۹
۱۰
۱۱
۱۲
۳
۴- کنترل استرس
*توانایی تحمل استرس
*کنترل تکانه
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۴
۵- خلق عمومی
*شادی
*خوش بینی
۱۷
۱۸
۱۹
۵
جدول ۳-۲: تخصیص سوالات پرسشنامه مطابق با بهره گرفتن از بیمه عمر
بیمه عمر
سوالات
مزایا و پوشش های بیمه عمر
۲۰ الی ۴۰
۳-۷- روایی یا اعتبار پرسشنامه[۷۴]
مفهوم روایی به این سؤال پاسخ میدهد که ابزار اندازه گیری تا چه اندازه می تواند خصیصه مورد نظر را بسنجد. بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمی توان به دقتِ داده های حاصل از آن اطمینان داشت (سرمد و دیگران، ۱۳۷۷). در واقع اهمیت روائی از آن جهت است که اندازه گیریهای نامناسب و ناکافی می تواند هر پژوهش علمی را بی ارزش و ناروا سازد(خاکی، ۱۳۷۸).
در این تحقیق قبل از طراحی پرسشنامه، بررسی دقیق و کاملی در خصوص رابطه هوش هیجانی با بیمه عمر از طریق مطالعه کتب، مقالات و تحقیقات گوناگون انجام گرفت و در نهایت به پرسشنامه استاندارد بررسی هوش هیجانی بار- آن (EQ-i) دست پیدا نمودیم، لذا شاخص های مورد استفاده از پیشینهی نظری قابل قبولی برخوردار بود. پیش از این نه نوع مطالعه روایی بر روی این پرسشنامه انجام شده است : روایی صوری، محتوای عاملی، سازه همگرا، واگرا، گرو ملاک، تشخیصی و پیش بین.
این مطالعات روایی مخصوصاً به منظور بررسی اینکه آیا به نظر می آید (روایی صوری) که سوالات بخشهای عمده حیطهی هر مقیاس و حدود مقیاس را در بر دارند: (روایی محتوا)، و مشخص کردن این امر که ساختار اصلی پرسشنامه تا چه حد تایید می شود: (روایی عامل)، تعیین اینکه خرد
مقیاسها تا چه اندازه سازه مورد نظر را اندازه میگیرند، نه چیز دیگر را : (روایی سازه، همگرا، واگرا و گروه مرجع)، سنجش قابلیت پرسشنامه در تشخیص و شناسایی افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند از افرادی که هوش هیجانی پایین دارند : (روایی تشخیصی)، و اینکه آیا میتوان رفتارهای هوشمندانه هیجانی را در آینده پیش بینی کرد : (روایی پیشبین) انجام شده اند (بار- آن وهمکاران، ۲۰۰۰). از بین رواییهای ذکر شده برای (EQ-i) پژوهشهای زیادی روی روایی سازه صورت گرفته و نتایج روایی سازه (EQ-i) را با چند پرسشنامه نشان داده است، مانند: پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۸۷) ؛ پرسشنامه کنار آمدن استرس (اندلر و پارکر ۱۹۹۰) ؛ پرسشنامه شخصیتی آیزنک (۱۹۷۵) ؛ پرسشنامه هوش هیجانی میر، سالووی و کارسو ؛ پرسشنامه چند وجهی شخصیت مینه سوتا MMPI (1989) ؛ پرسشنامه ۵ عاملی(NED) (1991) ؛ پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیتF P16 (1970) ؛ مقیاس فرا خلق صفت (۱۹۹۵)؛ مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو (۱۹۹۴) ؛ چک لیست ۹۰ نشانه ایSCl-90 (1973) ؛ مقیاس خود سنجی افسردگی زونگ (۱۹۶۵)، (بار- آن و همکاران، ۲۰۰۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
لذا میتوان گفت که این پرسشنامه کاملاً استاندارد و از نظر روایی مورد تأیید میباشد. لکن به دلیل تعدد تعداد سؤالات در این پرسشنامه (حدود ۷۰ سؤال) و دشواری تجزیه و تحلیل و بهکارگیری
آنها از یک سو و عدم تخصیص زمان از جانب پاسخ دهندگان جهت پاسخ گویی به این تعداد سؤال از سوی دیگر، با نظر استاد گرامی راهنما قرار بر این شد که از هر گویه مهمترین سؤالات انتخاب و مورد پرسش قرار گیرند. بدین منظور پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی (EQ-i) در اختیار ۱۵ نفر از صاحب نظران و اساتید مدیریت، علوم رفتاری، آمار و همچنین اساتید راهنما و مشاور داده شد تا پس از بررسی کلیه شاخص ها، مهمترین و گویاترین سؤالات را مشخص نمایند، تا در نهایت بتوان بر اساس میانگین امتیازات اختصاص داده شده به شاخص ها مهمترین آنها را شناسایی نمود. بدین ترتیب در نهایت تعداد ۱۹ سؤال انتخاب و در ادامه نیز جهت ارزیابی وضوح سؤالات و اعتبار معیارهای اندازه گیری متغیرها با توجه به پرسشنامه با بهره گرفتن از پیش آزمون در میان نمونه آماری، پرسشنامه از نظر روایی محتوا نیز مورد تأیید قرار گرفت.
۳-۸- پایائی یا اعتماد پرسشنامه[۷۵]
پایایی ابزار که از آن به اعتبار، دقت و اعتمادپذیری نیز تعبیر می شود، عبارت است از اینکه اگر یک وسیله اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده است در شرایط مشابه در زمان و مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد، نتایج مشابهی از آن حاصل شود؛ به عبارت دیگر، ابزار پایا یا معتبر ابزاری است که از خاصیت تکرارپذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد. یک آزمون زمانی دارای پایایی است که نمره های مشاهده شده و نمره های واقعی آن دارای همبستگی بالایی باشند؛ به این معنا که چنانچه نمره های مشاهده شده و واقعی هر یک از آزمودنیها در آزمودنی موجود باشد مجذور همبستگی بین این نمرهها ضریب پایایی آزمون نامیده می شود.
برای اندازه گیری پایایی این تحقیق از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، ابتدا واریانس نمره های هر زیر مجموعه سؤالهای پرسشنامه (یا زیر آزمون) و واریانس کل را محاسبه کرده سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه مینماییم.
J = تعداد زیر مجموعه سؤالهای پرسشنامه یا زیر آزمون، = واریانس زیر آزمون j ام، = واریانس کل آزمون .
در این تحقیق در مرحله پیش آزمون، ابتدا تعداد ۲۵ نفر از مشتریان بطور تصادفی انتخاب گردید و پس از توزیع و تحلیل داده ها، پایائی پرسشنامه با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ محاسبه گردید. به گفته نونالی اگر آلفای کرونباخ از۷/۰ بیشتر باشد، پرسشنامه دارای پایایی است. البته چرچیل، ستاران و اسلاتر آلفای ۶/۰ را به عنوان مبنای پایایی در نظر گرفتهاند.
مقدار ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده این تحقیق با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS در جداول زیر نشان داده شده است، که چون بالاتر از ۷/۰ میباشد بنابراین پایایی ابزار اندازه گیری در حد بالا تلقی میگردد.
گروه کنترل
پردازش شناختی
۰۳۹/۱۳
۸۲۰/۴
۰۳۳/۰
طرحواره درمانی
۱۹۴/۱۵
۵۹۵/۴
۰۰۷/۰
پردازش شناختی
طرحواره درمانی
۱۵۶/۲
۸۲۰/۴
۹۶۰/۰
مقایسه زوجی گروههای سهگانه در متغیرهای ملاک(مقابله اجتنابی و رضایت زناشویی) حاکی از آن است که هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بر این دو متغیر روانشناختی تفاوت معناداری در میانگینهایشان را نشان میدهند(۰/۵۰>P)، همچنین درمان پردازش شناختی(CPT) بهطور معناداری در مقایسه با طرحواره درمانی(ST) موجب کاهش نمرات مقابله اجتنابی شده است، درنتیجه درمان پردازش شناختی در مقابله اجتنابی اثربخشتر بوده است. درنهایت تفاوت معنیداری در میانگینهای و رضایت زناشویی دو گروه آزمایش(درمان پردازش شناختی و طرحواره درمانی) مشاهده نمیشود(۰۵/۰<P).
