وبلاگ

توضیح وبلاگ من

سایت دانلود پایان نامه : منابع کارشناسی ارشد با موضوع بررسی و ...

 
تاریخ: 28-09-00
نویسنده: فاطمه کرمانی
    • مرحله اول: تکثیر اولیه با بهره گرفتن از قلمه­های تک جوانه در محیط کشت جامد و شرایط نوری ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته که با بهره گرفتن از لامپ­های فلورسنت ایجاد شد و دمای ۲۲ درجه سانتی ­گراد.
    • مرحله دوم: تکثیر ساقه در محیط کشت مایع بصورت تعلیقی که در این مرحله ساقه­های حاصل از مرحله قبل پس از قطع ریشه و نوک ساقه به قطعاتی که دارای ۴-۳ جوانه جانبی باشند تقسیم می­ شود و به ظروف محتوی محیط کشت مایع منتقل می­گردد. سپس ظروف بر روی دستگاه شیکر با ۶۰ دور در دقیقه با شدت ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته قرار می­گیرند.
    • مرحله سوم: در این مرحله تولید غده انجام می­گیرد و به دو صورت اجرا می­ شود. در نوع اول مخلوطی از CCC و BAP تهیه و به محیط تکثیر مرحله قبل (محیط کشت مایع) اضافه می­گردد و در نوع دوم محیط کشت جدیدی که حاوی CCC و BAP با غلظت بالاست تهیه و جایگزین محیط کشت تکثیر مرحله قبل می­ شود. سپس کشت­ها به شرایط تاریکی دائم با درجه حرارت ۲۰ درجه سانتی ­گراد انتقال می­یابد.پس از چهار هفته، غده­ها برداشت می­شوند.

روش فوق در مرکز تحقیقات بین ­المللی سیب­زمینی[۱۱۶] (CIP) بعنوان یک روش استاندارد مورد استفاده است و برای تولید غده در تعداد زیادی از ژنوتیپ­های ارزیابی شده که موفق نیز بوده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

لیزارگا[۱۱۷] و همکاران در سال (۱۹۸۶) در کتاب­چه راهنمای کشت بافت جهت عاری­سازی از بیماری که از طرف مرکز تحقیقات بین ­المللی سیب­زمینی منتشر می­ شود جهت ضدعفونی سطحی مواد گیاهی، استفاده از الکل یا اتانول را پیشنهاد کرده ­اند. زیرا قدرت نفوذ آن را بین کرک­ها و مرطوب کردن سطح گیاه بسیار مناسب دانسته معتقدند اتانول می ­تواند به عنوان عامل ضدعفونی کننده اولیه به کار گرفته شود. پس از استفاده از الکل جهت ضدعفونی اصلی، موادی چون هیپو کلریت کلسیم یا سدیم مورد استفاده قرار می­گیرد. البته هیپوکلریت کلسیم به دلیل اثرهای سمی، کمتر توصیه شده است. هم­چنین استفاده از مواد ضدعفونی کننده تجارتی مانند کلراکس (هیپوکلریت سدیم ۵%) به شرط کاهش غلظت آن تا ۵/.% را مفید دانسته ­اند. آن­ها هم­چنین اعلام نمودند هیپوکلریت در pH حدود ۶ بیشترین اثر را دارد و در pH برابر ۸ و بالاتر، اثر کمتری دارد.
استرید[۱۱۸] و همکارانش در سال (۱۹۸۶) روش تولید غده در شرایط درون شیشه در سه مرحله را همانند تاور ۱۹۸۵ مطرح می­ کنند. آن­ها هم­چنین اعلام می­ کنند این روش در بیش از ۵۰ ژنوتیپ موفق بوده است. آن­ها از آزمایشات خود نتیجه گرفتند که روکود غده­های تولیدی در شرایط درون شیشه می ­تواند تحت تاثیر طول روز در مرحله غده­زایی قرار گیرد. زمانی­که غده­ها در شرایط روز کوتاه ایجاد شوند دارای دوره رکود ۶۰ روزه خواهند بود، البته در صورتی که در دمای ۴ درجه سانتی ­گراد نگهداری شوند، ولی اگر غده­زایی در شرایط تاریکی کامل انجام بگیرد، دوره رکود در شرایط مشابه برابر ۲۱۰ روز خواهد بود.
