- افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارمندان
- ۵۰ درصد افزایش بودجه سالیانه دریای آزادمان خیریه و رساندن آن به ۱۲۰ میلیون دلار
- ۷/۲۶ میلیون دلار اختصاص بودجه سالیانه به پروژههای صندوق ملی خیریه(اسدی،۱۳۹۱: ۴۴۰)
اگرچه عربستان توانسته هزینههای این اصلاحات گستردهی اقتصادی را از طریق سرمایهی انباشتهشده ناشی از افزایش قیمت نفت در سال ۲۰۰۴ تأمین کند، امّا با توجه به جمعیت عربستان و نرخ زادوولد و دیگر مشکلات اقتصادی در بلندمدت با کسری بودجه مواجه خواهد شد . پس از تردیدهایی که در مورد میزان واقعی ذخایر نفتی عربستان منتشر شد و هنوز هم در هالهای از ابهام قرار دارد، اخیراً بانک سرمایهگذاری “سیتی گروپ” گزارشی در مورد آینده نفتی عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین دارنده ذخایر نفتی جهان منتشر کرده و در آن پیشبینی کرده که این کشور تا سال ۲۰۳۰ به یک واردکننده نفت خام تبدیل خواهد شد. در سناریوهای طراحی شده توسط این بانک، عامل اصلی این امر “رشد تقاضای داخلی این کشور حدود ۶/۷ درصد در هرسال” و “عدم مدیریت بهینه تقاضا” عنوانشده است. در سال ۲۰۱۰ نیز ادعاهای مشابهی از سوی “چاتم هاوس” انگلیس و بانک سرمایهگذاری “جدوا” مطرح شد و آنها نیز هشدار دادند درصورتیکه مدیریت تقاضا در این کشور کارآمدتر نشود، امپراتوری نفتی عربستان در آیندهای نهچندان دور فرو خواهد پاشید. چاتم هاوس دسامبر گذشته اعلام کرد که عربستان تا سال ۲۰۳۸ به واردکننده خالص نفت تبدیل خواهد شد و بانک سرمایهگذاری جدوا همظرفیت صادرات نفت خام عربستان سعودی را تا سال ۲۰۳۰ معادل ۹/۴ میلیون بشکه در روز برآورد کرده بود. (پاشنگ، ۱۳۹۱)
دولت عربستان در کنار این بستههای اقتصادی مجموعهی دیگری از اقدامات همزمان را برای کنترل اوضاع و جلوگیری از گسترش آن انجام داد.بهطوریکه در تاریخ ۴ فوریهی ۲۰۱۱ شیخ عبدالعزیز آل شیخ مفتی اعظم و بزرگترین مقام مذهبی کشور عربستان ضمن محکوم کردن تظاهرات در کشورهای عربی آن را اقدامی مخرب و هرجومرج طلبی عنوان کرد که از سوی دشمنان اسلام برنامه رزی و اجرا میشود. از طرف دیگر در تاریخ ۶ مارس ۲۰۱۱ که در این روز از سوی مخالفین دولت عربستان بهعنوان روز خشم نامگذاری شده بود شورای کبار العلما که بهعنوان مهمترین واصلیترین نهاد مذهبی تأثیرگذار در این کشور است بیانیهای را در خصوص ممنوعیت شرعی تظاهرات در عربستان صادر کردند. Gause, 2011:9))
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با توجه به ویژگیهای مذهب وهابیت که در آن نهتنها حق رأی جایگاهی ندارد بلکه در آن مجوز خروج علیه حاکم هرچند جائر را نمیدهد. لذا از همان آغاز شکلگیری تحولات در کشورهای جهان عرب که در آنها به دنبال دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی بودند بهطور طبیعی در مقابل آن واکنش نشان دادند.فتواهای مختلفی از جانب رهبران دینی این کشور در خصوص جایز نبودن قیام صادر شد.البته این قبیل موضعگیریها بیسابقه نیست بهطوریکه بن باز مفتی سرشناس سعودی که در سال ۱۹۹۹ درگذشته موضعگیری مشابه ای داشت که در آن نصیحت کردن به حاکمان را غیرقانونی اعلام نمود و در اظهارنظر دیگری تظاهرات و قیام مردم فلسطین را نیز غیر اسلامی اعلام نمود.(Moussalli.2009:9)
عبدالعزیز آل شیخ مفتی عام عربستان تظاهرات مردم مسلمان در برخی کشورهای عربی را برنامهریزیشده و هدفدار دانست و مدعی شد: دشمنان اسلام در نظر دارند کشورهای عربی و اسلامی را تجزیه کرده و آنها را از کشورهای بزرگ و قدرتمند به چند کشور کوچک تبدیل کنند.او دریکی از خطبههای نماز جمعه در مسجد ترکی بن عبدالله در ریاض کسانی را که در تظاهرات شرکت میکنند یا آنها را ترتیب میدهند را جهادگران درراه طاغوت خواند و جریان بیداری اسلامی را طرحی در جهت ضربه زدن به امت اسلامی و از بین بردن دین ، اصول و اخلاق دانست.