در نمودارهای ۴-۷ و ۴-۸ روند تغییرات در میانگینهای سه گروه در متغیرهای مقابله اجتنابی و رضایت زناشویی در مراحل پیشآزمون و پسآزمون نشان دادهشده است:
نمودار ۴-۷: تغییرات مقابله اجتنابی در سه گروه در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری
بر اساس نمودار ۴-۷ در مرحله پیشآزمون نمرات مقابله اجتنابی در شرکتکنندگان در پژوهش در سطح بالا و تقریباٌ برابری قرار دارند، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری نمرات گروه پردازش شناختی(CPT) کاهش بیشتری نسبت به طرحواره درمانی(ST) و گروه کنترل داشته است. روند کاهش نمرات در مراحل پسآزمون و پیگیری طرحواره درمانی(ST) نسبت به گروه کنترل بیشتر بوده است.
نمودار ۴-۸: تغییرات رضایت زناشویی در سه گروه در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری
بر اساس نمایش تصویری ارائهشده در نمودار۴-۸ می توان استنباط نمود که در مراحل اولیه یعنی پیشآزمونهای سه گروه نمرات در سطح بالا و نزدیک به هم قرار دارند(نمرات بالاتر نشاندهنده رضایت زناشویی پایین است) و در مراحل پسآزمون و پیگیری نمرات دو گروهدرمانی کاهشیافته است اما گروه گروه کنترل روند میانگینهای پیشآزمون را در مراحل پسآزمون و پیگیری را حفظ کرده است.
فصل پنجم: نتیجهگیری و بحث
۵-۱- نتیجهگیری و بحث
۵-۱-۱-مقدمه
اختلال استرس پس از سانحه از تشخیصهای شایع به دنبال قرار گرفتن در معرض تروما است. در یک بررسی اجراشده توسط سازمان بهداشت جهانی(WHO) در بین ۱۳ کشور و بر روی ۲۳هزار ۹۳۶ نفر که با تروما مواجهه شده بودند، ۶/۶ درصد از آنها شواهد بالینی یا نشانگان اساسی اختلال استرس پس از سانحه را مطابق با معیارهای پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-5) نشان داده بودند(ویلمسون، پُرجس، لَمب و پُرجس[۷۳۳]، ۲۰۱۵). رویدادهای تروماتیک ساخت دست بشر( ازجمله جنگ) در مقایسه با رویدادهای تروماتیک طبیعی نهتنها شیوع بالاتری دارند بلکه پیامدهای منفی شدیدتری برای سلامتی فیزیولوژیکی و بهزیستی روانشناختی به همراه دارند. بااینحال، اختلال استرس پس از سانحه علاوه بر اینکه با شاخصهای سلامت روان پایین، افزایش نشانگان فیزیولوژیکی، تشدید علائم بدنی، تعداد بالاتر مراجعه به مراکز درمانی و بهداشتی و غیبت از کار ارتباط دارد، همچنین نرخ همبودی یا هم ابتلایی آن با سایر اختلالات پزشکی و سلامت روان بالاتر از۸۰ درصد برآورد شده است(کیپ، الک، سالیوان، کدال و همکاران۲۰۱۲). هدف از اجرای این رساله دوره دکتری، مقایسه اثربخشی درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر شاخصههای قلبی عروقی(فشارخون سیستولیک، فشارخون، دیاستولیک، ضربان قلب و دمای بدن) و متغیرهای روانشناختی(خشم، خصومت، مقابله گری اجتنابی و رضایت زناشویی) در جانبازان جنگ مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مزمن است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در ادامه، مروری بر فرضیههای پژوهش، دادههای بهدستآمده برای هرکدام از آنها در فصل چهارم، به مقایسه نتایج همسو یا غیرهمسو و تبیینهای نظری این فرضیهها پرداخته میشود و درنهایت محدودیتها، پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی این مطالعه گزارش میشود.
۵-۲-مروری اجمالی بر فرضیهها، مقایسه با یافتههای ادبیات عملی پژوهش و طرح تبیینهای نظری
۵-۲-۱-فرضیههای مرتبط با متغیرهای زیستنشانگرهای قلبی عروقی
چهار متغیر زیستنشانگری قلبی عروقی(فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک، ضربان قلب و دمای بدن) در قالب دو فرضیه مطرح شدند: “اثر درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر زیستنشانگرهای قلبی عروقیِ فشارخون سیستولیک و دیاستولیک جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مزمن متفاوت است” و “اثر درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر زیستنشانگرهای قلبی عروقیِ ضربان قلب و دمای بدن جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مزمن متفاوت است".
بر اساس جداول ۴-۱۲ و ۴-۱۳ برای فرضیه نخست و جداول ۴-۱۸ و ۴- ۱۹ برای فرضیه دوم، ارائهشده در فصل چهار که مربوط روش آماری طرح اندازهگیری مکرر چند متغیری و آزمون تعقیبی میباشند، هر دو شیوه درمانی مشتق از شناخت درمانی یعنی درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) در مقایسه با گروه گروه کنترل توانستهاند مقدار فشارخون سیستولیک، دیاستولیک، ضربان قلب و دمای را بهطور معنیداری کاهش دهند. آزمون تعقیبی نمایش دادهشده در جدول ۴-۱۳و ۴-۱۹ حاکی از عدم تفاوت معنیدار بین دو روش مداخله است به این معنا که برتری قابلتوجهی در کاهش فشارخون سیستولیک ، دیاستولیک، ضربان قلب و دمای بدن در گروههای آزمایش نسبت به یکدیگر وجود ندارد.
با بررسی نسبتاٌ جامع در گستره عملی پژوهش، تا جایی که بررسیهای ما نشان میدهد هیچ پژوهشی اثربخشی روشهای درمانی موردنظر در این مطالعه را بر زیستنشانگریهای قلبی عروقی جانبازان جنگ مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه را مطالعه نکردهاند، بااینوجود، مطالعات متعددی به بیش انگیختگی فیزیولوژیکی در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه اذعان داشتهاند و صرفاٌ به بیان توصیفی و همبستگی این ارتباط پرداختهاند. در تأیید آنچه ابراز شد می توان به این موارد اشاره نمود: ورانا، هیوز، دنیس، کلهون و همکاران(۲۰۰۹) در پژوهش خود گزارش کردهاند که اغلب جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه میانگین بالاتری در زیستنشانگرهای قلبی عروقی مانند ضربان قلب، فشارخون دیاستولیک(DBP) دارند؛ موریس و روآ(۲۰۱۳) روان زیستشناسی اختلال استرس پس از سانحه را در ارتباط با مقابله گری، کارکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال(HPA) و فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک بررسی کردند. یافتههای آنها به این نحو بود که تغییرات عصب هورمونی و راهبردهای مقابله گری با اختلال استرس پس از سانحه ارتباط دارند، یک افزایش فشارخون سیستولیک(SBP)، دیاستولیک(DBP) و ضربان قلب (HR) قابلتوجه در افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه وجود دارد و نهایتاٌ نوعی از بدکارکردی در کارکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال(HPA) در مبتلایان گزارششده است؛ پائولوس، آرگو، و اِگ(۲۰۱۳) تأثیر اختلال استرس پس از سانحه بر فشارخون و ضربان قلب جانبازان را موردمطالعه قراردادند، در این پژوهش این زیستنشانگرها در ۸۸ جانباز با اختلال استرس پس از سانحه و ۹۸ بدون این اختلال مقایسه شد. یافتهها حاکی از آن بود که گروه مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در مقایسه با گروه جانبازان فاقد این اختلال، بهطور معناداری فشارخون و ضربان قلب آنها بالاتر بود و لذا در ارتباط با اختلال استرس پس از سانحه علاوه بر بعد روانپزشکی، بعد پزشکی هم موردتوجه درمانگران قرار گیرد؛ لِهرنر و یهودا(۲۰۱۴) در پژوهشی با هدف مطالعه زیستنشانگرها در اختلال استرس پس از سانحه معتقدند که اگرچه یک زیستنشانگر مشخص برای اختلال استرس پس از سانحه وجود ندارد، بااینوجود، پژوهشهای زیستشناسی در اختلال استرس پس از سانحه پیشرفتهای بااهمیتی در آسیبپذیری نسبت به این اختلال فراهم آورده است. در این مطالعه از جمله امتیازات بهکارگیری زیستنشانگرها در ارتباط با اختلال استرس پس از سانحه، کمک به تشخیص افتراقی، کاهش انگ، کمک به طرح درمان، مقابله با بیش و کم تشخیصی نامبردهاند و تالک، گرینمن و تاسی (۲۰۱۵) شیوع اختلال استرس پس از سانحه در میان افرادی که بیماریهای قلبی را تجربه میکنند در مقایسه با جمعیت عمومی بالاتر گزارش کردهاند، افزون بر این، اشارهشده است که افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه واکنشهای فیزیولوژیکی نابهنجاری از جمله تغییراتی در زیستنشانگرهای قلبی عروقی مانند افزایش ضربان قلب، فشارخون و دمای بدن به رویدادهای استرسزا نشان میدهند. این ضعف و خلأ ادبیات پژوهش در بررسیهای داخلی از نمود بالاتری برخوردار است درنتیجه به دلیل ضعف ادبیات پژوهش امکان مقایسه این یافتهها با دیگر بررسیها فراهم نشد و بهنوعی این پژوهش میتواند شروع تحقیقات بعدی خصوصاٌ در داخل باشد. بااینحال چنین به نظر میرسد که وابستگی درونی زیستنشانگرها به یکدیگر و مرتبط بدون به یک سیستم در بدن موجب میشود که تغییرات افزایش و یا کاهش آنها در یک راستا باشد. بر اساس نظریههای شناخت درمانی افکار، هیجان، رفتار و تغییرات فیزیولوژیکی با یکدیگر ارتباط داشته و از هم متأثر میشوند.