اپینوزا و همکارانش در سال (۱۹۸۶) در کتابچه­ی راهنمای ریزازدیادی و حفظ ژرم­پلاسم، با بهره گرفتن از کشت بافت که از طرف مرکز بین ­المللی تحقیقات سیب­زمینی منتشر شده، روش­های استفاده از قلمه­های تک جوانه در محیط کشت جامد و کشت قطعات ساقه چند جوانه در محیط کشت مایع به صورت تعلیقی را جهت تکثیر و ریزازدیادی توصیه می­ کنند. هم­چنین ترکیبات محیط کشت مورد استفاده جهت کشت قلمه­های تک جوانه را محیط پایه MS به همراه ۲۵/۰ میلی­گرم در لیتر اسید جیبرلیک، ۲ میلی­گرم در لیتر کلسیم پانتوتنیک اسید، ۳% ساکارز و ۸/۰% آگار پیشنهاد کردند. پس از تهیه محیط کشت بایستی آن را به مدت ۱۵ دقیقه در فشار بخار ۵/۱ کیلوگرم بر سانتی­متر مربع و دمای ۱۲۱ درجه سانتی ­گراد اتوکلاو نمود.
تاور و همکارانش در سال (۱۹۸۷) تحقیقی بر روی اثر ترکیبات محیط کشت بر روی غده­زایی سیب­زمینی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که جهت غده­زایی می­توان از محیط پایه MS با ۵۰۰ میلی­گرم در لیتر CCC، ۵ میلی­گرم در لیتر BAP و ۸% درصد ساکارز، استفاده نمود. آن­ها هم­چنین جهت افزایش تعداد و اندازه غده­ها، آزمایشاتی انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که کاهش غلظت ازت اندازه غده را افزایش می­دهد، هم­چنین استفاده از قلمه تک جوانه نسبت به استفاده از قطعات ساقه، تولید غده را بیشتر می­ کند.
حسن­پور و همکارانش در سال (۱۹۸۸) گزارش کردند چنان­چه از هورمون­ BAP همراه با هورمون CCC در محیط کشت تولید غده استفاده شود و کشت­ها در شرایط تاریکی دایم و حرارت ۱۸ درجه سانتی ­گراد قرار گیرند، گیاهچه­ها قادر به تولید غده می­باشند. اما چنان­چه فقط هورمون BAP استفاده شود، تولید غده محدود شده و در ضمن، تولید آن­ها همگون نخواهد بود. هم­چنین اگر غده­زایی در درجه حرارت­های ۲۴-۲۰ درجه سانتی ­گراد ایجاد شود تولید غده­ها، بسیار پراکنده و طولانی خواهد بود و اگر غده­زایی در شرایط نوری ۸ ساعت در روز با شدت ۱۰۰۰ لوکس انجام گیرد، دوره تولید غده طولانی خواهد شد.
کریمی در سال (۱۹۸۸) تاثیر نور، تنظیم کننده­ های رشد و غلظت­های مختلف BAP را در تشکیل غده به روش درون شیشه در ارقام سیب­زمینی مورد بررسی قرار داد. او هم­چنین روش غده­زایی تاور ۱۹۸۵ و وانگ و هو ۱۹۸۲ را مورد مقایسه قرار داده و نتیجه گرفت که روش تاور نسبت به روش وانگ و هو از نظر طول زمان غده­زایی و تعداد غده در فلاسک مناسب­تر است. در روش تاور تیمار تاریکی هیچ تاثیری بر روی اندازه غده ندارد ولی باعث افزایش تعداد غده در فلاسک می­ شود. هم­چنین وی اعلام می­ کند اگر هدف تولید غده­های بزرگ­تر از ۷ میلی­متر باشد، به کار بردن BAP 5/2 میلی­گرم در لیتر مناسب می­باشد. وی گزارش کرد تنها عامل اختلاف بین تعداد غده و درصد غده­زایی در ارقام، اختلاف ژنتیکی می­باشد. ارقام زودرس دارای غده­های بزرگتر هستند و نیز اثر متقابل معنی داری بین رقم و غلظت BAP در رابطه با درصد غده­های بزرگتر از ۷ میلی­متر وجود دارد.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۸۸) بر روی تکثیر انبوه و تولید سیب­زمینی با بهره گرفتن از ظروف قابل تهویه[۱۱۹] تحقیق کردند. در این بررسی روش غده­زایی تاور ۱۹۸۵ و استریدا ۱۹۸۶ در شرایط درون شیشه به کار گرفته شده بود. آن­ها اعلام کردند غلظت ۳% ساکارز در محیط کشت تعلیقی جهت تکثیر ساقه در شرایط نور دایم و غلظت ۹% آن در محیط کشت غده­زایی تحت شرایط تاریکی دایم بهترین حالت جهت غده­زایی است. هم­چنین آن­ها نتیجه گرفتند که شرایط کشت در مرحله تکثیر ساقه (مرحله قبل از غده­زایی) به شدت غده­زایی را در مرحله بعد تحت تاثیر قرار می­دهد.
