاقهای به پیشگویی رفتار نداشتند، بلکه آنها بیشتر علاقمند به درک رفتار بودند (آیزن، ۱۹۸۰).
۳-۳-۵- رفتار[۸۹]:
در تئوری رفتار برنامه ریزی شده، به جز رفتار، سایر سازهها روانشناختی میباشند. این تئوری پیشنهاد می کند رفتار می تواند به وسیله مورد تأکید قرار دادن اوضاع در داخل مدل پیش بینی شود.
ارزیابی تاثیر عوامل اثرگذار بیرونی بر نگرش مصرف کننده
ارزیابی عملکرد شرکتها
اطلاعات مربوط به سازمان شرکتها
ارزیابی تاثیر عوامل سازمانی شرکتها در نگرش مصرف کننده
جستوجوی اطلاعات از شرکتها
میزان اطلاعات موجود از خدمات و محصولات شرکتها
ارزیابی انگیزه ها، باورها و شناخت مشتری
هوارد-شث
معرفی ساختار یادگیری
تمایل، معیارهای انتخاب و انگیزه ها
ارزیابی نگرش و قصد مشتری در خرید کالا
تبیین محرکها
شاخص های کالا، نمادهای کالا، عوامل اجتماعی
تعیین شاخص های اثرگذار سازمانی و اجتماعی بر نگرش مصرف کننده
بتمن
تبیین عوامل درون فردی
انگیزه ها، دانش و آگاهی، اطلاعات
ارزیابی میزان تاثیر مستقیم و غیر مستقیم افراد در تصمیم گیریها
تبیین عوامل موقعیتی
محرکهای بیرونی، عوامل سازمانی
میزان جتجوهای بیرونی، توجه به محرکهای تبلیغاتی، بررسی پیامهای اثرگذار بر نگرش مصرف کننده
تبلیغات خدمات
در تبلیغات خدمات به نسبت تبلیغات کالاها باید روی اجزای کیفیت تاکید بیشتری صورت گیرد. تبلیغ در خصوص خدمات باید دو موضوع مهم را بیان کند .یکی اینکه مشتریان چه سطحی از خدمات را باید انتظار داشته باشند و دیگر اینکه تبلیغات خدمات باید کاهش دهنده ریسک ناشی از استفادهی خدمات باشد (مورتایمر، ۲۰۰۸). چراکه از نظر مشتریان ریسک استفاده از خدمات بیشتر از کالاها است ریسک درک شده مشتریان در استفاده از خدمات به دو دلیل است :عدم اطمینان و تبعات استفاده از خدمات. بدون در نظر گرفتن انواع ریسکها (اجتماعی، مالی، فیزیکی، معنوی یا اجرایی)، سطح ریسک درک شده، چارچوب در مشتریان از خدمات مورد استفاده و میزان اطمینان از تبعات استفاده از خدمات را تعیین می کند. بنگ و مون[۹] (۲۰۰۲)، معتقدند «ناملموس بودن خدمات» یکی از دلایل افزایش ریسک درک شده مشتریان است و باعث وحشت مشتریان در استفاده از خدمات می شود. کلو و همکارانش[۱۰] (۱۹۹۶)، بیان می کنند که یکی از اهداف شرکتهای خدماتی در متقاعد کردن مشتریان به استفاده از خدمات باید کاهش ریسک درک شده مشتریان باشد. لذا در مرحله نخست باید دریافت که از نظر مشتریان چه مزایایی در یک شرکت نشاندهنده کیفیت مطلوب ارائه خدمات است. پس در پیامهای تبلیغاتی باید به نوعی در خصوص مزایای مورد نظر مشتریان سخن گفت (خانمحمدی و سیدجوادین، ۱۳۹۳).
تبلیغات خدمات در صنعت بیمه
بیمه از فعالیتهای اقتصادی کلیدی هر کشوری است که در اقتصاد نقش بسزایی دارد و در سطح دنیا یکی از صنایع گسترده، پیچیده و حیاتی میباشد. در قرن حاضر فعالیتهای اقتصادی بهنحوی شکل گرفته که تداوم آن بدون پشتوانه بیمهای سخت تحت تاثیر قرار میگیرد. تقویت صنعت بیمه، زمینه ساز رونق سایر فعالیتهای اقتصادی است. اما باتوجهبه این نقش اساسی، صنعت بیمه از جایگاه مطلوب خود فاصله زیادی دارد و در حوزه مسائل بازاریابی و تبلیغات فعالیتهای محدودی صورت گرفته است. در اصل میتوان بیان کرد که شرکتهای بیمه به مسائل بازاریابی و تبلیغات توجه زیادی نمیکنند (صحت و همکاران، ۱۳۹۱). محیط توسعه و تکامل یافته کنونی پویاست. هر روز شاهد تغییرات و تحولات سریع در همه حوزه های زندگی بشری هستیم و این شرایط ایجاب می کند که در قبال این تغییرات بهسرعت عکسالعمل نشان دهیم. از سوی دیگر فرایند تغییرات، بسیار پیچیده است، بهنحوی که فرایندهای مختلف بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و درنظر گرفتن این تاثیرات در مراحل مختلف تصمیم گیری اجتنابناپذیر است. بازارها پراکندهاند و به طور عمده در حوزه ها و مناطق جغرافیایی متعدد گسترش یافتهاند. امروزه شرکتها و نمایندگیهای بیمه به شدت رقابتیاند. در چنین شرایطی، رشد و بقاء شرکتها مستلزم ایجاد و حفظ مشتریان سودآور است. این مشتریان، جذب تبلیغات و شعارهای یک شرکت میشوند و پس از آن صرفاً براساس رضایتخاطری که از محصول کسب می کنند، به شرکت مذکور وفادار میمانند. ارزش