در یک تبیین می توان عنوان کرد که یک مجموعه گسترده از شواهد حاکی از آن است که استرس مزمن یا حتی تنها یک تجربه تروماتیک میتواند به تغییرات پایدار عصب زیستشناختی و رفتاری منتهی شود. این موضوع خود پیامدهای متعدد آسیبزا و طولانیمدتی به همراه دارد و میتواند به شکلگیری اختلال استرس پس از سانحه بی انجامد(پیزی منتی و لاتتال[۷۳۴]، ۲۰۱۵).
از دیگر تبیینهای ارائهشده می توان به نقش تعدیلکننده اضافهوزن و چاقی در جانبازان جنگ مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه در برانگیختگی زیستنشانگریهای قلبی عروقی اشاره کرد. بهعنوانمثال هال، بکهام، بوسورث، سلوانه[۷۳۵] و همکاران(۲۰۱۴) گزارش کردند که در میان جانبازان جنگ چاقی و اضافهوزن شیوع بالایی دارد و وزن بالا میتواند نقش میانجی در افزایش فشارخون داشته باشد.
درمجموع، مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه پاسخهای روان فیزیولوژیکی نابهنجاری نسبت به رویدادهای استرسزا نشان میدهند. در پژوهشی اوبرت- خلفا، رُکس و بلین[۷۳۶]، ۲۰۰۸ نشان دادند که رواندرمانی(حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد(EMDR)) حتی در قالب یک جلسهای آن ضربان قلب و میزان واکنش رسانایی پوست[۷۳۷] را در افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه کاهش میدهد. علاوه بر این، شواهد نشان میدهد که درمان باعث کاهش فعالیت نواحی آمیگدال و قطعه اینسولای قدامی میشود که قبل از مداخله فعالیت بالایی داشتهاند(آوپرِل، آلارد، سیمونز ، فلاگان[۷۳۸] و همکاران ۲۰۱۳) و این موضوع ممکن است اثربخشی درمانهای شناختی بر بهبود نشانگان فیزیولوژیکی اختلال استرس پس از سانحه را توجیه کند.
۵-۲-۲-فرضیههای مرتبط با متغیرهای روانشناختی
در بخش دوم فرضیه های پژوهش، فرضیه های اثربخشی متغیرهای مستقل(درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST)) بر چهار متغیر وابسته یعنی خشم، خصومت، راهبرد مقابلهای اجتناب و رضایت زناشویی گزارششده است. فرضیه سوم و چهارم عبارت بودند از” اثر درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر خشم و خصومت جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مزمن متفاوت است” و اثر درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر مقابله اجتنابی و رضایت زناشویی جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه مزمن متفاوت است.
بر اساس جداول ۴-۲۴ و ۴-۲۵ برای فرضیه سوم و جداول ۴-۳۰ و ۴- ۳۱ برای فرضیه چهارم، ارائهشده در فصل چهار که مربوط روش آماری طرح اندازهگیری مکرر چند متغیری و آزمون تعقیبی میباشند، هر دو شیوه درمانی مشتق از شناخت درمانی یعنی درمانگری پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) در مقایسه با گروه گروه کنترل توانستهاند مقدار خشم، خصومت، مقابله اجتنابی، و رضایت شویی را بهطور معنیداری کاهش دهند. آزمون تعقیبی نمایش دادهشده در جدول ۴-۲۵و ۴-۳۱ حاکی از عدم تفاوت معنیدار بین دو روش مداخله در سه متغیر خشم، خصومت و رضایت زناشویی است به این معنا که برتری قابلتوجهی که ازنظر آماری معنادار باشد در کاهش خشم، خصومت و رضایت زناشویی در گروههای آزمایش نسبت به یکدیگر وجود ندارد. اما درمانگری پردازش شناختی(CPT) در مقایسه با طرحواره درمانی(ST) توانسته است که بهطور معنیداری مقابله اجتنابی در جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ را کاهش دهد.
اگرچه در ادبیات پژوهش، مطالعات در غالب موارد به تعیین ارتباط و گزارش همبستگی بین اختلال استرس پس از سانحه و متغیرهای روانشناختی موردبررسی در این پژوهش پرداختهاند( بهعنوان نمونه: رایت، کولینزورث و فیتزگرالد(۲۰۱۰) ارتباط طرحوارههای ناسازگار شناختی و اختلال استرس پس از سانحه را بررسی کردند و با توجه به یافتههای این پژوهش طرحوارههای ناسازگار اولیه در ارتباط با وقوع تروما یا آسیب و بروز اختلال استرس پس از سانحه نقش میانجی دارند و طرحوارههای شناختی ناسازگار در افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه، آنها را در حوزههای صمیمیت، اعتماد و امنیت درون فردی و بین فردی با مشکل مواجهه خواهد کرد؛ بر اساس بررسی فلاح چای، زارعی و نورمحمدی پور(۲۰۱۴) طرحواره ناسازگار اولیه(EMSs) یکی از مهمترین عوامل شکست و عدم موفقیت در زندگی زناشویی محسوب میشوند و افزایش آنها در ساختارهای شناختی منجر به کاهش صمیمیت و رضایت زناشویی شده و تقویت شیوههای ناموفق حل تعارض را موجب میشوند؛ آقایوسفی(۱۳۸۸) ارتباط بین سبکهای مقابلهای و اختلال استرس پس از سانحه را با نشانههای تنیدگی مزمن(جسمانی و روانشناختی) در جانبازان جنگ مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه را گزارش کردهاند؛ میلر، ولف، ریردان، هارینگتن و همکاران( ۲۰۱۳) در پژوهش خود کیفیت پایین رابطه زناشویی در جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه را مورد تأکید قراردادند؛ کالکارینی، پُرتر و راوچ( ۲۰۱۲) خشم را با اختلال استرس پس از سانحه مرتبط و از مهمترین پیشبینی کنندههای آن معرفی کردهاند؛ مک هیو، فوربس، بیتس، هاپ وود و همکاران(۲۰۱۲) اظهار داشتهاند که خشم و خصومت از کلیدیترین پیشبینی کنندههای نتایج درمان برای اختلال استرس پس از سانحه هستند. بهطوریکه، مزمن شدن این اختلال درمان را مشکل میکند و خشم از موانع جدی برای درمان اثربخش است. جالبتر اینکه درمان خشم نهتنها سطوح این هیجان را کاهش میدهد، بلکه شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه را نیز کاهش میدهد؛ بادور، بلونیجِن، بُدن، فلدنر و همکاران(۲۰۱۲) در گزارش ارتباط بین مقابله گری اجتنابی و شدت نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در حین و پس از درمان بر روی ۱۰۷۳ جانباز مبتلابه این اختلال اذعان داشتند که جانبازان با مقابله گری اجتنابی ممکن است پاسخ ضعیفیتری به درمان بدهند و شدت بیشتر نشانگان پیشبینی کننده اجتناب بیشتر پس از درمان خواهد بود. علاوه بر این پیشنهاد کردهاند که به دلیل ارتباط متقابل بین مقابله گری اجتنابی و شدت اختلال استرس پس از سانحه، در درمان هر دو باید هدف درمان قرار واقع شوند).
