می تواند ناحیههای تصویر نویزدار را به خوبی تفکیک نماید. به عنوان مثال در یکی از تصاویر ساختگی که از دو ناحیه روشن و تاریک تشکیل شده و نویز گوسین با میانگین صفر و واریانس مشخصی به آن افزوده شده است، انتظار میرود روش پیشنهاد شده با بهره گرفتن از اطلاعات همسایگی غیرمحلی پیکسلها و با اعمال الگوریتم ترکیبی K-means و رقابت استعماری بهبود یافته به ویژگیهای شدت روشنایی به دستآمده از اطلاعات غیرمحلی پیکسلها، تصویر نویزدار را به دو ناحیه روشن و تاریک بخشبندی کند؛ البته امکان دارد تعداد کمی از پیکسلها به دلیل عدم توانایی روش جمعآوری اطلاعات غیرمحلی پیکسلها در تصویر با میزان نویز زیاد، اشتباه دستهبندی شوند که با شمارش تعداد این پیکسلها میتوان میزان خطای روش را بر روی تصویر موردنظر محاسبه کرد.
با توجه به اعمال تغییرات در الگوریتم رقابت استعماری انتظار میرود، الگوریتم حاصل بتواند در تعداد تکرارهای (دهههای) کمتری، مراکز بهینه خوشه ها را پیدا کند و همچنین دقت تصاویر بخشبندی شده با روش سه مرحله ای پیشپردازش و اعمال الگوریتم خوشهبندی ترکیبی رقابت استعماری بهبود یافته و
پسپردازش افزایش یابد.
۲-۶ خلاصه فصل
با توجه به اهمیت بخشبندی تصویر و کاربرد چشمگیر آن، در این فصل به بیان مسئله بخشبندی تصویر به صورت ریاضی پرداخته و ورودی و خروجی و فرضیات الگوریتم پیشنهاد شده برای بخشبندی معرفی گردید. همانطور که اشاره شد بخشبندی تصویر به عنوان اولین مرحله از پردازش سطح پایین تصاویر رقمی محسوب می شود که ورودی آن تصویر رقمی و خروجی این پردازش، تصویری است که به ناحیههای
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جداگانه ای بخشبندی شده است. پیکسلهای درون هر ناحیه از لحاظ ویژگی یا ویژگیهایی با هم مشابه هستند که هر ناحیه یک شیء از تصویر ورودی مانند یک اتومبیل را شامل است. همچنین به منظور مقایسه الگوریتمهای بخشبندی تصاویر معیار دقت بخشبندی معرفی گردید که هر چه میزان دقت بیشتر باشد، نتیجه بخشبندی مطلوبتر خواهد بود. در مورد نتایج مورد انتظار هم با توجه به ترکیب دو الگوریتم
K-means و الگوریتم رقابت استعماری بهبود یافته و اطلاعات غیرمحلی پیکسلهای تصویر نیز بحث گردید.
فصل ۳
مفاهیم پایهای
در این فصل مفاهیم و اصلاحات مربوط به پردازش تصویر و بینایی ماشین مانند روابط همسایگی پیکسلهای تصویر تعریف می شود. همچنین در ادامه مروری بر الگوریتم K-means و الگوریتم رقابت استعماری خواهیم داشت و با مراحل مختلف این الگوریتمها آشنا خواهیم شد.
۳-۱ مفاهیم مربوط به پردازش تصویر و بخشبندی
پردازش تصویر روشی برای تبدیل یک تصویر به صورت دیجیتال و انجام برخی از عملیات بر روی آن، به منظور دریافت یک تصویر بهبود یافته و یا برای استخراج برخی از اطلاعات مفید از آن است. در ادامه با برخی از مفاهیم پردازش تصویر آشنا میشویم. در شکل ۳-۱ روند کلی پردازش تصویر را میتوان دید.
تصویر دیجیتال
پیشپردازش
استخراج ویژگی
انتخاب داده های آموزشی
تصمیم گیری و طبقه بندی
بدون مربی
با مربی
خروجی طبقه بندی
پسپردازش
ارزیابی دقت
شکل ۳-۱: روند کلی فرایند پردازش تصویر [۳۲]
گام اصلی در پردازش تصاویر دیجیتالی اولاً شامل پیشپردازش داده ها برای آماده سازی داده ها برای ارتقای وضوح ، کاهش نویز و یا فیلترکردن و ثانیاً استخراج ویژگیها برای بازیابی اطلاعات غیر زائد و با ارزش از یک تصویر میباشد.
۳-۱-۱ تشخیص لبه با بهره گرفتن از روش سوبل[۱۴]
هدف آشکارسازی لبه نشانگذاری نقاطی از یک تصویر است که در آنها شدت روشنایی به تندی تغییر میکند. تغییرات تند در خصوصیات تصویر معمولاً نماینده رویدادهای مهم و تغییرات در خصوصیات محیط هستند. لبه مرز بین نواحی با خواص نسبتاً متفاوت سطح خاکستری است. نظریه پایه در بیشتر روشهای آشکارسازی لبه، محاسبه یک عملگر مشتق محلی است. در روش سوبل، عملگر مشتقگیری از تصویر به وسیله فیلترکردن تصویر ورودی با نقاب سوبل اجرا می شود. نقاب سوبل در دو حالت عمودی و افقی بر روی تصویر اعمال شده و بزرگی گرادیان برای تکتک پیکسلهای تصویر با بهره گرفتن از گرادیان افقی و عمودی محاسبه شده، به دست می آید. در شکل ۳-۲ نقاب سوبل نشان داده شده است.
۱ ۲ ۱ ۰ ۰ ۰
۱- ۲- ۱-
۱ ۰ ۱-
۲ ۰ ۲-
۱ ۰ ۱-
شکل ۳-۲: نقابهای افقی و عمودی سوبل
هنگامی که مشتق را حساب کردیم، گام بعدی اعمال یک آستانه برای کشف نقاطی که بخشی از یک لبه هستند، است. هر چه آستانه کمتر باشد، خطهای بیشتری آشکارسازی میگردند و نتایج بیشتر نسبت به نویز، و ویژگیهای نامرتبط تصویر حساس میشوند، از سوی دیگر یک آستانه زیاد ممکن است خطهای ضعیف یا بخشهایی از خطها را از دست بدهد.
۳-۱-۲ بخشبندی تصویر
بخشبندی تصویر نشان دهنده عملی است که در ان یک تصویر خام ورودی به مناطقی معنادار تقسیم بندی می شود. شناسایی و تفکیک یک تصویر به اجزای سازندهاش یا همان تقطیع تصویر نقش مهمی در بسیاری از کاربردهای پردازش تصویر دارد.
۳-۱-۳ تحلیل مؤلفه های اصلی[۱۵]
تحلیل مؤلفههای اصلی تبدیلی در فضای برداری است، که غالباً برای کاهش ابعاد مجموعه دادهها مورد استفاده قرار میگیرد و در تعریف ریاضی یک تبدیل خطی متعامد است که داده را به دستگاه مختصات جدید میبرد به طوری که بزرگترین واریانس داده بر روی اولین محور مختصات، دومین بزرگترین واریانس بر روی دومین محور مختصات قرار میگیرد و همین طور برای بقیه. تحلیل مؤلفههای اصلی میتواند برای کاهش ابعاد داده مورد استفاده قرار بگیرد، به این ترتیب مؤلفههایی از مجموعه داده را که بیشترین تأثیر در واریانس را دارند حفظ میکند. برای انجام تحلیل مؤلفه های اصلی مراحل زیر انجام میگیرد:
۳-۱-۴ اطلاعات محلی و مکانی پیکسلها
پیکسلهای همسایه در تصویر نسبت به هم شباهت دارند و به وسیله پیکسلهای مجاور پیکسل مرکزی
میتوان اطلاعات مکانی[۱۶] پیکسل مورد نظر را به دست آورد. اطلاعات مکانی معمولاً از پیکسلهای واقع در پنجره همسایگی (به عنوان مثال پیکسلهای درون پنجره ۵*۵ به مرکزیت پیکسل مورد بررسی) به دست می آید. البته در تصاویر نویزدار پیکسلهای همسایه ممکن است آلوده به نویز باشند که در این صورت به منظور جمعآوری اطلاعات مکانی، از اطلاعات غیرمحلی پیکسلها استفاده میگردد. اطلاعات غیرمحلی به کمک تمامی پیکسلهای تصویر به دست می آید اما به دلیل محاسبات سنگین موردنیاز، از پیکسلهای درون یک پنجره به اندازه کوچکتر از ابعاد تصویر و با وزندهی به تکتک پیکسلهای واقع در درون پنجره نسبتاً بزرگ برای استخراج اطلاعات مکانی استفاده می شود. مقایسه پیکسل واقع در مرکز همسایگی و پیکسلهای درون پنجره به وسیله محاسبه فاصله اقلیدسی وزندار بردار پیکسلهای همسایه محلی دو پیکسل مورد بررسی انجام میگیرد؛ یعنی هر چقدر این فاصله کمتر باشد، وزن پیکسل غیرمرکزی تحت بررسی، بزرگ خواهد بود و برعکس.
۳-۲ الگوریتم K-means
این روش علیرغم سادگی آن یک روش پایه برای بسیاری از روشهای خوشهبندی دیگر (مانند خوشهبندی فازی) محسوب میشود. این الگوریتم از یک شیوه ساده برای طبقه بندیکردن یک مجموعه داده در یک تعداد از پیش مشخص شده (k) خوشه، استفاده می کند. ایده اصلی تعریف k مرکز برای هر یک از خوشه ها میباشد. این مراکز بایستی با دقت زیاد انتخاب شوند، زیرا مراکز مختلف نتایج مختلف را به وجود میآورند. در نوع سادهای از این روش ابتدا به تعداد خوشههای مورد نیاز نقاطی به صورت تصادفی انتخاب میشود. سپس دادهها با توجه با میزان نزدیکی (شباهت) به یکی از این خوشهها نسبت داده میشوند و بدین ترتیب خوشههای جدیدی حاصل میگردد. با تکرار همین روال میتوان در هر تکرار با میانگینگیری از دادهها مراکز جدیدی برای آنها محاسبه کرد و مجدداً دادهها را به خوشههای جدید نسبت داد. این روند تا زمانی ادامه پیدا میکند که دیگر تغییری در دادهها حاصل نشود. تابع زیر به عنوان تابع هدف مطرح است:
صنایعدستی یکی از قدیمیترین رشتههای فعالیت بشر است و به موج برخی از اسناد و مدارک تاریخی سابقه پیدایش آن به عصر حجر میرسد. در این دوره ساخت ظروف و برخی ابزارهای مصرفی در زندگی روزمره نظیر نیزه و خنجر از سنگ جهت صید شکار معمول شد و رفتهرفته از سایر مواد موجود در طبیعت مانند خاک رس، چوب و مس نیز استفاده شد. صنایعدستی و روستایی در مراحل مختلف تکامل اقتصادی یعنی اقتصاد شبانی، اقتصاد کشاورزی و حتی اقتصاد صنعتی، تأمینکننده بسیاری از احتیاجات بشر بوده است. به ویژه صنایعدستی تحت شرایط اقتصاد بسته، مهمترین عامل تأمینکننده نیازها محسوب میشده است. این وضع به خصوص در قرون وسطی به نحو بارزی جلوهگر بوده است. «دوره رنسانس» در اروپا در تکامل هنری صنایعدستی تأثیر زیادی داشته است. با وقوع «انقلاب صنعتی» با ایجاد تحول در ابزار کار و روش تولید، صنایعدستی دچار تغییرات بزرگی شد و بسیاری از اقلام آن در کشورها کانون انقلاب صنعتی رو به نابودی گذاشت و حتی در سایر کشورها نیز این صنایع جای خود را به واردات ماشینی داد. بهطورکلی میتوان گفت که در برخی موارد صنایعدستی منجر به ایجاد صنایع دیگر شده و در برخی موارد هم عادات و نوع مصرف موجب بروز تحولات تدریجی در صنایعدستی شده است. علیرغم برخی تصورات درباره کهنگی صنایعدستی، این رشته از تأثیر پدیدههای اجتماعی، اقتصادی و فنی برکنار نمانده است. بعد از جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها جهت حفظ استقلال، بیش از گذشته به صنایعدستی روی آوردند ازجمله این کشورها هند، پاکستان، چین، مکزیک و یونان را میتوان نام برد. این توجهات ادامه یافت و در حال حاضر نیز به صنایعدستی در سطح جهانی اهمیت داده میشود (یاوری،۲۵:۱۳۶۱).