ویژه یک نام تجاری شرکت بیمهای بهواسطه میزان آگاهیست که ایجاد می کند و لازمه این آگاهی، داشتن یک برنامه جامع تبلیغاتیست تا به بهترین نحو ممکن بتواند خدمات بیمهای خود را به مشتریان معرفی نماید (میرزایی مقدم و همکاران، ۱۳۹۱). از راه حلهای اساسی دراین زمینه که توسط اکثر کشورها، به ویژه کشورهای توسعه یافته که با مشکل سالخورگی جمعیت روبرو بوده اند، ارائه شده، گسترش بیمه عمر به صورت وسیع در سطح جوامع بوده است. بیمه عمر، در جهان کنونی یکی از ابزارهای مهم اقتصادی است و استفادههای متعددی از آن بهعمل می آید. همچنین صندوقهای بیمه عمر، منبع سرمایه گذاری عظیمی هستند؛ به طوریکه شرکتهای بیمه عمر بهعنوان قطبهای سرمایه گذاری درجهان محسوب میشوند. بیمه عمر در ایران نیز، هم از لحاظ تراکم و هم از حیث نفوذ در مقایسه با کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای همطراز در سطح نازلی قرار دارد. بیمه عمر با توجه به ویژگیهای خاص آن می تواند در فعال نمودن بازار سرمایه نقش اساسی ایفاء نماید. ذخائر ریاضی تجمیع شده در شرکتهای بیمه عمر میتوانند باعث فعالیتهای اقتصادی سودآور گردند. از آنجا که در بیمه عمر معمولاً فاصله زمانی قابلتوجهی بین زمان دریافت حق بیمه توسط شرکتهای بیمه عمر و زمان پرداخت خسارت وجود دارد، ذخائر ریاضی قابل ملاحظهای در رابطه با هر قرارداد تشکیل می شود که شرکت بیمه با استفاده بهینه از آنها می تواند بازار سرمایه را فعال نموده و نقش جدیتری در فعالیتهای سرمایه گذاری داشته باشد که به نوبه خود باعث افزایش اشتغال و رشد اقتصادی است. تأثیر رشد بیمه های عمر در اقتصاد بهحدی است که بسیاری از تحقیقات کاربردی به یک رابطه یک به یک بین آن و توسعه و رشد اقتصادی با ضرایب معناداری بالا دست یافتهاند (شرامین و همکاران، ۱۳۹۲).
بیمه شخص ثالث نیز، یکی از مهمترین خدمات بیمهای بوده و برخی از آن بهعنوان ویترین شرکتهای بیمه یاد می کنند. در واقع این بیمهنامه به دلیل اجباری بودن می تواند بهعنوان دروازه ورود و جذب مشتری به یک شرکت بیمه برای فروش سایر پوشش های بیمهای نیز باشد. در این پژوهش سعی شده تا نقش تبلیغات در توسعه صنعت بیمه بررسی شود و تاثیرگذاری این عامل در رفتار خرید مشتریان بیمه سنجیده شود و به طور اخص بیمه عمر و بیمه شخص ثالث مورد بررسی قرار گیرد. در این میان شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر در تبلیغ و تغییر رفتار خرید مشتریان در جهت استفاده از خدمات بیمهای در کنار بعد اقتصادی وسودآوری بالقوه، مقولهای اجتماعی و کشوری محسوب می شود (رنجبرفرد و بختیاری، ۱۳۹۲). البته بهنظر می آید این موضوع به کمکاری نهادهای نظارتی بیمه و شرکتهای بیمه مربوط می شود. در شهر رشت که یک کلانشهر محسوب می شود، چقدر شما تبلیغات بیمه عمر و یا شخص ثالث را میبینید؟ چه تعداد از این تبلیغات، حرفهای و طبق اصول و استانداردهای جهانی طراحی شده اند؟ در بیمهنامه هایی که در کل شرکتهای ایرانی صادر می شود در واقع چند نوع بیمهنامه عمر و شخص ثالث وجود دارد و آیا این تنوع برای ذائقهها و سلیقهها و یا طبقات مختلف جامعه کافیست؟ این کاملاً معقول و منطقیست که نیازهای طبقات مختلف جامعه از نظر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی با یکدیگر متفاوت باشد. ولی متأسفانه در کشور ما بهعنوان مثال بیمه عمر، در ۸۰% موارد مشابه یکدیگرند. در نتیجه نمی توان به صورت فراگیر فرهنگ این نوع بیمه را در جامعه جابیندازیم (کریمی، ۱۳۹۰). از طرفی دیگر شناخت کامل مشتری، مقدم شمردن وی در ارائه خدمات کیفی از جمله عوامل تضمین موفقیت در بازار کسبوکار امروزی است. تعبیری که اکنون از مشتری می شود با آنچه در گذشته رواج داشت کاملاً متفاوت است، با این معنی که مشتری دیگر خریدار صرف کالا یا خدمات نیست، بلکه عضو فعال و تاثیرگذار در تمامی فعالیتهای تجاری است. در مورد صنعت بیمه کار دشوارتر است و نیاز به توجه و درایت بیش از پیش مدیران عالی و میانی دارد، زیرا رشته های مختلف بیمه، خدماتی هستند که به مشتری ارائه میشوند، کالایی نیستند که مشتری در هر لحظه بتواند از آن استفاده کند. بیمه برخلاف بسیاری از کالا و خدمات دیگر که منافع و مزایای آنها در زمان خرید مشخص میشوند، کالایی غیرملموس است که نیازهای آتی را مرتفع می کند. این ویژگی بیمه را از دیگر کالاها متمایز می کند و فرهنگ بیمه را تحت تاثیر شناخت و فرهنگ به مفهوم عام آن قرار میدهد (صحت و همکاران، ۱۳۹۱).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مروری بر عملکرد شرکتهای بیمه (ایران، آسیا و البرز)