از جمله پژوهشهای همسو با یافتههای این مطالعه می توان به بررسی موسوی اصل و موسوی سادات(۱۳۹۳) مبنی بر اثربخشی طرحواره درمانی(ST) و فوربس، لوید، نیکسُن، الیوت و همکاران(۲۰۱۲) حاکی از اثربخشی کنترلشده درمان پردازش شناختی(CPT) در کاهش نشانگان اختلال استرس پس از سانحه جانبازان جنگ اشاره نمود. همچنین، ریزوی، واگت و رسیک،(۲۰۰۹) پیامد درمان پردازش شناختی(CPT) بر خشم در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه ر کاهش معنادار آن اعلام کردهاند که با یافته این پژوهش سازگار است. از جمله یافتههای همسو با یکی از نتایج این مطالعه به کارآزمایی بالینی تصادفی شده، مک دونالد، مانسن، درون-لامارکا، رسیک و همکاران(۲۰۱۱) در ارتباط با اثربخشی درمان پردازش شناختی(CPT) را بر نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در ۶۰ جانباز مبتلابه این اختلال اشاره نمود که در آن گزارششده است که این رویکرد درمانی، نشانگان اختلال استرس پس از سانحه خصوصاٌ اجتناب را در مقایسه با گروه گروه کنترل کاهش داده است و این تغییرات پس از یک ماه پیگیری پایدار بوده است. کوکرام، دروموند و لی(۲۰۱۰) گزارش کردند که درمان مبتنی بر طرحواره به کاهش شدت نشانگان اختلال استرس پس از سانحه منتهی میشود و می توان آن را در راستای یافته بررسی حاضر قلمداد نمود. و درنهایت از پژوهشهای داخلی منطبق با یکی از یافتههای این مطالعه به بررسی بشر پور(۱۳۹۱) با هدف تعیین اثربخشی درمان پردازش شناختی(CPT) در زنان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه اشاره کرد. در این پژوهش گزارششده است که درمان پردازش شناختی(CPT) در مراحل پسآزمون و پیگیری باعث کاهش معنادار نمرات علائم پس آسیبی و افزایش نمرات کیفیت زندگی، عزتنفس و افزایش رضایت زناشویی زنان حاضر در پژوهش شده است.
در ادامه تبیینهای مطرح خواهد شد که به درک اثربخشی دو روش درمانی پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) در مقایسه با گروه کنترل، و تفاوت معنادار این دو الگوی درمانی در اثربخشی آنها بر کاهش مقابله گری اجتناب کمک خواهد کرد:
مطابق با نظریههای انطباق یافتگی با تروما[۷۳۹]، پردازش شناختی بهعنوان ابزاری تسهیل گر در بازنگری طرحواره ها یا ارزیابی مجدد از تروما ایفای نقش میکند و ازآنجاییکه رویدادهای تروماتیک بهطور ذاتی موجب شکلگیری باورها و مفروضهها ای درباره خود و جهان میشوند، قرار گرفتن مکرر در معرض خاطرات تروما، ممکن است در تسهیل سازی پردازش شناختی و ارتقاء سازگاری اثربخش باشد(سالسمن، سیگرستُرم، برکتینگ، کارلسون[۷۴۰] و همکاران، ۲۰۰۹). این رویکرد، اهمیت مواجهه نوشتاری در کاهش نشانگان اختلال استرس پس از سانحه و اصلاح شیوه پردازش ناکارآمد در درمانگری پردازش شناختی(CPT) را موردتوجه قرار داده است. در همین رابطه، مک دونالد، مانسن، درون-لامارکا، رسیک و همکاران(۲۰۱۱) معتقدند که الگوی خطی کاهش اجتناب/ کرختی هیجانی در درمان پردازش شناختی(CPT)، بازتاب فوری تمرکز بر بیان نوشتاری در مورد رویداد آسیبزا است و این میتواند برتری درمان پردازش شناختی(CPT) در کاهش مقابله گری اجتنابی را در مقایسه با طرحواره درمانی(ST) تبیین کند.
یاواس[۸۶](۲۰۰۷)
سنجش و ارزیابی کیفیت خدمات: مظالعهای تطبیقی در خصوص مشتریان بانکهای ترکیه و آلمان
نتایج این تحقیق نشان میدهد که میزان انطباق فرهنگی بین مشتریان بانکهای ترکیه و آلمان، قوی میباشد.
پتریدیو[۸۷](۲۰۰۷)
کیفیت خدمات بانکی: شواهدی تجربی از مشتریان در بانکهای یونان و بلغارستان
نتایج آشکارنمود که ادراک کیفیت خدمات در بین مشتریان بانکهای یونان نسبت به بلغارستان مطلوبتر میباشد.
منبع: مقیمی و حفیظی، ۱۳۸۸
۴ بخش چهارم: پیشینه تحقیقات:
پیشینه داخلی
داناییفرد و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی تحت عنوان تاملی بر ارتقا تسهیم دانش در پرتو رفتار شهروندی سازمانی (مورد مطالعه: وزارتخانه مسکن و شهرسازی و وزارتخانه راه و ترابری) نتایج حاصل از آزمونهای همبستگی نشان داد که بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن (بجز جوانمردی) و تسهیم دانش در سطح اطمینان ۹۹% همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج حاصل از گرسیون نشان داد که متغیر مستقل (رفتار شهروندی سازمانی) ۴/۱۸% پیشبینی کننده واریانس تسهیم دانش میباشد همچنین مشخص گردید که اختلاف معنیداری در وزارتخانه مورد مطالعه از نظر رفتار شهروندی سازمانی و تسهیم دانش وجود ندارد.
رضایی دولت ابادی و همکاران (۱۳۹۲) در تحقیقی تحت عنوان طراحی مدل تاثیرگذاری فرهنگ سازمانی بر تسهیم دانش و ایجاد چابکی در مهار شرایط بحرانی با رویکرد پدافند غیرعامل نتایج نشان دادکه فرهنگ سازمان پیشبینی کنندهی معناداری نسبت به تسهیم دانش کارکنان است. به عبارت دیگر فرهنگ سازمان بر تسهیم دانش اثرگذار است از جهتی نتایج حاصل از مدلسازی ساختاری نشان میدهد که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر تسهمی دانش در شرایط بحرانی میتوان با ایجاد بهبود در این عوامل در جهت تشویق کارکنان به رفتار تسهیم دانش در سوانح اتی با رویکرد پدافند غیرعاملی گام برداشت. همچنین یافتههای تاکید حاکی از ان است که فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش تاثیر بسزایی در مهار شرایط بحرانی و ایجاد چابکی در مقابله با سوانح آتی دارند.
طالقانی و میرموسوی(۱۳۸۹) در مقالهای به سنجش رضایت مشتریان از کیفیت خدمات بانکی پرداختند. نتایج حاکی از آن است که کیفیت خدمات تاثیر معنیدار و مستقیمی با رضایت مشتریان دارد.
سید جوادین و دیگران(۱۳۸۹) در مطالعهای تاثیر بازاریابی داخلی بر بهبود رفتار شهروندی سازمانی و کیفیت خدمات را سنجیدند. نتایج نشان داده است که اقدامات بازاریابی داخلی در شرکت ملی گاز ایران توانسته است بر طبق یک مدل مفهومی (تحلیل مسیر) رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان و در نهایت، کیفیت خدمات را افزایش دهد.
کمالیان و دیگران(۱۳۸۹) در مقالهای به بررسی رابطه بازاریابی داخلی و کیفیت خدمات در صنعت بانکداری پرداختند. نتایج نشان داده است که بازاریابی داخلی بر کیفیت خدمات خارجی اثر مثبت و معناداری نداشته است.
صمدی و اسکندری(۱۳۹۰) در مقالهای به بررسی تاثیر کیفیت خدمات بر رضایت مشتریان بانک میپردازد. تعداد نمونه آن ۳۸۰ نفر بوده است. نتایج نشان داده است که بعدهای کیفیت خدمات(عوامل محسوس، قابلیت اعتبار، اطمینان خاطر و همدلی) تاثیر مستقیمی بر رضایت مشتریان داشته است.
امیری و دیگران(۱۳۸۷) در مطالعهای به سنجش کیفیت خدمات داخلی و سطح بازاریابی داخلی شرکت گاز و تاثیر اقدامات داخلی آن با کیفیت خدمات خارجی پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان داد که وضعیت اقدامات بازاریابی داخلی در شرکت گاز تهران بزرگ نامناسب و وضعیت کیفیت خدمات داخلی واحدهای آن مناسب میباشد و بازاریابی داخلی بر کیفیت خدمات خارجی اثر مثبت و معناداری نداشته است
پیشینه خارجی
سین[۸۸](۲۰۰۹) در مقالهای به بررسی رابطه بازارگرایی و عملکرد خدمات پرداخته است. جامعه شامل مشتریان و مدیران سازمانهای خدماتی بوده است. نتایج نشان داده است که بازارگرایی بطور مثبتی با عملکرد خدمات تاثیر داشته است.