همچنین صالح البدیر امام و خطیب نماز جمعه در مسجد نبوی تظاهرات مردم را خروج بر حاکم اسلامی دانست و گفت: بنا بر مذهب سلفی خروج بر حاکم اسلامی حرام است.از طرف دیگر اسامه بن عبدالله خطیب مسجدالحرام نیز تظاهرات را باب فتنه و راه ایجاد تفرقه خواند و دو نعمت سیری و امنیت را هدف نهایی از زندگانی در زمین دانست.صالح الفوزان از علمای بزرگ سلفی در عربستان سعودی و جزء هیئت کبار العلما در مقابل جریان بیداری اسلامی اینچنین موضعگیری میکند: دین ما دین هرجومرج نیست بلکه دین انضباط است.تظاهرات کار مسلمین نیست زیرا دین اسلام دین رحمت است نه هرجومرج و اغتشاش. این تظاهرات ایجاد فتنه میکند و باعث ریخته شدن خونها و تخریب اموال عمومی میشود.(دوست محمدی، ۱۳۹۱: ۲۱)
از طرف دیگر مطبوعات و رسانههای رسمی این کشور ضمن آنکه این تحولات را عامل هرجومرج میدانستند آیندهای مبهم را برای این کشورها پیشبینی میکردند. بعد از گسترش تحولات در کشورهایی چون مصر و تونس، مقامات این کشور در ۱۴ ژانویه به زینالعابدین بن علی اجازهی اقامت در این کشور دادند و سعود الفیصل برای جلوگیری از اعتراضات علیه این اقدام آن را با مهماننوازی اعراب توجیه کرد. (Al-Rasheed, 2013:33)
هرچند که اعتراضات داخلی در عربستان سعودی گروههایی مانند دانشجویان و لیبرالها را نیز شامل میشد اما حوزهی اصلی اعتراضات و تداوم جنبش اعتراضی مربوط به مناطق شیعهنشین بود.لذا این امر این فرصت را در اختیار مقامات سعودی قرارداد تا با متهم ساختن عوامل خارجی و به خصوص جمهوری اسلامی ایران از این طریق و به بهانهی همکاری با بیگانگان علیه وحدت ملی به سرکوب قیامها دست بزند.درواقع سعودیها همواره در رویارویی با اعتراضات و بحرانهای داخلی با اتخاذ گفتمان فرقهای عربستان در جریان جنگ ایران و عراق، جنگ صعده و نیز بحران بحرین شاهدی بر این مدعاست.لذا سعودیها با تکیهبر توان مالی و قدرت خرید وفاداری همانند گذشته با اتخاذ گفتمانی فرقهای دست به سرکوب بزنند.این گفتمان بهرغم بهکارگیری چندباره از سوی رهبران آل سعود همچنان دارای کارآمدی نسبتاً مطلوبی برای این کشور در رویارویی با دگرگونی و بحرانهای داخلی دارد.(احمدیان ،۱۳۹۰: ۸۵)
