۳-۵-۵- سیستم انتخابات کمیسیون مرزی
در بریتانیا کشور به ۶۵۹ ناحیه جغرافیایی تقسیم شده که به هر کدام از آنها یک حوزه انتخاباتی میگویند. در هر یک از این حوزهها رأی دهنده میتواند تنها به یکی از افرادی که نام وی در ورقه رأی گیری ذکر شده است رأی بدهد و باید تنها در کنار اسم یکی از کاندیداها علامت × بگذارد. در هر حوزه انتخاباتی، کاندیدایی که بیشترین × آراء را دریافت کند به نمایندگی انتخاب میشود.
هر کمیسیون مرزی توسط یک رئیس اداره میشود که همان سخنگوی مجلس عوام است و اعضاء آن شامل یک قاضی دادگاه عالی و دو فرد دیگر است و هر کمیسیون در رابطه با مرزهای حوزههای انتخاباتی گزارشی به وزیر کشور ارائه میدهد و اوـ باید هر چه سریعتر گزارش مزبور را همراه با پیش نویس دستور کار شورا به دو مجلس ارائه دهد. هر دو مجلس باید دستور را تأیید کرده و بپذیرند و سپس مصوبه مزبور به ملکه تسلیم میشود و به صورت قانون در میآید. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۴)
۳-۵-۶- مرجع و نحوه رسیدگی به دعاوی انتخاباتی
برای رسیدگی به دعاوی انتخاباتی دادگاه انتخاباتی مخصوصی وجود دارد که دارای دو قاضی دادگاه عالی است. این دادگاه میتواند از کاندیدایی سلب صلاحیت کند، آراء را بررسی نماید، نتایج انتخابات را اعلام کند یا خواستار برگزاری انتخابات جدید شود. نحوه رسیدگی این دادگاه بدین صورت است که هم کاندیدا و هم رأی دهنده میتواند ظرف سه ماه از تاریخ برگزاری انتخابات به دادگاه فوق شکایت کنند و تصمیم دادگاه به صورت گزارش به رئیس پارلمان تقدیم میشود که مجلس طبق قانون موظف به پذیرش آن است. گزارش دادگاه انتخاباتی به تنهایی برای جلوگیری از انتخابات و سلب صلاحیت از کاندیدا کافی است ولی اگر جرم انتخاباتی صورت گرفته باشد، رسیدگیهایی جزایی نیز ممکن است انجام شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۵-۷- جرائم انتخاباتی
مدت سلب صلاحیت برای ارتکاب جرم فاسد ده سال و برای عمل غیرقانونی پنج سال در یک حوزه انتخاباتی خاص است. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۶- ۳۵)
۳-۶- وظایف پارلمان
وظایف عمده پارلمان عبارتند از:
در انجام این وظایف، پارلمان کمک میکند تا حقایق و مسائل به نظر حوزه انتخابیه برسد. بر حسب عادات، پیش از تصویب کلیه پیمانها و توافقهای مهم بینالمللی، پارلمان مورد مشورت قرار میگیرد. پیمانها، که در تئوری حداقل یک امتیاز سلطنتی محسوب میشود و با نظر دولت صورت میگیرد، احتیاج به تصویب پارلمان ندارد. (بارز، ۱۳۶۵: ۷۹)
۳-۶-۱- مجلس عوام
مجلس عوام مجلس نمایندگانی است که اعضاء آن هر پنج سالی بطور مردم سالارانه از سوی مردم برگزیده میشوند. مجلس عوام دارای ۶۳۵ عضو است. تقریباً تمامی این ۶۳۵ نفر نمایندگان احزاب سیاسی گوناگون هستند و هریک حوزه انتخابیه خاصی را نمایندگی میکنند. وظیفه مجلس عوام به بحث گذاشتن سیاستها و قوانین کشور است «اعضاء مجلس عوام یعنی نمایندگان منتخب مردماند و به همین دلیل نظام سیاسی انگلستان دموکراسی پارلمانی است پس از انتخابات عمومی مجلس عوام حزبی که بیشترین تعداد نمایندگان انتخاب شده را بدست آورد، قدرت سیاسی را به دست میگیرد و رئیس آن حزب نخست وزیر میشود. دورهی مذکور، نخست وزیر میتواند دستور تجدید انتخابات را بدهد. البته از نظر تشریفاتی، دستور انحلال مجلس را ملکه میدهد. اما برابر عرف مسلم، ملکه جز با صلاحدید و پیشنهاد نخست وزیر، حق انحلال مجلس را ندارد.» (امین، ۱۳۸۳: ۵۷)
اعضاء مجلس عوام اغلب سفید پوست، مرد و از طبقه متوسط هستند و کمتر از ۲۰% آنها زن هستند. تا قبل از سال ۱۹۵۵ تعداد اعضاء مجلس عوام ۶۳۰ نفر بود ولی از آن سال به بعد تعداد آنها به ۶۵۹ نفر افزایش یافته است. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۰)
سخنگوی مجلس عوام نقش ریاست مجلس را ایفاء میکند. با اینکه رئیس مجلس یکی از نمایندگان مجلس و عضو یکی از احزاب سیاسی است، پس از انتخاب به سمت ریاست باید گرایشهای سیاسی خود را کنار بگذارد و بیطرفی را رعایت کند. رئیس مجلس وظیفه مدیریت بحثهای مجلس عوام را به عهده دارد، نوبت صحبت کنندگان را تعیین میکند و در صورت بروز بحث و جدل، بینظمی را کنترل و نمایندگان را به رعایت نظم دعوت میکند.