۲-۲-۳-۵-تاریخچه صنایعدستی در ایران
در کشور ایران نیز صنایعدستی همچون تمدن دارای سابقه دیرینهای است. قدیمیترین مرحله زندگی بشر در ایران بر طبق آثار برجایمانده به «عصر حجر میانه» برمیگردد. مدارک موجود در «غارهوتو» یا همان «غار کمربند» که در نزدیکی بهشهر فعلی است، نشان میدهد که حدود ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد کشت غلات در ایران مرسوم بوده و محصولات به وسیله داسی که از سنگ چخماق ساختهشده بود و لبه دندانهداری داشته است، درو میشدهاند. همچنین دکتر گیرشمن اشاره میکند که در عصر حجر میانه افرادی که در کوهستانهای بختیاری میزیستهاند، شیوههای ساخت «ظروف سفالین» را میدانستهاند. با فرارسیدن «عصر مفرغ» که حدود ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد بوده است، دگرگونی زیادی در دستساختههای ایرانی ایجادشده است. در دوره زمانی ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد نیز آهن به جای مفرغ مورد استفاده قرار گرفت. دکتر اشمید به مجموعهای از فراوردههای دو تا سه هزار سال قبل از میلاد دستیافته که نشان میدهد ایرانیان آن زمان در «فلزکاری» و ساخت مصنوعات دیگر مثل هاون و مجسمه و …مهارت داشتهاند. در دوران قاجار به علت مسائل سیاسی ازجمله قراردادهایی که با انگلیس و روسیه منعقد شد و نیز واردات برخی کالاها، به صنایعدستی توجه کافی نشد. در دوران پهلوی نیز صنایعدستی بیشتر در ارتباط با اقشار خاص از جامعه مطرح میشد. پس از انقلاب توجه به ابعاد کاربردی صنایعدستی بیشتر شده است و در هر حال صنایعدستی در ایران دارای قدمت و تنوع بسیار زیادی است (یاوری،۲۸:۱۳۶۱ تا ۲۷)
۲-۲-۴-مهر اصالت یونسکو برای صنایعدستی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تعریف مهر اصالت یونسکو
دریافت نشان مرغوبیت کالا و مهر اصالت گامی ارزشمند در مسیر معرفی و عرضه صنایعدستی فاخر در بازارهای داخلی و بینالمللی و تأمین منافع هنرمندان این عرصه است (خبرگزاری مهر،۱۳۹۲). مهر اصالت یونسکو، گواهینامهای است که از طرف دفاتر منطقهای یونسکو به صنایعدستی اصیل و باکیفیت هنرمندان و صنعتگران اعطا میشود. هدف از ارائه این مهر، حفظ، احیا و تداوم فعالیت حرفهها و ارزشهای بومی و سنتی تعریفشده است. آثار افرادی که موفق به دریافت مهر اصالت یونسکو میشوند، با اسم و امضای هنرمند در جهان شناخته میشود. این گواهینامه سالی یکبار توسط سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی یونسکو، با مشارکت همکاران منطقهای و فقط به آثار دستی (نه به آثاری که تنها جنبه هنری دارند) کشورهای عضو اعطا میشود. اعتبار این مهر سه سال است و در صورت رعایت معیارهای لازمه توسط هنرمندان، قابل تمدید است (حاجی پور شوشتری،۱۳۸۶: ۱۶۲-۱۵۷).
یونسکو هر دو سال یکبار برای اعطای مهر اصالت به صنایعدستی جلساتی تشکیل میدهد. این سازمان به علت کثرت تعداد آثاری که متقاضی دریافت مهر اصالت هستند، کشورهای مختلف را منطقه بندی کرده است. ایران در منطقه بندی یونسکو جزو کشورهای «آسیای مرکزی» و با کشورهای افغانستان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان همگروه است. ایران در سال ۲۰۱۲ میزبان جلسهی یونسکو بود و در این سال، موفق به دریافت حدود ۱۴۷ مهر اصالت شد. ایران برای بار نخست در سال ۲۰۰۷ با ارائه ۱۸ محصول صنایعدستی به دفتر «آسیای مرکزی» یونسکو توانست برای شش تولید ارزندهی خود مهر اصالت بگیر. این در حالی است که در سال ۲۰۰۸، ۴۵ اثر، در سال ۲۰۱۰، ۶۵ اثر و در سال ۲۰۱۲، ۱۴۷ اثر از ایران، این نشان را کسب کردند که در مجموع، ایران تاکنون ۲۶۳ نشان برتر یونسکو را برای آثار صنایعدستی خود گرفته است. از میان این آثار میتوان به سراجی سنتی، نساجی سنتی، مسگری، گلیم گلابتون سازی، عبا بافی، حوله بافی، کلاه نمدی، سفالگری، قلمکاری و پارچهبافی اشاره کرد (خبرگزاری ایسنا،۱۳۹۲). مدیر کل سابق میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اصفهان آقای مصلحی با اشاره به اینکه ۱۹۶ نوع صنایع دستی در استان اصفهان شناسایی شده است بیان کرد بالاترین میزان صادرات سالانه صنایع دستی کشور به استان اصفهان اختصاص دارد و استان اصفهان با دریافت ۱۰۶ نشان مهر اصالت، جایگاه نخست را در حوزه سرمایهگذاری زیرساختها گردشگری در سطح کشور در اختیار دارد (خبرگزاری فارس،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-آشنایی با سازمانهای مرتبط با صنایعدستی
۲-۲-۵-۱-بین المللی:
۲-۲-۵-۱-۱-یونسکو[۱۴]
با تأسیس سازمان ملل متحد حفاظت از میراث فرهنگی بشر به یکی از سازمانهای تخصصی آن به نام یونسکو واگذار شد. یکی از اهداف عمده این سازمان جمع آوری، طبقهبندی اطلاعات موجود درزمینه صنایعدستی بومی مناطق مختلف جهان و انتشار کتب گوناگون در این زمینه است. یکی از اقدامات بسیار مؤثر یونسکو در خصوص احیا و توسعه صنایعدستی در سطح جهان ارتقاء جایگاه اجتماعی صنعتگران و هنرمندان صنایعدستی در کشورهای گوناگون است که با برگزاری مسابقات و اهدای جوایز و تقدیر از افراد برگزیده در رشتهها مختلف صنایعدستی صورت میگیرد. اهداف یونسکو درزمینه احیا و ترویج صنایعدستی در کشورهای مختلف معمولاً با مشارکت سازمانهای ذیربط تحقق مییابد. بدیهی است که شورای جهانی صنایعدستی[۱۵] از اجتماع سازمانهای ملی تخصصی تشکیلشده است. افزون بر شورای جهانی صنایعدستی، یونسکو، در دهه ۹۰ اقدام به تأسیس مرکز بینالمللی صنایعدستی در سطح جهانی CIPA کرد.
۲-۲-۵-۱-۲-شورای جهانی صنایعدستی
از سال ۱۹۶۴ میلادی با تأسیس شورای جهانی صنایعدستی به عنوان یکی از سازمانهای وابسته به یونسکو، صنایعدستی در قالب یک «هنر- صنعت» به عنوان بخشی از زندگی فرهنگی و حیات اقتصادی موردتوجه قرار گرفت امروزه این شورا نمایندگانی بیش از ۱۰۰ کشور جهان دارد و دبیرخانه آن در شهر کیوتو ژاپن قرار دارد. مهمترین اهداف این شورا به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی عبارتاند از:
۲-۲-۷-۲-داخلی:
۲-۲-۷-۲-۱-سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
۲-۲-۷-۲-۲-سازمان ها و نهادهای مردمی غیر دولتی مرتبط با صنایع دستی
سازمان مردمنهاد در کلیترین معنایش، به سازمانی اشاره میکند که مستقیماً بخشی از ساختار دولت محسوب نمیشود، اما نقش بسیار مهمی به عنوان واسطه بین فرد فرد مردم (اتمهای اجتماع) و قوای حاکم و حتی خود جامعه ایفا میکند. در استان اصفهان ۴۵ سازمان مردم نهاد مرتبط با صنایعدستی وجود دارد که بیشتر آن ها در شهر اصفهان واقعشدهاند(بیدرام،۱۳۹۲).
۲-۲-۶-نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری
تأثیر متقابل میان صنایعدستی و گردشگری بر اکثر محققان پوشیده نیست زیرا صنایعدستی میتواند یکی از عوامل مؤثر در جذب گردشگر باشد و متقابلاً صنعت گردشگری میتواند به رشد و توسعه و گسترش صنایعدستی، حفظ اصالت و بهبود کیفیت آن کمک نماید. در کشور ما سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری متولی اصلی این دو بخش است که با توجه به رسالت سازمانیاش درزمینه توسعه فرهنگی کشور میتواند مؤثر باشد (منوچهری،۵۴:۱۳۹۱). سه واژه میراث فرهنگی، گردشگری، صنایعدستی ازجمله مفاهیمی هستند که عموماً در کنار هم قرار میگیرند. صنایعدستی را میتوان یکی از شاخههای میراث فرهنگی دانست. بکار بردن این سه واژه در کنار همزمانی امکانپذیر است که بخواهیم از طریق گردشگری مفاهیم و پیامهای فرهنگی و آگاهسازنده را منتقل کنیم. باید در نظر داشت که کمتر پژوهشگری وجود دارد که نگاه صرفاً صنعتی را به میراث فرهنگی یک جامعه داشته باشد و تنها درآمدزایی را هدف نهایی خود در استفاده از میراث فرهنگی قرار داده باشد. مقوله گردشگری فرهنگی که در کنار گردشگری صرف، مطرح میشود، آگاهسازی فرهنگی را یکی از مهمترین رهیافتهای خود میداند (منوچهری،۵۰:۱۳۹۱). ریچی و زینس[۱۶] (۱۹۷۸) چند عامل جاذب فرهنگی که برای جذب گردشگران به یک مقصد ضروری هستند را معرفی کردند که تعدادی از آن ها شامل: اماکن تاریخی، هنرها، صنایعدستی، معماری، سنتها و رسوم، غذاها، لباسها و …هستند (ساندیپ و وینود[۱۷]،۴۱:۲۰۱۴).