آلسدون[۱۲۰] و همکارانش در سال ۱۹۸۸ آزمایشی تحت عنوان ارتباط بین تولید غده در شرایط درون شیشه (Microtuber) و گلخانه (Minituber) و خصوصیات عملکرد ۶ رقم سیب­زمینی انجام دادند. در این آزمایش از گیاهانی که به صورت قلمه تکثیر شده بودند، استفاده شد. تعدادی از گیاهان در بستر گلخانه جهت مقاوم شدن به شرایط مزرعه­ای کشت شدند و تعدادی جهت تولید غده در گلخانه کشت گردیدند (Minituber) و بقیه جهت تولید ریز­غده در محیط کشت مایع محتوی محیط پایه MS کشت شدند. جهت تولید ریزغده ۸% ساکارز، ۵۰۰ میلی­گرم در لیتر CCC و ۵ میلی­گرم در لیتر BAP به محیط کشت اضافه شد. عملکرد غده در مزرعه با عملکرد غده در شرایط گلخانه همبستگی داشت، هم­چنین این رابطه بین عملکرد غده در مزرعه و عملکرد ریزغده نیز مشاهده شد. بنابراین عملکرد مزرعه­ای قابل پیش ­بینی خواهد بود. وزن تر غده در هر فلاسک به طور معنی­داری با عملکرد غده کشت شده در مزرعه همبستگی نشان داد.
باهک[۱۲۱] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در تحقیق خود که برروی عکس­العمل غده­زایی سیب­زمینی نسبت به درجه حرارت بالا در شرایط درون شیشه انجام دادند، اعلام کردند که رقم حساس به درجه حرارت بالا در دمای ۲۹ درجه سانتی ­گراد غده تولید نکرده ولی در این دما تولید و تکثیر ساقه انجام گرفته است. آنالیزهای اولیه نشان می­دهد که در غده­های رشد یافته در دمای بالا بخصوص میزان پروتئین و پاتاتین[۱۲۲] کاهش یافته، هم­چنین در دمای ۳۴ درجه سانتی ­گراد هیچ غده­ای تشکیل نگردید.
آن­ها هم­چنین در آزمایش دیگری، اثر وجود یا عدم وجود کینتین در محیط کشت غده­زایی را بررسی کردند و اعلام داشتند قلمه­ها در محیط فاقد کینتین بدون تولید ساقه و ریشه در مدت ۲۱ روز تولید غده کردند در حالی که قلمه­های کشت شده در محیط با کینتین ابتدا تولید ساقه و ریشه کرده و به دنبال آن پس از ۴۹ روز غده ایجاد نمودند.
