وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مدلسازی ریاضی و بهینه سازی مسأله زمان بندی جریان کارگاهی ...

 

خرابی ماشین و سفارش عجله ای

 

الیسانتوس و همکاران(۲۰۰۳)

 

FFS

 

میانگین دیرکرد

 

الگوریتم ایمن

 
 
 
 

جدول ۲-۲ (ادامه) دسته­بندی مطالعات بر روی زمان­بندی FFS تحت عدم قطعیت

 
 

زمان پردازش احتمالی و زمان های آماده سازی و موعد تحویل

 

فخرزاد و حیدری (۲۰۰۸)

 

FFL

 

هزینه کمبود

 

رویکرد فازی

 
 

ابراهیمی و همکاران(۲۰۱۳)

 

HFS

 

دامنه عملیات و دیرکرد

 

الگوریتم ژنتیم

 
 

خادمی زارع(۲۰۱۱)

 

HFS

 

مجموع دیرکرد

 

رویکرد فازی

 

۲-۷ رویکردهای اساسی زمانبندی تحت عدم قطعیت
در جامعه پژوهش عملیاتی (ادونوان[۶۲] و همکاران، ۱۹۹۹، ویدال[۶۳]، ۲۰۰۴؛ آیتوگ و همکاران، ۲۰۰۵؛ جنس و یانگ، ۲۰۰۸؛ اواهاج و پتروویچ، ۲۰۰۹) سه راه اساسی برای مقابله با زمان­بندی تولید تحت عدم قطعیت استفاده شده است که عبارتند از: رویکرد کاملا واکنشی، رویکرد استوار و رویکرد پیشگویانه-واکنشی.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه به جدول (۲-۲) تنها تعداد کمی از مطالعات در زمان­بندی جریان کارگاهی انعطاف­پذیر تحت عدم قطعیت گزارش شده است. از این رو، به منظور ارائه تصویر بهتر از ررویکردها برای برخورد با عدم قطعیت، دامنه ادبیات به انواع سیستم های تولید گسترش داده شده است، به طور عمده روی جریان کارگاهی، کار کارگاهی و سیستم های تولید انعطاف پذیر (FMS) متمرکز شده است.
۲-۷-۱ رویکرد کاملا واکنشی
رویکرد کاملا واکنشی توسط قابلیت های تصمیم گیری زمان واقعی مشخص می شود. در این روش، هیچ برنامه زمان­بندی از پیش تولید نمی­ شود و تصمیم گیری ها به صورت محلی ساخته شده و می تواند در حین اجرا در صورت لزوم تغییر یابند. این رویکرد به آسانی قابل درک است، و هزینه محاسبه آن کم است. با این حال، تنها از اطلاعات محلی برای تولید برنامه زمان­بندی استفاده می کند که ممکن است در طبیعت پاسخ بهینه جهانی نباشد. رویکرد کاملا واکنشی را در ادبیات به طور عمده می­توان به دو دسته طبقه بندی کرد: قوانین اعزام و روش­های چند عامله(آیتوگ و همکاران، ۲۰۰۵؛ او و ایراپتریتو، ۲۰۰۸).
۲-۷-۲ رویکرد استوار
روش استوار یکی دیگر از راه ممکن برای مقابله با مسئل برنامه ریزی FFS تحت عدم قطعیت است. هدف آن ایجاد یک زمان­بندی برای به حداقل رساندن اثر عدم قطعیت زمانی که زمان­بندی به اجرا در می ­آید. استواری یک زمان­بندی به تفاوت بین مقدار تابع هدف مورد انتظار و زمان­بندی محقق شده مربوط می­ شود. یک زمانبندی با زوال عملکردی کم تحت عدم قطعیت استوار تلقی می­ شود.
در زمینه برنامه ریزی استوار، بسیاری از روش های اندازه گیری برای تعیین کمیت استواری زمان بندی معرفی شده است، که به دو دسته طبقه بندی می­شوند (الویی[۶۴] و همکاران، ۲۰۰۶؛ سابونکو اقلو و گورن، ۲۰۰۹؛ غزالی و همکاران، ۲۰۱۰٫):
استواری بر اساس عملکرد تحقق یافته: این روش متکی به عملکرد واقعی زمان بندی تحقق یافته است. برای انتخاب یک زمان بندی که با عملکرد خوبی تحقق یافته تلاش می­ کند
استواری بر اساس تأسف: این روش با به حداقل رساندن تأسف، تعریف شده توسط تفاوت عملکرد (یا تفاوت بدترین حالت) بین زمان­بندی مورد انتظار و تحقق یافته مربوط است.
از آنجا که زمان بندی استوار راه حل ها را با مدل سازی عدم قطعیت می­سازد (دونووان[۶۵] و همکاران، ۱۹۹۹؛ لیو و همکاران، ۲۰۰۷) و یا عملکرد تحت سناریوهای مختلف را بهینه می­ کند (کوولیس[۶۶] و همکاران، ۲۰۰۰)، می توان آن را به عنوان شکلی از زمانبندی ظرفیت به منظور حفظ استواری تحت سناریوهای مختلف بیان کرد.
بسیاری از روش های زمانبندی استوار در ادبیات بیان شده است. بسیاری از روش های به زمانبندی استوار در ادبیات گزارش شده است. رویکرد مبتنی بر افزونگی یکی از روش های معمول مورد استفاده است با هدف تولید زمان بندی با تخصیص اضافی از منابع و / یا زمان هروئلن و لئوس ۲۰۰۵). یک رویکرد مبتنی بر افزونگی معمولی زمان کمبود و یا بیکاری را در پیشبرد برای جذب اثر عدم قطعیت اضافه می­ کند. روش های قبلی در قرار دادن زمان بیکاری (مهتا، ۱۹۹۹، دونووان و همکاران، ۱۹۹۹) معمولا یک روش دو مرحله ای در طبیعت است. توالی کار ابتدا شناسایی می شود و سپس مقدار زمان بیکاری تعیین می شود و قبل از هر کار قرار داده می شود.
یکی دیگر از روش های استوار، معمولا رویکرد مبتنی بر شبیه سازی است. این حالت معمولا شامل ترکیب روش ابتکاری و یک مدل شبیه سازی رویداد گسسته است، از جمله سردشدن شبیه سازی شده[۶۷](SA) ابتکاری، الگوریتم ژنتیک (GA)، الگوریتم ایمنی[۶۸] و بهینه سازی کلونی مورچه ها[۶۹] (ACO)، و غیره. مدل شبیه سازی رویداد گسسته یک محیط تولید واقعی تحت عدم قطعیت را شبیه سازی می­ کند و به منظور ارزیابی عملکرد از راه حل های تولید شده در طول حل مساله استفاده شود.
الویی و ارتیبا (۲۰۰۴) یک مدل شبیه سازی انعطاف پذیر با SA ابتکاری را برای رسیدگی به زمان­بندی FFS با محدودیت های نگهداری و تعمیرات یکپارچه کردند. مدل شبیه سازی برای ارزیابی راه حل های تولید شده توسط SA استفاده شد. آنها دریافتند که الگوریتم پیشنهادی بهتر از NEH ابتکاری ارائه شده توسط نواز و همکاران (۱۹۸۳) در برخی از موارد پیشنهادی انجام می شود.
وانگ و همکاران (۲۰۰۵) یک کلاس از الگوریتم های ژنتیک مبتنی بر آزمون فرض برای رسیدگی به مسأله زمان بندی جریان کارگاهی با زمان پردازش تصادفی معرفی کردند. در الگوریتم پیشنهادی، جواب­ها با الگوریتم ژنتیک تولید می­ شود و با شبیه سازی­های چندگانه مستقل ارزیابی می­ شود. به منظور بهبود اثر کاوش در فضای جستجو، آزمون فرضیه به رد کردن راه حلی که تفاوت معنی داری نداشتند انجام شد. آنها اثر الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با GA سنتی را نشان داده­اند. برای مسأله مشابه زمان­بندی جریان کارگاهی، وانگ و همکاران (۲۰۰۵) همچنین یک الگوریتم بهینه سازی ترتیبی ژنتیکی که بهینه سازی ترتیبی، محاسبات بهینه تخصیص بودجه و GA را ترکیب می­ کند، ارائه کرده ­اند. چنین ترکیبی نه تنها می ­تواند به کیفیت راه حل بهتر منجر ­شود، بلکه می ­تواند استواری راه حل برای مسائل بهینه سازی تصادفی دست یابد
غلامی و همکاران (۲۰۰۹) روش ابتکاری برای حل مسأله زمان­بندی جریان کارگاهی انعطاف­پذیر با راه اندازی وابسته به توالی و خرابی تصادفی ماشین ارائه کرده ­اند. یک شبیه ساز، با بهره گرفتن از سیاست رویداد محور و رویکرد ابتکاری انتقال به راست گنجانده شده در GA برای محاسبه دامنه عملیات مورد انتظار می رود بکار رفته است. استواری الگوریتم با بهره گرفتن از طراحی پارامتر تاگوچی آنالیز شده است. تعداد کارها، تعداد مراحل، میانگین زمان بین خرابی و اندازه جمعیت تاثیر قابل توجهی در استواری روش ابتکاری پیشنهادی دارد. علاوه بر این، میانگین زمان تعمیر یک عامل تنظیم کننده است که تاثیر قابل توجهی در میانگین دامنه عملیات دارد. برای مسأله زمان­بندی مشابه، زندیه و غلامی (۲۰۰۹) روش دیگر، که شبیه سازی با الگوریتم ایمنی یکپارچه شده است را توسعه دادند. به طور مشابه، طراحی پارامتر تاگوچی برای تجزیه و تحلیل نتایج آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. تنها تعداد کارها و تعداد مراحل تاثیر قابل توجهی در استواری روش ارائه شده دارند. اخیرا، احمدی زر و همکاران (۲۰۱۰) به مسأله زمان­بندی کارگاه گروهی با تاریخ های انتشار به صورت تصادفی و زمان پردازش تصادفی پرداختند. آنها یک روش بهینه سازی شبیه سازی، که ترکیبی از یک الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچه ها، الگوریتم ابتکاری برای تولید راه حل های خوب، و یک مدل شبیه سازی رویداد گسسته ارزیابی عملکرد راه حل بود ارائه شده استفاده کرده اند. دوگاردین و همکاران (۲۰۱۰) سه روش بر اساس GA برای حل FFS با کارهای دوباره وارد شونده و زمان پردازش تصادفی توسعه دادند. یک مدل تصادفی بکار گرفته شد و شبیه سازی رویداد گسسته برای ارائه ارزیابی هر یک از راه حل های تولید شده توسط روش GA مورد استفاده قرار گرفته است.
۲-۷-۳ رویکرد پیشگویانه واکنشی
رویکرد پیشگویانه-واکنشی رایج ترین استراتژی استفاده شده در مطالعات مربوط به زمان­بندی سیستم­های تولیدی پویا است(ویرا و همکاران، ۲۰۰۳؛. آیتوگ و همکاران، ۲۰۰۵). روش پیشگویانه-واکنشی، در واقع یک فرایند دو مرحله ای است(ویرا و همکاران، ۲۰۰۳؛. آیتوگ و همکاران، ۲۰۰۵؛ اولهاج و پتروویچ، ۲۰۰۹). ابتدا، یک پیش ­بینی یک زمان­بندی در طول افق زمانی در نظر گرفته شده ایجاد می شود. سپس در حین اجرای زمان­بندی پیش ­بینی شده، در پاسخ به عدم قطعیت­های غیر منتظره زمان­بندی مجدد انجام می­گیرد. دو موضوع کلیدی که در این رویکرد باید بدان توجه شود این است که اول چه زمانی و دوم چگونه به عدم قطعیت­ها پاسخ گفت.
برای مسأله اول، سه سیاست، یعنی دوره ای[۷۰]، رویداد محور[۷۱] و ترکیبی[۷۲]، در ادبیات معرفی شده است (چورچ و اوزسوری، ۱۹۹۲؛ ویرا و همکاران، ۲۰۰۳).