بلایود[۸۹] (۲۰۱۱) در مقالهای به بررسی بازاریابی داخلی، مشتریمداری کارکنان و کیفیت ادراکشده مشتری میپردازد که پرسشنامه جمعآوری شده از کارکنان و مشتریان به ترتیب ۱۱۶ و ۳۴۸ مورد بوده است. نتایج نشان می دهد که بازاریابی داخلی تاثیر مستقیمی بر مشتریمداری کارکنان و کیفیت ادراک شده مشتریان دارا میباشد؛ همچنین نتایج نشان داد که مشتریمداری کارکنان نقش تعدیلگری در تاثیر بین بازاریابی داخلی با کیفیت ادراک شده مشتری دارد.
لایو(۲۰۰۷) در مقالهای نقش بهبود عملکرد خدماتی کارکنان بر عدالت ادراک شده مشتری و رضایت مشتریان را بررسی کرد. نتایج نشان داده است که بهبود عملکرد خدمات بر عدالت ادراک شده و رضایت مشتریان تاثیر مثبتی داشته است. عدالت ادراک شده مشتریان تاثیر قابل توجهی بر رضایت آنها داشته است.
آواد و اگتی(۲۰۱۱) در مقالهای به بررسی تاثیر بازاریابی داخلی، تعهد سازمانی، و رفتار شهروندی سازمانی بر بازارگرایی بانکهای تجاری پرداختهاند. یافته های تجربی تایید کرد که بازاریابی داخلی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی دارای تاثیر مستقیم و مثبتی بر بازارگرایی بانک است.علاوه بر این، تعهد سازمانی اثر مثبتی بر رفتار شهروندی سازمانی داشته است.
آپوکو[۹۰] و همکاران(۲۰۰۹) در مطالعهای اثر بازاریابی داخلی بر کیفیت خدمات درک شده در بانک را سنجیده است. نمونه آن متشکل از ۳۲ مدیر، ۱۰۰ کارمند و ۲۰۰ مشتری در بانکهای بزرگ غنا بوده است. نتایج نشان داد که بازاریابی داخلی میتواند تاثیری بر روی کیفیت خدمات داشته باشد.
واسکو و تیگلند(۲۰۰۴)[۹۱],در مطالعات مشابه در خصوص تسهیم دانش درجوامع آنلاین مشخص نموده اند که تسهیم دانش آنلاین انگیزه خوبی برای رفتارهای خوب شهروندی است .هنگامی که رابطه بین رفتار شهروند سازمانی و اعتماد در سازمان با توجه به تسهیم دانش و رفتار شهروند سازمانی در نظر گرفته میشود ,به طور طبیعی فرض براین خواهد شد که تاثیر بین OCB و تسهیم دانش وجود دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اوانجلیستا و هاو(۲۰۰۹)،[۹۲]در تحقیقی تحت عنوان مفهوم سازی و اکتساب دانش در سازمان,نقش کارگروهی, روابط اجتماعی قوی افراد,کم شدن فواصل فرهنگی وتعهدات مدیریت سازمان را در دستیابی سازمان به دانش مثبت اعلام کرد.
فصل سوّم
روش پژوهش
۱-۳- مقدمه
هرگز نمیتوان ادعا نمود و مطمئن بود که شناختهای به دست آمده حقیقت دارند زیرا زمینه شناخت مورد پژوهش نامحدود و آگاهی و روش های ما برای کشف حقیقت محدود هستند.حال اگر فرض بر این باشد که هدف فعالیتهای پژوهشی حقیقت جویی است و پژوهشگران با صداقت به دنبال این هدف میباشند آنچه را که ایشان انجام میدهند و مییابند، میتوان کوششی برای نزدیکی به حقیقت دانست (رفیع پور، ۱۳۸۱).دستیابی به هدفهای تحقیق میسر نخواهد بود، مگر زمانی که جستجوی شناخت یا روش شناسی درست صورت پذیرد.«دکارت در این رابطه روش راهی میداند که به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیمود»(خاکی، ۱۳۸۲).اساس واقعی پژوهش علمی، تبیین رابطه میان متغیرها ست. در روش توصیفی مجموعه روشهایی که هدف از آن توصیف کردن شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است مورد استفاده قرار میگیرد. اجرای تحقیق توصیفی برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری میباشد(سرمد، ۱۳۸۰).در این فصل به تشریح روش شناسی تحقیق، جامعه آماری تحقیق، حجم نمونه آماری و روش نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها، روایی و پایایی ابزار تحقیق و روش تجزیه تحلیل دادهها پرداخته میشود.
۲-۳-روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق، توصیفی-پیمایشی میباشد.
تحقیق کاربردی: هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است، بعبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت میشود (بازرگان و همکاران، ۱۳۸۰، ۸۱).
تحقیق توصیفی: این تحقیق از نوع توصیفی است، زیرا که هدف محقق از انجام این نوع پژوهش توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع است. به عبارت دیگر پژوهشگر در اینگونه تحقیقات سعی میکند تا آنچه که هست را بدون هیچگونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد و نتایج عینی از موقعیت بگیرد (جواهری،۱۳۸۶، ۴۲).
تحقیق پیمایشی: روشی است برای بررسی ماهیت ویژگیها و ادراک شخصی (نگرشها، باورها، عقاید و امور مورد علاقه) مردم از طریق تحلیل پرسشهایی که تدوین شدهاند (طبیبی، ملکی، ۱۳۸۸، ۱۳۸). در پژوهشهای پیمایشی به منظور کشف میزان وقوع و پراکندگی متغیرهای جامعه شناختی و روان شناختی و آموزشی و روابط بین آنها، از جامعه آماری نمونهگیری میشود (جزایری، ۱۳۸۶، ۱۰۱).
۳-۳- جامعه آماری
یک جامعه آماری عبارت است از مجموعهای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند. در پژوهش جامعه مورد بررسی یک جامعه آماری است که پژوهشگر مایل است درباره صفت متغیر واحدهای آن به مطالعه بپردازد.(سرمد و بازرگان، ۱۳۸۲: ۱۷۸).
جامعه آماری تحقیق حاضر دو میباشد یکی مشتریان و دیگری کارکنان بانکهای دولتی شهرستان محلات، مشتریان جوامع نامحدود دارند.
کل کارکنان
۱۰۰
۴-۳- روش نمونه گیری و حجم نمونه آماری
۱-۴-۳- روش نمونه گیری
نمونه عبارت است از هر جزء از جامعه که معرف جامعه باشد. به عبارت دیگر همهی صفات جامعه، آن صفاتی که از لحاظ موضوع تحقیق دارای اهمیت است، به تناسب در نمونه وجود داشته باشد، و بتوان نتایج حاصل از آن را به کل جامعه آماری تعمیم داد (ازکیا، دربان آستانه،۱۳۸۲، ۲۴۳). هدف از نمونهگیری، نتیجهگیری از جزء یا بررسی قسمتی از کل است. البته، نتیجه مطالعه باید قابل تعمیم به کل جامعه باشد (طبیبی، ۱۳۸۸، ۱۱۸).به دلایل زیر در پژوهش اجتماعی مدیریتی نمونه گیری مورد تأکید قرار میگیرد(خاکی، ۱۳۷۹: ۲۵۰).
۱-صرفه جویی در هزینههای گوناگون پژوهش
۲-کاهش زمان در مراحل عملیاتی و تحلیلی پژوهش
۳-افزایش بهره وری منابع انسانی درگیر با مراحل گوناگون پژوهش
از طرفی مستفاد از بند ۱ ماده ۵ کنوانسیون هامبورگ متصدی مکلف است کلیه اقدامات لازم و معقول جهت جلوگیری از وقوع حوادث و وقایعی که منجر به ایجاد خسارت، تلف، کسری و تاخیر در تحویل می شود را انجام دهد و در صورت وقوع حادثه نیز هرگونه اقدام لازم جهت جلوگیری از اثرگذاری و تشدید وقایعی که باعث ایجاد خسارت و تلف و کسری و تاخیر در تحویل می شود می باشد. [۱۷۷]
دلیل عدم قید جزئیات مربوط به وظایف متصدی حمل ناشی در کنوانسیوان هامبورگ را می توان ناشی این امر دانست که مبنای مسئولیت متصدی حمل “فرض تقصیر” یا “خطای مفروض” گذاشته شده است اگر چه در بعضی موارد این قاعده تغییر کرده است.[۱۷۸] امری که در بخش پایانی کنوانسیون هامبورگ مورد تاکید نویسندگان و کشورهای عضو این کنوانسیون قرار گرفته است.[۱۷۹] البته بین حقوقدانان در خصوص اینکه مبنای مسئولیت متصدی حمل در کنوانسیون هامبورگ “فرض تقصیر” است یا “فرض مسئولیت” اختلاف نظر وجود دارد.