شرکت سهامی بیمه البرز با هدف اولیه ارائه خدمات بیمهای مطلوب و با کیفیت به هموطنان و ایجاد تنوع در بازار بیمه و کسب رضایت بیمهگذاران در در مدت زمان کوتاهی توانست اعتماد بسیاری از صاحبان سرمایه و کالا را به خود جلب نماید. شرکت بیمه البرز هماکنون با ۵۴ شعبه و ۸۵۸ نماینده فعال، ۲۵۱ کارگزار و حدود ۱۳۰۰نفر نیروی انسانی در سرتاسر کشور آماده ارائه خدمات بیمهای به هموطنان است. این شرکت در سال ۱۳۸۳ موفق به اخذ گواهینامه ۲۰۰۰-۹۰۰۱Iso در سیستم مدیریت کیفیت شده است. کسب مقام اول در کاربرد فناوری اطلاعات (IT)، شفافیت گزارشگری مالی و حضور و کارآیی در بازار سرمایه در میان شرکتهای بیمه دولتی و خصوصی در سالهای ۱۳۸۵ و ۸۶ نیز از افتخارات دیگر شرکت سهامی بیمه البرز است. سرمایه، ذخایر و اندوخته کافی، بدنه کارشناسی متخصص و حرفهای، سرعت در ارزیابی و پرداخت خسارت از شاخصهای توانگری، وجود مشتریان وفادار و قدیمی، ارتباطات گسترده با بازار جهانی بیمه، مدیریت علمی و پاسخگو و نسبتهای مالی بسیار خوب از شاخصهای ماندگاری این شرکت به حساب میآید.
بیمه ایران نیز در کلیه رشتههای بیمه زندگی و غیرزندگی فعالیت میکند و با عرضه بیمههای تجاری و خانواده شامل بیمههای اتومبیل، اشخاص (عمر، حادثه، درمان )، آتشسوزی، باربری، مهندسی و مسئولیت بیش از ۵۰% سهم بیمههای بازرگانی کشور را دراختیاردارد. دربخش حمایتهای ملی نیز اکثریت پروژه های بزرگ ملی نظیر نفت و گاز و پتروشیمی، هواپیمایی، سدسازی، نیروگاهها و صنایع تحت پوشش بیمه ایران است که در مواقع لزوم خطرات بیمهشده خود را نزد بازارهای بین المللی بیمه اتکائی می کند. بیمه ایران با توجه به ظرفیت بالای ریسکپذیری خود، علاوه بر انجام بیمههای مستقیم، نسبت به پذیرش ریسک به صورت بیمهاتکایی قبولی از شرکتهای بیمه داخلی و خارجی اقدام می کند .موضوع فعالیت شرکت بیمه آسیا نیز عبارت است از: انجام انواع عملیات مربوط به امور بیمههای بازرگانی در رشته بیمههای اشیاء، مسئولیت و اشخاص، قبول بیمههای اتکایی از مؤسسات بیمه داخلی و خارجی، واگذاری بیمههای اتکایی از مؤسسات بیمه داخلی و خارجی.
همچنین شرکت سهامی بیمه آسیا به منظور توسعه فعالیتی خود در سراسر کشور و تامین نیازهای بیمهای هم میهنان عزیز، مبادرت به تشکیل سرپرستیهای یازده گانه نموده است که هر یک از آنها نیز چند شعبه را تحت پوشش دارد. در حال حاضر ۱۱ سرپرستی، حدود ۹۰ شعبه و اداره پرداخت خسارت و افزون بر ۲۰۰۰ نمایندگی حقیقی و حقوقی در بیش از ۲۷۵ شهر کشور، شبکه فعالیت شرکت بیمه آسیا را تشکیل می دهند.
پیشینه پژوهش
پیشینه داخلی
در مجارستان با توجه به اینکه نمونه های زیادی از جنس Toditsوجود دارد اما گونه
Todite sprinceps کمیاب و از قسمت های دیگر مانند ریزوم هیچ نمونه ای یافت نشده است (Barbacka and Bodor ,2008).
Family unknown
Genus Cladophlebis Brongniart, 1849
Cladophlebis denticulate (Brongniart 1828) Nathorst, 1876
Cladophlebis cf. denticulate (Brongniart 1828) Nathorst, 1876
(Pl. 4, figs. 1, 2, 3, 4)
این نمونه ها با کد های ICST(301,302,303,304.305)نگهداری میشوند. درنمونه های جمع آوری شده از منطقه ۵ نمونه از جنس مورد نظر شناسایی شد که ۳ عدد از آنها شیل زغالی بوده و۲ عدد دیگر نمونه ماسه سنگی بوده اند
خصوصیات کلی برای شناسایی این نمونه :
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در این نمونه فروند معمولا بی پنه و پینول ها به صورت مثلثی و خمیده ( داسی شکل ) هستند که در قاعده کمی پهن شدگی دارند و با تمام پهنای قاعده به راشیز اتصال و به ندرت با هم همپوشانی دارند . پینول ها طولی درحدود ۸۰ میلی متر دارند وحداکثر پهنا را در قاعده دارند که درحدود ۲۳ میلی متر است و نسبت طول به عرض آن ۵/۲ است .