هدف این برنامهها جلوگیرى از بروز تنش و اعتراضات سیاسى در کشور بود، ولى حاکمان عربستان همچنان هیچ تحول و یا اصلاحات سیاسى داخلى را براى عدم مشروعیت خاندان آل سعود در دستور کار قرار ندادهاند و تنها در تلاشاند با مسائل مالى مردم شبهجزیره را تشویق به وفاداری هرچه بیشتر به خاندان آل سعود کنند. تنش و تقابل شدید بین محافل و جریانهای تحول طلب داخلى عربستان ازجمله دادن حقوق بیشتر به زنان و یا مشارکت سیاسى شهروندان با محافل محافظهکار و سنتى که با هرگونه تحول مخالفاند ادامه دارد. هرگونه اقدامى از سوى محافل بهظاهر تحولخواه براى اجراى اصلاحات اجتماعى و سیاسى موجب واکنش شدید از سوى مراکز قدرت سنتگرا و مفتیهای افرا ط گرا در مقابله با اصلاحطلبان میشود و زمینه را براى بروز تنش فراهم میکند. (پارسا پور،۱۳۹۱: ۳۹)
۳-۵-۱- رقابت منطقهای با ایران
عربستان سعودی بهعنوان رهبر مخالفان انقلاب در خاورمیانه عمل کرده است .این کشور نگران آن است که نیروهای ضد عربستانی چون ایران از نفوذ این کشور در خاورمیانه بکاهند . سیاستهای اتخاذشده از جانب عربستان ، این کشور را بهعنوان سنگر محافظهکاری در منطقه قرار داده است که آن بهشدت با هرگونه تحول انقلابی مخالفت میشود . (Haykel, project-syndicate.org)
بعد از شکلگیری انقلاب ۱۹۷۹در ایران، عربستان این کشور را بهعنوان یک چالش استراتژیک میشناخت و لذا بخش قابلتوجهی از توان عربستان برای مقابله با هژمونی منطقهای ایران صرف میشود.این چالش از ادعای ایران برای رهبری جهان اسلام و تلاش برای مشروعیت زدایی از رژیم عربستان ناشی میشود بهطوریکه نگرانی عربستان از این مشروعیت زدایی باعث شد که ملک فهد در سال ۱۹۸۰ از رژیم آل سعود بهعنوان خادم حرمین شریفین نام ببرد تا از این طریق خود را بهعنوان رهبر جهان اسلام معرفی کند. ( Al Tamamy, 2012:145)
تهدید استراتژیک ایران برای عربستان از این عوامل ناشی میشود:
- ایران خود را بهعنوان قدرت برتر در منطقهی خلیجفارس مطرح کرده است. این تهدید ازآنجا ناشی میشود که تهران بارها تهدید به مسدود کردن تنگه هرمز نموده است.( Mostafavi,2011)
- تأثیرگذاری گستردهی ایران درروند جنگ و صلح در تمامی مناطق خاورمیانه :
ایران در حال حاضر به خاطر کنترل بر حزبالله لبنان و روابط قوی با حماس و جهاد اسلامی در فلسطین قدرت زیادی درروند جنگ و صلح در خاورمیانه دارد. بهطوریکه در جریان جنگ حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ و پیروزی حزبالله سبب کاهش نفوذ گستردهی ریاض در لبنان و بهتبع آن در خاورمیانه شد.
- نفوذ گسترده و قاطعانهی ایران در عراق بعد از سقوط صدام:
دولتمردان سعودی معتقدند بعد از سقوط رژیم صدام در عراق و روی کار آمدن شیعیان در این کشور که با عربستان مرز مشترک دارد عامل مهم دیگری در این کاهش نفوذ عربستان در منطقه محسوب میشود.