تفاوت “فرض مسئولیت” با “فرض تقصیر” در این است که در فرض تقصیر همین که متصدی اثبات نماید که تقصیری از طرف وی رخ نداده است باعث معافیت وی می شود در حالکیه در “فرض مسئولیت” تنها وقتی می تواند از مسئولیت خلاص شود که اثبات نماید حادثه خارجی که دفع آن از عهده وی خارج بوده موجب خسارت شده است و صرف منتسب نبودن خسارت به فعل یا ترک فعل وی باعث معافیت او از مسئولیت نمی شود.[۱۸۰]
۴-۱-۱-۴- وظایف و تعهدات متصدی حمل در کنوانسیون روتردام
در کنوانسیون روتردام تلاش شده است تا وظایف و تعهدات متصدی حمل و اشخاص وابسته به وی و فرستنده و اشخاص وابسته به وی به صورت جزئی و تشریحی و کاملتری نسبت به کنوانسیون لاهه[۱۸۱] ذکر شده و میزان مسئولیت هر کدام از آنها در کنار دیگری (از نظر تضامنی و اشتراکی یا تساهمی بودن آن) تعیین گردد. در این کنوانسیون تعهدات و وظایفی به شرح ذیل برای متصدی حمل در نظر گرفته شده است:[۱۸۲]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- انجام صحیح و دقیق دریافت، بارگیری، جابجائی، چیدمان (صفافی)، حمل، نگهداری، مراقبت، تخلیه و تحویل دادن کالا.[۱۸۳]
۲- صدور “سند حمل کتبی” (غیرقابل انتقال یا قابل انتقال) یا “سند حمل الکترونیکی” (غیرقابل انتقال یا قابل انتقال) بنا به درخواست فرستنده یا فرستنده اسنادی.[۱۸۴]
۳- ذکر جزئیات مربوط به کالا در “سند حمل کتبی” یا “سند حمل الکترونیکی” .[۱۸۵]
۴- امضاء “سند حمل کتبی” یا امضاء الکترونیکی “سند حمل الکترونیکی” توسط متصدی حمل یا اشخاص ذیسمت از طرف ایشان.[۱۸۶]
۵- همکاری در تامین اطلاعات و آموزش های مربوط به محموله.[۱۸۷]
۶- حرکت دادن کشتی در مسیر متعارف و جلوگیری از انحراف از مسیر.[۱۸۸]
۷- تامین قابلیت دریانوردی کشتی قبل و در شروع سفر تا انتهای سفر بصورت مستمر.[۱۸۹]
۸- تامین و حفظ کارکنان و خدمه کشتی از ابتدای سفر تا انتهای آن.[۱۹۰]
۹- تامین تجهیزات لازم برای کشتی و حفظ آن تا پایان سفر.[۱۹۱]
۱۰- مناسب و ایمن سازی قسمت هایی که کالا در آن حمل می شود قبل و در شروع سفر تا انتهای آن سفر. [۱۹۲]
۱۱- مناسب سازی و ایمن سازی بارگنجی که کالا در آن حمل می شود، قبل و شروع و تا پایان سفر (در صورتیکه این بارگنج توسط متصدی حمل تهیه و در اختیار فرستنده گذاشته شده باشد).[۱۹۳]
۱۲- تحویل دادن کالا در زمان مقرر به ذینفع.[۱۹۴]
۴-۱-۲- متصدی حمل ثانوی
در کنوانسیون لاهه تنها از متصدی حمل نام برده شده است در صورتیکه در امر حمل و نقل بین المللی در اغلب موارد علی الخصوص در حمل و نقل ترکیبی چندین متصدی حمل جهت حمل محموله بصورت متوالی با یکدیگر در ارتباط می باشند. همچنین ممکن است کسی که تحت عنوان متصدی حمل بارنامه دریایی را صادر نموده است حمل و نقل کننده فیزیکی و واقعی نباشد. در این موارد معمولا موضوع مسئولیت متصدیان حمل متوالی به امری پیچیده تبدیل می شود و قوانین داخلی کشورها نیز مانع مهمی در سر راه طرح ادعا علیه متصدیان حمل بعدی می باشد. کنوانسیون لاهه و پروتکل های اصلاحی آن نه به متصدیان حمل غیر اصلی اشاره نموده است و نه قاعده ای در خصوص آنها وضع نموده و نه مسئولیتی برای آنها مقرر نموده اند اگر چه می توان این اشخاص را تحت عنوان کلی نماینده یا عامل مشمول قواعد و مقررات کنوانسیون لاهه قرار داد.
در کنوانسیون هامبورگ با توجه به گسترش حمل و نقل بین المللی و شیوع حمل و نقل های ترکیبی بصورت صریح به این موضوع پرداخته شده است. در این کنوانسیون در ابتداء در بند ۲ ماده ۱، “متصدی حمل ثانوی” (یا عملی)[۱۹۵] تعریف شده است. به موجب این بند متصدی حمل ثانوی کسی است که حمل کالا کلا را یا جزئا و از طرف متصدی حمل اصلی به عهده می گیرد.
از جمع بندهای ۱ و ۲ و ۴ ماده ۱۰ چنین بر می آید که تمام مسئولیت هایی که در دوره حمل طبق ماده ۴ برای متصدی حمل اصلی تعیین شده است وقتی عملیات حمل جزئا یا کلا توسط شخص دیگری (از جمله متصدی حمل ثانوی) انجام می شود نیز به عهده شخص اخیر می باشد. البته طبق بند ۲ ماده ۱۱ این کنوانسیون مسئولیت متصدی حمل اصلی نافی مسئولیت متصدی حمل ثانوی در قبال اعمال خود، کارکنان و نمایندگانش نمی باشد. مسئولیتی که با توجه به بندهای ۴ و ۵ ماده ۱۰ این کنوانسیون به همراه متصدی حمل اصلی، تضامنی و مشترک می باشد و به نظر می رسد تعیین مسئولیت تضامنی بدین نحو در کنوانسیون هامبورگ در جهت حمایت از گیرنده و اعتبار بخشیدن به بارنامه های دریایی حمل مرکب صورت گرفته است.
از طرفی ممکن است در حمل و نقل مرکب متصدیان متعدد در کنار هم عمل حمل کالا را مقصد نهایی به عهده بگیرند و کلیه جریان حمل نیز تحت پوشش یک بارنامه دریایی قرار داشته باشد ولی هر متصدی تنها پذیرای مسئولیت نسبت به کالا در طول مدتی باشد که کالا تحت اختیار او قرار دارد. کنوانسیون هامبورگ علی رغم سخت گیری که در بند ۱ ماده ۱۰ نسبت به متصدی حمل اصلی نموده است در بند ۱ ماده ۱۱ به نوعی “شرط دیمایس”[۱۹۶] را مورد تائید قرار داده است. به موجب این بند متصدی حمل اصلی می تواند در قرارداد حمل (بارنامه دریایی) به صراحت معین نماید قسمتی از حمل توسط شخص دیگری غیر از متصدی حمل اصلی انجام می شود مسئولیت ناشی از تلف و خسارت و تاخیر در تحویل در مدتی که کالا در اختیار متصدی حمل ثانوی است به عهده خود متصدی حمل ثانوی بوده و از این بابت مسئولیتی متوجه متصدی حمل اصلی نمی باشد. در خصوص این بند دو نکته مهم وجود دارد:
الف- این شرط، جزء مصادیق “شرط معافیت از مسئولیت”[۱۹۷] (که از جمله شروط باطله محسوب می شود) نمی باشد چرا که بند ۱ ماده ۱۱ تنها اقدام به تعیین شخصی می نماید که مسئول جبران خسارت است و باعث بلاجبران شدن خسارات وارده به زیاندیده نمی شود. به عبارتی مسئولیت از تضامنی و مشترک با ذکر صریح در قرارداد حمل به مسئولیت شخصی تبدیل شده و منحصر به هر متصدی حمل ثانوی در دوره ای می شود که کالا تحت تسلط او قرار گرفته است.