دانلود منابع دانشگاهی : دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع بررسی تاثیر ...

در نهایت به این نتیجه رسیدند که کاهش تحمل عضلات خلف کمر و ضعف عضلات شکمی به ارتباط با شدت کمر درد نداشتند این در حالی است که عواملی ساختمانی همچون اندازه قوس کمر ، تیلت لگن ، قوس کف پا ، اختلاف طول عضلات شکم ارتباط معنی داری با کمر نداشتند(۲۱).
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
در این فصل به بررسی روش پژوهش و شیوه اجرای تحقیق پرداخته شده است . در ادامه به مشخص نمودن جامعه آماری و روش نمونه گیری و متغیرهای تحقیق و همچنین ابزار و روش اندازه گیری و روش جمع آوری اطلاعات و پیش فرض های تحقیق و محدودیت های آن خواهیم پرداخت. در انتهای فصل نیز به بررسی روش های آماری و نحوه تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است.
ماهیت و نوع تحقیق
این پژوهش از نوع نیمه تجربی و یک تحقیق کاربردی است که در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد.
جامعه آماری و نمونه ی آماری
جامعه آماری شامل کلیه مردان سالم سالمند ۵۰ تا ۷۰ سال بوده که در دانشگاه فردوسی مشهد نمونه گیری به صورت در دسترس انتخاب شد که برای تحقیق ، ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با توجه به شرایط ورود تحقیق انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی گروهی که تمرینات آب درمانی را انجام دادند و گروه کنترل ، را تشکیل دادند . گروه تجربی به مدت ۱۶ جلسه به تمرینات آب درمانی پرداختند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معیارهای ورود به تحقیق عبارت بود از :
۱ - مردان با محدوده سنی ۵۰ تا ۷۰ سال .
۲ - افراد غیر ورزشکار که در طی سال گذشته فعالیت جدی و منظم ورزشی نداشته اند.
۳ – افرادی که در طی سال های گذشته به کمر درد مبتلا شده و به چون به صورت جدی به آن توجه ننموده اند از حالت حاد به مزمن تبدیل شده است.
۴ – با توجه به این که تمرینات درون آب انجام شد ، از نفراتی استفاده گردید که حداقل تجربه رفتن درون استخر را قبلا کسب کرده باشند.
۵ – حداقل در سه ماه گذشته کمر درد بطور تقریبا دائمی داشته باشند.
نحوه ی نمونه گیری
نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری هدفمند بوده که افراد جامعه آماری داوطلبانه و با حضور پزشک در آزمایشگاه دانشکده فردوسی مشهد حاضرشده و اعلام آمادگی کردند و تحت نظر پزشک سلامتی عمومی ، پرتکل تمرینی نیز زیر نظر پزشک انجام شد. و پس از پر کردن فرم رضایت نامه از بین آنها ۳۰ نفر از این بیماران به دو گروه مساوی به صورت تصادفی تقسیم شدند. سپس میزان شدت درد هر کدام با بهره گرفتن از شاخص Vas1 اندازه گیری می شود، این اطلاعات در پرونده ویژه ای که به هر یک از آزمودنی ها تعلق دارد بایگانی خواهد شد.
متغیر های تحقیق
متغیر مستقل
شامل برنامه های تمرینات آب درمانی به مدت ۱۶ جلسه(چهار جلسه در هفته به مدت ۴۰ دقیقه) بود.
متغیر وابسته :
میزان کاهش جهت دار است درد بیماران مبتلا به کمردرد
۱ – میزان کمر درد
۲ – قدرت عضلات کمر
۳ – استقامت عضلانی عضلانی عضلات ناحیه شکم

Vas-1

ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل موارد زیر است:
دینامومتر
استخر(قسمت کم عمق)
کرنومتر&.&
سکوی چوبی به ارتفاع ۱۵سانتیمتر و عرض ۳۰ سانتیمتر
تشک اسفنجی
آزمون vas

پروژه های پژوهشی درباره بررسی تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های ...