رسینجر و ترنر[۱۸] (۲۰۰۳) عنوان میکنند: مقصدها خود را از طریق عوامل مختلف فرهنگی مثل سوغات، صنایعدستی، تفریحات، معماری، تاریخ، هنر و سایر ویژگیهای شیوههای زندگی، معرفی مینمایند (تلفر و شارپلی[۱۹]،۱۳۸:۱۳۹۱). گی و چاک وای (۱۳۸۲) معتقدند که از محورهای اصلی گردشگری فرهنگی مواردی چون دیدار از جاذبههای فرهنگی و تاریخی، آشنایی با آداب و رسوم، بازدید از نمایشگاهها و موزهها، صنایعدستی و فرهنگ اقوام مختلف و بهطورکلی بحث در مورد جذابیتهای فرهنگی را میتوان برشمرد (ضیایی و تراب احمدی،۲۲:۱۳۹۱). جاذبههای فرهنگی بخشی از جاذبههای کشورهای درحالتوسعه هستند که جریانهای گردشگری ایجاد مینمایند بنابراین برای جامعه محلی فرصتی جهت تعامل با گردشگران و کسب درآمد از طریق آن ها فراهم میآورند. جشنوارهها، سوغات، رقصهای سنتی، غذاهای محلی و…همه و همه بخشی از جاذبههای فرهنگی میباشند (تلفر و شارپلی،۱۸۵:۱۳۹۱).
توجه به این مطلب مهم است که ممکن است گردشگر به هنگام بازگشت رهاوردی مناسب (سوغات) که اغلب شاخص مصرف فرهنگ و هنر کشور مورد بازدید است را با خود به کشورش ببرد؛ بنابراین یکی از عواملی که باعث میشود سفر و مسافرت برای کشورهای مقصد سودآور باشد، خرید، به ویژه خرید صنایعدستی توسط گردشگران است. این عمل تا آنجا مهم تلقی میشود که گاهی صنایعدستی را شاخهای از گردشگری فرهنگی میدانند زیرا صنایعدستی به علت آمیختگی بافرهنگ، سنن و باورهای جوامع و نیز گستردگی و ظرافت آن میتواند به عنوان انگیزههای اصلی برای سفر نیز باشد. صنایعدستی یکی از مظاهر فرهنگی-هنری محسوب میشوند و میتواند در شناساندن فرهنگ و تمدن بومی به گردشگران مؤثر باشد. صنایعدستی متنوع و درعینحال اصیل میتواند مکمل جاذبههای تاریخی برای جلب گردشگران به ویژه به کشورهای درحالتوسعه که اکثراً دارای تاریخ غنی هستند، به شمار آید؛ بنابراین صنایعدستی و گردشگری برهم اثرات متقابلی را دارا هستند و موجبات توسعه یکدیگر را فراهم میکنند. گردشگران تمایل دارند از کارگاههای خانگی و عشایری تولیدکننده صنایعدستی بازدید نمایند از این طریق همزمان با خرید رودرروی این محصولات این امکان وجود دارد تا آن ها با فرهنگ عشایری و روستایی نیز آشنا شوند. اگرچه صنعت گردشگری و صنایع وابسته به آن مثل صنایعدستی سهم اندکی از تولید ناخالص داخلی ملی کشور را به خود اختصاص دادهاند اما با رویکرد و مدیریت کارشناسانه پتانسیلهای خوبی برای بهبود این وضعیت ایجاد خواهد شد (منوچهری،۱۳۹۱: ۵۵-۴۳).
ایران با داشتن میراث فرهنگی غنی میتواند به عنوان مقصد گردشگری فرهنگی عمل نماید اگرچه تاکنون آن چنانکه شایسته است از پتانسیلهای خود در این زمینه بهره نگرفته است. گردشگری فرهنگی میتواند موجب توسعه فرهنگی شود و در اینبین چیزی که مهم تلقی میشود این است که گردشگری فرهنگی تنها به رابطه با اشیاء یا آثار باستانی و افراد محدود نیست بلکه نوعی رابطه معنوی بین گردشگران و مردم مقصد ایجاد میکند، از این بابت که موجب آگاهی از سبک زندگی، رفتار و کردار، هنر و فرهنگ و…میشود (رضوانی،۵۲:۱۳۷۴) به نقل از (منوچهری،۵۲:۱۳۹۱).
صنایعدستی روستایی و صنعت گردشگری
روستا عمدتاً یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی است که اکثر ساکنان آن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به فعالیتهایی از قبیل زراعت، باغداری، دامداری و…اشتغال دارند. روستاها از دو جهت با صنعت گردشگری پیوند میخورند. اول اینکه محیط روستا به عنوان مکانی ییلاقی و استراحتگاهی مناسب برای طبیعت گردی[۲۰]است و دوم اینکه تولیدات روستاییان اعم از خوراکیها و صنایعدستی به گردشگران عرضه میشود و از این طریق به معیشت روستاییان یاری میرساند (منوچهری،۴۴:۱۳۹۱).
آثار منفی اجتماعی -فرهنگی توسعه گردشگری در مقصد
اگرچه اثرات مثبت اقتصادی صنعت گردشگری انکارناپذیر است اما جذابیتهای این آثار نباید ما را از توجه به تبعات منفی گسترش بیرویه گردشگری انبوه بازدارد (صیدایی و رستمی،۱۰۲:۱۳۹۱). معرفی و ارائه یک فرهنگ برای گردشگران میتواند به احیا و محافظت از آن کمک کند اما از طرف دیگر ممکن است آن را تخریب نماید. رواج گردشگری میتواند موجب سست شدن هویت و ارزشهای محلی شود از طریق:
کالایی سازی[۲۱]
گردشگری، فرهنگ محلی را میتواند به کالا تبدیل کند و آن را به چیزی قابلفروش تبدیل میکند. (گرین وود[۲۲]، ۱۹۷۷: ۱۳۰). وقتی یک مقصد برای گردشگران هنر و سوغاتی و سرگرمی و کالاهای دیگر عرضه میکند تغییر ارزشها آغاز میشود. مکانهای مقدس ممکن است دیگر مثل قبل مورداحترام قرار نگیرند ازآنجاییکه قرار است به کالایی برای فروش تبدیل شوند. نکته مهم اینجا است که کالایی سازی میتواند معنای کالاهای فرهنگی را عوض میکند و یا حتی آن ها را فاقد معنی نماید (کوهن[۲۳]،۳۷۲:۱۹۸۸).
استانداردسازی[۲۴]
ممکن است برای راضی کردن گردشگران، مقاصد شروع به استانداردسازی امکانات نمایند تا از این طریق امکاناتی برای گردشگران فراهم کنند که برای آن ها آشنا باشد زیرا برخی گردشگران در مقاصد ناشناخته به دنبال امکانات آشنا میگردند مانند هتلهای زنجیرهای معروف هیلتون و فست فودهای شناختهشده مثل مکدونالد و…
همزمان با جهانیشدن صنعت گردشگری، تلاش برای ارائه خدمات باکیفیت بالاتر و استانداردسازی محصولات، رخ میدهد. درست است که استانداردسازی ریسک خرید را کاهش میدهد و ابزار مختصر و مفیدی برای سادهسازی فرایند انتخاب و خرید محصول یا خدمت در اختیار مشتری قرار میدهند و فرایند پردازش دادهها و اطلاعات را برای آن ها سادهتر و سریعتر میسازند و از این طریق برای مشتریان ارزش ایجاد میکند (حسینی و همکاران،۲:۱۳۹۲)؛ اما «استانداردسازی» همراه با «متفاوت بودن» پارادوکسی را برای صنعت گردشگری ایجاد کرده و از این طریق این صنعت را دچار ریسک می کند؛ زیرا استانداردسازی نمیتواند نیاز به کسب تجارب جدید و تنوعطلبی را که در روندهای گردشگری اخیر شاهد آن هستیم ارضا نماید. باید دانست که گردشگران هر دو را میخواهند یعنی هم نیاز دارند از محصولات و خدمات باکیفیت برخوردار باشند و هم تنوعطلب و نوجو میباشند. این پارادوکس امروزه به چالشی برای صنعت گردشگری و مصرفکنندهها تبدیل شده است (لوهمن[۲۵]،۷:۲۰۰۴).
کاهش اصالت[۲۶]
اغلب گردشگران به دنبال تجربه رویدادهای اجتماعی و فرهنگی و تاریخی مهم و اصیل هستند (مک کانل[۲۷]،۵۹۳:۱۹۷۳). مک کانل (۱۹۷۳) عنوان میکند کالایی سازی موجب صدمه زدن به اصالت کالاها و محصولات فرهنگی و روابط انسانی میشود. از طریق کالایی سازی معانی کالاهای فرهنگی برای مردم مقصد تغییر میکند و یا بیمفهوم میشوند چون قرار است این کالاها با جلوه و رنگ و لعاب بیشتر برای گردشگران عرضه شوند تا اصیلتر به نظر بیایند (کوهن،۳۷۲:۱۹۸۸).
این اتفاق زمانی میافتد که تجارب فرهنگی بهطور تصنعی برای گردشگران عرضه شود. در واقع چیزهایی عرضه میشود که واقعی نیستند و برای گردشگران نقش بازی میشود. تا زمانی که گردشگران فقط میخواهند یک نگاه سطحی به زندگی محلی بیندازند و بدون هیچگونه آگاهی و علاقهای فقط دنبال نگاه زودگذر هستند این امر غیرقابلاجتناب است.