- برنامه هستهای ایران:
از نگاه عربستان تأسیسات هستهای ایران هرگز از سوی اسرائیل و دولتهای غربی مورد هدف قرار نخواهد گرفت و این توانایی هستهای این قابلیت را در اختیار ایران قرار میدهد تا ضمن ایجاد یک چتر حمایتی ، دربرتری ایران بر سایر رقبای منطقهای خود در خلیجفارس کمک میکند. و لذا عربستان برنامهی اتمی ایران را بهعنوان تهدیدی بالقوه برای خود و سایر همپیمانان منطقهای خود تلقی میکند. ( Al Tamamy, 2012:146)
از نگاه عربستان،ایران توانایی گستردهای در بسیج شیعیان عربستان و سایر کشورهای حوزهی خلیجفارس علیه حکام خود دارد. (Cordesman,2009)یکی از فرصتهای بزرگی که با وقوع بیداری اسلامی در اختیار عربستان قرار گرفت رهبری بلامنازع در سازمان شورای همکاری خلیجفارس بود که این امر خود را در ارسال نیروهای عربستانی به بحرین و مداخله در یمن و سوریه خود را نشان داد. ( Al Tamamy, 2012:149) حمایت عربستان از تغییرات در برخی کشورها همچون سوریه و مخالفت با برخی دیگر همچون بحرین بیشتر به تلاشی برای تغییر توازن قوای منطقهای به ضرر جمهوری اسلامی ایران برمیگردد. در این راستا، عربستان سعودی تنها از تغییرات در کشورهایی حمایت میکند که باعث تضعیف موقعیت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران میشوند. (ترابی،۱۳۹۰)
۳-۵-۲- فرقهگرایی بهعنوان پاسخ عربستان به بیداری اسلامی
واکنش دولت عربستان به اعتراضات داخلی تا حد زیادی دنباله رویکردهای گذشته رژیم در مقابل مطالبات مردمی بوده است که شامل برخی اصلاحات ظاهری ،اعطای امتیازات اقتصادی و مالی به بخشهای مختلف جامعه و همچنین بهکارگیری ابزارهای امنیتی و مشت آهنین در مقابل معترضین بهعنوان محور اصلی رویکرد واکنشی آل سعود بوده است.اما بااینوجود رویکرد جدیدی از جانب دولت عربستان در مقابله با این اعتراضات در زمان وقوع تحولات داخلی این کشور به استراتژی مقابلهای آن اضافه شد و آنهم مرتبط ساختن اعتراضات به عوامل و عناصر خارجی باهدف انتقال تهدید از عرصهی داخلی به خارج و همچنین کنترل جنبشهای پیرامونی بهمنظور جلوگیری از اشاعهی جدی آنها به مرزهای داخلی بود. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۴۱)
عربستان از فرقهگرایی بهعنوان استراتژی ضدانقلابی علیه تحولات منطقهای استفاده کرده است که با دامن زدن اغراقآمیز به اختلافات قومی و مذهبی در این راستا گام برداشته است. لذا فشاری که از تحولات و اعتراضات داخلی این کشور ناشی شد باعث آن شد تا آل سعود از این طریق بتواند وفاداری اکثریت سنی در این کشور را جذب کند. سیاست فرقهگرایی عربستان میبایست در چارچوب تحولات خاورمیانه بررسی شود زیرا تحولات کشور بحرین که با تظاهرات اکثریت شیعه در این کشور مواجه شده بود و نزدیکی بحرین به مناطق شیعهنشین عربستان، هرگونه تحول بنیادین در این کشور میتوانست آغازی بر گسترش تحولات انقلابی در عربستان باشد.استراتژی فرقهگرایی عربستان در سرکوب جنبش دموکراسی خواهی بحرین موفق بود.
اقدام عربستان در لشکرکشی به بحرین ضمن سرکوب مخالفتها در این کشور سیگنالهای قوی به معترضین اهل سنت و اقلیت شیعه در کشور خود فرستاد که روابط مذهبی و خویشاوندی و اجتماعی گستردهای با مردم بحرین دارند.عربستان سعودی تبعیضهای جهتدار مذهبی و سیاسی علیه شیعیان ساکن مناطق شرقی خود اعمال میکند. اگرچه این تبعیضها فشارهای گستردهای به این اقلیت وارد نمود اما سبب انسجام و تقویت بسیج عمومی آنها علیه آل سعود شده است. اگرچه فعالیتهای اعتراضی شیعیان علیه سیاستهای آل سعود دارای فراز و نشیبهای گستردهای قبل از تحولات اخیر خاورمیانه بوده است اما شروع این تحولات باعث شروع دوبارهی اعتراضات شیعیان شد. لذا بسیاری از مخالفان تبعیدی خارج از کشور به همراه فعالان سیاسی داخلی خواستار برگزاری تظاهرات و آزادی زندانیان سیاسی شدند. آنها همچنین خود را بهعنوان حامیان معترضین شیعه بحرینی معرفی میکردند. (Al-Rasheed,2011:515)
دولت عربستان معترضین سنی مذهب مانند جنبش اسلامی اصلاحات در عربستان(Mira) و حزب امت و فعالان شیعهای را که در اعتراضات مارس شرکت کرده بودند را عامل دشمن و به خصوص ایران میدانست. این استراتژی دولت عربستان بهمنظور دستیابی به دو هدف طراحی شده است:
اول اینکه این استراتژی مجوز سرکوب اعتراضات مناطق شیعهنشین که خواستار اصلاحات سیاسی هستند را در اختیار نیروهای نظامی و امنیتی آل سعود قرار میدهد. عمده تظاهراتی که توسط شیعیان انجام میشود در شهرهای قطیف،سیهات و عوامیه انجام میشود.