پینول ها در این نمونه با کناره های کامل و صاف به سمت جلو خمیده هستند و یا در یک سوم بالایی دیستال حاوی دندانه های ظریفی است و رگبرگ میانی مشخص و از وسط پینول میگذرد و رگبرگ های جانبی معمولا بالارونده و یک بار دیکوتوم می شوند و قطر راشیز اصلی ۳ میلی متراست در حالی که راشیز فرعی ۵/۰ میلی متر پهنا دارد هردو راشیز دارای خطوط ظریف طولی هستند زاویه اتصال پن به راشیز فرعی حدود ۴۵ درجه است .
معمولا جنس Cladophlebis در محیط هایی با رطوبت کم زیست میکند به همین دلیل دارای پینول هایی با استحکام نسبتا بالا هستند .
این نمونه از رسوبات لیاس پسین- دوگر فریزی درکوه های بینالود (فخر، ۱۹۷۵)گزارش شده است این جنس از نقاط مختلف دنیا با سن ژوراسیک میانی گزارش شده است.
(Ress and Cleal ,2004) .
Family Matoniaceae
Phlebopteris Brongniart, 1836
Phlebopteris angustiloba (Presl) Hirmer and Hörhammer, 1936
Phlebopteris cf. angustiloba (Presl) Hirmer and Hörhammer, 1936
(Pl. 5, figs. 1, 2, 3, 4)
از جنس مورد نظرسه نمونه شیلی و یک نمونه ماسه سنگی یافت شده است که با کدهای ICST(401,402,403,404) نگهداری میشوند .
خصوصیات نمونه یافت شده از منطقه :
فروند منوپودیال و زایا است وشاخه های جانبی کوتاه هستند و هر یک از شاخه ها بطور قرینه دارای تعدادی پن هستند و پینول ها طویل و متصل به هم هستند در این نمونه رگبرگ میانی مستقیم و مشخص است در حالی که رگبرگ های جانبی ۲ بار دیکوتومی میشوندکه پینول ها به صورت تقریبا عمود بر روی راشیز قرار میگیرند (با زاویه ۸۰ درجه) در حدود ۲ میلی متر پهنا دارند و در قسمت های پایین تر و میانی به ۵/۱سانتی متر هم میرسند .قطر راشیز۳ میلی متر است و تراکم رگبرگ ها ۵ تا ۷ عدد در سانتی متر است .
دستگاه زایا به صورت هاگینه است که گرد، یک ردیفی و در طرفین رگبرگ میانی بطور خطی قرار دارد و معمولا هر هاگینه روی یک شبکه رگبرگی واقع میشود که هر هاگینه دارای تعداد مشخص اسپورانژ است (بین ۵ تا ۱۱ عدد).
سن این گونه تریاس فوقانی– کرتاسه فوقانی است.
Van Konignenburg and Van Cittert ,2008) ).
Class: Coniferopsida
Order: Coniferales
Family: Podocarpaceae
Genus Podozamites Braun, 1843
Podozamites distans (Presl, 1838) Braun, 1843
(Pl. 6, figs. 1, 2)
در نمونه های جمع آوری شده از منطقه ۳ نمونه شیلی از جنس مورد نظر یافت شده است که با کدهای ICST(501,502,503)نگهداری میشوند .
ویژگیهای این نمونه به این صورت است که:
-فروند ها پنه هستند و فولیول ها توسط پایه کوتاه به نام پدونکول و با وضعیتی مارپیچ به راشیز اتصال دارد وشکل فولیول ها بیضی کشیده است که دارای کناره های کامل هستند انتهای فولیول در گونه دیستنس گردشده یا کمی نوک دار است حاشیه فولیول ها موازی است که یشترین پهنا در قسمت وسط فولیول قرار دارد و حدود ۶ میلی متر است ، طول فولیول ها بدون در نظر گرفتن پایه اتصال درحدود ۴ سانتی متر است ونسبت طول به عرض آن ۴ است معمولا زاویه اتصال فولیول به راشیز در حدود ۴۰ درجه است در این نمونه رگبرگ ها در قاعده فولیول (بخش جمع شده) از هم دور میشوند و بعد در ناحیه میانی برگ موازی میشوند بالاخره همه در ناحیه انتهایی (نوک برگ )جمع میشوند (حاشیه برگ را قطع نمی کنند) در این گونه هرفولیول درحدود ۲۰ تا ۲۱ عدد رگبرگ دارد که وضعیت قرارگیری فولیول نسبت به یکدیگر در دو طرف راشیز به صورت متناوب است و فاصله فولیول در یک طرف راشیز بیشتر از طرف دیگر است این گونه دارای پدونکول دکورنت می باشد که قطر راشیز ۲ میلی متر است .
جنس پدوزامیتس از فراوانی خوبی در منطقه برخوردار است این جنس خاص محیط های کم رطوبت وسخت است (میرزایی عطا آبادی، ۱۳۸۱) .
محدوده سنی این جنس رتین –کرتاسه است (جعفریان و بگی، ۱۳۸۰) .
این نمونه از دوگر پیشین دشت خاک در حوضه کرمان گزارش شده است (واعظ جوادی و میرزایی، ۲۰۰۶ و خلیلی زاده، ۱۳۸۹) .
Genus Podozamites Braun, 1843
Podozamites sp.
(Pl. 6, fig. 3)
در نمونه های جمع آوری شده ازمنطقه ۳ نمونه شیلی از جنس مورد نظر شناسایی شد که با کدهای ICST(601, 602, 603) نگهداری میشوند .