تعریف نظری: یکسری مهارت‌ها و قابلیت‌هایی که می تواند هم آموزش داده شود و هم یادگرفته شود، بطوری که شخص بتواند از نظر هیجانی بهتر تربیت یابد ( مایر و سالووی ۱۹۹۰)، آن دسته مهارت‌هایی که برای داشتن مهارت‌هایی برای شناخت خود و آگاهی از افکار، عواطف، احساسات و پیوستگی رفتاری (حسن زاده ۱۳۸۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی :
تعریف نظری: برنامه‌ای مدون شامل مجموعه‌ای از مهارت‌های گوناگون در زمینه هوش هیجانی که از طریق آموزش و یادگیری در دیگران ایجاد می‌گردند و یا توسعه می‌یابد ( شریفی درامدی، ۱۳۸۶)
تعریف عملی: در این پژوهش، منظور از برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی شامل ۶ جلسه آموزشی به مدت ۹۰ دقیقه خواهد بود که برای دانش‌آموزان گروه آزمون اجرا می‌گردد. محتوای آموزشی توسط خود پژوهشگر با راهنمائی استاد مشاوره روانشناس، تهیه و تدریس خواهد شد. در پایان هر جلسه مباحث آموزشی به همراه چند نمونه تمرین مربوط به مطالب همان جلسه، در اختیار دانش‌آموزان قرار خواهد گرفت . در پایان دوره آموزشی نیز تمامی مباحث به هردو گروه آزمون و کنترل ارائه خواهد شد.
نوجوان
تعریف نظری: دوره نوجوانی به سنین ۱۰ تا ۱۹ سال اطلاق می شود (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۸)
تعریف عملی: در این پژوهش منظور از دختران نوجوان، دختران سنین ۱۷ – ۱۵ سال می‌باشند، که مشغول به تحصیل در دبیرستان‌های دولتی شهر مشهد هستند.
پیش‌فرض‌ها
استرس بخش جدایی ناپذیر زندگی بشر است ( خدایاری فرد، ۱۳۸۶).
استرس به محرکی اطلاق می‌شود که می‌تواند تغییراتی را در شناخت، هیجان، رفتار و فیزیولوژی ایجاد کند ( خدایاری فرد، ۱۳۸۶).
استرس به عنوان یک هیجان منفی، بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و شغلی، رضایت شخصی و سلامت روانی دانش‌آموزان تاثیر نامطلوب خواهد داشت(خدایاری فرد،۱۳۸۶) .
مسائل تحصیلی از عمده‌ترین منابع ایجاد استرس در میان کودکان و نوجوانان می‌باشد ( حلم سرشت، ۱۳۷۷).
دختران استرس تحصیلی بیشتری را نسبت به پسران تجربه می‌کنند (شکری، ۱۳۸۵).
استرس تحصیلی احساس نیاز فزاینده به دانش و به طور همزمان، ادراک فرد مبنی بر نداشتن زمان کافی برای دستیابی به آن، می‌باشد( شکری ۱۳۸۵).
هوش هیجانی یکسری مهارت‌ها و قابلیت‌هایی که می‌تواند هم آموزش داده و هم یاد گرفته شوند (آقایار، ۱۳۸۵).
هوش هیجانی توانایی مهار احساسات منفی را دارد ( حسن زاده، ۱۳۸۸) .
سطح هوش هیجانی را می‌توان با تعلیم و تربیت ارتقاء داد (حسن زاده، ۱۳۸۸).
آموزش مهارت‌های هوش هیجانی: هوش هیجانی از مجموعه‌ای مهارت‌ها تشکیل شده است و اکثر آنها را می‌توان از طریق آموزش و پرورش بهبود بخشید ( کیاروجی ۲۰۰۷).
مدرسه یکی از بافت‌های یادگیری مهارت‌های هیجانی است.آموزش مهارت‌های هوش هیجانی می‌تواند از طریق گستره‌ای از تلاش‌ها مانند آموزش کلاسی، فعالیت‌های فوق برنامه، جو و شرایط حمایتی مدرسه و درگیر کردن والدین، دانش‌آموزان و معلمان در فعالیت های اجتماعی صورت گیرد( حسن زاده ۱۳۸۸)
.

فصل دوم
دانستنی‌هایی پیرامون پژوهش

چارچوب تئوری
مروری بر مطالعات گذشته
چارچوب پنداشتی:
این فصل شامل مروری بر دانش موجود درباره استرس، استرس تحصیلی، علل و اثرات آن، هوش هیجانی، مهارتهای هوش هیجانی، هوش هیجانی و زندگی تحصیلی، آموزش مهارتهای هوش هیجانی و استرس تحصیلی و پژوهش‌های انجام شده در این زمینه می‌باشد.
استرس:
اصطلاح “استرس” از زبان انگلیسی گرفته شده و معادل دقیق آن در فارسی کلمه” فشار” است. سلیه (۱۹۵۰) استرس را پاسخ‌های غیر‌اختصاصی که تحت تاثیر محرک‌های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می‌شوند، تعریف کرده است. لازاروس و فلکمن (۱۹۸۴) نیز تعریفی را در زمینه استرس ارائه داده‌اند: استرس رابطه اختصاصی بین شخص و محیطی است که در آن تنش ارزیابی شده، از حد امکانات فرد فراتر رفته و سلامت او را در معرض خطر قرار می‌دهد. در این تعریف بر این نکته تاکید می‌شود که استرس به رابطه تنش‌زا بین شخص و محیط اشاره دارد و وقتی فرد از مقابله با این وضعیت ناتوان است، به مشکلات روانی و جسمانی مبتلا می‌شود (۴ و ۳۵). بطور کلی هر عاملی که باعث شود وحدت روانی – زیستی انسان تهدید شود، هیجان یا استرس نامیده می‌شود. این تهدید ممکن است بطور مستقیم متوجه خصوصیات فیزیکی یا شیمیایی شخص باشد و یا این که بطور غیر مستقیم با تصورات و دلایل و معانی و سمبل‌های شخص ارتباط داشته باشد (۳۵). واکنش‌های افراد در برابر استرس را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
واکنش‌های شناختی : نظیر خشم، اضطراب، پرخاشگری ، بی احساسی، افسردگی و اختلال شناختی
واکنش‌های فیزیولوژیکی : نظیر افزایش میزان سوخت و ساز، افزایش ضربان قلب، گشادشدن مردمک‌ها، افزایش فشارخون، افزایش میزان قند خون و تنش عضلانی، ترشح اندورفین و افزایش رها شدن قند از کبد (۳۶).
هانس سلیه و همکارانش برای تشریح نحوه واکنش جانداران در برابر استرس، تئوری گسترده‌ای ارائه نموده‌اند. در این تئوری نحوه از هم پاشیدن تعادل حیاتی در مواجهه با استرس‌های شدید، تحت عنوان سندرم تطابق عمومی ارائه گردید. این سندرم با سه مرحله مشخص می شود: مرحله اول، احساس خطر، مرحله دوم، مقاومت و مرحله سوم فرسودگی است (۴). در مرحله اول ، بدن که هنوز با استرس تطابق و سازگاری حاصل نکرده و هماهنگ نشده به خاطر مقابله با عوامل استرس‌زا یکباره کلیه فعالیتهای جسمانی و روانیش مختل می‌شود. در واقع در این مرحله کلیه نیروهای جسمانی فرد برای مقابله با خطر تجهیز
می‌شود. این مرحله مستلزم تغییرات فیزیولوژیکی است که شخص را برای سازگاری در مقابل عوامل استرس زا آماده می‌کند (۳۵). اگر عامل استرس‌زا از بین نرود سندرم تطابق عمومی بطرف مرحله دوم پیشرفت می‌کند. در این مرحله بدن هماهنگی و مقاومت و قدرت مقابله با خطر را بدست می‌آورد و بدن متابولیسم خود را جهت مقابله با وجود استرس به مدت نامعلومی سازگار می‌سازد. اگر استرس ادامه یابد بدن سرانجام وارد مرحله بعدی می‌‌گردد. مرحله سوم (فرسودگی) طی این مرحله ارگانی که در برابر استرس مقابله کرده به تدریج به مرحله آرامش یا تکرار مراحل می‌رود و یا اگر شکست بخورد به مرحله آخر که مرگ است می‌رسد (۳۷).
انواع استرس بر حسب علل ایجاد کننده آن
گروهی از دانشمندان که در این زمینه تحقیق کرده‌اند استرس‌ها را به این ترتیب طبقه بندی نموده‌اند:
استرس‌های فیزیولوژیک: مانند بیخوابی یا خستگی بیش از حد ، گرسنگی، کار در محیط نامناسب و….
استرس‌های بیماری‌زا: خستگی عصبی، جراحی زایمان تغییر ناگهانی محیط زیست بیماری‌ها
استرس‌های روانی: حالات هیجانی شدید و ناگهانی نگرانی‌های طولانی مدت زندگی در محیط نامناسب و مملو از کشش فقر اقتصادی مسئولیت‌ها و وظایف سنگین
گروهی دیگر از دانشمندان عوامل ایجاد‌کننده استرس را به طریق زیر تقسیم بندی می‌کنند:
استرس‌زاهای خارجی: این عوامل در خارج از بدن فرد قرار دارند مانند: تغییر در جامعه خانواده و محیط
استرس‌زاهای داخلی: این عوامل منشأ داخلی دارند مانند تب، یائسگی، بارداری (۳۵و ۳۷).
استرس تحصیلی
استرس در هر سن، رنگی خاص به خود می‌گیرد. عوامل تنش‌زا در برهه‌های متفاوت نیز با توجه به شرایط متفاوت می‌باشند. در این میان جوانان و نوجوانان به عنوان قشری از جامعه که پیوسته در معرض استرس‌ها و فشارهای محیطی و روانی زیادی از جمله مشکلات آموزشی ، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند، مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته‌اند. روشن است که استرس بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و شغلی، رضایت شخصی و از همه مهم‌تر ، سلامت روانی آنها تأثیر نامطلوب خواهد داشت. نوجوانی، بخشی از گستره زندگی آدمی است که افراد با مجموعه‌ای از موانع و چالش‌های تحولی روبه‌رو می‌شوند. علاوه بر این، انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی به موازات مجموعه‌ای از تغییرات جسمی-روانی صورت می‌گیرد.

منابع کارشناسی ارشد با موضوع اخلاق عملی در کلیله و ...