۳-۶-۲- مجلس اعیان
مجلس اعیان حدود ۱۳۰ عضو دارد و بزرگترین مجلس قانونگذاری در دنیاست. هر یک از مجالس قانوناً اجازه دارند که ترکیب و سازمان خود را کنترل و اداره کنند. اختلافات راجع به عضویت در مجلس اعیان توسط کمیته ویژه (امتیازات) مجلس اعیان حل میشود. ترکیبی از رسوم و قانون مدون، تعیین کننده اعضاء مجلس اعیان است. اعضاء مجلس اعیان تماماً یا به صورت موروثی عضو مجلس میشوند یا به صورت انتصابی به عضویت آن در میآیند. این انتصاب از نظر تئوری توسط ملکه صورت میگیرد ولی بر اساس کنوانسیون، ملکه در این مورد، جز در شرایط خاص باید به توصیه نخست وزیر عمل کند. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۷)
۳-۷- ترکیب مجلس اعیان
۳-۷-۱- لردهای روحانی
لردهای روحانی که شامل اسقفهای اعظم کانتربری، یورک و اسقفهای لندن، دورهام، وینچستر و بیست و یک قلمرو اسقفی دیگر است که توسط ملکه و به پیشنهاد نخست وزیر معرفی میشوند. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۷)
۳-۷-۲- لردهای موروثی
لردهای موروثی توسط ملکه به توصیه نخست وزیر ایجاد شده اند. در این زمینه دو روش وجود دارد. روش قدیمیتر آن است که یک حکم (احضاریه) توسط مقام سلطنت به لردها داده میشود که این روش از قرن چهارده منسوخ شده است. روش دیگر در امتیاز اعطا شده است. یک لرد منصوب توسط حکم احضاریه به همان صورت قواعد قدیمی ارث بردن زمینها، مقام لردی را به ارث میبرد. این حق مالکیت بدین صورت است که پسرها مقدم بر دخترها و بزرگترها مقدم بر کوچکترها از این حق برخوردارند و دو یا چند خواهر با هم این حق را به ارث میبرند ولی هیچ کدام نمیتوانند مدعی مقام لردی شوند و در این صورت مقام اشرافی به تعلیق میافتد. لردها بخش اصلی مجلس اعیان را تشکیل میدهند و مقام آنها به ارث میرسد که این مقام معمولاً به افراد مذکر به ارث میرسد. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۸)
۳-۷-۳- لردهای مادام العمر
اگر یک لرد موروثی بخواهد از عنوانش استعفاء دهد طبق قانون اشراف زادگان ۱۹۶۳ میتواند این کار را انجام دهد، اما این امر واجد شرایطی است که اگر طبق آن شرایط عمل شود به لردهای مادام العمر تبدیل میشوند. بقیه لردهای مادام العمر توسط ملکه منصوب میشوند. این افراد اصولاً حق عضویت در مجلس اعیان را ندارند اما طبق قانون ۱۹۵۸ اشراف زادگان امروزه از این حق برخوردار گردیده اند. مقام لرد مادام العمر معمولاً شامل اعضاء مجلس عوام بازنشسته یا کارمندان عمومی میشود به خصوص آنهایی که سابقاً مقام بالای دولتی داشته اند. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۹)
۳-۷-۴- لردهای قضایی
مجلس اعیان جدا از سایر کارکردهایش به عنوان بالاترین مرجع تجدید نظر برای کل بریتانیا عمل میکند. مجلس اعیان سالانه حدوداً ۷۰ پرونده را بررسی میکند و بیشتر کار در کمیته تجدید نظر انجام میشود ولی رسیدگی در خود مجلس و آن هم زمانی که پارلمان نشست ندارد صورت میگیرد و تقاضای تجدید نظر هم در خود مجلس مورد رسیدگی قرار میگیرد. صدراعظم و لردهای دارای سمت عالی قضایی میتوانند در کمیتهی تجدید نظر شرکت نمایند و عضو آن باشند، تعداد قضات حداکثر تا ۱۲ نفر است. این قضات لردهای مادام العمر هستند و بعد از استعفاء از مقام قضایی میتوانند در مجلس حضور داشته باشند و رأی دهند. (زارعی، ۱۳۸۴: ۳۹)
۳-۸- وظایف و اختیارات قانونگذاری ملی
۳-۸-۱- صلاحیت پارلمان انگلستان
پارلمان میتواند در مواردی توسط قانون محدود شود که این موارد عبارتند از:
۳-۸-۲- وظایف و اختیارات مجلس عوام
وظیفه مجلس عوام در ابتدا این است که فعالیتهای قوه مجریه را موشکافی و کنترل کند و در مورد آنها بحث کند. مجلس عوام میتواند به عنوان راه حل نهایی قوه مجریه را برکنار کند و باید پیشنهادهای قانونگذاری که قوه مجریه ارائه میدهد را مورد رسیدگی قرار دهد. مجلس عوام به عنوان آغازگر قوانین و سیاستها عمل نمیکند اگرچه در تصویب قوانین نقش مهمی را ایفاء میکند. (هم در مورد لوایح عمومی و هم در رابطه با لوایح خصوصی).
اصل بر این است که هر یک از مجلس امور داخلی و رویههای داخلی خود را اداره میکنند و برای آنها برنامه ریزی میکنند. و وظایف مجلس عوام عبارتند از:
محور عمودی: آماره Z
محور افقی: بر حسب سال
نمودار ۶ نشان میدهد که حجم پول و نرخ سود بانکی از هماهنگینسبتاً زیادی برخوردار هستند. البته نظریه های اقتصادی بیانگر رابطه معکوسی بین نرخ سود بانکی و حجم پول هستند. علت اینکه در نمودار رابطه مثبتی بین نرخ سود بانکی و حجم پول دیده می شود می تواند این نکته باشد که عوامل دیگری نیز روی نرخ سود بانکیاثرگذار هستند که در یک نمودار دوبعدی قابل نمایش نیستند. اما اثرشان روی نرخ سود بانکی وجود دارد.
نرخ رشد اقتصادی: رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایهدر سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردبحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب میشود. با افزایش نرخ رشد اقتصادی درآمد ملیافزایشیافته و تقاضای معاملاتی پول افزایش مییابد و با فرض ثبات عرضه پول، در بازار پول اضافه تقاضا به وجود می آید و نرخ سود بانکی افزایش مییابد. از این رشد اقتصادی روی نرخ سود بانکیاثرگذار خواهد بود.
منبع: بانک مرکزی و محاسبات محقق
محور عمودی: آماره Z
محور افقی: بر حسب سال
همانطور که نمودار۷ نشان میدهد رشد اقتصادی کشور نوسانات شدیدی داشته است و به شدت ناپایدار و بیثبات بوده است. رشد اقتصادی نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز ثبات چندانی ندارد. اما نوسانات رشد اقتصادی در ایراننسبتاً شدیدتر است. در دورههایی که نرخ رشد اقتصادی کشور باثبات و پایدار بوده است، نرخ سود بانکی نیز کموبیشباثبات است. اما نوسانات بیش از حد در رشد اقتصادی زمینه بیثباتی در نرخ سود بانکی را فراهم مینماید.
نرخ تورم: تورم به معنای افزایش پیدرپی و مداوم قیمتها در اقتصاد است. انتظار داریم که اگر نرخ تورم تغییر کند نرخ سود بانکی نیز در همان جهت تغییر کند. بنابراین نرخ تورم باید اثر منفی روی ثبات نرخ سود بانکی داشته باشد. طی دوره ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ مقدار نرخ تورم از بیش از ۳۳ درصد به ۱۲٫۵ درصد کاهش یافت اما نرخ سود بانکی از ۷ درصد به ۷٫۲ درصد افزایش یافت. همچنین طی دوره ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ نرخ تورم از بیش از ۳۳ درصد به حدود ۱۱ درصد کاهش یافت اما نرخ سود بانکی از ۶ به ۶٫۵ درصد افزایش یافت. اما در دورههایی نیز رابطه مثبتی بین این دو متغیر وجود داشته است. در سال ۹۰ و به دنبال هدفمندسازییارانهها، رشد نرخ ارز و سایر عوامل نرخ تورم به بیش از ۲۱ درصد رسید. اما نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم تغییر نکرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
منبع: بانک مرکزی و محاسبات محقق
محور عمودی: آماره Z
محور افقی: بر حسب سال
بر اساس نمودار ۸میتوان به این نکته رسید که در بسیاری از دورهها نرخ تورم و نرخ سود بانکی با یکدیگر هماهنگ نبودهاند. حتی در برخی از دورهها در خلاف جهت هم حرکت نموده اند.