خصوصیات کلی نمونه :
فولیول زبانه ای شکل یا تخم مرغی شکل است که دارای طول ۵/۴ سانتی مترهستند و بیشترین عرض فولیول در قسمت وسط درحدود۲/۱ سانتی متر است وکمترین پهنا در نوک فولیول درحدود ۵/۳ میلی متر است نسبت و طول به عرض فولیول ۵/۳ است در این نمونه تعداد رگبرگ ها بین ۱۵ تا ۱۷ عدد است که برای تشخیص گونه در این جنس نحوه اتصال فولیول به راشیز حائز اهمیت است ولی در جنس مورد مطالعه چون فولیول به تنهایی یافت شده این پارامتر برای تشخیص گونه قابل استفاده نیست و دومین مورد که برای تشخیص گونه قابل استفاده است شکل فولیول است که درجنس یافت شده شکل فولیول حد بین زبانه ای شکل تا تخم مرغی شکل هستند به همین علت تشخیص گونه با قطعییت امکان پذیر نیست .
محدوده سنی این جنس رتین –کرتاسه است (جعفریان و بگی، ۱۳۸۰) .
Genus podozamites Braun, 1843
Podozamites sp.
(Pl. 6, fig. 4)
در نمونه های یافت شده از منطقه مورد مطالعه ۳ نمونه از جنس مورد نظر یافت شده است که باکدهای ICST(701,702,703)نگهداری میشود .
خصوصیات نمونه :
فروند نمونه یافت نشده است فولیول به صورت منفرد یافت شده است هیچ نوع اتصالی بین فولیول و راشیز قابل تشخیص نیست در این نمونه تعداد رگبرگ ها حدود۳۰ عدد در هر فولیول است که از قاعده برگ شروع میشوند در بخش مرکزی برگ موازی میشوند ودر بخش انتهای برگ جمع شدگی دارند رگبرگ حاشیه برگ را قطع نمیکند. طول فولیول حدود ۳ سانتی متر است و بیشترین پهنا در قسمت وسط فولیول است وحاشیه آن موازی و عرض آن ۶ میلی متر است که نسبت طول فولیول به عرض فولیول ۵ است .
نقشه شماره (۱-۳):موقعیت جغرافیایی مشهد
منبع :سازمان فناوری اطلاعات شهرداری مشهد ،۱۳۹۲
۳-۲-۲-توپوگرافی
دشت مشهد از نظر توپوگرافی دارای وضعیت مسطحی است و فقط در بعضی نقاط موجدار است . با توجه به موقعیت خاص قرارگیری ارتفاعات کپه داغ و بینالود در ادامه سلسله جبال البرز , نواحی شمال و جنوبی خراسان موقعیت زلزله خیزی با خطر نسبی بالایی را دارا می باشد . در واقع دشت مشهد با دو رشته کوه موازی با جهت شمال غربی – جنوب شرقی محصور شده است . رشته کوه هزار مسجد که ادامه رشته ارتفاعات کپه داغ است , در شمال این رشته واقع شده است ( رضوانی , ۱۳۸۴: ۲۸ ). ارتفاعات آلاداغ و بینالود در ناحیه جنوب دشت مشهد واقع هستند و امتداد ارتفاعات البرز محسوب می شوند ( رضوانی , ۱۳۸۴: ۲۸).شهر مشهد در حاشیه جنوبی دره کشف رود , واقع در دشت مشهد , قرار گرفته است .این شهر از نظر توپو گرافی دارای شیب ملایمی حدود ۲ در صد غرب به جنوب شرقی و امتداد جنوب به شمال شرقی است . در محدوده شهر مشهد عرض دره کشف رود به ۲۸ تا ۳۰ کیلومتر می رسد . ارتفاعات بخش جنوب غربی شهر , از جمله مهم ترین عوارض توپو گرافی و ژئومورفولوژیکی است که می تواند تاثیر قابل توجهی در توسعه و گسترش شهر داشته باشد به جز این عارضه در سایر بخش های شهر پدیده توپوگرافی خاصی به چشم نمی خورد (صابری فر , ۱۳۷۸ :۱۰۱ ).
۳-۲-۳-زمین شناسی
این دشت براثر حرکات تکتونیکی چند گسل موازی که به صورت سلسله جبال منطقه , از شمال غرب به جنوب شرقی امتداد داشته و به صورت پلکانی , حالت افتادگی در آن ایجاد شده است , ضخامت رسوبات آبرفتی در قسمت حاشیه ارتفاعات جنوبی زیاد و در حاشیه شمالی کمتر است ,که از نظر ذخیره منابع آبی از اهمیت چندانی برخوردار نمی باشد .
۳-۲-۴-ویژگی های اقلیمی
برطبق طبقه بندی اقلیمی کوپن , مشهد در اقلیم استیپ عرض میانی نیمه خشک و خنک واقع است . براساس طبقه بندی دمارتن اقلیم مشهد از نوع نیمه خشک است و براساس طبقه بندی آمبرژه , در اقلیم خشک سرد قرار دارد . به طور کلی عوامل تاثیر گذار براقلیم مشهد عبارتند از : عرض جغرافیایی , هوای گرم و خشک کویر قره قوم واقع در شمال منطقه و وجود دو رشته کوه مرتفع هزار مسجد و بینالود در شمال و جنوب دشت مشهد ( رضوانی , ۱۳۸۴ : ۳۰ -۳۱ ).چون دشت مشهد برروی رسوبات فرسایشی ارتفاعات بینالود و هزار مسجد قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا حدود ۹۷۰ متر می باشد به همین علت نوسانات سالانه و ماهانه دمایی در مشهد تقریبا زیاد بوده که اوج این نوسانات در فصل تابستان و زمستان , به عبارت دیگر در تیر ماه ( ژوئیه ) و دی ماه ( ژانویه ) می باشد و دمای شهر از حالت یکنواختی برخوردار نیست .