«رای هند فرمود برهمن را که بیان کن از جهت من مثل دو تن که به یکدیگر دوستی دارند و به تضریب نمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد. برهمن گفت که هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدایی افتد. » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶ :۵۹)
در داستان «زاهدی را که پادشاهی کسوتی داد » که باید یکی از داستانهای خاص کلیله و دمنه نامیده شود، کفشگر داستان، از اینکه به خاطر سعایت سخنچینان بینی زن خود را بریده بود، سخت نادم گشت با آنکه زن وی آنکاره بود، و در حقیقت کفشگر فریب نقشهی او را خورده بود، نویسنده خود را از شخصیت داستان جدا میکند و فقط دریافتهای ذهنی این شخصیت نادم را گزارش میکند به گونهای که گویی این سخنان تنها برای تفسیر رذیلت تضریب و تأثیر آن بر زندگی زناشویی بیان شده است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«… مرد برخاست و چراغ بیفروخت زن را به سلامت دید و بینی برقرار. در حال به اعتذار مشغول گشت و به گناه اعتراف نمود و از قوم به لطف هر چه تمامتر بحلی خواست و توبه کرد که بیوضوح بنیتی و ظهور حجتی بر امثال این کار اقدام ننماید و به گفتار نمام دیو مردم و چربک شریر فتنهانگیز زن پارسا و عیال نهفته را نیازارد، و به خلاف رضای این مستوره که دعای او را البته حجابی نیست کاری نپیوندد. » (همان، ۷۷)
زندگی تا زمانی شیرین است که سخنچین و ساعی به جمع دوستانه و محبتآمیز آن وارد نشده است همچنان که آب قنات تا به دریا نرسیده خوشگوار است لیکن چون با دریا درآمیخت، شور و ناگوار میشود:
«…و راست گفتهاند که: آب کاریز و جوی چندان خوش است که به دریا نرسیده است، و صلاح اهل بیت آن قدر برقرار است که شریر دیو مردم بدیشان نپیوستست، و شفقت بذاذری و لطف دوستی چندان باقی است که دو روی فتان و دوزبان نمام میان ایشان مداخلتی نیافتست…» (همان، ۱۲۱)
از میان آنچه به عنوان اعمال خیر و زبدهی تمام ادیان بیان شده است، یکی دوری زبان از نمامی و سخنانی است که از آن ضرر و زیانی تولید شود. ذکر این موضوع در کلیله و دمنه، مبین آگاهی نویسنده از اخلاقیات در سایر ادیان است:
«… و صواب من آن است که بر ملازمت اعمال خیر که زبده همه ادیان است اقتصار نمایم و، بدانچه ستودهی عقل و پسندیدهی طبع است اقبال کنم. … و زبان را از دروغ و نمامی و سخنانی که از او مضرتی تواند زاد، چون فحش و بهتان و غیبت و تهمت بسته گردانید و از ایذای مردمان و دوستی دنیا و جادوی و دیگر منکرات پرهیز واجب دیدم ، و تمنی رنج غیر از دل دور انداختم.» (همان ،۵۱ -۵۰).
۵-۴-۲-۲ -۲- انتقامجویی
هنگامی که شخصی در حق شخص دیگری بدی کند اگر او نیز در صدد بدى کردن به مثل آنچه او کرده است یا بالاتر از آن برآید، به چنین کرداری انتقام جوئی میگویند. این حالت تا جایی پیش میرود که اگر چه شرعا حرام باشد، باز هم مرتکب آن میشود، مانند: مکافات غیبت به غیبت، فحش به فحش، بهتان به بهتان و … البته در حرام بودن آن شکى نیست.
«اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی وَ تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَى یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ« «خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان مى‏باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایى دائم یارى ده.» (صحیفه سجادیه، دعای ۱۴٫ بند۱۴)
همچنان که در بالا ذکر شده، امام سجاد علیهالسلام، صبر و شکیبایی را بهترین درمان برای درد کینه و انتقام معرفی میکنند.
در کلیله و دمنه، انتقام را در حد استبداد دانسته است:
«ماده گفت: خویشتنشناسی نیکو باشد. به چه قوت و عدت وکیل دریا را به انتقام خود تهدید میکنی؟ از این استبداد درگذر، و برای بیضه جای حصین گزین ، چه هرکه سخن ناصحان نشنود بدو آن رسد که بباخه رسید .» (منشی، ۱۳۸۶ :۱۱۰ )
گاهی نیز، انتقام، امری نیکو قلمداد شده است و طرف مقابل را با تهدید و یا تشویق به این امر وادار میکنند :
«مرغان جمله به نزدیک سیمرغ رفتند، و صورت واقعه با او بگفتند ، و آینه فرا روی او داشتند که اگر در این انتقام جدّ ننماید بیش شاه مرغان نتواند بود. سیمرغ اهتزاز نمود و قدم به نشاط در کار نهاد. مرغان به معونت و مظاهرت او قوی دل گشتند و عزیمت بر کین توختن مصمم گردانیدند.» (منشی، ۱۳۸۶ :۱۱۳ )
در باب هفتم مرزباننامه، انتقامگرفتن را تایید میکند. شخصیت ماجرا، انتقامگرفتن را به تن خویش، امری نامعقول میداند و فکر میکند ممکن است در نزد عقلا مورد سرزنش قرار گیرد.
«موش خایهدزد …اندیشید که اگر من به استقلال نفس خویش خواهم که انتقام کشم و قدم بر مزله این اقتحام نهم، نتوانم و به نزدیک عقلا ملوم و معاتب شوم لکن مرا با فلان عقرب دوستی قدیم است، جبر این کسر که به دل من رسید و قصاص این جرح که به خاطر من پیوست الا به دستیاری قدرت او دست ندهد. »(وراوینی، ۱۳۸۳ : ۵۳۰)
در کلیله و دمنه، گاهی یک داستان کامل، مبین یک مفهوم خاص از رذیلت اخلاقی و شرعی و یک فضیلت اخلاقی اختصاص مییابد. داستان پادشاه و فنزه نمونه کامل آن است که به دو مفهوم انتقام و عفو اشاره دارد.
در این داستان، به انقام به وجهی دیگر نگریسته شد. فنزه، هنگامی که با جنازه فرزندش روبرو میشود، از شدت خشم به خود میپیچد و میگوید: «بیچاره کسی که به صحبت جباران مبتلا گردد… عفو در مذهب انتقام محظور شناسند، اهمال حقوق در شرع نخوت و جبروت مباح پندارند… من باری فرصت مجازات فایت نگردم کینهی بچهی خود از این بیرحمت غادر بخواهم.» (همان، ۲۸۵)
فنزه معتقد است که در مقابل کسی که انتقام را در مذهب و راه و روش کشورداری خویش امری نیکو میداند، باید همانند او برخورد کرد یعنی به خاطر گناه وی، از او انتقام باید گرفت.
از منظر یکی دیگر از شخصیتها، انتقام امری ناپسند و از معایب روزگار مردان است:
«ملک گفت: بدان که من انتقام و تشفی را از معایب روزگار مردان شمرم و هرگز از روزگار خویش در آن مبالغت روا نبینم.
خشـــم نبودهست بر اعــدام هــیچ چشـــم ندیدهست در ابــروم چــین»
(منشی، ۱۳۸۶ :۲۸۷ )
۵-۴-۲-۲ -۳- بخل
بخل نوعی تفریط است که عبارت است از خسیس بودن در جایی که باید خرج کرد و ندادن آنچه را که باید داد و نقطه مقابل آن، اسراف است که نوعی افراط میباشد. حدوسط آنها، صفت جود و سخا بوده که پسندیده و نیک است. صفت بخل، نتیجه محبت دنیا و ثمره آن است و این، از جمله صفات خبیثه و اخلاق رذیله است.
خدای تعالی می‏فرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما اتیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیرا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرُّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیمَه»[۲۱] «گمان نکنند کسانی که بخل می‏ورزند به آنچه خدا از فضل خود به ایشان عطا فرموده، که این خیر ایشان است بلکه این شرّ است از برای ایشان و زود باشد که در روز قیامت آنچه را بخل کرده‏اند طوق شود و به گردن ایشان افتد.»