نام حزب:بر اساس اطلاعات پایگاه داده های سیاسی کشورها، این متغیر در صورتی که رئیس قوه مجریهفرد نخست کشور، مستقل، نظامی و یا در صورتی که هیچ حزبی در کشور وجود نداشته باشد، مقدار Independet و در غیر این صورت نام حزبی که ریاست قوه مجریه را بر عهده دارد خواهد بود. از آنجا که این متغیر به نحوی قدرت بیشتر رئیس جمهور در تصمیم گیری را نشان میدهد مقدار این متغیر برای سالهای که برابر Independet است یک و در غیر این صورت مقدار صفر خواهد داشت.
تعداد کل صندلیها:بر اساس اطلاعات پایگاه داده های سیاسی این متغیر برابر تعداد کل صندلیهای قوه مقننه(مجلس) است.به عبارت دیگر، این متغیر تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را نشان میدهد.طی دوره مورد بررسی ۱۳۷۲-۱۳۹۱ تعداد نمایندگان مجلس نوساناتی را داشته است. در سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۸ تعداد نمایندگان مجلس برابر ۲۷۰ بود و در سال ۱۳۷۹ تعداد آنها به ۲۹۰ رسید. در سال ۱۳۸۴ یکبار دیگر نوسان داشت و مقدار نمایندگان به ۲۲۶ نفر کاهش یافت و تا سال ۱۳۸۸ در این مقدار تثبیت بود. در سال ۱۳۸۸ مجدداً تعداد نمایندگان مجلس به ۲۹۰ نفر رسید و تا سال ۱۳۹۱ تغییر دیگری نداشته است.
انقلاب:متغیر مجازی انقلاب را نیز برای بررسی اثر تغییر نظام و وقوع انقلاب اسلامیدر تحلیل بقای ثبات نرخ سود بانکی استفاده شده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر قانون اساسی کشور و تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا، ساختار نرخ سود بانکی در کشور تغییر نمود. بنابراین ممکن است انقلاب روی نرخ سود بانکی اثرگذار باشد. متغیر انقلاب برای سالهای قبل از انقلاب مقدار یک و برای سالهای بعد از انقلاب مقدار صفر را میگیرد.
در اولین گام جهت تجزیهوتحلیل داده ها، باید توصیف دقیقی از متغیرهای پژوهش داشته باشیم. توصیف داده ها قبل از برآورد مدل، اطلاعات مهم و ارزشمندی در اختیار قرار میدهد. در جدول(۳) آماره های توصیفی متغیرها آمده است.
نام متغیر | میانگین | انحراف معیار | ضریب تغییرات | چولگی | کشیدگی |
نرخ سود بانکی | ۱۳٫۶ | ۴٫۴ | ۰٫۳ | ۰٫۰۷۹۹- | ۱٫۲۷۳ |
نرخ ارز غیررسمی | ۴۵۶۷٫۷ | ۵۳۶۸٫۱ | ۱٫۲ | ۱٫۷۴۹ | ۷٫۳۱ |
نرخ رشد اقتصادی | ۲٫۴ | ۸٫۴۲ | ۳٫۵ | ۰٫۴۳- |
اغلب زوج ها طریق صحیح گفتگو و برقراری ارتباط کلامی با یکدیگر را نمی دانند و فاقد مهارتهای لازم در این زمینه هستند بنابراین بارها بدون آنکه بخواهند زمینه رنجش و ناراحتی را در همسر خود فراهم می کنند (لاور[۴۹] ،۲۰۰۵، به نقل از اولسون و همکاران،۱۹۸۹)، درباره ارتباط چنین بیان می کند: زوج هایی که ارتباط موثر برقرار می کنند توانایی تصدیق یکدیگر، گوش دادن و پاسخ غیرتدافعی به نیازهای همسرخود، تمرکز بر سایق موجود در هنگام بروز سوء تفاهم، احساسات منفی به روش غیرمخرب از خود نشان می دهند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بسیاری از زوج هایی که در جستجوی درمان ازدواج هستند، به صورت قابل ملاحظه ای فاقد مهارتهای اصلی ارتباط هستند وجود نقطه ضعف هایی در ارتباط بین زوجین در ۱۰ سال نخست ازدواج منجر به طلاق و نارضایتی از رابطه می شود .
عشق و علاقه متقابل
عشق در رابطه زوجین شامل ابزار احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلی و مهربانی، حمایت و قدردانی می باشد. بالارد[۵۰] و ریش[۵۱] (۱۹۹۸)، معتقدند که عشق تشکیل دهنده ادراکات زوجین از همدیگر و ادراکات عشقی در بین زوجین رابطه مثبت با رفتارهای نگه دارنده ازدواج دارد (عبداله زاده، ۱۳۸۲).
تحقیقات نشان داده است که در اوایل ازدواج و همچنین در اواخر ازدواج احتمال افزایش ناسازگاری و ناراحتی زناشویی و همچنین میزان طلاق بیشتر است در اول پس از فرونشینی احساسات اولیه، زوجین با واقعیات زندگی مواجه می شوند و همچنین در اواخر ازدواج پس از آنکه زوجین با آشیانه خالی مواجه می شوند احتمال دارد اختلافات کهنه بین آنها مجدداً بروز نماید. همچنین یافته ها از دیدگاه مثبت در رابطه با پیوندهای قدیمی و طولانی حمایت می کند در مقایسه با پیوندهای زناشویی افراد میانسال، زوج های قدیمی سالمندی نشان می دادند که نیروی بالقوه کمتری برای برخورد و تعارض دارند و در عوض دارای انرژی بیشتری برای لذت جویی در مواردی چون رابطه با فرزندان هستند و همچینن اختلافات سنی کمتری در منابع لذت بروز می دهند ( شویتا[۵۲] و لوینسون[۵۳] ، ۲۰۰۷).
وجود فرزند
آوردن بچه تغییرات زیادی را در بافت ازدواج ایجاد می کند. رضایت زناشویی هم بر روی فرزندان تاثیر می گذارد و هم از آن تاثیر می پذیرد. حضور بچه در ازدواج اثر متناقض بر افزایش ثبات ازدواج دارد
(حداقل زمانی که بچه ها در سن پایین قرار دارند)، در حالیکه رضایت زناشویی را کاهش می دهد. اما در زمان ترک خانه توسط فرزندان، زوجین دوباره افزایش در میزان رضایت زناشویی گزارش می کنند.