سازگاری با خواست گردشگران[۲۸]
هنرمندان در پاسخ به تقاضای در حال رشد گردشگران شروع به ایجاد تغییراتی در طراحی محصولات خود میکنند تا آن ها را برای گردشگران جلوه دارتر نمایند و با سلایق آن ها هماهنگ سازند. هنرمندان و تولیدکنندگان این کار را برای کالاهای مختلف از سوغاتی گرفته تا هنر و صنایعدستی و غیره انجام میدهند (گرین وود، ۱۹۷۷). گارتنر[۲۹] (۱۹۹۶) نیز معتقد است که گردشگری میتواند اثرات منفی اجتماعی- فرهنگی از قبیل اثر نمایشی، کالایی شدن فرهنگ، وابستگی بیش از حد به گردشگری، جرم و جنایت، فحشا و شیوع بیماریهایی مانند ایدز بهتبع آن، رواج مصرف مواد مخدر، تغییر در ارزشهای مذهبی جامعهی میزبان و تغییر در زبان را در پی داشته باشد (گارتنر،۱۶۷:۱۹۹۶). تیموتی (۱۳۸۸) در مورد اثرات منفی ذکرشده در بالا بر روی صنایعدستی بهطور خلاصه عنوان میکند صنایعدستی اغلب جز محبوبترین سوغاتیها محسوب میشوند که اکثراً توسط افراد بومی و با اهداف کارکردی ساخته میشوند. درهرحال با افزایش تقاضا برای سوغاتیها، آثار هنری برای برآورده کردن نیازها و خصوصیات گردشگران و صنعت گردشگری کمکم دچار تغییر میشوند و همین کالایی شدن فرهنگ مادی موجب ایجاد انواع گوناگونی از تصاویر کلیشهای، کپیهای غیر اصیل و آثار هنری توریستی تولید انبوه، شده است که مفهوم زیادی ندارند و پیوند کمی با مقصد برقرار میکنند (تیموتی،۱۶۶:۱۳۸۸).
۲-۳-توسعه پایدار[۳۰] گردشگری
یک چهارچوب مناسب برای توجه به پیامدهای اقتصادی و فرهنگی و زیستمحیطی توسعه گردشگری از طریق پایداری فراهم میشود. این رویکرد به جای اینکه بخواهد منافع کوتاه مدت را با بهره گرفتن از تقاضای گردشگران به دست آورد معطوف به حفظ و بهبود میباشد (فرهادی،۱۶۴:۱۳۸۵). توسعه پایدار به عنوان یک راهبُرد برتر برای گردشگری و برنامهریزی فعالیتهای گردشگری به ویژه در خصوص مناطقِ در معرض خطر فرهنگی و طبیعی معرفی میشود (مدلیک[۳۱]،۱۵۸:۲۰۰۳) به نقل از (نیکبین و کرمی،۱۳۹:۱۳۹۱).
توسعه پایدار گردشگری، فرآیندی است که با کیفیت زندگی میزبانان، تأمین تقاضای بازدیدکنندگان و به همان نسبت با حفاظت منابع محیط طبیعی و انسانی در ارتباط است (قدمی و علیقلی زاده فیروزجانی،۷۹:۱۳۹۱). میشلمیکو (۲۰۰۶) با ارجاع به تحقیقات لینز[۳۲]درباره گردشگری پایدار در هاوایی درک بهتری از این مفهوم ارائه میکند او معتقد است که گردشگری پایدار برای منع گردشگری طراحی نشده بلکه برای مدیریت علایق سه گروه ذینفع شامل ساکنین، جوامع میزبان، گردشگران و دستاندرکاران صنعت گردشگری و به دنبال ایجاد تعادل بین توسعه و محافظت و بهطورکلی به دنبال یافتن بهترین شکل از توسعه گردشگری برای یک ناحیه با توجه به فرهنگ و محیطزیست آن است (میلروتونینگ[۳۳]،۲۸:۲۰۰۵).
۲-۴-رفتار مصرفکننده در گردشگری
۲-۴-۱-تعریف گردشگری با تأکید بر دیدگاه تعاملی عرضه و تقاضا
در تعریف گردشگری باید دقت شود که هر دو بعد تقاضا (گردشگر) و عرضه (مقصد و ساکنان) مورد تعریف قرار بگیرند. تعاریفی که تنها بر مبنای بعد عرضه گردشگری شکلگرفتهاند بر محصولات و خدمات ارائهشده تأکید دارند اما تعاریف مربوط به بعد تقاضای گردشگری بر رفتار و نیازهای گردشگران متمرکزشدهاند. گولدنر و ریتچی[۳۴] (۲۰۰۳) گردشگری را مجموعهای از تعاملات و فرآیندها و ستاده هایی (خروجیها) از تعامل و ارتباط بین گردشگران و عرضهکنندگان خدمات و محصولات گردشگری (دولت و جامعه میزبان و محیط پیرامونی) میدانند که گردشگران را جذب کرده و پذیرای آن ها میباشند. از دیدگاه بازاریابی گردشگری به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق میافتد. این فرایند شامل برنامهریزی سفر، مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات میشود. همچنین این تعریف، فعالیتهایی که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام میدهد، نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان گردشگر و ساکنان مقصد را دربرمی گیرد (ضیایی و تراب احمدی،۱۳۹۱: ۱۳-۱۲).
۲-۴-۲-بازاریابی گردشگری
تعاریف گوناگونی برای بازاریابی بیانشده است که هر یک بیانگر گوشهای از فعالیتهای بازاریابی هستند. امروزه صاحبنظران، بازاریابی را فرایند ارضای نیازها و خواستههای بشر تعریف میکنند. به نظر فیلیپ کاتلر، بازاریابی عبارت است از: فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله (جمشیدی،۲۵:۱۳۹۱). بدین ترتیب بازاریابی گردشگری یک روند مدیریت فنی شامل پیشبینی نیازها و جلب رضایت گردشگران فعلی و آتی است (منوچهری،۳۱:۱۳۹۱). تعریف دیگری که بازاریابی گردشگری را بسیار روشن و آشکار مطرح میکند تعریفی است که چمبر و لوایز[۳۵](۱۹۹۵) در کتاب خود با عنوان رهبریت بازاریابی در مهمانپذیری ارائه کردهاند، بدین ترتیب که بازاریابی گردشگری عبارت است از برقراری ارتباط با خریداران بازار هدف و عرضه آن چه که آن ها در هر زمان و در هر کجا میخواهند و با قیمتی که تمایل به پرداخت آن دارند. هر کسب و کاری که بتواند این مهم را انجام دهد به دو هدف دست یافته است یکی خلق و حفظ خریدار و دیگری ایجاد درآمد (رحمان سرشت و ملکمی،۵۶:۱۳۸۲).
۲-۴-۳-رفتار مصرفکننده
مطالعه رفتار مصرفکننده بر پایه دو نظر اساسی قرار دارد: اولاً رفتار مصرفکننده عقلایی و قابل پیشبینی است و تصادفی و غیرمنطقی نیست، ثانیاً بازاریابان میتوانند بر این رفتار اثر بگذارند (دهدشتی شاهرخ و فیاض،۹۰:۱۳۹۲). ویلکی[۳۶] (۱۹۹۶) رفتار مصرفکننده را اینگونه تعریف میکند: فعالیتهای فیزیکی، درگیریهای ذهنی و احساسی افراد هنگام انتخاب، خرید، مصرف کردن و کنار گذاشتن محصولات و خدمات به منظور ارضای نیازهای خود (مینجون[۳۷]،۱۱:۲۰۰۶)؛ بنابراین هنگام مطالعه رفتار مصرفکننده باید به تمام این مراحل توجه شود. درواقع تحقیقاتی که به مطالعه رفتار مصرفکننده میپردازند بهطور عمده به این موضوع تمرکز میکنند که افراد چگونه منابع در دسترس خود مانند زمان، پول و نیروی خود را به خرید اقلام مصرفی اختصاص میدهند. بهطور خاصتر رفتار مصرفکننده در حوزه گردشگری درواقع با این مفاهیم در ارتباط است که گردشگران چه چیزهایی میخرند، چرا میخرند، چه زمانی میخرند، هرچند وقت یکبار میخرند (مینجون،۱۲:۲۰۰۶).
۴
روابط کارکنان، کیفیت محصول، روابط اجتماعی، مسائل زیستمحیطی، مسائل مربوط به تنوع، مسائل مربوط به انسانیت و سیاستهای شرکت.
(Margolis et al, 2003)
۵
کیفیت محصول، روابط کار و اداره امور شرکت، تعامل با ذینفعان کلیدی مانند مشتریان، کارکنان و سرمایه گذاران.
(Leea et al, 2013)
۲-۵ مصرف کننده به عنوان اساس مدیریت بازاریابی
رفتار مصرف کننده یک مبحث نوپا است و اولین کتب درسی در این زمینه در دهه ۱۹۶۰ تالیف شده اند، هرچند سرچشمه این اندیشه به سالها قبل باز میگردد. در آغاز دهه ۱۹۰۰ نویسندگان بحثی را آغاز نمودند که چگونه تبلیغکنندگان میتوانند از اصول مربوط به روانشناسی استفاده کنند. در دهه ۱۹۵۰ عقاید مربوط به روانشناسی فرویدی توسط پژوهشگران انگیزش، فراگیر شد و توسط تبلیغکنندگان مورد استفاده قرار گرفت. با وجود اینکه نیاز به مطالعه رفتار مصرف کننده سازماندهی دوباره شد اما این مهم تا اعلام مفهوم بازاریابی در سال ۱۹۵۰ تحقق نیافت(موون، ص ۲۸۱، ۱۳۹۰).
اهمیت درک صحیح از مصرف کننده در تعریف بازاریابی به عنوان “یک فعالیت انسانی معطوف به ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله” یافت می شود(Stidsen, 1979). از این تعریف دو فعالیت کلیدی مربوط به بازاریابی پدیدار می شود. نخست آنکه فروشنده سعی می کند نیازها[۴۱] و خواسته های[۴۲] بازار هدف را برآورده کند. دوم بازاریابی درگیر مطالعه فرایند مبادلهای که از طریق آن طرفین منابعی را به یکدیگر انتقال می دهند، میباشد. در فرایند مبادله، شرکتها پول و منابع دیگری از مصرف کنندگان و در عوض، مصرف کنندگان محصولات، خدمات و دیگر منابع باارزش را دریافت مینمایند. بازاریابان برای موفقیت در فرایند مبادله باید درک صحیحی از عواملی که خواسته ها و نیازهای مصرف کننده را تحت تاثیر قرار می دهند، داشته باشند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در حقیقت اصل تقدم مصرف کننده[۴۳] نقطه عطفی است که حوزه بازاریابی بر آن پایهریزی شده است. بر اساس این مفهوم لازم است مصرف کننده در مرکز هرگونه فعالیت بازاریابی قرار گیرد. همانطور که پیتر دراکر[۴۴]، یکی از دانشمندان مشهور رشته مدیریت بیان می کند “بازاریابی یعنی انجام کلیه امور تجاری از نقطهنظر نتیجه نهایی، یعنی همان نقطهنظر مصرف کننده"( Houston, 1986).
مشابه همین موضوع را میتوان در انتقاد از شرکت جنرال موتورز[۴۵] مشاهده کرد. راس پروت[۴۶] اظهار داشت، برای اینکه یک شرکت بتواند سیستم خود را تغییر دهد مدیران باید این نکته را درک نمایند که قدرت در دست مصرف کننده است. همانند وابستگی جامعه به نیروی برق، اهمیت تمرکز بر روی مصرف کننده نیز در حال افزایش است. یکی از آخرین شمارههای مجلهای به نام بزینس ویک[۴۷] به عصر اینترنت[۴۸] اختصاص یافته بود. گزارش روی جلد با عنوان مشتریان در نقش هدایتکنندگان اینگونه آغاز میشد:
یک انقلاب کوپرنیکی دیگر در حال وقوع است. در گذشته مدیران شرکتهایشان را به عنوان خورشیدی در منظومه شمسی در نظر میگرفتند که عرضهکنندگان و مصرف کنندگان به دور آن در گردش بودند، ولی امروزه اینترنت به طور چشمگیری در حال دگرگون کردن این نظریه است. در حال حاضر مصرف کننده به عنوان مرکز تجارت در کل جهان مطرح است(موون و مینور، ص ۲۱، ۱۳۹۰).
۲-۵-۱ رفتار خرید مصرف کننده
معمولا هر مصرف کننده در هر روز با تصمیمات خرید زیادی مواجه است. بیشتر شرکتهایی که درباره رفتار خرید مصرف کنندگان به تحقیق میپردازند، میکوشند درباره آنچه مصرف کنندگان میخرند، روش و تعداد خرید، مکان و علت خرید آنها پاسخهای مناسبی بیابند. بازاریابان میتوانند برای یافتن پاسخهایی نوع خرید، مقدار و محل خرید مصرف کننده تحقیقات و مطالعاتی انجام دهند ولی آگاهی از علت رفتار مصرف کننده و یا خریدار چندان آسان نیست، زیرا اغلب پاسخهای مربوط به این سوالات در ذهن، فکر و مغز مصرف کننده وجود دارد.
نقطه آغازین این مطالعات مدل محرک-پاسخ است. همانگونه که در شکل زیر دیده می شود، رفتار مصرف کننده بر این اساس شکل میگیرد که عوامل تحریککننده و انگیزشی بسیاری به همراه عوامل و محرکهای بازاریابی (مقصود همان آمیختههای بازاریابی) وارد جعبه سیاه مصرف کننده میشوند و او واکنشهای مشخصی از خود نشان میدهد.
شکل ۲-۱ مدل رفتار خرید مصرف کننده(Kotler, 2004)
بازاریاب میخواهد بداند که این محرکها چگونه تغییر می کنند و در داخل جعبه سیاه مصرف کننده به صورت واکنشهای مختلف در میآیند. جعبه سیاه مصرف کننده از دو بخش تشکیل شده است. نخست، ویژگیهای شخصی خریدار است که بر شیوهای که او این محرکها را به تصویر در می آورد و در برابر آنها از خود واکنش نشان میدهد، اثر می گذارد و دوم فرایند تصمیم گیری خریدار است که بر رفتار او اثر مینهد(Kotler, 2004).
۲-۵-۲ فرایندهای تصمیم گیری مصرف کننده
مصرف کنندگان پیش از آنکه چیز
ی را کسب نمایند، از میان یک فرایند تصمیم گیری عبور می کنند. تصمیم گیری مصرف کننده به عنوان فرایندهایی شامل شناخت مسئله، جستجوی راهحلها، ارزیابی بدیلها، انتخاب از میان گزینه ها و ارزیابی نتایج انتخاب تعریف می شود. مصرف کنندگان نه تنها در مورد اینکه کدام گزینه های مارک را انتخاب کنند تصمیماتی میگیرند، بلکه علاوه بر آن تصمیم میگیرند چه مقداری از آن کالا را خریداری نمایند(Wansink et al, 1998). مصرف کنندگان برای رسیدن به اهدافشان تصمیماتی میگیرند، این اهداف شامل انجام بهترین انتخاب از میان فعالیتهای جایگزین، کاستن از میزان کوشش در تصمیم گیری، به حداقل رساندن هیجانات منفی و به حداکثر رساندن توانایی توجیه تصمیم، میباشند. تصمیم گیری فرایندی سازنده[۴۹] است. یعنی مصرف کنندگان تصمیم را “هنگام شتاب[۵۰]” انجام می دهند و فرایند به کار گرفته شده تحت تاثیر دشواری مسئله، شناخت و خصوصیات مصرف کننده و ویژگیهای موقعیت خاص قرار دارد. شناسایی نوع فرایند تصمیم که توسط بازار هدف به کار بسته شده برای مدیران امری حیاتی است زیرا نوع فرایند تصمیم بر هر یک از حوزه های کاربرد مدیریتی تاثیر خواهد گذاشت(موون و مینور، ص ۲۸۲، ۱۳۹۰).
۲-۵-۳ دیدگاه های جایگزین[۵۱] در مورد تصمیم گیری مصرف کننده
از اواخر قرن هجدهم تا بخش عمدهای از دهه ۱۹۷۰، محققان مردم را به گونه ای میدیدند که گویی آنها به صورت خطی در حال حرکت از میان فرایند عام تصمیم گیری میباشند. ولی در اواخر دهه هفتاد میلادی برخی صاحبنظران شروع به زیر سوال بردن این مفهوم که تمامی خریدهای مصرف کنندگان منتج از یک فرایند پر دقت و تحلیلی است، نمودند. برخی از مولفین اظهار داشتند که در بسیاری از موارد ممکن است مصرف کنندگان اصلا به هیچ نوع تصمیم گیری پیش از انجام خرید دست نزنند(Olshavsky & Granbois, 1979).
به جهت محدودیتهای فرایند سنتی تصمیم مصرف کننده[۵۲]، محققین مدلهای تصمیم گیری جایگزین را که سطوح مختلف تاکید بر هریک از مراحل شناسایی شده در نمودار روند عام تصمیم گیری دارند، پیشنهاد کردند. که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
۲-۵-۳-۱ دیدگاه تصمیم گیری
دیدگاه سنتی تصمیم گیری تاکید بر رویکرد خردگرا و اطلاعات پردازانه در مورد رفتار خرید مصرف کننده دارد. این دیدگاه رابطه نزدیکی با رویکرد سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا در خصوص شکل گیری نگرش دارد. بنابراین رویکرد، مصرف کنندگان از میان هریک از مراحل فرایند تصمیم گیری به روش خطی[۵۳] حرکت می کنند و در همان حال سطوح بالایی از پردازش اطلاعات به وقوع میپیوندد.
با این حال، محققین در دهه هفتاد تشخیص دادند که مصرف کنندگان همواره از یک فرایند گسترده تصمیم گیری[۵۴] گذر نمینمایند. بلکه تحت شرایط درگیری ذهنی پایین تصمیم گیری محدود[۵۵] صورت میگیرد و رفتار جستجویی کمتری از آنها سر میزند. گذشته از این، از آنجا که سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین اثرات[۵۶]، هنگام وقوع تصمیم گیری محدود اثرگذار میباشد، مرحله ارزیابی بدیل عمدتا در فرایند تصمیم گیری وجود ندارند. بنابراین در تصمیم گیری محدود، انتخاب میان مارکهای جایگزین به طریقی نسبتا ساده انجام میگیرد و از قواعد ساده شده تصمیم[۵۷] استفاده می شود.
۲-۵-۳-۲ دیدگاه تجربی[۵۸]
در مقایسه با دیدگاه تصمیم گیری، دیدگاه تجربی مصرف کنندگان را علاوه بر “اندیشمند"، “احساسمند” نیز در نظر میگیرد، بدین معنی که آنها بسیاری از انواع محصولات را برای احساسات، تصورات ذهنی و هیجاناتی که محصولات مزبور ایجاد می کنند مصرف مینمایند. هنگامی که مسائل از دیدگاه تجربی بررسی میشوند، مدیران تمرکز خود را به جای کالاهای مصرفی کارکردیتر بر روی محصولات سرگرم کننده، هنری و تفریحی قرار می دهند.
دیدگاه تجربی این شناخت را ایجاد می کند که محصولات دارای معانی نمادین ذهنی[۵۹] برای مصرف کنندگان هستند. به ویژه محصولاتی مانند گل، عطر و نظایر آنها عمدتا به جهت معانی که ارائه می کنند، خریداری میشوند.
از دیدگاه تجربی شناخت مسئله ناشی از تشخیص[۶۰] وجود اختلاف بین حالتهای عاطفی واقعی و مطلوب میباشد به عبارتی، فرایند جستجو شامل اطلاعاتیابی در رابطه با تاثیر عاطفی گزینه های انتخاب[۶۱] است. در مرحله ارزیابی بدیلها، گزینه ها براساس کیفیت عاطفیشان ارزیابی میگردند. انتخاب مبتنی بر معیارهای عاطفی است و بالاخره اینکه بعد از اکتساب مبتنی بر اینکه آیا نتایج حاصله، توقعات هیجانی مصرف کننده را برآورده می کند، میباشد.
۲-۵-۳-۳ دیدگاه تاثیر رفتاری
هنگامی که با مسائل از دید تاثیر رفتاری برخورد می شود، پژوهشگران بر
رفتارهای مصرف کنندگان و رخدادهای محیطی که بر رفتار مصرف کنندگان اثر میگذارند، تکیه می کنند. برای مثال از محیط فیزیکی میتوان جهت تحریک رفتار از سوی مصرف کنندگان استفاده کرد. استفاده از بافتها، عطرهای دلنشین و نورپردازی نیز می تواند جوی را که واکنشهای مطلوب از طرف مصرف کنندگان را فراخوان می کند به وجود آورد(موون و مینور، ص ۲۸۷، ۱۳۹۰).
۲-۵-۴ فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده
مصرف کنندگان برای رسیدن به اهدافشان تصمیماتی میگیرند. این اهداف شامل انجام بهترین انتخاب از میان فعالیتهای جایگزین، کاستن از میان تلاش در تصمیم گیری، به حداقل رساندن هیجانات منفی و به حداکثر رساندن توانایی توجیه تصمیم میباشد(نظری، ۱۳۸۵).
یک مصرف کننده در فرایند تصمیم گیری خرید از پنج مرحله عبور می کند: تشخیص مساله، جستجوی اطلاعات، ارزیابی گزینه ها، تصمیم خرید و در نهایت رفتار پس از خرید(Kotler, 2006).
شناخت نیاز
جستجوی اطلاعات
ارزیابی جایگزین ها
تصمیم خرید
رفتار پس از خرید
شکل ۲-۲ فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده(موون و مینور، ص ۲۸۳، ۱۳۹۰)
این پنج مرحله نشاندهنده یک فرایند عمومی هستند که مصرف کننده از شناسایی یک محصول یا خدمت مورد نیاز تا ارزیابی آن و خرید طی می کند. این فرایند، راهنمایی برای مطالعه نحوه تصمیم گیری مصرف کنندگان است. به یاد داشتن این نکته که مصرف کننده در تصمیم گیری خود لزوما نباید همه این مراحل را طی نماید، نکتهای حائز اهمیت است. در حقیقت مصرف کننده هر لحظه ممکن است به این فرایند خاتمه دهد و حتی ممکن است خرید نکند(همان منبع).