در کلیله، در داستان دوستی کبوتر و زاغ و .. ، «و مرگ به همه حال از درویشی و سوال مردمان خوشتر است، چه دست در دهان اژدها کردن و از پوز شیر گرسنه لقمه ربودن بر کریم آسانتر از سوال لئیم و بخیل .» (منشی، ۱۳۸۶: ۱۷۶).
خواستن چیزی از خسیس را سختتر از دست در دهان اژدها کردن و…دانسته است.
در جایی دیگر، نیکوکاری را از عهده بخیلان ساقط دانسته است:
«و گفتهاند که متکبران را ثنا طمع نباید داشت، و نه بد دخلت را دوستان بسیار، و نه بی‌ادب را سمت شرف، و نه بخیل را نیکوکاری، و نه حریص را بیگناهی، و نه پادشاه جبار متهاون را که وزیران رکیک رای دارد ثبات ملک و صلاح رعیت . »(همان، ۲۱۲)
۵-۴-۲-۲ -۴- اسراف
از منظر کلیله و دمنه، پس از سفلگی اسراف نیز از نکوهیدهترین اوصاف پادشاه است: «بدان که از عادات پادشاه آنچه نکوهیده‏تر از آن نیست، یکی سفلگی است، که سفله به حقگزاری هیچ نیکوکاری نرسد و خود را در میان خلق به پایه سروری نرساند. دوم اسراف در بذل مال، که او به حقیقت بندگان خدای را نگهبان اموال است. و تصرّف در مال خود به اندازه شاید کرد، به خاصه در مال دیگران. » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۲۹).
در کلیله، در بندی، ویژگیهای انسانهای اسرافکار و باددست اینگونه برشمرده شده است: «… گفت: سه تن بدین معاتب، توانند بود. آنکه جاهل سفیه را به راه راست خواند و بر طلب علم تحریض نماید، چندانکه جاهل مستظهر گشت از وی بسی ناسزا شنود و ندامت فایده ندهد؛ و آنکه احمقی بی عاقبت را به تالف نه در محل بر خویشتن مستولی گرداند و در اسرار محرم دارد. هر ساعت از وی دروغی روایت می کند و منکری بوی حوالت می شود و انگشت گزیدن دست نگیرد، و آنکه سر با کسی گوید که در کتمان راز خویش بتمالک و تیقظ مذکور نباشد .»(همان، ۳۸۲).
در مرزباننامه، با استناد به آیات قرآن، باددست و اسرافکار دوست و یاور شیطان دانسته شد «…و باددستی و تبذیر از جود و سخا مشمار. ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین: باددستان یاران اهریمنانند، و بخل و امساک از کدخدایی مدان و عدالت میان هر دو صفت را نگه دار اگرچه گفتهاند:
فلا جودُ یُفنی المالَ و الجدُّ مقبِل و لا البخلُ یبقی المال و الجدُّ مدبِّر»(وراوینی، ۱۳۸۳: ۹۹).
۵-۴-۲-۲ -۵- عیبجویی و بدگویی
عیبجویی هیچگاه امری پسندیده دانسته نشده است. لیکن گاهی برخی بر خود لازم میدانند که عیب دوست را به وی بگویند تا درصدد رفع آن برآید، کسى که مى‏خواهد عیب دیگرى را به او تذکر دهد باید با حسن نیّت و دلى پاک و بى‏آلایش نقایص او را یادآورى کند و در حال سخن گفتن کمال ادب و احترام را رعایت نماید و دقت کند که به شخصیت طرف مقابل خود اهانت روا ندارد و انتقاد صحیح و سالم و سازنده به نیش زدن و عیب‏جویى تبدیل نگردد، از آنکه نتیجه معکوس خواهد داشت.
در امثال و حکم عربی آمده است: النصح عندالملاء تقرع، نصیحت کردن در میان مردم نوعى سرکوفت و سرزنشاست. در سیاستنامهها و آثار اخلاقی، بدون اشاره به ارزش اخلاقی بازگو کردن عیب دوست در نزد خود وی در جهت اصلاح، به طور کلی عیبجویی را یک رذیلت برشمردهاند.
«آنکه آز و خشم را زیر پای عقل مالیده دارد، بر خود فرمانده است و آنکه از عیبجستن دیگران اعراض کند تا عیب او نجویند بر خود و غیر خود فرمانده است. » (وراوینی، ۱۳۸۳: ۱۸۴).
به نظر صاحب کلیله و دمنه، بدگویی را هیچگاه نمیتوان از جهان محو کرد از آنکه اخلاقیات خواه رذایل و خواه فضایل تا همیشه و الی الابد همراه با انسانها باقی میمانند: «این کرت خلاص یافتم، اما جهان از حاسد و بدگوی پاک نتوان کرد، و تا اقبال ملک بر من باقی است حسد یاران برقرار باشد و بدین استماع که ملک سخن ساعیان را فرمود ملک را سهلالماخذ شمرند و هر روز تضریبی تازه رسانند و هرساعت ریبتی نو در میان آرند. و هر ملک که چربک ساعی فتنهانگیز را در گوش جای داد و به زرق و شعوذه نمام التفات نمود خدمت او جان بازی باشد و از آن احتراز نمودن فریضه گردد .و مثلی مشهور است که «خل سبیل من وهی سقاوه» (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۳۲۷).
بدگویان و بداندیشان، تنها از میان انسانها قربانی نمیگیرند چنانکه مرغ و ماهی نیز از دست آنها در امان نخواهد ماند: «… و مرغ در اوج هوا و ماهی در قعر دریا وسباع در صحن دشت از قصد بدسگالان ایمن نتواند بود…» (همان، ۳۲۲)
در مرزباننامه، راز موفقیت را در دوری جستن از خبث بداندیشان وبدگویان میداند و آن را سر آغاز در امان ماندن از انواع شر میداند:
«شرط اول آن است که بدگویان را از مجاورت خویش دور گردانی و هر آنچه بشنوی، از نفی و اثبات، بی‏استقصا و استقرایی که در تحقیق آن رود، حکم بر احد الطرفین روا نداری، و به اولین وهلت، بی‏مهلت، در سمع رضای خود جای ندهی، تا بر فعلی که از آن ندامت باید خورد، مبادرت و مسارعت نیفتد.و چون از دو متحاکم یکی به خدمت، رفع ظلامه‏ای کند، دفع آن بر حضور خصم و جواب او موقوف داری.» (وراوینی،۱۳۸۳: ۵-۲۶۴ )
۵-۴-۲-۲ -۶- حسادت
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: الحاسِدُ مُضِرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضُرّ بِالَْمحْسُودِ[۲۲]شخص حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند به خودش ضرر مىرساند. روح حسد این است که انسان نتواند دیگران را در نعمتى ببیند و کوشش کند به نحوى آن نعمت از آنها سلب گردد و یا از طریق دیگرى زیانى بر آنها وارد شود.
در واقع حسود همیشه به صورت یک عامل عقب ماندگى فعالیت مى کند نه یک عامل پیشرو. حسد یک بیمارى بزرگ اخلاقى است و از نظر روانى حسود بیش از هرکس خودش مى سوزد و آب مىشود و عقب مى ماند و تحقیر مىگردد، پس چه بهتر که بکوشد از دیگران پیشى بگیرد نه این که دیگران را به عقب بکشاند. نصرالله منشی، به این موضوع اشاره میکند که پادشاهان خود از ارزشهای محسود باخبرند و از دیگرسوی، میدانند که نزدیکان خودشان هم جز بدسگالی و بداندیشی کار دیگری ندارند:
«شیر گفت:کار نزدیکان ملوک حسد و منازعت و بدسگالی و مناقشت است، و روز و شب در پی یک دیگر باشند و گرد این معانی برآیند، و هرکه هنر بیش دارد در حق او قصد زیادت رود و او را بدخواه و حسود بیش یافته شود . » (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۱۴۱)
«…و حسد جاهل از عالم ، و بدکردار از نیکو فعل ، و بددل از شجاع مشهور است … و غالب ظن آنست که قاصدان،آن گوشت در منزل شگال نهاده باشند، و این قدر در جنب کید حاسدان و مکر دشمنان اندک نماید. و محاسدت اهل بغی پوشیده نیست خاصه جایی که اغراض معتبر در میان آمد … و خدمتگاران تو در منزلهایی که کم از رتبت شگال است حسد را می دارند، اگر در آن درجه منظور مناقشتی رود بدیع نیاید . در این کار تاملی شافی فرمای و تدارک آن از نوعی اندیش که لایق بزرگی تو باشد، که چون حقیقت حال شناخته گشت کشتن او بس تعذری ندارد . » (همان، ۳۲۲-۳۲۱)
حسد، باعث برافروختن آتش جنگ در خاندان شاهی شد: «پس از مدتی دواعی حسد در میانه پدید آمد و مستدعی طلب ملک شدند…) (همان)