از عوامل دیگر موثر در رضایت زناشویی زوجین می توان به موارد زیر اشاره کرد:
داشتن مهارتهای حل مساله، موقعیت مذهبی، تحصیلات، سهیم شدن زوجین در تصمیم گیریها و مسایل مالی، سلامت جسمانی و روانی، سن، دخالت خویشان و بستگان، ایده آل های مشترک، سبک وابستگی، همگنی، روابط قلبی، حمایت متقابل و…
مفهوم هوش
تا کنون تعریف های مختلفی از هوش به عمل امده است ولی هنوز تالیفی کامل جامع که همه را قانع کند وجود ندارد .علت این مناقشه در ان است که هوش یک مفهوم نیست هوش یک موضوع انتزاعی و سازه است بر خلاف مفاهیمی که می توانند مصادیق و نمودهای بیرونی داشته باشند صرفاً معرف مجموعه ای از فرایندها ست که از رفتارها و پاسخ اشکار افراد استنباط می شوند (لطفی کاشانی ،۱۳۸۵). از هوش و هوشمندی تعریف های متفاوتی شده است که به چند نمونه ان اشاره می گردد در اصطلاح کسی را با هوش می گوییم که بتواند مشکلی را درک کند ، یا اینکه هنگام برخورد با مشکلات زندگی بهترین و مناسبترین راه را برگزینند (علوی، ۱۳۷۷). از نظر کاربردی هوش عاملی که توسط ابزارهای سنجش و آزمونهای روانی شناسایی می شود(ابراهیمی نژاد ،۱۳۸۶ ). از نظر فیزیولوژی هوش پدیده ای است که کارکرد یاخته های کرتکس (قشر خارجی ) مغز باعث آن می شود. از نظر روانشناسی هوش را “قابلیت تغییر” یا قابلیت انعطاف درسازگاری می دانند(نرمان[۵۴] ل-مان ،۱۳۶۹ ). دیوید [۵۵]و کسلر ذکر شده در چر نیس[۵۶] ،۲۰۰۰) از معروفترین کسانی است که تعریف بسیار ناخذی را از هوش ارائه نموده است از نظر وی هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی ،فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود.از نظر وی هوش عبارت از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به عبارت دیگر از نظر وکسلر هوش عبارت از تفکر عاقلانه ،عمل منطقی و رفتار موثر در محیط (سرسرابی ،۱۳۸۶). آلفرد بینه[۵۷] اعلام کرد که :هوش از فرایندهای گوناگون پیچیده ای از قبیل حل مسئله، استدلال حافظه و مهارت کاربرد کلمات ،تشخیص حوادث و استفاده از اعداد ترکیب یافته است او می گفت به نظر ما هوش یک نیروی ذهنی اساسی می باشد که فقدان یا تغییر ان بیشترین اهمیت در زندگی ادمی دارد. و این نیروی ذهنی چیزی جز همان قدرت تمیز که گاهی عقل سلیمش می نامند ،تحمل عملی، خلاقیت و توانایی سازگاری با شرایط است و او اضافه می نماید که هوش یعنی درست قضاوت کردن، درست استدلال کردن از نظر او هوش ان چیزی است که ازمونهای هوش ان را می سنجند.به هر حال هوش نتیجه فعالیت های همه جانبه سلولهای عصبی است که مرکز ان در مغز قرار دارد چرا که مغز فرمان ده ،امور مختلفی را انجام می دهد قدرت یاداوری مطالب حفظ شده را دارد و روابط میان جزئیات و مفاهیم کلی را برقرار می سازد.(پروا،۱۳۸۰ ) از تعاریف ارائه شده می توان چنین نتیجه گیری کرد که اگر در تعریف هوش که سه جنبه رارعایت کرده و ان را در تعریف بگنجاند تعریف کاملاً کاملی بدست می اید: توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور ،هماهنگی و سازش با محیط ،بهره برداری از تجربیات گذشته، به کار بردن قضاوت و استدلال صحیح وپیدا کردن راه حلی منطقی در مواجه شدن با مشکلات (کشتکار ،۱۳۷۸ ).
هوش یک سازه فرضی است نه یک خصلت عصب شناختی ادمی به سخن دیگر هوش یک مفهوم ساختگی است که روانشناسان ان را برای سهولت ارتباط ابداع کرده اند. البته لازم به ذکر است که پژوهشهای انجام شده هیچ بخشی را از مغز یا هیچ عنصری شیمیایی که بتوان ان را جایگاه یا ماده هوش دانست شناسایی نکرده اند اما این واقعیت مانع از نظریه پردازی درباره هوش شده، روانشناسان وابسته به رویکردهای مختلف در این باره نظریه های گوناگونی ارائه نموده اند (سیف ،۱۳۸۷ )
چارلز اسپیرمن بنیانگذار شیوه تحلیل عوامل این نظریه را مطرح کرده است که:
افراد در حالات مختلف ازیک عامل عمومی هوش برخوردارند.به نظر اسپیرمن عامل g تعیین کننده اصلی عملکرد در ازمون های هوش به شمار می رود و معرف یک توانایی کلی است که زیر بنای همه رفتارهای هوشمندانه به حساب می اید علاوه برعوامل اختصاصی که هر یک (s ) نامیده می شوند .مختص هر یک از توانایی هایی ازمون ها هستند در این نظریه نتایج ازمون هوش هر کس بازتاب میزان و علاوه بر ان مقادیر s های گوناگون است .نکته اینجاست که عملکرد شخص در ریاضیات تابعی است از هوش کلی و استعداد ریاضی اوست. لئون ترستون[۵۹] روانشناس امریکایی در خصوص نظریه ارائه شده توسط اسپیرمن انتقاد کرده و استدلال نمود که تفاوت های ذهنی ابداً ناشی از عامل نیستند بلکه ناشی از چندین عامل مستقلند.او بعدها به ارائه نظریه ای پرداخت که در ان هوش شامل هفت عامل اصلی بود (کورمن [۶۰]،ترجمه شکر کن ،۱۳۸۰ )وی عنوان کرد که عاملی بنام هوش عمومی یا کلی وجود ندارد .بلکه هوش هر فرد از هفت توانایی ذهنی مجزا تشکیل شده است .این توانایی ها عبارتند از :حافظه تداعی ،تجسم فضایی ،قدرت استدلال ،سرعت ادراک ،روانی کلامی ،درک کلامی و استدلال عددیترستون این گونه استدلال می کرد که توانایی پاسخگویی به ازمونها ی متفاوت نظیر ازمون حفظ لغات یا ازمون حساب ،نشان دهنده وجود توانایی ذهنی مربوط به هر یک از ازمونهاست(اسماعیلی و همکاران ،۱۳۸۴ ).