از دیگر مواردی که در فرایند تصمیم گیری خرید استنباط می شود، این است که در فرایند تصمیم گیری خرید پیش از تحقق خود خرید آغاز میگردد و پس از انجام آن نیز ادامه دارد. بنابراین بازاریاب باید به جای توجه صرف به عواملی که موجب تصمیم گیری خرید می شود، به کل فرایند رفتار خرید مصرف کننده توجه نماید. به علاوه، ممکن است مصرف کنندگان هرگز روند تصمیم گیری را به صورت مرحله به مرحله ادامه ندهند. در عوض ممکن است مراحل را با رفتارهایی متفاوت ادامه دهند و حتی بعضی از آنها را نادیده بگیرند(Dahl et al, 2008). فرایند تصمیم گیری خرید، تحت تاثیر دو دسته از عوامل قابل کنترل و غیرقابل کنترل است که مهمترین آنها عبارتند از عوامل فرهنگی-اجتماعی و گروهی، عوامل روانی و فردی، عوامل موقعیتی و عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی(Stokes, 2002). در ادامه به شرح هر یک از مراحل پنجگانه فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده میپردازیم.
۱)تشخیص مسئله: اولین مرحله در فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده، تشخیص مساله یا مشکل است. مشکل زمانی شناسایی می شود که مصرف کننده اختلاف عمدهای میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب یا ایدهآل خود احساس می کند. مصرف کننده این وضعیت را به عنوان مشکل تلقی و سعی می کند آن را برطرف سازد. شناسایی مشکل زمانی شروع می شود که مصرف کننده تحت تاثیر محرکهای درون و بیرونی قرار دارد. بعضی از عوامل میتوانند سبب افت حالت واقعی به زیر سطوح قابل قبول گردند. ممکن است محصول مورد استفاده تمام شده باشد یا محصول فرسوده از مد بیافتد و یا شخص آن را باب میل خود نیابد. حالت مطلوب، تحت تاثیر عواملی است که بر آرزوها و موقعیتهای مصرف کننده اثر میگذارند. تاثیراتی نظیر فرهنگ، خرده فرهنگ، گروه های مرجع و روندهای شیوه زندگی میتوانند باعث شوند که شخص حالت مطلوب خود را تغییر دهد. از آنجا که مصرف کنندگان دارای توانایی تفکر، برنامه ریزی و خیالپردازی هستند، میتوانند بینشهای مصرفی جدیدی را خلق نمایند. بینشهای مصرفی مانند شبیهسازیهای ذهنی خودساخته از موقعیتهای جدید یا در حال مالکیتهای جدید تصور نمایند، ممکن است بر حالت مطلوب خود تاثیر بگذارند. این چنین خواسته هایی معمولا توسط آگهیهای تجاری و دیگر اقدامات تبلیغاتی ایجاد می شود. نظر به اینکه مصرف کنندگان میتوانند برنامه ریزی کرده و نیازهای آتی را پیش بینی نمایند، محصول ممکن است پیش از نیاز خریداری شود(اسداللهی، ص ۶۲، ۱۳۸۴).
۲)جستجوی اطلاعات: پس از شناسایی مشکل، مصرف کنندگان به منظور برطرف کردن خواستههایشان به جمعآوری اطلاعات درمورد گزینهای مختلف موجود میپردازند. جمعآوری اطلاعات می تواند داخلی، خارجی یا به هر دو صورت باشد. جمعآوری اطلاعات داخلی عبارت است از فرایند یادآوری اطلاعات ذخیرهشده در حافظه، این اطلاعات تا حدود زیادی از تجربیات پیشین افراد از مصرف محصول نشات میگیرد. در مقابل فرد در جمعآوری اطلاعات خارجی، به دنبال اطلاعاتی است که در محیط خارجی وجود دارد. دو منبع جمعآوری اطلاعات خارجی عبارتند از منابع اطلاعاتی کنترل شده و کنترل نشده بازاریابی. منبع اطلاعاتی کنترل نشده بازاریابی، ارتباطی با تبلیغات بازاریابان در مورد محصول ندارد. به عنوان مثال فردی ممکن است کامپیوتر شخصی IBM را به دوستش توصیه نماید، چون خود او آن را خریده و از آن راضی است. . منابع اطلاعاتی کنترل نشده بازاریابی شامل تجربیات شخصی (آزمایش یا مشاهده کالای جدید)، منابع شخصی (خانواده، دوستان، آشنایان و یا بدهکاران) و منابع عمومی مانند کتابخانه های دانشگاهها و نظر مصرف کنندگان است. از سوی دیگر منابع اطلاعاتی کنترل شده شامل آگهیهای تبلیغاتی رسانه ها(مانند آگهیهای تلوزیونی و رادیویی و همچنین آگه
یهای موجود در روزنامهها و مجلات)، پیشبرد فروش (مانند نمایشگاه، اعطای جایزه و غیره)، فروشندگان و همچنین بستهبندی و برچسب روی محصولات است. مدت زمانی را که فرد صرف جمعآوری اطلاعات خارجی می کند وابسته به میزان خطرپذیری، معلومات، تجربیات پیشین و سطح رضایتی است که از مصرف کالا یا خدمت به دست می آورد. معمولا هر قدر خرید کالا و خدمات خطر بیشتری داشته باشد، مصرف کنندگان بیشتر به مشاهده و جستجوی علامتهای تجاری گوناگون خواهند پرداخت(همان منبع).
۳)ارزیابی گزینه ها: پس از جستجوی اطلاعات و ارزیابی گزینه هایی که میتوانند به عنوان محصول مورد نظر انتخاب شوند، مصرف کننده آماده تصمیم گیری است. مصرف کننده با بهره گرفتن از اطلاعات ذخیره شده در حافظه خود و همچنین دستیابی به منابع خارجی، معیارهایی برای خود تعیین می کند. مشکل ممکن است کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده باشد. هدف یک مدیر بازاریابی شناسایی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود مصرف کننده است. خواسته زمانی به وجود می آید که فرد نیاز برآورده نشده دارد و در عین حال کالا یا خدمت خاصی برای ارضای آن نیاز تعیین شده است.
۳-۱۰) خلاصه فصل سوم …………………………………………………………………………………۸۸
فصل چهارم:تجزیه وتحلیل داده ها
۴-۱) مقدمه ۹۰
۴-۲) یافتههای توصیفی ۹۱
۴-۳) آزمون نرمال سازی دادههای پژوهش ۹۵
۴–۴) آزمون ضریب همبستگی ۹۶
۴-۵) آزمون ناهمسانی واریانس فرضیههای پژوهش ۹۷
۴–۶) آزمون Fلیمر(چاو) وآزمون هاسمن ۹۷
۴-۷) آزمون هم خطی فرضیههای پژوهش ۹۹
۴-۸) آزمون فرضیههای پژوهش ۱۰۰
۴-۸-۱) آزمون فرضیه اول پژوهش ۱۰۰
۴-۸–۲) آزمون فرضیه دوم پژوهش ۱۰۲
۴-۸-۳) آزمون فرضیه سوم پژوهش ۱۰۳
۴-۸-۴) آزمون فرضیه چهارم پژوهش ۱۰۵
۴-۹) خلاصه نتایج آزمون فرضیههای پژوهش ۱۰۷
۴-۱۰) خلاصه فصل چهارم ۱۰۸
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادهای پژوهش
۵-۱) مقدمه ۱۱۰
۵–۲) تفسیر نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش ۱۱۰
۵-۳)بحث و نتیجه گیری ۱۱۱
۵–۴) محدودیتهای پژوهش ۱۱۲
۵–۵) پیشنهادهای پژوهش ۱۱۳
۵–۵–۱) پیشنهادهای کاربردی پژوهش ۱۱۳
۵–۵–۲) پیشنهاد برای پژوهشهای آتی ۱۱۴
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
منابع ۱۱۶
پیوست ۱۲۱
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول(۲-۱) اقسام و پیامدهای وقوع عدم تقارن اطلاعاتی و نقش و مسئولیت حسابداری جهت مدیریت آنها ۴۲
جدول خلاصه ای از تحقیقات داخلی وخارجی ۶۹
جدول(۴-۱): علامت اختصاری متغیرهای پژوهش ۹۱
جدول(۴-۲): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش ۹۱
جدول(۴–۳): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش در مرحله رشد ۹۴
جدول(۴–۴): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش در مرحله بلوغ ۹۴
جدول(۴-۵): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش در مرحله افول ۹۵
جدول(۴-۶): نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف(K-S) 95
جدول(۴-۷): نتایج آزمون ضریب همبستگی ۹۶
جدول(۴-۸): نتایج آزمون ناهمسانی واریانس فرضیههای پژوهش ۹۷
جدول(۴-۹): نتایج آزمونF لیمر(چاو) و آزمون هاسمن ۹۹
جدول(۴-۱۰): آزمون همخطی فرضیههای پژوهش ۹۹
جدول(۴-۱۱): خلاصه نتایج آزمون فرضیه اول پژوهش ۱۰۱
جدول(۴-۱۲): خلاصه نتایج آزمون فرضیه دوم پژوهش ۱۰۲
۱۰۴
جدول(۴-۱۴): خلاصه نتایج آزمون فرضیه چهارم پژوهش ۱۰۶
جدول(۴-۱۵): خلاصه نتایج آزمون فرضیههای پژوهش ۱۰۷
فهرست نمودار ها
عنوان صفحه
نمودار(۲-۱) نحوه تعادل در دو منبع، مجله تحقیقات مالی (۱۳۸۱)، شماره ۱۳-۱۴ ۵۱
نمودار (۲-۲) تفاوت قیمت خرید و فروش، مجله تحقیقات مالی (۱۳۸۱)، شماره ۱۳-۱۴ ۵۲
نمودار (۲-۳) ارتباط بین قابلیت کنترل و انعطاف پذیری در چرخه عمر واحد تجاری ۵۵
(دینر، ۲۰۰۰) معتقد است که مردم به حوادث خوب و بد زندگی ابتدا شدیداً واکنش نشان میدهند، ولی بعد به سازش با آن میپردازند و به سطوح متعادل شادکامی روی میآورند. گاهی سطوحی که قبلاً برایشان شادیآور بود اکنون دیگر شادی در پی ندارد و گاه هنگام رویارویی با عوامل منفی در آغاز حس بدبختی دارند، اما بهزودی به این سطح نیز عادت میکنند و با آن سازگار میشوند (دینر و لوکاس[۴۵]، ۲۰۰۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تحقیقات نشان داده زنانی که هیجانهای خود را بهخوبی درک کنند و دربارهی خودشان احساس مثبتی داشته باشند معمولاً در زندگی زناشویی سازگاری بیشتری دارند (رفیعی - نورانی پور، ۱۳۸۴).