ب- حکم مندرج در بند ۱ ماده ۱۰ کنوانسیون هامبورگ به نظر با قاعده مندرج در بند ۱ ماده ۱۱ این کنوانسیون دارای تعارض ظاهری است. این در حالیست که بند ۱ ماده ۱۰ مربوط به وقتی است که بارنامه دریایی کلی و تحت مسئولیت متصدی حمل صادر می شود و ممکن در آن به اینکه شخص دیگری نیز قسمتی از عملیات حمل را انجام می دهد اشاره شده یا نشده باشد ولی بند ۱ ماده ۱۱ مخصوص وقتی است که بارنامه دریایی سراسری صادر شده و چند متصدی حمل در کنار هم عمل حمل را به ترتیب انجام داده و هر یک تنها مسئولیت حمل مربوط به خود را تقبل می نماید.
از اصطلاح “متصدی حمل ثانوی” در کنوانسیون روتردام استفاده نشده است و ترجیح داده شده است که از اصطلاحات “مجری” و “مجری دریایی” استفاده شود. به نظر می رسد دلیل این کار عدم جامعیت اصطلاح متصدی حمل ثانوی باشد چرا که اقدامات و اعمال و امور فنی مربوط به حمل و نقل دریایی که به عهده متصدی حمل قرار می گیرد بسیار بیشتر از صرف عمل “حمل”[۱۹۸] باشد و اعمالی مانند دریافت، بارگیری، بارشماری، جابجائی، چیدمان و صفافی، محکم سازی (لاشینگ)، مواظبت، و تحویل دادن کالا وجود دارند که جزء اعمال ضروری حمل و نقل دریایی مخصوصا حمل و نقل لاینری محسوب می شوند و هر کدام از این اعمال و خدمات توسط افراد مختلف و به صورت تخصصی انجام می شوند در حالیکه نمی توان چنین اشخاصی را “متصدی حمل ثانوی” محسوب نمود.
۴-۱-۳- مجری
حسب بند a6 ماده ۱ کنوانسیون روتردام «مجری»[۱۹۹] شخصی است که تعهدات متصدی حمل را که ناشی از قرارداد حمل می باشد کلا یا جزئا و تحت نظارت و کنترل متصدی حمل بصورت مستقیم یا غیرمستقیم انجام می دهد یا اجرا می نماید یا متعهد به اجرای این تعهدات می شود. مجری می تواند متعهد به انجام عملیات اصلی (حمل) باشد یا عملیات های جانبی مانند بارگیری و جابجائی و …. را به عهده بگیرد. انجام اعمال فوق توسط مجری نیز می تواند بصورت مستقیم (مباشرتا) باشد یا با بهره گرفتن از اشخاص دیگر و بصورت غیرمستقیم و مع الواسطه.
از طرفی به موجب بند b6 ماده ۱ کنوانسیون روتردام اشخاصی که از طرف “فرستنده” یا “فرستنده اسنادی” یا “کنترل کننده” یا “گیرنده” تعهداتی را که به عهده متصدی حمل است انجام می دهند “مجری” محسوب نمی شوند و با توجه به بند ۲ ماده ۱۳ این کنوانسیون باید گفت این استثناء تنها شامل چهار عمل بارگیری، جابجائی، چیدمان (صفافی) و تخلیه می شود مشروط بر اینکه این توافقات به صراحت در اسناد حمل ذکر شده باشد. از اصطلاح “مجری” تنها در کنوانسیون روتردام استفاده شده است و در کنوانسیونهای لاهه و هامبورگ از این اصطلاح استفاده نشده است و به نظر می رسد چنین شخصی از نظر قواعد کنوانسیون های لاهه و هامبورگ تحت عنوان “نماینده و عامل” یا “پیمانکار” یا “متصدی حمل ثانوی” قرار بگیرد.
۴-۱-۳-۱- اختیارات مجری
“مجری” در کنوانسیون روتردام با توجه به جانشینی از طرف متصدی حمل دارای اختیارات و حقوق متعددی در راستای حمل و نقل دریایی به شرح ذیل می باشد:
۱- حق دریافت کالا برای حمل و بارگیری به کشتی.[۲۰۰]
۲- حق اطلاع از ماهیت خطرناک کالایی که برای حمل به وی تحویل می شود. [۲۰۱]
۳- حق امتناع از تحویل گرفتن و بارگیری کالای خطرناک. [۲۰۲]
۴- اختیار ریختن کالای خطرناک به دریا برای جلوگیری از ورود خسارت.[۲۰۳]
۵- امکان انجام امور مربوط به[۲۰۴] الف- بارگیری ب- جابجائی ج- صفافی (چیدمان) و ج- تخلیه محموله به نمایندگی از طرف “فرستنده” یا “فرستند اسنادی".[۲۰۵]
۶- حق دریافت اطلاعات، دستور العمل ها و اسناد اولیه ای که مورد نیاز فرستنده می باشد.[۲۰۶]
۷- حق دریافت اطلاعات و دستور العمل ها و اسناد اضافی مورد نیاز جهت حمل کالا از “کنترل کننده” یا “فرستنده” یا “فرستنده اسنادی".[۲۰۷]
۸- اختیار صدور اسناد حمل و امضاء آنها.[۲۰۸]
۹- اختیار اعمال رزرواسیون[۲۰۹] نسبت به اسناد حمل.[۲۱۰]
۱۰- امکان ابلاغ اخطاریه[۲۱۱] تلف و خسارت و تاخیر در تحویل به وی.
۴-۱-۵- مجری دریایی
با توجه به تعریفی که از “مجری” در قمست قبل به عمل آمد و با توجه به بند ۷ ماده ۱ کنوانسیون روتردام باید گفت «مجری دریایی»[۲۱۲] شخصی است که تحت نظارت و کنترل متصدی حمل تعهدات وی را در یک دوره زمانی خاص (از زمان ورود محموله به بندر بارگیری تا زمان خروج کالا از بندر تخلیه) بصورت کلی یا جزئی به عهده می گیرد یا متعهد به انجام آن می شود و بدین ترتیب می توان گفت “مجری دریایی” یکی از مصادیق “مجری” و اخص از آن می باشد. استفاده از این دو اصطلاح (مجری و مجری دریایی) در کنوانسیون روتردام نسبت به کنوانسیون لاهه و هامبورگ از دو مزیت برخوردار می باشد:
۱- تاکید بر اینکه متصدی حمل اجازه دارد تمام یا برخی از وظایف خود را به شخص دیگری واگذار نماید و
۲- دامنه شمول عملیات حمل و نقل با توجه به بند ۱ ماده ۱ کنوانسیون روتردام شامل حمل دریایی و غیردریایی نیز می شود لذا متصدی حمل می تواند وظایف خود را در هر قسمت خاص (دریایی، زمینی یا هوایی) به یک “مجری” خاص واگذار نماید.[۲۱۳]
در کنوانسیون لاهه به این موضوع که متصدی حمل می تواند عملیات اصلی یا جانبی حمل را به شخص دیگری واگذار نماید سخنی گفته نشده است و تنها از اصطلاح عام “نماینده یا عامل”[۲۱۴] نام برده شده است که با توجه به تعریف حقوقی این اصطلاح[۲۱۵] بعید به نظر می رسد اصطلاح مذکور شامل اشخاصی شود که در کنوانسیون روتردام “مجری” یا “مجری دریایی” نامیده می شوند. در کنوانسیون هامبورگ از دو اصطلاح فوق الذکر نامی برده نشده است و در عوض در این کنوانسیون از اصطلاح “متصدی حمل ثانوی” استفاده شده است ابعاد مختلف آن در صفحات ۷۰ الی ۷۳ این تحقیق تشریح گردیده است.
۴-۱-۶- متصدی حمل داخلی
از اصطلاح متصدی حمل داخلی[۲۱۶] متصدی حمل داخلی یا عباراتی مشابه و مترادف آن در کنوانسیون لاهه (و پروتکل های اصلاحی آن) و کنوانسیون هامبورگ استفاده نشده است. کنوانسیون روتردام نیز بدون تعریف این اصطلاح، از آن بصورت فرعی در قسمت اخیر بند ۷ ماده ۱ نام برده است. حسب این بند یک “مجری دریایی” وقتی خدمات خود را در محدوده یک بندر خاص ارائه می دهد متصدی حمل داخلی محسوب خواهد شد. بدیهی است اگر عملیات متصدی حمل داخلی محدود به یک بندر خاص نباشد از شمول تعریف مجری دریایی خارج می شود اما همچنان جزء تعریف عام “مجری” باقی می ماند.