یکیدیگر از صاحبنظران و پژوهشگران حوزه هوش ، ریموند کتل می باشد که دو نوع هوش را معرفی نمود که عبارتند از : هوش سیال و هوش متبلور، این دو هوش از هم مجزا هستند اما بین انها همبستگی وجود دارد هر دو هوش توانایی درک روابط را شامل می شوند با این حال هوش سیال بیشتر جنبه زیست شناختی و ژنتیکی داشته و لذا بیشتر غیر کلامی بوده و وابستگی به فرهنگ ندارد .در ضمن این هوش در طول زمان های کوتاه چندان تغییری نمی کند ولی در سنین پیری کاهش می یابد.این هوش همچنین در تکالیفی که مستلزم انطباق با موقعیتهای جدید است نقش اساسی دارد .در مقایسه با هوش سیال ،توانایی های هوش متبلور شدیداً تحت تاثیر فرهنگ، تجربه شخص و اموزشی هستند که بر یک زمینه محیطی یا فرهنگی خاص عمل می کند. (همان منبع)
گاردنر[۶۲] (به نقل اتکینسون ،ترجمه: براهنی ،۱۳۸۵ ) نظریه هوش چند گانه را برای مقابله مستقیم یا به قول خودش دیدگاه کلاسیک هوش تدارک دید .گاردنر به این نتیجه رسید که نه یک توانایی ذهنی زیربنایی یا عامل عمومی g هوش ،بلکه چند هوش وجود دارد که به صورت ترکیبی عمل می کند. او هر هوش را به عنوان توان حل مسئله یا گره گشایی موقعیتی برخاسته از فرهنگ یا جامعه معین تعریف می کند .و یادآور می شود که هوش توانایی بالقوه ای است که حضورش، به گونه ای فکری تناسب با موقعیت خاص در شخص میزان می دهد . همچنین گاردنر مطرح می نماید که یک نوع واحد و یکپارچه هوش نیست که موفقیت در زندگی را تضمین می کند بلکه طیف گسترده ای از هوش وجود دارد که هفت نوع اصلی دارد :هوش کلامی زبانی -هوش منطقی ریاضی -هوش موسیقیایی -هوش معنایی -هوش بدنی جنبشی(تنی حرکتی ) - هوش درون فردی - هوش میان فردی (پینز،۲۰۰۶ )گاردنر این هفت نوع هوش را در سال ۱۹۸۳ مطرح کرد و یک دهه بعد در سال ۱۹۹۵ به بسط و گسترش نظریه و پاسخ دهی به انتقادات پرداخت و هوش هشتمی را نیز به مجموعه قبلی افزود او بر اساس تحقیقات بعدی از احتمال حضور هوش جدیدی در هوشهای چند گانه خبر داد.که هوش هشتم و نهم گاردنر( پینز[۶۳] ،۲۰۰۶) تعاریف ذیل را برای انواع هوش ارائه نمود :هوش بیداری / فضایی: توانایی درک پدیده های بصری ،هوش منطقی / ریاضی :توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد ،هوش کلامی / زبانی :توانایی استفاده از کلمات و زبان ، هوش بدنی / جنبشی :توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا، هوش موسیقی / ریتمیک: توانایی تولید و درک موسیقی،هوش بین فردی :توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران ،این یادگیرنده ها سعی می کنند چیزها را از نقطه نظر آدمهای دیگر ببینند تا بفهمند انها چگونه می اندیشند و احساس می کنند.آنها معمولاً توانایی خارق العاده ای در درک و احساسات مقاصد و انگیزه ها دارند .سعی می کنند که در گروه ارامش برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند ایشان هم از مهارتهای کلامی و هم غیر کلامی استفاده می کنند .هوش درون فردی :توانایی درک خود اگاه بودن از حالت درونی خود این یادگیرنده ها سعی می کنند احساسات درونی، رویاها ،روابط با دیگران و نقاط ضعف و قدرت خود را درک کنند.همچنین تعریف هوش هشتم و نهم را به شرح ذیل ارائه نمود:هوش طبیعت گرا: بازی در طبیعت با گل و گیاه و حیوانات ،پرورش گل و حیوانات و دسته بندی انها ، توانایی تشخیص و تمایز بین مصنوعات فرهنگی از قبیل اتومبیل، کفش و پارچه و….است. هوش وجود گرایانه: پرسش و سوال از وجود خدا، استدلال، سوال در مورد هستی، درک هستی و هدف هاست (سرسرابی،۱۳۸۶).
نظریه سه وجهی رابرت استنبرگ[۶۴] در ۱۹۹۴ مطرح کرد .نظریه او دارای سه بخش یا سه خرده نظریه شامل: مولفه- یی (مربوط به فرایند های فکری است و توانایی پردازش اطلاعات را شامل می شود و به کسب دانش و عملکرد تحصیلی افراد کمک می کند )تجربی (مربوط به اثرات تجربه بر هوش بوده و توانایی به کار بستن تجربیات به شیوه منطقی و عاقلانه برای حل مشکلات است و تا حدودی خلاقیت فرد را نشان می دهد )و موقعیتی یا بافتی (مربوط به اثرات محیط و فرهنگ شخص بوده و توانایی رفتار و عملکرد در موقعیت های اجتماعی را نشان می دهد )است .از میان این سه، خرده نظریه مولفه یی رشد بسیار چشمگیری داشته است. (اتکینسون، ترجمه براهنی ،۱۳۸۵).
در فرهنگ لغات انگلیسی اکسفورد، معنای لغوی هیجان چنین ذکر شده است هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساسات و عاطفه ،هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج شده (گلمن ،ترجمه پارسا ،۱۳۸۶) لویس[۶۵] (به نقل از لطفی کاشانی، ۱۳۸۵) هیجان را نخستین علت ایجاد کننده شناخت، تعمیم و عمل می داند.موضوعی که می تواند در حل و پدید ایی مشکلات و تجارب بین فردی و درون فردی ، نقشی بی بدیل داشته باشد.هیجانها حالت عاطفی هشیاری یا خود اگاهی است که در ان مفاهیمی همچون شادی، غم وترس، نفرت یا عشق نهفته است.هیجانها از حالتهای شناختی و ارادی متمایز است بعبارتی هیجان مربوط به احساسات به ویژه جنبه های خوشایند و نا گوار فرایند ذهنی است .هیجانها گاهی ما را مجبور به انجام رفتار یا گفتن مطلبی می کنند که دور از شان وعادت ماست و معمولاً با ندامت و پشیمانی همراه است .ارزشمندترین دارایی یک فرد هیجان است و همه لذتها شادیها از طریق هیجانها تجربه می شوند .بدون وجود هیجانهای سازنده زندگی بی روح و سرد و پوچ می شود .واژه هیجان طیف وسیعی از رفتارهای قابل مشاهده، تظاهر احساسات و تغییر در حالت بدن را شامل می شود (آقایار و شریفی، ۱۳۸۶).
هوشبهر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوشبهر بالا و هوش هیجانی پائین (یا هوشبهر پائین و هوش هیجانی بالا) علی رغم وجود نمونه هایی نوعی، نسبتاً نادرند. در واقع میان هوشبهر و برخی جوانب هوش هیجانی همبستگی مختصری وجود دارد. هر چند این ارتباط آن قدر هست که روشن کند این دو قلمرو اساساً مستقل اند (گلمن ۱۹۹۵، ترجمه: پارسا، ۱۳۸۰).
نظریه پردازان، هوش هیجانی را ازهوشبهر( IQ )تفکیک کرده اند. در اول گفتن این نکته ضروری است که هم IQ و هم هوش هیجانی اندازه ای از توانایی هستند نه خود توانایی. نظریه پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید که چه کاری باید انجام دهیم، IQ شامل توانایی ما برای یادگیری، تفکر منطقی و انتزاعی می شود. در حالی که هوش هیجانی به ما می گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم. هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خود آگاهی هیجانی و اجتماعی ما می شود. و مهارت های لازم در این حوزه ها را اندازه می گیرد. همچنین شامل مهارت های ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئوولیت پذیری در مقابل وظایف می باشد(منصوری، ۱۳۸۰).