همچنین پژوهش نشان میدهد شادمانی و رفاه بیشتر در پی سازگاری بیشتر و آرامش روانی در خانه ایجاد میشود (کهکی، ۱۳۸۷).
همسرانی که از سازگاری زناشویی بالایی برخوردارند عزتنفس بیشتری دارند و در روابط اجتماعی سازگارترند. سازگاری زناشویی نتیجهی فرایند زناشویی و شامل عواملی مانند ابزار محبت، عشق همسران، تشابه نگرش و چگونگی ارتباط و حل مسئله است (مارکویسکی و گرین وود[۴۶]، ۱۹۸۴) و افزایش اضطراب و نگرانی موجب کاهش سازگاری میشود (اسپانیر و لوئیس[۴۷]؛ به نقل از سودانی، ۱۳۸۵).
(لترینگر و گوردون، ۲۰۰۵) دریافتند که روابط جنسی و ابراز محبت باعث بالا رفتن سازگاری زناشویی و درنتیجه بالا رفتن شادکامی در افراد میشود.
غالباً هر همسر مفهوم خاصی از نقش زن و شوهر داردکه بر انتظاراتش از طرف دیگر (همسر)اثر میگذارد حال اگر انتظارات نقش تأمین نشود به تعارض و ناسازگاری خواهد انجامید (شعاری نژاد، ۱۳۷۳).
بیشتر سردرگمی زنان و مردان دارای رابطهی پایدار از بحث راجع به تغییر نقشهای زن و مرد ناشی میشود. نهضت زنان توجه را به روابط غیرمنصفانه در ازدواج میکشاند باروری، پرورش فرزند، نبود موقعیت مساوی در کار خارج از خانه و نبود اجرت مساوی از اولین موضوعاتی است که موردتوجه قرارگرفته است (روبوتهام[۴۸]، ۱۹۸۳ و اکلی، ۱۹۷۴ به نقل از شعاری نژاد، ۱۳۷۳).
نویسندگان پیشگام در مورد تفاوت باروری و پرورش فرزند به بحث پرداختهاند تا مسئولیت بیشتری را به مردان اختصاص دهند (همان منبع).
از طرفی بیشتر زنانی که نا گریزند درآنواحد دو نوع کار را انجام دهند، یکی در میدان شغل و دیگری در کارخانه و خانواده، ممکن است احساس گناه کنند، همچنین از اینکه نمیتوانند فعالیتهای تفریحی لازم برای فرزندانشان ترتیب دهند احساس گناه میکنند بهطورکلی احساس گناه از نرسیدن در حد مطلوب به کارهای خانه همسر و فرزندان سبب میشود که زن از رضایت خاطر لازم درباره کل خانواده محروم شود . علاوه بر آن متأسفانه در جامعه ما تعداد مادرانی که با شرایط بالا مشغول به کار هستند بسیار اندک هست این خود فقط باعث میشود که مادران تحتفشار روانی و جسمانی زیادی قرار گیرند و با افزایش خستگی و نارضایتی وقت و انرژی لازم برای فرزندان و همسر خود نخواهند داشت.
۲-۲- الف: خانواده
۲-۲-۱-کارکرد مطلوب خانواده
چنانچه روابط زناشویی رابطهای سست باشد پایههای لازم برای موفقیتآمیز بودن و مطلوب بودن عملکرد خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان باهم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سؤال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت میکنند؟ درواقع آن ها باید یکدیگر را سیراب، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر باکفایت و آگاهی هستند که بتواند بهموقع به حل تعارضات موجود بپردازد (بارکر[۴۹]، به نقل از دهقانی، ۱۳۷۵).
نظام تربیتی دربرگیرنده تمام شیوههایی است که والدین با کمک یکدیگر و برای تربیت و نگهداری بچهها در پیش میگیرند بنابراین میبایست نسبت به اصول مورد استناد خود متفق باشند و جهت توجه شان نیز معطوف به احتیاجات بچهها و تأمین رشد و سلامتی آن ها باشد درمجموع تعاملات یا شبکه روابط بین والدین و کودک و نیز روابط بین خود کودکان بهطور گستردهای چگونگی جریان رشد کودک را تأمین میکند (کجباف، آقایی وکاویانی، ۱۳۸۳).
بهطورکلی کارکرد مطلوب خانواده مفهوم مفیدی است که نهتنها در مورد مشکلات احتمالی به وجود آمده در خانواده بلکه در تعیین اینکه آیا نیازهای زوجین و فرزندان آن ها، آنچنانکه میبایست برطرف میشوند یا نه نیز مدنظر قرار میگیرد هر خانواده باید هم نیازهای عاطفی و هم روانشناختی اعضای خود را برآورده سازد و کودکان را برای زندگی مستقل در دنیایی که بعدها در آن قرار خواهند گرفت آماده سازد و در موقع مناسب آن ها را روانه جامعه کند (بارکر، به نقل از دهقانی، ۱۳۷۵).
۲-۲-۲- معنی و مفهوم خانواده متعادل
شرفی (۱۳۷۴)، در مورد معنی و مفهوم خانواده متعادل عنوان میکند :
بدن شک همه افراد در پی دست یافتن به الگوی خانواده متعادل هستند با این انگیزه به ازدواج روی میآورند لیکن ابتدا باید معلوم نمود که خانواده متعادل چیست و شیوه تحقق آن کدام است تا بر اساس آن ضابطه بتوان داوری نمود و اختلافها را از بین برد . برای پی بردن به مفهوم خانواده متعادل ابتدا واژه اعتدال را موردبررسی قرار میدهیم پدیده یا کسی رازمانی دارای اعتدال و توازن میدانیم که حداقل برخی از ویژگیهای زیر را دارا باشند.
نقطه (مرکز) ثقل آن مشخص و معلوم است.
تساوی کششها و جاذبهها در پدیده متوازن محرز است.
شیء متعادل پس از مختصر حرکت و یا ضربه وارده واژگون نمیشود و مجدداً به تعادل پایدار خود برمیگردد.
توازن و تعادل زیبایی میآفریند شیء متعادل موزون و جذاب است.
برخی از خصوصیات بارز افراد متعادل، نرمال و بهنجار عبارتاند از :
فرد متعادل از تواناییهای خودآگاهی دارد.
میان خواستهها و داشتههای فرد متعادل نوعی تناسب و تلازم واقعی برقرار است به این مفهوم که شعاع خواستهها و انتظارات فرد از خویش بر اساس تواناییهایش حد میخورد و تنظیم میشود.
فرد متعادل روابط خود را با دیگران بر اساس توازن در تعادل برقرار می کند و از افراطوتفریط در مناسباتش به دور است.
نوعی هماهنگی و همخوانی در کلیه رفتارها و عناصر شخصیتی فرد متعادل مشاهده میشود یعنی نهتنها رابطه منطقی میان گفتار و کردار وی وجود دارد بلکه اجزای گفتاری وی از یک نوع وحدت و هماهنگی آکنده است و در عملکردهایش نیز تضاد وجود ندارد.
تصویر واقعبینانه از خانواده متعادل نوعی بصیرت و اعتمادبهنفس در انسان میآفریند منظور از خانواده متعادل، سارقان فاقد عیب و نقص نمیباشد بلکه این مفهوم به شبکهای از روابط متقابل اطلاق میشود که اعضای آن درگیر با مشکلات و موانع احتمالی بوده و ضعفهای کموبیش قابلاعتنایی نیز دارند لیکن در مقابله با موارد مذکور شیوه منطقی اتخاذ میکنند و برای مسائل اهمیتی درخور آن قائل میشوند و در برابر موقعیتهای دشوار نا گریز از انتخاب باشند تصمیم بهموقع و مقتضی را اتخاذ میکنند.
۲-۲-۳- خانواده مدرن
انسان در گروه زنده میماند این امر ذاتی وضع انسانی است اساسیترین نیاز نوزاد وجود مادری است که او را تغذیه و حفاظت کند و آموزش دهد. فراتر از این انسان در تمام جوامع با تعلق به گروههای اجتماعی پابرجا مانده است. در فرهنگهای مختلف این جوامع ازنظر سطح سازمانیافتگی و تمایز متفاوتاند. جوامع بدوی متکی به اجتماعات بزرگ و همراه با توزیع ثابت نقشها یا وظایف است. با پیچیدهتر شدن جامعه و ضرورت یافتن مهارتهای تازه ساختهای اجتماعی متمایز میشوند تمدن صنعتی شهری مدرن از انسان دو چیز مطالبه میکند:توانایی کسب مهارتهای بسیار تخصصی و قابلیت تطابق سریع با شرایط اجتماعی و اقتصادی دائماً متغیر (مینو چین[۵۰]، به نقل از ثنایی، ۱۳۸۱).
خانواده همواره بهموازات تغییرات جامعه دستخوش تغییراتی شده است و خانواده در پاسخ به نیازهای فرهنگ جامعه نقش حمایت و اجتماعی کردن اعضای خود را تقبل و رها کرده است. خانواده به یک معنا دو نقش متفاوت ایفا میکند یکی داخلی که حمایت روان اجتماعی از اعضای خود باشد و دیگری خارجی یعنی برون سازی بافرهنگ و انتقال آن. (مهدیزداگان، ۱۳۷۷).
جامعه صنعتی شهری باقدرت در خانواده دخالت کرده است و بسیاری از نقشهایی را که زمانی وظایف خانواده بود در اختیار گرفته است پیران خانواده امروز بهطور جداگانه و در خانه کهنسالان یا خانه شهروندان ارشد زندگی میکنند مخارج مربوطه را جامعه از طریق برنامههای امنیت یا رفاه اجتماعی تأمین میکند. جوانان از مدرسه وسایل ارتباطجمعی و همسالان تعلیم میگیرند. تکنولوژی جدید ارزش آنچه را که کار طبقه زن تلقی می شد. به شدت کاهش داده است طوری که وظایف لازم برای بقای واحد خانواده را، ماشین با تولید بهتر آن تغییر داده است شرایط جاری که به زن و شوهر اجازه کار میدهد، یا الزام کار خارج از خانه را ایجاد کرده است. باعث میشود شبکه روابط برون خانگی بالا بگیرد و تعارض بین زن و شوهر تشدید شود. انسان مدرن باوجود تمام این تغییرات هنوز به یک رشته ارزش هایی چسبیده است که متعلق به جامعه متفاوتی است جامعه ای که در آن مرزهای بین خانواده فردای آن به وضوح ترسیم شده بود. پای بندی به یک الگوی منسوخ منجر به این امر شده است که بسیاری از وضعیت هایی که به وضوح مربوط به استحاله خانواده است، اطلاق نابهنجار و آسیب زا پیدا کند، هنوز ه محک زندگی خانواگی این افسانه است که : «و بدین ترتیب آن ها عروسی کردند و از آن پس با خوبی و خوشی تا پایان عمر زندگی کردند». تعجب آور نیست که هیچ خانواده ای به این ایده آل نمیرسد (مینو چین، به نقل از ثنایی، ۱۳۸۱).