دوم اینکه با توسل به این استراتژی مبنی بر حمایت ایران از شیعیان مناطق شرقی منجر به بسیج اکثریت سنی معترض علیه شیعه و درنهایت از گسترش اعتراضات در این کشور جلوگیری میکند. لذا با این روش این دید را در میان معترضین اهل سنت القاء میکند که منشأ تظاهرات از تلاشهای خارجی ناشی میشود و جزء ناامنی و تجزیهی کشور ،دستاوردی برای عربستان نخواهد داشت. (Al-Rasheed,2011,520)
۳-۵-۳-حمایت آل سعود از دیکتاتورهای ساقطشده عربی
حمایت آل سعود از دیکتاتورهای جهان عرب مسئله دور از ذهنی نبود و در طول انقلاب منطقه بهصورت آشکار اتفاق افتاد. این مسئله در گام اول پس از انقلاب تونس با دیکتاتور نوازی بن علی آغاز شد و بعدها در تلاش برای ابقای علی عبدالله صالح، مبارک و آل خلیفه بروز پیدا کرد. “محمد القحطانی"، حقوقدان عربستانی در مصاحبه با روزنامه « پانوراما » عربی چاپ انگلیس گفته بود، برپاداشتن این آدابورسوم مهماننوازی که رژیم آل سعود مدعی آن هستند،نمایانگر این است که این رژیم با دیکتاتورهای سرنگونشده پناهنده به عربستان شریک جرم و جنایات این افراد تلقی میشوند.
حمایت آشکار عربستان از حکومتهای دیکتاتوری منطقه از پناهندگی به “زینالعابدین بن علی” دیکتاتور تونس آغاز شد.زمانی که خشم و غضب مردم انقلابی تونس بن علی را سرنگون کرد و دوستان و همپیمانان غربیاش هم از پناه دادن به وی طفره رفتند، او از کشورش گریخت و آل سعود استقبال گرمی از وی ترتیب داد.با انقلاب مردم مصر در ۲۵ ژانویه آل سعود به حسنی مبارک همچون زینالعابدین بن علی قول داد که تمام وسایل رفاه، آسایش و آرامش خود و خانوادهاش را فراهم کند و از مبارک نیز دعوت کرد تا به دوست دیرینهاش،بن علی در عربستان بپیوندد،اما منافع چندین برابری مبارک نسبت به بن علی وی را راضی به پذیرش پناهندگی در عربستان نکرد.اما درحالیکه عربستان سعودی یک میلیارد دلار برای مصادره انقلاب مردمی مصر هزینه کرده بود، معاون رهبر گروه اخوان المسلمین مصر از پیشنهاد ۴ میلیارد دلاری عربستان به مصر برای تحویل گرفتن حسنی مبارک دیکتاتور پیشین این کشور پرده برداشت.(صناعی،۱۳۹۱: ۳۷)
۳-۵-۴- واکنش آل سعود نسبت به اعتراضات فضای مجازی
از طرف دیگر یکی از مسائلی که دولتمردان سعودی را با چالش مواجه ساخته است حجم بالای کاربران اینترنتی و شبکههای اجتماعی در این کشور است و معترضین از این فضا برای سازماندهی اعتراضات و انتقاد به وضعیت سیاسی و اجتماعی عربستان از آن بهره میگیرند. (Haykel,2013:3)
از همین رو حاکمان عربستان تلاش میکنند تا با کنترل آن از ورود این امواج به کشور خود جلوگیری کنند.بهطوریکه در اواخر سال ۱۳۹۰ رسانههای غربی، خبری را منتشر کردند که بر اساس آن مقامات عربستان سعودی تلاش میکنند تا با حضور در شبکههای اجتماعی همچون توئیتر و فیسبوک اقدام به برقراری ارتباط با جوانان کنند.لذا کنار هم قرار دادن این خبر با تلاش خاندان آل سعود برای خرید امتیاز فیسبوک و توئیتر نشان میدهد که حاکمان عربستان در اندیشهی بهرهبرداری از این شبکهها و پیشبرد اهداف خود برای جلوگیری از گسترش موج بیداری اسلامی در کشور خود هستند.در آذر ۱۳۹۰ اعلام شد که ولید بن طلال برادرزادهی ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی با خرید ۳۰۰ میلیون دلار از سهام شبکهی اجتماعی توئیتر به یکی از سهامداران اصلی این شرکت تبدیل شد.(ضیائی پور،۱۳۹۰ :۳۳۴)