طبق بررسی های به عمل آمده در طول یک ماه دوره آماری ۵۰ ساله حداکثر دما در شهر مشهد ۳/۳۴ درجه سیلسیوس بوده که متعلق به تیر ماه می باشد و این در حالی است که حداقل دمای هوا طی همین دوره آماری برابر با ۳/۴ درجه سیلسیوس بوده که متعلق به دی ماه بوده است . براین اساس حدود ۵ ماه از سال درجه حرارت هوا بالا بوده که حاکی از دوام هوای گرم در محدوده این شهر می باشد. از لحاظ بارندگی , مانند دیگر نواحی ایران فصل بارش در این شهر , آغاز فصل زمستان البته با فعال شدن جبهه های مدیترانه ای می باشد . البته بارش های پراکنده ای هم در فصل پاییز رخ می دهد که مقدار آن کم می باشد ( صادقی , ۱۳۸۱ : ۲۳ ).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با توجه به موقعیت شهر مشهد در شمال شرق کشور جبهه های متفاوتی بر روی آب و هوای شهر اثر گذار است که مهمترین آنها جبهه های هوای مدیترانه ای , خزری و سیبری می باشد ( همان منبع : ۴۳ ).
از نظر ارتفاع آب و هوای مشهد به دو نوع تقسیم می شود :
۱- آب و هوای کوهستانی ( مناطقی با بیش از ۱۰۰۰ متر ارتفاع مثل زشک , طرقبه ) را شامل می شود .
۲- آب و هوای جلگه ای ( کمتر از ۱۰۰۰ متر ارتفاع ) را شامل می شود .
عرض جغرافیایی نیز در آب و هوای شهر مشهد موثر است . بطور کلی آب و هوای مشهد و امتداد آن را می توان آب و هوای نیمه صحرایی و استپی نامید . از اواخر پاییز توده هوای پر فشار سیبری برروی شمال شرق ایران کشیده می شود و فصل سرد آغاز می شود . در این زمان سیستمهای غربی ( باران زا ) نمی توانند به صورت گسترده وارد خراسان شوند , پس بارش دوره سرد کمتر است ولی اواخر دوره سرد با گرم شدن هوا پر فشار سیبری عقب می رود و راه را برای توده های مرطوب مدیترانه به خراسان باز می کند , از طرف دیگر در دامنه های آفتاب گیر براثر همرفت دامنه ها , هوا نا پایدار شده و بارش بیشتر می شود. در تابستان پر فشار جنب حاره ای ( آزور ) با تسلط خود مانع ورود توده های مرطوب به منطقه خراسان می شود (www.mashadonhline . ir ) بیشترین تمرکز فصلی بارش در پاییز و زمستان است و بارش فصل تابستان به جز سالهای اخیر تقریبا قابل اغماض است کاهش بارش از زمستان به تابستان شدیدتر رخ می دهد . طی بررسی دوره های آماری متوسط درجه حرارت ایستگاه مشهد ۱/۱۴ سانتی گراد بوده است و در این مدت متوسط تیر ماه ۳/۲۶ و متوسط دی ماه ۵/۱ سانتی گراد بوده است ( سردترین و گرمترین ماه سال ) که تفاوت بین این دو ماه ۸/۲۴ سانتی گراد بوده است . این موضوع نشان دهنده ان است که تفاوت زیادی بین فصل سرد و گرم در مشهد می باشد . همچنین طی بررسی های انجام شده متوسط بارش ۶/۲۴۷ میلی متر بوده است که اسفند ماه با ۸/۵۲ میلی متر بیشترین و تیر ماه با ۰۶/۰میلی متر کمترین میزان بارش را در این شهر به خود اختصاص داده اند ( شرکت سهامی آب منطقه خراسان , ۱۳۸۶ :۲۲ ).
۳-۲-۵-ویژگی های جمعیتی و وسعت شهر مشهد
امروزه مسایل مربوط به جمعیت، خصوصیات و ویژگیهای آن، چنان رابطه تنگاتنگی با خود و با عوامل غیرجمعیتی پیدا کرده است که جایی را برای اثبات حقانیت خود مبنی بر ضرورت توجه به مسائل جمعیتی در ارتباط با دیگر عوامل از قبیل منابع طبیعی، زیستمحیطی، غذایی، مسایل سیاسی و امنیتی وغیره باقی نگذاشته است. در حقیقت محدودیتهای موجود در سطح کره زمین آن هم در ابعاد وسیع و در طیفی گسترده که کانون توجه اغلب دانشمندان و صاحبنظران است و اگر نگوییم همه آنها مستقیماً تحت تاثیر جمعیت وتحولات آن پا گرفته، حداقل میتوان مدعی شد که به طور غیرمستقیم تحمیل شده از سوی جمعیت و ابعاد مختلف آن بوده است (امیرفخریان،۷:۱۳۹۰).
عواملی که باعث رشد سریع جمعیت در این منطقه گردید و مشهد را به کانونی پرتحرک از نقطه نظر جمعیتی تبدیل نمود، میتوان به شرح زیر خلاصه نمود:
-موقعیت مذهبی شهر مشهد
- افزایش فرصتهای شغلی در بخش ساختمان، صنایع و خدمات
- مهاجرت از روستا به شهر
- مرکز سیاسی- اداری استان خراسان رضوی
- قطب زیارتی و گردشگری در سطح ملی
- دومین شهر بزرگ از نظر جمعیت در سطح ملی
- نقش و عملکرد استانی از نظر اداری، سیاسی، خدماتی، اقتصادی و فرهنگی
- دارای جایگاه ویژه از نظر ارتباطات برون مرزی با کشورهای افغانستان و ترکمنستان (باوان پوری،۹۴:۱۳۸۷).