اولین کسی که مهارتهای هوش هیجانی را نامگذاری کرد ثروندایک[۶۶]، استاد دانشگاه کلمبیا بود، اصطلاحی که او به کار برد، (هوش اجتماعی ) بود که نشانگر توانایی افرادی است که در خوب کنار امدن با مردم مهارتهای کافی دارند (برادبریو گرویز ،ترجمه گنجی، ۱۳۸۴ ). در دهه ۱۹۸۰ بودکه هوش هیجانی نام فعلی خود را به دست اورد. بلافاصله بعد از ان پژوهش ها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد از جمله سری پژوهشها در دانشگاه ییل[۶۷] که هوش هیجانی را به موفقیتهای شخصی ،شادی و موفقیتهای حرفه ای ربط می داد. هاوارد گاردنر به نقل گل پرور و همکاران، ۱۳۸۴ ) در احیای تئوری هوش هیجانی در روانشناسی نقش عمده و برجسته ای ایفا کرده است.مدل تاثیر گذار وی تحت عنوان هوش های متکثر یا هوش های چند گانه شامل انواع متفاوتی ازهوش از جمله هوش شخصی ،هوش میان فردی و هوش درون فردی است.هوش درون فردی، توانایی هوشی فرد برای مواجه با خویشتن و توانایی هوشی فرد برای مواجه با دیگران و توانایی احساس کردن و تمیز قائل شدن در بین دیگر افراد به ویژه بین اخلاق، منش ،انگیزه و هدف و نیت انها است .سالووی و مایر[۶۸] اولین کسانی بودند که سازه هوش هیجانی را معرفی و مطرح کردند . انها هوش هیجانی را به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تالیف کردند که شامل توانایی تشخیص و نظارت بر احساسات و هیجانهای خود و دیگران ، توانایی تمیز بین احساسات و هیجانهای خود و دیگران و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اقدامات خود فرد می باشد.سپس گلمن، با پذیرش تعریف سالووی و مایر پیشنهاد کرد که هوش هیجانی شامل تواناییهایی است که می توان انها را به عنوان خود اگاهی، مدیریت و مهار هیجانهای بر انگیختن خویش، همدلی و دستکاری و اراده روابط طبقه بندی نمود.اما اولین کسی که گام های نخستین را در جهت ارزیابی هوش هیجانی بعنوان معیارهای از سلامت برداشته است رون بار-اون[۶۹] (۱۹۸۸) وی در رساله دکتری خود اصطلاح ضریب هیجانی را در مقابل بهره هوشی بکار برده است (فاطمی ،۱۳۸۶) از اغاز دهه ۱۹۹۰ بحث در زمینه اثرات روانشناختی هیجان و کارکردهای انطباق ان و نیز رابطه هیجان وشناخت با معرفی مفهوم هوش هیجانی ابعاد تازه ای به خود گرفت (تیرگری، ۱۳۸۳).
از هوش هیجانی تعاریف گوناگونی در طی مراحل ظهور و بروز ان به عمل امده است تعریف اولیه هوش هیجانی برای اولین بار با همکاری پیتر سالووی مطرح شد.این تعریف تابع یک روی اوری دو بخشی بود، بخش اول این روی اورد پردازش کلی اطلاعات عمومی بود و بخش دوم ، اختصاصی کردن مهارتهایی بود که در چنین پردازشی به کار گرفته می شوند.اولین تعریفی که از هوش هیجانی ارائه نمودیم چنین بود: نوعی پردازش اطلاعات عاطفی که شامل ارزیابی صحیح عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است که به بهبود جریان زندگی منجر می شود ( آقایار وشریفی،۱۳۸۶ ). طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش هیجانی با اصلاحیه که از طرف دانیل گلمن صورت گرفت تعریف دیگری از هوش هیجانی به عمل امده است بدین ترتیب که هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های غیرشناختی هستند توانش ها و مهارتهایی که بر رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارند. اگرچه تعاریف فوق قابل توجه هستند اما به نظر می رسد می توان هوش هیجانی را در یک عبارت کلی تر، شامل مجموعه ای از توانایی های شناخت، درک، توصیف هیجانهای خود و دیگران و پردازش صحیح انها به منظو ارائه واکنش مناسب دانست .بار-اون (به نقل پینز، ۲۰۰۶)هوش هیجانی را به عنوان یک سری تواییهای غیر شناختی قابلیتها و مهارتهایی می داند که توانایی های یک فرد را در موفقیت برای مقابله با فشار و اقتضای محیطی افزایش می دهد او استدلال می کند که هوش هیجانی یک پیش بینی موفقیت در زندگی است که مستقیماً بر سلامت روانی فرد در زندگی تاثیر دارد . در سال ۱۹۹۸ دانیل گلمن پرفروش ترین کتابش با عنوان کارکرد هوش هیجانی را منتشر کرد که هوش هیجانی را اینگونه تعریف می کند : هوش هیجانی توانایی درک و فهم هیجان ها و عواطف است به منظور تعمیم ان به عنوان حامی اندیشه ، شناخت هیجانها و دانش هیجانی تا بتوانیم انها را نظم داده تا موجبات رشد عقلی ، عاطفی و هیجانی را فراهم گردد.از نظر او هوش هیجانی شامل چهار مولفه است : ۱٫ درک یا حس حالات هیجانی و عاطفی (اگاهی از عواطف خود ) ۲٫بکارگیری هیجان ها و عواطف به عنوان حامی فکر (مدیریت و عواطف ) ۳٫شناخت حالت هیجانی و عاطفی (شناسایی عواطف خود و دیگران ) ۴٫ مدیریت و اداره هیجانها و عواطف (تنظیم روابط خود با دیگران ).به نظر سالووی و مایر (به نقل دیویس[۷۰] ، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴) در هوش هیجانی چهار جنبه اساسی وجود دارد .شناخت هیجانها ، درک هیجانها، تنظیم هیجانها و استفاده از هیجانها.گلمن بیان می دارد که هوش هیجانی بعنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تعریف شده است . هوش هیجانی مهارتی اجتماعی است، یعنی با مردم کنار امدن ، مهار هیجانها در روابط با انسانها و توانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران ، هوش هیجانی شامل ویژگیهایی مثل توانایی تهیج و بر انگیختن خود ، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست دادن روحیه ، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمیت و امید داشتن است.هر شخصی با برخورداری از میزانی از هوش هیجانی در مواجه با وقایع مثبت و یا منفی زندگی به موضع گیری پرداخته و به سازش با انها می پردازد.انسان با برخورداری از هوش هیجانی به زندگی نظم و ثبات می بخشد به طوری که اصولاً با هوش هیجانی بالا ، شخصی وقایع منفی کمتری را در زندگی تجربه می کند . سالووی و مایر در رساله قوی و بی نظیر خود در سال ۱۹۹۰ هوش هیجانی را نوعی از هوش توصیف کردند که توجه به احساسات و هیجانهای خود و دیگران فرق گذاشتن بین انها و استفاده از این اطلاعات برای راهنمایی افکار واعمال فرد را شامل می شود (آقایار وشریفی ، ۱۳۸۶ ). هوش هیجانی از نظر مایر و سالوی(۱۹۹۷) عبارت است از توانایی ادراک عواطف، جهت دستیابی به عواطف سازنده که به کمک آنها بتوان به ارزیابی افکار، فهم عواطف و دانش عاطفی خود پرداخت و با بهره گرفتن از آن بتوان موجبات پرورش احساسات و رشد هوشی خود را فراهم ساخت. افراد دارای هوش هیجانی بالا از خودکنترلی و خود انگیزی بالایی برخوردارند زندگیشان معنادار است و اصولی و مسئولیت پذیرند، عواطف خود را بدرستی ابراز می کنند، قانع اند و زندگی هیجانی پربار و متعادلی دارند. درواقع هوش هیجانی نوعی همدلی و واقف بودن به احساس اطرافیان است.
سالوی(۱۹۹۷) توصیف مبنایی خود را از هوش هیجانی، بر اساس نظریات گاردنر درباره استعدادهای فردی قرار می دهد و این توانایی را به پنج حیطه اصلی گسترش می دهد.
بسیاری از روانشناسان تلاش می کنند هیجانات را به طبقات مختلف تقسیم بندی کنند.برای مثال ویلهم وانت[۷۱](به نقل آقایار وشریفی ، ۱۳۸۶ ) روانشناس مشهور قرن ۱۹ معتقد است که زیر بنای همه هیجانها را سه هیجان محوری است که هر یک از انها از حالتهای متضادی تشکیل شده اند .۱٫خوشایند / ناخوشاینده غمگین ۲٫تنش / رهایی ، اسودگی ۳٫شور و شوق / ارامش .هیجانها را به هشت دسته در چهار طبقه متضاد تقسیم بندی می کند:۱٫شادی / غم ۲٫مقبولیت / پذیرش / طرد ۳٫خشم / ترس ۴٫تعجب / انتظارازنظر پالت چیک ،همه هیجانها به صورت ترکیبی شکل می گیرند.تعدادی از پژوهشگران (به نقل از آقایار و شریفی،۱۳۸۶ ) هیجانها را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم بندی می نماید :
هیجانهای مثبت شامل :۱٫ شادی : از رسیدن به هدف به دست می اید ۲٫ علاقه : در تمایل ما به یادگیری ، پرورش شایستگیها و مهارتها نهفته است.
هیجانهای منفی (علائم هشدار دهنده ) : که می توان از انها به عنوان علائم هشدار دهنده مطمئن یاد کرد عبارتند از:
هرزنامه نویسان می توانند یک صفحه هرزنامه را به وسیله تغییر مسیر خودکار مرورگر به یک URL که به زودی بارگذاری می شود، پنهان کنند. بنابراین صفحه هرزنامه به موتور جستجو برای شاخص سازی داده می شود و صفحه هدف به کاربر از طریق تغییر مسیر نشان داده می شود. یک راه برای تغییر مسیر استفاده از برچسب های متا و تنظیم زمان refresh به صفر است، راه دیگر استفاده از اسکریپت ها است] ۳۱[.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
هرزنامه مبتنی بر لایه:
لایه های CSS مفاهیم جدیدی در وب ۲ هستند. لایه ها می توانند به عنوان بخش[۳۱] های صفحه HTML دیده شوند و CSS می تواند برای نمایش لایه های متفاوت در یک صفحه در نظر گرفته شود. هرزنامه نویسان این لایه را به Invisible تغییر می دهند، در حالیکه محتویات این لایه هرزنامه است. کاربرعادی نمی تواند محتویات هرزنامه را ببیند اما ربات های موتورهای جستجو می توانند مشاهده کنند ] ۳۳[.
سایر انواع هرزنامه ها :
هرزنامه های کپی:
هرزنامه نویسان محتویات وب سایت های شناخته شده را به صفحه خود کپی می کنند.برای مثال هرزنامه نویسان محتویات را از dmoz یا ویکی پدیا کپی می کنند و سپس لینک هایی را به سایت های اسپم در این صفحات قرار می دهند یا فقط تبلیغات و آگهی قرار می دهند ] ۳۳[.
هرزنامه پرس و جو:
هرزنامه نویسان به ربات های پرس و جو اجازه جستجو می دهند لاگ فایل های پرس و جوی خود را آلوده کنند] ۳۳[.
هرزنامه نوار ابزار:
هرزنامه نویسان به موتورهای جستجو اجازه جستجوی داده های نوار ابزار باگ را میدهند که منجر به آلوده شدن لاگ فایل های مربوطه می شود ] ۳۳[.
۲-۵- یادگیری ماشین:
شاخه ای برای طراحی و توسعه الگوریتم هایی که یاد می گیرند. در اینجا “یادگیری” به این معناست که برای یک وظیفه، الگوریتم می تواند کارایی را در طی زمان به وسیله داده های بیشتر بهبود دهد. یادگیری ماشین می تواند جستجو برای مدلهایی که تقریب خوبی از یک تابع ناشناخته که سیستم در حال پرسش را توصیف می کنند، باشد.
فرض بر این است که یک تابع y=f(x) داریم که ورودی x را به خروجی y نگاشت می کند. ما f واقعی را نمی دانیم اما ما مشاهداتی روی ورودی، گاهی روی خروجی و داده های آموزشی داریم. یادگیری فرایند جستجو برای یک f’ است که منطبق بر مشاهدات است.تابع f’ اغلب به عنوان مدل است و مجموعه ای از توابع که تابع از آن انتخاب شده به عنوان فضای فرضیه در نظر گرفته می شود.
مجموعه داده استفاده شده برای یادگیری، داده های آموزشی[۳۲] است. بعد از اینکه یک مدل از داده های آموزشی به وسیله الگوریتم های یادگیری ساخته می شود، به وسیله داده تست[۳۳](داده های مشاهده نشده) برای دستیابی به دقت مدل ارزیابی می شود. دقت یک مدل طبقه بندی روی مجموعه تست به صورت زیر تعریف می شود:
دقت= تعداد نمونه های درست طبقه بندی شده / کل موارد تست
روش های یاگیری ماشین می تواند مبتنی بر ماهیت داده های آموزشی و شیوه ی استفاده، به عنوان مختلف تقسیم شود. در یادگیری نظارت شده یک مجموعه با پاسخ درست داده می شود. برای هر ورودی x در داده های آموزشی، ما خروجی صحیح y=f(x) را می دانیم. وظیفه، پیش بینی پاسخ برای ورودی های بعدی است. مدل، بعد از پردازش داده های آموزشی، نهایی می شود و اصلاحی در طی پیش بینی برای داده های دیده نشده صورت نمی گیرد.
در یادگیری بدون نظارت، پاسخ صحیح داده نمی شود. وظیفه، شرح داده ها در تعدادی کلاس یا پارامتر است. الگوریتم کشف می کند که چگونه داده ها سازماندهی شده اند و کلاس ها را شناسایی می کند. شکل شناخته شده یادگیری بدون نظارت، خوشه بندی است که داده ها از گروههایی (خوشه) تشکیل شده اند. داده های در یک گروه باید مشابه باشند و در گروه های مختلف مبتنی بر یک اندازه داده شده، با هم متفاوت باشند. وظیفه خوشه بندی، تعیین خوشه مناسب برای هر نقطه داده است.
یادگیری نیمه نظارت شده که ترکیبی از یادگیری با ناظر و بدون ناظر است. یک مجموعه داده می شود اما پاسخ تنها برای کسری از آنها داده می شود. این روش معمولاً یک قاعده ویژه در داده های بدون برچسب را شناسایی می کنند و داده های برچسب دار را بر روی آن استفاده می کنند.