۲-۲-۴- زیر منظومه زنوشوهری
ثنایی (۱۳۸۱)، به نقل از مینو چین زیر منظومه زنوشوهری را متشکل از دو بزرگسال با جنسیت های مخالف می داند که با هدف ابراز شده تشکیل خانواده به هم ملحق شده اند. زیر منظومه زنوشوهری دارای تکالیف یا نقشهایی است که برای عملکرد خانواده حیاتی است مهارتهای اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه عبارت از «مکملیت» و «برون سازی متقابل» است یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند که درآن هرکدام عملکرد دیگری را در بسیاری از زمینه ها حمایت کند. باید الگوهای مکملیتی به وجود آورند که به هرکدام از آن ها این امکان را بدهد که تسلیم شود بی آن که احساس کند «تسلیم شده است» هم زن و هم شوهر باید بخشی از مجزا بودن خود را برای کسب تعلق از دست بدهند پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود، ممکن است زیر بار «بهم وابستگی» رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند.
زیر منظومه زنوشوهری میتواند پناهگاه یا مفر استرسهای جهان خارج و چارچوب تماس با سایر سیستم های اجتماعی باشد میتواند یادگیری خلاقیت و رشد را در دامان خود تقویت کند. زن و شوهر در روند برون سازی متقابل خود میتوانند وجوه خلاق ولی نهفته همسر خود را فعال کنند و بهترین ویژگیهای یکدیگر را مورد تقویت قرار دهند البته ممکن است زن و شوهر وجوه منفی یکدیگر را فعال کنند زن و شوهر میتوانند در بهسازی یا نجات دادن همسر خود مصر باشند و با این کار مانع کسب صلاحیت او شوند. به عوض قبول همسر خود، به همان صورتی که هست استانداردهای تازه ای را به او تحمیل میکنند. آن ها ممکن است الگوهای مراوده ای متکی – حامی ایجاد کنند الگوهایی که در آن عضو متکی، متکی باقی میماند تا احساس حامی بودن همسر خود را تقویت کند. این قبیل الگوهای منفی میتواند در بین زوجین متوسط وجود داشته باشد بی آن که دال بر وجود آسیب گسترده یا انگیزش ناروای هیچ یک از آن ها باشد.
زیر منظومه زنوشوهری باید مرزی ایجاد کند که ان را از مداخله انتظارات و نیازهای سایر سیستم ها حفظ کند این امر خصوصاً وقتی مصداق دارد که خانواده دارای کودکانی هم باشند بزرگسالان باید یک حیطه روان – اجتماعی مخصوص به خود داشته باشند، پناهگاهی که بتوانند در آن از یکدیگر حمایت عاطفی کنند اگر مرز حول زیر منظومه زنوشوهری خیلی سخت و خشک باشد، ممکن است که انزوای آن ها سیستم خانواده را تحتفشار و استرس قرار دهد اما اگر زن و شوهر مرزها را سست نگه دارند ممکن است زیر گروه های دیگر ازجمله بچهها و خویشاوندان در وظایف و عملکرد زیر منظومه آن ها مداخله کنند . به زبان ساده زن و شوهر به یکدیگر بهعنوان پناهگاهی در مقابل انتظارات عدیده زندگی احتیاج دارند.
۲-۳- ب: تفاوت های زنان و مردان
به اعتقاد روان شناسان در پیدایش تفاوت های زنان و مردان هم عوامل ارثی و هم عوامل محیطی هر دو سهم مهمی دارند اما جامعه شناسان معتقدند که تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت در رفتاری است که جامعه در مورد آن ها پیش میگیرد و در کل تفاوت زن و مرد در جزئیات است و نه کلیات ازآنجاکه یکی از عوامل مؤثر در رضایت از زندگی زوجین درک تفاوت های بین زوجین هست در اینجا به ذکر بعضی از موثرترین تفاوت ها فیزیولوژیکی، عاطفی و شناختی می پردازیم.۰
۲-۳-۱- نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها
کروموزوم y اولا باعث میشود که جنین انسان پسر باشد و ثانیا با الگوی خاص و کاملا متفاوتی از الگوی جنین دختر رشد کند علاوه بر این کروموزوم ویژگی جنس نر را نیز به او میدهد مثلا پسر در مقابل انواع آسیب های جسمی روانی نسبت به دختر حساس تر است . مرگ و میر پسران در دوران جنینی و در طول زندگی بیشتر از دختران است و مردها عموما ازنظر بدنی نیرومندتر از زن ها هستند؛ که همه اینها جزء ویژگیهای بنیادی مردهاست و چندان به محیط اجتماعی بستگی ندارد (گنجی، ۱۳۷۵).
۲-۳-۲- تفاوت در رشد
جنین پسر در رحم مادر خیلی سریعتر از جنین دختر رشد میکند، این برتری تا ۱۲ سالگی است و از آن پس رشد دخترها بیشتر میشود ولی خلاصه باز پسرها جلو می افتند. دوره استراحت قلب در هر زمان در پسرها کوتاه تر از دخترهاست. بعد از شروع عادت ماهانه بسیاری از دختران هم ازنظر جنسی و هم ازنظر روانی دچار ناراحتی میشوند آستانه حس درد و حس لمس دختران از بدو تولد پایینتر از پسران است ولی توانایی شنوایی و بویایی زن ها بالاتر از مردان است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پر جنب و جوش و دختران را برای زندگی آرام آماده میکند (همان منبع).
حجم مغز : صد سال پیش دانشمندان متوجه شدند که حجم مغز مردان بیشتر از آن است و همین مسئله را دلیل هوشمندی بیشتر مردان برشمردند. این نگرش بعدها با این فرضیه که حجم مغز انسان تابع ابعاد جسمانی است (هاید[۵۱]، به نقل از رحمتی، ۱۳۸۰).
هیپوتالاموس : ناحیه کوچکی در بخشی از مغز است و تفاوت های جنسی در این ناحیه به چشم میخورد این تفاوت ها ناشی از تمایز بافت مغزی است که در مرحله رشد جنینی صورت میگیرد ممکن است تفاوت های جنسیتی در هیپوتالاموس اثراتی بر روی رفتارهای دو جنس داشته باشد لیکن این مسئله تحقیقا ثابت نشده است (گیبونز،[۵۲] به نقل از رحمتی، ۱۳۸۰).
نیمکره راست، نیمکره چپ : به عقیده جری لوی میزان جانبی شدن (استفاده از نیمکره خاصی از مغز) مغزی زنان کمتر از مردان بوده و احتمال اینکه دو طرفه باشد در زنان بیشتر است. بدین صورت فضای عصبی بیشتری برای پردازش کلامی اختصاص یافته و پدیده واسطه کارایی زنان در آزمون کلامی بهتر از مردان است. از سوی دیگر به همان نسبت که زنان در تواناییهای کلامی مهارت کسب میکنند به همان میزان نیز در تواناییهای فضایی ضعیف میشوند. ما حصل کلام اینکه بنا بر ادعای لوی مهارتهای کلامی زنان بیشتر از مردان بوده و در مهارتهای فضایی ضعیف تر از مردان هستند پژوهش های انجام شده فرضیه مطرح شده توسط لوی را اثبات میکنند در رابطه با سنجش توانایی کلامی مردا ن نیز ثابت شد که مردان بیشتر از زنان جانبی میشوند و این مسئله دلیل ضعف شان هست. (هالپرن،[۵۳] به نقل از رحمتی،۱۳۸۰).
اعتمادبهنفس : تحقیقات انجام شده حاکی از این است که جنس مونث در قیاس با مردان از اعتمادبهنفس کمتری برخوردار است تحقیقات انجام شده در مورد کودکان پیش دبستانی در مقطع سنی ۵/۴ – ۴ سالگی نیز نتایج مشابهی را به دست داده است ؛ به عبارت دیگر جنس مونث تلقی چندان مثبتی از کارکردهای خویش ندارد (کراندال،[۵۴] به نقل از رحمتی،۱۳۸۰).
مستندات و یافته های موجود حاکی از این است که اشخاصی که در رابطه با موفق شدن مردد هستند از اعتمادبهنفس کارآمدی برخوردار نبوده و بدین واسطه از پس کارهای چالش برانگیز بر نمی آیند برای ارزیابی اعتمادبهنفس حقیقی زنان باید برخی از مسایل روشن شود. فرضا چنانچه زنان وظیفه ای را متعلق به جنسیت خویش بدانند در این مقوله اعتمادبهنفس چشمگیری را عرضه داشته و کار را به نحو احسن انجام می دهند به علاوه چنانچه زنان در رابطه با وظایف محوله باز خورد و پس خوراند مثبت مواجه شده و از کیفیت تواناییهای واقعی خویش آگاه شوند به لحاظ داشتن اعتمادبهنفس هیچ گونه کاستی و نقیصه ای ندارند. نکته آخر در رابطه با قیاس میزان اعتمادبهنفس دو جنس اینکه اگر زنان احساس کنند که کارشان با دیگران مقایسه میشود، دستخوش ضعف اعتمادبهنفس میشوند حال اگر کارشان انفرادی بوده و مورد مقایسه با دیگران قرار نگیرد اعتمادبهنفس بالایی را از خود نشان می دهند (رحمتی،۱۳۸۰).
مسئله قابل تامل دیگر اینکه تفسیر مردان از نتیج احتمالی امری قدری اغراق آمیز است، در صورتی که عکس این مطلب در مورد زنان صدق میکند به زبان دیگر زنان در قیاس با مردان از اعتمادبهنفس استواری برخوردار نیستند (توماس،[۵۵] به نقل از رحمتی،۱۳۸۰).
۲-۳-۳- تفاوت در علایق و رغبت ها
نوع دوستی، توجه به دیگران صمیمت و ارتباط های حمایتی از حصوصیات زن هاست که تفاوت آشکاری با مردان دارند. آلپورت [۵۶] و ورنون[۵۷] در سال ۱۹۳۱ پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علایق زیبایی شناختی، اجتماعی دینی زنها بیشتر از مردان است مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و تئوری علاقه دارند و زن ها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان می دهند زن ها با حرارت نسبت به بی عدالتی اعتراض میکنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلفیق پذیرند پذیرش دیگران خصوصیت دیگری است که در جنس ماده نوع آدمی دیده میشود (گنجی، ۱۳۷۵).
دختران به معاشرت با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی علاقه زیادی دارند حال آن که پسران خود را بیشتر به فعالیتهای بدنی ازجمله بازی و دویدن و دنبال یکدیگر کردن یا هول دادن اسباب بازی ها و کشیدن آن ها مشغول میکند، نکته قابل توجه درباره بیشتر این علایق آن است که مستقل از جامعه و فرهنگی است که کودکان در آن بزرگ میشوند (همان منبع).
۲-۳-۴- پرخاشگری