پژوهش های کارشناسی ارشد در مورد بررسی تطبیقی شکنجه علیه ...

۳-۳- توسعه و برابری جنسیتی

آیا توسعه در ایجاد برابری جنسیتی می ­تواند به عنوان عاملی تأثیرگذار تلقی شود؟ توسعه در چه ابعادی به عنوان مهم­ترین فاکتور جهت برابری جنسیتی محسوب می­ شود؟ آیا توسعه عاملی مثبت بر برابری است؟
پاسخ به این سؤالات، مستلزم بررسی نظریات موجود در رابطه با توسعه و تأثیر آن بر برابری جنسیتی است.

۳-۳-۱- نظریات مرتبط با نقش زنان در توسعه

در طول تاریخ تمدن بشری، زنان نیز همپای مردان در امور مختلف زندگی مشارکت فعال داشته و نقش­های متعددی را ایفا کرده ­اند. در این ارتباط «ویل دورانت» می گوید:
«در دوره شکارورزی، جز تعقیب شکار، تقریباً تمام کارهای دیگر خانواده بر عهده زن بود. مرد برای رفع خستگی ناشی از شکار، قسمت اعظم سال را با خیال راحت به آسایش و تن­پروری می­پرداخت. زن زیاد می­زایید و نوزادان را خود بزرگ می­کرد و کلبه یا خانه را خوب نگاه می­داشت و از جنگلها و مزارع خوراکی به دست می ­آورد و پختن و پاک کردن و تهیه لباس و کفش بر عهده او بود. هنگام حرکت قبیله، مردان که می­بایست منتظر دفع هر حمله­ای باشند، تنها کارشان حمل اسلحه بود و زنان، باقی ساز و برگ خانواده را حمل می­کردند.»[۱۵۱]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زنان ایرانی نیز به مانند سایر ملل از این امر مستثنی نبوده و از ابتدای تاریخ حیات بشری، نقش بسیار ارزنده­ای را در پیشبرد جامعه ایفا نموده ­اند. در یکی از منابع آمده است:
«در نقوش مهرهای مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد که از نقاط مختلف ایران مانند سیلک (کاشان و شوش) به دست آمده، مشاهده می­ شود که زن به کار کوزه­گری مشغول است. در هزاره پنجم قبل از میلاد، زن که حافظ و نگهبان خانواده بود، به جمع­آوری حبوبات و دانه­ها و میوه­ ها پرداخت و سعی در شناسایی گیاهان و ریشه ­های گیاهان نمود. بدست آمدن تعداد زیادی حلقه­های دوک نخ ریسی که از گل پخته است و مهرهای با نقوش زنانی که به ریسندگی و بافندگی مشغول می­باشند، نشانه آن است که زنان به کار نساجی نیز اشتغال داشته اند.»[۱۵۲]
با گذشت زمان و توسعه جوامع بشری، زنان فعالیت­های متنوع­تر و جدیدتری را عهده­دار شده ­اند. لیکن از آنجایی که تنها کار تولیدی و درآمدزا عنوان کار می­گیرد، لذا سایر نقش­های زنان مطمح نظر قرار ندارد. اما به طور کلی می­توان عمده­ترین نقش زنان در توسعه جوامع را به ترتیب زیر شناخت:
هماوردی (تولید مثل)
نگهداری و پرورش نیروی انسانی
تولید و مدیریت محل زندگی خود[۱۵۳]
از دهه ۵۰ میلادی، به دنبال تشکیل سازمان­های بین ­المللی که عهده­دار امور برنامه­ ریزی توسعه بودند، به منظور بهبود شرایط زندگی زنان، برنامه ­های متنوعی طراحی و اجرا شد. به طوری که سیاست­های متخذه پیرامون مشارکت زنان در امر برنامه ­های توسعه­ای، بسیار گوناگون بوده و به همین دلیل تا همین اواخر طبقه ­بندی سیستماتیکی از آن به عمل نیامده بود.
«بووینیک»[۱۵۴] در سالهای ۱۹۸۶ ـ ۱۹۸۳ میلادی یکی از بهترین تقسیم ­بندی­ها را ارائه داد که در ادامه به آن اشاره می شود. شایان ذکر است که سازمان­های مجری این سیاست­ها از روش و منطق خاصی پیروی نکرده ­اند. طبقه ­بندی بووینیک از نظریه­ های سیاستگذاری برای زنان کم درآمد جهان سوم، به شرح ذیل است:

۳-۳-۱-۱- نظریه رفاه

یکی از قدیمی­ترین و متداول­ترین سیاست­های توسعه اجتماعی در جهان سوم، به ویژه برای زنان، نظریه رفاه می­باشد. به اعتقاد بووینیک، پس از جنگ جهانی دوم، جهت بهبود وضعیت زندگی گروه ­های آسیب­پذیر، به طور اضطراری، برنامه ­های رفاهی به اجرا در آمد که شامل یک سری کمک­های مالی توسط سازمان­های بین ­المللی خصوصی برای کمک به زنان کم درآمد بود. علاوه بر آن، در کشورهای جهان سوم درآن زمان­، یک سری کمک­های مالی نیز در جهت رشد اقتصادی به این گروه می­کردند که متأسفانه اغلب در اختیار مردان قرار می­گرفت و زنان از آن محروم بودند. در این برنامه­ ها جایگاه زنان هم­ردیف سایر اقشار آسیب­پذیر همانند کودکان، بیماران، بزه­کاران و معلولان بود. به طور کلی، نظریه رفاه بر مبنای سه فرضیه استوار بود؛ اول این که زنان به عنوان عوامل فاقد جنبش به حساب می آمدند که شرکت فعالانه­ای در فرایند توسعه نداشتند. دوم این که مهم­ترین نقش اجتماعی زنان نقش مادرانه آن­ها تلقی می­شد. سوم این که بچه­دار شدن در همه اشکال توسعه اقتصادی، مؤثرترین نقش زنان محسوب می­شد.
در این میان در برنامه ­های رفاهی برای زنان کم درآمد جهان سوم، بیشترین تمرکز سازمانهای بین ­المللی بر اعطای کمک­های خوراکی (توشه­های غذایی خام یا پخته) و آموزش­های تغذیه­ای بود که تأثیر چندانی بر شرایط زندگی زنان نداشت. اما به دلیل کم بودن مخاطرات سیاسی آن، بسیار مورد توجه قرار گرفت. تا این که انتقاد گروهی از زنان تحصیل کرده و متخصص در سال های ۷۰ میلادی، باعث جایگزینی نظریه های جدیدی از قبیل نظریه برابری با نظریه رفاه شد.

۳-۳-۱-۲- نظریه برابری (عدالت)

با توجه به مطالعات سال­های ۷۰ میلادی، علی­رغم مشارکت زنان در فعالیت­های اقتصادی، یکی از دلایل ناشناخته­ماندن فعالیت­های زنان، ناچیز شمردن و یا حتی در مواردی به حساب نیاوردن نقش آنان در اجرای پروژه­ های توسعه­ای، آمارهای ملی و امور برنامه­ ریزی تلقی می­ شود. نظریه برابری (عدالت) تصدیق داشت که زنان را باید از طریق استخدام و معرفی به بازار کار، وارد فرایند توسعه نمود. این نظریه با این فرض که راهبردهای اقتصادی اکثراً اثرات منفی بر امور زنان دارند، کار خود را شروع کرد و ریشه زیر دست بودن زنان را نه تنها در چارچوب خانواده، بلکه در روابط میان زن و مرد جستجو می­ کند. طرفداران این نظریه برای استقلال مالی زنان اهمیت زیادی قایل هستند.
عوامل متعددی از جمله احساس خطر تقسیم قدرت (به طور برابر) از سوی سازمان­های توسعه­ای و کمبود اطلاعات پایه­ای پیرامون وضعیت پیشرفت زنان ، موجب شد تا برنامه ­های برابری با مشکلاتی مواجه شود. عوامل مطرح شده منجر به اوج گرفتن مخالفت با سیاست برابری و در نهایت کنار گذاشته شدن این نظریه از دستور کار اغلب سازمان­های توسعه­ای شد. این نکته قابل ذکر است که در نظریه برابری، در برخی مناطق، سنت­های محلی به صورت مانع عمل کرده و علی­رغم تلاش برای برآورده شدن احتیاجات استراتژیک زنان ( برابری و از طریق بالا به پایین و تنها از طریق قانونی) از موفقیت برنامه­ ها کاسته شد.