جمعیت این شهر در سال ۱۲۷۰ شمسی حدود ۴۵۰۰۰ نفر و مساحت آن حدود ۵/۷ کیلومتر مربع بوده است. طی یک دوره ۴۰ ساله یعنی از سال ۱۲۷۰تا سال ۱۳۱۰، جمعیت شهر به ۱۰۰۰۰۰ هزار نفر و مساحت آن به ۴/۱۰ کیلومتر مربع رسید. در این دوره جمعیت حدود ۲ برابر و مساحت ۵/۱ برابر شد. در سرشماری سال ۱۳۳۵جمعیت شهر مشهد ۲۴۲۰۰۰ نفر بوده است. در این زمان مساحت شهر معادل ۱۶ کیلومتر مربع میشده است. از دهه ۱۳۴۰که آغاز رشد سریع شهرنشینی در ایران است، رشد جمعیت شهر مشهد نیز شتاب تازهای پیدا کرد. جمعیت این شهر طی ۲۱ سال (۱۳۱۸-۱۲۹۷هجری- شمسی) معادل ۷۴/۲ درصد بوده است که چنین رشدی مرهون آرامش سیاسی و استقرار امنیت دراین شهر است. (مشهدیزادهدهاقانی،۴۵۲:۱۳۷۴). بعد از سال ۱۳۳۵ شمسی، نرخ رشد سالانه جمعیت افزلیش یافت و طی دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ شمسی به ۴/۵ درصد رسید در دهه بعدی یعنی ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ شمسی، نرخ رشد در حدود ۰۱/۵ درصد بود اما در دهه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ شمسی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، در بیشترین میزان خود با ۱۶/۸ درصد برابر شد که بروز چنین افزایش محسوسی را باید در ادغام شهرکها و آبادیهای پیرامونی، که اغلب مهاجرنشین بودند، در محدوده قانونی شهر مشهد جستجو کرد به طوری که در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ شمسی دو شهر و ۳۰ آبادی در شهر مشهد ادغام شدند. (باوان پوری،۹۵:۱۳۸۷).در سرشماریهای ۱۳۴۵، ۵۵، و۶۵، جمعیت شهر مشهد به ترتیب ۴۰۹، ۶۶۷ و ۱۴۶۳۰۰۰ هزار نفر گزارش شده است. مساحت شهر نیز در این مقاطع به ترتیب ۳۴،۷۸ و۲۲۰ کیلومتر مربع بوده است. به عبارت دیگر در دوران قبل از دهه ۱۳۴۰ جمعیت شهر مشهد در هر ۳۵ تا ۴۰ سال دو برابر شد. در حالی که از این دوره به بعد جمعیت شهر طی هر ده سال دو برابر گشت. به عبارتی رشد سالیانه شهر طی سه دهه ۴۵-۳۵، ۵۵-۴۵،و ۶۵-۵۵ به ترتیب ۴/۵%، ۵% و ۲/۸% بوده است (مشهدیزاده دهاقانی،۴۵۵:۱۳۷۴).
پس ازوقوع انقلاب ا سلامی وبه دنبال آن وقوع کودتای مارکسیستی درافغانستان حدود ۵۵۷ هزارنفرازمهاجرین افغانی درخراسان ساکن شدند. که ازاین تعداد ۲۹۶۵۰۰ نفردرمشهدسکنی گزیدند. همچنین درنتیجه وقوع جنگ تحمیلی عدهای ازمهاجرین جنگزده وارد مشهد شدند. عوامل فوق به همراه مهاجرتهای روستاشهری دست به دست هم داده وباعث رشد سریع جمعیت شهردراین دوره گردید.بطوریکه جمعیت شهردرسال ۱۳۶۵ به حدود ۱۴۶۳۵۰۸ نفربانرخ رشدسالانه ۱۶/۸ درصدافزایش یافت. درهمین دوره وسعت شهراز ۳۳ کیلومترمربع به حدود ۲۲۰ کیلومترمربع افزایش یافت. رشدسریع جمعیت بامشکلات مسکن وکمبودزیرساختها،ضرورت تهیه طرح تفصیلی شهرمشهددرقالب طرح جامع درسال ۱۳۶۵ برای یک دوره ۲۵ ساله ا زسال ۱۳۷۰ تاسال ۱۳۹۵ مطرح وبه مهندسین مشاورواگذارگردید (رهنما،۱۳۸۸ : ۴۵-۴۷).