از طرف دیگر در زمان اوجگیری انقلاب کشورهای عربی و استفاده جوانان انقلابی از فیسبوک برای گسترش قیام خود ، عنوان شد که پادشاه عربستان برای خرید شبکهی اجتماعی فیسبوک پیشنهاد ۱۵۰ میلیارد دلاری ارائه داده است.هدف از این پیشنهاد آن بود تا عربستان از کشیده شدن دامنهی تحرکات فیسبوکی به این کشور جلوگیری کند.لذا در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ دیداری میان پادشاه عربستان و زوکر برگ مالک فیسبوک انجام شد و در این دیدار مالک فیسبوک به آل سعود اطمینان داد که اجازه ندهد صفحهها و پیامهای ضد پادشاهی عربستان در این شبکهها ورود پیدا کنند.تلاش حکام سعودی برای جلوگیری از گسترش انقلابهای خاورمیانه به کشورشان تنها به تحرکات سیاسی صرف محدود نشد و در کنار تحرکات اقتصادی و سیاسی از پتانسیل علمای مذهبی خود نیز استفاده کرد .بهطوریکه نشریهی فارن پالیسی این فوکوس در مقالهای به قلم پائول موتر نوشت: مفتی اعظم عربستان سعودی فتوایی علیه سایت توئیتر صادر کرده است که در آن این شبکهی اجتماعی را صحنهی تبادل اتهامات و دروغپراکنی خوانده و از مسلمانان واقعی درخواست کرد تا از این شبکههای اجتماعی استفاده نکنند . (ضیائی پور،۱۳۹۰: ۳۳۵)
این موضوع بهخوبی کارکرد ابزاری مذهب در عربستان را به نمایش میگذارد مسئلهای که خود را در خصوص تحولات سوریه و بحرین نیز نشان داد و علمای وهابی در دو موضعگیری متضاد در قبال تحولات این دو کشور به صدور فتوا نمودند و دست عربستان را برای انجام هرگونه اقدامی باز گذاشتند.
فصل ۴
عربستان سعودی و تحولات بحرین
بحرین بهعنوان یکی از شش عضو شورای همکاری خلیجفارس با توجه به زمینههای تاریخی و ساختاری خاص خود درروند منطقهای خیزشهای مردمی در جهان عرب دچار بحران عمیقی شده است .این بحران و ابعاد، پیامدها و واکنشهای مربوط به آن تنها به مرزهای این کشور محدود نشده است و ابعاد و اهمیت منطقهای بالایی پیداکرده است. ایران و عربستان بهعنوان قدرتهای منطقهای مؤثر در تحولات منطقه طبیعتاً نمیتوانستند در مقابل فرصتها و تهدیدات ایجادشده بیتفاوت باشند و از ابتدای شروع این تحولات تلاش کردهاند با تکیهبر آرمانها و اهداف خود، در جهت تأمین خواستههای خود اقدام کنند.(آدمی،۱۳۹۱: ۱۴۳)
بحرین کشورى جزیرهای با ۷۰۶ کیلومترمربع، ۳۲ جزیرهی کوچک و بزرگ را در برگرفته که سه شهر جزیرهای و بندری منامه، محرق و ستره از مهمترین آنها هستند. بر اساس آمار سال ۲۰۱۰ یکمیلیون و سیصد و پنجاه نفر جمعیت دارد که هشتاد درصد آنها مسلمان شیعه هستند.این همان مسئلهای است که برخى را حساس کرده چون در بین کشورهایى که اکثریت از فرهنگ اسلامى سنى برخوردارند، عمده جمعیت بحرین به همراه ایران و عراق شیعه هستند. این موضوع بیش از همه حاکمان عربستان را شدیداً در هراس گذاشته است( حجت شمامی،۱۳۹۰: ۳۶)