۳-۳-۱-۳- نظریه فقرزدایی یا خودکفایی اقتصادی

بر اساس نظریه فقرزدایی یا خودکفایی اقتصادی از بین بردن نابرابری میان زن و مرد، به از بین بردن نابرابری­های اقتصادی تغییر جهت پیدا می­ کند. این نظریه عدم تساوی اقتصادی بین زنان و مردان را به فرمانبری و پایین­تر بودن زنان مربوط ندانسته، بلکه آن را نتیجه فقر می­داند. به عقیده بووینیک نظریه فقرزدایی یا خودکفایی اقتصادی همان نظریه برابری است که به صورت محافظه ­کارانه­تری مطرح شده است، چرا که سازمان­های توسعه­ای صرفاً تمرکز اصلی خود را بر روی نقش تولیدگر زن گذاشته و توجهی به روابط زن و مرد ندارند. اساس این نظریه بر این فرضیه استوار است که فقر زن و عدم برابری او با مرد، حاصل عدم دسترسی و تملک زمین، سرمایه و تبعیض موجود در بازار کار است و در نتیجه، اهداف آن ارتقای سطح اشتغال و درآمد و دسترسی بهتر زنان کم درآمد به منابع تولید است.
مهمترین دلیل عدم موفقیت برنامه ­های فقرزدایی، توجه به نقش سنتی زنان در امور تولیدی و قرار دادن کمک­های مالی در اختیار مردان (رئیس خانوار) می­باشد. کاهش نقش باروری و پرورش و نگهداری نیروی انسانی در نتیجه تمرکز بیش از حد این نظریه بر نقش تولیدگر زن و استقلال مالی وی به وجود آمد. به اعتقاد یکی از کارشناسان، پروژه­ های درآمدزا زمانی موفق خواهند بود که از بار کارهای خانه و بچه­داری زن بکاهد، نه اینکه تنها با اضافه کردن ساعات کار او، بر مشکلات قبلی­اش بیافزایند.

۳-۳-۱-۴- نظریه کارایی

بر اساس نظریه کارایی که به عقیده بعضی از کارشناسان مسایل توسعه­ای، مهم­ترین نظریه در ارتباط با زنان است، فرض بر این است که در کشورهای جهان سوم، افزایش مشارکت زنان در امور اقتصادی خود به خود باعث افزایش برابری خواهد شد. در واقع در این نظریه تمرکز از روی زنان برداشته شده و بر محور توسعه قرار گرفته است. از جمله عوامل بروز مشکلات در مسیر اجرای برنامه ­های مذکور عدم وجود تکنولوژی تولیدی مناسب و پایین بودن سطح سواد زنان بوده است.

۳-۳-۱-۵- نظریه تواناسازی

نظریه تواناسازی هنوز به طور رسمی در سطح جهان شناخته نشده و به صورت مدون درنیامده است اما توسط یونیسف به کار گرفته می شود. این نظریه که بر اساس مطالعات کارشناس توسعه، «سارا لانگوی» اهل زیمباوه می­باشد، به طور عمده از تجربه ریشه­ای ارگان­ها در جهان سوم نشأت گرفته و در آن کمتر از تحقیقات زنان در کشورهای توسعه ­یافته استفاده شده است. در این نظریه حقوق برابر زنان در مقابل مردان مورد توجه اکید قرار گرفته است و نابرابری بر مبنای جنسیت ، طبقه اجتماعی و نژاد محکوم شده است. براساس این سیاست، هر فردی باید موقعیت آن را داشته باشد که از تمام خلاقیت­ها و توانایی­های خود استفاده کند و ارزش­های زنان پیرامون حفاظت و همبستگی، توصیف­گر روابط انسانی باشد. برنامه تواناسازی، دو دسته استراتژی را برای تحقق اهداف خویش مطرح می­سازد. دسته اول استراتژی­ های کوتاه­مدت (ایجاد کار در بخش رسمی و غیر رسمی و …) بوده که بیشتر در مورد احتیاجات علمی جنسیتی است. اما دسته دیگر استراتژی­ های بلندمدت (برای شکستن ساختارهای نابرابری بین طبقه اجتماعی، جنسیت و ملت­ها از طریق آزادی ملت­ها از قیود استعمار و استعمار جدید، تغییر جهت دادن از استراتژی­ های صادراتی در امر کشاورزی و کنترل فعالیت­های شرکت­های چند ملیتی) می­باشد.
شرط لازم برای تواناسازی زنان در این نظریه، افزایش برابری در پنج معیار دسترسی، رفاه، آگاهی، مشارکت و کنترل می­باشد. تا جایی که طرفداران تواناسازی معترفند، دستیابی به موفقیت مورد انتظار در این نظریه تنها با تلاش مستمر و سیستماتیک سازمان­های زنان و انجام کارهای مهمی توسط گروه ­های مشابه، همچون تغییرات قوانین بسیج سیاسی، آگاه­سازی و آموزش مردمی میسر می­گردد. به طور کلی، تفاوت اساسی این نظریه با سایر سیاست­ها در این است که قوانین از بالا به پایینِ دولتی را، دارای محدودیت­هایی دانسته و دستیابی زنان به نیازهای خود را مشکل می­شمارد.[۱۵۵]

۳-۳-۲- رویکردهای مرتبط با تأثیر توسعه بر نابرابری جنسیتی

اغلب مطالعات صورت­ گرفته درباره نقش جنسیت و توسعه، با در نظر گرفتن تأثیر رشد و توسعه بر نابرابری جنسیتی، سه رویکرد فکری را نشان می­دهد.

۳-۳-۲-۱- رویکرد نوگرایی- نئوکلاسیک

بر اساس دیدگاه نوگرایی، رشد توسعه منجر به کاهش نابرابری­ها خواهد شد. نگرش این دیدگاه در این است که، کاهش در تبعیض در برخورداری از امکانات رفاهی و تبعیض در آموزش و به دنبال آن، کاهش در تبعیض علیه زنان در نتیجه رشد فرصت­های شغلی و رقابت به وجودآمده­ی ناشی از رشد اقتصادی به تدریج دسترسی به منابع مالی را میسر خواهد کرد. در شرایط رشد اقتصادی، میزان تقاضا برای کارکنان متخصص، بالا می­رود. از این رو، در شرایطی که دسترسی به کسب مهارت و آموزش (بدون در نظر گرفتن جنسیت) برای همه میسر باشد، عامل رقابت حداقل در دوره­ زمانی متوسط تا طولانی مدت را کم کرده و اعمال تبعیض برای کارفرمایان، آنان را متضرر خواهد کرد. به­علاوه، تجارب کشورهای جنوب شرق آسیا نشان داده که، سرمایه ­گذاری در آموزش بانوان، تولید اجتماعی را افزایش داده و زمینه را برای رشد و توسعه بیشتر فراهم می­ کند.

۳-۳-۲-۲- دیدگاه بوزروپ

به دنبال انتشار کتاب «نقش زنان در توسعه­­ی اقتصادی» نوشته­ی استر بوزروپ درسال ۱۹۷۰، مطالعات گسترده­ای درباره نقش اجتماعی و اقتصادی زنان در سراسر دنیا انجام شده است. وی کوشید مفهوم زنان در توسعه، در یک چهارچوب بین ­المللی قرار گیرد. به اعتقاد بوزروپ در کشورهای فقیر در دوره­ قبل از رشد اقتصادی بازار و شهرنشینی، اختلاف بهره­وری میان زن و مرد ناچیز بوده است. اما افزایش تبعیض در مورد زنان در جریان رشد اقتصادی منجر به کاهش حضور آنان در بخش­های نوین شد و اختلاف سطح بهره­وری افزایش یافت. بوزروپ در یکی دیگر از مطالعاتش که درزمینه­ی توسعه در کشاورزی انجام شده بود، به این نتیجه رسید که، تغییرات اساسی در نقش جنسیتی در کشاورزی، در اثر تغییرات جزئی در تکنولوژی زراعی می ­تواند حاصل شود. به عنوان مثال، اغلب فعالیت­های سنتی در مناطقی که شیوه ­های قدیمی کشاورزی رواج دارد، توسط زنان انجام می­ شود. با جایگزین شدن شیوه ­های جدید کشاورزی، مردان بیش از زنان به گونه­ های جدید بذر و ابزار کشاورزی دست می­یابند و ماشین­آلات کشاورزی را اداره می­ کنند. زمانی که مردان در اثر چنین شرایطی شیوه ­های نوین کشاورزی را بیاموزند یا اعتبارات مالی دریافت کنند؛ میان بهره­وری تولید و هم­چنین درآمد زنان و مردان شکاف ایجاد خواهد شد. چنان چه سیاست­گذاران امکان دسترسی زنان را به آموزش و تحصیلات فراهم کنند و همچنین بازار، نیاز به نیروی کار مؤنث داشته باشد این فرایند ممکن است به نفع زنان تغییر کند. بر اساس مشاهدات بوزروپ رشد اقتصادی تنها عامل مؤثر نیست. درصورتی­که وابستگی­های اجتماعی و موانع فرهنگی شدید باشد، با وجود رشد اقتصادی، موقعیت زنان بهبود نخواهد یافت و زنان هم­چنان در بخش­های عقب­مانده­تر استخدام می­شوند.
تحلیل ماریان شمینک از مباحثی که بوزروپ مطرح کرده است به این صورت است که، از نظر کیفی تغییرات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه با کشور های توسعه ­یافته متفاوت است. او کشور ونزوئلا را، به عنوان نمونه، بیان می­ کند که، نیاز به نیروی کار غیرماهر با وارد شدن فناوری­های جدید کاهش می­یابد. وجود این تکنولوژی­ها در کنار نیروی کار آموزش دیده و ماهر، از یک طرف، تقاضا را برای جذب نیروی کار کاهش داده و از طرف دیگر، توسعه بوجود آمده در صنایع منجر به تقاضای بیشتر برای نیروی کار مرد می­ شود؛ و در نهایت در اثر این روند توسعه، زنان به ناچار به حاشیه رانده شده و به عنوان نیروی کار ارزان مورد استثمار قرار می­گیرند.
به طور مشابه مطالعات در کشور ایران نیز نشان داده است که، بر خلاف تصور، تجربه­ پنجاه سال برنامه و راهبردهای توسعه­ای که با تاکید بر رشد اقتصادی صورت گرفته بود؛ و گمان می­رفت توسعه اقتصادی و افزایش درآمدها بتواند به کاهش فقر، عدالت و برابری در جامعه بیانجامد؛ نتوانسته است به تنهایی نابرابری جنسیتی را از بین ببرد. در دوره­ های دیگر، غلبه «دیدگاه توسعه سیاسی» بر برنامه­ ریزی کشور نیز، نتوانست عدالت جنسیتی را به ­وجود آورد.