لنتینی[۱۲۳] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در زمینه کابرد غده­زایی در سیب­زمینی به روش in vitro، به عنوان یک روش گلخانه­ای در ارقام زودرس، آزمایش انجام دادند. آن­ها با بهره گرفتن از کشت­های ساقه که در فتوپریود ۱۶ ساعته رشد یافته بودند و شامل ارقام زودرس، میان­رس، دیررس و خیلی دیررس و تحت شرایط روشنایی و تاریکی وادار به غده­زایی شده بودند، چنین نتیجه گرفتند که در شرایط تاریکی، ارقام زودرس پس از یک هفته از کشت، تولید غده می­ کنند، در حالی که ارقام خیلی دیررس پس از چهار هفته غده ایجاد نمودند. اختلاف معنی­داری بین ارقام میان­رس و دیررس که پس از سه هفته غده تولید کرده بودند وجود نداشت. ریزغده­هایی که در ارقام خیلی دیررس تولید شده بودند بطور معنی داری کمتر و کوچک­تر از سایر ارقام بودند. عکس العمل­های متفاوت ارقام میان­رس و دیررس در شرایط روشنایی مشخص شد. وجود نور به شدت مانع غده­زایی در ارقام میان­رس بود (۶۰ و ۱۰۰% مانع غده­زایی به ترتیب در فتوپریودهای ۸ و ۱۶ ساعته) در حالی­که بر غده­زایی ارقام دیررس، تاثیری نداشت.
در گزارش کولمن[۱۲۴] و همکارانش (۱۹۹۰) که در رابطه با تجزیه ژنتیکی عکس­العمل سلولی و کشت­بافتی سیب­زمینی ارائه دادند، جهت تکثیر قلمه تک جوانه محیط کشت پایه MS همراه با ۸۷ میلی­مول ساکارز، ۶/۴ میلی­مول کاینتین، ۵ میکرو­مول اسید جیبرلیک و ۱۰ گرم در لیتر آگار پیشنهاد شده است. آن­ها جهت غده­زایی از کشت قلمه­های تک جوانه در محیط کشت پایه MS همراه با ۶% ساکارز، ۸/۰ میکرو­مولار BAP و ۱ میلی­مولار CCC و آگار ۱۰ گرم در لیتر استفاده کردند.
ییم[۱۲۵] و همکارانش در سال (۱۹۹۰) تحقیقی در رابطه با تکثیر سیب­زمینی با بهره گرفتن از ریزغده و کاربرد آن انجام دادند، آن­ها به بررسی اثرات محیط کشت، درجه حرارت، فراوانی باز­کشت، منبع قلمه جوانه­دار، پیش تیمار نوری، ظروف کشت و دوره غده­زایی بر روی ساقه­های حاصل از کشت قلمه­های جوانه­دار سیب­زمینی در یک رقم پرداختند. نتایج آن­ها به شرح زیر می­باشد:

    • قلمه­هایی که در دمای ۲۰ درجه سانتی ­گراد رشد کرده نسبت به دمای ۱۵ درجه سانتی ­گراد، غده بیشتری تولید کردند.
    • محیط کشت تاثیری بر روی تعداد غده ندارد.
    • افزایش غده تحت تاثیر بازکشت نیست.
    • قلمه­هایی که از قسمت میانی و تحتانی ساقه برش خورده نسبت به آن­هایی که از قسمت فوقانی برش خوردند، غده بیشتری تولید می­ کنند.
    • پیش تیمار نوری به مدت ۲۰ روز نسبت به ۱۴ روز، غده بیشتری تولید می­ کند.
    • استفاده از فلاسک­های ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلی­لیتری نسبت به سایر ظروف باعث افزایش تولید غده می­ شود.
    • دوره کشت ۹۰-۷۰ روز نسبت به ۶۰ روز باعث تولید غده­های بیشتر و سنگین­تری می­ شود.

در گزارشی که اسکنک[۱۲۶] و همکارانش در سال (۱۹۹۱) در رابطه با رسوب و شکسته شدن کربوهیدرات­های محیط کشت در زمان اتوکلاو کردن ارائه دادند، چنین بیان می­ کنند که شکسته شدن فروکتوز و گلوکز که از تجزیه ساکارز ایجاد می­ شود توسط FeNA-EDTA کاتالیز می­ شود. لذا پیشنهاد می­ شود به منظور کاهش مواد سمی ناشی از اثرات ثانوی شکسته شدن بهتر است FeNa-EDTA جدا از کربوهیدرات­ها اتوکلاو شود. هم­چنین این عمل مانع رسوب بعضی عناصر غذایی (ریز مغذی­ها[۱۲۷]) می­ شود. برای جلوگیری از سایر رسوبات بهتر است FeNa-EDTA همراه با KH2PO4 ولی جدا از سایر اجزای محیط کشت اتوکلاو نمود، زیرا در حرارت­های بالا، ۱۵-۲۵% از ساکارز ممکن است به گلوکز و فروکتوز هیدرولیز شود که در نهایت می ­تواند به ترکیبات فنلی که از نظر بیولوژیکی سمی است، تبدیل شود.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۹۴) در آزمایش خود با هدف توسعه غده­زایی در ظروف قابل تهویه از سیستم سه مرحله­ ای تاور ۱۹۸۵ استفاده کردند و چنین نتیجه گرفتند که در مرحله غده­زایی، تشکیل غده در طی دو هفته پس از کشت انجام می­گیرد و بعد از این مدت به تعدا غده­ها افزوده نشده، بلکه وزن غده­ها به طور مداوم افزایش می­یابند که این روند می ­تواند تا ۱۰ هفته تداوم داشته باشد.در درجه حرارت ۱۷ درجه­ سانتی ­گراد تعداد و وزن کل غده­ها کاهش می­یابد. در حالی که اگر کشت­ها پس از ۲ هفته رشد در ۱۷ درجه سانتی ­گراد به دمای ۲۵ درجه سانتی ­گراد منتقل شوند، روند کاهش وزن کندتر خواهد شد. این نتایج بیانگر این است که توسعه غده می ­تواند بطور مستقل از ایجاد غده، کنترل شود.
در گزارش لکلرک[۱۲۸] و همکارانش در سال (۱۹۹۴)، غده­زایی روی ساقه حاصل از کشت تعلیقی و قلمه تک جوانه و نیز اثر مواد تنظیم کننده رشد و طول دوره غده­زایی مورد بررسی قرار گرفته است. آن­ها در این آزمایش از روش تاور ۱۹۸۵ جهت غده­زایی استفاده کردند و آن­را با روش غده­زایی بر روی ساقه حاصل از قلمه تک جوانه، مورد مقایسه قرار دادند. نتایج آن­ها به این صورت اعلام شد که ساقه­های حاصل از کشت تعلیقی سریع­تر تشکیل غده داده و غده­های تولیدی به طور معنی داری بزرگتر از روش کشت جامد (غده­زایی روی قلمه تک جوانه) می­باشند. هم­چنین افزایش طول دوره غده­زایی از ۲۸ به ۵۶ روز در تعداد غده ایجاد شده تاثیری نداشته اما به طور معنی داری، وزن غده­ها ا افزایش می­دهد و نیز باعث افزایش تعداد غده­های با وزن بیشتر از یک گرم می­گردد.
گوپال[۱۲۹] و همکارانش در سال (۱۹۹۸) اثر دوره­ نوری، شدت نور، دما و BAP بر روی بازده، تعداد، اندازه­ ریز­غده­ها و هم­چنین تعداد چشم­ها را در هر ریز غده در ۲۲ ژنوتیپ مورد بررسی قرار دادند. یافته­های آن­ها نشان داد بر هم کنش­های شرایط کشت در تعیین پروتکل ویژه­ی ژنوتیپ­ها برای بیشترین ریز­غده­زایی نقش معنی­داری دارد. BAP در تاریکی پیوسته و دمای پایین بازده ریز­غده­زایی و میانگین وزن غده­ها را افزایش داد.
یو[۱۳۰] و همکارانش در سال (۲۰۰۰) ساکارز را به عنوان منبع کربنی معرفی کردند که برای رشد ریز غده­ها تقدم بیشتری نسبت به فرآورده ­های حاصل از هیدرولیز آن دارد و مقدار ساکارز در دسترس را از عوامل اصلی در تعیین اندازه ریز غده­ها دانستند.
اسعدی و همکارانش در سال (۲۰۰۶) با بررسی شاخص­ های تعداد و وزن ریز غده­ها دریافتند شکر معمولی می ­تواند جایگرین مناسبی به جای ساکارز خالص باشد و هزینه محیط کشت را تا ۵۳/۸۷ درصد کاهش دهد.
عبادی و همکاران (۲۰۰۷) دریافتند یاخته­هایی که در نتیجه­ فعالیت مریستم رأسی ریز­غده­ها بوجود آمده­اند به مراتب بیشتر از یاخته­های تولید شده در محور عرضی ریز­غده­ها بودند. افزایش تعداد یاخته­های پارانشیم مغزی زودتر از سلول­های پارانشیم پوست آغاز شد. تغییر الگوی رشد طولی به عرضی نیز در یاخته­های پارانشیم پوست و مغز در حجیم شدن ریز غده­ها نقش داشت.
بلندی[۱۳۱] و حمیدی[۱۳۲] در سال (۲۰۰۸) به بررسی تاثیر اندازه و تراکم کشت ریز­غده­ها بر روی تولید ریز­غده­ها در گیاه سیب­زمینی دو رقم مارفونا و آگریا پرداخته و دریافتند که اثر رقم بر روی کلیه صفات به جز وزن کل ریز­غده معنی­دار می­باشد. رقم آگریا با میانگین وزن ۶۱/۴ گرم برای هر ریز­غده نسبت به رقم مارفونا با ۳۵/۴ گرم وزن هر ریز­غده برای این خصوصیت برتری داشت.
اسلم[۱۳۳] و آیک­بل[۱۳۴] در سال (۲۰۱۰) اثر غلظت­های مختلف سیتوکینین و ساکارز را بر روی فاکتورهای ریز­غده­زایی دو رقم سیب­زمینی دیامونت و رد نورلند در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت BA به میزان ۶ میلی­گرم در لیتر همراه با ۷۰ گرم ساکارز محیط مناسب­تری برای ریزغده­زایی رقم دیامونت و محیط MS با غلظت کینیتین به میزان ۲ میلی­گرم در لیتر همراه با ۶۰ گرم ساکارز محیط مناسب­تری برای ریز­غده­زایی رقم رد نورلند می­باشند. رقم دیامونت از نظر غده­زایی نسبت به رقم رد نورلند برتری داشت.
ییزمین[۱۳۵] و همکارانش در سال (۲۰۱۱) اثر غلظت­های مختلف نیتروژن و پتاسیم را بر روی ریز­غده­زایی گیاه سیب­زمینی در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت نیتروژن ۶۰ میلی­مول در لیتر و با غلظت پتاسیم ۲۰ میلی­مول در لیتر باعث ایجاد ریز­غده­های با تعداد و وزن بشتر در مدت زمان کمتر می­گردد.
عبادی[۱۳۶] و ایرانبخش[۱۳۷] در سال (۲۰۱۱) اعلام داشتند که در محیط­های القایی دارای غلظت­های پایین ساکارز ۳۰ گرم در لیتر، افزایش غلظت BAP اثر القایی بر ریز­غده نداشت. افزایش غلظت ساکارز تا سطح ۴۰ گرم در لیتر و تنها در غلظت­های زیاد BAP، با تاخیر زمانی در پایان هفته چهارم، ریزغده­ها القا شدند. در این حال، ریزغده­ها از تعیین الگوی رشد مریستم انتهایی و حجیم شدن بخش زیر رأسی بن­رست رشد یافتند. با افزایش BAP، ریزغده­ها بزرگتر و به صورت چسبیده به ساقه به وجود آمدند. با افزایش ساکارز تا سطح ۶۰ گرم در لیتر، حتی در غلظت­های پایین BAP، القاء ریزغده­ها طی دو هفته نخست و با تاخیر زمانی تا هفته ششم صورت پذیرفت. این ریزغده­ها در محیط خارج از شیشه دوام زیادی نداشتند. در غلظت­های زیاد ساکارز و BAP، افزون بر القاء ریزغده­ها تا پایان هفته دوم، میانگین تعداد ریزغده تحت تاثیر قرار گرفتند. در محیط­های القایی دارای غلظت­های بالای ساکارز ۸۰ گرم در لیتر با افزایش غلظت BAP تا ۱۰ میلی­گرم در لیتر، خفتگی ریز­غده­ها افزایش یافت و از سلامت بیشتری برخوردار بودند. بیشترین نسبت وزن خشک ریز­غده­ها به وزن خشک شاخه­ها، در غلظت­های بالای ۱۰ میلی­گرم در لیتر BAP و سطوح بالای ساکارز ۸% به دست آمد. محیط­های دارای BAP 5 میلی­گرم درلیتر و ۸۰ گرم در لیتر ساکارز دارای میانگین بیشترین تعداد ریزغده بودند؛ در حالی که بالاترین وزن تر ریزغده­ها در محیط دارای ۵ میلی­گرم در لیتر BAP و ۶۰ گرم در لیتر ساکارز به وجود آمدند. در هر حال غلظت­های بالای ساکارز همراه با افزایش غلظت BAP ، توانستند مدت زمان القاء و تشکیل ریز­غده­ها را به کوتاه­ترین زمان یعنی ۲ هفته برساند. ساکارز و BAP، هر دو، بر تغییرات وزن­تر ریز­غده­ها نقش دارند. افزایش غلظت ساکارز، اثری معنی­داری بر افزایش وزن خشک و ماده­سازی در ریز­غده­ها دارد.
فصل سوم
مواد و روش­ها
۳-۱- محل انجام آزمایش­ها:
این آزمایش­ها در گلخانه و آزمایشگاه کشت سلول و بافت گیاهی گروه گیاهان­دارویی و تولیدات گیاهی پژوهشکده کشاورزی سازمان پژوهش­های علمی و صنعتی ایران انجام گرفته­اند.
۳-۲- تهیه مواد گیاهی:
برای انجام این تحقیق به پیشنهاد بخش زراعت و حفظ نباتات جهاد کشاورزی چهار رقم ساوالان، سانته، آگریا و مارکیز انتخاب گردیدند. این چهار رقم به طور میانگین بیشترین سطح زیر کشت را در کشور به خود اختصاص داده­اند. این ارقام از بخش حفظ نباتات جهاد کشاورزی و شرکت کشاورزی فناوری رویان طلوع تولید کننده غده­های بذری سیب­زمینی تهیه گردیدند.
مشخصات ارقام مورد استفاده:
رقم ساوالان[۱۳۸]:
رقم ساوالان نخستین رقم ملی سیب­زمینی در ایران می­باشد. این رقم ملی سیب­زمینی که حاصل ۹ سال تلاش تحقیقات پژوهشگران ایرانی است در موسسه تحقیقات، اصلاح و تهیه بذر سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشاورزی تحت نظارت سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل تولید شده و به عنوان رقم ایرانی در مزارع کشور کشت می­ شود. این رقم زود­رس، رنگ گوشت و پوست غده­های این رقم زرد و بافت آن از نوع آردی با میزان درصد قند پایین است. مقاومت بالا در برابر بیماری­های ویروسی و متوسط عملکرد بالای ۴۰ تن در هر هکتار از جمله ویژگی­های منحصر به فرد این رقم است. متوسط تولید این رقم در هکتار، هشت تن بیشتر از رقم آگریا می­باشد و این رقم متناسب با شرایط آب و هوایی کشور است.
رقم سانته[۱۳۹]:
رقم سانته به دلیل مرغوبیت و بازار پسندی محصول و هم­چنین عملکرد بالا، در اکثر کشورها مطلوب و مورد تقاضا است. این رقم نیمه زود­رس بوده و دارای غده­های بیضی با رنگ پوست زرد کم­رنگ و رنگ گوشت زرد روشن می­باشد. اندازه غده­ها متوسط، بافت غده تقریبا نرم و دارای ماده خشک متوسط می­باشد که به آن خاصیت انبارداری مطلوبی داده است. غده­های این رقم بیشتر مصارف عمومی و تازه­خوری دارند. از مزایای این سیب­زمینی سازگاری خوب با محیط، مقاومت دربرابر آفت­ها، بیماری­ها و گرمازدگی و زودرس بودن نسبت به ارقام مارفونا و مارکیز می­باشد. این رقم نسبت به اسکب معمولی بسیار مقاوم می­باشد.
رقم آگریا[۱۴۰]:


فرم در حال بارگذاری ...

« منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله تاثیر هیات مدیره بر ...منابع کارشناسی ارشد با موضوع بررسی تطبیقی سازوکار و نظام ... »