بیشترین مساحت شهری نسبت به جمعیت در فاصله سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ روی داده است. از سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ این روند رو به کاهش گذارده و نسبت رشد مساحت به جمعیت افزایش بسیار اندکی را نشان میدهد. همچنین در دوره ده ساله بعدی نیز رشد مساحت نسبت به جمعیت رشد جمعیت افزلیش کمی داشته است. طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ این روند صورت معکوس به خود گرفته ونسبت رشد مساحت به جمعیت رو به کاهش رفته است. از سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ برای اولین بار در تاریخ ۱۰۰ ساله مشهد نسبت افزایش جمعیت و مساحت به صورت برابر بوده است (اصفهانی و دیگران،۴۱:۱۳۹۲).متوسط رشد سالانه (درصد) جمعیت از سال ۷۵ تا ۸۵ برابر ۵/۲ درصد بوده است (آمارنامه شهر مشهد،۲۸:۱۳۹۰). بر اساس سرشماری ۱۳۹۰، شهر مشهد با جمعیت۲۷۶۶۲۵۸ نفر و با مساحت ۸۶۰/۲۸ هکتار دارای ۱۳ منطقه، ۴۳ ناحیه و ۱۵۴ محله میباشد. این شهر ۹۰ درصد از جمعیت شهرستان مشهد و ۷/۳ درصد از جمعیت کل کشور را به خود اختصاص داده است. تراکم جمعیت در کلانشهر مشهد ۹۶ نفر در هکتار است (اصفهانی و دیگران،۴۲:۱۳۹۲). درطرح جامع فعلی شهرمشهدکه درسال ۱۳۷۲ به تصویب شورایعالی شهرسازی ومعماری رسیده است پیش بینی شده که وسعت شهرتا سال ۱۳۹۵ به حدود ۲۴۵ کیلومترمربع وجمعیت آن به۵،۴۰۰۰۰۰ نفربرسد (جوان، ۷:۱۳۸۰).
۳-۲-۶-ویژگیهای اجتماعی
درزمینه اجتماعی در کلانشهر مشهد سرمایه های انسانی،فرهنگی واجتماعی بالقوه برای ارائه خدمات عالی تخصصی،فرهنگی وگردشگری درمقیاس منطقهای، ملی و فراملی وارتقای سطح عمومی رفاه اجتماعی،وجود دارند. درعین حال فرهنگها،اقوام ومذاهب مختلف درکلانشهر مشهد همزیستی مسالمت آمیز دارند. درسالهای اخیرتقاضا برای تحصیلات عالی دانشگاهی درشهرافزایش یافته است. (مهندسین مشاورفرنهاد،۱۳۸۶: ۲۰).
نمودار(۱-۳) مقایسه رشد جمعیت و مساحت شهر مشهد بین سالهای ۱۳۸۵-۱۲۷۰
مآخذ: حیاتی، ۱۲۵:۱۳۹۲
۳-۲-۷-ویژگیهای اقتصادی
شهرمشهد به عنوان بزرگترین کلانشهرموجود درشرق کشور،ازپتانسیلهای بالایی دربخش اقتصاد خود برخوردار است. این شهربا داشتن نقش غالب خدماتی،دارای سهم بالایی ازمشاغل خدماتی وگردشگری کل کشورمی باشد،درزمینه اقتصاد وفعالیت وجود حرم امام رضاوتوسعه فعالیتی شهرمشهد برمبنای ارائه خدمات به زائران ونزدیکی این شهربه مرزهای شرقی کشورموجب شده تا:
- این شهربه یکی ازبازارهای عمده واردات وصادرات کالابدل گردد
- با ۵/ ۲ میلیون نفرجمعیت وبیش از ۱۷ میلیون نفرزائروگردشگردرسال،دارای حجم قابل توجهی سرمایه ومنابع مالی بسیارقوی است.
- بابیش از ۶۰ درصد سهم اشتغال دربخش خدمات توان اقتصادی بالایی دراین بخش دارد.
- اقتصاد شهر گرایش چند وجهی دارد وبه افزایش تنوع فعالیتی وگسترش بازار متنوع کارتمایل نشان میدهد.
- بخش عمومی ونهاد آستان قدس رضوی تمایل روزافزونی به سرمایه گذاری اقتصادی بارویکرددانش محوردربخش های صنعت،خدمات،گردشگری وتجارت باگرایش های پیشرفته ونوین (Hi-Tec)،صنایع پاک وسبزدرمحدوده شهرمشهد ومحیط پیرامونی نشان می دهند.
- درسالهای اخیربازارکاروسرمایه درشهربا فنآوری ارتباطات واطلاعات وتکنولوژی نوین تجهیزشده اند.
- صنایع دستی به ویژه صنایع پارچه بافی،قالیبافی وگلیم بافی ونیزصنایع سنگی پیشینه قوی دارند که درحال حاضربا کم توجهی روبروهستند.
- به ویژه سرمایه گذاری گسترده ای درفعالیت های خدماتی واسکان موقت زائران دراین محدوده صورت گرفته است.
درعین حالا اتکای اقتصادی شهربرخدمات زیارت وگردشگری وتمرکزبیشتراینگونه فعالیتها درپیرامون حرم ومنطقه مرکزی شهرموجب شده تا:
بازارمتعادل ویک پارچه کاروسرمایه درشهروجود نداشته باشد وبازتولید ثروت ودرآمد درمناطق مرکزی شهرمتراکم گردد.
کریدورهای علم وفنآوری ومراکزپژوهشی به عنوان بسترهای تولید اقتصاد دانش محوروجود نداشته باشد .همراه با افت کیفی اتفضایی وعملکردی محدوده مرکزی شهر،این محدوده ازساکنان دائمی تخلیه شده وامنیت اجتماعی وپایداری توسعه دراین محدوده با مخاطراتی مواجه شده است (همان منبع، ۲۴-۲۳).
۳-۳- معرفی مناطق شهرداری مشهد
شهرداری مشهد در مجموع دارای ۱۳ منطقه است که در جدول (۳-۲)مشخصات کلی این مناطق ذکر شده است.
جدول (۲-۳).مشخصات کلی مناطق ۱۳ گانه شهر مشهد
مناطق | مساحت(متر مربع) | جمعیت سال ۱۳۹۰ | تعداد نواحی | بعد خانوار | تراکم جمعیت |