۳-۳-۲-۳- مطالعات زنان در توسعه

به عقیده پارپارت عواملی از قبیل: ساختارهای خانوادگی مردسالاری و نابرابری­های جنسیتی نهادینه شده در سطح اجتماع، که به عنوان هنجارهای اجتماعی مطرح می­شوند، مهم­ترین نقش را در ایجاد نابرابری­ها، ایفا می­ کنند. پارپارت نیز رشد اقتصادی را عاملی برای آسیب­پذیری زنان مطرح کرده است. مطالعات موجود در این زمینه نشان می­دهد که، در برابر تمایل جامعه­ مردمدار و زن­ستیز به ازدواج دختران و تربیت آنان برای خانه­­داری از یک سو و واگذاری فرصت­های اشتغال به مردان از سوی دیگرو همچنین نحوه­ ورود زنان به بازار کار و توزیع آنان در بخش­های مختلف اقتصادی از جمله عواملی است که تشدیدکننده­ی نابرابری­های موجود در فضای بازار کار است.
در دو دهه­ اخیر در بسیاری از کشورها سهم زنان از کل نیروی کار افزایش یافته است و به احتمال بسیار زیاد این روند ادامه خواهد یافت؛ اما توزیع برابر مشاغل مختلف بین زنان و مردان ، با درآمد مساوی آنان همراه نبوده است. برای مثال، در ژاپن دستمزد زنان گاهی تا ۲/۶۰ درصد کمتر از دستمزد مردان است؛ و یا در جمهوری کره، در بعضی موارد به زنان تا ۴۵ درصد کمتر از مزد مردان پرداخت می­ شود. با افزایش این مقدار، مزد زنان از ۷۳ درصد مزد مردان در سال ۱۹۶۲، به ۸۶ درصد در سال ۱۹۸۱ رسیده است.
سوزان تیانو در زمینه تأثیر توسعه اقتصادی بر ایجاد نابرابری میان زن و مرد سه دیدگاه متضاد مطرح می کند.
۱) نگرش ادغام شدن: بر اساس این دیدگاه، گسترش توسعه به دلیل افزایش درگیری زنان در فعالیت­های عمومی و اقتصادی، منجر به افزایش برابری بین زن و مرد می­گردد؛ چرا که زنان نقش مؤثرتری در فعالیت­های عمومی و اقتصادی ایفا می­ کنند. این دیدگاه همانند دیدگاه نوگرایی- نئوکلاسیک­، تأکید بر نقش مثبت توسعه در کاهش نابرابری­ها و بهبود وضعیت زنان در مسیر توسعه دارد. نگرش ادغام شدن تنها یک دیدگاه است و به نظر نمی­رسد که با توسعه جوامع، زنان آزاد شوند و برابری میان زنان و مردان حاصل شود.
۲) نگرش حاشیه­ای شدن: این دیدگاه تأکید بر وابسته شدن زنان به مردان از نظر اقتصادی و همچنین از دست رفتن کنترل زنان بر منابع با توسعه سرمایه­داری دارد، چرا که معتقد است توسعه سرمایه­داری سبب می شود زنان کارهای تولیدی را کنار گذاشته و فعالیت­های آن­ها به مسائل خصوصی و خانه­داری محدود شود. این دیدگاه از لحاظ تأثیر منفی توسعه بر زنان، با دیدگاه بوزروپ هم عقیده است، اما بر خلاف بوزروپ بیشتر به کنار گذاشته شدن زنان در فرایند توسعه توجه کرده است و به تغییر بهره­وری در فرایند رشد و توسعه اقتصادی توجه نکرده است.
رالسر بلامبرگ به طور خلاصه سه عامل افزایش بار واقعی زنان، کاهش امکانات اصلی زنان و کاهش رفاه و فرصت­های زنان به عنوان انسان را به عنوان عوامل به حاشیه کشیده شدن زنان با گسترش توسعه اقتصادی معرفی کرد.
مهاجرت مردان به کشورهای جهان سوم جهت مشارکت در اقتصاد تجاری و محروم بودن زنان از این امکانات معمولاً موجب می­ شود که زنان دسترسی کمی به فناوری­های نوین، اعتبارات مالی و تعاونی­ها داشته باشند و آن زمانی است که مردان با هدف به دست آوردن درآمدهای دائمی، مسئولیت­های خانگی سنتی مردانه را رها کرده و زنان برای تغذیه خانواده در کنار کارهای خانه به کشت محصول نیز می­پردازند. بر اساس گزارش کمیته­ی موقعیت زنان در کشور هند، زنان به علت نبودن فرصت­ها برای فراگیری مهارتهای جدید و عدم کارایی مهارت­ های تولیدی سنتی آنان در اقتصاد نوین، ضعیف شده و نهایتاً به حاشیه رانده شده اند.
۳) نگرش استثمار شدن: بر اساس این رویکرد، نیروی کار زنانه در اثر نوسازی، به دستمزد پایین می­انجامد و همین امر موجب می­گردد، زنان جذب بازار نیروی کار جهت تولیدات صنعتی گردند؛ اما از آن جا که به عنوان نیروی کار فرعی به شمار می­روند، مورد استثمار قرار می­گیرند. این فرض که زنان تنها وظیفه تأمین مالی خود را به عهده دارند و این که مردی از آن­ها حمایت مالی می­ کند، مهم­ترین دلایل پایین­تر بودن دستمزد پرداختی به زنان نسبت به مردان در صنایع تولیدی می­باشد.
عواملی از قبیل صنعتی شدن و رشد اقتصادی زنان را تشویق می­ کند تا در خارج از خانه نیز به فعالیت­های تولیدی بپردازند. اما این امکان وجود دارد که ارزش نسبی مشارکت اقتصادی زنان کاهش یابد؛ به خصوص اگر مهارت لازم برای اشتغال در بخش­های دوم و سوم اقتصادی را دارا نباشند و یا فاقد تحصیلات باشند. هم­چنین، چنانچه میان اعضای خانواده جهت دست­یابی به شغل رقابت وجود داشته باشد، معمولاً زنان هستند که از میدان خارج خواهند شد. از این رو، بهبود وضعیت زنان جهت ارتقا تحصیلات و دسترسی به سرمایه و نتیجتاً رسیدن به برابری جنسیتی مهم­ترین هدف دیدگاه «زنان در توسعه» می­باشد. از آنجا که دیدگاه زنان در توسعه، زنان جهان سوم را زنانی خاموش نمایش می­دهد، نویسندگان حوزه­ زنان، این دیدگاه را دیدگاهی از بالا به پائین معرفی می­ کنند.
چندی پس از اجرای پروژه زنان در توسعه، این نتیجه به دست آمد که، در نظر گرفتن زنان به عنوان گروه هدف، به تنهایی، بدون توجه به موقعیت مردان و مجبور ساختن آنان به همکاری و مشارکت با زنان نمی­تواند موفق باشد. از این رو، رویکرد «زنان در توسعه» با کمی تغییر به رویکرد «جنسیت و توسعه» تغییر یافت. به همین ترتیب همه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاست­های توسعه­ای از دیدگاه تفاوت­های جنسیتی بار دیگر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ایجاد این تغییرات قبل از اعمال سیاست­های روابط جنسیتی و قبل از این که بازسازی ساختارها و نهادها را دربرگیرد؛ از تغییر ذهنیت­ها آغاز شد. [۱۵۶]

۳-۴- تحلیل مطالعات نابرابری­ جنسیتی

نقش زنان در بسیاری از کشورها تحت تأثیر سنت­ها، قالب­ها و الگوهای ساختاری جامعه است و چشم­پوشی از این سنت­ها، آداب و رسوم و قوانین حاکم در هر جامعه، کاربرد سیاست­هایی را با هدف بهبود موقیعت زنان تضعیف می­ کند.