نتایج نشان داده است که استفاده از داده های بدون برچسب و تست، یادگیری را بهبود می دهد. با بهره گرفتن از یادگیری نیمه نظارت شده، هزینه زیاد داده های برچسب دار می تواند کاهش یابد ]۲۴ .[
مختصراً تعدادی از تکنیکهای یادگیری ماشین را شرح می دهیم:
۲-۵-۱- NaΪve Bayes:
طبقه بندی کننده NaΪve Bayes یک رویکرد مبتنی بر استنتاج بیز است. یک نمونه …….,) xk= ( و یک کلاس Hi داده شده است. روش NaΪve Bayes، احتمال تعلق xk را به Hi محاسبه می کند، به طوری که ]۳۴[:
P(Hi|,……,)=
حال برای هر xi، ما احتیاج به تعیین کلاس Hi با بالاترین احتمال داریم :
برای همه i:j که i≠j P(Hi|xk)>P(HL|xk)
از آنجایی که مخرج در معادله بالا ثابت است، داریم:
P(Hi|,……,)=Z. P(Hi|,……,)P(Hi)
که Z یک مقدار ثابت مستقل از Hi است.
قاعده بیز، فرض می کند که تمام ویژگی های,……, مستقل هستند، بنابراین توزیع شرطی می تواند به این صورت محاسبه می شود:
P(Hi|,……,)=Z.P(Hi)
یک برچسب کلاس H*=Hi به هر نمونه کلاس xk با یک قانون تصمیم که بیشترین احتمال را بر می دارد، اختصاص می یابد.
قاعده بیز، یک روش کاملاً ساده و سریع است. قاعده بیز برای طبقه بندی کردن اسناد متنی با بهره گرفتن از کلمات به عنوان ویژگی ها به خوبی عمل می کند ]۳۴[.
۲-۵-۲- درخت تصمیم:
درخت تصمیم یک طبقه بندی کننده است که در شکل یک درخت دودویی ارائه شده که هر گره آن مربوط به یک متغییر است و به ما احتمال تحقق آن متغییر را نشان می دهد. برای یک نمونه داده …….,) ( xk=، گره های برگ مربوط به احتمال کلاس H هستند.
هدف اصلی درخت تصمیم، ساخت فرضیه های کلاس مبتنی بر ویژگی های مشاهده شده از داده های آموزشی است. خروجی درخت تصمیم می تواند برای تعیین برچسب کلاسِ یک نمونه کلاس بندی نشده با در نظر گرفتن تحقق ویژگی های توصیفی آن استفاده شود ]۲۴[.
یادگیری درخت اغلب به کمک استراتژی تقسیم و غلبه انجام می گیرد که تقسیمات داده، درخت را به صورت بازگشتی تولید می کنند. در ابتدا همه نمونه ها در ریشه هستند، همانطور که درخت رشد می کند نمونه ها نیز به صورت بازگشتی تقسیم می شوند.
در یادگیری درخت، هر بازگشتی، بهترین خصیصه را برای قسمت بندی داده در گره جاری مطابق با مقدار خصیصه انتخاب می کند.
بهترین خصیصه براساس یک تابع انتخاب می شود که ناخالصی را بعد از تقسیم حداقل می کند، پس نکته کلیدی در درخت تصمیم گیری انتخاب تابع ناخالصی است ]۳۵٫[
تابع ناخالصی که اغلب در یادگیری درخت تصمیم مورد استفاده قرار می گیرد information gain می باشد که در C4.5 مورد استفاده می باشد.
Information gain مبتنی بر تابع انتروپی می باشد ]۳۵٫[
entropy(D)=-) )
(۲-۹)
)=۱
، احتمال کلاس cj در مجموعه داده D است. واحد انتروپی بیت است.روند به این صورت است که وقتی داده ها خالص تر و خالص تر می شوند، مقدار انتروپی کوچک و کوچکتر می شود.
در واقع روشن است که اندازه انتروپی، مقدار ناخالصی در داده را نشان میدهد. همان چیزی که ما در یادگیری درخت تصمیم احتیاج داریم.
Information gain:
در مجموعه داده D، نخست از تابع انتروپی برای محاسبه مقدار ناخالصی D استفاده می کنیم، همان entropy (D).
سپس نیاز داریم که بدانیم کدام خصیصه میزان ناخالصی را کاهش می دهد. برای پیدا کردن آن، هر خصیصه مورد ارزیابی قرار می گیرد.
انتروپی بعد از تقسیم
بطورکلی پنداره شناختی موجود درباره نقش و ضرورت پاسخگویی به شرایط درونی و محیطی و مزایا، چیستی، ابعاد، ویژگیها، ارزشها و الزامات اساسی آن است. به عبارتی، بعد مفهومی بر ضرورت و مزایای پاسخگویی به شرایط و اقتضائات ناشی از آن در محیط متغیر بیرونی و چالشهای درونی سازمانی، مفهوم کلی و هدف از پاسخگویی، قلمرو، رویکردها، فرایندها و روش های پاسخگویی، ویژگی ها و ارزشهای کارکردی پاسخگویی و الزامات و ملاحظات در جهت تحققِ موثر پاسخگویی به محیط اشاره دارد (ترکزاده و همکاران،۱۳۸۷؛ ترکزاده، ۱۳۸۸).
منظور از بعد ساختاری هرگونه جهت گیری، ترتیبات و سازو کارهای درونی و محیطی تمهید شده است که منجر به پاسخگویی به موقع و مناسب خواهد شد (ترکزاده، ۱۳۸۸). این بعد مهم، از سه جنبه قابل بررسی است: جهت گیری راهبردی روشن و مناسب، طرح سازمانی و بستر فرهنگی(کامینگز و اورلی[۶۵]،۱۹۹۷؛ ترک زاده، ۱۳۸۸).
منظور از جهت گیری راهبردی استراتژی روشن و مناسب بیانِ ماموریتها و مطلوبیتها، خط مشیها و اهداف کلی و عینی دانشگاه برای تمام واحدهای کاری و افراد است تا بر آن اساس بتوانند به شرایط درونی و محیطی پاسخگو باشند. طرح سازمانی، ترتیبات و سازو کارهای سازمان یافته مناسبی برای تحقق موضوع در راستای جهت گیری راهبردی می باشد. برای این منظور چهار عامل را می توان برشمرد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
الف) سیستمِ ویژه ای برای بستر سازی، پشتیبانی، هدایت و فعالیتهای پاسخگویی؛
ب) سیستمِ ساختاری که مبنای تقسیم کار، همکاری و هماهنگی سیستم ها، واحد ها و افراد و فعالیتها درراستای پاسخگویی؛
ج) سیستم ارزیابی و یادگیری سازمانی برای ارزیابی فعالیتها و نتایج حاصل و یادگیری سازمان یافته از تجارب؛
د) سیستم منابع انسانی که شامل سازوکارهای کارآمد برای گزینش، کارگماری و آموزش و بهسازی، ارزیابی عملکرد و تشویق افراد در خصوصِ پاسخهای به موقع و مناسب به محیط داخلی و بیرونی باشد.
برای ایجاد و تقویت بستر فرهنگی مناسب در جهت پاسخگویی بموقع و مناسب نیز باید مفروضات اساسی وارزشها و هنجارهای مشترک و همسویی که جهت دهنده و راهنما برای ادراکات و افکار و اقدامات درباره پاسخگویی و نتایج حاصل از آن است ایجاد و تقویت گردد. شکل گیری بعد ساختاری مستلزم تحقق ابعاد یاد شده در تعامل با هم است تا هم روابط پویای درونی و بیرونی ایجاد شود و هم با ایجاد ساختاری مناسب، پاسخگویی در محیط راهبردی، متناسب با شرایط و اقتضائات ناشی از آن انجام شود.