بحرین تنها کشور حاشیه خلیجفارس است که خیزشی عظیم را شاهد بوده و این طبیعی است که رژیم آل سعود و دیگر همسایگانش که با سیستم دیکتاتوری اداره میشوند از رسوخ و گسترش امواج انقلاب به کشورهای خود هراسناک باشند. (سلیمی،۱۳۹۲: ۱۳)
بحرین دارای یک سابقهی طولانیمدت در مخالفت مردم باسیاستهای آل خلیفه است که این امر از سیاستهای تبعیضآمیز و نامتوازن این خاندان در قبال شیعیان ناشی میشود.(Peterson, 2001: 91)
قیام مردم بحرین نسبت به سایر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از وضعیت پیچیدهتری برخوردار بوده است. تحولات این کشور در ۱۳فوریه ۲۰۱۱ در منامه آغاز شد و در ابتدا اعتراضات بهصورت مسالمتآمیز در میدان مروارید منامه برگزار شد. (Kenneth, 2011: 5)
ملاحظات ژئوپلیتیکی بینالمللی بحرین، سبب پشتیبانی کشورهای غربی و عربی از نظام پادشاهی این کشور و عدم توجه به خواستههای معترضان شده است.به نظر تحلیل گران خودکامگی پادشاه بحرین و عدم انسجام معترضین بهعنوان سدی در مقابل انقلاب بحرین بوده است اما در کنار این موارد ژئوپلیتیک بحرین نیز نقش مؤثری در ناکامی خیزش مردمی این کشور داشته است.
تصمیم ورود نیروهای عربستانی به خاک بحرین که خود به یکی از مشکلات جدید حکومت و معترضان تبدیلشده تنها به خواست حاکم این کشور نبوده است؛ بلکه ویژگیهای ژئوپلیتیکی بحرین، کشورهای عربی و غربی را بر آن داشت تا از یکسو با باهدف ژئوپلیتیکی از ورود این نیروها طرفداری کرده یا در برابر آن سکوت کنند. (میرزاده کوهشایی،۱۳۹۱: ۲۹)
۴-۱- تحولات بحرین
بحرین با برخورداری از موقعیت ژئواستراتژیک که بهصورت جزیرهای در خلیجفارس واقعشده است همواره از سوی قدرتها و سازمانهای منطقهای و فرا منطقهای موردتوجه قرار داشته است؛ بهطوریکه بعد از حمله عراق به کویت و به خطر افتادن منافع آمریکا در خاورمیانه، بحرین یکباره موردتوجه آمریکاییها قرار گرفت تا از این کشور بهعنوان پایگاهی برای پشتیبانی جنگندههای آمریکایی استفاده شود که برای عقب نشاندن نیروهای عراقی از کویت راهی منطقه شده بودند (Singer: 1996:6). با توجه به موقعیت و اهمیت ویژه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک بحرین در سطح خاورمیانه و جهان، این کشور از دیرباز شاهد چالش قدرت و رقابت مداوم قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای بوده است (عزتی،۱۳۸۹: ۲۷).
این کشور به دلیل اوضاع جمعیتی، همواره کانون رستاخیز شیعه بوده است. اگرچه شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند ، ولی خانواده حاکم ( آل خلیفه ) و اکثر نخبگان سیاسی به آیین تسنن تعلق دارند. (لطفیان ، ۲۰۵:۱۳۸۷) مشکلات اجتماعی در بحرین ناشی از تبعیضهای دامنگیر، میان خانواده حاکم و دیگر طبقات از یکسو و از سوی دیگر میان سنیها و شیعیان است . در بحرین دودنیای متمایز از هم وجود دارد ؛ یک، دنیای اقلیت ثروتمند خاندان حاکم و وابستههای آنها (سنیها) و دوم، اکثریت مردم (شیعی) که از اغلب مزایای اجتماعی محروماند . (بحرانی ،۹:۱۳۸۱)
فرم در حال بارگذاری ...