از نظر قواعد حمل و نقل بین المللی، متصدی حمل اگر در محدوده یک کشور خاص اقدام به حمل کالا نماید متصدی حمل داخلی محسوب و اگر محدوده عملکرد او به خارج از مرزهای یک کشور گسترش داشته باشد متصدی حمل بین المللی[۲۱۷] محسوب خواهد شد.
۴-۱-۷- نماینده یا عامل متصدی حمل
اصطلاح (Agent) در حقوق کامن لا دارای مفهومی گسترده می باشد. در دیکشنری سیاه حقوقی[۲۱۸] نماینده یا عامل شخصی تعریف شده است که از طرف افراد دیگر (اصیل) اقداماتی انجام می دهد. این اقدامات می تواند دامنه بسیار گسترده ای داشته باشد. در کنوانسیون های بین المللی اغلب از این اصطلاح و در مواردی[۲۱۹] نیز از اصطلاح مترداف آن Representative استفاده شده است.[۲۲۰] معادل فارسی این اصطلاح، “نماینده یا عامل” می باشد. البته ممکن است (Agent) در مقام واسطه نیز اقدام نماید اما در کنوانسیونهای بین المللی تنها سمت نمایندگی آنها مد نظر بوده است. یک نماینده شناخته شده و معروف در حمل و نقل های دریایی شعبه های خطوط کشتیرانی هستند که در کشورهای دیگر دایر و تاسیس می شوند و به نظر می رسد در کنوانسیونهای بین المللی حمل و نقل دریایی، منظور از نماینده همین شعب خطوط کشتیرانی باشد. همچنین فورواردرها نیز ممکن است در مقام نماینده متصدی حمل اقدام به انجام امور مربوط به حمل و نقل دریایی از جمله صدور بارنامه دریایی نماید.[۲۲۱] در کنوانسیون لاهه، نماینده یا عامل متصدی حمل دارای اختیاراتی به شرح ذیل می باشد:
۱- صدور بارنامه دریایی[۲۲۲] از جمله “بارنامه دریایی کالای بارگیری شده روی عرشه”[۲۲۳]
۲- اعمال ررزواسیون[۲۲۴] در بارنامه دریایی[۲۲۵]
۲-۴ رده بندی در واپاشی بتایی
۲-۴-۱ برهم کنش ضعیف مدل غیر نسبیتی بدون اسپینی
با جایگذاری مقدارهای ثابت ، ، و در معادله (۲-۶۶) نتیجه زیر حاصل می شود
(۲-۶۹)
برای یک سیستم نوکلئونی بدون اسپینی غیر نسبیتی (تقریب مرتبه صفرم ) با بر هم کنش نقطه ای با هامیلتونی به فرم زیر را فرض می کنیم:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(۲-۷۰)
که عملگر نوترون را به پروتون تبدیل می کند. تابع موج هسته ای برای هسته را با و هسته دختر با نمایش می دهیم. بنابراین فرایندی را ملاحظه می کنیم که نوترون با مختصات به پروتون با مختصات تبدیل می شود. عنصر ماتریس کاهش یافته (که فاکتور کولنی تابع موج الکترون را در نظر نگرفته ایم ) به فرم زیر است:
(۲-۷۱)
انتگرال گیری روی تمام مختصات نوکلئونی است. مختصات نوکلئون دیگر بدون تغییر باقی مانده است، و() و)(به فرم زیر است:
(۲-۷۲)
(۲-۷۳)
عنصر ماتریس بالا به فرم زیر در می آید:
(۲-۷۴)
که زیرنویس مشخص کننده نوترون یا پروتون است. با جایگذاری
موج های تخت الکترون و آنتی نوترینوی خارج شده نتیجه می شود:
(۲-۷۵)
در اکثر فرایندهای واپاشی بتایی کم انرژی، طول موج های الکترون و آنتی نوترینو در مقایسه با شعاع هسته ای نوعی کوچک است یعنی۱ و می توان بسط سری انجام داد:
(۲-۷۶)
جمله اول یعنی یک نوترون به یک پروتون تبدیل شده است و در صورتی که پاریته های تابع های موج تک ذره ای مادر و دختر یکسان باشند وجود دارد. درجمله دوم به علت فاکتور،تابع های موج باید پاریته مخالف داشته باشند. بنابراین قانون گزینش پاریته ظاهر می شود.
با بسط موج تخت بر حسب هماهنگ کروی:
(۲-۷۷)
که ومشخص کننده متغییرهای زاویه ای هستند به عناصر ماتریس خاص از نوع زیر می رسیم:
(۲-۷۸)
تابع های موج توصیف کننده حرکت تک ذره ای در پتانسیل میانگین برای هسته مادر و دختر به قسمت های شعاعی و قسمت های زاویه ای تقسیم می شود (قسمت اسپینی در حال حاضر نادیده گرفته شده است) چنانکه:
(۲-۷۹)
این عمل عنصر ماتریس را به صورت حاصلضرب یک قسمت شعاعی خالص در یک قسمت زاویه ای در می آورد یعنی:
(۲-۸۰)
بنابراین قسمت اول با استفاده ازتئوری EckartWigner- [7] فورا، منجر به جمع تکانه زاویه ای می شود، چنانکه که مشخص کننده تکانه زاویه ای حمل شده توسط جفت است. با ترکیب تمام نتایج بالا ،سرانجام بدست می آید:
(۲-۸۱)
برای حالت اولیه و وحالت های نهایی و، قانون گزینش مولفه خاصی از را در فرایند واپاشی وارد می کند:
(۲-۸۲)
۲-۴-۲ معرفی اسپین ذاتی
نوکلئون ها و همچنین الکترون و آنتی نوترینو منتشر شده فرمیون هستند بنابراین بایستی درجه آزادی اسپین نیز به حساب آورده می شود . بنابراین در عملگر بر هم کنش ضعیف عبارتی که تغییر در جهت گیری اسپین ذاتی بین نوترون و پروتون را ایجاد می کند باید حضور داشته باشد.
در عناصر ماتریسی عبارت هایی شبیه
(۲-۸۳)
ظاهر می شوندکه انتگرال گیری روی مختصات هسته ای و جمع روی جهت گیری ممکنه اسپین ذاتی است. قانون گزینش متناظر به فرم زیر است:
(۲-۸۴)
که ، تکانه زاویه ای حمل شده توسط اسپین مداری (ذاتی) است. چون است عنصر ماتریسی کل می تواند به فرم زیر باشد:
(۲-۸۵)
۲-۴-۳ گذارهای فرمی و گاموف-تلر
قدرت واپاشی بتایی برای فرآیندهای با ۱ و ۰ متفاوت است. اگر ۰ باشد گذار فرمی با قدرت است و اگر ۱ باشد گذار گاموف-تلر با قدرت است و عناصر ماتریسی برای گذارهای فرمی وگاموف-تلر به صورت زیر توصیف می شوند :
(۲-۸۶)
و نسبت قدرت جفتیدگی ۰۰۴/۰±۲۵۹/۱- است. وابستگی زیاد مقدار به عنصر ماتریسی منجر به دسته بندی میزان های گذار واپاشی بتایی معلوم گوناگون بر حسب مقدارهای می شود. برای گذار فرمی خالص (۰ ،۰)با محدودیت تکانه زاویه ای، ۰ و بدون تغییر پاریته،۱است و برای گذار گاموف-تلر خالص (۰ ،۱ ) با تغییر تکانه زاویه ای ۱ و بدون تغییر پاریته ،۳ است. نتایج اخیر توسط جمع روی جهت گیری اسپین و با بهره گرفتن از ویژه بردار اسپین بدست آمده است.
۲-۴-۴ فرایند تسخیر الکترونی
اگر اختلاف انرژی بین هسته مادر و هسته دختر کمتر از باشد. به جای واپاشی ، الکترون ها از حالت مقید اتمی توسط یک پروتون در هسته تسخیر می شوند و یک نوترون تشکیل می شود و یک آنتی نوترینو منتشر می شود. مقدار Q با در نظر گرفتن اختلاف های کوچک انرژی بستگی الکترون برابر است با:
(۲-۸۷)
تسخیر الکترون منجر به ایجاد حفره در قوی ترین حالت اتمی مقید می شود و فرایند ثانویه از قبیل انتشار اشعه های و الکترون های اوژه مشاهده خواهد شد. هنگامی که الکترون های اوژه از طریق تبدیل داخلی اشعه منتشر می شوند، انرژی جنبشی الکترون توسط رابطه زیر داده می شود:
(۲-۸۸)
از آنجایی که در تسخیر الکترون یک ذره ( نوترینو) منتشر می شود، چگالی حالتهای نهایی به فرم زیر می باشد: